eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
727 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم تکه به تکه دلم حکایت عشق است شعله به شعله پُر از حرارت عشق است دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی در جگرم آتش محبت عشق است هیچم و از هیچِ هیچ ، هیچ نمانده هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است هرچه که پروانه داشت شمع  از او برد غارت عشق است این و ‌عادت عشق است کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم حیِ علی‌العشق که قیامت عشق است حضرت عشق آمده است کیست حسین است آنکه شبیه‌اش نبود و نیست حسین است سوخته دل ، در  بساط آه ندارد خرمن آتش زده نگاه ندارد آه که تقصیر آن حُسنِ حسینیست عاشق بیچاره که گناه ندارد زندگیِ بی حسین تلخی محض است چون غم آن برکه‌ای که ماه ندارد «شُکر خدا را که در پناه حسینیم عالم از این خوبتر پناه ندارد» نام مرا هم در آن صحیفه نوشتند رحمتِ عشق است کوه و کاه ندارد  گفت پیمبر که  سینه چاکِ حسین است بیشتر از ما خدا هلاکِ حسین است چشم اگر این است و تابِ زلف اگر این است آنچه نماند برای ما دل و دین است نظم کواکب ببین بهم زده زین بعد گردش خورشید در مدار زمین است شیشه آن عطرسیب اگر که شود باز  کوچه‌ی ما بهتر از بهشت برین است محمل لیلی گذشت باز ندیدش قسمت مجنون نوشته‌اند چنین است با حرم و بی حرم همیشه اسیریم عاقبت عاشقی همیشه همین است دست خودم نیست اگر که عاشق اویم آنکه سیه کرده روزگار من این است بسته به زنجیر آن دو  زلف دوتائیم شکر که دیوانه‌های کرببلاییم مثل حسین علی بجان علی نیست هیچ کسی اینقدر نشان علی نیست عاشق او هم شدن به برکت مولاست بر سر هر سفره‌ای که نان علی نیست کرببلا را به ما هوای نجف داد راه حرم جز از آستان علی نیست جز حسنینِ علی هیچ دو خورشید لایق جلوه در آسمان علی نیست کرببلا گفت که هیچ نیرزد شکل نمازی که با اذان علی نیست فاطمه گفتا بگو با دل آگاه اشهد ان علی .... علی ولی الله خانه خرابیم اگر خراب حسینیم شُکر دعاهای مستجاب حسینیم فاطمه ما را به نام کوچکمان خواند گفت بیایید  انتخاب حسینیم قوتِ این مِی ، اگرچه هستی ما بُرد جرعه‌ی لاجرعه‌ی شراب حسینیم خانه‌ی ما کربلاست شارع العباس معتکف بارگاه باب حسینیم با ملک الموت هم که کار نداریم فاطمه فرموده  در حساب حسینیم لطف حرم شامل کبوتر ماشد مادر سادات باتو  مادر ما شد زخمی لب تشنه در برابر زینب آه که کشتی مرا برادر زینب تیغ و سنان تا نشست بر تن زخمیت خاک دوعالم نشست بر سر زینب داد زدی بسکه روی سینه ی اکبر حنجر تو خون شده است وحنجر زینب روبه یتیمان نگاه آخر تو بود رو به شریعه نگاه آخر زینب آمده پایین پای جسم تو خواهر آمده بالاسرتو مادر زینب جُون تو هستم که غیر آه ندارد «خواجه مگر بنده سیاه ندارد» لطفی
معروف به عباس و مسمّی به ابالفضل عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود بردیم پناه از همه دنیا به ابالفضل بعد از "به خدا" و "به علی " بی برو برگشت در کشور ما هست قسم ها "به ابالفضل" صد حاجت اگر داشته هرکس طی یکسال ده تا به "رضا" گفته نود تا به "ابالفضل" القاب زيادند ، ولي عالم و آدم گویند فقط خوش قد و بالا به ابالفضل پرسید کسی وزن غزل چیست ? بگویید "لا حول و لا قوة الا به ابالفضل" شاعر:
528.9K
می گوید حسین یار  می گوید حسین دلدار  میگویدحسین باغبان            لاله‌ها گلزار میگوید حسین نور   میگوید  حسین منصورمیگویدحسین غم  ز  دل  گردد  رها مسرورمیگویدحسین مست  میگوید حسین تاهست میگویدحسین ساقی   میخانه     هم پا بست  میگوید حسین خانه   میگوید  حسین میخانه میگویدحسین دور    شمع   کُشته ها پروانه میگوید حسین حکم میگوید حسین احکام میگویدحسین بی گنه  در  پای  دار محکوم میگویدحسین راه   میگوید  حسین آگاه   میگوید حسین هر کجا  ‌بزمی  به پا مداح  میگوید حسین تاب می گوید حسین بیتاب  میگویدحسین عاشق    مولا    ببین درخواب میگویدحسین هوش می گوید  حسین مدهوش میگوید حسین مست     عشق      کربلا پرجوش میگویدحسین سوز   میگوید.  حسین دلسوز می‌گوید حسین عاشق       آل         عبا هر روز میگوید حسین ماه    میگوید   حسین در چاه میگوید  حسین آدم    خسته   ز    جان با   آه  می گوید حسین چاره  میگوید   حسین بیچاره میگوید حسین عاشق     مولا     علی همواره میگوید حسین شیر    میگوید حسین نخجیر میگوید حسین گاهِ   ضربه   بر    عدو شمشیر میگوید حسین ناس    میگوید حسین احساس میگویدحسین ساقی    لب    تشنگان عباس  میگوید حسین جنگ  میگوید حسین دلتنگ میگوید حسین عاشقی     دلخسته باآهنگ میگویدحسین بنده   میگوید حسین دربند   میگوید حسین روی  پیشانی  ببین سربند میگوید حسین شعر   میگوید حسین اشعار   میگویدحسین (بیقرار) ازجان ودل بسیار  میگوید حسین 📜بیقرار اصفهانی رمضان ۱۴۰۱شمسی 🎤پیام پرویزی ❤️💚❤️💚❤️
4_5837226834369991722.mp3
2.03M
هدیه به ارباب صلوات. شور اعیاد شعبانیه اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل شور امام حسین. حضرت عباس شب جشنه‌ شب شور که اومد حسین به دنیا همه جا غرق سرور که اومد حسین به دنیا. غما‌ در حال عبور که اومد حسین به دنیا. تا نفس هست. توی سینم‌ تنها‌ از تومن می خونم بدونه تو محاله که لحظه ای زنده بمونم ریشه داره عشق تو در پوست و گوشت و استخونم‌ اومده یکی یه دونه ی خدا. اومده عشق همه دیونه ها اومده ارباب خوب و با وفا اومده پادشاه کربو‌ بلا. آقام آقام. آقام. اقام. اقام اقام عشق زهرا . بگو عباس. اگه بغضی میونه‌ گلوت نشسته بگو عباس تا که واشه‌ همه ی درای بسته بگو عباس اگه هستی از غم زمونه خسته. هوامو داری همیشه روزایی که غصه دارم می برم اسم تو هر وقت گره می افته به کارم دستگیر عالمی و من جزتو‌ دستگیری ندارم. عباس ذکر همه گرفتاراس‌ عباس معنای ایثارو وفاس‌ عباس اسمش‌ به هر دردی دواس‌ عباس. درمونه‌ درد و غصه هاس. یا ابا الفضل. یا ابالفضل. یا ابالفضل. عشق زهرا هرکسی که. گره داره یا که از زندگی سیره هرکسی که. غصه داره ودلش یه جایی گیره صدو ده مرتبه ذکره علی یا علی بگیره سینه سپر کن و بگو علی شهر رو خبر کن و بگو علی غم هارو در کن و بگو علی چشماتو تر کن و بگو علی علی مولا. علی مولا. علی مولا. عشق زهرا رضا نصابی
خورشید شب فاطمه بالا آمد شکل دگر علی و زهرا آمد مشتاق زیارت حسن بود، حسین این بود که شش ماهه به دنیا آمد
عید است و جهان روضه ی رضوان حسین است از عرش الی فرش، گلستان حسین است با گریه ی شوق نبی و حیدر و زهرا چشم همگان بر لب خندان حسین است تنها نه به سویش شده فطرس متوسّل خلق دو جهان دست به دامان حسین است ای خیل ملک حرمت او پاس بدارید کاین طایرِ پرسوخته، مهمان حسین است میلاد حسین آمده سر تا به قدم گوش زیرا که خداوند ثناخوان حسین است «فطرس» طلب عفو کن از یوسف زهرا العفو بگو، عفو به فرمان حسین است گمراه نگردید که مصباح هدایت تا روز جزا حُسنِ فروزان حسین است آدم نه فقط بر در او برد توسّل عالم به سر سفره ی احسان حسین است آزادگی و غیرت و ایثار و شجاعت این چار، الفبای دبستان حسین است با خون شهیدان بنویسید و بخوانید این بیت که سرلوحه ی دیوان حسین است سردادن و مهلت به ستمکار ندادن خط و هدف و مکتب و ایمان حسین است گر تشنه لبِ آب بقایید، بیایید سرچشمه ی آن در لبِ عطشان حسین است شیعه است که تا دامنه ی صبح قیامت با آتش دل شمع شبستان حسین است -- ای شیعه مکن بر دگران باز درِ دل این خانه ی آتش‌زده از آن حسین است خونی که از آن یافت جهان رنگ خدایی والله قسم خون جوانان حسین است تا صبح قیامت به سر نیزه عیان است هفتاد و دو آیه که ز قرآن حسین است بر گوهر اشکش نتوان یافت بهایی آن دیده که می‌گرید و گریان حسین است در معرکه ی عشق نگه کن که ببینی سرها همه چون گوی به چوگان حسین است اعجاز مسیحا کند از زخم تن خود هر کشته که افتاده به میدان حسین است حاشا که ز شمشیر ستمگر بهراسیم در سینه ی ما چاک گریبان حسین است هرگز نرود آبش با کفر به یک جو تا امت اسلام، مسلمان حسین است حق است اگر ناز فروشیم به فردوس زیرا دل ما روضه ی رضوان حسین است «میثم» اگر امروز ز قرآن خبری هست این از اثرِ فتح نمایان حسین است
ای دلنواز قاری قرآن خوش آمدی در بیت وحی با لب خندان خوش آمدی ای العطش ترانه ی قبل از ولادتت مادر فدات با لب عطشان خوش آمدی ای تشنه! شیر مادرت از غصه خشک شد از بس که بود صوت تو سوزان خوش آمدی گریه مکن که کشته اشک خدا شدی خون خدا! به جمع شهیدان خوش آمدی اشک تو از تلاطم دریاست بیشتر ای آشنای ابر بهاران خوش آمدی میلت لبن زدست پیمبر مکیدن است؟ ای جرعه نوش ختم رسولان خوش آمدی اینجا مدینه است سر آغاز کربلا شش ماهه! آمدی؟ چه شتابان؟ خوش آمدی اینگونه که تو سر زده از ره رسیده ای گویا حدیث غربت مادر شنیده ای دریای رحمتی که به آیات گفته اند چشمان تست جان روایات گفته اند طوفان ترنُمی ز نفسهای گرم تست این را یکی زخیل کرامات گفته اند چشم طمع به دست کریم تو بسته اند آنانکه از بضاعت مزجات گفته اند صدها هزار حور و ملک مدحت ترا با صد هزار فخر و مباهات گفته اند آئینه را مقابل بابا گذاشتی وقتی سخن زمومن و مرآت گفته اند پیش از فَیاسُیوف خُذینی به محضرت شمشیرها سلام ملاقات گفته اند آنانکه با نوای تو پیمان گذاشتند لبیک تو به نغمه ی هیهات گفته اند ای عالمی فدای تو لبیک یا حسین گوید به تو خدای تو لبیک یا حسین
مه منوّر شعبان مه رسول خداست  مه مبارك میلاد سیدالشهداست  به رهروان هدایت ز حق رسیده خبر  كه روی دست محمد عیان چراغ هداست   تمام دین به روی دست‌های ختم رسل  و یا كتاب خدا روی سینة زهراست   به عدل و عزت و آزادی و كمال و شرف  خلایقند همه تشنه، فیض او دریاست   ملك به حسن تماشائیش، شده مبهوت  كه این امام حسین است یا رسول خداست  نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش  كه بوی عطر خدا در مشام باد صباست   اگر تمام ملائك ز گاهوارة او  پر دوباره چو فطرس طلب كنند رواست   نبی به طلعت زیباش خنده كرد و گریست  خدا به یمن قدومش بهشت را آراست  ز گاهواره به گودال خون نگاهی كرد  به خویش گفت كه میلاد ما شهادت ماست  تمام خلقت یك لحظه بی حسین مباد  كه بی حسین زمین بی‌كس و زمان تنهاست  به حلق تشنه و لب‌های خشك او سوگند  كه خون او به گلستان وحی، آب بقاست   گرفت جام بلا را ز دست حضرت دوست  از آن تمام بلاها به چشم او زیباست   مگو چرا ز همه هست خود گذشت حسین  خدای داد به او هست و هست او را خواست  اگر ز بار غمش آسمان خمید چه باك  كه گشت قامت اسلام با قیامش راست  وضو گرفت ز خون، پیش تیر قامت بست  كه تا قیام قیامت از او نماز به پاست  همیشه حج به وجود حسین می‌بالد  كه كربلاش صفا بود و مروه شام بلاست   نماز و روزه و حج و جهاد می‌گویند  حیات ما همه مرهون سیدالشهداست  به پور هند جگر خواره چون گشاید دست  كسی كه رشد و نموّش به دامن زهراست  زهی جلال كه در روی خون گرفتة او  به چشم اهل نظر صورت خدا پیداست  مگر نه خوردن خاك آمده به شرع حرام  چه حكمتی است، چرا تربت حسین شفاست؟  به تحت قبّه او كن بلند دست نیاز  بگیر حاجت خود را كه مستجاب دعاست  همه به حشر صدا می‌زنند یا زهرا  ولی ز فاطمه آید ندا، حسین كجاست  اگر چه سوم شعبان جمال خویش گشود  بدان ولادت او ظهر روز عاشوراست   قسم به ذات خداوند قادر بی چون  كه خونبهاش خداوندگار بی همتاست   تمام اهل قیامت به چشم می‌بینند  حسین با تن بی سر شفیع روز جزاست   هنوز نغمة قرآن او بلند ز نی  هنوز نعرة هیهات او به اوج سماست   هنوز خنجر قاتل ز خون اوست خجل  هنوز از عطشش، شعله در دل دریاست   هنوز نالة هل من معین اوست بلند  هنوز رأس منیرش به نیزه راه نماست  هنوز پرچم گلگون او به قلة عرش  هنوز پیكر صد چاك او به دوش شماست  حسین رهبر آزادگان به هر عصری  حسین راه نمای تمام نهضت‌هاست  حسین مشعل تابندة هدایت خلق  حسین مصحف نور است و آیت عظماست  حسین جان دعا، جان ذكر، جان نماز  حسین روح حرم، روح مروه، روح صفاست  گواه زندة من، ارجعی الی ربك  كه بر حسین همانا خدا مدیحه سراست  حسین سورة فجر و حسین آیه نور  حسین نجم فروزان حسین شمس ضحاست حسین زندة حق و حسین كشتة حق  حسین بر همه باطل ستیزها مولاست   به وصف او كه خدایش ثنا كند میثم  قصیدة تو بود نارسا اگر چه رساست
چه سایه سار پر از لطف و رحمتی داری! به جمع سایه نشینان عنایتی داری غبار تربت تو با دم مسیح یکی ست عجب دوای عجیبی چه تربتی داری! در آن جمال علی وار و نور زهرایی عجب شکوه و جلالی چه هیبتی داری! به عشق تو همه عالم شده حسینیه چقدر مجلس روضه، چه هیئتی داری! بدون این که عتابم کنی، عطا کردی چقدر خوب و کریمی چه عادتی داری! تمام محو تماشا شد عالم ایجاد دمی که قابله قنداقه را به زهرا داد کبوتر دل من پر زده به سوی حرم مگر که اوج بگیرد دوباره روی حرم خدا کند که بیایم دوباره پا بوست خدا کند که نمیرم در آرزوی حرم اگر چه خیر ندیدی تمام عمر ز من وجود من زده لطمه به آبروی حرم ... ... تو را دوباره قسم می دهم به عبّاست تصدّقی سرِ حضرتِ عموی حرم بده اجازه شبی باز زائرت باشم و روی خاک بیافتم به روبروی حرم چقدر بنده نوازی چقدر آقایی! چقدر حضرت آقا شبیه زهرایی
در فضايي ملكوتي تر و روحاني تر دفتر شعر من امشب شده نوراني تر دلم به دريا زدم اين مرتبه ؛ طوفاني تر آسماني ترم اين دفعه و باراني تر باوضو آمده ام وقت صلاة آمده است بشتابيد كه كشتي نجات آمده است آسمان شاد شده ، مِهر جهانتاب رسيد پنجره باز شده ، فاتح ابواب رسيد سِرِّ اسرار خدا ؛ صاحب اصحاب رسيد نوكران ، صف به صف آماده كه ارباب رسيد فطرسي سوخته بال آمده در اين درگاه پَرِ پرواز به او مي دهد امشب اين شاه بنويسيد كه سالار به دنيا آمد حيدرِ حيدرِ كرّار به دنيا آمد مُرشد و پير علمدار به دنيا آمد غم نداريم كه غمخوار به دنيا آمد همچناني كه دَم حضرت مولاست حسين سخنِ بازدم حضرت زهراست حسين نقشِ انگشتريِ خاتمِ شاهي ست حسين به اباالفضل قسم ، عشقِ الهي ست حسين بي پناهان جهان ، خوبْ پناهي ست حسين به خدا متّصل و لايَـتـَناهي ست حسين هرچه ميخواسته ام از كرمش تأمين شد با توسّل به حسين آخرتم تضمين شد اين حسين است ولي گاه شُبِيرش خواندند اين حسين است كه سرمنشأ خيرش خواندند اين حسين است كه ناجيِ زهيرش خواندند سالكان مرتبه ي آخر سِيرش خواندند گردش چرخ جهان ،جلوه اي از همّت اوست رمز حُرّيت حُر ، بندگيِ حضرت اوست بسكه در بندگي اش كار خُدايي كرده بسكه در چشم همه جلوه نمايي كرده بسكه از كار همه عقده گشايي كرده بسكه بر گُمشدگان راهنمايي كرده عدّه اي تاب نياورده ، به ناآگاهي شده اند از سر احساس حسين الّلهي سائل زينبم و اهل حسين آبادم آن خرابم كه به الطاف حسين ؛ آبادم ذكر او دم همه دم ، زمزمه ي فريادم "چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم" "نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست" "اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه ي اوست" كاش مي شُد كه به سرمنزل باران برسم كاش مي شد كه به پابوسي جانان برسم پاي تا سر بشوم دست و به دامان برسم به طواف حرمش نيمه ي شعبان برسم در شب سوّم شعبان چه هوايي دارم گِرد اين كعبه عجب سعي و صفايي دارم كرمش واسطه شد برگ براتم دادند پُرگُناه آمدم امّا حَسَناتم دادند باده ميخواستم ، از آب فراتم دادند "دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند" دل هجران زده را مست وصالش كردند در حرم با مدد اشك ؛ زُلالش كردند صبحدم نام تو بر گونه ي گل شبنم ريخت يادت از آب گذشت و به دل من غم ريخت كُشته ي اشك شدي درغَم تو اشكم ريخت اشك من پاي غمت زير همين پرچم ريخت هرزمان ياد تو كردم جگرم سوخت حسين همه ي كرب وبلا در نظرم سوخت حسين بين اين دشت بلاها به سرت مي آيد! داغ هم در پي فتــح جگرت مي آيد همه جا حرفِ خسوف قمرت مي آيد چه بلاها كه به روز كمرت مي آيد! روضه را اين همه دشوار كشيدن سخت است تير از چشم علمدار كشيدن سخت است
امشب همه عالم پر از شور حسین است چشم ملایک روشن از نور حسین است سینای دل یک شعله از طور حسین است قلب رسول الله مسرور حسین است خورشید ثاراللهیان امشب درخشید چشم همه آزادگان را نور بخشید امشب عجب شوری دل دیوانه دارد امشب یم رحمت به کف دردانه دارد امشب محمد در بغل ریحانه دارد امشب علی قرآن به روی شانه دارد امشب ز هم وا شد گل لبخند زهرا آمد به دنیا نازنین فرزند زهرا این مشرق الانوار رب المشرقین است این جان عالم این امام العالمین است این عین حق یعنی علی را نور عین است این شمع جمع آل پیغمبر حسین است دیدار روی خالق سرمد مبارک قرآن به روی سینه ی احمد مبارک این کیست مصباح الهدا فلک نجات است شویندۀ لوح تمام سیئات است این کام خشکش خضر را عین الحیوة است این هستی ما در حیات و در ممات است دار و ندار انبیا، هست خداوند چشم خدا، روی خدا، دست خداوند نام حسین اول به قلب ما نوشتند آن گه گل ما را به مهر او سرشتند آن که بذر حب او در سینه کشتند نه عاشق حور و نه دنبال بهشتند فردای محشر چشمشان سوی حسین است حور و قصر و خلدشان روی حسین است ای روح پاک انبیا پروانه ی تو قلب همه خوبان عالم خانه ی تو کوه غم خلق جهان بر شانه ی تو عقل و خرد دیوانه ی دیوانه ی تو بگذار تا آشفته ی موی تو باشم دیوانه ی زنجیری کوی تو باشم این جرم های بی شمارم یابن زهرا این چشم های اشک بارم یابن زهرا بر درگهت امیدوارم یابن زهرا تنها تویی دار وندارم یابن زهرا من هر که هستم "میثم" کوی شمایم آلوده ام امــا ثــناگـوی شـمایم
بی تو هزار گوشه ی دنیا صفا نداشت اصلاً خدا بدون تو این جلوه را نداشت گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود چنگی به دل نمی زد اگر کربلا نداشت حتی زِ معجزاتِ مسیحا خبر نبود مُشتی اگر زِ خاکِ قدومِ شما نداشت بی تو هوایِ خانه یِ زهرا گرفته بود این قدر جلوه جاذبه یِ مرتضیٰ نداشت شکرِ خدا که خانه ی تان هست رویِ خاک ور نه زمینِ تیره که دارالشفا نداشت مجموعه ی خَصائِلِ بی انتها شُدی یک جا تمامِ سِلسِله یِ انبیا شدی گیرم بهار نیست دَمی جانفزا که هست گیرم بهشت نیست غبارِ شما که هست بر خِشت خِشتِ کعبه نوشتند با طلا گیرم که قبله نیست ولی کربلا که هست در ازدحامِ خیلِ گدا جا اگر کم است تشریف آورید دو چشمانِ ما که هست جایی اگر نبود خدا را صدا کنید باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست کوتاست سقفِ عالم اگر وقتِ پَر زدن غم نیست ، رویِ گنبد و گلدسته ها که هست خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود هر یوسفی که یوسفِ زهرا نمی شود تو آمدی قیامتِ کُبریٰ رَقَم زدی بر تارُکِ همیشه ی عالم عَلَم زدی می خواستی که رشک برند دیگران به من زلفِ مرا گِره به نسیمِ حرم زدی حِس می کنم میانِ دلم بویِ سیب را از آن زمان که در حرمِ دل قدم زدی می خواستی که شعله بگیریم بی اَمان آتش به جانِ هر غزلِ مُحتشم زدی با شیر ، طعمِ روضه ی تان را چشیده ام وقتی سَری به چشمِ ترِ مادرم زدی مجنونِ کوچه های غَمَم، دستِ من بگیر دل تنگِ دیدنِ حرمم دستِ من بگیر تو تشنه و دریغ زِ یک جرعه آب ، آه تو تشنه و تمامیِ صحرا سراب ، آه در زیرِ نیزه هایِ شکسته نهان شدی با زخم هایِ تازه تر و بی حساب، آه یک سو صدایِ العطش آرام می رسید یک سو صدایِ هِلهله ها در شتاب، آه یک سو صدایِ ضَجه یِ زینب بلند بود یک سو صدایِ مادرت اما کباب، آه یک سو عَلَم به خاک و علمدار غرقِ خون یک سو به رویِ نیزه عزیزِ رُباب، آه کم کم نگاه بر بدنت سخت می شود کم کم نَفَس زدنت سخت می شود