eitaa logo
جهاد تبیین
76 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️قدرت کمال است، اما... 🔹یک نکته‌ای که هست که هم برای عزیزان سپاه ما و هم برای سایر قوای مسلحه ما و هم برای همه کس مفید است و وضع دنیا را هم با این نکته می‌شود سنجید، این است که اگر چنانچه به دست برسد خطر دارد. قدرت خودش یک است. خدای تبارک و تعالی قادر است، لکن چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد، همین کمال را به فساد می‌کشانند. 🔹دنیا امروز گرفتار این است که در دست اشخاصی است که از انسانیت بهره ندارند. ، قدرت‌های بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت خودشان و پایمال کردن مظلومان هیچ فکری ندارند. آنهایی هم که پیوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظیر آنها عمل می‌کنند. قدرت اگر در دست انسان کامل باشد، کمال برای ملت‌ها ایجاد می‌کند. اگر در دست باشد، باشد باعث می‌شود که سلامت در جهان تحقق پیدا کند، کمال در جهان تحقق پیدا بکند. و چنانچه در دست زورمندانی باشد که عاقل نیستند، مهذب نیستند مصیبت بارمی آورد. 📕صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۰۶ منبع: وبسایت روح الله (ره)
⭕️علماى اهل سنت درباره مقام امام هادى (علیه السلام) چه گفتارى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام ویژه اى نزد برخوردار بوده است. اینک به برخى از کلمات ایشان اشاره مى کنیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر بن جاحظ؛ او بعد از ستایش از ده نفر از که از آن جمله (علیه السلام) است مى گوید: «کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... و هذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب و لا من بیوت العجم»؛ [۱] (هر یک از آنان، ، ، ، ، ، و اند... این سلسله جلیل القدر براى هیچ خانه اى از خانواده هاى عرب و نه از خانواده هاى عجم اتفاق نیفتاده است). 2⃣شهاب الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموى: او هنگام یادآورى از شهر عسکر در سامرا مى گوید: «و هذا العسکر منسوب إلى المعتصم، و قد نسب إلیه قوم من اجلاّء، منهم على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ ...»؛ [۲] (این عسکر منسوب به معتصم است. به این شهر قومى از بزرگان نسبت داده شده اند که از آن جمله بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ است...). 3⃣شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى: «و فیها توفّى ابوالحسن على بن الجواد... و کان فقیهاً اماماً متعبداً»؛ [۳] (در سال ۲۵۴ ه.ق ابوالحسن ... وفات یافت... او شخصى ، و متعبّد بود). او در جایى دیگر از حضرت به شخص و تعبیر کرده است. [۴] 4⃣عبدالله بن اسعد یافعى: «توفى العسکرى ابوالحسن الهادى... عاش اربعین سنة و کان متعبداً فقیهاً اماماً»؛ [۵] (در سال ۲۵۴ ه.ق ... وفات یافت. او که ، و بود، چهل سال زندگى نمود). 5⃣ابن کثیر دمشقى: «و امّا ابوالحسن على الهادى... و قد کان عابداً زاهداً...»؛ [۶] (و امّا ...، او مردى و ... بود). 6⃣ابن صبّاغ مالکى: «... و لا تذکر کریمة الاّ و له فضیلتها و لا تورد محمدة الاّ و له تفضّلها و جملتها...»؛ [۷] (... هیچ ذکر نمى شود، جز آن که آن براى او است، و هیچ وارد نمى گردد جز آن که و و آن براى او است...). 7⃣ابن حجر هیتمى: «... و کان وارث ابیه علماً و سخاء»؛ [۸] (... او وارث علم و سخاوت پدرش بود). 8⃣احمد بن یوسف قرمانى: «و امّا مناقبه فنفیسة و اوصافه شریفة»؛ [۹] (و امّا او نفیس و او شریف است). 9⃣ابن عماد حنبلى: «کان فقیهاً اماماً متعبداً...»؛ [۱۰] (... او شخصى ، و ... بود). 🔟عبدالله شبراوى: «العاشر من الأئمة علىّ الهادى. ولد بالمدینة فی رجب سنة اربع عشر و مائتین و کراماته کثیرة»؛ [۱۱] ( از ، على است. او در مدینه، در ماه رجب، سال ۲۱۴ ه.ق متولد شد. و بسیار است). 1⃣1⃣محمّد امین سویدى بغدادى: «ولد بالمدینة و کنیته ابوالحسن و لقبه الهادى... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۲] (او در مدینه متولد شد، و کنیه اش است، و لقبش ، و است). 2⃣1⃣شیخ مؤمن شبلنجى: «... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۳] ( ... او بسیار است). 3⃣1⃣شریف على فکرى حسینى قاهرى: «کان ابوالحسن العسکرى وارث ابیه علماً و منحاً، و کان فقیهاً فصیحاً جمیلا مهیباً. و کان اطیب الناس بهجة واصدقهم لهجة»؛ [۱۴] ( وارث پدرش در علم و سخاوت بود. او و و با بود. و او مردم از حیث بهجت و آنان از جهت لهجه بود). 4⃣1⃣خیرالدین زرکلى: «... وأحد الأتقیاء الصلحاء...»؛ [۱۵] (... او یکى از افراد و بود...). 5⃣1⃣سید محمّد عبدالغفار هاشمى حنفى: «هنگامى که آن حضرت براى همه مشهور شد، متوکّل او را از مدینه منوّره طلب نمود؛ زیرا به جهت و و که (علیه السلام) داشت، بر پادشاهى و زوال دولتش مى ترسید...». [۱۶] 6⃣1⃣شیخانى: « صاحب و و و و و بود. او داراى نفسى پاک و همّتى عالى و طریقى زیبا و مورد رضایت بود...». [۱۷] 7⃣1⃣عبدالسلام ترمانینى: « ... کان على جانب عظیم من التقوى والصلاح»؛ [۱۸] (...او در و جایگاه بلندى داشت). 8⃣1⃣عارف احمد عبدالغنى: « ... کان فی غایة الفضل ونهایة النبل...»؛ [۱۹] (...او در غایت فضل و نهایت فضیلت بود...). ● مآخذ در منبع موجود است 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش،ص۱۷۵
⭕️علماء و بزرگان اهل سنت درباره فضائل بى شمار «امام على» (ع) چه گفتارى دارند؟ (بخش اول) 🔸سخنان درباره (عليه السلام) بیش از آن است که در این مختصر ذکر شود، امّا براى نمونه به برخى از مهم ترین سخنان آنان اشاره مى شود: 1⃣حاکم نیشابورى و ابو یعلى و حموینى و ابن عساکر و ابن حجر و خوارزمى و دیگران نیز نقل کرده اند که: «براى هیچ کس به مقدار آنچه براى (عليه السلام) رسیده وجود ندارد». [۱] 2⃣و نیز از اسماعیل قاضى و نسائى و ابوعلى نیشابورى و محبّ الدین طبرى نقل شده که گفته اند: «در حقّ هیچ یک از صحابه به مقدار آنچه در شأن (عليه السلام) از احادیث حَسن وارد شده، نقل شده است». [۲] 3⃣ابن ابى الحدید مى گوید: «اما ، در و و و به حدّى است که نمى توان متعرض آن شده و آن را بیان داشت...». [۳] وى همچنین مى گوید: «چه بگویم درباره که و مخالفانش اقرار به او کرده، و نتوانسته اند را انکار نموده و را کتمان کنند... چه بگویم درباره کسى که هر به او نسبت داده مى شود، و هر فرقه اى به او منتهى مى گردد، و هر طایفه اى او را به خود جذب مى کند. پس او رئیس و است...». [۴] 4⃣فخر رازى مى نویسد: «من اقتدى فی دینه بعلى فقد اهتدى؛ لانّ النبىّ (ص) قال: اللهم ادر الحق معه حیثما دار؛ [۵] هر کس در دین خود، (عليه السلام) را خود قرار دهد، همانا شده است؛ زیرا (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوندا! هر کجا باشد، را بر محور وجودش بچرخان». 5⃣احمد بن حنبل مى گوید: «ما روى لأحد من اصحاب رسول الله (ص) من الفضائل الصحاح ما روى لعلى بن ابى طالب؛ [۶] براى هیچ یک از اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از صحیح السند به مقدار آنچه براى نقل شده، نرسیده است». 6⃣محمد فرید وجدى دانشمند مشهور مصرى مى گوید: «صفاتى در وجود (عليه السلام) گرد آمده که در دیگر خلفا نبود. (عليه السلام) را بود که از دوستى و به دنیا خود را تهى کرده بودند. یارانى که کمتر از انصار پیغمبران نبودند، و (عليه السلام) را از جان شیرینى که کالبدشان را زنده نگه مى داشت دوست تر مى داشتند». [۷] 7⃣عبدالفتاح عبد المقصود، استاد دانشگاه اسکندریه و نویسنده مشهور مصرى مى گوید: «از این رو، بعد از (صلی الله علیه و آله) کسى را ندیده ام که باشد پس از او قرار گیرد، یا بتواند در ردیفش بیاید، جز و برگزیده پیامبر (صلی الله علیه و آله) یعنى (عليه السلام). و من در این سخن به طرفدارى تشیّع وارد نشدم، بلکه این نظرى است که به آن گویا است. ، برترین مردى است که مادر روزگار تا پایان عمر خود نزاید، و اوست که هر گاه به جست و جوى اخبار و گفتارش برآیند، از هر خبرى براى آنان شعاعى مى درخشد. آرى، او مجسمه اى از است که در قالب بشریّت ریخته شده است...». [۸] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۰۷؛ طبقات الحنابله، ابویعلى، ج۱، ص۳۱۹؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۳۷۹؛ ترجمه امام على (ع)، ابن عساکر، ج۳، ص۶۳؛ صواعق المحرقة، ص۱۱۸؛ [۲] الریاض النضرة، ج۲، ص۲۱۳؛ صواعق المحرقة، ص۱۱۸؛ فتح البارى، ج۷، ص۵۷؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹؛ [۳] شرح ابن ابى الحدید، ج۱، ص۵؛ [۴] همان، ص۶؛ [۵] تفسیر فخر رازى، ج۱، ص۱۱۱؛ [۶] شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹؛ [۷] دائرة المعارف فرید وجدى، ج۶؛ [۸] تقریظ الغدیر، ج۶ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ هـ ش، ص ۱۳
⭕️تربیت همه جانبه انسان، هدف اصلی‌ 🔹انسان حیوان نیست، یک موجودی است که در طرف به می‌رسد، در طرف به بالاترین مقام موجودات می‌رسد؛ و اگر داشته باشد، از پست ترین موجودات است. 🔹 که دیدند در هلاکت هستند از حیث ، از حیث ، از حیث ، را خدای تبارک و تعالی به آنها الهام کرد تا بدهد را به همه ابعادی که دارد، اگر انسان حیوانی بود مثل سایر حیوانات، لکن حیوانی که تدبیر دارد، حیوانی که اهل صنعت است، اگر این بود، احتیاج به آمدن نداشت؛ برای اینکه این راه راهی است که خودشان ادراک می‌کنند. آمدن برای این است که آن که نمی‌داند، آن را که انسان نمی‌داند، به آنها بفرمایند. 🔹 برای راهنمایی یک مقام بالاتر، یک ، آمده‌اند. است؛ برای آدم ساختن آمده است. کتاب حیوان‌سازی نیست؛ کتاب تعمیر مادیت نیست؛ است. را به می‌کند. را قبول دارد در پناه ؛ و مادیات را تَبَع معنویات قرار می‌دهد. 📚بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۳/۰۸
➖برای هر و مجموعه معرفتی ممكن است روی دهد كه مانع و بالندگی آن فرهنگ باشد. نيز گاهی به آفت هايی گرفتار می شود كه حركت رو به آن را كُند ميکند و بحث عهده دار شناختن آن و با آنهاست. ➖آسيب‌های ، مواردی است كه از آنها موجب سستی و به ويژه جوانان نسبت به اصل وجود (عج) و يا ابعاد مختلف شناخت آن حضرت است؛ و گاهی نيز سبب گرايش به افراد يا مجموعه‌ های منحرف می گردد. بنابراين آشنايی با اين ، (عج) را از كجروی در و حفظ خواهد كرد. ما در اينجا مهم‌ترين آسيب‌های فرهنگ مهدويت را در عنوان هایی جدا از يكديگر مورد بحث قرار می دهيم: ➖«برداشت‌های غلط»؛ از آسيب‌ های مهم در ، تفسيرها و از موضوعات اين فرهنگ اسلامی است. و ناقص از به دريافت غير صحيح می‌انجامد كه چند نمونه از آن را بيان می کنيم. ۱_برداشت غلط از مفهوم انتظار برداشت غلط از سبب شده است كه بعضی گمان كنند كه چون از فسادها به دست (عج) خواهد بود، ما در برابر و هيچ وظيفه‌ای نداريم، و بلكه ممكن است گفته شود كه برای نزديك شدن (عج) بايد برای ترويج بديها و زشتی‌ها در جامعه اقدام كنيم!! اين در مقابل ديدگاه و (عليه السلام) است كه و را از وظايف حتمی هر مسلمان می داند. امام خمينی (ره) در نقد اين ديدگاه می گوید: «ما اگر دستمان می رسيد، قدرت داشتيم، بايد برويم تمام ظلم‌ها و جورها را از عالم برداريم، تكليف شرعی ماست. منتها ما نمی توانيم. اينی كه هست اين است كه حضرت [امام مهدی (عج)] عالم را پر ميكند از عدالت؛ نه شما دست برداريد از اين تكليفتان، نه اين كه شما ديگر تكليف نداريد». [۱] ايشان همچنين در ادامه بيانات خود فرموده‌اند: «آيا ما بر خلاف آيات شريفه دست از برداريم؟ دست از برداريم، و توسعه بدهيم گناهان را برای اين كه حضرت بيايند؟!». [۲] ۲_برداشت نادرست از ظاهر برخی روایات بعضی افراد از ظاهر برخی از روايات اينگونه برداشت كرده‌اند كه هر قبل از (عج) محكوم و مردود است، بنابراين در برابر قيام و كه قيامی بر ضدّ و ، و در جهت برقراری بوده است موضع نادرستی گرفته‌اند. در پاسخ بايد گفت كه اجرای بسياری از مانند اقامه حدود و قصاص، و نيز جهاد با دشمنان و مبارزه فراگير با فساد جز با تشكيل ممكن نيست؛ ➖بنابراين تلاش برای برقراری كاری پسنديده و است، و نهی از در بعضی از روايات به معنی شركت در كه انگيزه الهی ندارد، و يا قيام هايی كه بدون توجه به شرايط و زمينه‌ های لازم انجام ميگيرد، و يا حركت هايی كه به عنوان قيام مهدوی شروع ميگردد، می باشد؛ نه اينكه هر انقلاب و حركتی كه در مسير است مردود شمرده شود. [۳] ۳_نشان دادن چهره خشونت آميز از امام زمان (عج) ➖يكی ديگر از برداشت‌ های غلط در ، نشان دادن چهره از (عج) است. بر خلاف تصوّر بعضی افراد كه می انديشند (عج) با شمشير عدالت، دريايی از خون به راه می اندازد و بسياری را از دم تيغ عبور می دهد، حضرت و رحمت پروردگار است، و مانند پيامبر عظیم الشأن اسلام (ص) ابتدا همگان را با بيان روشن و به و می خواند، و اكثر مردم دعوت امام (عج) را پاسخ می دهند و به او می پيوندند. بنابراين (عج) تنها با كه آگاهانه از پذيرفتن حق سر باز ميزنند و جز زبان شمشير نمی فهمند با برخورد ميکند. ➖ منابع [۱] صحيفه نور، ج۲۰، ص۱۹۶ [۲] همان [۳] براى اطلاع بيشتر درباره اين موضوع به كتاب «دادگستر جهان» نوشته «ابراهيم امينى»، ص ۲۵۴ تا ۳۰۰ مراجعه شود. منبع: راسخون به نقل از نگین آفرینش والسلام علی من التبع الهدی
✍️ما چون جاى دیگرى را نمى‌بینیم و از بى‌خبریم، خیال مى‌کنیم دنیا وسعت دارد، گرچه این دنیا در مقایسه با عظمت خداوند در حکم صفر است، ولى آنگاه که چشم دل انسان به عظمت الهى باز شد، به خُردى و کوچکى دنیا پى مى‌برد و از عالم آخرت و چنان غرق در سرور و لذت و بهجت مى‌شود، که دنیا براى او تنگ مى‌گردد، بلکه آنرا فراموش مى‌کند. ‌‌‌✍️اگر چشم انسان به عالم دیگرى گشوده شود ـ که این با همه عظمتش در برابر آن نا چیز است ـ دیگر نه تنها پرداختن به امور دنیا براى او لذت‌بخش نیست، بلکه آن‌را مانع از پرداختن به آخرت و توجه به عالم برین مى‌داند. ✍️در امور دنیا نیز اگر لذتى براى انسان حاصل گشت، تا مدتى بدان سرگرم مى‌گردد و بعد از دست یافتن به بهتر، دیگر نه تنها از لذت اولى خوشش نمى‌آید، بلکه از آن کراهت دارد و آنرا مانع رسیدن به لذت عالیتر و بزرگتر مى‌داند. ✍️هم‌چنین آنان که دلشان به عالم آخرت باز شده، چنان لذتى را درک مى‌کنند که دیگر پرداختن به لذایذ دنیایى برایشان لذت‌آور نیست، بلکه بدان بدبین مى‌گردند و چون آن‌را مانع از رسیدن به و واقعى مى‌دانند، از آن فرار مى‌کنند. ‌‌‌✍️بزرگان و اولیاى خدا، از آنچه براى ما لذت‌بخش است و براى رسیدن به آن مقدماتى را فراهم مى‌سازیم و با روى گشاده از آن استقبال مى‌کنیم، لذتى نمى‌برند، چون کسى که در دلش جاى گرفت، لذتهاى مادى براى او جاذبه ندارد، بلکه آنها را مانع از ترقى و خود مى‌شناسد و تنها در حد ضرورت و به عنوان وظیفه شرعى از آنها بهره مى‌برد. 📚آیت الله مصباح یزدی، راهیان کوی دوست، ص234