eitaa logo
مدرسه مهارت آموزی مبنا
17.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
358 ویدیو
62 فایل
💫 کانال رسمی «مدرسه مهارت آموزی مبنا» 💫 ✅ توی این مدرسه، مهارت‌های بنیادی رو آموزش می‌دیم. + ارتباط با ادمین: 🆔 @adm_mabna
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "روال این‌جا از این قرار است" مَن روزانه یک پست در کانال بارگذاری می‌کنم.
اگر تازه به جمع ما پیوسته‌اید و به نوشتن علاقه‌مندید، شما را به خواندن پست‌های دعوت می‌کنم. این پست‌ها حاصل چندسال کلاس رفتن و کتاب خواندن است. با خیال راحت بخوانید و البته، مصرف کنید. همچنین، می‌توانید پست‌ها را برای خودتان ذخیره کنید یا با ذکر منبع برای دوستان اهل قلم‌تان بفرستید.
به نـام خــدای مهربـــان "روی دیگر سکه خودافشایی" "کلیدر" جناب محمود دولت‌آبادی را که می‌خواندم بسیار شگفت‌زده می‌شدم. نویسنده چنان دقیق از احساسات مختلف آدمی حرف زده بود که با خواندن هر بخش به شناخت بیشتری از خودم می‌رسیدم. نویسنده از احساساتی فراتر از غم، شادی، خشم و اضطراب گفته بود. احساساتی پیچیده که نامی نداشتند و کمتر کسی به آن‌ها دقت کرده و آن‌ها را شناخته بود. این خواندن مرا به خودشناسی می‌رساند و برایم رشد داشت. چراکه خودم را و احساسات بی‌نامم را بهتر می‌شناختم...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "روی دیگر سکه خودافشایی" "کلیدر" جناب محمود دولت‌آبادی را که می‌خواندم بس
هدف ما از خواندن یک کتاب چیست؟ کتاب‌ها ما را وارد دنیایی می‌کنند که خودمان ندیده‌ایم، ما را در دل اتفاقاتی می‌برند که هیچ‌وقت تجربه نکرده‌ و گاهی ما را با احساساتی رو به رو می‌کنند که نسبت بهشان آگاهی نداشته‌ایم. این برای ما به عنوان خواننده یعنی "رشد". همین رشد است که ما را به سمت مطالعه می‌برد و برایمان لذت‌بخش است. لازم است بدانید همین نقطه‌ی رشد ما، همین چیزی که ما را کتاب‌خوان کرده است، هزینه‌ی سنگینِ نوشتن یعنی "خودافشاییِ" نویسنده است. اگر نوشته‌های نویسنده از درون او نبود، اگر همراه خودش درجه‌ای از خودافشایی نداشت و اگر باور پذیر نوشته نمی‌شد، هیچ‌گاه خواننده با کتاب همراه نمی‌شد. اگرچه خودافشایی گاهی تلخ است اما روی شیرینی دارد و آن، همراهی و باور خواننده است. اگرچه گاهی خواننده متوجه این خودافشایی نیست. پس اگر شما یک روزی از نوشته‌های یک نویسنده لذت برده‌اید، حالا وقت آن است خودتان به عنوان یک نویسنده این هدیه را به خواننده‌ی نوشته‌هایتان تقدیم کنید. _نجمه حسنیه_ + برای فهمیدن بهتر این پست شما را به خواندن بخش‌های قبل در دعوت می‌کنم. ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "با موضوع روایت‌انسان" روایت‌انسان یکی از دوره‌های مدرسه مهارت آموزی مبناست. می‌توانم به جرئت بگویم بیشترین اعضای کانال، دوست‌داران روایت‌انسان هستند و تعداد زیادی‌شان حداقل دوره اول روایت‌انسان را شرکت کرده‌اند. به همین خاطر هر هفته یکی دو پست با موضوع روایت‌انسان می‌نویسم. برخی از پست‌ها درباره تجربه خودم از شنیدن دوره است. بعضی اما تخصصی‌تر هستند و در طول جلساتی که با تیم تولید محتوا داشته‌ام نوشته شده‌اند. در این پست‌ها سراغ سوال‌هایی رفته‌ام که به واسطه روایت‌انسان و مطالب مطرح شده در آن، به جواب رسیده است. پست‌ها به گونه‌ای نوشته شده‌اند که هم اهالی روایت‌انسان که دوره را شرکت کرده‌اند استفاده کنند و هم تمام کسانی که در دوره شرکت نکرده‌اند. پست‌ها از جهت محتوا تایید دپارتمان را گرفته و منتشر شده‌اند. این پست‌ها را می‌توانید در ببینید. علاوه بر پست‌های بالا، سبک دیگری هم از نوشته‌های روایت‌انسانی داریم. پست‌هایی در تعامل با مخاطب‌های کانال که با منتشر شده است. من در این پست‌ها موضوعی مرتبط با روایت‌انسان را مطرح کرده و از اهالی روایت‌انسان خواسته‌ام نظر یا تجربه خودشان را بگویند و آن‌را با من به اشتراک بگذارند. بعد هم از بین پیام‌ها چندتایی را انتخاب کرده و با حفظ حریم شخصی افراد، آن‌ها را در کانال منتشر کرده‌ام. درنهایت مجموع همه‌ی این پست‌ها و هشتک‌ها، محتوایی دقیق برای علاقه‌مندان به روایت‌انسان شده است‌. این روال از این به بعد هم در کانال ادامه دارد. بسیار خوشحال می‌شوم بعد از خواندن پست‌های ، نظرتان را با من درمیان بگذارید. _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
کمک! کمک! آیا گروه فرهنگی یا تربیتی یا هنری می‌شناسید که برای نوجوان‌ها کار کند؟ لطفا راه ارتباطی‌شون رو برامون بفرستید: @Zahraazhari ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان حالا که مفصل و در چهار پست درباره پدیده خودافشایی، علت آن و روی خوش آن خوانده‌اید، شما را به خواندن "فاش" می‌کنم. در این روایت، نویسنده از مقوله خودافشایی و واکنش خانواده‌اش به آن حرف زده است. فاش را بخوانید و همین جا پرونده خودافشایی را ببندید😉
به نـام خــدای مهربـــان "از حس بد تا جاذبه قلم" طرح جلدش را دوست نداشتم. اسم کتاب هم به قدر کافی جذاب نبود و آخرین تجربه‌ام از خواندن کتاب‌های جنگ و خاطره‌نگاری شهدا خیلی جالب نبود. راستش با همین حس بد سراغ "تنها گریه کن" رفتم. به همه هم گفته بودم که اگر نبود جمع‌خوانی‌مان، محال بود سراغ این کتاب بروم. "تنها گریه کن" را در حلقه کتاب، حوالی بیست مرداد شروع کردیم. روز اول قرار بود فصل یک و دو را بخوانیم. کتاب را شروع کردم و به خودم که آمدم متوجه شدم تا پایان فصل سوم را خوانده‌ام. حقیقت این بود که کلماتِ کتاب در قلم نویسنده جای خودشان را پیدا کرده و ترکیب‌شان خیلی خوب در‌آمده بود. قلم روان و روایتگر بود و با شیب تندی مخاطب را با خود همراه می‌کرد. سیر روایت تند بود و این یعنی حرف برای گفتن داشت...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "از حس بد تا جاذبه قلم" طرح جلدش را دوست نداشتم. اسم کتاب هم به قدر کافی
کتاب در 250 صفحه روایتگر زندگی اشرف‌سادات منتظری، مادر شهید "محمد معماریان" است. زندگی اشرف‌سادات جزء زندگی‌های خاص است. از وقایع دوران جوانی‌اش تا زمانی که انقلاب می‌شود و بعد هم شهادت فرزندش، همه وقایعی پر از فراز و فرود است که نویسنده با قلم خوبش آن‌ها را یک‌دست کنار هم چیده و نوشته است. البته کنار این روایت‌های روان، مستقیم‌گویی‌های گه‌گاه کتاب چیزی است که در یکی دو فصل از کتاب حسابی توی ذوق می‌زند. مستقیم‌گویی‌هایی که شبیه شعارهای دهان‌پر کن درآمده و گویا حاصل امانت‌داری نویسنده نسبت صحبت‌های اشرف‌سادات است. با آن‌که نویسنده می‌توانست متناسب با شناختی که از مخاطب امروزی دارد، بخش‌هایی از صحبت‌های اشرف‌سادات را حذف کرده و یا حداقل کمی ماهرانه‌تر آن‌ها را در کتاب بیاورد. این امانت‌داری همچنین سبب شده تا بعضی از فصل‌ها درگیر ماجراهایی تکراری شده و کمی خسته‌کننده شوند. البته که بازهم برگ برنده کتاب یعنی قلم نویسنده این ایرادات را تا حد زیادی پوشش داده است. در نهایت باید بگویم کتاب ارزش خواندن دارد. روایت زندگی اشرف‌سادات نکته‌هایی دارد که یادآوری‌شان برای ما در دنیای امروز بسیار لازم است. چیزهایی که فراموش‌مان شده و خوب است آن‌ها را به صورت عینی در زندگی یک انسان دیگر ببینیم. ماجرای زندگی اشرف‌سادات برای ما در جمع خوانی‌مان، اما و اگر زیاد داشت؛ با این حال اما سعی کردیم بی‌قضاوت تماشاگر روایتی باشیم که اکرم اسلامی با قلم تمیزش نوشته است. _نجمه حسنیه_ + عکاس : مرجان جعفرزاده ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "درباره تقیه"(۱) درباره تقیه چیزی شنیده‌اید؟ هیچ می‌دانید تقیه برای چه کارهایی است؟ اصلا فکر کرده‌اید ممکن است تقیه علی‌رغم همه خوبی‌هایش نشانه ضعف باشد؟ که مثلا از ترس جان اعتقادت را مخفی کنی؟ یا بخاطر آن‌که مالت در خطر نیوفتد خلاف عقیده‌ات حرف بزنی؟ هیچ‌وقت تقیه را با چنین نگاهی دیده بودید؟ فکر می‌کنید در کجا باید تقیه کرد؟ اصلا تقیه به چه معناست؟ فکر می‌کنید اولین تقیه چه زمانی بوده‌ است؟ اصلا تقیه را چطور می‌بینید؟خوب یا بد؟ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "ابزار مبازره"(۲) نگاه ما به تقیه غالبا این‌گونه است که کسی، از ترس جانش مثلا، یا حفظ مال، دینش را مخفی کند یا مثلا خلاف عقیده‌اش حرفی بزند... هیچ‌وقت به تقیه به دید یک ابزار مبارزاتی نگاه کرده‌اید؟
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "ابزار مبازره"(۲) نگاه ما به تقیه غالبا این‌گونه است که کسی، از ترس جانش
دو جبهه حق و باطل را به خاطر بیاورید. دو جبهه‌ای که همیشه بین‌شان جدال است؛ از همان روز اول خلقت تا همین امروز و تا فرداها. جبهه باطل برای این جدال چه چیزی در دست دارد؟ من می گویم تزویر. جبهه باطل با نیرنگ کارش را جلو می‌برد، از وعده و وعید دروغین استفاده می‌کند، گاهی اگر لازم باشد سراغ تهدید می‌رود، از تبلیغات اغواکننده استفاده می‌کند و در نهایت هم جبهه خودش را سرپا نگه می‌دارد. جبهه حق اما چه دارد؟! چقدر می‌تواند از چنین ابزارهایی استفاده کند؟ آیا می‌شود کسانی که دروغ را دشمنی با خدا می‌دانند برای پیروزی‌شان از دروغ استفاده کنند؟ آیا اصل حقیقت دین با مسئله اغوا و نیرنگ هماهنگ است؟ حقیقتا جبهه حق چه باید بکند؟ اینجاست که تقیه خودش را نشان می‌دهد. درست زمانی که دست جبهه حق در استفاده از ابزار تزویر بسته است، تقیه مثل یک ابزار مبارزاتی قوی به دست جبهه حق می‌رسد و آن را از نابودی نجات می‌دهد. آن جایی که جان مومن، مالش و یا ارزشی والا از او و یا جبهه حق در خطر است، می‌تواند ایمانش را مخفی کند و حتی خلافش حرفی بزند. بعدش اما پنهانی، در خفا، آن‌طور که دیگران و دشمنان نفهمند، دینش را و اعتقاداتش را گسترش دهد. حقیقت این است که تقیه از روی ترس نیست. تقیه یک ابزار است برای مبارزه، برای حفظ دین، برای گسترش دین. تقیه برای امروز و دیروز و اسلام و شیعه نیست. مومنان از روز اول خلقت تقیه کرده‌ و از این ابزار قدرتمند در جهت گسترش جبهه حق استفاده‌ها کرده‌اند... _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "ماجرای روایت‌انسان" روایت‌انسان از آذر سال 99 همراه مبنا شد. یک همراه که خیلی خوب با چفت و بست‌های مدرسه مبنا یکی شد و جایگاه خودش را در مبنا پیدا کرد. حالا بعد از ۲سال، دوره روایت‌انسان برای هشتمین بار در مبنا درحال برگزاری است و صاحب یک دپارتمان مهم و اثرگذار است‌.
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "ماجرای روایت‌انسان" روایت‌انسان از آذر سال 99 همراه مبنا شد. یک همراه که
روایت‌انسان پیش از مبنایی شدن، دوره‌ای با نام "هویت تاریخی" بود که آقای امین نخعی به همراه تیم پژوهشی‌اش، آن را در چارچوب تربیتی و برای نوجوان‌ها تدریس می‌کردند. این دوره همان زمان هم بازخورد‌ها و نتایج بسیار خوبی داشت. این میان اما یک سفر دونفره بین آقای جوان و آقای نخعی، سبب شد دوره "هویت تاریخی" قبلی، لباس نو بپوشد و با یک طراحی دقیق‌تر و کامل‌تر، برای بزرگسالان ساخته و در قالب دوره روایت‌انسان در مبنا اجرا شود. راستش روایت‌انسان از همان روز اول برای مبنا برکت‌های زیادی داشت. جدا از شرکت‌کنندگان که هرکدام سرمایه مبنا هستند، همکاری با تیم پژوهشی و بعد هم تیم اجرایی روایت‌انسان، باعث شکل‌گیری مفاهیم و سر و شکلی جدید در مبنا شد و سرعت رشد مبنا را چند برابر کرد. روایت‌انسان خیلی زود دپارتمان مخصوص به خودش را به مدیریت آقای امین نخعی ساخت و حالا یک تیم ۹ نفره به صورت تمام وقت در این دپارتمان مشغول به کار هستند. این دوره حالا پرطرفدارترین دوره مبناست و بیشترین شرکت کنندگان را در این مدرسه داراست. در پست‌های بعد می‌خواهم شما را سر راه آدم‌های روایت‌انسانی بگذارم و از داستا‌ن‌شان برایتان بگویم. پیش از هرچیز این را بدانید که این سری پست‌ها روایت مَن از اعضای دپارتمان روایت‌انسان است‌... _نجمه‌ حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "نقطه تمایز شخصیت‌ها"(۱) در سه پست درباره دیالوگ‌نویسی نوشته‌ام. از اهمیت آن تا نقش دیالوگ در نوشته و تمرین‌های مربوط به آن. بعد هم یک داستان دیالوگ محور برایتان گذاشته و شما را به خواندن هرچه بیشتر داستان‌های دیالوگ محور دعوت کرده‌ام...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "نقطه تمایز شخصیت‌ها"(۱) در سه پست درباره دیالوگ‌نویسی نوشته‌ام. از اهمیت
حالا اما می‌خواهم سراغ بخش مهمی از ماجرای دیالوگ بروم. بخشی مهم که برای ساختن یک گفتگوی طبیعی به آن نیاز دارید. وقت صحبت کردن آدم‌ها فارغ از واژه‌ها و لهجه‌شان، هیچ‌وقت شده که به لحن‌شان دقت کنید؟ به آهنگ استفاده از کلمات‌شان؟ لحن را من این‌طور توضیح می‌دهم که مدل حرف زدن یک آدم کوچه بازاری را با نحوه حرف زدن یک فرد تحصیل کرده و آداب‌دان مقایسه کنید. آیا تنها تفاوت آن‌ها در استفاده از واژگان‌شان است؟ یا مثلا نحوه حرف زدن یک فرد عصبانی را با کسی که حسابی خجالت زده است کنار هم بگذارید و ببینید چه چیزی حرف زدن آ‌ن‌ها را از هم متمایز می‌کند؟ من به این تمایز می‌گویم لحن! آدم‌ها، همه‌شان لحن دارند. ساختن لحن و آوای صدا در نوشته‌ها حاصل کنار هم گذاشتن واژه‌ها است. با این توصیف فکرش را بکنید که درآوردن لحن چقدر سخت است! چون قرار است با واژه‌های مسکوت، چیزی از سنخ صدا را نشان دهید. و دقیقا همین هنر است که بین یک دیالوگ خوب و بد فرق می‌گذارد. هر نویسنده‌ای باید تلاش کند لحن شخصیت‌‌هایش را دربیاورد و آن را در طول داستان حفظ کند. ادامه دارد... _نجمه حسنیه_ + پست‌های قبل را در ببینید. ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
حالا اما می‌خواهم سراغ بخش مهمی از ماجرای دیالوگ بروم. بخشی مهم که برای ساختن یک گفتگوی طبیعی به آن
به نـام خــدای مهربـــان "در اهمیت لحن"(۲) بیایید باهم صادق باشیم؛ پیدا کردن لحن سخت است. به نوشتن و خواندن زیاد نیاز دارد و البته تمرین‌هایی هم دارد. می‌دانید؟ اهمیت لحن آن‌جاست که خواننده وقت خواندن گفتگوها صدا و لهجه و آوای شخصیت را در گوشش بشنود، مدل حرف زدنش را باور کند، با احساسش همراه شود و درنهایت شخصیت را باور کند. لحن برای نویسنده‌های حرفه‌ای بسیار مهم است و حسابی برایش وقت می‌گذارند. یادم هست که در گفتگو با یک نویسنده، چیزی می‌گفت که بسیار برایم جالب بود. نویسنده می‌گفت بعد از نوشتن هر بخش از رمانش، آن‌را می‌خوانَد و ضبط می‌کند و بعدتر صدای خودش را می‌شنود تا ایرادات نوشته دربیاید. یکی از ایراداتی که تاکید می‌کرد در این خوانش پیدا می‌شود، مشکلات لحن شخصیت‌ها بود؛ این‌که چقدر لهجه و لحن را در آورده و چقدر توانسته این لحن را برای هر شخصیت به طور خاص حفظ کند. در نهایت این را بگویم که لحن اگرچه بسیار مهم است و باید در همه نوشته‌ها رعایت شود، اما برخی نوشته‌ها هستند که بخاطر مدل شخصیت‌هایشان به لحن‌های متفاوتِ کمتری نیاز دارند. مسلما حساسیت لحن در این داستان‌ها کمتر می‌شود. اما داستان‌هایی با شخصیت‌های متفاوت و خاص، برای حقیقی‌تر شدن شخصیت‌هایشان، نیاز به لحن‌ خاص هر شخصیت دارند و راستش، نوشتن چنین داستان‌هایی سختی‌های خاص خودش را دارد. _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "تاریخ تقیه" می‌دانید تاریخ تقیه به چه زمانی برمی‌گردد؟ هیچ درباره اولین تقیه شنیده‌اید؟ فکر می‌کنید چه کسی اولین‌بار تقیه کرد؟ فکر می‌کنید اولین تقیه درچه موضوعی بود؟ اگر روایت‌انسانی هستید، حتما جواب را می‌دانید...
به نـام خــدای مهربـــان "اولین تقیه" اولین تقیه را حضرت آدم داشته‌اند. آن زمانی که قابیل برادرش را کشت و مستحق قصاص شد، حضرت آدم بنابر مصالحی به جای قصاص، به تبعید او اکتفا کرده و او را از شهر بیرون کردند. این کار شاید به سبب آن بود که جمیعت انسان آن‌قدری نبود که بتوان این دشمنی را ادامه داد. فکرش را بکنید که قابیل و طرفدارانش اگر می‌خواستند در برابر خون‌‌خواهان هابیل بایستند چه جنگ و احتمالا کشتاری رخ می‌داد؟ آن هم در زمانی که جمعیت انسان به قدری نبود که تحمل چنین کشتاری را داشته باشد. البته فارغ از این دلیل، اگر برفرض هم عده‌ای زنده می‌ماندند و نسل بشر از بین نمی‌رفت، ادامه نسل انسان چه دشمنی باهم داشت؟ این کشتار و جنگ عمیق که حاصل یک دشمنی و حسادت بود، حتما سبب ایجاد کینه و دشمنی‌هایی در نسل بشر می‌شد و این برای ادامه نسل اصلا خوب نبود... حتما دلایل دیگری هم برای نکشتن قابیل و تبعید او وجود داشته است... ماجرا این‌جاست که بدانیم اهمیت تقیه کجاست. این‌که‌ چه کابردی دارد و از همان ابتدای خلقت ابزاری برای زنده نگه‌داشتن جبهه حق بوده است. اگر تقیه را با این نگاه ببینید، آن‌وقت علت بعضی از رفتار‌های پیامبران و پیروان‌شان را درک می‌کنید و این برای شناخت مسیر حق بسیار مهم است... _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
بسم الله سیرک (Circus) از واژه لاتین circle به معنای "دایره" مشتق گرفته شده‌ست. از ویژگی‌های بارزش دو چیز است، گرد بودن و ابزارسرگرمی. از قضا از هر دو سو با پلتفرم(بستر) اینستاگرام هماهنگ است. گرد بودن اینستاگرام آنجایی است که هر نوع فعالیتی داشته باشیم درَش، بی آنکه بدانیم، حول محور هسته‌ای مرکزی می‌گردیم فقط! و سرگرم کننده بودن اینستاگرام آنجایی است که در هر زمینه و سلیقه‌ای بلاگری هست که مای نشسته روی ردیف بیست و پنج سیرک را بازی دهد. به طراح محفل گفتم بلاگر‌های کتاب را چگونه می‌بینی؟ گفت دلقکی میان سیرک اینستاگرام، جای توپ و خرگوش، کتاب می‌گردانند روی دست. بلاگرها اختصاصا کتاب گردان‌هاش، از دو کتاب شروع می‌کنند و رفته رفته با دو دست ده کتاب می‌گردانند و مای نشسته روی صندلی محو تماشاییم. غافل از اینکه سیرک، پرده‌ای دارد و پشت پرده ای... _کوثر علیپور_ + متن طنز فرزانه زینلی با نام "دستورالعمل بلاگری کتاب" را در محفل۲ بخوانید.
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "در اهمیت لحن"(۲) بیایید باهم صادق باشیم؛ پیدا کردن لحن سخت است. به نوشتن
به نـام خــدای مهربـــان "پیدا کردن لحن" در پست قبلی، از تاثیرگذاری لحن در دیالوگ گفته‌ام. این‌که چه اهمیتی دارد و پیدا کردن لحن درست چقدر سخت و البته مهم است. حالا می‌خواهم کمی بیشتر درباره لحن حرف بزنم. اگر بخواهم شما را بیشتر با لحن آشنا کنم باید بگویم که لحن در یک گفتگو آن‌چیزی است که سبب فرق یک شخصیت با شخصیت دیگر می‌شود. درواقع لحن در یک دیالوگ آن است که وقتی یک جمله از یکی از شخصیت‌های داستان را می‌خوانید، بتوانید متوجه جنسیت او، سن او، حدود جایگاه اجتماعی و حتی شغل‌ش بشوید. دیالوگی لحن دارد که معرف گوینده‌اش باشد و درباره او به ما اطلاعات بدهد؛ نه آن‌که یک جمله خنثی باشد که بتوان آن را در دهان هر گوینده‌ای گذاشت. جمله‌های بدون لحن را شخصیت‌‌های بی‌هویت می‌گویند. خواننده بعد از خواندن چنین دیالوگ‌هایی نه تنها هیچ تصوری از شخصیت پیدا نمی‌کند که اساسا با یک جمله شبیه جملاتِ دیگر داستان روبه روست و این یعنی دیالوگ دیگر کارکرد خودش را ندارد. برای آن‌که بتوانید لحن شخصیت را پیدا کنید لازم است او را خوب بشناسید، به خوبی با ویژگی‌های شخصیتی‌اش آشنا باشید و در واقعیت هم با لحن و مدل آدم‌های شبیهِ او، به خوبی آشنا باشید. البته که بعد از نوشتن دیالوگ‌ها می‌توانید از آدم‌های واقعی شبیه به شخصیتِ داستان‌تان کمک بگیرید و نظرشان را درباره درستی لحن بپرسید... _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "قربانی شهریور" هر جا می‌نشستم می‌گفتم خانه را دو ساله قرارداد بسته‌ایم. کیلو کیلو در دلم قند آب می‌شد. من که چیزی نمی‌دانستم. اجاره نشینی را اولین بار بعد عروسی تجربه کردم. اقبال پدر و مادرم بلند بود که همیشه صاحب‌خانه‌ بودند. همین را هم از واکنش بقیه فهمیدم. نمی‌دانستم دو ساله قرارداد بستن چه برد بزرگی در اجازه‌نشینی است. موعد قراردادمان اول تیرماه است. اما ما از اردیبهشت طور دیگری خانه را تمیز می‌کنیم. تغییر دکور خانه را هم می‌گذاریم برای اول خرداد. همان موقع که رضایت لفظی صاحب‌خانه را برای سال بعد گرفته‌ایم... نمی‌دانم چه کسی اولین بار گفت اجاره‌نشینی و خوش نشینی! اما به زعم من، خوش نشستن وقتی است که هرچقدر خواستی به دیوار میخ بکوبی و خانه‌ای که سالها در آن زندگی کردی را ناگهان، بی هوا برای چهار قرن دوزار بیشتر ترک نکنی! کتاب خوش‌خوان قربانی شهریور، سومین کتاب حلقه کتاب بود که با هم خواندیم. کتاب روایت‌های متفاوتی دارد از زبان مستاجر و موجر و آقایان املاکی! اگر مستاجر هستید قطعا لابه‌لای چندین روایت، داستان شبیه به خودتان را پیدا خواهید کرد اگر هم همیشه صاحب‌خانه‌ هستید و اصلا خانه‌ای هم برای رهن و اجاره ندارید، باز دری به رویتان باز می‌شود و با دنیای قشر عظیمی از جامعه آشنا خواهید شد... + قربانی شهریور را در حلقه کتاب مبنا جمع‌خوانی کرده‌ایم.
به نـام خــدای مهربـــان "از بدویت تا یک‌جانشینی" بیایید درباره یکجانشینی فکر کنیم. همه‌مان، می‌دانیم که یکجانشینی نشانه تمدن است. که اجتماعات یکجانشین اجتماعات پیشرفته‌ای در تاریخ تمدن بشر هستند و اصلا همین است که در تاریخ تمدن، ابتدا بشر را درحال کوچ و حرکت دانسته و بعدتر و با پیشرفته شدن، او را یکجانشین می‌دانند. می‌دانید که لازمه یکجانشینی، داشتن قوانین است. داشتن منابع غذایی و آبی کافی است. وجود حاکم و فرمانروا است. دانستن زبان و توانایی ارتباط آدم‌ها باهم است و... برای همین است که دانشمندانِ تاریخ تمدن با مبتدی دانستن انسان اولیه، باور دارند او در روزهای اول حضور در زمین یکجانشین نبوده است. چراکه یکجا‌نشینی نیاز به حداقل اطلاعات و دانش درباره رفع نیازهای زندگی دارد و حتی بالاتر از آن، نیاز به حکومت و قانون و... دارد. و این از انسان اولیه با فرض بدویت حقیقتا محال است... ادامه دارد... _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5