eitaa logo
اندیشکده مطالعات یهود
24.2هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
683 ویدیو
201 فایل
🕋 لَتَجِدَنَّ أشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلّذينَ آمَنوا اليَهود 🕎 کانال تخصصی یهودشناسی 🌐 سایت: 👉 https://jscenter.ir 📧 دریافت پیام‌ها - بدون پاسخ‌گویی: 👉 @jsadmin 💳 شمارهٔ کارت برای حمایت مالی: 👉 6037-9974-7556-6817
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠 دموکراتیزاسیون، همجنس‌بازی و حلقه پنجشنبه‌ها (2) ✡ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت هجدهم) 🌐 فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار (3) 1⃣ در کتاب ، با کنایه به ایران و این‌که «راه دوزخ با نیّات خیر فرش شده است»!! می‌نویسد: ✍ «کمال» در سیاست، سرابی بیش نیست. هرکس در سیاست و کشورداری، آرزوی «کمال» در سر بپرورد و در پندار مدینه‌ای باشد، خیال خام پخته است… بدتر از همه کسانی هستند که نه تنها بناهای خیالی برافراشته‌اند، بلکه کوشیده‌اند به یاری فرصت‌طلبان و چاپلوسان، خلق را با «پس گردنی» به منزل گرفتن در آن کاخ‌های موهوم وادارند. سپس چون دیده‌اند برآیند کار آن گونه نشد که خیال بسته بودند و مصیبت به بار آمد، به دامان پناه برده‌اند و گناه را به گردن داخلی و خارجی و صاحبان دست‌های پنهان و آشکار انداخته‌اند. 2⃣ فولادوند در مقدمه خود تلقین می‌کند که هیچ توطئه‌ای برای جمهوری اسلامی وجود ندارد و هر سخنی از «توطئه‌های پنهان دشمنان» زاده‌ی ذهنِ سیاستمداران خیال‌پرداز است، اما در متن کتاب نشان می‌دهد که برای یک نظام سیاسی «کمال‌گرا» که از قواعد رو برگردانده است، از کدام نقطه باید آغاز کرد. یعنی، ابتدا مدعی وجود در ذهن حاکمان می‌شود و سپس خودش راهکارهای علیه را ترسیم می‌سازد!! 3⃣ در کتاب خرد در سیاست، فولادوند کوشید تا نقش ساختن یک «جامعه مدنی بدیل» را در فرآیند شرح دهد و با ترجمه مقاله «در 1989 در اروپای شرقی چه گذشت؟» نوشته چگونگی وقوع را تبیین کند؛ کودتاهایی با نقش محوری که به نحو مداوم در حال از رژیم حاکم و گسترش «احساس یأس» (سیاه‌نمایی) هستند: ✍ روشنفکران، با همه ناتوانی ظاهری، «احساس یأسِ» اخلاقی و معنوی و فساد را با اعتراض‌های جسته و گریخته و تحلیل‌ها و تفسیرهای «کنایه‌آمیز» در میان مردم دامن می‌زدند. آثار چنین وضعی، وقتی اندک‌اندک ده‌ها سال روی هم انباشته شد، به حدی رسید که دیگر نمی‌شد آن را دست را کم گرفت… روشنفکرانی که در هنرها و ادبیات دست داشتند، «طبقه‌ی متوسط» را مخاطب آثار خود قرار می‌دادند و از این راه به درک و تحلیل بهتر «فساد اخلاقی نظام» کمک می‌کردند و بنابراین، نقش عمده‌ای بر عهده داشتند. آنچه «کمونیسم» را در «اروپای شرقی» زمین زد، آثار همین روشنفکران بود. 4⃣ آنچه را علیرغم همه ناتوانی‌شان به تکاپوهای بی‌ثمر علیه وا می‌‌داشت، همین تئوری‌های امیدبخش بود. 5⃣ آنان می‌پنداشتند که تعقیب کردن «مدل فروپاشی اروپای شرقی» در ایران نیز کارآمد است و بنابراین، پس از 1376 گام به گام به اجرای آن پرداختند. 🔹 ادامه دارد... 📚 پیام فضلی‌نژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ پنجم، ص194-196 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
💠💠 براندازی با 10 هزار رای (1) ✡ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت نوزدهم) 🌐 فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار (4) 1⃣ پس از رخدادهای 1376، معتقد بود: «کشور ما به مرحله‌ای رسیده است که از آن باید به نقطه‌ی بی‌بازگشت تعبیر کرد.» فرآیند و جمهوری اسلامی را ناگزیر می‌دید و در روزنامه ایران به هشدار می‌داد که راهی را انتخاب کرده‌اید و باید تا پایان ادامه دهید: «این امر منوط به تصمیم شما نیست، چنین ایجاب می‌کند و ایران به "نقطه‌ی بی‌بازگشت" رسیده است». 2⃣ اما سال 1384، کنش‌های سیاسی ایران نشان می‌داد که در جهت عکس تحلیل‌های فولادوند از فرآیند دموکراتیزاسیون پیش می‌رود و «نقطه‌ی بی‌بازگشت» جمهوری اسلامی، روندی معکوس یافته است. ازاین رو در هنگام نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، وقتی 2 کاندیدا به دور دوم انتخابات راه یافتند، عزت‌الله فولادوند علیرغم این‌که جزء تحریم‌کنندگان انتخابات بود، روز 29 خرداد 1384 به میدان آمد و را به حمایت از فراخواند. 3⃣ طنز تلخ انتخابات برای کاندیدای رقیب اصول‌گرایان این بود: شخصیت سکولاری که همه‌ی فخر و فضیلتش در مبارزه با ، ترویج و تبلیغ خلاصه می‌شد، ناگهان یک شاخص را به عنوان گزینه‌ی انتخاباتی مطلوب خود برگزید تا با استفاده ابزاری از موقعیت او، پروژه‌اش را پیش ببرد. 4⃣ فولادوند با ستایش از رویکرد (عملگرایانه) در سیاست‌ورزی گفت: ✍ در این برهه، دیگر نمی‌توان ریسک کرد. با ، ایران لطمه‌های زیادی خواهد خورد. رویکرد و آقای هاشمی رفسنجانی که سرد و گرم سیاست‌های داخلی و خارجی را طی دوره‌های مختلف چشیده، قابل ستایش است. 5⃣ وانگهی، او با صدور بیانیه‌ای مشترک به همراه میرحسین موسوی، سیدمحمد خاتمی، مهدی کروبی، سعید حجاریان، عزت‌الله سحابی، بهزاد نبوی، ابراهیم یزدی، مصطفی تاج‌زاده، محمدرضا خاتمی، رامین جهانبگلو، محسن میردامادی، مسعود بهنود، یوسف اباذری، احسان نراقی، فریدون جیرانی، احمد پورنجاتی، سیمین بهبهانی و... به کمپین حمایت از هاشمی رفسنجانی (موسوم به جنبش ملی نخبگان) پیوست. 🔹 ادامه دارد... 📚 پیام فضلی‌نژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ پنجم، ص203و204 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
💠💠 کودتای مخملی در بستر علم سکولار (3) ✡ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت بیست‌ودوم) 🌐 سکولاریسم مقدس آمریکایی (3) 1⃣ هر چند اعتبار یهودی از سالیان پیش در میان آکادمیسین‌های غرب فروریخته بود، اما نظریه‌هایش به عنوان «نسخه‌‌ای تبلیغاتی برای آمریکا» می‌توانست به رژیم‌های ضدسرمایه‌داری لیبرال بینجامد. 2⃣ برای همین، آرنت‌شناسان برجسته در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری به آمدند تا را در «یافتن راه‌های تازه برای اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی سیاسی»! یاری رسانند. 3⃣ البته تزهای آرنت در باب با آراء دیگرش درباره تناقض داشت و حتی کوشش‌های که صاحب «کرسی آرنت» در مدرسه تحقیقات نوین اجتماعی نیویورک بود، نمی‌توانست به آسانی اجزاء آن را با یکدیگر پیوند دهد. 4⃣ آرنت «انقلابی را که مدعی تغییر همه ساختارها باشد، انقلاب نمی‌دانست» اما هلر در تبلیغات خود برای انقلاب‌های مخملی روی «دگرگونی‌ تمام سیستم سیاسی» تمرکز داشت و آن را برای نیز لازم و مطلوب می‌‌دانست. ❓ حالا، تکلیف «معنای انقلاب» چه می‌شود؟ 5⃣ مگر نه اینکه از تا با ارجاع به آرنت می‌گفتند «انقلاب اسلامی انقلاب نیست، چون ادعادی دگرگونی همه ساختارها را دارد.» پس چگونه هِلر از مجارستان به عنوان انقلاب «مدعی تغییر کل سیستم سیاسی» ستایش می‌کرد و آن را تجلی نظریه‌های آرنت می‌دانست؟!! 6⃣ یکی از معیارهای تشخیص -بنابر فرضیه آرنت- چگونگی تغییر ساختارهای یک نظام سیاسی است، اما به گفته هلر تغییر ساختاری را که به استقرار (دموکراسی) بینجامد، می‌توان انقلاب نامید؛ یعنی «انقلاب به شرط سرمایه‌داری»!!! 7⃣ از این رو، سلسله اروپای شرقی نام «انقلاب‌های آزادی‌بخش» را می‌گیرند و انقلاب‌های اصیل، انقلاب فرض نمی‌شوند! از دل چنین نسخه‌های تبلیغاتی‌ای برای در می‌آید و البته، کارکردهای ابزاری فلسفه‌ی آرنت نیز برملا می‌گردد! 🔹 ادامه دارد... 📚 پیام فضلی‌نژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ پنجم، ص251و252 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
💠💠 کودتای مخملی در بستر علم سکولار (5) ✡ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت بیست‌ودوم) 🌐 سکولاریسم مقدس آمریکایی (3) 1⃣ سال 1384 برای تعقیب نقشه‌ی راه ، ابتدا پروژه‌ای مشترک را با رامین جهانبگلو و منصور انصاری در تجلیل از اندیشه‌های هانا آرنت برای برنامه «اندیشه‌ها» در BBC# فارسی به انجام رساند. 2⃣ سپس در نشریات دانشگاه آزاد اسلامی به ترجمه نظریه‌های دین ستیزانه‌ی یهودی پرداخت تا نظام‌های دینی را اجتناب‌ناپذیر نشان دهد؛ گفتارهایی که آرنت در آنها حتی وجود را انکار می‌کند و می‌گوید هر نوع فلسفه و علمی که به سراغ اثبات وجود خدا برود، دارای «نگرش غیرانتقادی خرافی» است! 3⃣ سپس نتیجه می‌گیرد که جهان راهی جز «سکولار شدن» ندارد: ✍ مایلم به شما هشدار دهم که در اهمیت در عصر کنونی مبالغه نکنید. این «پُف‌های روح زمانه» از عصر روشنگری تا به حال، خط مارپیچ خود را دنبال کرده‌اند و هر بیست سال یا در همین حدود، نگرشی طبیعت‌گرایانه با ادعای «احیاء دین» می‌آید. امر واقع مهم تاریخی این است که اکثریت غالب مردم از اعتقاد به «روز جزاء در آخرالزمان» دست برداشته‌اند… این تصور که آدم «می‌تواند» یا «می‌باید» دین را همچون «نهادی» سازمان دهد، همواره به نظرم بیشتر خنده‌آور بوده است. به نظر می‌آید که همه‌ی چنین کوشش‌هایی محکوم به شکست خواهد بود. 4⃣ آرنت دین را «پُف‌های روح زمانه» می‌دانست که هیچ‌گاه «احیاء» نخواهد شد و به «سامان سیاسی» نخواهد رسید، چون دیگر مردمان جهان به اعتقادات مذهبی همچون «قیامت» معتقد نیستند و «آگاهی عمومی به سوی دور شدن از مقولات دینی است.» 5⃣ او در این گفتار «زوال اعتقادات دینی» را بسیار قدرتمندتر از «احیاء دینی» می‌بیند و می‌گوید جهان آینده صرفاً سکولار است، «به این دلیل که جهانی توأم با شک است.» 6⃣ علیرغم شکست این پیش‌بینیِ او با وقوع که به روایت «روح یک جهان بی روح»، بود، محمدسعید حنایی کاشانی همزمان با اقبال اکثریت ایرانیان به اندیشه انقلابی ترجمه و تبلیغ این تزها را در دانشگاه‌های کشور گسترش داد تا این بار از رهگذر نفی «وجود خداوند» به تبیین «سکولاریسم از منظر آرنت» بپردازد: 7⃣ اندیشه‌ای كه می‌گفت: ✍ از حیث سیاسی، دقیقاً بدان معناست که و هیچ آمریت و الزم‌آور عمومی ندارند و به عکس، «زندگانی سیاسی» نیز هیچ‌گونه «حرمت دینی» ندارد. 🔹 ادامه دارد... 📚 پیام فضلی‌نژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ پنجم، ص253و254 📖 متن کامل مقاله به همراه اسناد و منابع: 👉 http://yon.ir/hanaaa ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ ترامپ و ایران (7) 🎯 از ایران چه می‌خواهند؟ 1⃣ اگر ترامپ را «فرد» بدانیم، آنگاه می‌توانیم فرضیه مطرح در شروع بحث را جدی بگیریم، و متناسب با آن راهکار بیابیم، که وی معامله‌گری حرفه‌ای است که می‌خواهد با روش‌های خاص خود ایران را به زانو درآورد، پیروزی دیگری را، پس از دیدار با رهبر کره شمالی، بنام خود رقم زند و بدین‌سان برای انتخاب بعدی ریاست جمهوری اندوخته کافی کسب کند. ولی، چنان‌که گفتیم، ترامپ را نمی‌توان «فرد» دید و باید از منظر اهداف و برنامه‌های آن کانون‌های مافیایی که در پس ترامپ هستند، سیاست او را در قبال ایران، و کل منطقه خاورمیانه، تبیین کرد. 2⃣ با توجه به بحرانی که به دلیل تداوم تحقیقات مولر و احتمال پیروزی حزب دمکرات در انتخابات ۶ نوامبر ۲۰۱۸/ ۱۵ آبان ۱۳۹۷ در انتظار ترامپ است، «توافق با ایران»، و ملاقات با در حاشیه ۷۳مین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک (۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸/ ۲۷ شهریور ۱۳۹۷)، می‌تواند کمکی باشد به ترامپ برای گذر از بحران فوق. اینک، با تأکید صریح رهبری بر منع مذاکره با ترامپ، بنظر می‌رسد چنین دیداری در آینده نزدیک ممکن نیست مگر این‌که بخواهند با پرداخت هزینه‌های سنگین، چالشی زودهنگام و محکوم به شکست را در درون ایران رقم زنند. 3⃣ در ماه‌های آینده، فشارهای آمریکا و کانون‌های منطقه‌ای همبسته با مافیای بین‌المللیِ پیش‌گفته بر ایران تشدید خواهد شد و در اوج فشارها، و تأثیرات داخلی آن بویژه در حوزه اقتصاد، مجدداً ترامپ شعار با ایران را مطرح خواهد کرد. بدین‌سان، بار دیگر مسئله «مذاکره» در ایران پژواک خواهد یافت و احتمالاً از سوی برخی کانون‌های سیاسی داخلی بعنوان تنها راهکار برای حل بحران‌های جاری مورد حمایت قرار خواهد گرفت. بدین‌سان، خواست «مذاکره با آمریکا» می‌تواند به چالشی جنجالی میان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شود. ولی حتی اگر این چالش به «مذاکره با ترامپ» و «توافق جدید» بینجامد، باز پایان کار نیست. 4⃣ همان‌گونه که پیشتر بارها تأکید کرده‌ام، فراملیتی ذی‌نفع در خاورمیانه در پی تغییر ساده «نظم سیاسی موجود» ایران به «نظم مطلوب» نیستند بلکه نظام مستقر و قدرتمند و باثبات کنونی، و ناشی از این فروپاشی، را دنبال می‌کنند. فرجام این «آشوب بزرگ» برای ایران، بر اساس تجربه جنگ داخلی ده ساله یوگسلاوی در دهه ۱۹۹۰ میلادی و تجزیه آن به ۵ دولت کوچک کنونی، و نیز تجربه فروپاشی نظام سیاسی و تخریب زیرساخت‌های ملی در لیبی و فاجعه جنگ داخلی سوریه، تخریب تمامی زیرساخت‌های ملی و ایران به چند کشور کوچک و حقیر خواهد بود. 🔹 ...پایان. ✍ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
🎯 پیچ تاریخی جمعیت در فلسطین (6) 1⃣ رژیم صهیونیستی در تمام سالیانِ اشغال کوشیده است تا با تداوم سیاست جهان به اراضی اشغالی و اعطای مشوّق‌های به یهودیان صهیونیست، برتری جمعیتی خود را حفظ نماید و البته تا سال 2017 جمعیت کل یهودیان ساکن در اراضی اشغالی بیشتر از جمعیت کل مسلمانان فلسطینی ساکن در فلسطین بود. 2⃣ اما به‌واسطه برتری الگوی و جمعیت مسلمانان، در سال 2017 در سیر تحولات جمعیتی فلسطین واقعه‌ی بسیار مهم و تعیین‌کننده‌ای به وقوع پیوست و آن عبارت است از برابری جمعیت کل مسلمانان و یهودیان ساکن در گستره فلسطین و سپس برتری جمعیت مسلمانان از جمعیت یهودیان. لذا می‌توان سال 2017 را از منظر جمعیت‌پژوهی، در فلسطین نامید. 3⃣ قابل توجه این‌که برتری آماری نرخ باروری و نرخ رشد جمعیت مسلمانان فلسطینی نسبت به یهودیان صهیونیست، هم‌چنان به‌طور فاحشی باقی است. لذا با در نظر گرفتن این برتری قاطع الگوی فرزندآوری مسلمانان و همچنین فلسطینیان آواره به کشورشان، در کنار آمارهای یهودیان از اسرائیل، می‌توان پیش‌بینی کرد که روند برتری جمعیتی و افزایش اختلاف جمعیت مسلمانان فلسطینی از یهودیان صهیونیست همچنان تداوم خواهد داشت. 4⃣ همان‌طور که دیدیم سال 2017 در تحولات جمعیت‌شناسی کشور فلسطین نقطه عطف بسیار مهم و تعیین‌کننده‌ای است، چراکه قدرمطلق جمعیت مسلمانان و یهودیان ساکن در کشور فلسطین بعد از حدود 70 سال برابر گشته و بلکه جمعیت مسلمانان فزونی یافت. به این ترتیب به نظر می‌رسد موازنه داده‌های جمعیتی در سال‌های آتی با شیب قابل توجهی به سمت برتری بیشتر جمعیت مسلمانان تغییر خواهد نمود. 5⃣ مطابق با آن‌چه از داده‌های آماری موجود کشف می‌گردد و با توجه به روند روزافزون مهاجرت معکوس یهودیان صهیونیست از و سیر ساختارهای اجتماعی، بدیهی است این رژیم نامشروع با سرعت و شیب زیادی به‌سوی نابودی پیش می‌رود و این پدیده مبارک در کمتر از دو دهه آینده محقق خواهد گشت. ✍ نویسنده: صالح قاسمی 🌐 دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت (cfssp) 📖 متن مقاله در سایت اندیشكده: 👉 goo.gl/Kupd4Y ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ به‌دنبال نفوذ آکادمیک در دانشگاه تهران (2) 1⃣ شاگرد مستقیم و دست‌پروده احتشامی است و چند مقاله مشترک با یکدیگر در سابقه دارند. 2⃣ آریابرزن محمدی، کسی است كه طبق گزارش‌های رسیده، از فعالان دانشجویی و البته بر اساس سوابق ثبت شده و منتشر شده، یک عنصر به شدت ضدانقلاب و مخالف سرسخت «جمهوری اسلامی» است. 3⃣ او در سال 88، در زمینه تبلیغات و تحرکات جریان لندن‌نشین موسوم به ! بسیار فعال بود و حتی با شادمانی در نوشته‌های خود خبر از آغاز روند نظام می‌داد. 4⃣ برای نمونه او در مقاله‌ای با عنوان «شراب نو را در مشک‌های نو باید ریخت» که به‌همراه فردی به نام «ایمان واقفی» برای سایت ضدانقلاب گویا نوشت (22 بهمن 91)، درباره فتنه 88 نوشت: ✍ "باری جنبش سبز نقطه عطفی در تاریخ معاصر است که زمان را به دو قسمت پیشا ۸۸ و پسا ۸۸ تقسیم می‌کند. سال ۸۸ پایان بالقوه‌گی‌های درونی فضای موجود بود. جایی که سیاست‌های گذشته به پایان خود سلام می‌کنند. اگر پیشا ۸۸ را تاریخ جهد سوژه‌های جمعی در بسط و گشایش مرزهای نمادین نظم مسلط بدانیم (به‌نحوی که محذوفان و مطرودان را دوباره در خود ادغام کند)، خودِ ۸۸ را باید انتهای منطقی این تلاش و پایان نفی نخستین بخوانیم. از این رو پسا ۸۸، نقطه آغاز مرگ نمادین است. جایی که گونه‌ی دیگری از سیاست‌ورزی متولد می‌شود. سیاستی که نه دل‌نگران نمادها و ارزش‌های نظم موجود، که دل‌سپار برساختنِ نوع جدیدی از روابط اجتماعی و خلق فضایی دیگرگون است. سیاستی که به دنبال مَشکی نوست تا که شراب تازه‌اش را در آن ریزد. این گذار از نظم پیشین به نظم ممکن ما را به فرارَوی از جنبش سبز دعوت می‌کند. باید مرگ واقعی را از دالان جنبش سبز دست به دست کرد تا در انتهای آن با واقعیت مرگ خود رو به رو شود. در انتهایِ همین دالان است که مرگ نمادین تازه آغاز می‌گردد."[4] 5⃣ در حقیقت او و هم‌قلمش در این مقاله، فتنه‌گران را به نظام تشویق و تشجیع می‌کنند. 6⃣ یا وقتی ، فرد سابقاً انقلابی که در جریان یک ضدانقلاب تمام‌عیار شدٰ، مطلبی با عنوان «هرکه با عقل درافتاد ورافتاد!» نوشت که ارزش پرداختن ندارد، لیکن کامنت همین جناب «آریابرزن محمدی» پای این مطلب، خود گویای تفکرات اوست. آقای محمدی در این کامنت، اصولاً تفکر دینی را تفکری «عقب مانده» و «منسوخ» می‌داند! ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ تصویر جدید و بازسازی شده عالیخانی، نماد تحولات جامعه ایران از دهه هفتاد (2) 1️⃣ گزارش حمید کیهان در بی‌بی‌سی فارسی واقع‌بینانه‌تر و عمیق‌تر از برخی رسانه‌های ایرانی جایگاه عالیخانی در ایران دهه ۱۳۴۰ و سرشت رانتیه اقتصاد «عصر انقلاب سفید» (دهه ۱۳۴۰) را بیان کرده است. این گزارش به درستی تأکید می‌کند که دوران تصدی در وزارت اقتصاد (از بهمن ۱۳۴۱ تا مرداد ۱۳۴۸) دوران «تصویب و به اجرا درآمدن اصلاحات شاه موسوم به انقلاب سفید»‌ بود و می‌افزاید:‌ الگوی این اقتصاد «متمایل به چپ... تأکید بر توسعه سریع بخش صنعت (و بعدها مجتمع‌های کشاورزی - صنعتی) و تبدیل اقتصاد "شبه فئودالی- تجاری" ایران به یک اقتصاد صنعتی پیشرفته بود. در این الگو، که ملهم از نظریه‌های توسعه متمایل به چپ آن زمان بود [بخوانید تئوری‌های روستو]، برنامه توسعه اقتصادی اساساً بر مبنای سرمایه‌گذاری دولتی و خصوصی در صنایع به‌منظور ایجاد اشتغال برای کارگر مازاد بخش کشاورزی سنتی و در نتیجه انتقال نیروی انسانی از بخش سنتی به بخش نوین تدوین می‌شد.» (حمید کیهان، «علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد هویدا، علم و منصور درگذشت»، بی‌بی‌سی فارسی، ۲۵ ژوئن ۲۰۱۹/ ۴ تیر ۱۳۹۸) 2️⃣ این همان است که از سال‌های ۱۳۷۰ در ابعادی بس عظیم‌تر از دهه ۱۳۴۰ به‌ویژه بر بنیاد گسترش احیا شد و وضع کنونی جامعه ایرانی را، هم از منظر اقتصادی و هم از منظر تحولات ساختاری- فرهنگی و ایجاد قطب‌های انبوه جمعیتی در پیرامون ابرشهرها، پدید آورد. غایت آرمانی نظریه توسعه روستو ایجاد «جامعه مصرف انبوه» بود که به‌نظر می‌رسد ایران کنونی در حدّی شگفت و غیرقابل باور در مقایسه با دهه ۱۳۴۰ به آن رسیده است. 3️⃣ مطرح شدن تدریجی عالیخانی به‌عنوان «نابغه اقتصادی» منطبق با این تحول بود که از دهه ۱۳۷۰ آغاز شد؛ دورانی که نوخاسته و رانتیه شکل‌گرفته در درون جمهوری اسلامی ایران «پیوندهای فراملیتی» خود را شکل می‌داد و ارتباطات خویش را با همان کانون‌هایی که در دوران پهلوی هدایت اقتصاد ایران را به دست داشتند بازسازی و استوار می‌کرد؛ همان کانون‌ها و حتی با همان شخصیت‌ها یا اَخلاف آنان. در این دوران،‌ همپای تجدید فعالیت بانک HSBC در ایران، مجتمع بانکی که در کسوت بانک شاهی نخستین اسکناس ایران را در زمان ناصرالدین شاه چاپ کرد، و همزمان قانونی شدن فعالیت بخش خصوصی در حوزه بانکداری، سلطه این الیگارشی بر اقتصاد، و به تبع آن فرهنگ و سیاست ایران، تثبیت شد. این سلطه به‌تدریج ابعادی یافت بدین‌معنا که راه غارت هر چه بیشتر ثروت ملی را به ضرب سازوکارهای غیرقانونی و گانگستری در پیش گرفت. 4️⃣ این الیگارشی سال‌هاست پروژه ایران را دنبال می‌کند، یعنی تکرار مدل نظام «ایدئولوژیک» اتحاد شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوائل دهه ۱۹۹۰ میلادی و انتقال قدرت به یی که اینک در درون ایران شکل نهایی گرفته‌اند؛ الیگارک‌هایی که مانند شوروی سابق در بسیاری موارد خاستگاه اطلاعاتی- امنیتی و «حزبی» (ایدئولوژیک) دارند و از پیوندهای عمیق فراملیتی با کانون‌های معین مالی- سیاسی در غرب برخوردارند. ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ارباب حلقه‌ها (2) 1⃣ پروژه گام به گام نیمه‌ی پنهان خود را آشکار می‌کرد. سال ١٣۶٩، وقتی که دیگر انتشار مقالات چهارگانه‌ی قبض و بسط از در ماهنامه کیهان فرهنگی به پایان رسید، زیرساخت‌های پروژه نیز در مرکز مطالعات دموکراسی در دانشگاه وست مینستر لندن توسط پرفسور نظریه‌پرداز MI6 بازتولید گشت و با آغاز دهه ١٣٧٠ به پروژه اصلی ایران بدل شد. 2⃣ فصلنامه ارگان مطبوعاتی بنیاد مطالعات ایران به ریاست عالیه‌ی در واشنگتن.دی.سی اجزاء بنیادین پروژه جامعه مدنی ایران را ابتدا از این مرکز انگلیسی اقتباس کرد و تحقق آن را شرط لازم ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی دانست. 3⃣ پژوهشگران این بنیاد اعتقاد داشتند که ساختارهای جامعه مدنی به گسترش در ایران کمک می‌کند و فصلنامه کنکاش نیز به سرعت خط یک مبارزه‌ی ایدئولوژیک در داخل کشور را ترسیم ساخت. 4⃣ آنان در جستجوی خلقِ «دو نیروی موازی روشنفکری» به عنوان اهرم‌های پروژه بودند، چنان‌که کنکاش درباره کارکرد واحد این دو نیرو می‌نویسد: 5⃣ «اصلاح دین» با توجه به تلاش «دو نیروی موازی» هم صورت‌پذیر است: متفکرین با تأثیرپذیری از ارزش‌ها، و فرهنگ جدید، در دین را در دستور کار خود قرار خواهند داد و (سکولار) از فرصت‌های مناسب بهره جسته و دست به در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی خواهند زد. 6⃣ ۶ماه پس از نشر این نظریه، ماهنامه‌های و در یک فصل روی کیوسک‌های مطبوعاتی قرار گرفتند و هردو به سرعت تبدیل به پایگاه گسترش شدند. 7⃣ هر دو مجله از «یک مشرب سیاسی» و آن هم مشرب پیروی می‌کردند. ✍ پیام فضلی‌نژاد ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ جنگ جهانی سوم شروع شده است! (١) ✍️ نویسنده: امانوئل تود ✍️ مترجم: روزبه فیض 💥 [متفکر و محقق سرشناس فرانسوی] در مصاحبه با روزنامهٔ نکات قابل اعتنایی دربارهٔ مطرح کرده که گزیده‌ای از آن را به فارسی ترجمه می‌کنم. این ترجمه (تا حدی آزاد) از روی گزیده-ترجمه‌ای که آرنولد برتراند به انگلیسی انجام داده انجام شده است. مصاحبهٔ اصلی را در این‌جا می‌توانید ببینید: 👉 https://www.lefigaro.fr/vox/monde/emmanuel-todd-la-troisieme-guerre-mondiale-a-commence-20230112 1️⃣ واضح است که این درگیری که نخست یک جنگِ سرزمینیِ محدود بود، به یک تقابل جهانی اقتصادی بین کلیّتِ غرب از یک‌سو و روسیه و چین از سوی دیگر ارتقا یافته و به یک تبدیل شده است. 2️⃣ در ابتدا یک اشتباه بزرگ کرد. ناظران مختلف در آستانهٔ جنگ، را به‌عنوان یک دموکراسی تازه‌کار نمی‌دیدند، بلکه از دید آن‌ها اوکراین جامعه‌ای در حال زوال و دولتی در حال درمانده‌شدن [a “failed state” in the making] بود. من فکر می‌کنم تحلیل کرملین این بود که چنین جامعهٔ روبه‌زوالی با اولین شوکی که به آن وارد شود فروخواهد پاشید. اما همه شاهد بروز عکس این تحلیل بودیم. معلوم شد که اگر جامعه‌ای که در حال متلاشی‌شدن است، از بیرون مورد حمایت مالی و نظامی قرار بگیرد می‌تواند جنگ را در توازنی نوین احیا کند و حتی چشم‌انداز و امیدی نیز داشته باشد. 3️⃣ من با تحلیل جان مرشایمر [John Mearsheimer] از این نزاع موافق هستم. به نظر او ارتش اوکراین که دست‌کم از ۲۰۱۴ به این‌سو توسط نیروهای ناتو هدایت می‌شد (عمدتاً نیروهای آمریکایی، بریتانیایی و لهستانی) در عمل به عضویت درآمده بود. در عین حال روس‌ها اعلام کرده بودند که هرگز حضور اوکراین در ناتو را تحمل نخواهند کرد. از زاویهٔ دید روس‌ها این جنگ، دفاعی و پیش‌گیرانه است. مرشایمر اضافه می‌کند که ما [در غرب] دلیلی برای شادمان شدن از دشواری‌هایی که برای روسیه ایجاد شده نداریم، چون این موضوع برای آن‌ها یک مسألهٔ وجودی [existential] است و به همین دلیل هرچه شرایط برای آن‌ها دشوارتر شود، ضربه‌های محکم‌تری وارد خواهند کرد. این تحلیل به نظر من درست است. اما من نقدی نیز به نگاه مرشایمر دارم. 4️⃣ مرشایمر مثل یک آمریکایی خوب کشورش را دست‌بالا می‌گیرد [و دربارهٔ توانایی‌های آن اغراق می‌کند]. به نظر او اگرچه جنگ در اوکراین برای اهمیت وجودی دارد، اما برای آمریکایی‌ها صرفاً یک در میان سایر بازی‌های قدرت است. پس از ویتنام، عراق، و افغانستان، یک رسوایی یا شکست دیگر [این‌بار در اوکراین] چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد؟ اصل مبناییِ ژئوپولیتیک آمریکایی این است: «ما می‌توانیم هر کاری دلمان می‌خواهد انجام دهیم، چرا که در حفاظ هستیم؛ دور و ایمن بین دو اقیانوس و هیچ‌ اتفاقی بدی برای‌مان نخواهد افتاد.» این یعنی هیچ‌ تهدیدی برای آمریکا جنبهٔ وجودی ندارد. 5️⃣ اما همین تحلیلِ ناکافی است که باعث شده این‌طور ناهشیارانه پیش برود. آمریکا شکننده است. تاب‌آوری در حال هُل دادن نظام امپراطوری آمریکایی به سَمت پرتگاه است. هیچ‌کس انتظار نداشت اقتصاد روسیه در برابر «قدرت اقتصادی» ناتو تاب بیاورد. من فکر می‌کنم حتی خود روس‌ها هم چنین انتظاری نداشتند. اگر اقتصاد روسیه بتواند به‌صورت نامحدودی در برابر تحریم‌ها تاب بیاورد و اقتصاد اروپا را بی‌رمق سازد، و در عین حال خودش با حمایت چین توانمند باقی بماند، نظام آمریکاییِ فرو خواهد پاشید و به‌دنبال آن آمریکا دیگر نخواهد توانست کسری تجاری خود را با دستِ خالی تأمین مالی کند. 6️⃣ بنابراین این جنگ برای آمریکا به یک تبدیل شده است. آن‌ها نیز همچون روسیه قادر به عقب‌نشستن از این درگیری نیستند. نمی‌توانند آن را رها کنند. به همین دلیل است که ما وارد جنگِ بی‌پایانی شده‌ایم که عاقبت آن باید یکی از طرفین باشد. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter