eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ او بر امور عالم ناسوت ناظم است هرکس که غرق یاد علی نیست نادم است ما سجده سمت ساقی میخانه می کنیم زیرا شراب آتش عشقش مداوم است @hosenih روح الامین به شوق نجف گریه می کند جبریل در حوالی آن بقعه خادم است در ماورای عرش علی سیر می کند بر راه های عالَم ما نیز عالِم است وقتی که خال او حجرالاسود دل است هر مَحرمی که شهر نجف رفته مُحرم است فرمود ضربه ای زده و ضربه ای زنید در حیرت از عدالت او ابن ملجم است جایی که ذوالفقار علی در غلاف نیست عریان شدن مقابل این تیغ لازم است @hosenih تنها به تیغ ابروی او جان نداده ایم در این قتال وعده ی دیدار مجرم است زینت گرفت مجلس ما با علی علی نامش همیشه مایه ی فخر مراسم است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بر هر کسی که ساقی کوثر امام نیست عالم به نام او بشود هم، به کام نیست در پیشگاه حضرت حیدر برای ما بالاتر از مقام گدایی مقام نیست @hosenih بعد از فراق فاطمه اش روز خوش ندید جز چاه با علی احدی هم کلام نیست گیرم که زخم فرق علی التیام یافت هجران یاسِ سوخته را التیام نیست از کوچه های کوفه پدر را به خانه برد دل خون تر از امام حسن هیچ امام نیست با هم برای غربت زینب گریستند از کوچه رد شدند، کسی پشت بام نیست @hosenih خاکستر و نگاه حرامی و کعب نی جای عقیله که وسط ازدحام نیست همراه یوسفش سر بازار می رود کوفه به هیچ وجه به سختی شام نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پدرِ پیرِ من انگار که شیدا شده ای بینِ این بستر افتاده،معلّا شده ای بالِ پرواز نزن می شکنم از رفتن ضربه ای خورده ای انگار مداوا شده ای @hosenih اینقَدر شوقِ پریدن ز چه داری پدرم؟ بارِ خود بسته ای و خوب مهیّا شده ای بعد از این زینِ ابت، زینِ ابی نیست دگر باعثِ خستگیِ زینب کبرا شده ای عطر یاس است که پیچیده در این صحن وسرا چه شده،گریه شدی پهنه ی دریا شده ای زیرِ لب زمزمه داری که سلام ای بانو نکند مستِ حضورِ گلِ طاها شده ای @hosenih میلِ ماندن که نداری برو ای شیرخدا عازمِ دیدنِ صدیقه ی کبرا شده ای چه کند بعدِ تو این خیلِ یتیمانِ عرب آن گروهی که بر آن طایفه بابا شده ای ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب این خانه باز پُر شده از گریه و سوز و آه دلشوره حال اُم‌البنین تماشایی است گاه اشک است و گاه دلشوره @hosenih مادری بود سر به زیر و علی که تَرَک خورده بود احساسش همه بودند دور بسترش اما دَمِ در ایستاده عباسش تا بُریده نَفَس نَفَس میزد گریه در‌ بینِ خانه می‌اُفتاد مردِ خیبر مقابلِ زینب هِی سَرش رویِ شانه می‌اُفتاد گفت آقا شب وصال است و دلخوشم با صدایِ زهرایم همه از دورِ بسترم بروند همه جز بچه‌های زهرایم * * * سر ‌به زیرِ رشیدِ این خانه سمتِ در داشت جان به لب می‌رفت دست بر سینه داشت آهسته رو به بابا عقب عقب می‌رفت ناگهان گفت جانِ بابا باش پیشِ من پیشِ خواهرانِ حسین ای تمامِ وصیتم عباس جانِ تو جانِ دخترانِ حسین همه را تا سپرد بر عباس گفت راحت خیالت ای مادر در جوابش به گریه اُم‌ِبنین گفت شیرم حلالت ای مادر @hosenih علقمه دید خم شده بر مَشک آنقدر تیر خورد تا اُفتاد همه در پشتِ نخلها بودند همه گفتند مرتضی اُفتاد.... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ كیست این مرد كه شب كیسه‌ی خرما می‌بُرد روز می‌آمد و از سینه نفسها می‌بُرد كیست این مَرد كه تا تیغ به بالا می‌بُرد رزم را با مدد از حضرت زهرا می‌بُرد این خدا نیست ولی مقصدِ هر راه است این اَشهدُ اَنَّ علیّاً ولیّ الله است این @hosenih كیست این شیر كه از خصم جگر در آورد از میانِ كمرش تیغِ دوسر در آورد از دلیرانِ عرب جمله پدر در آورد کار او بود که اسلام ثمر در آورد یاعلی روز و شب و شمس و قمر می‌گویند ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر می‌گویند آه همسفره‌ی کوری دل ویرانه کجاست نان پز خانه‌ی این جمع یتیمانه کجاست مرکب بازیِ این طفل در این خانه کجاست شانه‌ی بارکش و دستِ کریمانه کجاست پیرزن پیش تنور است که آقایم کو کودکی چشم به راه است که بابایم کو گرچه از ضربه‌ی شمشیر سرش ریخت بهم زهر کاری شد و با سر جگرش ریخت بهم تا علی ریخت بهم دور و برش ریخت بهم دید چشمان طبیب و پسرش ریخت بهم آه در آتش غم حاصل زینب را ریخت سر تکان داد طبیب و دل زینب را ریخت @hosenih سوخت از حرف طبیب از خبرش عباسَش می‌زند روی سرش هِی به سرش عباسَش روضه خوانش حَسنش نوحه گرش عباسَش قلبِ او هست حسین و جگرش عباسَش وقت روضه شد و عباس به زانو اُفتاد رفت از حال علی درد به پهلو اُفتاد وای از امروز حسن گوشه‌ی بستر اُفتاد باز هم یادِ غمِ بسترِ مادر اُفتاد خواهر اُفتاد زمین تا كه برادر اُفتاد یادِ روزی كه رویِ مادرشان دَر اُفتاد هیزم و آتش و كابوس عجب بد دردی است ضربِ نا مَحرم و ناموس عجب بد دردی است قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد میزد تازه می‌كرد نفس را و مجدد میزد وای از دستِ مغیره چقدر بد میزد جای هركس كه در آن روز نمیزد میزد آخرین حرفِ علی بود خواهش می‌كرد زینبش را به اباالفضل سفارش می‌كرد @hosenih زینم آه ببینی غمِ حنجرها را می‌کشی روی جگر داغ برادرها را بعد از آن جمع کنی پاره‌ی پیكرها را میزنی چند گره معجرِ دخترها را میزنی داد به گودال حرامی نزنید تبر كوفی و سر نیزه‌ی شامی نزنید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم زبان حال حضرت زینب(س) ▶️ در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است @hosenih لَخته‌خون بسته ببين چادرِ مادر امشب قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است باز يک گوشه حسن گرم زبان ميگيرد باز اين خانه پُر از روضه‌یِ زهرا شده است ديدم آن روز در آن كوچه‌یِ باريک چه شد ديدم آن روز كه يک مُشت مُهَيّا شده است @hosenih وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مردم کوفه خوابشان برده مسجد اما هنوز بیدار است از شبی که علی زمین افتاد چشمِ محرابِ کوفه خونبار است @hosenih تازه فهمیده کوفه ، بی روح است هم اذان هم نماز بی حیدر مأذنه تشنۀ اذانِ علیست نه صدای موذنی دیگر اینکه با خود نسیم آورده صوت جانسوزِ گریه های علیست کوفه در قسمتِ فقیرنشین همه اش پُر زِ ردِّ پای علیست روی دیوارهای کاهگلی جای یک سر ، زیاد دیده شده اشک در چشمِ چاه حلقه زده قامت نخلها خمیده شده نیمۀ شب کُلون در باز است پس کجایی یتیمِ تو تنهاست یک کم از نانِ خالی اش مانده چشم در راهِ چند تا خرماست پس کجایی که تا خرابۀ شهر ظاهراً یک دو فرسخی مانده کودکانی گرسنه خوابیدند سرد و تاریک ، مطبخی مانده @hosenih مرد بودیّ و رفتی و دنیا تا قیامت سیاهپوشِ تو شد فاتحِ خیبر و اُحُد بودی که یتیمی سوارِ دوش تو شدِ بیش از چند قرن می گذرد چشمِ دنیا هنوز سمت شماست مرقد با صلابتی داری که پناهِ تمام انسانهاست زیر گلدسته ها و ایوانت گوشۀ دنجِ عالم است علی چه بگویم ز بارگاه شما واژه در دست من کم است علی من به یاد شما و نام شما هر شب و روز عادتی کردم یک دو باری که آمدم به نجف با تو احساس راحتی کردم @hosenih خوب فهمیده ام در آن دنیا با امامم طرف شوم کافیست یا که بهتر بگویم این دنیا کوچه گردِ نجف شوم کافیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم زبان حال حضرت زینب(س) ▶️ هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب برس عزیز دل من به داد من @hosenih مانند موی خویش دلم را به هم نریز خون شستن از سرت چقدر کار میبرد آن شب بگو چرا وسط غسل مادرم دیدم که فضه پارچه بسیار میبرد پا بر زمین مکوب دلم شور میزند ماندم که زهر با جگر تو چه کرده است مرهم برای زخم تو درمان نمیشود شمشیر با شکاف سر تو چه کرده است شمشیر با غلاف که فرقی نمیکند هر دو برای زخم زدن ساخته شدند در کوچه دست مادر و در کوفه فرق تو اینها برای کشتن من ساخته شدند @hosenih اما میان این همه ابزارهای جنگ برخنجری که کُند شده اکتفا کنند آداب ذبح را که رعایت نمیکنند آنقدر میزنند که سر را جدا کنند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باز هم خانه و یک بستر خون آلوده زنده شد خاطره‌ مادر خون آلوده شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا تا ببندی سر این حیدر خون آلوده @hosenih این سروصورت خونین شده هم ارثی شد بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده سینۀ مادر و میخ در خون آلوده مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد چه کند زینب و این پیکر خون آلوده دور زینب همه هستند همه مَحرم ها وای از کرببلا و پر خون آلوده با لبانی که ترک خورده به گودال آمد بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده درسرازیری تل روبروی شمر رسید چشمش افتاد به موی سرخون آلوده @hosenih خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها جمع شد قافله ای دختر خون آلوده می فروشند در این کوفه سر بازارش گوشوار و سپر و معجر خون آلوده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره با رو سیاهی اومدم اومدم حال دلم رو خوب کنی پیش هر طبیبی رفتم نتوست اومدم مريضی‌مو تو خوب کنی آخدا بزار باهات حرف بزنم تو خودت گفتی صدامو دوست داری وقتی با چشای خیس صدات کنم گفته بودی که چشامو دوست داری @hosenih میدونم یه سالیه نیومدم دل من که لک زده برای تو جَوونی کردم و تو بزرگی کن دس خالی برم بَده برای تو حالا که من اومدم نگام بکن تو رو به علی جوابم نکنی جلوی مهمونای در خونتت آخدا یه وقت خرابم نکنی من خودم خوب میدونم چیکاره‌ام تو دیگه گناهمو به روم نیار التماست میکنم منو بخر تو رو حیدر آخدا همین یه بار تو اگه میخوای منو بسوزونی بسوزون ولی منو خراب نکن پیش اون که سیلی زد به فاطمه نوکر فاطمه‌تو عذاب نکن دست خالی اومدم ولی بازم پیرهن عزای حیدر تنمه در خونه‌ی علی نشستم و این صدای روضه‌های حسنه زینب از حال میره تا حسن میگه کاش تو کوچه‌مون پر از حسود نبود اگه اونجوری نمیزد به خدا دیگه روی مادرم کبود نبود @hosenih حرفاشون کشیده شد به کربلا صحبت از بی رحمی عدو شده حرف یه علیِ دیگه پیش اومد صحبت از سه‌شعبه و گلو شده صحبت از گودیِ گودال شده و یکی نیزه میزنه تو دهنش مادری که یا بنیَّ میخونه برای عزیزِ بی پیروهنش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی که آسمان نجف پر ستاره شد بر قبر نوح بُهت زده در نظاره شد آدم برای دیدن حیدر شتاب داشت تابوت روی دوش ملائک سواره شد @hosenih این مصطفی است منتظر روی مرتضی کز اشتیاق دیده ی او پر ستاره شد قبری که بود بستر آماده ی علی ظاهر به یار فاطمه با یک اشاره شد این فاطمه است دیدن دلدار آمده آغاز زندگانی زهرا دوباره شد اینک رسید لحظه ی حساس انتظار نبض زمین و قلب زمان پر شماره شد با هم شکاف پهلو و سر حرف می زنند دیگر زمان گفتگوی استعاره شد پهلو شکسته یاور قلب شکسته است دیدار یار پرده ای از سوگواره شد دستی ز قبر آمد و دست خدا گرفت پنهان به خاک پیکر سلطان چاره شد @hosenih می گفت با علی دل شب ناله ی حسن برگرد کز زمین و زمان راه چاره شد این بار دوم است «جگر پاره» می شود قلبی که قبل رحلت خود پاره پاره شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم مرحوم ▶️ نه همین خون علی دامن محراب گرفت از دل زینب بی مادر خود تاب گرفت او نشد کشته که عدل و شرف و تقوی مرد مرگش از دیده ی صاحب نظران خواب گرفت @hosenih تازه شد محنت بی مادری اطفالش که فلک از سرشان سایه ی آن باب گرفت نوح در نوحه که طوفان مصائب برخاست خاک را گویی که یک بار دگر آب گرفت روی قنبر که چو گیسوی حسن بود سیاه از غم قتل علی گونه ی مهتاب گرفت @hosenih حسنش شال عزا کرد به گردن چو حسین آه کاین منظره جان از تن اصحاب گرفت خوشدل از خون علی لاله و گل رنگین است نه همین خون علی دامن محراب گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پدرم مرد با خدایی بود مهربان بود مثل دریا بود روی پیشانی پر از چینش اثرات سجود پیدا بود @hosenih پدرم اسوه شجاعت بود قهرمان شجاع بدر و حنین ضربتش در کشاکش خندق افضلُ مِن عبادت الثّقلین @hosenih تا پدر بود خوب پُر می شد جای خالی مادرم زهرا قصه در گوش بچه ها می گفت شانه می زد به موی من شب ها @hosenih داغ مادر ولی پدر را کشت همه مویش سپید شد پدرم مسجد کوفه تیغ خورد اما در مدینه شهید شد پدرم @hosenih پدرم خاطرات تلخی داشت قصه آتش و در و دیوار قصه کوچه بنی هاشم قصه تلخ سینه و مسمار @hosenih دیگر اما به خانه ایتام نان و خرما کسی نمی آرد بر زمین با عبور نعلینش گل برکت کسی نمی کارد @hosenih شب آخر پدر وصیت کرد حَسنش را به عدل و حق الناس رو به عباس کرده و فرمود: جان تو، جان زینبم عباس @hosenih خوب شد کربلا نبود پدر وقتی از روی ناقه افتادم دیگر عباس هم نبود آنجا تا بیاید رسد به فریادم @hosenih خوب شد مجلس شراب نبود شاهد غربت پسر باشد شاهد خیزران لب هایش شاهد راس و طشت زر باشد... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سکوت می وزد و بادها پریشانند و در به در همه در کوچه های بارانند شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند یتیم های خدا هم گرسنۀ نانند @hosenih قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند هزار آدم آواره ی پشیمان گرد دوباره منتظر سوره های انسانند تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست و چاه ها که پر از ناله های پنهانند شکست فرق نماز خدا به شمشیری به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند! @hosenih هنوز خون سرش روی فرق محراب است و جمع قبله نشینان هنوز گریانند هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند و بین یک در و دیوار روضه می خوانند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ كوفه پس از حيدر فضاي مبهمي داشت آن شهر غم هر گوشه آثار غمي داشت در كوچه هاي شهر غم آلود كوفه هرجا يتيمي بود حال درهمي داشت @hosenih آنشب فقيري از خداي خويش پرسيد كوآنكه هر شب با فقيران عالمي داشت مرهم براي زخم او پيدا نمي شد امّا براي زخم عالم مرهمي داشت بردند او را نيمه شب پنهان ز مردم رفت آنكه بهر خويش چاه محرمي داشت بيت ولايت بعد از او بيت الحزن شد بر روي ديوار و درش گرد غمي داشت هر غنچه و هر گل به گلزار ولايت بر روي گلبرگ رخ خود شبنمي داشت از گريۀ زينب تمام عرش لرزيد وقتي ميان زمزمه ها زمزمي داشت يك سو حسين و سوي ديگر مجتبايش گريان ز هجر روي بابا ماتمي داشت @hosenih عباس او با ياد درد غُربت او در گوشۀ تنهائي خود عالمي داشت هرگاه مي خواهم كه از دردش بگويم گويم«وفائي» او مگر درد كمي داشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گفتم به چاه ای دل شب محرم علی امشب مباش منتظر مقدم علی هر شب صدای غربت او بود و گوش تو امشب توئی و زمزمۀ ماتم علی @hosenih مسجد خموش مانده و گلدسته ها غریب محراب کوفه شسته شده از دم علی یک لحظه تیغ آمد و یک دم تمام شد عمر علی و درد علی و غم علی یک عمر بود محرم دل ها ولی نبود جز نخل های کوفه کسی همدم علی کعبه به کوفه رو کن و حج وصال بین محراب خون گرفته شده زمزم علی @hosenih هم ناشناس آمد و هم ناشناس رفت عالم نیافت یک خبر از عالم علی دشنام بود و زخم زبان بود و خنده بود در التیام زخم درون، مرهم علی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب شد و بین کوچه ها پرنده پر نمی زند کسی به غیر بی کسی حلقه به در نمی زند تو رفتی آه غمت به آتشم کشیده است در دل من روضه تو به جز شرر نمی زند @hosenih بعد تو گریه میشود روزی دخترت پدر به شام گریه های من سپیده سر نمی زند خفته یتیم کوفه در کوچۀ انتظار تو نمی خورد نان و به جز حرف پدر نمی زند ز اشک هر شب تو هر درخت کوفه سبز بود بدون تو شکوفه ای به برگ بر نمی زند @hosenih تو رفتی و پس از تو ای سوخته دل آه کسی شعله به چاه کوفه از آتش در نمی زند تو رفتی و اهالی خرابه ها گریستند که بعد از این کسی دگر خرابه سر نمی زند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بی آشنا مانده غریبی بین خلقت دیگر نمی آید صدای پای غربت چندیست مانده سفره ها بی نان و خرما دیگر ندارد کوفه شبگرد محبت @hosenih بعد از تو باید سرکند با خاک غم ها آن سر که بر دامان مهرت داشت عادت رفتی و هرگز چشم این دنیا نبیند شاهی بریزد با گدا طرح رفاقت هر وقت می آمد حسن هجده گل یاس میریخت روی قبر تو با اشک حسرت @hosenih دست خدا افتاد از پا بین کوچه؟ باید شنید از ریسمان ها این حکایت رفتی و خار از چشمهای تو در آمد در پای طفلی رفت هنگام اسارت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ بعد از رکوع رکعت دوم شهید شد در پیش چشم این همه مردم شهید شد جرمش همین که نان جو می خورد سفره اش این مرد هم به خاطر گندم شهید شد @hosenih عمری از آشتی خدا گفت وعاقبت در راه رفع سوء تفاهم شهید شد او چشم بست از کلمه بیست و پنج سال تا خواست پا دهد به تکلّم شهید شد @hosenih این شصت و سومین سحر بیست و پنجم است پیدا کنید در شب چندم شهید شد تنها نگین درّ نجف رفت زیر خاک این دُرّ آبدار نشد گم، شهید شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چيزي شبيه رايحه اي مي وزيد و رفت شب ها به شانه، نان و رطب مي كشيد ورفت افسوس قدر و منزلتش را نداشتند تا درجوار كوثر خود آرميد و رفت @hosenih زهرا همان علي و علي نيز فاطمه است شكر خدا فراق به پايان رسيد و رفت ... مردي كه شاهد صدمات مدينه بود يك روز مرد ... و در سحري شد شهيد رفت @hosenih گرچه كنار بسترش از مردها پُر است اما دريغ، محسن خود را نديد و ... رفت غير از علي به عالم امكان مدار نيست خلقت بدون اسم علي استوار نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ، ▶️ همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز دهه آخر ماه اول راه سحر است بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز @hosenih عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز @hosenih تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از آسمان کوفه علی پر کشید رفت از دستهای عالم و آدم برید رفت آن کس که چشمهای نخفته ز غصه داشت آرام و خسته زیر لحد آرمید و رفت @hosenih برروی خاک کوچه یتیمی به گریه گفت دنیا یتیم شد که پدر هم پرید رفت دلتنگ بود و جای گریبان صبر خویش با دست تیغ فرق سرش را درید رفت @hosenih گاهی عدو شود سبب خیر، ضربه ای آن استخوان بین گلو را کشید رفت ** ای کاش بر خرابه سری می زد آن غیور آن کس که ناز چشم یتیمان خرید رفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا علی چشم تو نازم که بهشت دگر است گرد و خاک ره تو اختر و شمس و قمر است تو که جای خودت ای شیر خدا در مردی قنبرت از همه دهر به والله سر است @hosenih بیشتر شک به خدایی تو مولا بکند هرکه از شان حقیقی شما با خبر است لشگری دید تو را و سپر انداخت زمین صف مژگان تو لشگر شکنی بس قَدَر است تیغ ابرو که چنین آخته ای یعنی که جان عشاق علی در همه جا در خطر است روسپید است اگر دُر نجف در حرمت هر عقیقی ز غم دوری تو خونجگر است «پله پله به ملاقات خدا می آید» قدمی که طرف شهر نجف در سفر است بس که ازعشق به تو دل شده سرریز ببین صدف دیده چطور از غم تو پر گوهر است هر زمین خورده علی گفت و علی بالش داد دستگیری که خودش خسته و بی بال و پر است داغ سنگین چه کس آه شکسته است تو را سالها دست تو از بار غمت بر کمر است ** رفتی و از لحدت می رسد آه تو هنوز یاد آن آتش و هیزم کفنت شعله ور است @hosenih این ملجم زد و اما همه می دانستند قاتل اصلی تو ضربه ی دیوار در است گیرافتاد عزیز تو میان آتش پر پروانه و آتش به خدا دردسر است گرچه می سوخت ولی باز مقاوم استاد گفت جانم به خدا بهر امام سپر است تا در خانه شکست و نفسش بند آمد همه گفتند دگر فاطمه عمرش به سر است ناگهان ناله ای از پشت در آمد ای وای شام عمر پسرم فضه بیا بی سحر است هر که در آل علی آینه فاطمه شد بیشتر از همه کس چشم ترش خون جگر است مثل آن دختر ویرانه که بر پیکر او یادگاراز سر هر بام و سر هر گذر است بس که در راه زمینش زده شلاق ستم بند بند تن او زخمی از این همسفر است @hosenih سر بابا که در آغوش گرفت او، گفتند این سه ساله چقدر از پدرش پیرتر است خواست تا خستگی اش همره جان در بشود همه دیدند لبش روی لبان پدر است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شده سهم يتيمان بی‌قراری تمام شهر غرق سوگواری @hosenih نفهميدند غم‌های على را پس از او کوفه ماند و شرمساری 💠 (عليه‌السلام): لَقَد فارَقَكُم أمسِ رَجُلٌ ما سَبَقَهُ الأَوَّلونَ، و لا يُدرِكُهُ الآخِرونَ ديروز مردى شما را ترک كرد كه پيشينيان بر او پيشى نگرفتند و کسانی که در آینده می‌آیند به او نمى‌رسند. 📗 الكافی، ج۱، ص۴۵۷، ح۸ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای نخل‌های کوفه! امام شما چه شد؟ آن اشک و شور و گریه و حال و دعا چه شد؟ محراب کوفه! سرخی دامان تو ز چیست؟ سجادۀ علی! علی مرتضی چه شد؟ @hosenih هم صحبت غریب تو ای چاه کوفه کو؟ فریادهای آن دل درد آشنا چه شد؟ ای صحنه‌های بدر و احد کو امیرتان؟ ای ذوالفقار، بازوی شیرخدا چه شد؟ ای کوچه‌های شهر مدینه خبر دهید صاحب عزای حضرت خیرالنسا چه شد؟ ای کودک یتیم که خالی است سفره‌ات آورد آنکه بهر تو هر شب غذا چه شد؟ ای بام کوفه بانگ اذان علی کجاست؟ آن صوت دلنشین و صدای رسا چه شد؟ پیر مریض! یار غریبی که نیمه شب می‌ریخت در دهان تو هر شب دوا چه شد؟ @hosenih ای کوفه آن امیر غریبی که سال‌ها دیده است از رعیتش آزارها چه شد؟ "میثم" بخوان ز سوز جگر روضۀ علی با ما بگو به آن شه ارض و سما چه شد؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih