#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مدح
#غزل
چشم تو را اگر چه خمار آفریده اند
آمیزه ای ز شور و شرار آفریده اند
از سرخیِ لبانِ تو ای خون آتشین
نار آفریده اند انار آفریده اند
یک قطره بوی زلف ترت را چکانده اند
در عطردانِ ذوق و بهار آفریده اند
مانند تو که پاک ترینی فقط یکی
مانند ما هزار هزار آفریده اند
زندانی است روی تو در بند موی تو
ماهی اسیر در شبِ تار آفریده اند
دستم نمی رسد به تو ای باغِ دوردست
از بس حصار پشتِ حصار آفریده اند
این است نسبت تو و این روزگارِ یأس:
آیینه ای میانِ غبار آفریده اند...
#سعید_بیابانکی
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
تشنه ام، تشنه ی دیدار اباعبدالله
سوختم یاد لب تشنه ی دلبر بکنم
تشنه بود، آب برای پسرش خواست حسین
گفت ناچار شدم رو سوی لشکر بکنم
#رضا_دین_پرور
#حضرت_رسول_اعظم_صلوات_الله_علیه
سند روشن توحید پرستی با اوست
همرهش مژده ای از صبح سعادت دارد
در ره عشق سبکبال ترین عاشق اوست
گرچه بر شانه خود کوه رسالت دارد
#سید_هاشم_وفائی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
جان فدایِ آن رسولی کآورد پیغامِ دوست
بت برایِ این بپا افتاده ابراهیم را
هر که چشمِ او ز نیشِ اختران ترسیده است
خانه یِ زنبور داند صفحه یِ تقویم را
#سلیم_طهرانی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
دندانه های تاج بقا شرع مصطفاست
عقل آفرینش از بن دندان کند ضمان
آدم به گاهوارهٔ او بود شیر خوار
ادریس هم به مکتب او گشته درس خوان
#خاقانی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
عالـــم همه از طُفیــل «احمد» باشد
خلقت همه اوست ، او ز سرمد باشد
دیگر چــه کلام و سخنی می مانـــد
وقتی که «علی» عبدِ «محمد» باشد
#سیدحسین_میرعمادی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
شد جهان روشن ز مولودِ دو نور
شد زمین و آسمان غرقِ سرور
شوقِ روی مصطفی(ص) و صادقش(ع)
فرش تا عرشِ خدا آمد به شور!
#هستی_محرابی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
سرچشمه ذات سرمدی می آید
بر بال ملک چه امجدی می آید
سرحلقه انبیا دلیل صلوات
با بوی گل محمدی می آید...
#محمد_حبیب_زاده
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
روئیده در این باغ چه خیر و برکات
در هر قدمش نهفته یک راهِ نجات
بر شبنم ِ هر برگ گلِ محمدی(ص)
با دست علی(ع) حک شده ذکرِ صلوات!
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
تو شکوفاییِ تاریخِ مسلمانانی
تو فرستاده ی عشقی تو خودِ قرآنی
تو نبودی که جهالت همگان را می کشت
ای تو تطهیر گرِ جامعه ی انسانی!
#هستی_محرابی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#فضائل_و_آثار_فواید
#ثواب_صلوات
#دو_بیتی
صبحِ روزِ الست تا... عرصات
شده حک روی آسمان و کرات
نور قبرش زیاد می گردد
هر که گوید زیادتر "صلوات"
بهترین ذکر در همه اوقات
منشأ خیر و خوبی و برکات
دید پیغمبرِ خدا در عرش...
هست کار ملائکه "صلوات"
در میانِ تمامیِ کلمات
خوشترین ذکر در زمان حیات
می شود بر طرف بلا از او
بفرستد اگر کسی "صلوات"
#محمد_حسن_بیات_لو
زیباترین پدیده
وقتی که آمدی به تو هستی سلام کرد
هفت آسمان به پاس قدومت قیام کرد
گفتند سقف طاق مدائن شکست خورد
گفتم که لب گشود و حضورت سلام کرد
نورت به صحن معبد زرتشتیان رسید
آتشکده خموش شد و احترام کرد
جبریل ازآسمان به حضورت رسید وگفت
باید به خاک مقدم تو استلام کرد
صبح ظهور نور تورا آفریده گار
زیباترین پدیدة تاریخ نام کرد
ای چشمة حیات به پاس تو ذوالجلال
برتشنگان رحمت خود می به جام کرد
تنها خدا به مکه نبخشید آبرو
شهرمدینه را زتو دارالسّلام کرد
نامت مقّدس است وبه تصریح کردگار
باید به نام اطهر تو احترام کرد
جز در وجود قدسیت این قدر راز و وحی
درسینة کدام رسول ازدحام کرد
درپیش سیل فتنه، کدامین پیامبر
این قدر بهر دین خدا اهتمام کرد
بعد از تو خاندان شریف حریم وحی
اسلام را برای ابد مُستدام کرد
شیرین نبود شعر «وفایی»وطبع را
باگفتن مدیح تو شیرین کلام کرد
#سید_هاشم_وفایی
مژدۀ بهاران
اجازه خواستم از تو هماره بنویسم
دوباره از تو بگویم ،دوباره بنویسم
ز بحر رحمت تو، بی کناره بنویسم
ز نور شمس رُخت با اشاره بنویسم
تو آمدی که زمین و فلک شود روشن
شکفته ای که کویر جهان شود گلشن
حدیث رویش تو مژدۀ بهاران داشت
کویر سینۀ ما را نوید باران داشت
امید بهر تمام امیدواران داشت
بشیر آمدنت نغمۀ هزاران داشت
که فصل آمدن تو بهار می آید
به یمن مقدم تو گل ببار می آید
تو آمدی که غبار از دل بشر ببری
دل ظلام بشر را سوی سحر ببری
از آن سحر دل ما را تو در سفر ببری
سفر به سوی خداوند دادگر ببری
تو آمدی که بشر را خدا شناس کنی
پی نجات همه بر حق التماس کنی
سلام بر تو که شمس تمام افلاکی
درود بر تو که نص حدیث لولاکی
اگر چه چند زمانی به روی این خاکی
تو عقل کل و فراتر ز عقل و ادراکی
اگر که خلق تو را احمد امین گوید
خدا ز خلقت تو بر خود آفرین گوید
چگونه از تو نویسم توان ندارم من
چگونه از تو بگویم بیان ندارم من
به پیش قدر و جلالت زبان ندارم من
به قدر وسعت شأنت زمان ندارم من
چراغ بینش ما را بیا و روشن کن
کویر دانش ما را ز مهر گلشن کن
تو بحر رحمت و دل قطرۀ همین دریاست
دل غریبۀ من معتکف به کوی شماست
همیشه جای قدومت به روی دیدۀ ماست
که رد پای شما در غدیر خم پیداست
ز عطر ناب شما نکهت ولی آید
از آن دیار صدای علی علی آید
منم گدای ولای تو یا رسول الله
نشسته ام به سرای تو یارسو ل الله
شدم رهین عطای تو یا رسول الله
«وفاییم» به فدای تو یا رسول الله
مرا زلال حیاتند اهل بیت شما
سفینه های نجاتند اهل بیت شما
#سید_هاشم_وفایی
تولا وتبرّي
چنان پسته ای شيعه يك سربخند
بهاری تر از غنچه ی تر بخند
محّرم ، صفر، گريه كردی بيا
به شادی زهرا وحيدر بخند
جهان غرق شور و زمين گلشن است
ز لبخند زهرا فلك روشن است
علی جان ما و مسيحای ماست
علی مهرامروز وفردای ماست
بقدرش همين بس كه فرموده اند
تولای ما در تبرّای ماست
هرآن كس كه باشد پذيرای دين
همين حُبّ وبغض است معنای دين
بگو بر مُريدان اهل نفاق
به حق خداوند جبّار وطاق
ز روزی كه دستان حق بسته شد
بود شيعه را اين چنين اتفاق
«پـدركُشتی وتُخم كين كاشتی
پدر كُشته را كه بود آشتی»
اگـرپيرمرد و جوان بوده ايم
هميشه چوشيرژيان بوده ايم
اگـردشمن دشمن حيدريم
پدردرپدر پهلوان بوده ايم
اگرما غضب يا ادب می كنيم
تأسی به مير عرب می كنيم
شب ازدواج علی و بتول
كه مات جلال خدا شد عقول
زمين را خدا مهَر زهرا نمود
بگفتا چنين برحبيبش رسول
زمين برمُحبش حلال و گرام
به خصم علی اين زمين شدحرام
رضـای خـدا در رضـای علی ست
كه آگه ز قـدرش خـداي علی ست
جهنّم بود منزل دشمنش
بهشت برين درولای علی ست
دل هركه روشن زنور ولاست
علی دست گيرش به روز جزاست
زمان تا زمان است حق با علی ست
جهان تا جهان است حق با علی ست
گواهی دهد جبرئیل امین
عیان عیان است حق با علی ست
سرود زمین وفلک یا علی است
علی با خدا وخدا باعلی است
به دريای هستی علی گوهراست
به توحيد وايمان ودين جوهراست
به لب تشنه گان ولايت بگو
«وفایی»علی ساقی كوثر است
امامم علی واميرم علی است
اميدم علی ، دست گيرم علی است
#سید_هاشم_وفایی
#پیامبر_اکرم__ص__میلاد
نه آسمان و هفت زمین چرخ تابناک
در بارگاه شهر مدینه چو ذرة خاک
شهر مدینه نی، که سپهر حقیقت است
رخشنده هور و انجم از آن گشته اشتباک
نور منبر، رهبر حق، شمس احمدی
شد منجلی چو روی زمین بود انتهاک
دریای جهل و جوش خروشان، راه نی
کشتی در آب غوطه ور ، خودجملگی بداک
آمد سفینه ای زسوی حق لم یزل
شد منجی بشر زجهالت بدون شاک
لولاک ما خلقت باشنش نزول کرد
از آسمان رحمت یزدان چو شد زخاک
شمس الشموس، برج هدا گشت منکسف
کرد آن زمان سپهر گریبانش چاک وچاک
افتاد بانگ غلغله ت چرخ هفتمین
چون نور حق زروی زمین کرد اختکاک
فوج ملک در اوج فلک گشته اشگریز
طوفان غم زبحر الم گشت خشمناک
قطب مدار عالم امکان شکست یافت
اسلام را زمین و زمان زین محن تباک
خورشید سان چو نور حقیقت کسوف کرد
ناموس دین بدست ستم یافت اهتکاک
سر رشتة امور دیانت زدست شد
آورد سر ستمگر و طاغوت از مغاک
مشتاق آب زمزم و قبر مطهرم
لطفاً تفضلی بنما ناجیان فداک
شاعر: حاج علی اکبر ناجیان
پیامبر اکرم (ص)
میلاد
#امام_صادق__ع__مدح
ای پیر خرد طفل دبستان کمالت
ارباب بصیرت همه مبهوت جلالت
دیدار الهی به تماشای جمالت
خلق دو جهان تشنه دریای زلالت
وجهالهی و نیست نه پایان نه زوالت
وصف تو فزون است ز توصیف و ز گفتار
ای گشته صداقت همه جا دور سر تو
روییده گل معرفت از خاک در تو
شب منتظر زمزمههای سحر تو
وحی است سراسر سخن چون گهر تو
عالم چو کف دست به پیش نظر تو
ای چشم خدای احد قادر دادار
تو ماه و تلامیذ تو دور تو ستاره
گفتار حکیمانهات افزون ز شماره
هر روز... نه! هر لحظه بود بر تو هزاره
علم تو روانبخش کمال است هماره
دو مطلع الانوار تو حمران و زراره
یک جابر حیان تو و آن همه آثار
چون مهر که پیوسته کند جود خود انفاق
چون نور که سر برکشد از سینه آفاق
علم تو عیان است در اوراد و در اوراق
عقل و خرد و علم و فضلیت به تو مشتاق
در علم و ادب مؤمن طاقت همه جا طاق
هارون تو گل داد برون از شرر نار
در کوی تو بر جنت اعلا چه نیاز است؟
با نور تو بر مهر دلآرا چه نیاز است؟
با قطره جود تو به دریا چه نیاز است؟
با خاک تو بر وسعت دنیا چه نیاز است؟
با درس تو بر علم اروپا چه نیاز است؟
ای عبد تو بر لشکر دانش سر و سردار
ای کرسی درس تو تجلای قیامت
آویزه گوش همه تا حشر، کلامت
نوشیده همه کوثر توحید ز جامت
در ملک خدا وحی خداوند، پیامت
بر قلب عدو تیر بلا نطق هشامت
گویی سخن اوست همه تیغ شرربار
جز راه شما راه دگر سوی خدا نیست
در ملک خدا نور به جز نور شما نیست
جز خط شما مشی شما مذهب ما نیست
این است و جز این نیست درست است و خطا نیست
درس تو کم از نهضت شاه شهدا نیست
آن نهضت پاینده از این درس دهد بار
خلقت، نه فقط خالق منان به تو نازد
مؤمن نه، خدا داند ایمان به تو نازد
فضل و ادب و دانش و عرفان به تو نازد
زهرا و علی، احمد و قرآن به تو نازد
والله قسم شاه شهیدان به تو نازد
کز هر سخنت نهضت دیگر شده تکرار
تنها نه فقط زهر شرربار، تو را کشت
هر لحظه غمی آمد و صدبار تو را کشت
بیداد عدو نیمه شب تار تو را کشت
گه یاد فشار در و دیوار تو را کشت
بیش از همه منصور ستمکار تو را کشت
هر روز از او شد به تن و جان تو آزار
گه برد سوی قتلگهت پای پیاده
گه لب به جسارت به حضور تو گشاده
گه کرد ز بیداد، به قتل تو اراده
با هر سخنش بر جگرت زخم نهاده
او بر روی تخت و تو سر پای ستاده
حرمت نگرفت از تو و از احمد مختار
ای ماه فلک شمع شب تار بقیعت
صد قافله دل آمده زوار بقیعت
مرغ دل من گشته گرفتار بقیعت
هرچند که ویران شده آثار بقیعت
باشد که شبی در پی دیدار بقیعت
«میثم» ز ره دور نهد چهره به دیوار
غلامرضا سازگار
امام صادق (ع)
مدح
#پیامبر_اکرم__ص__مدح
بر باد داده عاشقی خاكسترم را
وقتی تو را ديدم زدم قيدِ سرم را
ايل و تبارم عاشق ايل و تبارت
نذرِ تو كردم والدين و همسرم را
با بُردنِ نامِ شما معراج رفتم
فطرس شدم دادي به من بال و پرم را
بايد برای عاشقی تَركِ قرن كرد
من آمدم اينجا ببينم دلبرم را
كویِ تو را جارو زدم با اشک و مژگان
از من نگير اين ديدهیِ رُفتگرم را
گريه نشانِ قلبِ پاک و صاف باشد
از دست دادم مدتی چشمِ ترم را
غارِ حرا ذاتش همان گوشهنشينیست
بايد كمی خلوت كنم دور و برم را
پرسيد كه مُزدِ رسالت را چه خواهی؟
گفتی نگه دار احترامِ دخترم را
گفتی كه اين خانه همان عرش برين است
گفتی فقط حيدر اميرالمؤمنين است
رضا قربانی
پیامبر اکرم (ص)
مدح
#پیامبر_اکرم__ص__میلاد
نام تو را نبرده مجسم نمیشوند
پیغمبران، گزیدهی عالم نمیشوند
در خیل انبیا، همه تنها پیمبرند
بیگفتن از وجود تو، آن هم نمیشوند
حتی پیمبران اولوالعزم در قیاس
هموزن با رسالت خاتم نمیشوند
صاحب کتاب مردم دنیا چرا ، ولی
شرط قبول توبهی آدم نمیشوند
افلاکِ بی تو معنی بودن ندارد و
منظومههای بی تو منظم نمیشوند
هم بی تو این زمین به تعادل نمیرسد
هم کوهها بدون تو محکم نمیشوند
بی تو تمام حی علاهای مأذنه
بعد از شهادتین فراهم نمیشوند
ناگفتههای سرٌ تو با خالق تو را
غیر از علی و فاطمه محرم نمیشوند
ای آفرینش از تو گرفته است تار و پود
ای وسعت مقام تو بی مرز و بی حدود
ای کوهها به بردن نام تو در قیام
ای رودها به گفتن ذکر تو در قعود
ای در اذان مأذنهها زنده تا ابد
ای در گلوی هرچه مؤذن پر از سرود
برگرد و از دوباره حرایی بیافرین
پرشد دوباره عرصه ی تاریخ از یهود
آل امیٌه شکل جدیدی به خود گرفت
شد کعبه در محاصرهی آلی از سعود
وقتش رسیده، باز الم یجعلی بخوان
شد وقت آن که باز ابابیلها فرود...
می بینم این که مردمِ در شعب روسفید
می بینم آن که روی ابوجهل ها کبود...
یاغی شده است کفر ، زمان مقابله است
طوفان شده است و شهر مهیای زلزله است
پای صلیب در شب نجران شکسته شد
برخیز یا رسول که وقت مباهله است
دنیای ظلم یک طرف اسلام یک طرف
ناحق و حق همیشه دو سوی معادله است
از جزیه و مصالحه دیگر گذشته کار
اصلا چه جای حرف چه جای معامله است
چرخی بزن به معرکهی ثم نبتهل
حالا که انزوای تو را کفر ، یک دله است
میبینم این که ظلم جهان را گرفته است
از ما دوباره تاب و توان را گرفته است
دستان استغاثهی ما رو به آسمان
حس قنوت، پیر و جوان را گرفته است
در استجابت غزلی را که گفتهاند
دست بهار، جان خزان را گرفته است
از شام تا یمن پر از الله اکبر و
شور علی زمین و زمان را گرفته است
آل سعود، شعله ور از بشکه های نفت
خون عقیق، دامنشان را گرفته است
فریادهای سیصد و چندی سوار سبز
از لشکر سیاه، عنان را گرفته است
بر بام کعبه نام علی را نوشته و
بوی خدا تمام اذان را گرفته است
محسن ناصحی
پیامبر اکرم (ص)
میلاد
#امام_صادق__ع__مدح
امام داشتنم ، احترام داشتن است
تمامِ لطفِ خدا را تمام داشتن است.
صفاتِ عشق به عاشق حیات خواهد داد
صداقت است که دل را نجات خواهد داد
گدای عشق شدم ، تا عطا کند با عشق
صداش میزنم امّا خدا کند با عشق!
سرم به سجده ی شُکر است این دقایق را
نشسته ام به تماشا امام صادق را!
به التماس نشستم دعا بفرماید
لبی تکان بدهد از خدا بفرماید!
برای حال به او اتصال میخواهم
برای خوب پریدن دوبال میخواهم
که باز اوج بگیرد زِ کنجِ سینه دلم
سفر کند ، سفرِ عشق تا مدینه دلم
سلام عرضِ ادب با ارادت آقاجان
بزرگِ ذکرِ خدا در عبادت آقاجان
کثیرُالعِلم کثیرُالحدیثِ ما آقا
بگیر دستِ مرا هم تو را خدا آقا
کلامِ وحی زِ بالا ، نزول میگیرد
لبت که نغمه ی قال الرسول میگیرد
شما حقیقتِ طوباست قامتت الحق
قیامت است شروعِ امامتت الحق
فدای هیبتِ بالانشینی ات آقا
بِجای شخصِ پدر جانشینی ات آقا
که میوه ی جگرِ باقرالعلوم تویی
لبالب از هُنرِ باقرالعلوم تویی
نَفَس بکش همه ی شهر باز زنده شود
وَ قلب ها به اذان و نماز زنده شود
اشاره ای بِنَما ، راه را نشان بدهی
مسیرِ سِیرِ الی الله را نشان بدهی
بگیر دستِ گدا را عطا درست کنی
دوباره زمزمه ی ربّنا درست کنی!
نگاه کن من از این نور راضی ام بِخدا
به چند حبّه ی انگور راضی ام بِخدا!
کریم بودنِ دستت به کار می آید
زمانِ شُکر کرم بیشمار می آید
همیشه حُرمتِ سائل نگاه داشته ای
همیشه چشمِ مدارا به راه داشته ای
رسیده باز به او هم پناه خیر کنی
به مالک بن انس ، تکیه گاه خیر کنی!
تکلمی کنی ، با نور آشنا بشود
دوباره دردِ دلش با شما دوا بشود
تو صادقی ُ مصدق محقق و طاهر
نجات هستی ُ منجی تو فاضلی صابر
شفاست آبِ وضویت نوای قرآنت
صدای زمزمه ی ، آشنای قرآنت
چنان حقیقتِ حق را دلت شناخته است
رُخت به یادِ رسول است رنگ باخته است
چه شان ُ منزلتی و چه مذهبی داری
چه مِنبری و چه درسی چه مکتبی داری
چه خلق کرده ای ، در یک کلام استادی
چهار هزار نفر ، هر کدام استادی!!
چهار هزار سوال و یکی جوابِ همه
چهار هزار مخاطب یکی خطابِ همه!!
چهار هزار مریدی که مست دورِ هَمند
وَ هر کدام به لطفت در عِلم یک عَلَمند!!
شُعارِ حضرتت این است مرتضی مولاست
وَ پرچمِ ولی الله تا ابد بالاست!!
به یادِ مادرتان چشمهایتان دریاست
دوای دردِ تَبت نیز ذکرِ یازهراست!
مُدام روضه گرفتی برای جدِ خودت
رسانده ای به دو عالَم صدای جدِ خودت
همیشه بانیِ این اشک بوده ای با اشک
به یادِ ساقیِ بی مشک بوده ای با اشک!
چِقَدر دل که به عرشِ خدا فرستادی
چِقَدر زائرِ کربُ بلا فرستادی!
می ارزد اینکه به دلهایمان صفا بدهی
براتِ دیدنِ شش گوشه را به ما بدهی
سرم به سجده ی شُکر است این دقایق را
نشسته ام به تماشا امام صادق را ...
حبیب نیازی
امام صادق (ع)
مدح
#پیامبر_اکرم__ص__میلاد
زمین غم را کنار انداخت، سرتاسر به وجد آمد
جهان در لحظهٔ میلاد پیغمبر(ص) به وجد آمد
رسید و خواندمش! از شوقِ نامش باز هم اسپند
برایش دانه دانه در دلِ مجمر به وجد آمد
چکید از خنده اش عطر گلابِ ناب! تا جایی...
که استشمام کرد و هر سحر قمصر به وجد آمد
أبوذر با صدای هر اذان شد وارد مسجد
به عشقش اقتدا کرد و از این دلبر به وجد آمد
دل انگیزانه با لحن حجازی تا تلاوت کرد
دل قران؛ خصوصاً سورهٔ کوثر به وجد آمد
محمد(ص)یامحمد(ص)یامحمد(ص)یارسول الله
دلم همواره با این ذکر، تا محشر به وجد آمد
به إذنش آمدم عیدی بگیرم تا شوَم عاشق
شب میلادِ فرزندش امام جعفرِصادق(ع)
نگاهش تا ابد آرامشی دلخواه و ممتد شد
شبیه جدّ خود خوشنام شد! نامش محمد(ع) شد
کرَم از جانبش پیوسته پُر کرده ست دستم را
چنانچه قسمتِ اولادهایم رزقِ بی حد شد
چه شاگردانِ جابرگونه ای تحویلِ عالم داد
چه استادانه در فقه و اصولِ دین زبانزد شد
دلش شد صادقیه، خط به خط لبریز شد از حق
هر آنکس از کنار حوزهٔ علمیه اش رد شد
خدا را پای «توحید مفضل» میشود فهمید
جهان با بندگی آغاز و راهی سمتِ مقصد شد
رئیس مذهبم میخوانمَش یک عمر و این یعنی
هوادار و مطیعِ دیگری هرگز نبایدشد
برایم با تشیّع ساخت اسلام و چه اسلامی
برایش کاش باشم مایهٔ زینت نه بدنامی! *
*امام صادق علیه السّلام فرمودند:
يا مَعْشَر الشِّيعَةِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَينا کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً.
ای شيعيان، شما به ما منسوب هستيد، پس مايه زينت ما باشيد نه مايه آبروریزی ما.
مشکاة الأنوار، ص67
مرضیه عاطفی
پیامبر اکرم (ص)
میلاد
#پیامبر_اکرم__ص__مدح
تازه مسلمانم مسلمانِ محمد
عاشق شدم امشب به قرانِ محمد
معلوم شد سررشته کار دلِ ما
دست ابوذر بود و سلمانِ محمد
محبوب اهل آسمان ها و زمین است
ذکر حسن جان و حسین جانِ محمد
امیّد دارم که خدا ما را ببخشد
تنها به حقّ این عزیزانِ محمد
جانم به ایمانی که دارد این پیمبر
عشق علی مخلوط ایمانِ محمد
امشب حبیبم را حبیب الله کردند
قلب مرا اینگونه خاطر خواه کردند
مبعوث گردید آخرین پیغام آور
قربان این پیغمبر اسلام آور
او آمده انسانِ توحیدی بسازد
در این فضای کفری و سرسام آور
از جا دوباره کنده ما را اسم او، چون
اسمش بُود تکبیرة الاحرام آور
نام اباالقاسم چه غوغاها که کرده
روی لب پیغمبرانِ نام آور
تو آسمانی هستی و روی زمین هست
معراج های تو هنوز ابهام آور
فهمیده ام که سینه زهرا بهشت است
چون بوده خیلی بوسه ات الهام آور
*
پیغمبر رحمت بیا رحمت بیاور
از مکه تا یثرب بیا هجرت بیاور
موسای ما شو از دل دریا گذر کن
عیسای ما شو با دَمت برکت بیاور
پشت تمام سنگ باران ها بهشت است
جان خدیجه یک کمی طاقت بیاور
این جا فقط دزدی و غارت می شناسند
قدری برای مردها غیرت بیاور
مردان حق زیر شکنجه آب رفتند
برخیز و با اسلام خود قدرت بیاور
عمار یاسرها هنوز چشم انتظارند
دلگرمی از آیین توحید تو دارند
کار رسالت از همین حالا شروع شد
با اسم ربک عشق بازی ها شروع شد
خاکستر روی سرت داده علامت
ام ابیها بودن زهرا شروع شد
تنهایی ات حالا به اوج خود رسیده
شعب ابی طالب و هجرت ها شروع شد
پرچم به دست حمزه دادی مانده ام که
جنگ احد یا روز عاشورا شروع شد
*
با اینکه تو پیغمبر امیّ مایی
اما سرآمد از تمام انبیایی
یک ریز می خواهم به عشقت بنویسم
تو مصطفایی مصطفایی مصطفایی
گردت همیشه بچه های کوچه جمعند
از بس که آقا جان تو خوب و با صفایی
داری خودت را می کشی از غصه ما
بابای امت تو چقدر درد آشنایی
اما حسابی وا نکن آقا که این قوم
اجر رسالت می دهند با بی وفایی
تو قبل اقرا گریه کردی بر حسین پس
تو اولین گریه کن خون خدایی
ای رحمت للعالمین جانم فدایت
عشق امیرالمومنین جانم فدایت
در زیر دین مصطفایند منبری ها
مدیون آن سیب بهشتند مادری ها
فردا علی گویان امیران بهشتند
چون نور چشمی تواند این حیدری ها
اربابمان را از سر لطف تو داریم
قابل ندارد به خدا این نوکری ها
مرکب شدی داری سواری می دهی پس
عشق حسین است فوق این پیغمبری ها
با یا علی دل بردنت زحمت ندارد
چه زحمتی؟ تا باشد از این دلبری ها
یک روز دینت می شود آقا جهان گیر
قران و عترت با همین تاج سری ها
کار خودش را کرده بیداری اسلام
دارد به باور می رسد ناباوری ها
مهدی دعای فرجش را نیز خوانده
تا انتقام کربلا چیزی نمانده
***
شاعر: نجمه پور ملکی
پیامبر اکرم (ص)
مدح
#امام_صادق__ع__مدح
شکر خدا که دست به دامان صادقیم
یعنی همیشه بی سر و سامان صادقیم
بی راهه نیست اینکه بگویم تمام ما
سلمان حیدریم و مسلمان صادقیم
از تشنگیِّ روز قیامت هراس نیست
تا لحظه ای که تشنه ی باران صادقیم
با دیدن صلابتِ ایوانِ کربلا
فکر درست کردن ایوان صادقیم
مثلِ فرشته های به دُور مزار او
در حسرت مزارِ چراغان صادقیم
احسان نرگسی
امام صادق (ع)
مدح
#پیامبر_اکرم__ص__میلاد
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند
گوشۂ هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند
سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند
دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند
میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
انبیا با اولیا...داوود و عیسی آمدند
نوح و ابراهیم با اسحاق یکجا آمدند
یوسف و یعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند
حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند
با ارادت با ادب، تعظیم کرده با یقین
محض بیعت با رسول الله(ص)؛ ختم المرسلین
آمد آنکه عطرِ او جاریست در بویِ گلاب
محض ویران کردن بتخانه ها شد انتخاب
آتش ِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب
طاق کسری، کلّ ایوان مداین شد خراب
دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده
گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده
رحمةٌ للعالمین است و محمد(ص) آمده
حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی حد آمده
پیش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده
«لم یلِد» می خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده
لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق یکیست
محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست
مثل اقیانوس در لطف و کرم بی انتهاست
دستهایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست
سیرتش قران پسند و صورتش چون سوره هاست
دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست
شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور
جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور
قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد
دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد
در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد
بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد
خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی:
تا قیامت «لا أمیرالمؤمنین إلّا علی(ع)»
نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور
یک به یک قرانِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور
میشود بی حُبّ آنها راهِ حق صعب العبور
موسم دلدادگی شد، کلّ عالم در سرور
در مدینه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبی
هم پیمبر(ص) آمده هم صادقِ آلِ نبی(ع)
در نگاهش جنّتُ الاعلی تماشایی شده
پای درس او شلوغ است و چه غوغایی
بسکه لحنش مهریان و گرم و زهرایی(س) شده
حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده
«قل هوالله احد» شد دینم و ذکر لبم
شد امام ِ جعفرِ صادق(ع) رئیس ِ مذهبم
هست یابن الباقر(ع) و در علم، بی مثل و بدل
زهد از گفتار او پیدا؛ نمایان در عمل
راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل
پس به عشقش خوانده ام «حیّ علی خیرالعمل»
با نمازِ اول وقتم خریدم مغفرت
از شفاعت بهره مندم میکند در آخرت!
مرضیه عاطفی
پیامبر اکرم (ص)
میلاد
#امام_صادق__ع__میلاد
ای شیعه شب نشاط وشور است
لبخند بزن گه سرور است
یک بار دگر مدینه عشق
غرق طرب ونشاط وشور است
زین آینه ی شعور ودانش
آئینه ی روشنی زنوراست
ازجلوه نور علم و تقوا
یثرب به خدا که رشک طور است
گر آمده فصل شور و شادی
گر غم زدل همه به دور است
احیــاگــر دیــن ومکتب آمد
ای شیعه رئیس مذهب آمد
آمد به همه سرور بخشد
شیدائی وشوق وشور بخشد
یاقامت بردباری وعلم
یک جان ودلی صبور بخشد
با پرچم دانش وفضیلت
برخلق جهان شعور بخشد
تاریکی وغم ز دل زداید
تا آینه ای زنور بخشد
تا برهمه تشنگان دانش
یک جرعه می طهور بخشد
احیــاگــر دیــن ومکتب آمد
ای شیعه رئیس مذهب آمد
او آینه ی کمال علم است
اوجلوه ای ازجلال علم است
برلوحه ی دانش وفضیلت
سرچشمه ی بی زوال علم است
این است شرافتش کز احمد
برسینه ی او مدال علم است
گر طالب فضل ودانشی تو
او رشته ی اتصال علم است
با نغمه ی یا امام صادق
گربرسر تو خیال علم است
احیــاگــر دیــن ومکتب آمد
ای شیعه رئیس مذهب آمد
گرعشق ورا به سینه داری
گوهر تو در این خزینه داری
پا پرتویی ازمحبت او
انوار ولا به سینه داری
ای آن که تو را ولایت اوست
یک گوهر بی قرینه داری
گر دست زدی به دامن او
دربحر بلا سفینه داری
ای دوست اگر چنان «وفایی »
شوق سفر مدینه داری
احیــاگــر دیــن ومکتب آمد
ای شیعه رئیس مذهب آمد
حاج سید هاشم وفایی
امام صادق (ع)
میلاد
#امام_صادق__ع__مدح
سر چشمه جاودانگی ها
تشنه به وصال توست دریا
روی تو به ماه نور بخشید
آن روی چو آفتاب زیبا
شد آیتی از خدا جمالت
شهد نبوی دهد کلامت
صد دسته فرشته هر شب و روز
از عرش خدا دهد سلامت
اسلام چه هست؟ مکتب تو
شیرینی دین ز مذهب تو
شد لب به لب دلت پر از نور
قرآن چکد از دو تا لب تو
ای منبع فیض آسمانی
بر مرغ خرد تو آشیانی
خاموش شود چراغ دانش
یک لحظه اگر ز خود برانی
هرچند نکرده ای معطل
آموختی علم را مفصل
ای ساقی باده های توحید
نوشیده ز دست تو مفضل
شاگرد تو عالمی سراسر
خورشید که خاک را کند زر
آموخته علم کیمیا را
در مکتب کی؟ امام جعفر
از سر جهان تویی خبردار
یک لحظه بیا و پرده بردار
بگذار که مستفیض گردم
با نطقت از آن لب شکربار
امید من و همه خلایق
عالم شده بر در تو عاشق
میمیرم اگر مرا برانی
از خانه ی خود امام صادق
****
میلاد خانی
امام صادق (ع)
مدح
#پیامبر_اکرم__ص__میلاد
ربیع الاول آمد شاد دلها شد
دو خورشید جهان آرا هویدا شد
دو گل از بوستان حق نمایان شد
جهان از مقدم این دوچو رضوان شد
یکی برآمنه نورخدا احمد
یکی بر ام فروه هدیه از سرمد
یکی از مکه سر زد روی چون ماهش
یکی اندر مدینه عزت و جاهش
یکی از دیدنش مادر شده خرسند
یکی بر باقر علم نبی فرزند
یکی باشد محمد کعبه ی دلها
یکی صادق امید مردم دنیا
یکی نور خدای لایزال آمد
یکی زهرا نسب حیدر خصال آمد
یکی ختم رسالت احمد و محمود
یکی بر باقر علم نبی مولود
یکی آیات قرآن را بود معنا
یکی از نسل حیدر باشد و زهرا
یکی ختم رسالت آمده احمد
یکی ششم امام از خالق سرمد
یکی پیغمبر است و رهبری لایق
یکی شمس هدایت حضرت صادق
یکی بااو شود دین خدا کامل
یکی بحر شرف را لنگر و ساحل
یکی بنیانگذار مکتب قرآن
یکی در آسمان دین مه رخشان
یکی مهرش به دل ها منجلی باشد
یکی از نسل زهرا و علی باشد
یک ختم رسولان مصطفی باشد
یکی صادق گل باغ ولا باشد
یکی نور خدا پیغمبر خاتم
یکی سر تا به پا رحمت در این عالم
یکی پیغمبر ختمی مآب آمد
یکی دریای دین را درناب آمد
یکی بر خلق این عالم پدر باشد
یکی در خلق و خو زهرا سیر باشد
یکی نور خدا پیغمبر اکرم
یکی صادق بود سرالله اعظم
یکی بر خلق این عالم معین آمد
یکی بر شیعیان حبلالمتین آمد
یکی ختم رسل پیغمبر رحمت
یکی مهر وولای او بودنعمت
یکی ختم رسالت از سوی داور
یکی بر شیعیان مرتضی رهبر
یکی نور خداوند مبین باشد
یکی مهرش قرار مومنین باشد
یکی خورشید تابان رسالت شد
یکی ریشهکن ظلم وضلالت شد
یکی اوجش بود از خاک تا افلاک
یکی چون ختم مرسل طیب است وپاک
یکی از سوی حق خیر کثیر آمد
یکی در جودورحمت بی نظیر آمد
یکی با اذن حق رفته سوی معراج
یکی خلق جهان بر او بود محتاج
یک آیینه ی ایزد نما باشد
یکی سرمنشأ جود و سخا باشد
یکی نامش بود بر درد ما درمان
یکی بهرهمه اسطوره ی ایمان
یکی باشد شفیع صحنه ی محشر
یکی بر شیعیان مرتضی یاور
یکی بر شیعیان باب نجات آمد
یکی حلال جمع مشکلات آمد
یکی بر درد بی درمان دواباشد
یکی درگاه او دارالشفا باشد
یکی درگاه او خلدبرین باشد
یکی در بحردین در ثمین باشد
یکی قبرش بود دارالامان ما
یکی باشد امام مهربان ما
یکی قدر وبهای او رفیع باشد
یکی زینت فزا اندر بقیع باشد
یکی نور دو چشمان (رضا )باشد
یکی هم این (رضا)را مقتدا باشد
رضا یعقوبیان
پیامبر اکرم (ص)
میلاد
#امام_صادق__ع__میلاد
نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را
به کوه طور ببین سجده ی شقایق را
امام پنجم شیعه پدر شد و حالا
گرفته در بغل خویش امام صادق را
ز گوشه ی لبش، از خنده اش عسل ریزد
به جای نقل، خدا بر سرش زُهَل ریزد
مدینه بود و شبی مثل ماه، نورانی
شبی که گشت زمان غرقِ نور افشانی
شبی که حضرت باقر لبش شکوفا شد
نداشت مثل همان شب مدینه دورانی
خبر رسید ملایک به شور آمده اند
ز عرش روی زمین سمت نور آمده اند
مدینه شاهد مولود بی نظیر شده
عروس حضرت زهرا به او اسیر شده
به کف گرفته علوم تمام عالم را
مرید جاذبه هایش ابابصیر شده
کرامت و حسناتش شبیه حیدر شد
بلاغتِ نفسش هم، زُراره پرور شد
تولدش خبر از نورگستری دارد
شرافت قدمش ذره پروری دارد
ملائکه همه در عرش یک صدا گفتند
عروس حضرت زهرا چه گوهری دارد
چه گوهری، که ربوده است قلب عاشق را
به صولتش زده حق مُهر و مومِ حاذق را
کرشمه های نگاهش بهشت می سازد
برای دلشده ها، سرنوشت می سازد
خودش حرم که ندارد، ولی دل ما را
شبیه صحن و سرا خشت خشت می سازد
شمیم عطر تنش بوی یاس را دارد
تمام زندگیش بوی ربنا دارد
به یمن مقدم صادق، خزان تمام شد و
رسیده موسم شادی و، غم حرام شد و
رسیده اند همه بهر تهنیت از عرش
مسیر خانه اش امروز ازدحام شد و
همینکه بوسه ز پایش فرشته می چیند
ترانه روی لب جبرئیل می شیند
رسید و جامعه را شیعه کرد و انسان کرد
مطیعِ امر خدا را شبیه ِ سلمان کرد
لطافت از نفحاتش چکید و، عالم را
به خلصت نبوی یک شبِ مسلمان کرد
رسید و داد خدا دست او شفاعت را
نوشته اند به خاک رهش هدایت را
نوشته اند به وصفش شفاعتش حتمی است
گدا که داشته باشد کرامتش حتمی است
به ما که شیعه ی اثنی عشر شدیم، حتماً
به حشر و محشر کبری عنایتش حتمی است
مسیر خانه اش از آسمان گذر دارد
بدیهی است که از عرش هم خبر دارد
رضا باقریان
امام صادق (ع)
میلاد
#پیامبر_اکرم__ص__میلاد
نیست در قاموس ما دیوانگان ، سر داشتن
جز درون میکده از خمره در برداشتن
در فراق دلبران چشمان ابتر داشتن
یا که حتی لحظه ای سودای محشر داشتن
پشت ما گرم است وقتی که گرفتار توییم
نسل اندر نسل ما مجنون و بیمار توییم
مادرت گل کاشته با این گوهر آوردنش
طیب الله دارد این شکل قمر آوردنش
شان او پیداست از نوع ثمر آوردنش
سروری کرده به عالم با پسر آوردنش
میدهد فرزند او پیغمبران را خاتمه
مادر تو میشود مادر بزرگ فاطمه
جلوه کردی ، جلوه ات سر منشاء هر نور شد
چشم وا کردی و چشم دشمنانت کور شد
جبرئیل از خدمت در خانه ات ماجور شد
کار و کسب دکهء لیلا پرستان جور شد
خیر تو بر کافر و گبر و مسلمان میرسد
مهرت اما بیشتر بر قوم سلمان میرسد
محضرت همواره ما عرض ارادت کرده ایم
به گدایی کردن از این خانه عادت کرده ایم
از تو و اولادت استمداد حاجت کرده ایم
با درود بر شما کسب سعادت کرده ایم
حرف عشقت که میاید عقل مرتد میشود
بیشتر نام پسرهامان محمد میشود
رحمة للعالمینی و خدای رأفتی
نیست از نام تو بالاتر برایم لذتی
هر کسی دور از شما باشد ندارد عزتی
هر کجا رفتی و هر لحظه به فکر امتی
حب تو مارا به کشتی نجات انداخته
یک صدم از رحمتت ما را حسینی ساخته
دلربای عالمی و دلبرت باشد علی
تو خودت سرلشکری و لشکرت باشد علی
در شب معراج هم دورو برت باشد علی
وحی منزل هستی و پیغمبرت باشد علی
عالمی در حیرت قلب علی آباد توست
در مقام تو همین بس که علی داماد توست
خطبه میخواندی مکرر از وقار بوالحسن
رد الشمست میشود تنها نثار بوالحسن
وقف تو میشد فقط دارو ندار بوالحسن
عالمی مبهوت ماند از اعتبار بوالحسن
در دعاهایت قسم دادی به حق مرتضی
جانشینی تو باشد مستحق مرتضی
عمر خود را دائما صرف نیایش کرده ای
دیده ای هر جا یتیمی را نوازش کرده ای
شرح اوصاف علی را تو نگارش کرده ای
دخترت را ، احترامش را ، سفارش کرده ای
زنده بودی اهل بیتت محترم بود ای رسول
بعد تو اما لگد ها خورد زهرای بتول
محمد کیخسروی
پیامبر اکرم (ص)
میلاد
#پیامبر_اکرم__ص__مدح
دل ربودن از تمام خلق عالم کار توست
ای طیب درد مندان! عالمی بیمار توست
از همان اول که پا در عرصه ی دنیا زدی
حامل وحی خدا همراه و خدمتکار توست
بی گمان قبل از چهل سال عالمی مست تو شد
تا قیامت خمره ی انگورها سرشار توست
قلب می گیری، به جایش حب زهرا می دهی
عشق با ارزش ترین کالای در بازار توست
آینه تکثیر کردی تا خدا را بشنویم
سیزده آیینه حق، تکرار در تکرار توست
در اُحُد ثابت شد آنکه در میان معرکه
در نرفت و ماند و زخمی شد به واقع یار توست
یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی
اسم اعظم در میان غالب اذکار توست
ایمان کریمی
پیامبر اکرم (ص)
مدح
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#وحدت_اسلامی
#غزل
🔹وحدت دلها🔹
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
فرقی ندارد از چه نژاد و چه فرقهایم
با عشق تو همیشه دل ما مؤید است
جاریست سُکر واعتَصِمُوا... لا تَفَرَّقُوا...
بعد از تو این جنون دمادم که ممتد است...
ای زندگی ما همه حال و هوای تو!
حال تو مبدأ است و هوای تو مقصد است...
ماندهست رد پای تو بین زمین و عرش
باران بوسههاست که در رفت و آمد است
دل را سپردهایم به عشقش که قرنهاست
بنیانگذار وحدت دلها محمد است
#رضا_نیکوکار