#چندخاطره
🔸شهادت خانوادگی قشنگتره...
روایتی از شهادت زوج شهید ابراهیم جعفریان و طیبه واعظی
🌼#تبلیغ_حجاب|طیبه و شوهرش مستاجر ما بودند؛ اون دوران بیحجاب بودیم. اما طیبه اونقدر نصیحتمون کرد و از قران گفت که حجابمون کاملِ کامل شد... وقتی هم ساواک دستگیرش کرد، بهشون گفت: منو بُکشید؛ ولی چادرم رو برندارید.
🌼#مبارزِ_بصیر|زن و شوهر با هم اهل مبارزه بودند و تحتِ تعقیبِ ساواک؛ برا همین تصمیم گرفتند توی یه شهر دیگه مخفیانه زندگی کنند. یه بار طیبه برام نامه فرستاد و نوشت: مادرجان! راضی نباش که ما برگردیم، دعا کن شهید بشیم؛ فکر کن برگشتیم و دهکیلو هم گوشت خوردیم، چه فایده؟ آدم باید اسلام رو زنده کنه.
🌼#رویای_صادقه|طیبه و شوهرش شهید شده، و توی بهشت زهرا دفن شده بودند؛ اما ما خبر نداشتیم. همون روزا خواب دیدم رفتم سر قبر حاج آقا رحیم ارباب [یکی از عرفای بزرگ شیعه در اصفهان] یهو دیدم یه دسته از مردم دارن سمت قبر حاجآقا رحیم میان. یه پرچم هم توی دستشون بود. وقتی کنار قبر رسیدند، دیدم اسم بچههای شهید من روی پرچم نوشته شده. اونا پرچم رو روی سرم انداختند... وقتی بیدار شدم به شوهرم گفتم: بچّهها شهید شدند... طولی نکشید که خبر شهادتشون به گوشمون رسید.
🌼#شهادت_خانوادگی|این زوج مجاهد بعد از سالها مبارزه با شاه؛ و کلی تعقیب و گریز توسط ساواک؛ بالاخره خونهشون لو رفت ودستگیر شدند. ساواک اونا رو چند ماه شدیداً شکنجه کرد و در نهایت سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه شهید شدند. از این زوج شهید یه پسر به یادگار مونده که زمان دستگیری پدر و مادرش ۴ ماهه بود...
@khakriz1_ir
#شهدای_زن #شهدای_تهران #مزار_بهشتزهرا
#خاکریزخاطرات ۸۴
🔸چراغ راهِ آخرت...
#متن_خاطره|به حال خوشی که داشت غبطه میخوردم. گریه که میکرد، بهش میگفتم: مریم! اینقدر نگران نباش؛ اون دنیا برادرِ شهیدت شفاعتت میکنه... میگفت: نه! میخوام اون دنیا چراغم به دست خودم باشه؛ به امید دیگران نمیشود نشست...
👤خاطرهای از زندگی شهیده مریم فرهانیان
📚منبع: ماهنامه شاهد یاران؛ شماره ۲۷
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_فرهانیان #خودسازی #اشک #شفاعت #شهدای_زن #مراقبه #خاکریز_خاطرات #مزار_گلزارآبادان
#چند_خاطره
✍ چند برش از زندگی اولین طلبهی شهیده؛ فهیمه سیاری
🌼 #شاکلهی_وجودی|بعنوان دوستی که سالها باهاش زندگی کردم؛ اصلیترین ویژگیهای اخلاقیش رو سه چیز میدونم: ۱. انس و علاقهی شدید به قرآن ۲. احترام ویژه به مادر و پدر ۳. دلبستگی عجیب به نمازشب
🌼 #کدبانو|بسيار باسليقه و منظم بود. طرز لباس پوشيدن و رعايت متناسب رنگ او واقعاً چشمنواز بود. حتی يکبار هم نديدم لباسی بپوشه که لکهای يا چروکی داشته باشه، یا رنگاشون با هم تناسب نداره. ميز غذا رو که میچيديم، اگه فصلی بود که توی باغچه گل بود، حتماً يه شاخه گل سر ميز میذاشت و اگه فصل گل نبود، از گلهایی که لایِ کتابش خشک کرده بود، استفاده میکرد.
🌼 #حیا|قرار بود فرح پهلوی برا بازدید از دانشآموزان به مدرسه بیاد، گفته بودند هر دختری که حجابش رو برنداره یا توی این مراسم شرکت نکنه، از نمرهی انضباطش کم؛ یا اخراج میشه. فهیمه اون روز مدرسه نرفت و گفت: من به هیچ قیمتی در این مراسم شرکت نمیکنم، حتی اگه اخراجم کنند
🌼 #اشک|هر نمازی ازش میدیدیم با گریه همراه بود. همین حالاتش بود که سبکبالش کرد و خونبهایش شد خدا
🌼 #همدردی|شب دیدم رفته روی پشتبام خوابیده. گفتم: اتاق گرم و نرم رو رها کردی و اومدی اینجا خوابیدی؟ کدوم آدم عاقلی میاد توی این سرما با این پتوی نخنما بخوابه؟ دستم رو گرفت و گفت: من نمیتونم جای گرم و نرم بخوابم، وقتی برادرانم دارند توی سنگرها، در سرما و برف و بوران نگهبانی میدن
📚برگرفته از کتاب پرندهای در عرش
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیده_سیاری #شهدای_زنجان #شهدای_زن #خاکریز_خاطرات #مزار_گلزارزنجان
#خاکریزخاطرات ۹۶
🔸استدلال بانوی شهیده برای رفتن به میدان جنگ در برابر آیتالله قدوسی
#متن_خاطره|تصمیم گرفت بره کردستان. به دوستش گفت: حالا دیگه خیالم راحته که از دور شاهد محرومیت کردستان نیستم و خودم هم در جریان جنگ قرار می گیرم... آیتالله قدوسی که از اساتیدش بود؛ با رفتنش مخالفت کرد و گفت: دخترم! راضی نیستم به این سفر بری؛ حیفه که درس رو رها کنی و ازش دور بیفتی. فهیمه هم در جواب ایشون گفت: شما به جای شهادت چه چیزی به من میدهید؟ آیتالله قدوسی سکوت کرد و فهیمه دوباره سوالش رو تکرار کرد. اینبار ایشون از جا بلند شد و گفت: برو دخترم خیر پیش. إنشاءالله سفرت بیخطر باشه... فهیمه رفت و به آرزویش که شهادت بود؛ رسید
👤خاطرهای از طلبهی زندگی شهیده فهیمه سیّاری
📚منبع: کتاب “پرندهای در عرش” به نقل از مادر شهیده
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهدای_زن #شهیده_سیاری #مبارزه #آرزوی_شهادت #شهدای_تهران #خاکریز_خاطرات #شهدای_زنجان #مزار_گلزارزنجان
#چندخاطره
🔸 بُرشهایی از زندگی شهیده عصمت پورانوری...
🌼 #روسری|از عمهام یه تکه پارچه گرفت و باهاش روسری درست کرد. تنها دانشآموز مدرسه بود که قبل از انقلاب با شجاعت روسری سرش کرد.
🌼#عصمت|قبل از انقلاب اسمش منیژه بود، اما این نام رو دوست نداشت و اسم «عصمت» رو برا خودش انتخاب کرد. میگفت: پاکی این نام رو دوست دارم.
🌼 #امر_امام|علاقهی زیادی به اجرای فرمان امام پیرامون سوادآموزی داشت. برا همین با اینکه توی آموزش و پرورش پذیرفته شد، واسه تدریس رفت نهضت سوادآموزی. میگفت: معلم برا آموزش و پرورش زیاده؛ من برا تدریس میرم روستاها... گاهی هم بصورت جهادی میرفت روستاها برا کمک به نیازمندان
🌼 #چادر|وقتی داشتند چادر عروسیش رو میدوختند، آیهی شهادت میخواند. همیشه هم زمان جنگ توی خونه با حجاب کامل میخوابید. میگفت: میخوام اگه شهید شدم، کاملا پوشیده باشم. شهید هم که شد، چادرش دور پیکرش پیچیده شده بود.
🌼 #علم_قرآن|برا اینکه قواعد عربی رو بفهمه و بهتر با معارف قرآن آشنا بشه؛ به همراه دوستش ساعتهایی از روز رو به خوندن کتاب عربی آسان اختصاص داده بود... موقع شستن ظرفها هم این آیه رو میخواند: مِنَ المُؤمنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلیه... رو میخوند. دعای یَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلى الْبَرِیَّة رو هم زیاد میخوند.
🌼 #نوعروس|شب عروسیش همراه با همسرش رفت مراسم دعای کمیل. اون زمان ۱۹ سال داشت و تنها ۶۶ روز بعد از ازدواجش به شهادت رسید...
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_پورانوری #شهدای_خوزستان #شهدای_زن #خاکریز_خاطرات #مزار_گلزاردزفول
#چندخاطره
🔸خاطراتی از زندگی سید طاهره هاشمی؛ دخترِ لایقِ شهادت...
🌼 #جهاد|اهل مطالعه بود و همیشه میگفت: اگر برادران ما در جبههها میجنگند، جنگ ما با قلم است.
🌼 #تکلیفگرا|هنوز به سن قانونی برا رأی دادن نرسیده بود، اما یه صندوق توی خونه درست کرد. بعد همسن و سالهاش رو آورد؛ به صف شدند و رأى دادند. شاید میخواست از بچگی خودش و دوستاش رو توی مسیر انقلابیگری حفظ کنه.
🌼 #خودسازی|فرمان خودسازی امام برا رعایت مسائلی مثل نماز اول وقت، روزههای مستحبی، پرهیز از غیبت و دروغگویی، حفظ حجاب و... که صادر شد؛ طاهره یه جدول خودسازی برا خودش کشید و اونا رو انجام میداد.
🌼 #اخلاص|مادرش میگفت: طاهره بدون اینکه به کسی بگه دوشنبهها و پنجشنبهها روزه میگرفت و فقط لحظهی اذان مغرب بود که همه متوجه میشدند روزه بوده.
🌼 #کتابخانه|یه کتابخونه توی مدرسه راهاندازی کرد، با هدف رسوندن کتابهایِ مناسب به دستِ هم سن و سالهاش. اونقدر هم خوب کار کرد که منافقین تحمل نکردند و کتابخانه رو آتش زدند. اما طاهره دوباره با جمعآوری پول از کسبه و اهالی شهر کتابخونه رو راه انداخت.
🌼 #چادر|تنها دختر چادری مدرسه بود. یه بار توی کوچه بازی میکردیم و با چادر نمیشد اون بازی رو انجام داد؛ حاضر نشد چادرشو در بیاره. وایستاد و بازی ما رو مدیریت کرد. شهید هم که شد هنوز چادرش محکم سرش بود.
🌼 #رویای_صادقه|یه شب قبل از شهادت؛ خوابِ شهید بهشتی؛ یارانش و دو شهید دیگه رو دید. اونا بهش مژده شهادت دادند.
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_هاشمی #شهدای_مازندران #شهدای_زن #مزار_امامزادهابراهیمآمل
#مرور_خاطرات
با کلیک روی هر لینک، به مطلب مربوطه منتقل خواهید شد
🌸 شهیدهای که امروز سالگرد شهادت ایشان میباشد:
[شهیدهزینبکمایی]
🌼 محتواهایی که پیرامون شهیده زینب کمایی در کانال وجود دارد:
■[دخترهاچگونهمیتوانندشهیدشوند؟]
■[خوابجالبشهیده]
■[مستندبینظیرشهیده]
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_کمایی #شهدای_زن #شهدای_اصفهان #شهیدهکمایی #خاکریز_خاطرات #مزار_گلستانشهدا
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🎥 فکر نمیکردم همکارم؛ دخترِ سرلشکر باشه...
روایتی متفاوت از سادهزیستی شهیده فرشتهی افشردی(باقری) ؛ دخترِ سرلشکر شهید محمدباقری
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_باقری #تواضع #تقوا #اخلاص #ساده_زیستی #آقازاده #شهدای_تهران #مزار_بهشتزهرا #شهدای_زن
💢#خاکریزخاطرات ۱۷۱
🔸استدلال جالب یک بانوی شهیده، برای رعایت حجاب وقتِ خواب...
#متن_خاطره|زمان جنگ بمباران هوایی امان مردم رو بریده بود. شب وقتِ خواب دیدم دخترم گلدسته رفت و حجابِ کامل پوشید. ازش پرسیدم: دخترم کاری پیش اومده؟ جایی میخواهی بری؟ گفت: نه پدرجان! اینجا هر لحظه بمباران هوایی میشه و ممکنه صبح زنده نباشیم؛ باید طوری باشم که اگه خواستند من رو از زیر آوار بیرون بیارن، حجابم کامل باشه...
👤خاطرهای از زندگی شهیده گلدسته محمدیان
📚منبع: کتاب چهار فصل عشق، صفحه ۶۸
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_محمدیان #شهدای_خراسانشمالی #شهدای_زن #تقوا #حجاب #حیا #شهادت_خانوادگی #مزار_گلزارروستایدوین
#چند_خاطره
🔸برشهای نابی از زندگی شهیده محبوبه دانشآشتیانی|قمستاول
🌼 #مدیر|با اینکه یکسال از ما کوچکتر بود؛ اما عین یه مدیر دلسوز، مسیر زندگی مبارزاتی ما رو برنامهریزی میکرد. پدربزرگوارش که مدتی پس از شهادت محبوبه، توی فاجعه انفجار دفتر حزب جمهوری شهید شد؛ میگفت: محبوبه ۱۷سال داشت، ولی من مثل فردی ۴۰ساله میديدمش...
🌼 #مطالعه|خیلی اهل مطالعه بود. از قرآن و نهج البلاغه گرفته؛ تا کتابهای سیاسی و تاریخی. حتی دربارهی انقلاب چین؛ کوبا؛ جنگ ویتنام و ... کتاب خونده بود و به ما هم سفارش می کرد که بخونیمشون. اون موقع حدودا ۱۴ سال داشت...
🌼 #رشد_معنوی|تأكيد فراوان داشت از نظر اعتقادی قوی بشيم. میگفت: يه مسلمون بايد اطلاعات عميقی داشته باشه. بعد پیگیر شد تا جمعِ چند نفریمون با راهنمايی يكی از شاگردانِ شهيد مطهری، روی قرآن كار كنيم. بصورت تقسیم کار تفاسیر رو میخوندیم و هر هفته حاصل مطالعاتمون رو با هم در ميان میذاشتیم.
🌼 #کار_تشکیلاتی|همیشه میگفت: از بیکاری زیاد ضربه خوردیم... میگفت: باید به صورت جمعی مطالعه کنیم و برنامه مطالعاتی منظمی داشته باشیم تا به نتیجه برسیم؛ و با مطالعات پراکنده ذهنمون رو تبدیل به یک کتابخانه بینظم نکنیم. میگفت: توی مطالعات هم صرفاً مصرف کننده نباشیم و قدرت تجزیه و تحلیل رو در خودمان از بین نبریم.
🌼 #رزم|یه تفنگ اسباب بازی گرفته بود. ما رو میبرد و تشویقمون می کرد تا با اون نشونهگیری یاد بگیریم. میخواست برا مبارزه آماده باشیم؛ شاید یه روزی به کارمون میومد...
#ادامه_دارد
📚منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره ۲۷
#شهیده_دانشآشتیانی #شهدای_زن
#چند_خاطره
🔸برشهای نابی از زندگی شهیده محبوبه دانشآشتیانی|قسمتدوم
🌼 #تربیت_دینی|محبوبه و جمعِ دوستاش، محصولِ تربیت بزرگوارانی مثل شهيد باهنر و شهيد رجايی بودند كه مكرراً میگفتند: شما دخترهای مدرسه رفاه رو با اين شعار تربيت میكنيم: سادهپوش، ساده نوش، و سختكوش... انصافاً هم توی جمعشون خبری از تجملات نبود. سادهپوش بودند با خوراک اندک؛ دغدغهشون هم سیرِ الی الله بود، و محبوبه یکی از پیشتازانِ این حرکت مقدس...
🌼 #مبارزه|سال۵۴ ما ۱۴ساله بودیم که گچ بهدست راه میافتادیم توی کوچه و خیابون برا شعارنویسی. اون سالها، اوج اقتدار رژيم پهلوی بود. اولش میخواستيم بنويسيم: مرگ بر شاه؛ اما به اين نتيجه رسيديم كه بهتره مطالبِ مفيدتری بنويسيم. برا همین رویِ ديوار ساعت و موج راديوهايی كه عليه رژيم پهلوی برنامه پخش میكردند رو نوشتیم. میخواستیم مردم ساعت و موج مثلاً راديو روحانيت مبارز رو بدونند و به برنامههاش گوش بدهند، این حرکت كارِ هزار تا مرگ بر شاه رو میکرد.
🌼 #قرار_جمعی|محبوبه اعتقاد داشت که ما باید اطلاعات دینیمون عمیق بشه. برا همین هرجا یه خطیب خوب سخنرانی داشت، تلفنی با اسم رمز به همديگه خبر میداديم و جمع میشدیم، میرفتیم پای صحبتش.
🌼 #کار_فرهنگی|خونهشون قیطریه بود؛ اما مسئولیت کتابخونه مسجدی در جنوب تهران رو قبول کرد. هر روز کلی راه رو با اتوبوس میرفت تا اونجا. با هر کسی هم متناسب با خودش برخورد میکرد. لذا پیر و جوون رو جذب کرده بود... بعد از شهادتش معلوم شد که اونجا به فقرا هم مخفیانه کمک میکرده.
📚منبع: ماهنامه شاهد یاران شماره ۲۷
#شهیده_دانشآشتیانی #شهدای_زن
#یک_خاطره
🔸روایتِ صحنهی شهادت محبوبه دانشآشتیانی
شهیدهای که زودتر از نامزدش به بهشت رسید
#متن_خاطره |١٧ شهریور فرا رسید و قرار بود مردم توی میدون ژاله تجمع کنند. محبوبه یک ساعت زودتر اومد. میگفت: ترسیدم مامورای شاه راه رو ببندند و نتونم خودمو به جمعیت برسونم، و از این توفیق بیبهره بمونم... اون روز روزه گرفته بود و نورانیت خاصی داشت. دوست داشت اگه قراره شهید بشه، با زبانِ روزه به ملاقات خدا بره... توی تظاهرات هم وقتی درگیری به اوج میرسه، آقایون بهش گفتند: شما برید، اینجا جای شما نیست؛ اما محبوبه جواب داد: اگر اومدن اشتباهه، شما هم نباید بمونین؛ اگر هم کار درستیه، که زن و مرد نداره [ و منم می خوام باشم]... خلاصه توی همون تظاهراتِ میدان ژاله [شهدا] تیر به قلبش خورد و در جمعهی بعد از ماه رمضان، با زبان روزه به شهادت رسید؛ و زودتر از نامزدش بهشت رسید... نامزدش [حسن اجارهدار] هم توی سنگر مبارزه موند و شد جزو انقلابیونِ پا در رکاب شهید بهشتی. تا اینکه بالاخره ایشون هم در انفجار دفتر حزب جمهوری شهید شد و به محبوبهی شهیدهش پیوست...
📚 منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره ۲۷
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_دانشآشتیانی #شهادت #شهدای_زن #شهدای_تهران #مزار_بهشتزهرا