eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
8.9هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
37 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
«۳۲. تمیز کردن خونه» (مامان ۱۲، ۷ و ۲ ساله) برای مرتب کردن خونه، ما قانون‌های ساده‌ای رو اجرا می‌کنیم که کمک می‌کنه به صورت فاجعه‌بار به هم ریخته نشه و در عرض نیم‌ساعت مرتب بشه.😉 بچه‌ها هم با همین قانون‌ها بزرگ شدن. مثلاً یکی‌ش اینه که بچه‌ها در یه زمان فقط دو مدل اسباب‌بازی می‌تونن وسط بیارن. اگه اسباب‌بازی دیگه‌ای بخوان، باید قبلی‌ها رو جمع کنن. یکی دیگه‌ش تقسیم کاره. من از ابتدا، به بچه‌ها اجازه می‌دم یه سری کارها رو خودشون انجام بدن و یاد بگیرن. مثلاً حدود یه ماه بعد از پوشک گرفتن، اجازه می‌دم خودش شیر آب رو باز کنه و خودشو بشوره یا کارهای سادهٔ دیگه... این‌جوری هم توانمندی‌ها و به دنبالش اعتماد به نفس بچه بالا می‌ره، هم سختی کار مادر کم می‌شه.☺️ الان فاطمه خودش تی می‌کشه. هرچند طبیعتاً به کیفیت کار من نیست. یا از یه سنی که احساس کنم براشون خطرناک نیست، بهشون اجازهٔ آشپزی می‌دم. معصومه برای خواهرش شیر گرم می‌کنه و نیمرو می‌پزه.😋 و حسین چند جور غذا مثل ماکارونی و آبگوشت می‌پزه. همین‌طور چند ساله که خریدهای خونه رو می‌تونه انجام بده. میوه و سبزی و گوشت و... یا مثلاً کار با اتو رو یادشون می‌دم‌. معصومه جاروبرقی می‌کشه و... بچه‌ها جای تمام وسایل آشپزخونه رو هم می‌شناسن. وقت‌هایی که من ظرف‌ها رو می‌شورم، هر سری به یه کدومشون می‌گم: من ظرف‌ها رو شستم، شما ماموریت داری سرجاشون بذاری.🥰 کار دیگه‌ای که می‌کنم، دسته‌بندیه. ۷ ۸ تا سطل جور کردم و اسباب‌بازی‌های بچه‌ها رو دسته‌بندی کردم و توی اونا گذاشتم. اگه اسباب‌بازی، جعبه‌ هم داشته باشه، از روی جعبه‌ش شکل اسباب‌بازی رو جدا می‌کنم و روی سطل می‌‌چسبونم.👌🏻 این‌جوری ظاهر مرتبی پیدا کرده و بچه‌‌ها هم راحت‌تر می‌تونن باهاشون بازی کنن. بچه‌ها هم یاد گرفتن هر وسیله رو توی سطل خودش بذارن. همینطور پازل‌ها رو که چند بار استفاده کردن، روش سلفون می‌کشیم و توی یه جعبه می‌ذاریم، تا بعد از یه مدت، یه عالمه تیکه پازل‌های قاطی نداشته باشیم.🥴😅 وسایل دیگهٔ خونه و آشپزخونه هم همین‌طوری دسته‌بندی داره و هر کدوم توی کابینت مشخص خودشه. هر زمان ببینم داره نظمشون به هم می‌ریزه، سریع جمعشون می‌کنم تا کار عمق پیدا نکنه. هر یکی دو ماه یه بار هم که نظافت اساسی انجام می‌دم. یکی دیگه از نکاتی که رعایت می‌کنم اینه که نذارم کارها جمع بشه.😉 مثلاً اتو کردن‌هامو بلافاصله بعد خشک شدن لباس‌ها انجام می‌دم و بعد آویزون می‌کنم. این‌جوری هر وقت لباس بخوایم، آماده‌ست.😍 یا مثلاً صبح که از منزل می‌زنیم بیرون، سعی می‌کنم خونه رو مرتب ترک کنم. چون می‌دونم اگه خونه رو بهم ریخته ترک کنیم، وقتی برگردیم یه سری لباس و وسایل بچه‌ها هم اضافه می‌شه و اوضاع خیلی بدتر می‌شه.😫 برا همین یه ذره باید صبح زودتر بلند شم که به این کار برسم.☺️ البته اینم بگم که همیشه ان‌قدر ایده‌آل نیست شرایط. گاهی بچه‌ها همکاری نمی‌کنن و بهانه میارن. راهکاری که این‌جور مواقع جواب می‌ده، اینه که براشون ایجاد انگیزه می‌کنم. مثلاً می‌گم خونه مرتب شد می‌ریم تو بالکن خوراکی می‌خوریم، یا یه بازی دسته‌جمعی می‌کنیم. گاهی قبل از ساعت ۵ و ۶ که موقع تمیزکاری هست، با هم‌دیگه بازی‌های هیجانی می‌کنیم. منم‌ بچه می‌شم😅 و قاطی‌شون شلوغ کاری می‌کنم. نشاطی که همین بازی کردن خانوادگی براشون‌ ایجاد می‌کنه، باعث می‌شه بعدش راحت‌تر تن‌ به تمیزکاری بدن.😃😉 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«۳۳. حکایت همچنان باقی‌ست...» (مامان ۱۲، ۷ و ۲ ساله) برای حفظ رشد فردی‌م، سعی می‌کنم مطالعات مختلف رو توی برنامه‌م بذارم. مسائل تربیتی، معرفتی و سلوکی، شهدایی و داستانی. معمولاً آخر شب بعد از خواب بچه‌ها مطالعه می‌کنم. در طول روز هم کتاب دم دست دارم، که اگه فرصت خالی پیش اومد، چند خطی بخونم ولی کمتر پیش میاد که در طول روز زمان خالی پیدا بشه.😉😅 برای حفظ سلامتی و تناسب اندام، هفته‌ای سه ساعت هم کلاس ورزشی می‌رم. گاهی تو زندگی‌م پیش میاد که میزان فشار و خستگی ان‌قدر زیاد می‌شه که احساس می‌کنم دیگه جسم و روحم نمی‌کشه.😫 این‌جور وقت‌ها برای اینکه دوباره قوامو به دست بیارم، گاهی از یه فعالیت تفریحی کمک می‌گیرم، یه وقت‌هایی هم از همسرم... مثلاً اگه روزی باشه که حضور داشته باشن، ازشون می‌خوام یکی دو ساعتی بچه‌ها رو ببرن بیرون که من تو سکوت کامل باشم.😇 این خیلی به تجدید روحیه‌ام کمک می‌کنه.👌🏻 گاهی چند صفحه قرآن خوندن، گاهی نشستن سر سجاده، گاهی فقط فکر کردن! می‌شینم فکر می‌کنم به شرایطی که به خاطرش دارم این فشارها رو تحمل می‌کنم؛ مثلاً فکر می‌کنم که این فشار به خاطر وجود بچه‌هاست. در حالی‌که می‌تونست شرایط جور دیگه‌ای باشه و شرایطی که مثلاً بچه‌ها نباشن رو تصور می‌کنم.😓 آخر سر به این نتیجه می‌رسم که من توی شرایط خیلی خوبی هستم و این فقط یک خستگیه و می‌گذره.🥰 تمام این فعالیت ها به من کمک می‌کنه که خستگی و حتی بی‌انگیزگی‌ها رفع بشه. الحمدلله از روند زندگی‌م راضی‌ام. فقط توی روند تحصیلی‌م تغییری ایجاد می‌کنم. من پایان دبیرستان قصد داشتم حفظ یک سالهٔ قرآن رو برم و بعد وارد حوزه علمیه بشم. ولی وارد دانشگاه شریف شدم. راستش خیلی راضی نیستم و اگه برگردم، حفظ قرآن و تحصیلات حوزوی رو ادامه می‌دادم.☺️ همین بحث درس خوندن، شاید تنها مسئله‌ایه که نتونستم با وجود بچه‌ها بهش برسم🥺 ولی پشیمون نیستم😉 و اگه دوباره به عقب برگردم باز هم بچه‌دار شدن رو اولویت اولم می‌ذارم. چون زمان مادر شدن محدوده و تموم می‌شه، ولی واسه درس خوندن وقت هست. حالا بچه‌ها بزرگتر که بشن می‌تونم با فراغت بیشتری به ادامهٔ تحصیل بپردازم. مدلم این‌جوریه که برای تحصیل رسمی، باید فکرم آزاد باشه. با فکر مشغول و دغدغه‌های زیاد و سنگینی کار، معمولاً نمی‌تونم درس بخونم. چند بارم خیزش رو برداشتم و دیدم واقعاً محقق نشده برام. خیلی هم به این قضیه علاقه مندم و حلقهٔ مفقودهٔ زندگی‌م رو این می‌بینم. این شاید تنها چیزی باشه که من اراده کردم، ولی هنوز بهش نرسیدم.😉 حرف آخرم اینه که خوشحالم که خدا مادری رو نصیبم کرد.🥹 مادری برام ارزش زیاده داره، انسان‌سازیه و خیلی عجیب و قابل تأمله که اسلام این‌قدر به خانواده تاکید می‌کنه و همه چیز رو بر محور خانواده می‌بینه. محور این خانواده هم مادره که بچه رو پرورش می‌ده و به همسر آرامش می‌ده. اگه بچه توی این خانواده حفظ بشه، از خیلی از آفت‌ها و مشکلات در امان می‌مونه. خانواده جای رشد تک تک اعضاست. هر بچه‌ای که میاد، باعث رشد بچه‌های قبلی و خود پدر و مادر می‌شه. با هر بچه نورانیتی برای خود پدر و مادر حاصل می‌شه.☺️ ان‌شاالله خدا روزی‌مون کنه و طی سال‌های آینده دوباره صاحب فرزند بشیم.🤲🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«کشتی شکستگانیم...» (مامان آقا ۵ ساله و آقا ۵ ماهه) به عنوان یک مادر، یک همسر، یک زن، یک انسان معمولی در نقطه‌ای از این کرهٔ خاکی، من به زندگی با روالی مشخص عادت کرده‌ام. هر روز صبح بیدار می‌شوم می‌روم به سمت آشپزخانه، بعد کتری را پر از آب می‌کنم می‌گذارم روی گاز، صبحانه حاضر می‌کنم، هنوز صبحانه نخورده به فکر ناهار و شاممان هستم.☺️ لباس‌های نشسته را می‌شویم، پهن می کنم. شسته‌ها را تا می‌زنم یا اتو می‌کنم. جارو می‌زنم. گردگیری می‌کنم. به بچه‌ها و اموراتشان رسیدگی می‌کنم. و همین‌طور در حال دوندگی هستم تا آخر شب. گاهی لابه‌لای این‌همه کار، به سر اهالی خانه نیمچه غرولندی🤭 هم می‌زنم، که «خسته شدم، خونه رو به هم نریزید و...» هم‌پای من، تلوزیون هم صبح تا شب کار می کند. چه کنم که مرد خانه جانش به جان شبکهٔ خبر و اخبار نیم‌روزی شبکه یک بسته است.🤪 اما من از این اخبار فراریم.😥 چاره‌ای نیست، خواهی نخواهی از اوضاع و احوالات جهان باخبر می‌شوم. ماه‌هاست تیتر یک خبرها شده غزه و ماه‌هاست که هیچ اتفاقی نیفتاده.😢 کودکان غزه واژهٔ پر رنگ ذهنی‌ام هستند. تصاویر پیکرهای بی‌جانشان، رنجشان، اشکشان، گرسنگی‌شان، یتیم شدنشان، ازدست دادن هم‌بازیشان، ضجه زدن هایشان، زخم‌هایشان، زیر آوار ماندنشان و هزار تصویرِ .... چه بگویم؟! دلخراش! نه کم است جان خراش... این هم کم است روح خراش... بازهم کم است. روزانه در اخبار صدها تصویر غیر قابل بیان از کودکان غزه پخش می‌شود و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. بچه‌های غزه در نطفه می‌میرند. خیلی‌شان درشکم مادر، خیلی‌ترها در آغوش مادر.😭 اخبار را دوست ندارم. چون مرا از خودم خجالت زده می‌کند. از اینکه ابراز خستگی کنم. از ناسپاس بودنم. من خانه‌ای دارم و سقفی. کودکم بگوید گرسنه است، برایش غذا فراهم می‌کنم. کنار هم دراز می‌کشیم و کتاب می‌خوانیم، می‌خندیم. یادم می‌آید تصویر بچه‌های گرسنهٔ غزه. مادران بی‌بچهٔ غزه. خنده‌ام می‌خشکد، اشک می‌شود. چه از من برمی‌آید جز دعا؟😓 جز طلب صبر برای مادران و کودکان غزه؟ در جهانی که خیلی واژه‌ها بی‌فایده‌اند، تهی‌اند. مثل چه؟ مثل سازمان صلح جهانی، صلیب سرخ، یونیسف‌‌. یک جای کار بشر می‌لنگد. جای خالی یک نفر بسیار پیداست. آن‌که همه می‌دانیم کیست. صاحبمان است، اماممان است. کاش این جمعه بیاید. مولای من، سرور من، از منی جز دعا بر نمی‌آید. تو خود شاهد و ناظری. به امت خودت رحم کن. ظهور بفرما. *«کشتی شکستگانیم، ای باد شرطه برخیز»* آمین یا رب العالمین 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
امام محمد باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «حیا و ایمان به یک ریسمان بسته شده اند؛ چون یکى برود دیگرى نیز از پىِ آن برود.» «اَلحَیاءُ و الإیمانُ مَقرونانِ فی قَرَنٍ فَإذا ذَهَبَ أحدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ» (کافی، جلد ۲، صفحه ۱۰۶) •┈┈••✾🌱◼️◼️◼️🌱✾••┈┈• او که ز نسل هم حسین و هم حسن بود مانند اجدادش غریب اندر وطن بود او وارث لب‌هاى خشک و چوب خورده است با عمه‏‌اش منزل به منزل ره سپرده‌ است او آخرین سرمایهٔ کرببلا بود آئینههٔ خورشید روى نیزه‌‏ها بود ⚫ شهادت امام محمدباقر (علیه‌السلام) بر تمامی شیعیان تسلیت باد⚫ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«بله، زندگی زیباست...» زندگی زیباست، همه جای زندگی... آن‌جا که بانویی دست شکوف‌ها و نوگلان خود را گرفته و پای صندوق رأی به جای یک خار، مشتی خار به چشمان دشمن می افکند و شاید آن بانو با تمام وجود درک نکند این حجم از زیبایی را!🥹 کافی ست سر برگرداند، کمی آن‌طرف تر بانویی در حسرت همراهی عزیزانش پای صندوق آمده، با دلی خسته... و شاید هم شکسته از نگاه‌های تحقیر‌آمیزی که او را بدرقه کردند! بله! زندگی زیباست... حتی برای او هم زیباست، کجایش؟ آن‌جا که حاضر است لبخند تایید و عشق عزیزانش را بدهد، اما عقیده‌اش را در صف مرغ و هیاهوی گرانی و فساد از دست ندهد و با چنگ و دندان به پای صندوق برساند. زندگی زیباست، برای آن بانویی که خسته از کار روزمره و کلافه از امورات بچه‌ها با دست‌خطی درهم (حاصل از دخل و تصرف‌ کودکانش)، دست‌نویسی به منزل همسایه می‌اندازد بلکه دستی را به صندوق رأی برساند.🙃 این خستگی هم زیباست! زیباست حتی برای آن بانویی که روزمرگی‌ها او را مشغول خود کرد تا فراموش کند وظیفه دارد. اما روز بعد؛ به خود آمد و انگشت افسوس گزید و تصمیم گرفت فاطمه‌وار زندگی کند و دفاع از دین و کشورش را به آسودگیِ گذرای ذهن و تنش نفروشد. این تحول زیباست...🥰 زیبایی آنجاست، که بانویی تعقیبات نمازش، جهاد تبیین است. یک چشمش را دوخته به بازیگوشی نوگلانش و چشم دیگر را دوخته به صفحه گوشی، تا این کلمات را چگونه در کنار هم بچیند بلکه گرهی را از ذهنی آشفته باز کند، و دستی دیگر را به پای صندوق برساند. میان آنان‌که بخش زیادی از زمان ناب جوانی را صرف تعویض دکوراسیون منزل و ظاهر خود می‌کنند، در فکر است که چگونه با رسم شکل، کارایی صندوق رأی را برای قد‌ونیم قدانش توضیح دهد.☺️ زندگی زیباست، آن‌جا که بانویی زبان استدلال و منطق را کوتاه می‌کند و با مهر، همسرش را پای صندوق می‌آورد. آنجا که از مهریهٔ خود می‌گذرد تا... یک رأی هم یک رأی است!😉 آن‌جا که میان سیل و از دست رفتن همان حداقلی‌ها، باز هم حواسش جمع است که دشمن را شاد نکند. نیک بنگری همه جایش زیباست... مخصوصاً آن‌جا که متوجه می‌شوی بعد از گذشت چهار سال و با گذر از فتنه و جنگ رسانه و جنگ اقتصادی و کم‌کاری و شل کاری برخی مسئولین، و این حجم از سیاه‌نمایی و تزریق ناامیدی توسط خودی و غیرخودی و حتی سکوت خواص، که خیلی‌ها را از خیابان انقلاب، برد به جادهٔ سرگردانی، باز هم هستند کسانی‌که بالعکس! به خود آمدند و فهمیدند الان وقت تکمیل پازل دشمن نیست... و آمدند و خوش درخشیدند! و جای خالی رفتگان را پر کردند. کاش زیبایی فقط این‌ها بود! اما اوج زیبایی، در چادر خاکی و سرهای بر نیزه‌ست...😔 همان است که عقیلهٔ عشق فرمود: جز زیبایی نمی‌بینم... 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
📣 🌱 بسم الله 🔰 آموزش نیمه‌حضوری علوم حوزوی 🔹 تحت اشراف حجة الاسلام و المسلمین قاسمیان 🧕 امکان تحصیل دروس حوزوی برای مادران ⌚️ فرصت تحصیل هم‌زمان با دانشگاه 👨‍🎓 امکان تحصیل فارغ التحصیلان دانشگاهی 👨‍🏫 پشتیبانی تحصیلی توسط اساتید راهنما 💻 ارائه دروس آموزشی به صورت آفلاین 📚 برنامه نیم‌روز در هفته حضوری و برخط 📝 امکان تطبیق دروس در صورت پذیرش در حوزه علمیه مشکات 📋 ثبت نام: تا ۲۸ تیر ۱۴۰۳ 👈 روی کلمه [ثبت نام](https://survey.porsline.ir/s/QeAkjLc) اشاره کنید. 👨‍🏫 [کانال طرح مصباح برادران](https://ble.ir/hmesbaah) 📞 +989011305302 👈 [از طرح برادران سوالی دارید؟](https://ble.ir/tarhemesbaah) 💻 [کانال طرح مصباح خواهران](https://ble.ir/tmesbah) 📞 +989198249840 👈 [از طرح خواهران سوالی دارید؟](https://ble.ir/tarhemesbah)
مادران شریف ایران زمینگفتگو با خانم شریف زاده ۲۳ خرداد ۱۴۰۳.mp3
زمان: حجم: 26.18M
‌ 🔷 «صوت گفتگو با خانم فاطمه شریف زاده» ▫️مادر ۵ فرزند ▫️ دانشجوی کارشناسی حقوق ▫️فعال فرهنگی ▫️دهه هشتادی 🔶 محورهای گفتگو: 🔸 داستان ازدواج در نوجوانی و ۱۴ سالگی 🔸 دوره‌های مختلف بچه‌داری و تحصیل در کنار چند فرزند خردسال 🔸 نحوه مواجهه با چالش‌ها و حرف اطرافیان 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
‌ 🔷 «صوت گفتگو با خانم فاطمه شریف زاده» ▫️مادر ۵ فرزند ▫️ دانشجوی کارشناسی حقوق ▫️فعال فرهنگی ▫️ده
‌ ‌سلام مامان های گل🌷 توی این جلسه از سری گفتگوهامون با اعضای گروه مادری به توان چهار، با خانم شریف زاده صحبت کردیم: «دهه هشتادی🥹» دانشجو فعال فرهنگی و جذاب‌تر از همه🤩👇🏻 «مامان پنج فرزند😎» برامون تعریف کردن که چی شد توی چهارده سالگی ازدواج کردن و بعدش چند سالی توی شهر غریب با دو تا بچه کوچیک چطور درس خوندن و کنکور دادن و این روزا با ۵ فرزند چطور زندگی می‌کنن و چه فعالیت‌هایی دارن و درسشون به کجا رسید و حال دلشون چطوره و ... حرف‌های جدید و جالبی داشتن برامون و از گفتگو با ایشون واقعا لذت بردیم.♥️ اگر شما هم دوست دارید بدونید چیا گفتن همین الآن می‌تونین این گفتگو رو گوش بدین. صوتش اینجاست👆🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif