eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
739 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🕳️صلی الله علیک یااباعبدالله 🕳️ اربعین ای امام و‌ای امیر اربعین یابن الحسن ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور گرکنی امضا دوباره سمت جاده می روم اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم نیست در این راه باکی، عاشقت سر می دهد روزیِ این راه را زهرای اطهر می دهد گرچه عبدی روسیاهم‌ دست من را هم بگیر پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم کو‌به کو،‌ موکب به موکب، جستجویت می کنم ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین» اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا کربلا و‌مادری که ناله ها می زد حسین از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین اثر کربلایی سعید_نسیمی
🕳️صلی الله علیک یا اباصالح ع🕳️ اربعین آخر نگشت دیدن روی تو قسمتم لابد نبود دیدن رویت لیاقتم لایق نبود و نیست به مولا رسد فقیر شرمنده ام که نیست جز این استطاعتم من خود ز هجر بار ملامت کِشم ، بیا ای دل مکن به پیش رقیبان ملامتم " اَمَّنْ یُّجیب " خواندم و گفتم بیا ، کنون در انتظار لحظه ی سبز اجابتم بر لحظه های وصل تو دلبسته می شوم گاهی که اشک بر تو رساند ارادتم رخصت دهید تا که بیایم حضورتان رخصت دهید ، گرچه لبالب ز خجلتم رخصت دهید مثل شما گریه ها کنم در اربعین درد که غرقِ مصیبتم از شهر شام قافله آمد شکسته دل من خونجگر ز داغ جگرسوز عترتم اکنون رسید قافله ، زینب به همرهش زینب که گفت ؛ خسته من از این اسارتم گفت ای حسین آمده زینب به کربلا آمد ولیک داغ تو بشکسته قامتم این چادر سیاه شده احرام زائرت این سیل اشک ، عطر و گلاب زیارتم رأس تو را به نیزه نظر کرده ام ، هنوز خون می چکد ز دیده ز داغت به صورتم ما را اسیر کرده و بردند سوی شام دلخسته از این همه ظلم و شقاوتم طفلی سپرد گوشه ی ویرانه جان خود در سینه سوخت از غم او صبر و طاقتم گشتم رسول نهضت سرخ تو را به دهر پایان نیافت بعد تو حتّٰی رسالتم در کربلا خزان شده "یاسر" امید من در خون شکفت چون که بهار طراوتم تاری «یاسر»
تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه همین گریه به لبخند تو می‌ارزه حسین جانم بذار سایه ت. همیشه رو سرم باشه قرار ما شب جمعه حرم باشه حسین جانم حرم گفتم هوای کربلا کردم هواییشم فقط دور تو میگردم حسین جانم پناهم باش به جز روضه ت. پناهی نیست به غیر از تو برا من تکیه گاهی نیست حسین جانم به قربونت نگاه اطلسی داری واسم آقا همش دلواپسی داری حسین جانم غلط گفتم که چیزی توی کاسم نیست چی کم دارم تو رو دارم حواسم نیست حسین جانم سبک بالم تو ایوون تو جا دارم از این دنیا یه قطعه کربلا دارم حسین جانم دوست دارم همه داراییم اینه دلم میره ضریحت رو که میبینه حسین جانم سلام آقا که الآن رو به روتونم من اینجامو زیارت نامه میخونم حسین جانم
🕳️صلی الله علیک یا اباعبدالله 🕳️ گیرم اصلا نبری کرب و بلا چندین سال کرمت را که نباید ببرم زیر سؤال من همینقدر که نامت به زبانم جاریست به تو مدیونم و هستم به خدا خوش اقبال راه دادی منِ آلوده به عصیان ها را عزتم دادی و دادی به مقامم پر و بال سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال عاشقم کردی و این عشق بها داده به من به أبالفضل(ع) بدهکارِ توام در هر حال نیست لطف تو که محدود به این چند صباح محض توصیف‌ گداپروری ات نیست مجال بگذر از خبط و خطاهایم و آقا نگذار دور از صحن و سرایت بروم رو به زوال خواستن با تشر از ساحت تو بی ادبی ست عرض حاجت به تو با حجب و حیا اوج کمال حکمتی هست یقیناً که دو سال اینگونه بشود یک سفرِ کرب و بلا خواب و خیال تا ابد بسته شود راهِ حریم تو اگر... اگر ای وای محقق شود این فرض محال- -باز فریاد زنان پای علَم میگویم: «بأبي أنت و أمي» نرسد بر تو ملال! # مرضیه عاطفی
یک شبه پیر شدی یا زتنور آمده ای یک سر و این همه آزار خدا رحم کند نیزه داران همه مستند نیفتی پایین حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد بر من و زلف ِ خم یار خدا رحم کند ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند دست انداخت یکی پرده محمل را کَند جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند زنی از بام صدا زد که کدام است حسین نوبت من شده این بار خدارحم کند یک نفر گفت اگر بغض علی را داری سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند نعمتی
سنگ هم آتش گرفت از حال ما جامانده ها گریه باید کرد بر اقبال ما جامانده ها درد را همدرد ، جور دیگری حس می کند فطرس امروز آمده دنبال ما جامانده ها ظهر روز اربعین و یک سلام از راه دور این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها باز هم قربان گریه ، آن رفیق کودکی داده یاری بر زبان لال ما جامانده ها جور دیگر داد از داغ رقیه می زنند دم به دم ، این چند روز ، امثال ما جامانده ها رحیمیان
عاشق حضرتِ حق بود و سراسر بخشید هر چه را داشت نه با حوصله! با «سر» بخشید تا ابد لنگرِ کشتی نجات خود را متمایل به حیا کرد و به خواهر بخشید تا که اوضاعِ زمینگیریِ فطرس را دید إذنِ پرواز به او داد؛ سپس «پر» بخشید دست-چین کرد خدا محض طواف ِ رویش آن زمانی که به ما رتبۂ نوکر بخشید متولّد شده بودیم چه گریان... ما را؛ مادرش آمد و با گریه به مادر بخشید زینت دوش نبی بود و برای اثبات همۂ سینه زنان را به پیمبر(ص) بخشید عده ای را وسطِ روضه و بعد از توبه... عده ای را وسطِ صحنۂ محشر بخشید زیرِ قبّه، شب جمعه، کرَمش عام شد و زائرانِ حرمش را دو برابر بخشید اربعین یادِ غریبیِ حسن(ع) افتاد و... خیل زوّار خودش را به برادر بخشید!
می رسد از کربلا هل مِن معینت یا حسین(ع) دیده ها خون گرید از آهِ حزینت یا حسین(ع) ناممان خط خورده از فهرستِ زائرهای تو ما همه جا مانده‌ایم از اربعینت یا حسین در دلِ شیدای خود شورِ حرم داریم و لیک_ دستِ ما کوته شد از عرشِ برينت یا حسین داغِ عاشورا همیشه در دلِ ما تازه ماند آسمان رنگين شد از خونِ جبینت یا حسین ما که از باغِ ضریح ات سیبِ روضه خورده ایم تا قیامت دستمان شد خوشه چینت یا حسین سهمِ من سوزِ نهان گشته فقط این اربعین از همین جا می شوم چله نشینت یا حسین از همان آغاز در قابِ نگاهم بوده ای شیرِ مادر کرده با جانم عجینت یا حسین در خیالم بس که ره پیموده ام تا کربلا گم شدم هم در یسار و در یمینت یا حسین وسعتِ دلتنگی ام را خوب میداند حرم کی نهم سر بر ضریحِ نازنینت یا حسین خط پایانِ همه دلتنگی‌ام کرب و بلاست پای دل را می کشد مِهرِ یقینت یا حسین اربعینِ قبل، رفتم کربلا یادش بخیر در حرم با روضه های دلنشینت یا حسین جز نگاهِ غم ندیدم چیزِ دیگر این سفر خیمه های سوخته در سرزمینت یا حسین آه از جا ماندنِ آغاز راهِ قافله اشکِ شوقِ لحظه های واپسینت یا حسین دستِ ما خالی و ظرفِ دل پر از کوهِ نیاز ای که می بخشی ز نورِ راستینت یا حسین اشکها بر گونه هایم مانده چون باران رها دستِ ما در حلقه ی حبل المتینت یا حسین پیکرت صد پاره گردید و کفن شد بوریا بشکند دستِ عدو، کرد اینچنینت یا حسین روز و شب سر می نهم بر شانه ی سبزِ ضریح چون که داری لطفِ حق در آستین ات یا حسین تا ابد عالم ز داغت، قتلگاهِ روضه هاست تا ابد روشن بماند شمعِ دین ات یا حسین پرسشی داریم از سالارِ دشتِ کربلا_ ما چرا جا مانده‌ایم از اربعینت یا حسین!
ما اويسيم و دمادم ز قرن ميگوييم " گرچه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم" چه کند گر نکشد بارِ غمت را دلِ ما از لبِ غنچه در آغوشِ چمن می گوییم حاملِ سوزِ فراقیم و به لب شعله ی آه از علی اصغرِ خشکیده دهن می گوییم چقدَر پنجره ی رو به حرم دلگیر است روضه از خاطره ی زخم کهن می گوییم تا جهان هست. نفس هست تماشا جاریست نوحه ی پیکر بی غسل و کفن می گوییم ما گرفتارِ غمِ آدم و حوا شده ایم شرحِ احوالِ خود از باغِ عدَن می گوییم دلِ ما با خبر از رنجِ فراونِ حسین(ع) بیتِ آخر کمی از درد حسن(ع) میگوییم آتشی در دل ما شعله ور از مادرِ اوست مصرعی از فدک و بیتِ حزَن می گوییم مثلِ حال دلِ زینب که پُر از دلتنگی ست شرحی از قتلگه و نیزه و تن می گوییم کربلا یعنی همان باغِ شقایق در خون آه ، یک جرعه از آن درد و محن می گوییم " گرچه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم" مصرعی از مقام معظم رهبری 👆
كاروانی كه سر قبر شما آورده‌ام نيمه جانهايی است تا كرب و بلا آورده‌ام كی رود از ياد وقتی آمدم در قتلگاه نيزه بيرون از تن تو بارها آورده‌ام روی نی ما را تو می‌دیدی کجاها می‌برند ؟ دخترانت را ز بازار جفا آورده‌ام دسته گلهای بنفشی كه به همراه منند از حراج كوفه و شام بلا آورده‌ام بارها شد حرمله خنديد بر اشک رباب مادری پاره جگر در نينوا آورده‌ام دخترت لطمه به پهلو خورده زير خاک رفت بس حكايت ز آن شب پر ماجرا آورده‌ام حیدری
اصلا خبر داری که ما را شام بردند؟ ما را میان کوچه ای بدنام بردند؟ در معرض چشمان خاص و عام بردند؟ وقتی میامد سنگها از بام؟.. بردند یک گوشه بازار زنها جمع بودند... یک گوشه قومی بهر دعوا جمع بودند... بازاریان دور و بر ما جمع بودند... خیلی کتک خوردیم هر جا جمع بودند بر چادر من رد پا مانده از آنروز روی تنم جای عصا مانده از آنروز جان داد آخر دخترت یک گوشه تنها شرمنده ام از این امانت داری آقا پوریا هاشمی
تا که اشکت ز دو چشم ترت افتاد زمین کوفیان سنگ زدند و سرت افتاد زمین مَلَأِ عام همه دور و برم خندیدند تاکه از ضرب لگد خواهرت افتاد زمین به روی ناقه نگاهش به عموجانش بود که ز سیلیِ عدو دخترت افتاد زمین کربلا نیزهٔ اغیار امانِ تو برید یاد دارم که چطور پیکرت افتاد زمین ته گودال به چَشم خودم آنجا دیدم قاتلت تیغ کشید مادرت افتاد زمین از همان لحظه اسارت نقشهٔ دشمن شد که بَرِ علقمه آب آورت افتاد زمین اصغر رفیعی