eitaa logo
خانه کتاب کوثر
90 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
بریده کتاب(۱): یونس تا سرش به بالش رسید، خوابش برد. حتی فرصت نکرد لحظه ای در آرامش این اتاق، به راهی که آمده بود فکر کند. دوست داشت معمای دختر پشت پرده را زودتر حل کند تا از این فکری که گریبان گیرش شده رها شود، اما خیلی زود خوابش برد. وقت بیدار شدن، هنوز چشم هایش کامل باز نشده بود که فکرش رفت سمت حرف های دختر. حسی بیگانه با او همراه شده بود. نه اورا دیده بود و نه حتی میدانست نسبتش با پیرمرد چیست. همین اندازه میتوانست بفهمد که همسرش نیست. بعد با خودش گفت:پس اگر همسر جابر نیست، چرا او را آقا خطاب کرد… @khaneketabkosar
آسمانی ترین مهربانی: روایاتی از زندگی کریم ترین بخشنده زمین، امام جواد(ع). 📚 نوشته ی🖊: نشر: علیه السلام 📜معرفی: می خواستم تو را خورشید بنامم از روشنایی منتشرت، دیدم که خورشید، سکه صدقه ای است که تو هر صبح از جیب شرقی ات درمی آوری، دور سر عالم می چرخانی و درصندوق مغرب می اندازی. و بدین سان استواری جهان را تضمین می کنی. می خواستم تو را ابر بنامم؛ از شدت کرامتت، دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می کنی. به اینجا رسیدم که: زیباترین و زیبنده ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است، ای کریم ترین بخشنده ی روی زمین، ای جواد! ✂️بریده کتاب📖: پیش از خداحافظی از امام پرسیدم: چرا در تمام این یک سال به سراغ من نیامدید؟ در حالی که من شما را بسیار طلب کرده بودم. امام در قالب این سوال پاسخ فرمود: تو کی ما را به اخلاص طلب کردی؟ دیدم که جز همان شب آخر در تمام یک سال گذشته، هرگز امام را به اخلاص طلب نکرده بودم. امام را می خواندم اما چشم امیدم به دوستانی بود که در دربار مامون داشتم @khaneketabkosar
علیه السلام جوان است و عاشق و سر به هوا همه ی لذت های دنیا را با هم می خواهد به هیچ چیز هم اعتقاد ندارد جز شنیده هایش دنبالش برود حتما به آن می رسد ، قدرت و انگیزه جوانیش را بر می دارد و می افتد دنبال عشقش.... @khaneketabkosar
دانشگاه_امام_صادق(ع) معرفی: هر کسی که بر زمین می افتاد حسین فاطمه شتابان خودش را بالای سر او می رساند. روضه اصحاب روضه غربت امام بود. امامت را غریب نگذاری… بریده کتاب: در روز عاشورا عده ای ازقبل صحنه ها را تخمین نزده بودند وخود را مهیا نکرده بودند لذا دیر رسیدند به همین جهت است که به ما دستور داده اند”مهیای ظهور باشید چون ظهور ناگهانی اتفاق می افتد." (ص۹۴) @khaneketabkosar
علیه السلام روایتی عاشقانه💖 از شاعری که مورد عنایت امام رضا(ع) بوده است. 🍀داستان روایت عشقی آتشین که در اثر باد های سهمگین روزگار خاموش نشد ... 🗣معرفی: اگر دلت می خواهد جان تازه بگیری و محبت امام به دلت مزه کند این رمان را از دست نده… با امام که باشی پادشاه عالمی، دور که شدی خوار و زبون دیگرانی. ✂بریده کتاب زلفا با چابکی درون خمره ای گلی که خالی بود پرید. در آن لحظه که می خواست درون خمره بنشیند، چرخید و دعبل را کنار جعبه های انار دید. او را شناخت و تعجب کرد که در آن موقعیت می بییندش. @khaneketabkosar
📚نام کتاب: " السلام زندگی داستانی امام جعفر صادق علیه السلام 🖋نویسنده: محمود پور وهاب 📑انتشارات: کتاب جمکران 📓تعداد صفحات: ۱۳۲ 🍃برگی از کتاب: . آقا!فرزندتان به دنیا آمد. مادرم گفت پسر است، قرص خورشید است. می خواهم زود برگردم. دلم برای دیدنش تنگ است. دخترک به همان شتاب برگشت. خورشید انگار خود را پایین کشیده بود. دل زمین گرم تر می تپید.دخترک لحظه ای ایستاد. نفس تازه کرد. مشتش را باز کرد. در کف دست عرق کرده اش، سکه ای کوچک ، چون قرص خورشید می درخشید؛ سکه ای که امام باقر (ع) همراه با شیرین ترین لبخندها مژدگانی داده بود. و دخترک باز دوید... آن روز هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری بود؛ روزی مبارک، هم زمان با سالروز میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. نامش را جعفر گذاشتند؛ جعفر صادق علیه السلام @khaneketabkosar
سلام الله علیها :عهدمانا :نرجس_شکوریان قیمت:۸۰۰۰ تخفیف ویژه جهت نذری کتاب # راست و درست زندگی کردن قاعده‌های خوش‌بختی را در زندگی کسی دیدن چند روزی، چند ساعتی، لحظاتی با یک عزیز بی‌همتا گذراندن، در خانه‌ی او تکیه به دیوارش دادن و چشم دنبالش داشتن، فکر و ذهن را میزبان صحبت‌هایش کردن، دل را در کنارش بزرگ کردن ... تا بی‌نهایت... یک آرزوست... این کتاب لذت این آرزو را اندکی به جان می‌نشاند... اندازه‌ی قطره‌ای... مهمان خانه‌ی مادر عالم شدن خوش‌آمد دارد... خوش آمدید... فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه.. ایام فاطمیه @khaneketabkosar
؟ بهترین کتاب درباره راه و چاه (ع) شدن ✏ ای از کتاب: اقای خادم! اگر تورا قبول نکنند آن وقت چه؟ کجا می خواهی بروی؟ اصلا کجا داری بروی؟ اگر مثل جون امتحان بشوی احتمال قبولی می دهی؟ «بی امتحان مرا به غلامی قبول کن من خود قبول دارم از این امتحان ردم» اگر به تو گفتند راحت باش، آزادی، می توانی بروی، برو… چه؟! @khaneketabkosar
📚 کتاب : 📝 نویسنده : 🗂 نشر : ✨موضوع: علیه السلام ✏.....باور کنید بعد از سال ها گشتن و همه را دیدن و دل سپردن و دل کندن و امیدوار شدن و ناامیدی ها... تنها جایی که او را یافتم؛ بود... نجف اشرف. در خیابان مقابل که راه می روی، گنبد طلایی تمام عرض چشمانت را پر می کند و دلت شروع به ارتفاع گرفتن از زمین می کند... وقتی که اول ورودی کنار در می ایستی و مقابلت او است. فقط یک جمله می توانی زمزمه کنی: السلام علیک یا ، السلام علیک یا . معنی علی را تازه دلت درک می کند. علی، بلندت می کند از زمینِ چسبناک تا خدا. زمینی شدن و دل به دنیا بستن، خسته ات کرده بود. دلت آسمان می خواست و همه ی خدا را... علی تو را می کَند از زمین و وصل می کند به خدا... علی حکم پدریش از جانب خدا آمده... راحت بگو: سلام بابا و در آغوشش خودت را رها کن. @khaneketabkosar
هدایت شده از خانه کتاب کوثر
علیه السلام بریده کتاب(۱): یونس تا سرش به بالش رسید، خوابش برد. حتی فرصت نکرد لحظه ای در آرامش این اتاق، به راهی که آمده بود فکر کند. دوست داشت معمای دختر پشت پرده را زودتر حل کند تا از این فکری که گریبان گیرش شده رها شود، اما خیلی زود خوابش برد. وقت بیدار شدن، هنوز چشم هایش کامل باز نشده بود که فکرش رفت سمت حرف های دختر. حسی بیگانه با او همراه شده بود. نه اورا دیده بود و نه حتی میدانست نسبتش با پیرمرد چیست. همین اندازه میتوانست بفهمد که همسرش نیست. بعد با خودش گفت:پس اگر همسر جابر نیست، چرا او را آقا خطاب کرد… @khaneketabkosar
؟ بهترین کتاب درباره راه و چاه (ع) شدن ✏ ای از کتاب: اقای خادم! اگر تورا قبول نکنند آن وقت چه؟ کجا می خواهی بروی؟ اصلا کجا داری بروی؟ اگر مثل جون امتحان بشوی احتمال قبولی می دهی؟ «بی امتحان مرا به غلامی قبول کن من خود قبول دارم از این امتحان ردم» اگر به تو گفتند راحت باش، آزادی، می توانی بروی، برو… چه؟! @khaneketabkosar
📚 ✍  🌀 👨 🔖 ☀️نور که باشی دنیا 🌕را روشن می کنی با علمت، دانشمند می پرورانی با محبتت،🌱 مریدت می شوند و رفتارت الگو ساز بشریت می شود، ☀️نور که باشی تاریکی ها نیز در برابر عظمتت تعظیم می کنند، این کتاب زندگی نامه آن نوری است که چراغ هدایت بشریت است. وجود امام در این دوره، مانند ☀️خورشید ☀️در سرزمین ❄️یخبندان❄️ است. ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗   @khaneketabkosar ╚════ ✾" ✾" ✾
هدایت شده از خانه کتاب کوثر
علیه السلام روایتی عاشقانه💖 از شاعری که مورد عنایت امام رضا(ع) بوده است. 🍀داستان روایت عشقی آتشین که در اثر باد های سهمگین روزگار خاموش نشد ... 🗣معرفی: اگر دلت می خواهد جان تازه بگیری و محبت امام به دلت مزه کند این رمان را از دست نده… با امام که باشی پادشاه عالمی، دور که شدی خوار و زبون دیگرانی. ✂بریده کتاب زلفا با چابکی درون خمره ای گلی که خالی بود پرید. در آن لحظه که می خواست درون خمره بنشیند، چرخید و دعبل را کنار جعبه های انار دید. او را شناخت و تعجب کرد که در آن موقعیت می بییندش. @khaneketabkosar
📕| فتح خون 🖍| شهید سید مرتضی آوینی 🌀| 🔰| معرفی: 🔺فتح خون داستان است، داستان امیدهای من و تو…. آرزوهایی که همیشه در سرمان دور می زند. 🔻خودت را در کربلا ببین در صفحه های سخت … انتخاب آسان نیست… دو راهی – شک و یقین- مرگ و زندگی- .. 🔸با امام بودن یک آرزو نیست، یک تصمیم است کتاب را که خواندی تصمیمت را بگیر. ✂️| برشی از کتاب: 📖دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح و سلم چه بسیارند اهل دین… ╭┅──────┅╮ 📚
امام زمان لحظه‌ای از نيروسازی غافل نیست؛ از لشکرش جا نمانیم! 🔻 (ع)، مدام به فكر و و بود. و با نامه به شهرهای مختلف و سفرهای خود و با زندگی ساده و انفاق‌های خود، سعی در جذب و تأليف قلوب و تربيت و پرورش آنان داشت. او دو سال پيش از مردن معاويه، در «منا»، جمعی بالغ بر هزار نفر از صحابه و تابعان را گرد آورد و تمامی فضايل را به همراه ويژگی‌های دشمنان آنان، از بر آنان خواند. آن حضرت در دوره‌ی يزيد، در سفر خود از مكه به كربلا، از سياست جذب نيرو چشم نپوشيد و افرادی همچون زهير و حرّ را جذب نمود. 🔸 (ع) فرزند حسين (ع) نيز در ميان ما و در حال تلاش و است و لحظه‌ای از اين مهم غافل نيست: «ان يكون صاحبكم المظلوم، المجحود حقه، صاحب هذا الامر يتردد بينهم و يمشي في اسواقهم و يطأ فرشهم و لايعرفونه حتي يأذن الله له ان يعرّفهم نفسه» صاحب اين امر... در ميان آنان راه می‌رود، در بازارهايشان رفت‌وآمد می‌كند. روی فرش‌هايشان گام برمی‌دارد؛ ولی او را نمی‌شناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفی كند. در جلد دوم موسوعه‌ی امام مهدی (تأليف شهيد محمد صدر) داستان‌هايی شنيدنی و موثق در اين باره آمده است. 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۶ و ۱۷ 👤 🙏