eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
500 ویدیو
180 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
😊 چاپ پول بعد از کله پاچه‌ی صبحگاهی! حسن روحانی از ۲۰ شهریور 97 تا ۱۰ دی ۹۹، دست‌کم ۱۵ بار اعلام کرده است که از بانک مرکزی استقراضی نکرده است؛ حتی یک ریال. (گزارش کامل و مستند در مشرق نیوز: ۸ فروردین 1400) عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی: بگذارید با مردم شفاف باشیم برای مثال در سال ۹۸ و ۹۹ بخش‌هایی از بودجه دولت از طریق درآمدهای تسعیر صندوق توسعه ملی تأمین شد که به زبان ساده‌تر به معنای چاپ پول است که نتیجه‌اش تورم خواهد بود. به نظر شما جناب آقای روحانی برای حل این تناقض‌گویی، چه جوابی ممکن است بدهد؟ ۱. بانک مرکزی مال خودمونه، كلاٌ واس ماس؛ دلمون خواسته از پول خودمون یه نمه برداریم. آدم از پول خودش برداره، اسمش استقراضه؟! ۲. ما استقراض نکردیم، خودشون به ما استقراض دادند، تازه اولشم نگرفتیم، اون قدر این عبدالناصر اصرار کرد، ما هم خجالتی، توی رودربایستی گیر کردیم و نخواستیم یه وقت دلش بشکنه قبول کردیم. بد کردیم؟! ۳. آقا ما یه روز از جلوی بانک مرکزی رد شدیم دیدیم یه مقدار پول افتاده همون جا کنار جوب، درب بانک مرکزی هم بسته بود چون خارج از وقت اداری بود، با داداشم یه خاور کرایه کردیم، برداشتیم بردیم یه وقت خدای نکرده دست نااهل نیفته که فردا بیاریم تحویل بانک بدیم؛ ولی متأسفانه دیگه فرصت نشد، داداش که یه تک پا رفت زندان، من هم که دیگه کرونا اومد، گفتم یه وقت میرم بانک مرکزی هم کارمندان اونجا رو کرونایی می‌کنم یا اونا من رو؛ برای همین هم بعضی از آشنایان گفتن حالا چه عجله‌ایه، بذار بعداً سر فرصت ببر. حالا یه عده نفهم اومدن می‌گن فلانی استقراض کرده! آخه بی‌سوات‌های دلواپس روسیاه این اسمش استقراضه؟! ۴. استقراض چی؟ کشک چی؟ من به بچه‌ها گفته بودم اگر یه وقت کم و کسری داشتین، برین بانک وام بگیرین، اصلاً به منم نگین. خودتون اگر دوست داشتین انجام بدین. صبح جمعه بیدار شدم دیدم یه پیامک اومده از بانک که فلان میلیارد تومن اومده به حسابت. بعداً پرسیدم گفتند آره رفتیم وام گرفتیم. تازه الآن من دارم از شما می‌شنوم که از بانک مرکزی گرفتن. ۵. یک شب عبدالناصر برای یه کاری بهم زنگ زد؛ آخر که می‌خواست خداحافظی کنه، گفت: راستی اهل کله پاچه هستی؟ گفتم:‌ چطور؟ گفت: یه کله پاچه‌ای نزدیک خونه‌مون باز شده یکی دو بار گرفتم خیلی کارش درسته، اگر اهلش هستی صبح بیام دنبالت بریم بزنیم به بدن. من گفت: حال ندارم سر صبحی بلندشم محاسنم رو اتو کنم و اینا... اگر می تونی بگیر بیار با هم بخوریم؛‌ خلاصه یه دست گرفت و آورد وقتی داشت می‌رفت، گفتم: عبدالناصر جان یه خرده پول دستی داری بهم یه مدت قرض بدی؟ دست به جیباش برد و گفت: نه شرمنده چیزی تو دست و بالم نیست الآن. گفتم: اشکالی نداره و خداحافظی کرد. چند دقیقه بعد زنگ آیفون رو زدند، دیدم عبدالناصره گفتم: چی شده؟ اول فکر کرده قابلمه رو جا گذاشته ولی دیدم نه یه چیزی دستشه اندازه یه ماشین تایپ قدیمی. گفت:‌ در رو باز کن. اومد بالا گفتم: این چیه؟ گفت: چیزی نیست. ماشین چاپ پوله، خراب شده بود داده بودم تعمیر، دیروز عصر گرفتم گذاشتم صندوق عقب که امروز ببرم بانک. گفتم: خب که چی؟ گفت: برگه A4 داری، گفتم آره. چند بسته بهش دادم و تا رفتم یه چایی نبات براش اوردم دیدم تا چند بسته پول چاپ کرده و گفت: فعلاً این رو داشته باش، کم و کسری بودجه نداشته باشی؛ اینم اینجا باشه هفته‌ی بعد که اومدم دوباره برات چاپ می‌کنم. به نظر شما این استقراضه؟! معلومه که نیست. اینا حرفای یه مشت از طرفدارای ترامپ و کاسبان تحریمه که می‌خوان علیه این دولت سیاه نمایی کنند. ✍️ جیم جواتی @HOWZAVIAN
😊وقت ندارم کتابتو بخونم ‍ سامان با لحن طلبکارانه گفت: اصلا چرا علما نمیان با احمد الحسن مناظره کنن که تکلیف ما هم روشن شه! هومن هم که دیگه خواب از سرش پریده بود با طمانینه پتو رو جمع میکرد و گفت: بحث میکنن، بحث کردن، کوتاه نمیاد که! -عه کی بحث کرده؟ +مثلا آیت الله روحانی... -رئیس‌جمهورو میگی! +نخیر، آیت الله سید محمدصادق روحانی گفتن بیا قم بحث کنیم! یارو گفته بود نه شما میخواید منو بکشید! فکر کن یارو نمیتونه طی الاض کنه زود برگرده! بعد آقای روحانی... -رئیس‌جمهور؟ +عه! نه دیگه آیت الله سیدمحمدصادق روحانی گفتن خب آدرس بده من بیام صحبت کنیم! گفته بود نه میخواید بریزید اینجا منو بکشید! آقای روحانی... - این بار رئیس‌جمهور دیگه؟ +یه بار دیگه وسط حرف من بپری میگیرم میخوابم دیگم نمیتونی بیدارم کنیا! -خیله خب بابا شوخی کردم! بگو +آره، خلاصه آیت‌الله سیدمحمدصادق روحانی گفته بودن خب یه کشور دیگه تعین کن بریم اونجا بحث کنیم! گفته بود نه شما کلا میخواید منو بکشید! -ای بابا یکی هم نیست بگه اینا اگه میخواستن تو رو بکشن که الان تو سلول روح‌الله زم چهرت نورانی شده بود که! +آره داشتم میگفتم، بعدش آقای روحانی... -این بار دیگه رئیس‌جمهور؟... نه!... آره؟.... +من خوابیدم... خُر پُفففففف -اه پا شو دیگه خودتو لوس نکن! + کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد اما... سامان پارچ آب رو روی سر هومن ریخت. هومن هول هولکی پاشد و گفت: چی کار میکنی دیوونه تختو خیس کردی! -خواستم ثابت کنم میشه! +چی میشه؟ -میشه کسی که خودشو به خواب زده هم بیدار کرد! +مسخره صبر میکردی حرفم تموم شه شاید میگفتم کسی که خودشو به خواب زده هم میشه بیدار کرد! -حالا جمله رو بعدا درست میکنی بگو ببینم ته بحث آقای روحانی چی شد؟ +رئیس‌جمهور؟ خخخخخ هیچی دیگه آیت‌الله روحانی گفتن خب من 10 جلد کتاب فقه دارم، شما ایرادات منو همینجوری بدون این که بیای یا جات رو به ما بگی، بگو؟ یارو هم گفته بود من وقت ندارم کتابای شما رو بخونم! -خب ایرادش چیه؟ لابد وقت نداشته دیگه! +اون حوله رو از پشت سرت بده من! -بفرما! +‌‌ داریم راجع به امام زمان حرف میزنیما... امامی که ندونه تو کتاب چی نوشته، نتونه به همه ی زبون ها صحبت کنه، نتونه امامتش رو به یه مرجع اثبات کنه امامه؟ -خب نه، اگه پسر امام بود چی! +خدا بگم چیکارت کنه لباس تمیز ندارم! چی گفتی تو؟ -میگم اگه هنوز امام نشده باشه چی! خودش میگه من امام بعد از امام زمانم دیگه! +دیگه داری میری رو اعصاب منا! خب یه زنگ بزنه از از بابایی بپرسه دیگه! چطور تو میتونی از این طرف سالن به اون طرف سالن تقلب برسونی، امام نمیتونه به پسرش یه ندا بده؟ -راست میگیا بهش میگم اگه زبونی که خودم برا تقلب ساختم رو فهمید امامه! +از دست تو... پا شو پا شو سر این رو تختی رو بگیر دست گلت رو بندازیم رو تراس خشک شه! بعدم بیا یه کتاب بهت میدم بشین تاریخ بخون ببن بابیت و بهائیت و وهابیت چطو به وجود اومده... ✍️ ابراهیم کاظمی‌مقدم @HOWZAVIAN
انتظار، چشم به راه بودن است و «چشم به راهی» به تناسب بستر و زمینه آن ارزش پیدا می‌کند. انتظار تنها یک حالت روحی نیست؛ بلکه از درون به بیرون سرایت می‌کند و اقدام می‌آفریند. انتظار به منتظر شکل می‌دهد، به کارها و تلاش‌های او جهت خاصی می‌بخشد. انتظار با منفعل بودن در تضاد است، در حقیقتِ انتظار؛ حرکت، نشاط و شورآفرینی نهفته است. ✍ سلاله اخلاقی @HOWZAVIAN
🔹از گم‌شدن کیسه‌ برنج تا سرمایه‌گذاری در بورس! 🔹چند ماه قبل یک گونی برنج فرد اعلای ایرانی خریدم و گذاشتم توی بالکن. خیالم راحت بود اگر مهمان بیاید، برنج داریم. دو هفته بعد رفتیم سراغ آن گونی برنج. خانه را زیر و رو کردیم؛ اما اثری از کیسه ده کیلویی برنج نبود. چند مرتبه مانند مادران فرزند گم کرده، در جستجوی گونی برنج، بین آشپزخانه و بالکن هروله کردیم؛ نبود که نبود! یعنی کیسه برنج کجا می‌توانست رفته باشد؟ من و خانم مثل کارآگاه‌های کارکشته تمام احتمالات را ریختیم توی گود و شروع کردیم به بررسی. پای ده کیلو برنج دانه بلند ایرانی در میان بود و چشم‌پوشی از آن غیر ممکن. مطمئن بودیم گم شدن گونی برنج بی‌ارتباط با مسافرت چند روزه ما نیست. احتمال دزدی منتفی بود. مگر ممکن بود دزد به بالکن طبقه پنجم بزند! فقط دزدی با اوصاف مرد عنکبوتی می‌توانست به آنجا سرک کشیده باشد. گفتم شاید آن را هنگام مسافرت همراه خودم برده باشم؛ اما نه، این یک قلم هم با مرور« آنچه در سفر گذشت» از احتمال افتاد. 🔹حس ششمم من را به سوی بالکن هل می‌داد. می‌دانستم که آن را آخرین بار در بالکن دیده‌ام. بنابراین به بالکن رفتم تا شاید سرنخی از آن طلای سفید پیدا کنم. بله حدسم درست بود. پیکر بی‌جان گونی برنج در گوشه بالکن افتاده بود؛ اما استرس و عجله و توقع یک گونی پر از برنج باعث شده بود کیسه خالی را نبینیم. گونی سالم و سالم بود. فقط ته آن یک سوراخ به اندازه بند انگشت ایجاد شده بود. اگر گونی را به دست کسی می‌دادی متوجه نمی‌شد که قبلا داخل این گونی برنج بوده است. در عوض بالکن پر بود از فضله‌ی پرنده و غیر پرنده. با دیدن این صحنه یاد داستان قلعه حیوانات افتادم. گویی این جا نیز دست به یکی کرده و در غیبت ما دلی از عزا در آورده بودند. پرنده‌ها و مورچه‌ها و موش‌ها و...هر کدام سهمی از دانه ها برده بودند. 🔹حکایت کیسه برنج ما بی‌شباهت به سرمایه‌گذاری در بورس نیست. بسیاری از مردم رنج دیده پول‌های خود را در بورس سرمایه‌گذاری کردند تا به قول خودشان با سود آن خندقی از خندق‌های زندگیشان را پر کنند؛ اما در چند ماه گذشته نمایشگر بورس رنگ خون به خود گرفته و خون به دل مردم کرده. این روزها بورس پای ثابت گعده‌های خانوادگی و دوستانه است. مردم در این گعده‌ها که بی‌شباهت به مراسم ختم نیست، دنبال یک دلیل قانع کننده برای مال باختگی خود هستند؛ این که چه کسی این بلا را سرشان آورد؟ چه کسی آنها را در این چاه ویل انداخته که راه گریزی آن نیست؟ البته درست تر این است که بگویم آنها می‌دانند چه کسی در باغ سبز به آنها نشان داد و آخر سر هم این آش را برای آنها پخت. هر چند یک دانه برنج هم ته کیسه برنج نمانده اما فضله ها و پرهای ریخته شده ردی از آنهاست. چندی پیش یکی از مسئولان گفته بود که دولت از بورس سود چند ده هزار میلیاردی به دست آورده است! چگونه این اتفاق ممکن است در حالی که اصل سرمایه مردم دود شده و به هوا رفته؟! آیا این سود همان سرمایه مردم نیست؟ 🔸بگذریم...نباید در قضیه گونی برنج کسی جز خودم را مذمت کنم. این من بودم که سرمایه زبان بسته‌ام را در بالکن قرار دادم. بعد‌ها جریانم را به اهل‌دلی بازگو کرده و طلب توصیه کردم. در پاسخ گفت:«گذشته ها گذشته!» گفتم پس با موش‌ها و پرنده‌هایی که برنجم را خوردند چه کنم؟ گفت:«موش نگرفته پادشاه است!» ✍ مجتبی عادل پور، عضو تحریریه مدادالفضلاء‌ @HOWZAVIAN
🔴 مطالبه همگانی پخش گاندو پیرو اعلام ناگهانی توقف پخش سریال ، پویش پخش سریال گاندو قبل از انتخابات را با هدف ادامه ی پخش این سریال ارزشمند تایید فرموده و به دیگر دلسوزان و حقیقت جویان نیز اطلاع دهید: پویش: پخش سریال «گاندو ۲» قبل از انتخابات ادامه یابد -در خبرگزاری فارس 👈 نام‌نویسی👇👇👇 https://www.farsnews.ir/my/c/57355 @HOWZAVIAN
اگر توان به دست آوردن چیزی را ندارید، درباره‌اش بنویسید... دارا می‌شوید. @HOWZAVIAN
📝 مطالعات ناقص غربی ها درباره تشیع «هاینتس هالم (Heinz Halm)» 🔸هاینس هالم را به عنوان شیعه شناس آلمانی می شناسند. او کتابی با عنوان «تشیع» دارد که توسط آقای محمد تقی اکبری ترجمه و از سوی نشر ادیان به چاپ رسیده است. 🔹درباره اندیشه ها و نگاشته های متعدد او، تاکنون حدود یکصد اثر تولید شده است! آری، یکصد اثر در ایران درباره اندیشه ها و نگاشته های آقای هالم! این آثار اعم از مقاله و کتاب و پایان نامه و یادداشت علمی و نشست علمی است. این حجم از آثار، بنده را بر آن داشت تا به مطالعه وی و نگاشته هایش بپردازم. نتیجه ای که گرفتم چنین است: آقای هاینس هالم، شیعه شناس نیست بلکه مطالعاتی درباره صوفیه دارد و شیعه را نیز از چشم انداز صوفیه نگاه کرده است. او باطنیانی همچون اسماعیلیان و فاطمیان را تاحدودی می شناسد. اطلاعات وی درباره آنچه مطالعه کرده، ناقص و گاهی بسیار ناقص است. دسترسی او به منابع شیعی اندک بوده و یا توان استفاده از آن را نداشته است. هالم فردی محترم است و بدون تعصب. او محترمانه سخن می گوید و محترمانه می نویسد. برای او احترام قائلم. 🔻اینکه حدود یکصد اثر علمی - عمدتا - در فضای دانشگاهی - و یا حوزوی متاثر از دانشگاه - درباره وی تولید شده، چیز بدی نیست؛ مگر اینکه نشان دهنده نوعی شیفتگی افراطی نسبت به اندیشمندان غربی باشد. به هر حال، مطالعه آثار هالم برای کسانی که کار تاریخی یا کلامی یا حدیثی می کنند از این باب که بدانند در غرب چه خبر است، می تواند مفید باشد. ✍ محمدمهدی احسانی فر @HOWZAVIAN
👌 دو کلمه حرف حساب ۱. مارکوپولو شوید؛ سفر کنید، بچرخید، بگردید، ببینید، بشنوید، دنیا را زیر پا بذارید، فرهنگ‌ها را بشناسید، آدم‌ها را ببینید، نه با هواپیما! با کتاب ۲. خسارت فقر نیست، گرسنگی نیست، کارتن خوابی نیست، بی‌سوادی نیست، بی‌پولی نیست، بی‌کاری نیست، بی‌کالری‌شدن نیست؛ خسارت بی‌هدفی در زندگی است. ✍️سید جواد محمدزاده @HOWZAVIAN
⚡️ چه کسی بر کرسی درس اخلاق آیت‌الله مصباح نشست؟ 🔹 پس از وقفه‌ای یک ساله و ارتحال آیت‌ﷲ مصباح یزدی، جلسات درس اخلاق هفتگی دفتر رهبر معظم انقلاب در قم با حضور آیت‌ﷲ محمدمهدی شب‌زنده‌دار برگزار خواهد شد. 🔹 خیابان شهداء(صفائیه‌) قم اگرچه مرکز اصلی دفاتر بیوت مراجع تقلید و موسسات حوزوی است اما در نوبت عصر بخاطر پاساژها و مراکز خرید، چهره‌ای متفاوت دارد و در ساعت آغازین شب هیاهوئی از انسان‌های رنگارنگ و گاه ظاهری نامناسب به خود می‌گیرد. اما سال‌هاست که چهارشنبه شب‌ها و دقایقی پس از اتمام نماز مغرب و عشاء از پیاده‌روهای پرازدحام، دربی به عالمی متفاوت باز می‌شود؛ حسینیه‌ی امام خمینی در آن ساعات میزبان طلاب و جوانانی بود پای درس اخلاق آیت‌ﷲ مصباح یزدی نشسته‌ بودند. 🔹 برگزاری جلسات منظم درس اخلاق در دفتر رهبر معظم انقلاب به ماه‌های نخست تاسیس این دفتر در سال ۱۳۷۲ برمی‌گردد. در آن ایام این دفتر با حضور برخی اساتید شاخص همچون حضرات آیات خاتم یزدی، سیدجعفر کریمی و موسوی یزدی بیشتر هویتی علمی و حوزوی داشت و ایده‌ی تشکیل جلسات هفتگی درس اخلاق در چنین فضایی مورد توجه قرار گرفت. 🔹 در ابتدا مرحوم آیت‌ﷲ شیخ علی پناه اشتهاردی این جلسات را آغاز کرد و چند ماه بعد در نخستین ماه مبارک رمضان حضرات آیات جوادی آملی و مصباح یزدی نیز برای جلسات اخلاق شبانه دعوت شدند. مدتی بعد اما جلسات هفتگی با حضور منظم آیت‌ﷲ مصباح یزدی ادامه یافت. شاید کسی فکر نمی‌کرد این جلسات قرار است بیش از ۲۵ سال به طول انجامد و یکی از طولانی‌ترین دروس اخلاق حوزه باشد. 🔹 آیت‌ﷲ مصباح یزدی قریب به ۲۵ سال جلسات اخلاق دفتر رهبر معظم انقلاب در قم را برگزار می‌کرد و به جز موارد خاص مسافرت یا کسالتی که عارض می‌شد این جلسات ادامه داشت. پس از نقش‌آفرینی‌های آیت‌ﷲ مصباح در دولت اصلاحات برخی خبرنگاران هم به این جلسات می‌رفتند تا شاید خبری از سخنان اخلاقی صید کنند. 🔹 اما آغاز کرونا و همزمانی آن با کسالت آیت‌ﷲ مصباح یزدی این جلسات را به تعطیلی کشانید و پس از فوت ایشان در دی‌ماه ۱۳۹۹ ،دفتر رهبر معظم انقلاب از آیت‌ﷲ محمدمهدی شب‌زنده‌دار از اساتید شاخص فقه و اخلاق حوزه دعوت کرد تا این برنامه‌های هفتگی را ادامه دهند. وی متولد ۱۳۳۲ داراب، عضو جامعه مدرسین، فقهای شورای نگهبان و فرزند یکی از اساتید برجسته اخلاقی حوزه مرحوم آیت‌ﷲ حسین شب‌زنده‌دار است.پدر نیز در دهه‌ی شصت درس اخلاق پرحضوری در مدرسه فیضیه قم برگزار می‌کرد. 🔹 آنچه در خاطره‌ی اساتید حوزه بیشتر نقش بسته‌است سخنان استاد شب‌زنده‌دار در دیدار رهبر معظم انقلاب با اساتید و نخبگان حوزوی بود که در سفر ۱۳۸۹ به قم صورت گرفت. در ابتدای این دیدار که ۱۲ نفر ازاساتید به ارائه نظرات پرداختند آیت‌ﷲ محمد مهدی شب‌زنده‌دار ابتدای سخن از والد خود که در جلسه حضور داشت اجازه سخن خواست که این اخلاق عملی مورد تحسین رهبر معظم انقلاب و حضار جلسه قرار گرفت. او در سخنان خود بر «اهمیت حفظ و تقویت انگیزه‌های معنوی و اخلاقی در سطوح مختلف حوزه‌ها» تاکید کرد و رهبر معظم انقلاب نیز در تایید این سخنان بیانات مشروحی فرمودند. 🔹 جلسات اخلاق دفتر رهبر معظم انقلاب در قم از اسفندماه گذشته سه‌شنبه شب‌ها پس از نماز مغرب و عشاء و در ماه مبارک رمضان هرشب برگزار می‌شود. ✍️ مباحثات @HOWZAVIAN
: تقریباً تمامی نوشته‌های خوب، آغازی بد دارند؛ از جایی باید شروع کنید. با آوردن یک کلمه، آغاز کنید. بسم الله... @HOWZAVIAN
؟ 🍃 مناسبات رضا بابایی با قلم و نویسندگی *در ایران کمتر کسی با موضوع جُستارنویسی و مقایسه آن با مقاله‌نویسی، تحقیق و تالیف داشته‌ است. نگارنده شخصاً فقط از کامران فانی به فارسی در این زمینه مطلب خوانده است. *فرق بابایی با دیگران در این بود که با این شیوه قلم زدن و نویسندگی و قابلیت‌های آن آشنایی داشت. *بابایی، بر خلاف بسیاری دیگر از دانشوران، فقط متفکر و صِرفاً نویسنده نبود. او اقلیم قلم و آداب نویسندگی را نیز می‌شناخت. از همین رو، میراث وی از هر دو نظرگاهِ صورت و معنا حائز اهمیت است. *شاهد اول مدعا اینکه او درباره نویسندگی، کتابی با نام "بهتر بنویسیم" در باب درست‌نویسی، ساده‌نویسی و زیبا‌نویسی منتشر کرد. *عنوان کتاب دیگر او نیز شاهد دوم مدعای ما تواند بود: "دیانت و عقلانیت". سجع در عنوان و خلق ترکیب تازه، نشانه قلم‌شناسی بابایی است. *گفتنی است که در جستارنویسی، حشو مخل و دور افتادن‌های گاه به گاه از اصل مطلب و مطلب اصلی اتفاق نمی‌افتد. با مقتضیات عصر مدرن و ضیق وقت تناسب دارد و از انحراف ذهن جلوگیری می‌کند و اسباب تثبيت در حافظه را تا اندازه‌ای فراهم می‌سازد. *جستار تقریباً یکسره لُبّ مطلب و حرف حساب است. ضمناً برای متفکری که حرف حساب زیاد دارد، سخت مناسب می‌نماید؛ زیرا فرصت بیان بیشترین حجم از اندیشه‌های نویسنده را در اختیار او می‌گذارد. *نمی‌دانم کدام یک از محاسن جستارنویسی، محرک جذب بابایی به آن بود. انگار می‌دانست چندان فرصت ندارد! از اقبال او یا اقبال مخاطبان او بود که به جستارنویسی گروید. *از این رو میراث بابایی که منتظر خوانش و بازخوانی است، صِرف اندیشه او نیست، بل از نحوه مناسب بیان اندیشه نیز سخن می‌گوید. *شاید او با این کار، پیامی برای مخاطبان داشت. ✍️ امین‌رضا نوشین https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
💠 اندازه‌ی عزیزشدن 🔸لا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا 🔹خداوندا به اندازه‌ای در چشم مردم عزیزم بدار که در چشم خودم خوارم می‌کنی. 📚 فرازی از دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق) ✍ مدار فرهنگی @HOWZAVIAN
🔻 طلاق‌باز! یه رفیق داشتم سابقه شیش تا ازدواج موفق داشت! یعنی ایشون به محض این که در عنفوان جوونی احساس نیاز به ازدواج پیدا کرد متاهل شد. اولین خانمش هم دختر همسایه‌شون بود. اومده بود در خونه‌شون آش بیاره رفیق ما باهاش پیوند زناشویی بست! کلا عادت داشت بعد عقد طرف مقابلش رو بشناسه. تفاهم واسش در این حد مهم بود که اگه تو خواستگاری از جنس خیارشون خوشش میومد می‌گفت «معلومه با اصل و کمالاتند. کسی که واسه خیارش خرج کنه معلومه دخترش رو هم خوب تربیت کرده.» این سبک استدلال که برگ‌های گوزن صحرایی و شقایق فراهانی رو با هم ‌می‌ریزوند (1) مبنای تشکیل زندگی مشترک بود. اعتقاد داشت دل که پاک باشه خدا خودش مورد مناسب رو مثل در و تخته با هم جور می‌کنه که البته واسه این رفیق ما بیشتر ام دی اف و آلومینیوم بود. سر زن آخرش یه خورده عاقل‌تر شده بود. می‌گفت: «من تا خانواده دختر رو نشناسم تن به عقد نمی‌دم.» واسه آشنایی بیشتر دختره رو برد رستوران. وقتی برگشت گفتم: «چه خبر؟ گرگی یا گراز؟» گفت: «اولا اون شیر و روباهه نکبت. خوب به بهانه ندونستن مَثَل، اسم وحوش رو من می‌ذاری. ثانیا شیر شیرم. دختره عالیه.» گفتم: «از کجا فهمیدی؟» جواب داد: «من جوجه با استخوان سفارش دادم اون جوجه بی‌استخوان.» گفتم: «خوب چه ربطی داره؟» گفت: «همین دیگه. یعنی می‌خواد مکمل من باشه.» گفتم: «پس اگه چای نبات سفارش می‌دادی الان تو کمپ بودی!» یه بار بهش گفتم: «خداوکیلی وسواسی که تو در انتخاب همسر داری حسن روحانی اگه تو انتخاب وزیر داشت ما الان اقتصاد اول آسیا بودیم.» خلاصه اینقدر تیکه‌ام عمیق بود که تا چند وقت اخبار رو دنبال نمی‌کرد. بگذریم. بنده خدا از با استخوان و بی‌استخوان شروع کرد و الان داره سرِ با مهریه و بی‌مهریه بحث می‌کنه. غرض اون که مراقب انتخاب‌هاتون باشید. (1) می‌ریزوند: فعل ماضی استمراری از مصدر ریزاندن. گذرا به مفعول. ✍ علی بهاری @HOWZAVIAN
با دکتر کلانتری درباره حال امروز فضای مجازی نظام سرمایه‌داری و در رأس آن آمریکا با پیشبرد جریان فناوری در الگوهای پلتفرمی، موفق به ایجاد نظام حکمرانی نوینی شد که از سویی کارآمدی و اثربخشی لازم را در سه بخش دولتی، خصوصی و مردمی به ارمغان می‌آورد و از سویی دیگر، «دولت‌گریزی‌‌ِ فناوری‌های جاری‌» و «تکثّر قدرت‌های خرد توزیع‌شده» را به افسار پلتفرم می‌کشاند و با کاهش ظرفیت حکمرانی دولت‌ها، موجبات شکل‌گیری «دولت تهی» را فراهم می‌سازد. امروز با نظر به خصیصه‌ی «لازمانی» و «لامکانی» بودن فناوری ارتباطات و اطلاعات از سویی و خصیصه‌ی «نظام‌سازی» از سویی دیگر، پلتفرم‌ها بهترین الگو برای توسعه و بسط ایده‌های جهانی‌سازی نظام غرب در میان سایر ملت‌ها به‌شمار می‌رود. پلتفرم‌ها نه‌فقط بستر و ابزار حکمرانی فضای مجازی، بلکه ابزار حکمرانی نظام‌های مختلف اجتماعی را چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی ‌به‌دست می‌دهد و از این بالاتر به ابزاری برای حکمرانی جهانی تبدیل‌ شده‌اند. ✍ متن کامل @HOWZAVIAN
تکنیک های عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر.pdf
26.4M
👆 ⭕️ کتاب تکنیک های عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر 🔻 نویسنده قدیری ابیانه @HOWZAVIAN
✍️ زیرژانرهای روایت غیرداستانی(7) ♦️نامه (Epistle) نامه متنی منثور یا منظوم است که به فرم نامه و خطاب به شخص یا گروهی خاص نوشته می‌شود. در ادبیات، دو سنت اصلی نامه‌ی منظوم وجود دارد. یکی بر می‌گردد به نامه‌های هوراس و دیگری به زنان قهرمان اثر اُوید. سنت الهام‌گرفته از هوراس به مضامین اخلاقی و فلسفی می‌پردازد و از دوره‌ی رنسانس به این‌سو بسیار محبوب شد. اما سنت نامه‌نویسی اُوید با موضوعات عاشقانه و احساسی عجین است و در قرون وسطی در اروپا محبوب‌تر از سنت هوراسی بود. نمونه‌ی معروف نامه‌های هوراسی نامه‌های پولس رسول است که در کتاب مقدس نیز آمده و به مسیحیت کمک شایانی کرد تا به دینی جهان‌گیر تبدیل شود. سایر نویسندگانی که از این فرم استفاده کرده‌اند عبارت‌اند از بن جانسون، جان درایدن، ویلیام کان‌گریو، دابلیو. اچ. آدن و لوی مک‌نیس. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 🔻آیا به عصر داغ جستارنویسی رسیدیم؟
🔥مراقب مارپیچ سکوت باشید❗️ 🔻بر اساس نظریه معروف و پرکاربرد که توسط الیزابت نوئل ارائه شد مردم در مسائل حساس معمولا تلاش می کنند دیدگاه غالب جامعه و نظر اکثریت را حدس بزنند و چون نمی‌خواهند در انزوا قرار بگیرند، اگر حس کنند در اقلیت هستند معمولا سکوت می کنند و نظرشان ابراز نمی کنند(و شاید تغییر عقیده هم بدهند)! 🔻دشمنان سعی می کنند با این ترفند، اقشار گسترده نیروهای حامی نظام اسلامی را از طریق ایجاد احساس تنهایی و انزوا دچار سکوت، بی عملی و حتی تغییر عقیده کنند. متن کامل ✍️حمیدرضا ابراهیمی @HOWZAVIAN
📌 روشنفکری؛ درمانی که به درد تبدیل شد یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری، جریان روشنفکری است که برخلاف هویت پیشرو و آینده نگر و همراه با احساس درد نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه خود، متأسفانه در ایران بیمار و وابسته متولد شد. تقی زاده هایی که تِزِ غربی سازی فرق سر تا ناخن پا، در دوره طاغوت را برای ملت تجویز می کردند، امروز در جمهوری اسلامی، با ترویج سبک زندگی غربی و حمایت از سندهابی چون ۲۰۳۰ در جهت تضعیف پشتوانه فرهنگی نظام، سلطه استعمار را بر کشور هموار می سازند. میرزا ملکم خان هایی که دیروز دلّال معاملات استعماری همچون رویتر بودند، امروز در لباس جدید، تنها راه برون رفت از معضلات کشور را، تسلیم شدن تمام قد در برابر خواسته های ظالمانه مستکبران جهان می دانند و هیچ اعتقادی به خنثی سازی تحریم ها از طریق مقاوم سازی درونی اقتصاد ندارند. فتحعلی آخوندزاده هایی که با قیاس مع الفارق بین مسیحیت و اسلام، به تقلید از روشنفکران مغرب زمین، راه علاج مشکلات را در ضدّیت با مذهب می دانند و مسیر پیشرفت را در حذف و محدود کردن دین می دانند و با پشت کردن به سنت های بومی، نسخه های غیر بومی برای دردهای ملت می پیچند. هر چند حضرت آقا، امید دارد به جوانان مومن و مردم انقلابی که اجازه نخواهند داد چنین جریاناتی حرفشان به کرسی بنشیند. ✍️ امین محمدلو @HOWZAVIAN
🔔 زنگ عبرت سمت چپ: پارسال؛ امحاء جوجه‌ها به بهانه تنظیم بازار سمت راست: امسال؛ صف مرغ در اوج کرونا "وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ".سوره ابراهیم، آیه۷ «اگر شکرگزاری کنید، بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است». امام علی(علیه‌السلام): "کُفْرانُ النِّعَمِ یُزِلُّ الْقَدَمَ وَ یَسْلُبُ النِّعَمِ". کفران نعمت، سبب لغزش قدم ها (و به زمین خوردن در زندگى) و موجب سلب نعمت ها خواهد شد. غررالحکم، ص۶۳۰ ✍ سید میلاد حسینی، عضو کانون مدادالفضلاء @HOWZAVIAN
خوار و بار یا خواربار؟ مصدر "خوردن" گاهی به صورت "خواردن" می‌آید، مانند خامخوار و گیاهخوار. خواربار اضافۀ مقلوب (برعکس) و در اصل به صورت "بارِ خوار" و به معنای بار و توشه‌ای است که برای خوردن است که همان معنای "مواد خوراکی" و "مواد غذایی" می‌دهد. *بنابراین، خواربار (بدون واو) صحیح است، نه خوار و بار (با واو). @HOWZAVIAN
✔️ نون نوشتن نوشتن از دو حالت خارج نیست؛ یا بازگشت به خود است یا تکاندن خود. در اولی به دست می‌آوری و در دومی از دست می‌دهی. درباره نوشتن باید نوشت، این سرمایه فردی و اجتماعی هنوز در بیشتر محافل دینی به رسمیت شناخته نشده است. نوشتنِ همگانی، راه تفکر را به روی جامعه باز می‌کند، راه کتابخوانی و خردورزی را می‌گشاید. اگر بنویسیم و در دنیای کلمات غرق شویم، به داشته‌ها و نداشته‌های خود و اطراف‌مان واقف می‌شویم. و این فراست و قدرت را در خود ایجاد می‌کنیم که رویارویی با واژه‌ها، رویارویی با حقیقت خودمان است. «ن والقلم و ما یسطرون‌». ✍ پویا نویسی @HOWZAVIAN
par1020.pdf
7.08M
دریافت 👆🔰شماره شماره 1020 هفته‌نامه پرتو👆 صبح چهارشنبه " 18 فروردین ماه " روی دکه مطبوعات کشور @partosokhan_ir @HOWZAVIAN
🔴 فتح خون با فتح نفس میسر است | هنر مردن پیش از مرگ بیستم فرودین 1372 تهران، خیابان حافظ، روبروی حوزه‎ی هنری، زیر پل کالج. نوجوانی با لباس ورزشی آبی و سفید و تخته شاسی طراحی میان دو دست. نگاهی گنگ به جمعیتی دارد که زیر تابوت کسی را گرفته‎اند که تا آن موقع تنها نوا و صدای او را از روایت فتح شنیده بود و بارها به تقلید از او چنین می‎خواند: «هنر آن است که بمیری پیش از آن‎که بمیرانندت و مبدأ و منشأ حیات آنانند که چنین مرده‎اند». سعید احمدی از آوینی چیزی نمی‎دانست جز همین‎ها که کم چیزی هم نبودند. برای آن نوجوان درون‎گرای سرگردان میان ایسم‎ها و مکتب‎ها هر سخنی جاذبه‎ای داشت؛ به‎ویژه اگر از مرگ و حیات می‎گفت و البته از هنر؛ چیزی که دریای متلاطم فلسفی نوخط آن روزها را با خط و نقاشی و شعر و کمی تا قسمتی هم موسیقی آرام‎تر می‎کرد. یک سال بعد آشوب‎های جهان‎شناسانه‎ی همان تماشاچی تشییع، انقلابی عظیم در او پدید آورد. سال‎ها گذشت و اکنون نوجوان بیستم فروردین سال 1372 خوب می‎داند چقدر به صاحب تابوت سه رنگ همان روز شباهت ماهوی دارد. نمی‎دانم کامران چگونه از فلسفه‎ی شرق و غرب برید و راهی نو و مسلکی متمایز را برگزید؛ ولی می‎دانم که هر کس عالم را از چشم نهج‎البلاغه ببیند همه‎ی نظریه‎های قدیم و جدید فلسفی دل او را می‎زنند. سلوک حقیقت راه دشواری است که هم حجاب‎های ظلمانی دارد هم نورانی. بیچاره کسی که پا در این راه سخت و صعب نگذارد و بیچاره‎تر کسی که در جایی از آن در جا بزند. خوشا به حال آوینی که در سیر حقیقت کم نیاورد و کوتاه هم نیامد. خوشا به حال کامران که کامروا شد. خوشا به حال نوجوان که حتی به تماشا در باغ شهادت را بسته ندید؛ همان هنر مردن پیش از مرگ را. سردار دل‎ها چه خوب می‎گفت: «شرط شهید شدن، شهید بودن است». فتح خون با فتح نفس میسر است. مرتضی این هنر را داشت که از خودش بگریزد و یک بار برای همیشه همه‎ی خود را دور بریزد و انسانی نو دست و پا کند؛ انسانی از جنس «یخرجهم من الظلمات الی النور». ما اما گاهی از نور به ظلمت می‎رویم و طاغوت درون و بیرون را به سوی خود می‎خوانیم. نفسانیت ته ندارد و انسانیت نیز پایان؛ پس بهتر آن است که بمیریم پیش از آن‎که بمیرانندمان و برویم پیش از آن‎که ببرندمان. ✍ سعید احمدی، عضو تحریریه مدادالفضلاء @HOWZAVIAN
✔️ جناب رئیس جمهور؛ لطفا به ادبیات فاخر این سرزمین احترام بگذارید یکی از شاخصه های مردم با فرهنگ، توان بیان هنرمندانه عقاید و باور های خود در قالب های متنوع می باشد. ضرب المثل های هر ملت برگرفته از آموزه هایی است که سالیان دراز در جامعه نقش ایفا کرده اند. سلام گرگ بی طمع نیست ، به شرایط امروز جامعه ما خیلی مرتبط می باشد. آیا دولت گرگ صفت آمریکا که در کارنامه سیاه خود، علیه ملت ایران از هیچ اقدام خباثت آلودی دریغ نکرده است، می تواند قابل اعتماد باشد؟ جناب آقای روحانی، یا توجه نداشتید که توبه گرگ، مرگ است یا هنوز دولت قلدر ایالات متحده را به گرگ منشی باور ندارید! در صورت دوم، سوال ملت ایران این است که: چگونه پرونده سنگین و ننگین دولت آمریکا در حمله به هواپیمای مسافربری، حمایت از رژیم بعث، تحریم های ظالمانه، بلوکه کردن دارایی ها، پشتیبانی از رژیم کودک کش صهیونیستی و ده ها موضوع دیگر را فراموش کرده اید؟!!! آقای رئیس جمهور؛ اگر به جای ادامه تحصیل در بریتانیا، دانشگاه های کشور خود را انتخاب می کردید، امیدی وجود داشت که فرهنگ و ادبیات باشکوه ایرانی را فراموش نکنید. البته به شرطی که مرغ همسایه را غاز مپندارید. ✍ امین محمدلو @HOWZAVIAN
🔶 عصیر عنبی در شیمی و آزمایشگاه 🔸اگر بخواهیم مفهوم سکر و مستی را که در قرآن و سنّت بیان شده، از جهت علمی تبیین نماییم، باید بگوییم که 👈 علّت مستی هر مایعی《الکل》است؛ اگر این ماده در هر شیء خوراکی موجود باشد، مست کننده و هر آنچه که این ماده را ندارد، مُسکر نمی باشد. به عبارت دیگر، رابطه مستی با الکل از جهت منطقی، تساوی می باشد 👈 هر جا این الکل باشد، مستی و هر جا مستی بود، این الکل وجود دارد. الکلی (اتانول) نداریم که مست کننده نباشد و مستی ای نداریم که الکل در آن نباشد. 🔹 در قرآن و مذهب اهل بیت علیهم السلام، حکم، دائر مدار وجود الکل است که حداقل میزان غلظت آن برای مستی، ۳ - ۴ درصد می باشد. در مذهب برخی فقهای اهل سنّت، حکم حرمت دائر مدار اسم همانند خمر می باشد؛ در نتیجه فقّاع و نبیذ را حلال می شمرند. در صورتی که دلیل مستی الکل بوده که ابن زکریای رازی آن را شناخت و به جهانیان معرّفی نمود. اما متأسفانه فقهای شیعه نیز درگیر روشی همانند اهل سنّت گشته اند که به مجرّد چند روایت در موضوع عصیر عنبی، آن را حرام می شمرند؛ درحالی که وقتی مایعی دارای الکل نیست، چرا باید حرام باشد؟!!! این تحریم برابر با تحریم رزق حسن است که خدای سبحان می فرماید: ﴿وَ مِنْ ثَمَراتِ ٱلنَّخِیلِ وَٱلأعْنَابِ تَتـَخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً﴾، نحل/۶۷ 🔗 متن کامل ✍️ مهدی درستی @HOWZAVIAN
♨️این نشانه‌ای از اقتدار ماست 🔸نشست کمیسیون مشترک برجام با حضور هیئت دیپلماتیک جمهوری اسلامی و کشورهای ۱+۴ و با حضور معاون دبیرکل سرویس اقدامات خارجی اتحادیه اروپا از روز سه شنبه گذشته در وین آغاز شده است. در این خصوص چند نکته حائز اهمیت است. 1️⃣ اینکه آمریکائی‌ها آیا تحریم‌های خود علیه جمهوری اسلامی ایران را پس از مذاکرات کنونی بر خواهند داشت یا نه، مهم است؛ اما از آن مهم‌تر اینکه آمریکا پس از یک دوره فشار حداکثری و ناکامی، حاضر شده با دو پیش‌شرط ایران کنار بیایند. 2️⃣متاسفانه این واقعیت نظام بین‌الملل است که هر بازیگری قدرت بیشتری داشته باشد، بیشتر می‌تواند منافع خود را استیفاء کند. این نشانه‌ای از اقتدار ایران است که غرب را وادار کرده که با واقعیت کنونی کنار بیایند. 3️⃣یقیناً تغییر رفتار آمریکا محصول دیپلماسی هپروتی یا تضمین یک امضا نیست، بلکه بر اساس این ادراک ذهنی در تصمیم‌گیران کاخ سفید و این برآورد استوار شده که ادامه وضع فعلی مساوی است با عبور جمهوری اسلامی از کمند تحریم‌های غرب و همزمان دریافت پاسخ درون برجامی و فرابرجامی. به عبارتی طرف مقابل به این درک رسیده که جمهوری اسلامی در مقابل فشارها ایستاده و در حال پاسخ‌ عملی است. 🔗 متن کامل ✍️ احمد بنافی @HOWZAVIAN
📽 فیلم پیروزی دولت تدبیر و امید! 🔑جناب (روحانی) گفته چرا با پول ملت برای پیروزی سیاسی مردم و دولت فیلم درست نمی‌کنید؟! 📌در ابتدا باید به ایشان یادآوری کرد که اولاً پول ملت در جیب شماست نه در دست خودشان تا بتوانند فیلم بسازند! ثانیاً وزارت ضدفرهنگی و ضدارزشی شما پول ملت را به کارگردانان وطن‌فروشی مثل اصغر فرهادی و سلبریتی‌های سگ‌باز و ضدانقلاب می‌دهد؛ پس از همان‌ها طلبکار باشید که چرا برای شما فیلمی نساخته‌اند؟! 🔗 متن کامل ✍️ محمدتقی عارفیان @HOWZAVIAN
🔴 خطرناک‌تر از آمریکا با کدام تحلیل منطقی و مبتنی بر عقلانیت آینده‌پژوهانه، طیف بزک‌کننده اوباما و برجام و جان کری، با وجود همه عبرت‌های دردآور و تأسف‌زای برجام، باز هم مرتکب تحریف حقایق و واژگون‌سازی واقعیت‌ها و دروغ‌پردازی شده، و پیروزی «جو بایدن» را به‌عنوان یک خبر خوب و مسرت‌آمیز برای مردم ایران جا می‌زنند، و وعده آمدن ثبات به بازار ارز و سکه و بورس و... را برای افراد فاقد بصیرت نوید می‌دهند؟ به‌راستی مگر این جریان لیبرال که قطب‌نمایشان همیشه به سمت غرب نشانه رفته است، دچار آلزایمر سیاسی و فریبکارانه شده‌اند و نمی‌دانند و یا خودشان را به ندانستن زده‌اند که انسان‌نمایی همچون «جو بایدن» دنبال سخت‌گیری هرچه بیشتر بر انقلاب اسلامی و مضاعف‌سازی فشار تحریم‌ها به صورت هوشمندانه بر ملت ایران است، نه ایجاد گشایش و تنش‌زدایی در روابط فی‌مابین آمریکا و ایران؟! براستی آیا مدعیان اصلاح‌طلبی از یاد برده‌اند که «جو بایدن» اعتراف کرده و گفته است: «سیاست دست چدنی و خشونت عریان آمریکایی ‌ترامپ علیه ایران شکست خورده است. برای به زانو در آوردن ایران اسلامی، روش‌هاى زيركانه‌تر و هوشمندانه‌تری هم براى سخت‌گيرى علیه ايران وجود دارد، که باید از آنها استفاده کرد»؟ (نقل به مضمون) آیا افراطیون و ‌اشرافیت مدعی اصلاحات و اعتدال، واقعیت‌ها را درباره خباثت و شیطنت دموکرات‌ها نمی‌دانند که مردم را به پیروزی «جو بایدن» امیدوار و مشغول ساخته‌اند؟ پاسخ این است که: یقینا می‌دانند. اما درمانده و مستاصل و حیران شده‌اند، چرا که از طرفی شرمنده و خجالت‌زده مردم به‌خاطر خُلف وعده‌ها و خیانت‌ها و کم‌کاری‌ها و سوءمدیریت‌شان هستند و هر روز محبوبیت‌شان نزد توده مردم کمتر و کمتر می‌گردد، هر روز لعن و نفرین طبقات محروم و مستضعف را که نثارشان می‌گردد، می‌شنوند و می‌بینند، و از طرف دیگر هیچ حرفی هم برای گفتن و دفاع از خود ندارند. از این رو تنها ‌گریزگاه و ملجأ و مأوایی که برایشان باقی ‌مانده آن است که این چند ماه باقی‌مانده تا انتخابات 1400 را مشغول سرگرم کردن و امیدوار‌سازی مردم به انتخاب «جو بایدن» نمایند، و با وانمود‌سازی نقش انتخابات آمریکا در «یک گشایش بزرگ اقتصادی و بازگرداندن ثبات به قیمت‌ها» برای خود اعتبار و فرصت تنفس پیدا کنند. وضعیت مدعیان جریان اعتدال و اصلاحات امروز به مانند انسان کلاهبردار شارلاتانی شده که ‌گریبانش را گرفته‌اند و او برای خلاصی موقت، چک یا وعده دیگری می‌دهد تا فعلا بتواند ‌گریبانش را رها کند و نفسی تازه نماید... 🔗 متن کامل در روزنامه کیهان ✍️ رسول رضایی @HOWZAVIAN
✳️ نخستین نشست از سلسله نشست‌های «حکمرانی فضای مجازی» 💠 موضوع: «دورنمای حکمرانی فضای مجازی» 🔰 با ارائه: دکتر عبدالحسین کلانتری (سرپرست پژوهشگاه فضای مجازی) 🕰 زمان: یکشنبه 22 فروردین 1400، رأس ساعت 18 ⭕️ نشست به صورت مجازی و برخط برگزار می‌شود. 🔖 لازم به ذکر است برای شرکت‌کنندگان گواهی حضور صادر و به بهترین خلاصه‌نویسی از صحبت‌های مطرح‌شده در نشست، جوایزی به قید قرعه اهدا می‌شود. 💡 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر: @oisc_rooydad @HOWZAVIAN
💠 رمان «چپ‌دست‌ها» روی پیشخوان کتابفروشی‌ها قرار گرفت این رمان روایت جوانی است که در حال سپری کردن خدمت سربازی‌اش در زندان است. شخصیت اصلی رمان برای غلبه بر مشکلات درونی و بیرونی‌ که با آن دست و پنجه نرم می‌کند در صدد پیدا کردن راهی برای رفع آنهاست. او به استقبال پیشنهادهایی می‌رود که تبعات مختلفی برایش دارد و در این میان مفاهیمی همچون عشق، نفرت، انتقام و خیانت را تجربه می‌کند. در بخشی از این رمان می‌خوانیم: این روزها چیزی درون من شکل گرفته. انگار ریخته باشند داخل رگ‌هایم. نمی‌دانم چه چیزهایی. شاید خیلی چیزها. چیزهای مختلف، متنوع، متضاد. چیزهایی که از قبل نبوده و حالا شکل گرفته. معجونی که نمی‌دانم خوب است یا بد. سیاه است یا سفید. قبلاً ترس بود و دلهره، فرار بود و پنهان‌شدن. حالا اما طور دیگری شده. طوری‌که می‌ترسم و نمی‌ترسم. دلهره دارم و ندارم. گاهی وحشت می‌کنم و گاه بی‌باک و جسور می‌شوم. چیزهای دیگری هم اضافه شده. بی‌خیال‌شدن، بی‌تفاوت‌بودن، دل‌وجرئت پیداکردن، تصمیم‌گرفتن، دوست‌داشتن، گاهی هم کلّه‌شقی و یک‌دندگی. انتشارات شهرستان ادب رمان «چپ‌دست‌ها» اثر یونس عزیزی را در 224 صفحه با شمارگان 1500 نسخه و قیمت 55 هزار تومان به چاپ رسانده است. علاقه‌مندان برای تهیه کتاب می‌توانند به سایت «ادب بوک» مراجعه کنند. @HOWZAVIAN