💢 #خاکریزخاطرات ۵ [خاطراتشهیدان]
🔸شهید شد؛ سر به دامنِ مهدیِ فاطمه(س)
#متن_خاطره|وقتی ترکش به قلبش خورد ، بلند گفت:
یا مهدی(عج) ...
سرش رو بلند کردم که بذارم روی پام ، اما گفت: ول کن سرم رو ، بذار آقا سرم رو بغل کنه...
هنوز لبخند به لب داشت که پر کشید...
چه رفتنی؟ سر به دامنِ مولا ... با لبخند...
👤نام شهید در منبع ذکر نشده
📚منبع: سالنامه سرداران عشق ۱۳۸۸
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهادت #مرگ #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #خاکریز_خاطرات #ویژه_یادمانشهدا
💢 #خاکریزخاطرات ۹
🔸اونقدر آرپیجی زده که دیگه نمیشنوه...
#متن_خاطره|چند روز بعد از عملیات دیدمش. هر جا میرفت یه کاغذ و خودکار باهاش بود. از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟!!! گفت: توی عملیات گوشهاش آسیب دیده ، اونقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه، باید براش بنویسی تا بفهمه...
👤 نام رزمنده در منبع نیامده...
📚منبع: کتاب امتحان نهایی ، صفحه ۱۶
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#غیرت #تلاش_و_کوشش #مجاهدت #جهاد #ویژه_یادمانشهدا
💢#خاکریزخاطرات ۱۳
🔸رزمندهای که لحظهی شهادت، درس بزرگی به دوستش داد
#متن_خاطره|بدجوری زخمی شده بود.
وقتی رفتم بالای سرش ، دیدم داره نفس نفس میزنه
بهش گفتم: زنده ای؟
گفت: هنوز نه ...
خشکم زد...
تازه فهمیدم چقدر دنیامون با هم فرق داره.
او زنده بودن رو تویِ شهادت می دید و من ...
👤 نام رزمنده در منبع نیامده است
📚منبع: سالنامه شمیم یار ۱۳۹۱
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهادت #آرامش #دنیا #شهادت_طلبی #ویژه_یادمانشهدا
💢#خاکریزخاطرات ۲۵
🔸اینگونه مراقب بودند، تا حقالناسی گردنشون نیاد...
#متن_خاطره|چند دقیقه بیشتر به اعزام نمونده بود که دیدم نیست. رفتم دنبالش و دیدم داره با یکی از بچهها عکس می اندازه ... پرسیدم : این پسره کی بود که داشتی باهاش عکس می انداختی ، اونم الان که اتوبوس ها دارن میرن؟ گفت: یه چیزی گفتم ، فکر کردم شاید ناراحت شده باشه ، رفتم باهاش عکس انداختم تا از دلش در بیارم ...
📚منبع: کتاب آخرین امتحان؛ صفحه ۲۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#آشتی #تواضع #بی_تفاوت_نبودن #حق_الناس #ویژه_یادمانشهدا
💢#خاکریزخاطرات ۳۲
🔸گذشت در اوجِ نیاز ... بخوانید و لذت ببرید از این همه مردانگی
#متن_خاطره|نشسته بودم و تماشایش میکردم. لبهاش بدجوری از تشنگی تَرَک خورده بود. هر کسی از آب، یه سهم داشت. سهمِ آبِ خودش رو گرفت و اومد توی سایه نشست. یهو دید یه اسیر عراقی داره نگاهش میکنه. بلند شد و سهمِ آبِ خودش رو داد به اسیر عراقی...
👤 نام رزمنده در منبع نیامده
📚منبع: مجموعه روزگاران۹ (کتاب غواصان لشکر۱۴) صفحه ۹۴
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
➕دریافت قابنوشته [ طرح خطنویس]
_______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#ایثار #گذشت #فداکاری #ویژه_یادمانشهدا
#خاکریزخاطرات ۶۴
🔸 جناب سرهنگ در مقابل جنایتی که کومله بر سر فرزندش آورد، چه کرد
#متن_خاطره|کومله میخواست کاری کنه که سرهنگ از مهاباد بره. واسه همین نوزادش رو دزدیدند و سر از تنش جدا کردند. بعد پیکرِ نـوزاد رو همراه با نامه ای فرستادند درِ خونهاش . سرهنگ تا پیکرِ بی سرِ نوزادش رو دید، با چشمانی اشکبار گفت: خدایا قربانیِ اصغرم رو قبول کن ... بعد هم صداش رو صاف کرد و گفت: ضد انقلاب بداند یک قدم هم عقب نشینی نخواهم کرد...
👤 نام این سرهنگعزیز در منبع نیامده و عکس تزئینی است
📚منبع: کتاب سرداران بیسر، صفحه۲۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#علی_اصغر #کربلا #کومله #استقامت #تقوا #اسلام #مقاومت #خاکریز_خاطرات #خدمت_به_مردم #ویژه_یادمانشهدا