🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_یازدهم قرآن ڪریم
#بخش_اول
🌺۱) مطالبي در مورد جنگ تبوك:
الف- تاريخ اسلام نشان مي دهد كہ مسلمانان در هيچ جنگي بہ اندازہ جنگ تبوك در فشار و زحمت نبودہ اند زيرا در گرماي تابستان بود, خشكسالي مردم را بہ ستوہ آوردہ بود, فصل برداشت محصول بود, مركب مسلمانان بہ اندازہ اي كم بود كہ گاهي دہ نفر مجبور بودند بہ نوبت از يك مركب استفادہ كنند ,فاصلہ بين مدينہ و تبوك بسيار طولاني بود, دشمن يعني امپراطوري روم دشمني نيرومند بود, بعضي بدون كفش بودند و مجبور بودند با پاي برهنہ از ريگ هاي سوزان بيابان بگذرند ,از نظر غذا و آب در مضيقہ بودند بطوريكہ گاهي يك دانہ خرما را چند نفر بہ نوبت در دهان گرفتہ مي مكيدند تا موقعي كہ فقط هستہ خرما باقي مي ماند و يك جرعہ آب را چند نفر مي نوشيدند و بدين ترتيب وسوسہ منافقين سخت تاثير داشت.
ب- غزوۀ تبوك بقدري سخت بود كہ خداوند در آيہ۱۱۷ سورہ توبہ از آن بہ عنوان " ساعة العُسرة " ياد مي كند, يعني زمان سختي و شدت.
ج- لشكر چهل هزار نفري دشمن با آمادگي و اسلحہ كافي آمدہ بود و پيامبر نيز با نيروي سي هزار نفري خود , درس عبرتي بہ روم و همسايگان داد.
د- تنها غزوہ اي بود كہ امام علي (ع) در آن شركت نداشت زيرا احتمال داشت مشركان و منافقاني كہ از شركت در اين ميدان سر باز زدہ بودند , از غيبت طولاني پيامبر (ص) استفادہ كنند و بہ زنان و كودكان مدينہ حملہ كنند و آنها را بہ قتل برسانند. از اينرو حضرت علي(ع) از طرف پيامبر مأمور شدند كہ در مدينہ بمانند.
ه- اين لشكر كشي درسهاي خوبي بہ دشمنان اسلام داد. سپاہ اسلام با عظمت و هيبت خاصي عازم تبوك شد , اما هنگاميكہ بہ آنجا رسيد اثري از سپاهيان روم كہ از ترس فرار كردہ بودند نبود.
🌺۲) آيہ۱۱۸ سورہ توبہ دربارہ قطع رابطہ با سہ تن از متخلفان تبوك است كہ بہ خاطر سستي و تنبلي از شركت در جنگ خودداري كردہ بودند. زمانيكہ پيامبر از تبوك بازگشت , آن سہ نفر براي عذرخواهي نزد پيامبر آمدند. حضرت با آنها سخني نگفت. مدينہ با آنهمہ وسعت بر آنها تنگ آمد و بہ كوهي پناہ بردند و تصميم گرفتند تا هر كدام بہ تنهايي در آنجا بہ سر برند و طلب توبہ نمايند. سرانجام پس از پنجاہ روز تضرع بہ پيشگاہ خداوند, توبہ آنان پذيرفتہ شد.
🌺۳) آيہ۱۰۷ سورہ توبہ داستان مسجد ضرار را بيان مي كند. گروهي از منافقان براي تحقق بخشيدن بہ اهداف شومشان در برابر مسجد قبا كہ نخستين مسجدي بود كہ در مدينہ ساختہ شد, اقدام بہ ساختن مسجدي كردند كہ بعدها بہ مسجد ضرار معروف شد و هنگاميكہ پيامبر از مدينہ برگشت از او خواستند كہ در اين مسجد نماز گذارد, كہ پيك الهي پردہ از روي اسرار خطرناك آنها برداشت.
زيرا آنها مي خواستند با اين عمل بہ مسلمانان ضرر و زيان برسانند وهدفشان تقويت كفر بود و قصد ايجاد تفرقہ بين مسلمانان داشتند و مي خواستند آن مكان كانوني براي دشمنان خدا و رسول خدا باشد. پيامبر نيز دستور داد مسجد مزبور را آتش بزنند و بقاياي آن را ويران كنند و محل ريختن زبالہ هاي شهر سازند.
🌺۴) مطالب ديگر سورہ مباركہ توبه:
الف- درمورد زكات: خداوند در آيات۱۰۳ تا ۱۰۵ سورہ توبہ بہ پيامبر مي فرمايد كہ از اموال مردم زكات بگيرد زيرا زكات عامل پاكي و طهارت است و براي آنها دعا كند و بدانند كہ خداوند صدقات را مي گيرد.
در همين رابطه:
• در روايات آمدہ كہ همۀ اعمال آدمي را فرشتگان تحويل مي گيرند الا صدقہ كہ مستقيما بہ دست خدا مي رسد.
• در احاديث آمدہ كہ وقتي پيشوايان معصوم بہ نيازمند صدقہ مي دادند آن را از او مي گرفتند , مي بوسيدند و مي بوئيدند و سپس بہ او باز مي گردانيدند, چرا كہ با دست خدا روبرو بودند.
• پيامبر(ص) مي فرمايد صدقہ پيش از آنكہ در دست نيازمند قرار گيرد بہ دست خدا مي رسد.
• امام سجاد(ع) مي فرمايد صدقہ در دست بندہ نمي افتد مگر اينكہ در دست خدا قرار مي گيرد.
ب- تجارتي سودمند: خداوند در آيہ۱۱۱ سورہ توبہ مي فرمايد خدا خريدار جان و مال مؤمنان است و در مقابل , بهشت را از آن ايشان مي نمايد. در اين تجارت پنج ركن اصلي هر تجارتي وجود دارد: اول خريدار كہ خداست, دوم فروشندہ كہ مؤمنين هستند, سوم متاع كہ جان و دل مؤمن است, چهارم قيمت معاملہ كہ بهشت است و پنجم سند معاملہ كہ تورات, انجيل و قرآن هستند.
ج- در آيہ۱۱۳ سورہ توبہ آمدہ است هيچكس حق ندارد براي مشركي طلب مغفرت كند, هرچند كہ از نزديكان وي باشد.
د- در آخر سورہ توبہ , آيہ۱۲۸ خداوند چهار صفت از صفات پيامبر(ص) را بيان مي كند:دو صفت اول اينكہ پيامبر از بہ هلاكت افتادن مردم سخت ناراحت است و بہ هدايت مردم بہ شدت علاقمند, و دو صفت دوم اينكہ نسبت بہ مؤمنان با رأفت و مهربان است.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_دوازدهم قرآن ڪریم
#بخش_اول
🌹۹)الف- فرستادگان خدا در خانه حضرت ابراهيم:
چند نفر از ملائكه به صورت انسان براي دادن مژدۀ فرزند دار شدن حضرت ابراهيم به خانۀ او مي روند. ابراهيم بلافاصله براي آنها گوساله اي بريان مي كند اما آنها به آن دست نمي زنند و خود را معرفي كرده مژدۀ فرزند دار شدنش را مي دهند. همسر ابراهيم(ساره) با تعجب مي گويد چطور ممكن است در حاليكه من پير و شوهرم نيز ناتوان است. ملائكه مي گويند آيا از امرخدا تعجب مي كني؟ آنگاه در مورد عذاب قوم لوط با ابراهيم صحبت مي كنند.
ب- داستان حضرت لوط(ع) و قومش:
حضرت لوط در سرزمين بابل زندگي مي كرد. وي اولين كسي بود كه به حضرت ابراهيم ايمان آورد.
قوم وي به عمل زشت لواط روي آورده بودند كه خداوند حضرت لوط (ع) را براي هدايت آنها فرستاد.
نصيحت وي در قومش اثر نكرد وخداوند نيز با سخت ترين عذابها آنان را عذاب نمود و همه را هلاك نمود و فقط حضرت لوط و مؤمنين نجات يافتند.
ج- ماجراي عذاب قوم لوط(ع):
فرستادگان الهي پس از گفتگو با حضرت ابراهيم به نزد حضرت لوط رفتند. حضرت لوط آنها را نشناخت و مردمي در پشت خانۀ لوط جمع شده بودند. فرستادگان الهي خود را معرفي كردند و مقداري خاك به صورت آنها پاشيدند كه همه نابينا شدند. سپس فرداي آنروز عذاب الهي نازل شد و آنان با سنگهايي كه از آسمان مي باريد سنگباران شدند. صاعقه اي آسماني نيز شهر هاي آنان را زيرو رو كرد و بدنهاي ناپاكشان را زير خروارها خاك مدفون نمود.
🌹۱۰)داستان حضرت شعيب(ع) و نافرماني قومش:
حضرت شعيب بر مردم بت پرست مَدْيَن فرستاده شد كه با وجود توانگري,در معاملات خود كم فروشي كرده و عدل و انصاف را رعايت نمي كردند.حضرت شعيب با ياد آوري سرگذشت اقوام گذشته و بخصوص قوم لوط كه از نظر مكاني و زماني هم از آنان دور نبود به آنان توصيه كرد كه مبادا ستيزه كاري شما به عذاب الهي منجر شود. آنان نيز شعيب را تهديد نمودند كه ما تو را بين خود ناتوان مي بينيم و اگر نبود احترام قبيلۀ تو, بي شك تو را سنگسار ميكرديم. سرانجام خداوند شعيب و مؤمنين را رهانيد و آوازي مهيب شهر را در گرفت و چون مردم به سراهاي خود رفتند مانند مردگان بر زمين افتادند, گويي هرگز كسي در آن ديار نبوده است.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_چهاردهم قرآن ڪریم
#بخش_اول
💠سورہ حجر
🔶منابع اصلے هر چیز نزد خداست
(سوره حجر، آیه ۲۱)
هیچ چیز در جهان وجود ندارد، مگر آنڪہ منابع آن نزد ماست و ما آن را جز بہ اندازہ معین نازل نمیڪنیم.
بنابراین آیہ چنان نیست ڪہ قدرت خداوند محدود باشد، بلڪہ منبع و مخزن و سرچشمہ همہ چیز نزد اوست، و او توانایے بر ایجاد هر مقدار در هر زمان را دارد، ولے همہ چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز بہ مقدار حساب شدهاے از طرف خدا نازل میگردد.
🌸یڪ داستان جالب و درس آموز
روزے معاویہ لعنة اللہ علیہ در توجیہ ظلم و زراندوزے خود و ساڪت ڪردن اعتراضهاے مردمے دست بہ تحریف معنوے قرآن زد و گفت: مردم! مگر شما حقانیت ڪتاب خدا را قبول ندارید؟ گفتند: بلہ قبول داریم. گفت: پس این آیہ را در آن بخوانید ڪہ فرمود (وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ.) بعد ادامہ داد: مگر شما حق بودن این آیہ را قبول ندارید؟ گفتند: بلہ قبول داریم. گفت: پس چرا بہ دارایے من معترضید؟
منظور معاویہ از این حرف این بود ڪہ بر اساس این آیہ خدا بہ شما آن مقدار دادہ و بہ من هم این قدر عنایت ڪردہ است؛ شما ڪہ مسلمانید و قرآن را قبول دارید پس چرا بہ زر اندوزے و ثروت من اعتراض میڪنید و از فقر خود گلہ مندید؟
همہ چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز بہ مقدار حساب شدهاے از طرف خدا نازل میگردد
این حیلہ و تفسیر بہ راے معاویہ ڪارگر افتاد و مردم ساڪت شدند. او سرخوش از این نیرنگ ڪارساز خود بود ڪہ ناگهان «احنف» از بین جمعیت قد علم ڪرد و گفت: معاویہ! ما آیہ را قبول داریم و در آن سخنے نیست. دعواے ما با تو هم بر سر خزائن الهے و مقدار نزول بر خلایق نیست؛ اعتراض ما بہ تو براے آن دستہ ارزاقے است ڪہ خدا از خزانہ غیبش براے ما نازل ڪرد و تو ظالمانہ آنها را غصب ڪردہ و در انبارهایت ذخیرہ ڪردے.
در برابر این سخن اعتراض آمیز و ڪوبندہ احنف، معاویہ ڪہ دیگر حرفے براے گفتن نداشت؛ ساڪت شد.
🔶ڪسانے ڪہ شیطان ڪارے با آنها ندارد و ڪسانے ڪہ زیر سلطہ اویند
قَالَ رَبِّ بمَِا أَغْوَیْتَنیِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فیِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَُّمْ أَجْمَعِینَ(۳۹)إِلَّا عِبَادَڪَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِینَ(۴۰)قَالَ هذَا صِرَاطٌ عَلیََّ مُسْتَقِیمٌ(۴۱)إِنَّ عِبَادِے لَیْسَ لَڪَ عَلَیهِْمْ سُلْطَنٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَڪَ مِنَ الْغَاوِینَ(۴۲- سوره حجر)
اگر ڪسے شخصاً و بہ سوء اختیار خود بہ دنبال شیطان افتاد و از او پیروے ڪرد شیطان بہ او افسار زدہ و بر او تسلط مییابد
ابلیس بہ خدا عرض ڪرد: پروردگارا حال ڪہ مرا [بہ دلیل سجدہ نڪردنم بر آدم از رحمتت دور و] بہ ڪیفر گمراهے محڪوم ڪردے من نیز براے آنڪہ بشر را گمراہ ڪنم فساد را در نظرش زیبا جلوہ دادہ و سرانجام همہ را گمراہ خواهم ساخت؛ مگر آن بندگانے ڪہ خالص شدہ تو هستند. خدا فرمود: این سنت و راہ راستے است بر عهدهے من ڪہ تو هیچگونہ تسلط و قدرتے بر بندگان من ندارے مگر گمراهانے ڪہ شخصاً بخواهند از تو پیروے ڪنند.
🔵از این آیات چند مطلب فهمیدہ میشود:
اول اینڪہ مُخلَصین در مقامے بہ سر میبرند ڪہ شیطان چون در آن راہ ندارد امڪان وسوسہ و گمراہ ڪردن آنها نیز برایش وجود ندارد.
دوم اینڪہ تمام انسانها بندگان خدا و تحت حمایت او از گزند شیطان در امانند هر چند دچار وسوسههاے اغواگرانہ شیطان میشوند اما اینطور نیست ڪہ او ڪاملاً دستش باز باشد و هر ڪارے ڪہ خواست بڪند؛ نهایت ڪارے ڪہ او میتواند بڪند وسوسہ و دعوت است.
سوم اینڪہ اگر ڪسے شخصاً و بہ سوء اختیار خود بہ دنبال شیطان افتاد و از او پیروے ڪرد شیطان بہ او افسار زدہ و بر او تسلط مییابد.
🍀مخلَصین چہ ڪسانے هستند؟
مخلصین ڪسانے هستند ڪہ ابتدا ایشان خود را براے خدا خالص ڪردند آنگاہ خدا هم آنان را براے خود خالص گردانید؛ یعنے غیر خدا ڪسے در آنها سهم و نصیبے ندارد و در دلهایشان محلے ڪہ غیر خدا در آن منزل ڪند باقے نماندہ است و آنان جز بہ خدا بہ چیز دیگرے اشتغال ندارند و هر چہ هم ڪہ شیطان از ڪیدها و وسوسههاے خود را در دل آنان بیفڪند همان وسواس سبب یاد خدا میشوند و همانها ڪہ دیگران را از خدا دور میسازد ایشان را بہ خدا نزدیڪ میڪند.
🔶تنها گروهے ڪہ از رحمت پروردگار نا امیدند
وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ(۵۶- حجر)
چہ ڪسے جز گمراهان از رحمت پروردگارش ناامید میشود؟!
مخلصین ڪسانے هستند ڪہ ابتدا ایشان خود را براے خدا خالص ڪردند آنگاہ خدا هم آنان را براے خود خالص گردانید؛ یعنے غیر خدا ڪسے در آنها سهم و نصیبے ندارد و در دلهایشان محلے ڪہ غیر خدا در آن منزل ڪند باقے نماندہ است و آنان جز بہ خدا بہ چیز دیگرے اشتغال ندارند
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_پانزدهم قرآن ڪریم
#بخش_اول
🔶ثمرہ بدیها و خوبے ها، فقط و فقط دامنگیر خودمان مےشود
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكمُ وَ إِنْ أَسَأْتمُ (سوره اسراء-۷)
اگر نیكى كنید، بہ خود نیكى كرده اید و اگر بدى هم كنید، باز بہ خود بد كرده اید.
علامہ طباطبایے(ره) در تفسیر این آیہ مے نویسد: «لام» در«لانفسكم» و نیز در «فلها»، لام اختصاص است یعنى: خوبے و بدے شما مختص بہ خود شما است، بدون اینكہ چیزے از آن بہ دیگران بچسبد، و این خود قانون در حال اجراے خداست كہ اثر و تبعات عمل هر كسى را- چہ خوب و چہ بد- بہ خود او برمےگرداند. و این همان معنایے است ڪہ در قرآن بہ دفعات و با تعابیر گوناگون آمدہ است ڪہ «اثر هر عمل- چہ خوب و چہ بد- بہ صاحبش برمےگردد»
🔶دوام وضعیت فعلے بستہ بہ عملڪرد شماست
إِنْ عُدتمُ عُدْنَا (اسراء-۸)
اگر شما برگردید ما هم بر مے گردیم.
این فراز در واقع هشدار بہ ڪسانے است ڪہ پس از مدتها سرڪشے و تحمل عذابهاے الهے بہ راہ راست برگشتہ و از رحمت حق برخوردار گشتہ اند. در این خطاب تهدید مے شوند ڪہ اگر دوبارہ بہ همان وضعیت سابق باز گردند خدا نیز دست از عنایت خود ڪشیدہ و بہ مانند گذشتہ با آنها رفتار خواهد ڪرد.
اما مےتوان از این جملہ بہ یڪ قانون ڪلے تر هم دست یافت و آن اینڪہ هر ملت و جمعیتے ڪہ تغییر رویہ دهند چہ بہ سمت ارزشهاے دینے و چہ بہ سمت رذایل نفسانے خداوند نیز نسبت بہ آنها تغییر رویہ مے دهد. اگر نور بہ ظلمت روند خدا نیز رحمت و عنایت خاصہ خود را بہ روے آنها قطع ڪردہ و با غضب و عذاب با آنها برخورد مےڪند و اگر از ظلمت خارج و وارد نور شوند عذاب خود را از آنها رفع و درهاے رحمتش را بہ روے آنها مےگشاید.
🔶پاسخ خدا بہ ڪسے ڪہ دنیا مےخواهد و ڪسے ڪہ بہ دنبال آخرت است
كلاًُّ نُّمِدُّ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَ مَا كاَنَ عَطَاءُ رَبِّكَ محَظُورًا(اسراء-۲۰)
ما بہ هر دو گروہ از لطف پروردگارت عطا مى كنیم زیرا هیچ كس از بخشش پروردگارت محروم نیست.
بر اساس این آیہ خداوند بہ هر دو گروہ ڪمڪ مےڪند منتهے روش ڪار در اجابت آنها متفاوت است.
دربارہ ڪسے ڪہ فقط دنیا مےخواهد مےفرماید: كسانى كہ تنها هدفشان همین زندگى زودگذر دنیاى مادى باشد، ما آن مقدار را كہ بخواهیم و بہ هر كس ڪہ صلاح بدانیم در همین زندگى زودگذر مى دهیم؛ سپس جهنم را براى او قرار خواهیم داد كہ در آتش آن مى سوزد در حالى كہ مورد سرزنش و دورى از رحمت خدا است.
دو قید در خصوص این گروہ وجود دارد ڪہ قابل توجہ است: «مَا نَشَاء»؛ آن مقدارے ڪہ ما مےخواهیم؛ نہ آن مقدارے ڪہ او مےخواهد و «لِمَن نُّرِید»؛ آنهایے ڪہ ما مے خواهیم؛ نہ هر ڪس ڪہ مے خواهد. بنابراین همہ دنیاپرستان بہ خواستشان نخواهند رسید و آنها هم ڪہ مے رسند تنها بہ مقدارے از آن دست پیدا خواهند ڪرد و بعد از آن هم ڪہ جهنم در انتظار آنهاست.
و دربارہ ڪسے ڪہ در پے امنیت و رفاہ در آخرت است مے فرماید: كسى كہ آخرت را طلب ڪند و سعى و كوشش خود را در این راہ بہ كار بندد، در حالى كہ بہ این راہ و هدفش ایمان داشتہ باشد، این سعى و تلاش او مورد قبول الهى خواهد بود. بنابر این ڪسے ڪہ با ایمان قلبے و تلاش عملے در پے ڪسب سعادت اخروے باشد خداوند متعال از این تلاش او قدردانے ڪردہ و بهشت را نصیبش مے ڪند.
🔶چہ ڪسانے برادران شیطانند؟
وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا(۲۶)إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كاَنُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ كاَنَ الشَّیْطَنُ لِرَبِّهِ كَفُورًا(اسراء-۲۷)
هیچگونہ اسراف و ریخت و پاشے مكن. بى تردید اسراف كنندگان و ولخرجان، برادران شیاطیناند، و شیطان هموارہ نسبت بہ پروردگارش بسیار ناسپاس است.
«تبذیر» در اصل از ریشہ «بذر» و بہ معنى پاشیدن دانہ مى آید، منتهے این كلمہ مخصوص مواردى است كہ انسان اموال خود را بہ صورت غیر منطقى، مصرف مى كند ڪہ معادل آن در فارسى «ریخت وپاش» است. بہ تعبیر دیگر تبذیر آن است كہ مال در غیر موردش مصرف شود هر چند كم باشد، و اگر در موردش صرف شود تبذیر نیست هر چند زیاد باشد.
در آیہ بعد مبذرین را برادران شیاطین خواند ڪہ این براے آن است ڪہ آنها نیز نعمتهایے را ڪہ خدا داد، كفران مى كنند و در غیر محلش، صرف مى نمایند.
تعبیر بہ «اخوان؛ برادران» یا براے آن است كہ اعمالشان همردیف و هماهنگ اعمال شیاطین است؛ همچون برادرانى كہ یكسان عمل مى كنند و یا بہ دلیل آن است كہ در دوزخ همنشین شیطان اند.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_شانزدهم قرآن ڪریم
#بخش_اول
💠سورہ ڪهف
🔶مأموریت عجیب دو پیامبر
(سوره ڪهف-آیه۸۲)
و اما داستان دیوار ڪہ متعلق بہ دو پسر یتیم این شهر بود و زیر آن گنجے براے آنها وجود داشت و پدرشان مرد صالحے بود. پروردگارت میخواست وقتے ڪہ آنها بالغ شدند، آن گنج را از زیر دیوار خارج ڪنند. این لطفے از جانب پروردگارت بود و من این ڪار را از پیش خود نڪردم.
این آیہ، پردہ از راز یڪے از سہ مأموریتے برمیدارد ڪہ موسے بہ همراہ خضر علیهمالسلام و بہ رهبرے او انجام دادند. آنها در این مأموریت، دیوار در حال تخریبے را بازسازے ڪردند و وقتے موسے علیهالسلام از سرّ این ڪار سوال ڪرد؛ خضر علیهالسلام پاسخ داد: گنجے در زیر این دیوار نهفتہ ڪہ متعلق بہ دو بچہ یتیم است. خدا ارادہ ڪرد تا زمانے ڪہ اینها بزرگ میشوند و آن را استخراج میڪنند گنجشان محفوظ بماند. چون پدر آنها مرد صالحے بود ما مأمور شدیم دیوار را بازسازے ڪنیم تا مبادا گنج ظاهر شود و اموال این یتیمها بہ خطر افتد.
🔶نڪتہ عجیب در این داستان:
چون پدر این دو بچہ یتیم، انسان صالحے بود خدا دو پیامبر را مأمور میڪند تا از اموال فرزندان او محافظت ڪنند.
🔶نڪتہ عجیبتر اینڪه: امام صادق علیهالسلام فرمود: «انہ ڪان بینهما و بین ذلڪ الأب الصالح سبعة آباء» آن مرد صالح، جد هفتم این دو یتیم بود.
نتیجہ اینڪه: ڪسے چند صد سال قبل میزیستہ؛ چون انسان صالح و متدینے بودہ است خداوند متعال بہ دو پیامبر خود ڪہ یڪے از آنها نیز اولوالعزم است مأموریت میدهد تا از اموال دو یتیم در نسل او مراقبت ڪنند و این امر بسیار شگفت انگیز است.
🔶زیانڪارترین انسانها چہ ڪسانیاند؟
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُڪُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً(۱۰۳) الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فیِ الحْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَسَبُونَ أَنهَّمْ یحُسِنُونَ صُنْعًا (۱۰۴-ڪهف)
بگو: [میخواهید] شما را از زیانڪارترین مردم با خبر ڪنم؟ آنها ڪسانیاند ڪہ تمام سعے و تلاششان در زندگے دنیا بہ هدر رفتہ با این حال خیال میڪنند ڪار خوبے انجام میدهند.
این آیہ از ڪسانے خبر میدهد ڪہ در عمل از هر زیانڪارے زیان ڪارترند و آنها ڪسانے هستند ڪہ در زندگے دنیا هم از عمل خود بهرہ نگرفتند؛ چون «ضلال سعی» همان خسران و بینتیجگے عمل است و چون اینها علاوہ بر غفلت از ضرر، آن را سود هم تلقے میڪنند از این رو بہ زیانڪار ترین افراد لقب گرفتهاند.
خسران و خسارت در ڪسب و ڪارهایے صورت میگیرد ڪہ بہ منظور سود انجام میشود و وقتے خسران تحقق مییابد ڪہ ڪاسب بہ غرضے ڪہ از تلاش خود داشتہ، نرسد؛ بلڪہ مقدارے از سرمایہ هم نابود شود و یا حداقل منفعتے عاید او نگردد در نتیجہ سعیش بینتیجہ شود. و این همان است ڪہ آیہ شریفہ آن را «ضلال سعی» خواندہ است.
اگر ڪسے ضرر ڪرد و فهمید ضرر ڪردہ است بہ فڪر چارہ افتادہ و سعے میڪند ڪہ جبران ڪند؛ اما بیچارہ ڪسے ڪہ ضرر میڪند و گمان میڪند ڪہ دارد سود میبرد. چنین ڪسے چون امیدے بہ بازگشت و جبرانش نیست پس در حقیقت زیانڪار تر از او هم ڪسے پیدا نمیشود.
آنگاہ در دو آیہ بعد ریشہ این وارونہ انگارے آنها را چنین بیان میڪند ڪه: آنها ڪسانے هستند ڪہ بہ آیات پروردگارشان ڪافر شدند و دیدار [قیامت و محاسبہ اعمال] را بہ وسیلہ او منڪر شدند و آیات من و پیامبرانم را بہ باد استهزاء و تمسخر گرفتند.
💠سورہ مریم
🔶خدا عنایت میڪند؛ اما تو هم تڪانے بخور!
وَ هُزِّے إِلَیْڪِ بجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْڪِ رُطَبًا جَنِیًّا(۲۵- مریم سلام اللہ علیها)
تڪانے بہ این تنہ نخل بدہ تا برایت رطب تازہ فرو ریزد.
این سخن زمانے بہ مریم سلام اللہ علیها گفتہ میشود ڪہ او براے دنیا آوردن فرزندش از مسجد فاصلہ گرفتہ و پاے تنہ نخلے خشڪیدہ نشستہ است. وقتے فرزندش بہ دنیا میآید بہ او گفتہ میشود تو این نخل خشڪیدہ را تڪان بدہ بہ قدرت الهے این تنہ، صاحب رطب تازہ شدہ و بر تو فرو میریزد.
🔶نڪتہ قابل توجہ در این داستان
براے خدایے ڪہ نخل خشڪیدہ را پر ثمر ڪردہ و آن را در یڪ چشم بر هم زدن، صاحب رطب تازہ میڪند؛ بے شڪ ریختن آنها و در دسترس قراردادنشان نیز ممڪن بود؛ اما این جریان بہ ما میآموزد ڪہ قرار نیست تمام امور بشر حتے برگزیدگان الهے از راہ امدادهاے غیبے ادارہ شود. ڪمڪهاے ویژہ و امدادهاے غیبے الهے ڪہ از مسیر غیر عادے و ناشناختہ نصیب برخے میشود حقیقتے است انڪار ناپذیر؛ اما این بدان معنا نیست ڪہ چون خدا میتواند پس بشر بابد دست روے دست گذاشتہ و فقط منتظر غیب باشد. انسان باید بداند ڪہ این عنایتها بہ مانند سایر امورے ڪہ از خداوند متعال صادر میشود تحت مدیریت حڪمت الهے قرار دارند و هر ڪجا ڪہ حڪمتش اقتضاء ڪند انسان را بہ امداد غیبے یارے میڪند.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_نوزدهم قرآن ڪریم
#بخش_اول
💠سورہ فرقان
افسوسهاے بےفایدہ
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلیَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنیِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا(۲۷)یَاوَیْلَتا لَیْتَنِے لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِیلًا(۲۸)لَّقَدْ أَضَلَّنِے عَنِ الذِّڪْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِے(۲۹- فرقان)
روزے ڪہ ظالم دست خود را از روے حسرت بہ دندان میگزد و میگوید: اے ڪاش همراہ با فرستادہ او براے خود، راہ باریڪهاے بہ سوے هدایت دست و پا میڪردم. اے واے، ڪاش من فلانے را [ڪہ سبب بدبختے من شد] بہ دوستے نمیگرفتم؛ چون او مرا از قرآنے ڪہ برایم آمد گمراہ ڪرد.
ظاهراً مراد از«ظالم» هر ڪسے است ڪہ با هدایت فرستادہ الهے بہ راہ راست نمیرود؛ هر چند ڪہ آیہ در مورد ستمگران این امت و رسول خدا صلے اللہ علیہ و آلہ نازل شدہ است. در قیامت صحنههاے عجیبے رخ میدهد ڪہ بخشے از آن حسرتهاے بے فایدہ ایست ڪہ ظالمان نسبت بہ عمل ڪرد غلط خود در گذشتہ میخورند؛ ندامتهایے ڪہ دیگر هیچ سودے بہ حال آنها ندارد. آیات مورد بحث بہ دو مورد از این حسرت خوردنها اشارہ دارد.
حسرت اول بعد از آن است ڪہ میبینند تنها راہ نجات و سعادت راهے بود ڪہ فرستادگان الهے بہ مردم ارائہ ڪردند و خود در آن راہ پیشقدم شدہ و مردم را بہ آن دعوت ڪردند؛ ولے اینها بہ جاے تبعیت و همراهے با رسولان حق، آنها و راهشان را مسخرہ ڪردند و از گام نهادن در آن بہ شدت خوددارے ڪردند. حسرت دوم نسبت بہ دوستانے است ڪہ در دنیا برگزیدند دوستانے ڪہ بہ ظاهر دوست بودند اما در واقع دشمنان خطرناڪے بودند ڪہ باعث گمراهے و بدبختے آنها شدند و با آنڪہ دین و راهڪار هدایت و سعادت در دسترس اینها قرار داشت اما آن بہ ظاهر دوستان آنها را از پیروے دین منع ڪردہ و بہ گناہ و بازیهاے دنیایے مشغول ڪردند. از این آیہ بہ خوبے میتوان بہ نقش و میزان تأثیر دوست در سعادت و شقاوت انسان پے برد؛ نقش و تأثیرے ڪہ با تحقیق و تجربہ ثابت شدہ و غیرقابل انڪار است.
🔶بتے ڪہ پرستش آن بین ما رواج دارد
أَرَءَیْتَ مَنِ اتخََّذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ (فرقان- ۴۳)
آیا دیدے ڪسے را ڪہ معبود خود را هواے نفس خویش برگزیدہ؟
«هوی» بہ معناے میل نفس بہ سوے خواستههاے خودش است؛ بدون اینڪہ آن تمایلات را با عقل خود سنجیدہ و هماهنگ ڪردہ باشد و مراد از «معبود گرفتن هواے نفس»؛ اطاعت و پیروے ڪردن آن است؛ بدون اینڪہ توجهے بہ دستورات خداوند متعال داشتہ باشد.
آیہ شریفہ دربارہ ڪسانے سخن میگوید ڪہ در ڪنار آن خداے یڪتا، خداے دیگرے هم دارند ڪہ برخے اوقات و یا همیشہ از دستورات او پیروے میڪنند. آن خداے دیگر یا بت نتراشیدهاے ڪہ پیروان زیادے هم دارد همان بت نفس ماست. هر جا ڪہ فرمان یا همان خواست دل با حڪمے از احڪام الهے در ستیز شد همان جا میتوان فهمید ڪہ ما خداپرستیم یا مطیع بت نفسیم. اگر دستور دین را بے محلے ڪردیم و در پے برآوردن خواهش دل برآمدیم شڪ نڪنیم ڪہ بت پرستیدهایم؛ نشان بہ آن نشان ڪہ در دل یا بہ زبان میگوییم: «چون دلم میخواهد» نہ «چون خدا میخواهد»
🔶چقدر از مال خود را انفاق ڪنیم؟
وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْترُُواْ وَ ڪَانَ بَینَْ ذَالِڪَ قَوَامًا(۶۷- فرقان)
مؤمنین ڪہ بندگان خداوند رحمانند وقتے انفاق میڪنند، نہ اهل زیادهروے هستند و نہ بخل میورزند؛ بلڪہ بین این دو راہ اعتدال را بر میگزینند.
این آیہ شریفہ بہ یڪے از ویژگیهاے مؤمنین ڪہ اعتدال و دورے از هر گونہ افراط و تفریط در ڪارها بہ خصوص در مسألہ انفاق است اشارہ میڪند. در این فراز قرآن ڪریم اصل انفاق ڪردن را بہ عنوان یڪے از وظایف و برنامههاے قطعے مؤمنین، مسلّم گرفتہ و تنها مقدار پرداخت آن را بہ شڪل توصیفے بیان میڪند ڪه: مؤمنین انفاقے عادلانہ و دور از هر گونہ اسراف و سختگیرے دارند؛ نہ آن چنان بذل و بخشش میڪنند ڪہ زن و فرزندشان گرسنہ بمانند و نہ آن چنان سخت میگیرند ڪہ دیگران از مواهب آنها بهرہ نگیرند.
در یڪے از روایات اسلامے تشبیہ جالبے براے «اسراف» و «اقتار» ڪہ نقطہ مقابل یڪدیگرند و نیز حد اعتدال شدہ است. بر اساس آن روایت امام صادق علیهالسلام این آیہ را تلاوت فرمود و مشتے سنگریزہ از زمین برداشت و محڪم در دست گرفت و فرمود این همان «اقتار» و سختگیرے است؛ سپس مشت دیگرے برداشت و چنان دست خود را گشود ڪہ همہ آن بہ روے زمین ریخت و فرمود این «اسراف» است. بار سوم مشت دیگرے برداشت و ڪمے دست خود را گشود بہ گونهاے ڪہ مقدارے فرو ریخت و مقدارے در دستش ماند و فرمود این همان «قوام» است.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_بیست_و_چهارم قرآن ڪریم
#بخش_اول
💠سورہ زمر
🔶رفتار عجیبے ڪہ منڪران قیامت دارند
وَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ وَ إِذَا ذُكِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ(۴۵- زمر)
هنگامى كہ خدا بہ یگانگى یاد مى شود دلهاى كسانى كہ بہ آخرت ایمان ندارند گرفتار نفرت مى شود و هنگامى كہ یاد غیر خدا مى شود، شادمان مى گردند.
گاہ انسان چنان بہ زشتے ها خو مى گیرد و از پاكے ها بیگانہ مى شود كہ از شنیدن نام حق ناراحت و از شنیدن باطل مسرور و شاد مى گردد، در برابر خداوندى كہ آفرینندہ عالم هستى است سر تعظیم فرود نمى آورد، اما در برابر قطعہ سنگ و چوبى كہ خود ساختہ و یا انسان و موجوداتى همانند خود زانو مى زند و تعظیم مى كند.
آیہ گزارشے از رفتار ڪسانے است ڪہ ایمانے بہ آخرت ندارند و زندگے را خلاصہ در همین چند روزہ دنیا مےدانند و بس. این عدہ ڪسانےاند ڪہ وقتے در پیش آنها سخن از خدا و دین و احڪام و معارف آن شود چندششان شدہ و حالت تنفر سراسر وجودشان را مےگیرد و اگر با آنها سخن از دنیا و راههاے ارضاے خواستہ هاے نفس گفتہ شد فورا شادمان گشتہ و سرور و خوشحالے وجودشان را در بر مےگیرد.
سرچشمہ بدبختى این گروہ دو چیز بودہ است انكار اصل توحید و عدم ایمان بہ آخرت
شبیہ این معنى در آیہ۴۶ سورہ اسراء نیز آمدہ است:«هنگامى كہ پروردگارت را در قرآن بہ وحدانیت یاد میكنى فرار میكنند.»
از این آیہ بہ خوبى استفادہ میشود كہ سرچشمہ بدبختى این گروہ دو چیز بودہ است انكار اصل توحید و عدم ایمان بہ آخرت.
🔶امان از انسان ناشڪر و نمڪ نشناس
فَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثمَُّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمِ بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(۴۹- زمر)
وقتى انسان گرفتار زیان مى شود، ما را مى خواند و هنگامى كہ ما از جانب خود نعمتى بہ او مى دهیم [بہ جاے شڪر گزارے] مى گوید: این با تلاش و درایت خودم بہ دست آمدہ است؛ در حالے ڪہ آن نعمت وسیلہ اے براے امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بےخبرند.
این آیہ بہ یڪے از ویژگیهاے طبیعت انسانے اشارہ مےڪند كہ بہ پیروى هواى نفس گرایش دارد و بہ نعمتهاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشكار نیز هست؛ ڪہ هر وقت دچار گرفتارى مےشود رو بہ خدا ڪردہ و او را بہ خلوص میخواند ولے همینڪہ پروردگارش نعمتى بہ او دادہ و او را از گرفتارے خلاص مےڪند فورا آن نعمت را بہ خودش نسبت مى دهد و میگوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش میكند و نمیداند كہ همین خود وسیلہ اے است كہ با آن امتحانش میكنند.
🔵دو نڪته:
۱. انسان هم داراے طبیعت است و هم داراے فطرت. طبع و طبیعت او ریشہ در جنبہ مادے و خاڪے او دارد ولے فطرت او متعلق بہ عالم بالا و آن جنبہ ملڪوتے اوست. بنابراین هر چہ ڪہ براے انسان طبیعے و مربوط بہ طبیعت او مےشود اگر تحت مدیریت وحے و فطرت در نیاید عامل سقوط و هلاڪت انسان مےشود. یڪے از این طبیعے ها همین حالت است ڪہ در آیہ بہ آن اشارہ شد.
۲. انسان باید تمام داشتہ هاے خود را نعمت الهے دانستہ و شڪرگزار او باشد و نیز بداند ڪہ دادہ هاے خدا جنبہ آزمون و امتحان هم دارد ڪہ اگر با مصرف درست آنها در مواردے ڪہ رضاے الهے در آن است شڪر آن را بجا آورد علاوہ بر حل مشڪل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد ڪردہ است و اگر بہ محض دریافت نعمت، دهندہ آن را فراموش ڪرد و در مسیر ڪفر و ناسپاسے قدم گذاشت؛ همان نعمت تبدیل بہ نقمت شدہ و جهنم او را شعلہ ور مےڪند.
🔶بندگان خدا! از رحمت او مأیوس نشوید
قُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(۵۳- زمر)
بگو: اى بندگان من كہ [با ارتكاب گناه] بر خود ستم ڪردہ اید! از رحمت خدا نومید نشوید ڪہ یقیناً خدا همہ گناهان را مى آمرزد زیرا او بسیار آمرزندہ و مهربان است
خداوند متعال در این آیات راہ بازگشت را توأم با امیدوارى بہ روى همہ گنہ كاران مى گشاید و با لحنى آكندہ از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را بہ رویشان باز كردہ و فرمان عفو آنها را صادر نمودہ است.
دقت در تعبیرات این آیہ نشان مىدهد كہ از امید بخش ترین آیات قرآن مجید نسبت بہ همہ گنهكاران است.
فراگیرے و گستردگى آن بہ حدى است كہ طبق روایتى حضرت على علیہ السلام فرمود:
✨در تمام قرآن آیه اى وسیعتر از این آیہ نیست.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_بیست_و_پنجم قرآن ڪریم
#بخش_اول
💠سورہ شوری
🔶قانون اولیہ خدا در پخش روزے
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَكِن یُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرُ بَصِیرٌ(۲۷- شوری)
اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان مےكنند ولى بہ اندازہ اى كہ مشیت او اقتضاء ڪند نازل مےكند زیرا او بہ حال بندگانش آگاہ و بیناست.
كلمہ «قَدَر» بہ معناى كمیت و حجم هر چیز است. پس این كہ مےفرماید:«وَ لكِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ» بہ این معنا است ڪہ خداى تعالى هر چیز را بہ كمیت و حجم و مقدارے ڪہ مشیتش اقتضاء ڪند نازل مےكند.
معناى آیہ شریفہ این است: اگر خداى تعالى رزق همہ بندگان خود را وسعت بدهد و همہ سیر شوند، شروع بہ ظلم كردن در زمین مےكنند؛ چون طبیعت مال این است كہ وقتى زیاد شد طغیان و استكبار مےآورد، همچنان كہ در سورہ علق فرموده:
«این انسان هنگامى كہ احساس بےنیازى كند طغیان مےكند» و بہ همین جهت خداوند متعال رزق را بہ اندازہ نازل مےكند و بہ هر كس بہ مقدارى معین روزى مےدهد؛ چون او بہ حال بندگان خود خبیر و بصیر است و مےداند كہ هر یك از بندگانش استحقاق چہ مقدار از رزق را دارد و چہ مقدار از غنا و فقر، مفید بہ حال اوست؛ همان را بہ او مےدهد.
چرا خدا بہ ڪسانے ڪہ با داشتن مال بیشتر گناہ و ظلمشان هم افزون مےشود باز هم مال و ثروت مےدهد؟
علامہ طباطبایے(ره) در پاسخ بہ این سوال مےنویسد: این آیہ بیانگر قانون اولیہ خدا در توزیع ارزاق بین بندگانش است ڪہ حال هرڪس را مےبیند و بہ او روزے مےدهد؛ اما قوانین دیگرے نیز دارد ڪہ در عالم حاڪم است؛ یڪے از آن قوانین قانون ابتلاء و امتحان است و دیگرے قانون مڪر و استدراج است. این دو قانون سبب مےشود ڪہ خدا بہ ڪسانے ڪہ در سوال مطرح شد با وجود ڪفر و طغیان باز هم مال و ثروت عطا ڪند.
این بحث نقطہ مقابلے هم دارد و آن اینڪہ چرا برخے حتے بہ مقدار رفع ضروریات هم از رزق و روزے الهے بےنصیبند ڪہ در پاسخ مےتوان بہ دو قانون الهے اشارہ ڪرد؛ یڪے همان قانون ابتلاء و امتحان و دیگرے قانون اثر گناہ ڪہ برخے با عمل خود مانند ظلم بہ دیگرے یا ظلم پذیرے چنین نتیجہ اے را براے خود رقم زدہ اند.
🔶تلافے ڪار بد؛ ڪار بدے مثل آن است
جَزَاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلىَ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یحُِبُّ الظَّالِمِینَ(۴۰- شوری)
پاداش بدى ڪار بدے است مانند همان؛ ولى هر كہ بگذرد و [میان خود و طرف مقابلش را] اصلاح نماید؛ پاداشش بر عهدہ خداست؛ یقیناً خدا ستمكاران را دوست ندارد.
این آیہ حكم ڪسے را بیان مےڪند ڪہ ظلمے در حق او شدہ است بر اساس این آیہ چنین كسى مےتواند در مقابل ستمگر رفتارى چون رفتار او داشتہ باشد و چنین تلافى و انتقامى دیگر ظلم نخواهد بود.
🔶نڪتہ مهم و قابل توجہ در آیہ
همانگونہ ڪہ در متن آیہ ملاحظہ مےشود خداوند متعال آن ڪارے ڪہ براے تلافے صورت مےگیرد با اینڪہ مجوز آن را هم صادر ڪردہ است اما آن را «سیئة؛ ڪارے بد و ناپسند» مےنامد ڪہ سوال برانگیز است.
در پاسخ بہ این سوال گفتہ اند: از این رو هر دو عمل را سیئہ و بد خواندہ چون با هركس چنین رفتار شود ناراحتش مےكند، ظالم با آن ڪار مظلوم را ناراحت ڪرد و مظلوم هم با انتقام و تڪرار آن ڪار ظالم را رنجاند، پس در آیہ شریفہ حقیقت معناى كلمہ رعایت شدہ است.
همانطور ڪہ این بزرگان فرمودہ اند مجوز انجام عملے آن از بد و آزار دهندہ بودن بہ خوب و گوارا بودن تبدیل نمےڪند. ڪار بد، بد است. چیزے ڪہ در این آیہ بین آن دو فرق گذاشتہ این است ڪہ اگر ابتدایے و بدون مجوز باشد حرام است و عذاب و عقاب دارد و اگر با مجوز شرعے باشد حلال است و چون حرام نیست عقابے هم ندارد.
باید توجہ داشت ڪہ این تلافے با مجوز، «واجب نیست»؛ بلڪہ فقط «حلال است» و شاید براے همین نڪتہ بود ڪہ بلافاصلہ فرمود: «هر كس عفو و اصلاح كند اجر و پاداش او بر خداست»
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_بیست_و_شش قرآن ڪریم
#بخش_اول
💠سورہ احقاف
🔶نوید بہ ڪسانے ڪہ در دیندارے ڪم نمیآورند
َ(سوره احقاف. آیات ۱۳ و ۱۴)
بیتردید ڪسانے ڪہ گفتند: پروردگار ما اللہ است، سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، نہ بیمے بر آنان است و نہ اندوهگین میشوند؛ اینان اهل بهشتاند ڪہ بہ پاداش اعمال شایستهاے ڪہ هموارہ انجام میدادند، در آن جاودانهاند.
در این فراز قرآن ڪریم بہ ڪسانے ڪہ گفتند: «رَبُّنَا اللَّهُ» و بعد «استقامت ورزیدند» سہ وعدہ ویژہ دادہ است: «لَا خَوْفٌ» و «لَا هُمْ یحَْزَنُونَ» و نیز «أُوْلَئڪَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا»
منظور از گفتن«رَبُّنَا اللَّهُ» اقرار و شهادت بہ انحصار ربوبیت در خداے سبحان است و مراد از آن پایدارے و استقامت این است ڪہ آنها از آنچہ بہ حقانیتش شهادت میدهند و باور دارند؛ منحرف نمیشوند و رفتارے بر خلاف آن و بر خلاف لوازم آن نمیڪنند.
قرآن براے رسیدن بہ این درجہ از آرامش روحے، دو شرط را مطرح ڪردہ است: ایمان و استقامت بر آن. استقامت بر ایمان بہ این است ڪہ انسان مراقب باشد عملش ادعایش را تڪذیب نڪند. بر اساس روایات این صبر و استقامت در سہ حوزہ باید رعایت شود: تحمل سختے عبادت، استقامت در برابر فشار گناهان و صبر در ناملایمات و مصائب
و چون خوف همیشہ در جایے پیدا میشود ڪہ احتمال خطرے در پیش باشد و اندوہ وقتے بہ دل میآید ڪہ خطرے واقع شدہ باشد؛ بنابراین نفے خوف و حزن از این عدہ بہ این معناست ڪہ ایشان هیچ خطر و عقابے نہ در پیش رو دارند ڪہ از آن بترسند و نہ در پشت سر داشتهاند ڪہ از آن اندوهناڪ باشند؛ گذشتہ آنها عبادت بود و بندگے خدا و آیندهشان هم لطف و پاداش خداست پس براے این گروہ ڪہ باور ڪردند و بر باور خود پا فشردند و با عمل، ادعاے خود را بہ امضاء رساندند جز امنیت و دل آرامے نیست نہ از گذشتہ و نہ نسبت بہ آیندہ.
در جملہ پایانے با وعدهاے حق آنها را ڪسانے معرفے میڪند ڪہ در بهشت موعود، جاودان خواهند ماند.
💠سورہ حجرات
🔶زینت واقعے خریدنے نیست
َ(سوره حجرات، آیه۷)
خداوند ایمان را محبوب شما و آن را مایہ زینت دلهایتان قرار داد و در مقابل، ڪارے ڪرد ڪہ شما نسبت بہ ڪفر و فسق و گناہ، نفرت داشتہ باشید.
میل بہ زیبایے انسان را وامے دارد تا خود را با انواع و اقسام وسایل تزیینے بیاراید و زیبا ڪند. اما این خواست طبیعے هم بہ مانند سایر در خواستهاے غریزے، هم پاسخ صادق دارد و هم پاسخ ڪاذب.
قرآن ڪریم وسایل تزیینے عالم را بہ سہ دستہ تقسیم میڪند. در این تقسیم بندے ستارگان را زینت آسمان، آنچہ روے زمین است زینت زمین و در این آیہ «ایمان» را زینت انسان معرفے ڪردہ است.
این سخن هرگز بہ معناے نادیدہ گرفتن بهداشت و زیبایے تن نیست؛ اگر جان بہ ایمان مزین شد همان ایمان، انسان را وامے دارد ڪہ بہ ظاهر خود توجہ ڪردہ و بهداشت و زیبایے را آن گونہ ڪہ شایستہ یڪ فرد مؤمن است رعایت ڪند.
آنچہ در زیبایے ظاهر بین مؤمن و غیر مؤمن فرق میگذارد این است ڪہ مؤمن، زینت حقیقے خود را میشناسد و بہ دنبال آن است و در زیبایے ظاهر هم تا جایے پیش میرود ڪہ دین و ایمان بہ او اجازہ میدهند بنابراین او هرگز براے حرام زینت نمیڪند و بہ زیبایے خود چوب حراج نمیزند.
🔶آیهاے مهم دربارہ بدگمانے، تجسس و غیبت
(سوره حجرات، آیه۱۲)
اے اهل ایمان! از بسیارے از گمانها در حقّ مردم بپرهیزید؛ زیرا برخے از گمانها گناہ است و در امورے ڪہ مردم پنهان ماندنش را خواهانند تفحص و پیجویے نڪنید و از یڪدیگر غیبت ننمایید. آیا یڪے از شما دوست دارد ڪہ گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بیتردید از این ڪار نفرت دارید و از خدا پروا ڪنید ڪہ خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
منظور از «الظَّنِّ» اولے، گمانهاے بد است ڪہ چون نسبت بہ گمانهاے خوب در میان مردم بیشتر است لذا از آن تعبیر بہ ڪثیر شدہ و گر نہ حسن ظن یا همان گمان خیر، نہ تنها ممنوع نیست بلڪہ بہ آن توصیہ هم شدہ است.
گمانهاے بد، برخے مطابق با واقعند و برخے مخالف آن. آنچہ بےتردید گناہ است آن گمانهایے هستند ڪہ مخالف با واقع باشند لذا فرمود: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». وجود همین دستہ از گمانهاے حرام در بین گمانهاے بد ڪافے است حڪم بہ پرهیز از تمام آنها بشود. بنابراین آیہ شریفہ مؤمنین را از هرگونہ گمان بد (خواہ موافق با واقع باشد؛ خواہ مخالف) بر حذر میدارد
«تجسس» بہ معنے جستجوگرے است ڪہ معمولاً در امور نامطلوب بہ ڪار میرود و عاملے است براے ڪشف اسرار و رازهاے نهانے مردم. از آنجا ڪہ اسلام میخواهد مردم در زندگے خصوصے خود از هر نظر در امنیت باشند بنابراین هرگز اجازہ نمیدهد ڪہ رازهاے خصوصے آنها فاش شود.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_بیست_و_هفتم قرآن ڪریم
#بخش_اول
💠سورہ طور
🔶فرزندانے ڪہ در بهشت ڪنار والدین خواهند بود
(۲۱- طور)
كسانى كہ ایمان آوردند و فرزندانشان [بہ نوعى] در ایمان از آنان پیروى كردند، فرزندانشان را [در بهشت] بہ آنان ملحق مى كنیم.
يكي از نعمتهایے ڪہ خدا بہ بهشتیان دادہ و موجب سرور آنها مےشود وعدہ ایست ڪہ در این آیہ آمدہ است. خداوند متعال در مورد اهل بهشت مےفرماید: ما از میان فرزندان مؤمنین، آنهایى را كہ در ایمان بہ خدا بہ نوعى از ایشان پیروى كردند بہ آنها ملحق مى كنیم. و این كار را بدان جهت مى كند كہ مومنین خشنود گشتہ؛ چشمشان روشن شود. بےتردید این نیز خود یك نعمت بزرگ است كہ انسان، فرزندان با ایمان و مورد علاقہ اش را در بهشت در كنار خود ببیند، و از انس با آنها لذت برد.
❓ڪدام فرزندان شخص مؤمن بہ او ملحق مےشوند؟
در این الحاق تمام فرزندان با ایمان فرد مومن ڪہ بہ نحوے بهرہ اے از ایمان او بردہ و در آن مسیر حرڪت ڪردہ اند بہ او ملحق مےشوند حتے فرزندانے ڪہ از نظر ایمان در مرتبہ اے پایین تر قرار دارند.
در این لطفے ڪہ خداوند بہ مومن در بهشت مےڪند هم فرزندان بالغ داراے ایمان و هم فرزندان نابالغے ڪہ در حڪم مومن هستند بہ او ملحق مےشوند.
🔶چہ ڪردے ڪہ آمدے بہ بهشت؟
(آیات ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸- طور)
و بهشتیان بہ یكدیگر روى مى كنند از یڪدیگر این سوال را مےپرسند ڪہ در دنیا چہ حالى داشتہ و چہ عملى او را بہ سوى بهشت كشانیدہ است؟ در جواب مےگویند: ما در دنیا نسبت بہ خانوادہ خود اشفاق داشتیم و خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب مرگبار حفظ كرد و چون او پروردگارى نیكوكار و مهربان بود ما هموارہ او را مى خواندیم.
در این آیات، بهشتیان بہ یڪے از مهم ترین عوامل ورودشان بہ بهشت اشارہ مےڪنند عاملے ڪہ بہ رغم اهمیت فوق العادہ اش در رسیدن بہ سعادت دنیا و آخرت گاہ مورد غفلت جدے قرار مےگیرد.
در این آیات ڪہ گزارشے از حال خوش و گفتگوهاے شیرین بهشتیان است اهل بهشت از حال و احوال دنیاے یڪدیگر مےپرسند و اینڪہ در دنیا چہ حالى داشتہ و چہ عملى آنها را بہ سوى بهشت و نعیم الهى كشاندہ است؟ ڪہ در جواب مےگویند: «ما نسبت بہ خانوادہ مان مشفق بودیم»
«اشفاق» بہ معناى توجہ اے آمیختہ با ترس است؛ چون مشفق نسبت بہ كسى كہ بہ او اشفاق دارد هم محبت دارد و هم مى ترسد كہ مبادا دامنگیر او شود. این كلمہ هر وقت با حرف «مِن» بیاید معناى ترس در آن بیشتر از محبت است و هرگاہ ڪہ با حرف «فى» همراہ شود مانند همین آیہ معناى توجہ و محبت در آن بیشتر از معناے ترس بہ ذهن مى رسد. پس معناى آیہ چنین مى شود:
ما در دنیا نسبت بہ خانوادہ خود اشفاق داشتیم؛ یعنے هم آنان را دوست داشتیم و بہ سعادت و نجاتشان از مهلڪہ ها و ضلالتها عنایت داشتیم و هم از اینكہ مبادا گرفتار انحراف و تباهے شوند مى ترسیدیم؛ بہ همین منظور بہ بهترین وجهى با آنان معاشرت مى كردیم و از نصیحت و دعوت ایشان بہ سوى حق چیزے ڪم نمےگذاشتیم.
💠سورہ نجم
🔶از چنین ڪسانے دورے ڪن!
(۲۹- نجم)
از كسانى كہ از یاد ما روى گردانده اند و جز زندگى دنیا را نخواسته اند، روى بگردان.
با توجہ بہ آیہ قبل و بعد از این آیہ دستورے ڪہ آیہ مےدهد این است: این مشركین چون از ذكر ما رویگردان شدہ و تنها همّ و غمشان زندگى دنیا است و بس؛ علم را رها كردہ دنبال ظن را گرفته اند و تابع هواى نفس خویش شدہ اند؛ بنابراین تحلیل، اینها از علوم وحیانے و هدایت بےبهرہ اند و تنها بهره ایشان از علم؛ منحصر بہ مسائل مادى دنیوى است، و چون چنین است تو نیز از آنان اعراض كن، براى اینكہ ایشان گمراهند.
❓منظور از ذڪر در این آیہ چیست؟
منظور از «ذكر» در این آیہ، یا «قرآن» است كہ پیروان حق را بہ سوى آن هدایت نمودہ و با ادلہ قاطع و روشن كہ جاى تردید در آنها نیست انسان را بہ سوى سعادت آخرت كہ وراى دنیا است ارشاد مى نماید و یا مراد از آن، «یاد خدا» است كہ در مقابل غفلت قرار مےگیرد و اگر فرمودہ ڪہ از چنین كسى باید اعراض كرد براى لین است ڪہ یاد خدا بہ نحوى كہ شایستہ ذات متعالیہ او باشد؛ یعنى یاد خدا بہ اسماء و صفاتش، بشر را بہ سوى حقایقى علمى دربارہ مبدأ و معاد هدایت مى كند كہ هیچ جاى تردید در آن باقى نمى گذارد.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_بیست_و_هشت قرآن ڪریم
#بخش_اول
💠سورہ حشر
🔶حقانیت گفتار و ڪردار پیامبر را خدا امضاء ڪردہ است
ِ(۷- حشر)
[از اموال و احڪام و معارف دینے] آنچہ را پیامبر صلےاللہ علیہ وآلہ وسلم بہ شما عطا ڪرد بگیرید و از آنچہ شما را نهے ڪرد، باز ایستید و از خدا پروا ڪنید زیرا خدا سخت ڪیفر است.
این جملہ هر چند در ماجراے غنائم بنےنضیر نازل شدہ، ولے محتواے آن یڪ حڪم عمومے در تمام زمینهها و برنامههاے زندگے مسلمانها است، و سند روشنے است براے حجت بودن سنت پیامبر صلےاللہ علیہ وآلہ وسلم.
بر طبق این اصل همہ مسلمانان موظفند اوامر و نواهے پیامبر صلے اللہ علیہ و آلہ و سلم را بہ گوش جان بشنوند و اطاعت ڪنند، خواہ در زمینہ مسائل مربوط بہ حڪومت اسلامے باشد، یا مسائل اقتصادے، و یا عبادے، و غیر آن، بہ خصوص اینڪہ در ذیل آیہ ڪسانے را ڪہ مخالفت ڪنند بہ عذاب شدید تهدید ڪردہ است.
بر این اساس اطاعت از دستور رسول خدا صلےاللہ علیہ وآلہ وسلم، اطاعت از خدا و قرآن است و بر هر مسلمانے واجب. آن حضرت نیز در غدیر امر بہ تبعیت از علےبن ابےطالب علیهما السلام ڪرد و در روایاتے مانند حدیث ثقلین بہ پیروے از اهل بیت علیهم السلام امر نمود پس با تڪیہ بر آیہ مورد بحث و روایت غدیر و ثقلین بہ راحتے میتوان حقانیت مڪتب شیعہ را ثابت ڪرد.
🔶دو تقوایے ڪہ قرآن بہ آن سفارش میڪند
َ(۱۸- حشر)
اے اهل ایمان! از خدا پروا ڪنید و هر ڪسے باید با تأمل بنگرد ڪہ براے فرداے خود چہ چیزے پیش فرستادہ است، و از خدا پروا ڪنید یقیناً خدا بہ آنچہ انجام میدهید، آگاہ است.
🔵این آیہ مؤمنین بہ رعایت دو تقوا سفارش میڪند:
🔷تقواے اول اینڪه: خداے سبحان را فراموش نڪردہ و هموارہ مراقب اعمال خود باشند ڪہ ڪدام صالح است و ڪدام معصیت؛ چون سعادت زندگے آخرتشان بہ این اعمالشان بستگے دارد. و نیز مراقب باشند ڪہ جز عمل صالح انجام ندهند و آن را هم فقط براے رضاے خدا بہ جاے آورند و هموارہ این مراقبت را ادامہ دهند و از نفس خود حساب بڪشند. هر عمل نیڪے ڪہ در ڪردههاے خود یافتند خدا را شڪرگزارند و هر عمل زشتے دیدند خود را توبیخ نمودہ و نفس را مورد مؤاخذہ قرار دادہ و از خداے تعالے طلب مغفرت ڪنند.
🔷تقواے دوم اینڪه: در مقام محاسبہ و نظر در اعمال، خداترس باشید؛ یعنے چنان نباشد ڪہ عمل زشت خود را و یا عمل صالح ولے غیر خالص خود را بہ خاطر اینڪہ عمل شما است زیبا و خالص بہ حساب آورید.
🔶قانون روابط بین الملل در قرآن
(آیات ۸ و ۹- ممتحنه)
خدا شما را از نیڪے ڪردن و عدالت نسبت بہ ڪسانے ڪہ درڪار دین با شما نجنگیدند و شما را از دیارتان بیرون نڪردند باز نمیدارد زیرا خدا عدالت پیشگان را دوست دارد. خدا فقط شما را از دوستے با ڪسانے نهے میڪند ڪہ در ڪار دین با شما جنگیدند، و از دیارتان بیرون راندند، و در بیرون راندنتان بہ یڪدیگر ڪمڪ ڪردند. و ڪسانے ڪہ با آنان دوستے ڪنند، پس دوستے ڪنندگان همان ستمڪارانند.
این آیات از مهمترین آیات قرآن در عرصہ بین الملل است ڪہ تڪلیف سطح و نوع تعامل حڪومت اسلامے با ڪشورهاے غیر اسلامے را بیان میڪند.
بر اساس این آیات رابطہ عادلانہ و بر پایہ احترام متقابل و رعایت قراردادهایے ڪہ بین شما و آنها وجود دارد امرے روا و جایز است؛ اما این رابطہ حسنہ تا زمانے است ڪہ آنها نسبت مسلمانان و حڪومت اسلامے توطئہ نڪردہ باشند و بہ صورت علنے و یا پشت پردہ؛ تنهایے و یا گروهے در صدد ضربہ زدن بہ مسلمانان و نظام اسلامے نباشند ڪہ اگر این گونہ شد ارتباط با آنها قطع و پاسخ قاطع و مناسبے بہ آنها دادہ میشود.
💠سورہ صف
🔶تجارتے ڪہ نجات دهندہ است
(آیات ۱۰و ۱۱و ۱۲- سوره صف)
اے اهل ایمان! آیا شما را بہ تجارتے راهنمایے ڪنم ڪہ شما را از عذابے دردناڪ نجات میدهد؟ بہ خدا و پیامبرش ایمان آورید و با اموال و جانهایتان در راہ خدا جهاد ڪنید. این ایمان و جهاد اگر بہ منافع فراگیر و همیشگے آن معرفت و آگاهے داشتہ باشید براے شما از هر چیزی بهتر است
چرا ڪہ خداوند متعال در اثر آن گناهتان را میآمرزد و شما را وارد بهشتے میڪند ڪہ از زیر درختان آن نهرها جاریند و در خانههایے منزل میدهد ڪہ پاڪیزہ اند و در بهشتهاے جاویدان قرار دارند؛ این است ڪامیابے بزرگ.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از #جزء_بیست_و_نهم قرآن ڪریم
#بخش_اول
💠سورہ ملڪ
🔶نقش عقل و نقل در هدایت انسان
(آیات ۸و ۹ و ۱۰- ملک)
هرگاہ ڪہ گروهى در جهنم انداختہ مےشوند، نگهبانانش از آنها مى پرسند: مگر بیم دهنده اى براے شما نیامد؟ جواب مےدهند: چرا؛ آمد ولى ما او را انكار كردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نكردہ است و شما بیم دهندگان هم در گمراهى بزرگى هستید. آنگاہ مى گویند: اگر ما بہ دعوت نجاتبخش آنان گوش ڪردہ بودیم یا در حقایق خلقت تعقّل كردہ بودیم؛ ڪارمان بہ اینجا نمےڪشید و الان بین جهنمیان نبودیم.
مراد از « فَوْجٌ » در اینجا همان ڪفار و فاسقانے هستند ڪہ آنها را دستہ دستہ وارد جهنم مےڪنند. منظور از «خزنة» در اینجا ملائكهاى هستند كہ مامور بر آتشند و انواع عذاب هاى جهنم را تدبیر میكنند.
مراد از «سمع» و «عقل» در اینجا عمل بہ مقتضاے این دو است. بنابراین معناے آیہ این مےشود: دوزخیان در پاسخ فرشتگان مى گویند: اگر ما در دنیا دستورات رسولان را اطاعت كردہ بودیم و یا در ادلہ و معارف آنها تعقل مى كردیم، امروز در زمرہ اهل جهنم نبودیم و همانند ایشان در آتش جاودان، معذب نمى شدیم
بنابراین هر دسته اى كہ بہ جهنم ریختہ مى شوند، ملائكہ جهنم با توبیخ از آنها مى پرسند: مگر ڪسے ڪہ شما را از چنین عذابى بترساند برایتان نیامدہ بود؟ در پاسخ آنها اعتراف مى كنند بہ اینكہ نذیر برایشان آمد و از آتش دوزخ انذارشان كرد؛ ولى آنها تكذیبش كردند و بہ او افترا بستند.
🔵دو نڪتہ
۱. این آیات، بہ اصلى ترین عامل سیہ روزے دوزخیان اشارہ ڪردہ آن را بہ بهترین وجہ ممڪن تحلیل مےڪند. مےفرماید: خداوند متعال هم از یك سو گوش شنوا و عقل و فطرت الهے بہ اینها داد و هم از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن بہ سوے اینها گسیل داشت؛ اگر اینها از این همہ ابزار هدایت ڪہ در اختیارشان قرار گرفت بهرہ مےبردند هرگز سرانجامشان بہ جهنم ختم نمےشد.
۲. روح انسان بہ مانند زمینے است ڪہ خداوند متعال او را بہ چشمہ درون (عقل) و نهر بیرون (وحی) مجهز ڪرد تا انسان با بهرہ از این دو نهال جان خود را برویاند و بہ ثمر برساند؛ اما اگر آدمے با سوء اختیار خود چشمہ درون را ڪور ڪند و راہ را بر نهر بیرون ببندد بہ هدف مطلوب از خلقت نرسیدہ و بہ ناچار ڪویر جان او در آتش خود ساختہ خواهد سوخت.
💠سورہ حاقہ
🔶ڪارے ڪہ هم ردیف ڪفر بہ خداست
(آیات ۲۵و ۳۰و ۳۱و ۳۳و ۳۴- حاقه)
و اما كسى كہ پروندہ اعمالش را بہ دست چپش دهند، مى گوید: اى كاش پرونده ام را دریافت نمى كردم ... او را بگیرید و در غل و زنجیرش كشید؛ آن گاہ بہ دوزخش دراندازید ...
زیرا او بہ خداى بزرگ ایمان نمى آوردہ و مردم را بہ اطعام نیازمندان تشویق نمى كرده است.
بر اساس این آیات عدہ اے را نامہ عمل بہ دست چپ مےدهند و آنها را در غل و زنجیر ڪشیدہ و بہ دوزخ مےافڪند و در مقام بیان علت این عذاب گفتہ مےشود جرم اینها دو چیز بوده: یڪے اینڪہ بہ خداوند متعال ایمان نیاوردند و دیگر اینڪہ مردم را براے ڪمڪ بہ نیازمندان و رفع حوائج آنها تشویق و ترغیب نمےڪردند.
علامہ طباطبایے(ره) در شرح « وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِینِ » مےنویسد: یعنے در مورد بینوایان سهل انگارے مےڪردند و رنجے ڪہ فقرا مے ڪشیدند اهمیتے براے آنها نداشت.
این آیات بہ روشنے معنایے ڪہ از آیہ۱۹ سورہ ذاریات فهمیدہ مےشود را تایید مےڪند. آن معنا این بود ڪہ بر اهل تقوا لازم است تا بخشے از اموال خود را براے رفع نیاز نیازمندان اختصاص دهند و این غیر از واجبات مالے مانند خمس و زڪات است. در این فراز، ڪسانے ڪہ آن واجب را ترڪ ڪردہ و نسبت بہ نیازمندان بےتفاوت باشند را تهدید بہ عذابے مےڪند ڪہ قطعاً واقع خواهد شد.
نڪتہ قابل توجہ اینڪہ قرآن ڪریم این بےتفاوتے در حق مستمندان را گناهے بزرگ در ردیف ڪفر بہ خداوند عظیم بیان مےڪند ڪہ این طرز بیان گویاے شدت و عظمت این معصیت است.
💠سورہ معارج
🔶عذاب فورے براے منڪر ولایت
(۱- معارج)
تقاضا كنندہ اى تقاضاى عذابى كرد كہ واقع شد.
براساس شأن نزولے ڪہ براے این آیہ از طریق شیعہ و سنے بہ ما رسیدہ است این تقاضا كنندہ « نعمان بن حارث» یا «نضر بن حارث» بود كہ بہ هنگام منصوب شدن على علیہ السلام بہ مقام خلافت و ولایت در غدیر خم و پخش شدن این خبر در شهرها، بسیار خشمگین شد و خدمت رسول خدا صلے اللہ علیہ و آلہ آمد و گفت: آیا این جریان را از پیش خود بہ راہ انداختے یا اینڪہ از ناحیہ خداوند مآمور بہ اجراے آن بودے؟ پیامبر صلے اللہ علیہ و آلہ با صراحت فرمود: از ناحیہ خدا مأمور بہ انجام آن بودم. او ڪہ باین سخن بیشتر ناراحت شدہ بود گفت: خداوندا! اگر این خلافت و ولایت حق است و از ناحیہ توست؛ سنگى از آسمان بر ما فرود آور! در این هنگام سنگى فرود آمد و بر سر او خورد و او را بہ هلاڪت رساند.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
یڪ جرعہ معرفت
@yekjoremarefat