#انتظار
مستی عالم ز رنگ عشق و بوی مهدی است
قبله ی اهل صفا پیوسته سوی مهدی است
جویبار رحمت است و چشمه ی عدل و امید
مهربانی و صداقت خلق و خوی مهدی است
چشمه ها و رودها، دریا و اقیانوسها
قطره ای از برکت آب وضوی مهدی است
با نگاهش کور مادرزاد درمان می شود
بارش نور شفا اعجاز کوی مهدی است
عاشقی یعنی وصال و فرصتِ نوشیدنِ
شربت ناب محبت از سبوی مهدی است
رنگ آرامش نگیرد بی حضورش، این جهان
آیه های صلح ورزی، از گلوی مهدی است
صد هزاران گل میان دشت و گلزار است لیک
حُسن یوسف جلوه ی زیبای روی مهدی است
بیقرار و خسته ایم از حسرت نادیدنش
عمر ما طی گشت و دل در آرزوی مهدی است
انتظار، آدینه ها، غم، ندبه های بی کسی
تا به کی آیا جهان در جستجوی مهدی است؟
#مجتبی_باقی
💞
ديـگر دعـای مـادر زهـرا نتیجـه داد
داروندار خویش خدا بر خدیجه داد
امشـب بنـای دین خدا مستدام شد
خـاتـون مـکه همـسر خیر الانام شد
💞
#١٠ربيع_الاول
#سالروز_ازدواج🦋
#حضرت_محمد_ص🌺
#حضرت_خديجه_س💝
#مبـــــــــارڪ بـــاد🍰
#اللهم_صلی_علی_محمد
#وآلمحمدوعجلفرجهم
#ولعناعدائهماجمعین
#شاعر_قاسم_نعمتى
هدایت شده از کانال شعر وسبک ابوذر رییس میرزایی (بهار)
سرود عروسی
پیامبراکرم (ص) و حضرت خدیجه (س)
جشن پیونده دونوره
همه جا جشن و سروره
چشای همه حسودا
کوره کوره کوره کوره
خدیجه پیمبر.دو دلدار و دودلبر
ام الزهرا 3 حضرت طاها
دل عاشقا زشادی
بیقراره بیقراره
گل بریزید عروسیه
دوتا یاره دوتا یاره
بخونید تبارک.عروسیشون مبارک
ام الزهرا 3 حضرت طاها
ام مومنین عروسه
ختم مرسلین دوماده
خدا از وصال این دو
شاده شاده شاده شاده
دوگوهردودریا.دو نور رب الاعلا
ام الزهرا 3 حضرت طاها
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
#امیرالمومنین_مدح
#تبری
قسم به خالق بیچون و صدر و بدر انام!
که بعد سید کونین، حیدر است امام
امام اوست به حُکم خدا و قول رسول
که مستحقّ امامت بُوَد به نصّ کلام
امام اوست که چون پای در رکاب آورد
روان به طیّ لسان هفت سبع کرد تمام
امام اوست که قائم بُوَد به حجّت خویش
چراغ عاریت از دیگری نگیرد وام
امام اوست که بخشید سر به روز مصاف
بدان امید که بیگانه را برآید کام
امام اوست که قرص خور از اشارت او
به جای فرض پسین، بازگشت از ره شام
امام اوست که انگشتری به سائل داد
نهاد مُهر رضا بر لب و نخورد طعام
امام اوست که داند رموز منطق طیر
نه آن که رهزن مردم شود به دانه و دام
امام اوست که دست بریده کرد دُرست
نه آن که کرد به صد حیله، وصله بر اندام
امام اوست که خلق جهان غلام ویند
نه آن که از هوس افتد به زیر بار غلام
تو ای که اهل حسد را امام میدانی!
گشای چشم بصیرت، اگر نهای سرسام
کدام از آن دو سه در حلّ مشکلات یکی
به علم و فضل و هنر داد خصم را الزام؟
کدام از آن دو سه بیگانه، در طریق صواب
نهادهاند به انصاف و آشنایی گام؟
کدام از آن دو سه یک روز در مصاف و نبرد
به قصد دشمن دین برفروخت برق حسام؟
من آن امام نخواهم که بهر باغ فدک
کند ز ظلم به فرزند مصطفی، اِبرام
من آن امیر نخواهم که آتش افروزد
بر آستانهی کهف انام و صدر کلام
من آن امام نخواهم که در خلا و ملا
برند تا به ابد مردمش به لعنت، نام
به گرد خوان مروّت چگونه ره یابد؟
کسی کش آرزوی نفس کرده گرده و خام
قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع
چه اعتبار به قول زن و تعصّب عام؟
خسی اگر بگُزینند ناکسان از جهل
مطیع او نتوان شد به اعتقاد عوام
گُل مراد کجا بشکفد ز غنچهی دل؟
تو را که بوی محبّت نمیرسد به مشام
میانهی حق و باطل چگونه فرق کند؟
مقلّدی که نداند حلال را ز حرام
چه خیزد از دو سه نااهل در علفزاری؟
یکی گُسسته مِهار و یکی فکنده لجام
اسیر چاه طبیعت کجا خبر دارد
که مبطلات کدام است و واجبات کدام؟
به مِهر شاه که اوقات از آن شریفتر است
که ذکر خارجی و ناصبی کنیم مدام
وگر نه تودهی اخگر شود دمی صد بار
ز برق تیغ زبانم سپهر آینهفام
در آن زمان که شریعت به دست ایشان بود
مدار کار شریعت نداشت هیچ نظام
دو روزه مهلت ایّام آن سیهبختان
ز اقتضای قضا بود و گردش ایّام
هزار شکر! که این اعتبار بیبنیاد
چو عمر کوته دونهمّتان نداشت دوام
زند معاویه در آتش جهنّم، سر
چو ذوالفقار علی سر برآورد ز نیام
به مُبدعی که مسمّا به اسم "اللّه" است!
به نور معرفت ذوالجلال و الاکرام!
به گوهر صدف کاینات یعنی دل!
به انبیای کرام و به اولیای عظام!
که در حریم دلم داشت بامداد ازل
فروغ روشنی مهر اهل بیت، مقام
#فغانی از ازل آورده مِهر حیدر و آل
به خود نساخته از بهر التفاتِ عوام
سفینهی دلم از مدح شاه، پُرگهر است
گواه حال بدین عِلم، عالم علّام
به طوفِ کعبهی اسلام تا چو اهل صفا
کبوتران حریم حرم کنند مقام،
شکسته باد دل خارجی چو طرّهی دال!
خمیده باد قد ناصبی چو حلقهی لام
#بابافغانی_شیرازی
#امیرالمومنین_مدح
#تبری
ایا گرفته تو اندر سرای جهل، مقام!
تهی ز دانش و غرقه میان بحر ظلام
ایا ز غُمری دائم فسوس گشتهی دیو
ز مصطفی به تو بر صدهزار گونه ملام
ایا گسسته ز حبل خدا و دعوت حق!
به کام خود به سرت کرده است دیو، لگام
ایا مخالف اسلام و راه دین هدی!
کشیده گردن از بیعت اولوا الارحام
ره صواب ندانی همی ز راه خطا
ره حلال ندانی همی ز راه حرام
نه مشک بازشناسی همی ز پُِشک سیاه
نه عود و عنبر و کافور را ز سنگ رُخام
نه حق ز ناحق دانی، نه بنده را ز خدای
نه مرد ناقص پرعیب را ز مرد تمام
همی ندانی ای کوردل ز غُمری خویش
که احمد قُرَشی را وصی که بود و کدام
نگر که پای، ابر کتف مصطفی که نهاد
بتان ز کعبه که افکند و پاک کرد مقام
نگر که از پس پیغمبر خدای، بزرگ
کدام بود به علم و به دانش و احکام
نگر که مهتر آل نبی که بود از اصل
نگر که خالق جبّار را که بُد ضرغام
نگر که سرمد، شمشیر خویشتن به که داد
به که سپرد پیمبر پس از فراق، حُسام
نگرکه بن عم و داماد مصطفی که بُد است
نگر که فضل که را کرد از بنی اعمام
نگر که کردش ترویج دین و بودش یار
ولی که بود ابر ذوالجلال و الاکرام
نگر که دستِ که بگرفت مصطفی به غدیر
که را امام هدی خواند فخر و زین انام
یکی فضیلت بُد بیش از این امام تو را
همی دهی به دل خویش اندر این آرام؟
اگر به غار بُد او یار مصطفی یک شب
بدین فضیلت بایدْش، سروری فرجام؟
چهل شبانروز ابلیس بُد به نوح نبی
بدان سفینهی پرآب اندرونْش مقام
و گر به پیری کس را رسد امامت خلق
کسی به پیری ابلیس بُد در آن ایّام؟
ایا مُناصب دلکور ابله ملعون!
ز کوربختی دائم در اوفتاده به دام
مرا امام هم از جایگاه وحی خداست
ز جایگاه نبی مر تو را امام کدام؟
امامم آنکه به پیش بتان نکرده نماز
نکرده جز ملکالعرش را صلوة و صیام
امامم آنکه خداوند علم و شمع هدی است
امامم آنکه تقی و نقی و ز اصل کرام
امامم آنکه به مال کسان نکرده طمع
نخورده مال یتیمان، حلال خورده مدام
امامم آنکه به زرّ و درم نشد مشغول
از این بعید نبود ار همیشه بودش وام
امامم آنکه نبی گفت: یا ولیّ الله!
تویی مرا دل و جان و منم تو را اجسام
امامم آنکه کتاب خدای، جمع او کرد
پس از "محمّد پیغمبر"، اوست شاه و امام
امامم آنکه فدا کرد تن به جای نبی
ز وقت خفتن تا وقت نور دادن بام
امامم آنکه بُد اندر رکوع، سائل را
بداد خاتم از بهر خالق علّام
امامم آنکه بکردی به ضربتی به دو نیم
اگر بر آهن و بر سنگ بر زدی صمصام
امامم آنکه به روزه بدی سه روز و سه شب
طعام داد به سائل به وقت خوردن شام
امامم آنکه بر او و بر اهل خانهی او
خدای عرش فرستاد از بهشت، طعام
امامم آنکه خدای بزرگ، روز غدیر
به فضل کرد به نزدیک مصطفی، پیغام
امامم آنکه به جز طاعت خدای نکرد
بر او امام پسندی تو عابد اصنام؟
امامم آنکه ابا مصطفی به روز قضا
بُوَد ابر لب حوض و به دستش اندر جام
امامم آنکه علیرغم این مَناصب را
لوای حمد به دستش بُوَد به روز قیام
امامم آنکه امید شفاعتم همه اوست
که در محبّت او در شوم به دار سلام
ایا منافق مردود و مرتد بدکیش!
ز جهل، سُخته و در راه دین احمد، خام
تو خویشتن را "سنّی" و نیک میدانی؟
تو زآن گروهی کایزد شناخت "کالانعام"
تو هیچ چیز نمیدانی از مسلمانی
به جز "سلام علیک" و دگر "علیک سلام"
اگر تو خواهی مؤمن شوی بیا بشنو
ز قول شاعر #سوزنگر این درست کلام
که شعر او دل هر پاک را چو نقره و زر
کند به دعوت و بیرون برد ز سر، سرسام
#سوزنی_سمرقندی
پُِشک: پشگل.
رُخام: سنگ مرمر، سنگ سفید و نرم.
غُمری: ناآزمودگی، ناشیگری.
مُناصب: بدی آشکار کننده.
مَناصب: رتبهها، منصبها.
#تبری
#دوبیتی
ز یک بیحرمتی تا روز محشر
اگر لعنت به شیطان گشت واجب
یقین دارم《حسانا》! لعنت حق
مناسبتر بُوَد بر این دو غاصب
#حبيب_چايچيان #حسان
(به نیابتش برای فرج، صلوات)
#تبری
#دوبیتی
آسان، ره حق به گفتوگو نتوان رفت
بی رهبری علی، نکو نتوان رفت
کردند بنای چارسو در ره دین
غیر از یک سو ز چارسو نتوان رفت
#تأثیر_تبریزی
#تبری
#وحدت
سخن از روز نخست است... وَ قبل از اول
از همان روز كه فرمود:(على=خيرالعمل)
همه جا خواند محمد، كه على ، جان من است
خط به خط مدح علی ، عزت قرآن من است
اصل این است ، علی ، محور اسلام خداست
چه بخواهید و نخواهید «علی» نام خداست
هرکه تسلیم علی بود ، مسلمان نبی است
ورنه در سلسلهی ظلمت جهل عربی است
روی منبر به همه گفت ، که (لن یفترقا)..!
بعد من ...،(آیهی قرآن و....فقط این آقا..!)
پس چه شد ، قوم به تفریق علی ، جمع شدند..!؟
شب پران در پی خاموشی این شمع شدند..!؟
فتنه کردند که « لن یفترقا » ، بی معناست
ریشهی «وحدت اسلام» به ریش زعماست
اصل این است که اسلامِ «مغایر» ، نجس است
بی علی ، مسجد و محراب و منابر ، نجس است
«وحدت» این است «فقط» ، ناد علی.. ٬ یاد علی..
پس از آن چشم بدوزیم ، به اولاد علی
وحدت این است که هم لشکرمولا بشویم
ریزه خوار نمك سفره زهرا بشویم
وحدت این نیست که با قصد رضای اعدا
بزنی طعنه به رفتار محب زهرا (س)
یادمان رفت که قرآن نبی معیار است.!؟
که محمد « و اشدّاءُ علی الکفار» است..!؟
گر دفاع از علی و حق علی ، تفرقه بود
«الغدیر» از چه به احقاق علی ، شعر سرود..!؟
کتب اصلی شیعه ، پرِ طعن خلفاست
ما اگر دور از این «اصل» بمانیم ، جفاست
......
ما نگفتیم که سر از تنشان بر دارید
چادر از دخترکان و زنشان بردارید
ما نگفتیم که جنگی به میان سر بزند
رخت آرامش اسلام ، ز تن پر بزند
......
تا طلوع پسر فاطمه ، ما ، در صبریم
گرچه رودیم ، خروشیم ، ولی در ابریم
.
.
.
.
.
.
.
ما فقط روضه چشیدیم و ، نوشتیم "چرا"...!؟
ما فقط آه چکیدیم و نوشتیم ، "چرا"...!؟
ما نوشتیم ٬ "چرا " جام نبی پُر شده بود؟
و "چرا " مزد نفسهاش (لیهجر) شده بود..!؟
ما نوشتیم "چرا " دست خدا بسته شده..!؟
و "چرا " امت بی مایه ..!! از او خسته شده ..!؟
ما نوشتیم "چرا " ، مادر ما را زدهاند.!؟
سر سردار جهان را ، سر سودا ، زدهاند.!؟
ما نوشتیم که بر فاطمه ، شلاق زدند..!؟
بعد هجر پدرش ، برجگرش داغ زدند..!؟
و "چرا " قوم ، عزیز دگرش را کشتند
پشت در ، ماند و «خودش را» ، «پسرش را» کشتند
ما نوشتیم "چرا " مقبرهای نیست از او..!؟
تو که دم میزنی از وحدتشان ، باز بگو..!!!!
واقعا اینکه نوشتیم «"چرا " » !؟ ، تفرقه بود!؟
همه از دینکه نوشتیم ... ، چرا تفرقه بود .!؟
★★★
اگر این دشمنیِ دشمن زهرا ، کفر است...!
همهی دین و خداوند شما را کفر است...!
★★★
وحدت این نیست که یک سوم نسل طاها
بشود کشته و ، گویید فقط .. «واویلا...»!!
عوض اینکه جوابی بدهید ، انگ زدید
به سرِ نیزه ، نشاندید و به ما سنگ زدید
.
.
.
.
.
.
.
یادم آمد که علی را به همین «انگ» زدند
«سامری»وار ، «خرِ» جامعه را رنگ زدند
نامه دادند ٬ علی ! تفرقه آمیز شدی..!؟
امت واحده را ..!!! «فتنه» برانگیز شدی..!؟
به گمان، شیر خدا ، خام شود ، رام شود..!
نکند ، «تفرقه»ی «وحدت اسلام»!!! شود
در مرام علی ، «اسلام خلیفه» ، نجس است
هرکه شد «متحد» و «رام» خلیفه ، نجس است
وحدت این است که همراه ولایت باشی
شیعهی سوخته در هرم برائت باشی
مصلحت بینیتان ، ربط ندارد به علی
آه از غربت و مظلومیت قلب علی
★★★
عاقبت در دل محراب ، ولی را کشتند
به همین انگ ، «حسین بن علی» را کشتند
★★★
تفرقه نیست اگر ، حق علی را خواهیم
تفرقه نیست که با جادهی او همراهیم
نکند شقشقیه از نظرت جا مانده
که علی مثل همیشه تک و تنها مانده
نشود ساده ببینید ، که سرّی ، پشت است
تفرقه ، ذات سقیفه است ، که «محسن» کشتهست
نفس آل سعود، آل خلیفه ، نجس است...
هرکه رفتهست به دنبال سقیفه ، نجس است
★★★
شیعه..! هشدار ،که «درسفسطه بازی» بشوی
به دو تا منطق بی قاعده ؛ راضی بشوی
روضهی حضرت زهرای شما تفرقه نیست
و تولا و تبرای شما تفرقه نیست ...
#یاسر_حوتی
#تبری
#دوبیتی
اسلام که دین کامل و جامعی است
نه حنبلی و مالکی و شافعی است،
سنّی که عمل نمیکند بر سنّت
«شیعه» است که اهل سنّت واقعی است
#جواد_هاشمی_تربت
#تبری
#دوبیتی
گفتی که از آن چهار کس بی تزویر
بر خلق کدام یک به حقّند امیر
من 《شاعرم》 و جز این ندانم که به 《شعر》
مقصد ز 《رباعی》 است مصراع اخیر
#نجیب_کاشانی
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
#تبری
سری ندیدم در این حوالی که خاک پای علی نباشد
که خاکِ چسبیده بر عبایش، دگر جدای علی نباشد
قسم به مالک قسم به قنبر "ولی" فقط حیدر است حیدر
موالیِ هیچکس نباشم اگر ولای علی نباشد
به شام معراج و عرش اعلی، خدایِ از گفت و گو مبرّا
چگونه خوانَد پیمبرش را اگر صدای علی نباشد؟
نه چون غُلاتش علی پرستم نه از خداییش دل گسستم
که من خدا را نمی پرستم اگر خدای علی نباشد!
عدو بغل در خرافه آمد، شمارشش در گزافه آمد
سه تا خلیفه اضافه آمد! عمر که جای علی نباشد!
علی شریعت علی طریقت علیست لا ینفک از حقیقت
علی قسیمِ جحیم و جنت، عمر که جای علی نباشد
علی ولایت علی عدالت علی صداقت علی اصالت
علی کند رزق را حوالت، عمر که جای علی نباشد
علی شفاعت علی سیادت علی سخاوت علی عبادت
علی ست در کعبه اش ولادت، عمر که جای علی نباشد
علی به لیل المبیت خفته، علیست سِرّ از نبی شنفته
علی شهادت نخست گفته، عمر که جای علی نباشد
علی ز موسی و آدم اکمل علی ز عیسی و نوح افضل
بگو برادر! مکن معطل، عمر که جای علی نباشد
شدم سراپا خجالت آن دم، که نام سگ نزد شیر خواندم
بسوزدم این سخن که راندم اگر سخای علی نباشد...
#حسین_نادری
#تبری
دل به مستی موافق است امروز
شیعه از غصه فارغ است امروز
رخت شادی دوباره پوشیده
هر که شیدا و عاشق است امروز
لعن ثانی! ملائکه گویند
چه خبر در مَشارق است امروز
بهر کسب رضایت مولا
بین یاران مسابقه است امروز
ساعت قلب شیعیان علی
با نجف چه مطابق است امروز!
و برای بزرگیِ کاشان
ابولولو چه لایق است امروز!
نُهِ ماهِ ربیع الاول شد
یومِ قتل المنافق است امروز...
#نه_ربیع
#غدیر_ثانی
#تبری
#رباعی
در کعبه نوشتهاند با خطّ جلی
از بعد سه کس، نام علی از دغلی
امّا به سر هر سه کشیده است قضا
خطّ بطلان ز «یا»ی معکوس علی
#امیر_شهنشاه_شکیب
#ازدواج_حضرت_رسول_و_حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
چشم حسودان کور باد و گوش شیطان، کر!
تنها تو اُمّ المؤمنینی نزد ما، مادر!
بستی دهان هرزهی یک مشت جاهل را
آنها که میگفتند به ختم الرّسل، ابتر
السّابقون السّابقون، تفسیر ایمانت
ای دامنت شأن نزول سورهی کوثر!
از مال دنیا هیچ کس مانند تو نگذشت
ایمان که باشد بیشتر، دل هست دریاتر
دست کدامین جاعلِ تاریخ پیرت کرد؟
در صورتی که بودهای همسنّ پیغمبر؟
کُفو علی، زهرا شد و کُفو محمّد، تو
ای جان عالم به فدای مادر و دختر!
#شایان_مصلح
#امیرالمومنین
#تبری
از علی سنگدلان هیچ نگفتند، آخر
کعبه فریاد برآورد ترک پشت ترک
صبح فردا که بسنجند تبرّی مرا
"شقشقیه" بزند داد منم سنگِ محک
در جزا با سندِ باغ جنان می آید
آنکه این قوم گرفته ست از او باغِ فدک
#مسعود_یوسف_پور
#تبری
#دوبیتی
صد شکر که ما اهل تولّا هستیم
در زمرهی دوستان مولا هستیم
بر شانهی من، هر دو ملک! بنویسید
ما دشمن دشمنان زهرا هستیم
#سید_رضا_مؤيد
#تبری
آنان كه بر تبرّى ما انگ مى زنند
چون آهن اند و طىِّ زمان زنگ مى زنند
با اهل بدعت اند به صلح و مصالحه
آن وقت با من و تو دم از جنگ مى زنند!
بايد كه تيغ را به روى دشمنان كشيد
اينان چرا به صورت ما چنگ مى زنند؟!
وحشت زده،عريضه ى وحدت زده شدند
حالا قلم به شيوه ى نيرنگ مى زنند!
بر ما كه بر طريق ولاييم استوار
طعنه شبيه خلقِ نظر تنگ مى زنند
باور بكن ولايتشان صادقانه نيست
آنان كه در #برائت خود لنگ مى زنند!
#تبری
دل به مستی موافق است امروز
شیعه از غصه فارغ است امروز
رخت شادی دوباره پوشیده
هر که شیدا و عاشق است امروز
لعن ثانی! ملائکه گویند
چه خبر در مَشارق است امروز
بهر کسب رضایت مولا
بین یاران مسابقه است امروز
ساعت قلب شیعیان علی
با نجف هم مطابق است امروز
و برای بزرگیِ کاشان
ابولولو چه لایق است امروز!
نُهِ ماهِ ربیع الاول شد
یومِ قتل المنافق است امروز...
#نه_ربیع
#غدیر_ثانی
#تبری
#غزل
خدا کند که خدایم به مرتضی بخشد
خوشا اگر به غلامیش انتخاب شوم
مرا چه فخر که مقبول خاص و عام افتم
در امتحان نگاهش اگر جواب شوم
اگر به دشمن او دست دوستی بدهم
سزد به روز جزا از خجالت آب شوم
اگر به دشمنی دوستان او کوشم
وگر به دوستی دشمنش مجاب شوم
خدا کند پدرم در عزام بنشیند
اگر فریفته غیر آن جناب شوم
خدا به دخمهی تاریک دوزخم فکند
به روز روشن اگر نور را حجاب شوم
سخن صریح کنم، زاده خطا باشم
مرید "زادهی خطاب" اگر خطاب شود
#مهدی_محمدتقی
#ابولولو
#تبری
قداره به دست با شعف می آیی
پابوسی سلطان نجف می آیی
از شوق قدم هات طرب می ریزد
از خنده ی لبهات رطب می ریزد
باید که تو قاصد سحر باشی مرد
ما منتظریم !؟ خوش خبر باشی مرد
ای عزت ری! دست مریزاد به تو
امروز عجب قرعه ای افتاد به تو!
شاهین سعادت به تو رو آورده
از میکده ی ولا سبو آورده
امروز به ابلیس غضب کردی مرد
امروز سقیفه را ادب کردی مرد
ملعون زمان، حساب دستش آمد
آن دسته ی آسیاب دستش آمد!
تیغ تو تلافی فدک شد فیروز
امروز دلِ حسن خُنک شد فیروز
خیرالعملت توشه ی نیکویت شد
تا روز جزا نبی دعاگویت شد
این مزد، به کوه دِرهمی می ارزد
لبخند حسن به عالمی می ارزد
ابیاتی از یک مثنوی بلند...
#وحید_قاسمی
مادرم از کودکی خرید برایم
تا که شوم سر به راه، کفش تولی
آنچه نجاتم دهد ز بارش آتش
چیست به یوم الحساب، چتر تبری
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
#میلاد_حسنی
#تبری
#رباعی
بوده ست اُحد مدرسه ای از عبرت
معنا شد از آن روز در عالم وحدت
همراه نبی فقط علی میماند
بر آن سه خلیفهٔ فراری لعنت
#احمد_حیدری
#پیامبر_اکرم__ص__مدح
بر باد داده عاشقی خاكسترم را
وقتی تو را ديدم زدم قيدِ سرم را
ايل و تبارم عاشق ايل و تبارت
نذرِ تو كردم والدين و همسرم را
با بُردنِ نامِ شما معراج رفتم
فطرس شدم دادي به من بال و پرم را
بايد برای عاشقی تَركِ قرن كرد
من آمدم اينجا ببينم دلبرم را
كویِ تو را جارو زدم با اشک و مژگان
از من نگير اين ديدهیِ رُفتگرم را
گريه نشانِ قلبِ پاک و صاف باشد
از دست دادم مدتی چشمِ ترم را
غارِ حرا ذاتش همان گوشهنشينیست
بايد كمی خلوت كنم دور و برم را
پرسيد كه مُزدِ رسالت را چه خواهی؟
گفتی نگه دار احترامِ دخترم را
گفتی كه اين خانه همان عرش برين است
گفتی فقط حيدر اميرالمؤمنين است
رضا قربانی
پیامبر اکرم (ص)
مدح
#پیامبر_اکرم__ص__سرود
رسولَ الله! تو عنایت بی انتهایی
رسولَ الله! آقا با دل من همصدایی
رسولَ الله! جد شاهنشه کربلایی
رسولَ الله! رسولَ الله! ٢
رسولَ الله! ملائک همه رزمنده هاتن
رسولَ الله! همشون عاشق خنده هاتن
رسولَ الله! بتای مدینه بنده هاتن
رسولَ الله! رسولَ الله! ٢
حُجر بن/عَدیِ تو هستم/ به پای تو دستم/ ز عشق تو مستم
ای جانم/ شعار اذانم/ بده تو مدینه/ یه گوشه مکانم
مولانا مولانا ٢
==============
صدو ده بار یا علی میگم آروم می گیرم
صدو ده بار آقاجون سر زلفت اسیرم
صد و ده بار تو بگی که بمیر من می میرم
علی مولا! علی مولا! ٢
علی مولا! روی دست تو دستی ندیدم
علی مولا! تا که من تا نجف پرکشیدم
پا ضریحت به همه آرزوهام رسیدم
علی مولا! علی مولا! ٢
آقایی/ عزیز خدایی/ تو دلبر مایی/ صفا و منایی
مولایی/ تو کوه عطایی/ امیر سخایی/ سریع الرضایی
مولانا مولانا ٢
=============
أسدالله! حرمت حرمَ اللّهه آقا!
أسدالله! پدرت رسولَ اللّهه آقا!
أسدالله یاورت عصمت اللّهه آقا!
علی مولا! علی مولا! ٢
أسدالله! تویی یکّه جوونمرد دنیا
أسدالله! زیر پای تو میلرزه دلها
أسدالله! زیر پاته سر عبدُوَدها
علی مولا! علی مولا! ٢
سالاری/ چه ایوونی داری/ تو روح بهاری/ هوامونو داری
کراری/ که کم نمیاری/ تو یکه سواری/ تو قاسم ناری
مولانا مولانا ٢
****
شاعر: رضا تاجیک
پیامبر اکرم (ص)
سرود
.
#ازدواج_نبوی
#حضرت_خدبجه
همان دینی که شد مدیونت از شعب ابیطالب
بر عالم کرده تکریم تو را مهر آفرین واجب
شدی زینت فزای خانه ی طاها و آوردی
گلی یکتا و در شان علی ابن ابیطالب
خدا را دیده ای در چشمهایش بی گمان بانو
که قلبت شد به عشق «رحمة للعالمین» راغب
کم آورده است حاتم از شکوه بذل و بخشش هات
و در تحریر اجر نیکی ات در مانده شد کاتب
شدی سنگ صبور خاتم و نگذاشتی یک آن
شود غم بر وجودش در هیاهوی زمان غالب
اگرچه وصف تو سخت است ام المومنین شاید
محمد رفت تا معراج ،وقتی شد تو را صاحب
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاامالمؤمنینخدیجةالکبری
#ازدواج_رسول_الله
.
#مدح_امیرالمؤمنین
در مدح امیرالمومنین علی ابن ابی طالب(علیه السلام)...
هرآنکس که تولای علی دارد چه غم دارد؟
هرآنکس که تبرای عُمر دارد چه کم دارد؟
علی مولا، علی سرور، علی فاتح، علی حیدر
بُوَد شاهد مرا خیبر، علی تنها جَنَم دارد
بگو با پیروان شَر، بگو با آن سه تَن پَرور
که تنها شیرِ حق حيدر، به هر کشور علم دارد
نباشد کَس مثال او، مثال آن کمان اَبرو
بِمیرد دشمن تَرسو، که او تیغِ دو دَم دارد
مَطاف كعبه را بِنْگر، به چشمِ مرتضی بِنْگر
بِگَرد و هر کجا بِنْگر، که دورش گَشتَنَم دارد
قياسش با بَدان هرگز، ندارد ترسِ جان هرگز..
زيادی بُرده نان؟، هرگز..، که او میلِ به کم دارد
بگو با آن دو شیطانی، لَنا بی نون شود فانی
اگَر دارید یک جانی، علی اعجاز دَم دارد
اگر بُرهان نَشد سلمان، ابولؤلو که شُد بُرهان
بِفهمید ای عُمرداران، علی یارِ عجم دارد
علی گَر حاکم ما شد، به شیعه شاه و مولا شد
به اَمر حق مهیا شد، که او حُکمِ حَكَم دارد
شبِ معراج دید اَحمد، به چشم خود شَهِ سَرمد
در آن خلوتگَه ایزَد، علی حق قِدَم دارد
نُبوت بی علی ناقص، ولایت بر همه شاخص
به دلهایی که شد مُخلص، ولایت از عدم دارد
قسم بر حضرت طاها، به زهرا و بَنی الزهرا
فقط حیدر بُوَد مولا، كه اثباتش قسم دارد
نجف رؤیای هر شیعه، گُذارد پاش سر شیعه
کُند با دل سفر شیعه، که شوق آن حرم دارد
خوشا بر حال آن سائل، که شد بر رحمتش شامل
که در این بَحرِ بی ساحل، فقط با او صَنم دارد
علی مولای بَخشنده، علی از غُصه آکنده
علی روزی دِهِ بنده، علی خیلی کرم دارد
بدان گردیده پابستش، زِ جام کوثری مستش
اگر که "ملتمس" دستش، در اين وادی قلم دارد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مدح_امام_علی
#تولی_تبری
نُهُم رَبیعُ الْاَوَّل آغازین روز امامت حُجَّتِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدی( عج )
-----------
ای دلم غرقِ به خون از غم هجران شما
همه ی عمر منم بی سر و سامان شما
دیده وا کرده ام ای دوست به سمت خورشید
تا بتابد به دلم چهره ی تابان شما
می شود کلبه ی خود را تو نشانم بدهی
که رسد دستِ منِ خسته به دامان شما
این که آورده ام اینجا شب ظلمانی دل
تیره گی را ببرد طلعت رخشان شما
من حریف دل خود نیستم ای آقا جان
کمکم کن که شوم گوش بفرمان شما
شمع سوزان شده ام ای گل زهرا بی تو
می زند شعله به جان چهره ی پنهان شما
ای که بر شانه تان شال امامت افتاد
چشم من بسته شد امروز به احسان شما
روز آغاز امامت که شما مولایید
این منم بنده ی دلخسته و گریان شما
از همین لحظه مرا هم به غلامی بپذیر
می دَوَد از پی تان سائل نالان شما
غیراشک ازغمتان «یاسر» مسکین که نداشت
شده این اشک روان گوهر غلتان شما
**
محمود تاری «یاسر»
در آغاز امامت حضرت مهدی ( عج )
----------
ماه ربیع است و تو ماهِ جهان گشته ای
مطلع انوار دل مِهرِ عیان گشته ای
روز نُهُم از ربیع آینه ات شد وسیع
حجّت ثانی عَشَر جان جهان گشته ای
باغِ امامت ز تو باز گل افشان شده
باغِ دلآرای ما عطر فشان گشته ای
ماهْ رخ ماهِ تو ، مِهرْ به همراه تو
ماه تو و ، مهر تو ، نورْ نشان گشته ای
روز امامت تو را شد نُهُم ماه عشق
حضرت صاحب زمان جان زمان گشته ای
چشم جهان روز و شب بر تو نظر داشته
پیر جهاندیده را عینِ جوان گشته ای
در نظر آسمان یوسف زهرا نشان
آینه از هر کران تا به کران گشته ای
پیش دو چشم زمان روز و شب ای نور حق
از همه پیداتری گرچه نهان گشته ای
«یاسر» ازین رهگذر سوی تو آید مدام
زآن که تو بر جسم وی روح و روان گشته ای
**
محمود تاری «یاسر»
.
#امام_زمان
ماه وخورشید که مانند تونورانی نیست
هرفروغی که چو انوار تو یزدانی نیست
جزهمانی که درآئینه ی عشقت محواست
هیچ کس باخبرازعالم حیرانی نیست
مُلک عالم به امیری تو می نازد وبس
غیرتو هیچ کسی لایق سلطانی نیست
همه آفاق پر ازشعشعه ی مهر شماست
گوهر مهرتو درتاج سلیمانی نیست
عشق مجنون تو گردید و بیابانی شد
در رهت خوشتر ازاین بی سرو سامانی نیست
خواب دیدم که تو می آیی واین روًیا را
هیچ تعبیر به جز آن چه تو می دانی نیست
وارث عدل وامان، جان علی زود بیا!
جمع مارا به خدا غیرپریشانی نیست
جمعه ای را که اثراز تو ندارد سرداست
دم بی یاد شما، لحظه ی روحانی نیست
همگی ندبه کنان ذکر فرج می خوانند
شیعه را طاقت این غیبت طولانی نیست
تا که با یاد تو آقا نفسی تازه کنم
مهدی آباد دلم روی به ویرانی نیست
هرچه گفتم به عنایات تو،عرض ادب است
هدف شعر«وفایی» که غزل خوانی نیست
#سیدهاشم_وفایی