eitaa logo
جهاد تبیین
76 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 چطور دشمن را بشناسیم؟ اگر ایران‌دوست هستید امیدآفرینی کنید. اگر یأس‌آفرینی کردید، نمی‌توانید بگویید ایران‌دوستید. شاخص عمدۀ ایران‌ستیزی، یأس‌آفرینی است؛ امیدسوزی است؛ القای ناتوانی است؛ القای بن‌بست است. نگذارید کسانی که دشمن ایران‌اند، در قالب دفاع از منافع ملی، لباس عوضی بپوشند، چهرۀ خودشان را عوض کنند [و ‌القای یأس کنند]. شما شاخص‌ها را سرِ دست بگیرید. شما ، شما ، شما ، شما ، ایران اسلامی را دوست دارید؟ خیلی خوب، پس . اگر خلاف این سرزد، ادعا را نمی‌شود قبول کرد! 🔹بیانات در دیدار جمعی از مردم اصفهان. ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
⭕️اختلاف بشر به سبب جهل و علم 🔹محمد‌بن‌مسلم در محضر امام صادق (ع) خوابی را نقل می‌کند و ابوحنیفه آن را تعبیر می‌کند و حضرت به او می‌فرماید: «أَصَبْتَ؛ درست گفتی». بعد از اینکه ابوحنیفه می‌رود و یا در مجلس دیگر، حضرت صادق (ع) به محمد بن‌ مسلم می‌فرماید: تعبیر خوابت این بود. راوی می‌پرسد: پس چگونه سخن ابوحنیفه را تصدیق نمودید و به او فرمودید: درست گفتی؟! حضرت می‌فرماید: تقیه کردم، و منظورم این بود که: «أَصَبْتَ الْخَطَأَ!؛ درست اشتباه گفتی!». اگر افراد بشر علم و جهل خود را می‌دانستند و نقص و کمالشان را تمیز می‌دادند، در پیروی از انبیا علیهم‌السلام و تبعیت از دین یکسان بودند. 🔹اختلاف بشر در علم و جهل آنهاست و ارزش و قدر انسان‌ها هم به علم است نه به مال. علم است که همه چیز و همه اشخاص را به‌سوی خود می‌کشاند. آن شخص می‌گوید: «لَمْ أَجِدْ أَفْهَمَ مِنْ مُحَمدِ‌ بن‌ عَلِی (ع)؛ کسی را داناتر از (امام باقر علیه السلام) نیافتم». کسانی که با اهل‌بیت علیهم‌ السلام مخالفند، در حقیقت با علم و دانش و فهم مخالفند. ما اگر قدر علم را می‌دانستیم، باید از بِما أَنهُمْ عُلماءُ وَ أَعْلَمُ الناسِ بَعْدَ رَسُولِ الله‏ِ صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم (از آن جهت که هستند و بعد از رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم از همه داناترند) پیروی می‌کردیم. گذشته از اینکه آنان اوصیای رسول خدایند، و اطاعت و پیروی از آنان به نص شرعی، واجب است. 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۴
💠 معیار امید آفرینی 🔹امام خامنه ای(روحی فداه) : شما ، شما ، شما ، شما ، ایران را دوست دارید، ایران اسلامی را دوست دارید، خیلی خوب، امیدآفرینی کنید. اگر خلاف این سر زد، ادّعا را نمیشود قبول کرد. ۱۴۰۱/۸/۲۸
⭕️جایگاه تفکر در آموزه‌های اسلام 🔸 به عنوان یک ، همواره انسان را به در امور مختلف رهنمون می کند، تا سبب ارتقای او شود، و یا اینکه از گذشتگان  گرفته و زندگی خود را سر و سامان دهد. انسان برای خود یک سری و دارد که در اثر می تواند از حجم مجهولات خود کم کرده، و بر میزان معلوماتش اضافه نماید. امام خمینی (ره) در این راستا می فرماید: «تفکر فرایندی است که در طی آن سلسله ای از امور معلوم و مشخص در کنار هم قرار می گیرند تا امری مجهول را، واضح و روشن سازند». [۱] 💠جایگاه تفکر در اسلام 🔹 نیز طرفدار است و در آیات و روایات فراوانی در فرصت های مختلف امر به تفکر کرده است؛ چون حاصل تفکر دانایی است. نیز یک امر پسندیده می باشد؛ زیرا فرد و دانا در تصمیم گیری ها و جهت گیری های خود و عمل می کند و کمتر دچار لغزش و می شود. [۲] 💠تفکّر در آیات 🔹 در آیات متعدد و موضوعات مختلف انسان ها را به و فراخوانده است. بسیاری از آیات، ، اندیشه ورزان و آنان که در مقام فهم واقعیات هستند را به بهترین صورت، کرده، و گریزان از حقیقت را سخت مورد نکوهش قرار داده اند. از جمله محورهای اساسی که قرآن، انسان را به تفکر در مورد آنها تشویق می کند، عبارتند از: 1⃣تفکّر در جهان خلقت 🔹 در آیات مختلف امر به در کرده است، به عنوان مثال: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ؛ [آل عمران، ۱۹۰] همانا در آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، نشانه هایی از (حکمت) است برای خردمندانی که بیندیشند». 2⃣تفکّر در احکام و آیات الهی 🔹خداوند حتی در جایی که آیات خود را تبیین و روشن کرده است نیز بحث را پیش می کشد، و اهمیت آن را به خلق گوشزد کرده و می فهماند که چه جایگاهی در دارد و را نمی پذیرد: «كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ؛ [بقره، ۲۱۹] خداوند را به روشنی بیان می کند، باشد که شما در آن و کنید». 3⃣تفکّر در تحولات تاریخی 🔹اطلاع از زندگی و ملت های گذشته،  و که باعث پیشرفت یا عقب ماندگی آنان شده، انسانی را پرورش می دهد، و انسان می گیرد، از این رو سفارش به در می کند: «قُلْ سِيرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ [انعام، ۱۱] بگو، روی گردش کنید؛ سپس بنگرید تکذیب کنندگان آیات الهی چه شد؟!» 💠تفکّر در روایات 🔹در متعدد و مختلفی امر به شده و اهمیت جایگاه آن نیز بیان شده است، حتی در برخی روایات  از دانسته شده است؛ زیرا تفکّر در عبادت انسان نیز تاثیر می گذارد و  انسان را تغییر می دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «اندیشه و ، انسان را به و عمل به آن می کشاند». [۳] امام صادق علیه السلام  میفرماید: «بیشترین  عبادت ابوذر، و عبرت گرفتن بود». [۴] 🔹این روایت به خوبی بر ما روشن می کند، که با چه درجه ای از ایمان را می توان به دست آورد و به رسید. هر اندازه بیشتر راهگشا باشد، ثواب و بیشتری را به ارمغان می آورد. ، دارای درجات و مراتبی است. گاهی اثر یک لحظه تفکّر یک هفته انسان را جلو می اندازد، گاهی یک ماه، گاهی یکسال و گاهی یک عمر. 🔹 هرچه باشد حرکت و پیشرفت بیشتری به وجود می آورد، مانند یک لحظه تفکّر «حر بن یزید ریاحی» در زمین کربلا که او را از جهنمی بودن رها کرد و به مراتب بالای بهشت رساند. [۵] در نتیجه در اسلام از برخوردار است و سبب می شود به درجات مادی و معنوی برسد و خود را تامین نماید، که از راههای دیگر، امکان دسترسی به این آثار مهم وجود ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] شرح چهل حدیث، ص۱۹۱ [۲] میزان الحکمة، ج۱۰، ح۱۶۲۰۹ [۳] کافی، ج۲، ص۵۵ [۴] خصال، ص۴۲ [۵] شرح چهل حدیث، ص۱۸۹ نویسنده: علی اعظمی منبع: وبسایت اندیشه برتر حوزه
⭕️علماى اهل سنت درباره مقام امام هادى (علیه السلام) چه گفتارى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام ویژه اى نزد برخوردار بوده است. اینک به برخى از کلمات ایشان اشاره مى کنیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر بن جاحظ؛ او بعد از ستایش از ده نفر از که از آن جمله (علیه السلام) است مى گوید: «کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... و هذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب و لا من بیوت العجم»؛ [۱] (هر یک از آنان، ، ، ، ، ، و اند... این سلسله جلیل القدر براى هیچ خانه اى از خانواده هاى عرب و نه از خانواده هاى عجم اتفاق نیفتاده است). 2⃣شهاب الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموى: او هنگام یادآورى از شهر عسکر در سامرا مى گوید: «و هذا العسکر منسوب إلى المعتصم، و قد نسب إلیه قوم من اجلاّء، منهم على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ ...»؛ [۲] (این عسکر منسوب به معتصم است. به این شهر قومى از بزرگان نسبت داده شده اند که از آن جمله بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ است...). 3⃣شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى: «و فیها توفّى ابوالحسن على بن الجواد... و کان فقیهاً اماماً متعبداً»؛ [۳] (در سال ۲۵۴ ه.ق ابوالحسن ... وفات یافت... او شخصى ، و متعبّد بود). او در جایى دیگر از حضرت به شخص و تعبیر کرده است. [۴] 4⃣عبدالله بن اسعد یافعى: «توفى العسکرى ابوالحسن الهادى... عاش اربعین سنة و کان متعبداً فقیهاً اماماً»؛ [۵] (در سال ۲۵۴ ه.ق ... وفات یافت. او که ، و بود، چهل سال زندگى نمود). 5⃣ابن کثیر دمشقى: «و امّا ابوالحسن على الهادى... و قد کان عابداً زاهداً...»؛ [۶] (و امّا ...، او مردى و ... بود). 6⃣ابن صبّاغ مالکى: «... و لا تذکر کریمة الاّ و له فضیلتها و لا تورد محمدة الاّ و له تفضّلها و جملتها...»؛ [۷] (... هیچ ذکر نمى شود، جز آن که آن براى او است، و هیچ وارد نمى گردد جز آن که و و آن براى او است...). 7⃣ابن حجر هیتمى: «... و کان وارث ابیه علماً و سخاء»؛ [۸] (... او وارث علم و سخاوت پدرش بود). 8⃣احمد بن یوسف قرمانى: «و امّا مناقبه فنفیسة و اوصافه شریفة»؛ [۹] (و امّا او نفیس و او شریف است). 9⃣ابن عماد حنبلى: «کان فقیهاً اماماً متعبداً...»؛ [۱۰] (... او شخصى ، و ... بود). 🔟عبدالله شبراوى: «العاشر من الأئمة علىّ الهادى. ولد بالمدینة فی رجب سنة اربع عشر و مائتین و کراماته کثیرة»؛ [۱۱] ( از ، على است. او در مدینه، در ماه رجب، سال ۲۱۴ ه.ق متولد شد. و بسیار است). 1⃣1⃣محمّد امین سویدى بغدادى: «ولد بالمدینة و کنیته ابوالحسن و لقبه الهادى... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۲] (او در مدینه متولد شد، و کنیه اش است، و لقبش ، و است). 2⃣1⃣شیخ مؤمن شبلنجى: «... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۳] ( ... او بسیار است). 3⃣1⃣شریف على فکرى حسینى قاهرى: «کان ابوالحسن العسکرى وارث ابیه علماً و منحاً، و کان فقیهاً فصیحاً جمیلا مهیباً. و کان اطیب الناس بهجة واصدقهم لهجة»؛ [۱۴] ( وارث پدرش در علم و سخاوت بود. او و و با بود. و او مردم از حیث بهجت و آنان از جهت لهجه بود). 4⃣1⃣خیرالدین زرکلى: «... وأحد الأتقیاء الصلحاء...»؛ [۱۵] (... او یکى از افراد و بود...). 5⃣1⃣سید محمّد عبدالغفار هاشمى حنفى: «هنگامى که آن حضرت براى همه مشهور شد، متوکّل او را از مدینه منوّره طلب نمود؛ زیرا به جهت و و که (علیه السلام) داشت، بر پادشاهى و زوال دولتش مى ترسید...». [۱۶] 6⃣1⃣شیخانى: « صاحب و و و و و بود. او داراى نفسى پاک و همّتى عالى و طریقى زیبا و مورد رضایت بود...». [۱۷] 7⃣1⃣عبدالسلام ترمانینى: « ... کان على جانب عظیم من التقوى والصلاح»؛ [۱۸] (...او در و جایگاه بلندى داشت). 8⃣1⃣عارف احمد عبدالغنى: « ... کان فی غایة الفضل ونهایة النبل...»؛ [۱۹] (...او در غایت فضل و نهایت فضیلت بود...). ● مآخذ در منبع موجود است 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش،ص۱۷۵
⭕️کوخ‌ها منشاء برکت هستند، نه کاخ‌ها 🔹شاید بسیاری گمان کنند که و دارا بودن در بانکها، ، یا دارا بودن زمین‌ها یا پارکها و امثال اینها برای انسان می‌آورد. این یک اشتباهی است که انسان می‌کند.  منشا برکاتند نه . 🔹انسان گمان می‌کند به این است که چند تا باغ داشته باشد، چند تا ده داشته باشد، در بانکها داشته باشد، در تجارت چه باشد، شاید انسان این گمان را می‌کند، لکن ما وقتی که ملاحظه می‌کنیم و سعادتها را سنجش می‌کنیم، می‌بینیم که آنهایی بودند که در بودند. آنهایی که در کاخها هستند سعادتمند نیستند. 🔹آن مقداری که از در دنیا منتشر شده است هیچ در پیدا نمی‌شود. ما یک «کوخ چهار پنج نفری» در داشتیم، و آن کوخ - سلام الله علیها - است. از این کوخها هم محقرتر بوده، لکن این چی است؟ برکات این کوخ چند نفری آن قدر است که را پر کرده است از ، و بسیار راه دارد تا انسان به آن برکات برسد. 🔹این در کوخ محقر، در ناحیه آن قدر در بودند که دست ملکوتی ها هم به آن نمی‌رسد؛ و در آن قدر بوده است که هر چه انسان می‌بیند برکات در هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از . 📚بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۲/۰۱/۰۱
⭕️نقش و جایگاه معلّم 🔹کاری که بر عهده گرفته ـ معلّم متعهّد ـ به نظر من در کشور است؛ یعنی « و نونهالان کشور»، یعنی ساختن آینده‌ی کشور. در واقع است. امروز شما دارید فردای کشور را می‌سازید. اگر بتوانید ، ، اهل فکر کردن، ، اهل منطق، ، ،‌ ، پایبند به ، پایبند به تعهّدات ملّی تربیت کنید، بزرگترین خدمت به کشور انجام گرفته؛ 🔹یعنی واقعاً هیچ خدمت دیگری قابل مقایسه‌‌ی با این نیست. این قضیّه‌ی ما، با توجّه به هوش نوجوان ایرانی، ضریب پیدا می‌کند و اهمّیّت مضاعف پیدا می‌کند. اگر ما با یک جامعه‌ی جوان و نوجوانِ متوسّط از لحاظ ذهنی مواجه بودیم، یک جور بود؛ حالا که با یک مواجهیم که از متوسّط هوش جهانی بالاترند، قضیّه جور دیگر است. 🔹این است. اگر ما این موجود باارزش، یعنی این را ـ که هوشمندیِ خودش را در المپیادها، در مسابقات جهانی، در همه چیز ثابت کرده ـ تربیت نکنیم و به نرسانیم، واقعاً جفا شده؛ این جواهرِ قیمتی‌ای است، این را باید خوب ساخت. خب، این نقش و جایگاه است. جایگاه خیلی مهم است، خیلی بالا است، هم به همین اندازه بالا است؛ مسئولیّت هم بالا است. 📚بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
📌جمع شدن معیارهای برتری انسان‌ها در آیت الله رئیسی 🔸در قرآن کریم چند معیار اصیل برای شناخت مومنین برتر و با فضیلت، مطرح شده است.   الف : دانشمند بودن یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوالعلم درجات « مجادله - 11 »خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان شما را (در دو جهان) رفیع گرداند.   ب : جهاد در راه خدا فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما « نساء - 95 » خداوند مجاهدان را بر نشستگان ترجیح داد به اجر و ثواب بزرگ.   ج : تقوی داشتن ان اکرمکم عندالله اتقکم « حجرات - 13 » با کرامت ترین شما نزد خدا با تقوا ترین شما است. 🔺جالب آنکه مقام معظم رهبری، برای توصیف آیت الله رئیسی در پیامشان به مناسبت درگذشت شهادت گونه ایشان از  ویژگی های فوق بهره می‌‌‌گیرند. "با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ گونه‌ی   ، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادم‌الرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم. این حادثه‌ی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد. رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد. علم، جهاد، کسب رضایت الهی(تقوا) از ویژگی های ممتاز آیت الله رئیسی از نگاه مقام معظم رهبری است. ✍
🌹# *داستان_آموزنده* 👇 🌹یکی از علما، روزی از کوچه عبور می کرد دید دو بر سر یک گردو با هم دعوا میکنند و دعوای آنان شدت گرفت بگونه ای که به خاطر یک گردو یکی از آنها با چوب زد دیگری را کور نمود. 🌹سپس هردو دچار مشکل شدند و یکی دچار درد چشم و از دست دادن یکی از چشم های خویش گردید و دیگری دچار از عواقب کار زشت خود شد. آندو کودک گردو را رها کردند و از محل دور شدند. 🌹 رفت گردو را برداشت و شکست و دید، پوچ است و از مغز تهی است. وی با دیدن آن بشدت گریه کرد. مردم از وی پرسیدند شما چرا گریه می کنی؟! 🌹عالم گفت: از نادانی و حس کودکانه سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت. سپس اضافه کرد که نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که ما انسانها بر سر آن می‌جنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود و دیگران رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه می رویم. 🌹آری؛ متأسفانه بسیاری از انسانها اند از اینکه این دنیا و نعمتهای آن موقتی است و ارزش ندارد که انسان بخاطر زندگی چند ساله دنیا، با نزاع ها، دعواها، رفتارهای کودکانه و اعمال بد خود، را که جایگاه اصلی و ابدی است را از دست دهد و خودش را از سعادت ابدی محروم نماید. 🌹 آمده اند که به انسانها بفهمانند که فریب دنیای زود گذر را نخورند و بخاطر رسیدن به ثروت دنیا دست به هر اقدام ناشایست نزنند چرا که زندگی دنیا در مقایسه با زندگی آخرت هیچ است. 🌹 می فرماید: اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مى‏ دانستند! (سوره عنکبوت، آیه 64)
✍️ما چون جاى دیگرى را نمى‌بینیم و از بى‌خبریم، خیال مى‌کنیم دنیا وسعت دارد، گرچه این دنیا در مقایسه با عظمت خداوند در حکم صفر است، ولى آنگاه که چشم دل انسان به عظمت الهى باز شد، به خُردى و کوچکى دنیا پى مى‌برد و از عالم آخرت و چنان غرق در سرور و لذت و بهجت مى‌شود، که دنیا براى او تنگ مى‌گردد، بلکه آنرا فراموش مى‌کند. ‌‌‌✍️اگر چشم انسان به عالم دیگرى گشوده شود ـ که این با همه عظمتش در برابر آن نا چیز است ـ دیگر نه تنها پرداختن به امور دنیا براى او لذت‌بخش نیست، بلکه آن‌را مانع از پرداختن به آخرت و توجه به عالم برین مى‌داند. ✍️در امور دنیا نیز اگر لذتى براى انسان حاصل گشت، تا مدتى بدان سرگرم مى‌گردد و بعد از دست یافتن به بهتر، دیگر نه تنها از لذت اولى خوشش نمى‌آید، بلکه از آن کراهت دارد و آنرا مانع رسیدن به لذت عالیتر و بزرگتر مى‌داند. ✍️هم‌چنین آنان که دلشان به عالم آخرت باز شده، چنان لذتى را درک مى‌کنند که دیگر پرداختن به لذایذ دنیایى برایشان لذت‌آور نیست، بلکه بدان بدبین مى‌گردند و چون آن‌را مانع از رسیدن به و واقعى مى‌دانند، از آن فرار مى‌کنند. ‌‌‌✍️بزرگان و اولیاى خدا، از آنچه براى ما لذت‌بخش است و براى رسیدن به آن مقدماتى را فراهم مى‌سازیم و با روى گشاده از آن استقبال مى‌کنیم، لذتى نمى‌برند، چون کسى که در دلش جاى گرفت، لذتهاى مادى براى او جاذبه ندارد، بلکه آنها را مانع از ترقى و خود مى‌شناسد و تنها در حد ضرورت و به عنوان وظیفه شرعى از آنها بهره مى‌برد. 📚آیت الله مصباح یزدی، راهیان کوی دوست، ص234