#دوبیتی_های_شروع_ماه_مبارک_رمضان
شکر لله رمضان ماه خدا باز آمد
در سحر نغمه ی الله به آواز آمد
سفره ی رحمت و بخشایش او گشت عیان
بار دیگر دل عشاق به پرواز آمد
****
فضا آکنده از عطر خدا شد
دوباره سفره ی رحمت بپا شد
بهار بندگی و توبه آمد
ز حق رزق کریمانه عطا شد
****
با رمضان نور و صفا آمده
سفره ی پرفیض خدا آمده
رحمت حق بار دگر شد عیان
ماه مناجات و دعا آمده
****
آمده ماه رمضان ماه عشق
بندگی و سجده به درگاه عشق
درگه لطف و کرمش گشته باز
تا که کنی بندگی شاه عشق
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#مناجات_رمضانی_گریز_به_کربلا
باز ماه رمضان آمد و مهمان توام
بر سر سفره ی تو چشم به احسان توام
باز ماه رمضان آمد و گریان هستم
تو ببین حال تباهم که پریشان هستم
با همه کثرت عصیان تو گرفتی دستم
لطف تو شامل من بوده که مهمان هستم
رمضان است که آغوش تو بر من باز است
نیمه شب اشک و دعا با دل من دمساز است
با همه بار گناهم تو نجاتم دادی
دعوتم کرده ای و برگ براتم دادی
یعنی از آتش دوزخ تو رهایم کردی
و مرا شیفته ی کرب و بلایم کردی
بار الها به پیمبر به علی و زهرا
گنهم عفو نما و ببرم کرب و بلا
کربلایی که غمش بُرده همه تاب و تَبَم
شده دوریِ حرم غُصه ی هر روز و شبم
در غروب رمضان تشنه و بی تاب شدم
یاد لب تشنگیِ حضرت ارباب شدم
یاد آن خنجرِ دشمن به روی حنجرِ شاه
خواهرش از روی تَل سوی حسین کرده نگاه
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#غزل_ماه_مبارک_رمضان
در رمضان هر دلی بوی خدا می دهد
بوی مناجات عشق بوی دعا می دهد
خوان کرم را خدا بار دگر گُستَراند
رحمت حق دائماً بر دل ما می دهد
عطر خوش هر سحر بر همه دلها نشست
لحظه ی افطار ،حق، نور و صفا می دهد
چشم امید همه بر کرم و لطف اوست
دعوت او کن قبول تا که ندا می دهد
چاره ی بیچارگان نسخه ی درمان اوست
درد دل افشا بکن تا که شفا می دهد
قلب همه عاشقان حریم اَمن خداست
دل چو حریمش شود قدر و بها می دهد
دیدن عرش خدا وَجه حسین است و بس
به هر که مشتاق اوست کرببلا می دهد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#زمزمه_زیبای_مناجات_ماه_رمضان
شبای رحمت و دعا از راه رسیده
شبای آشتی کنونِ با خدا رسیده
رسیده رحمت خدا از آسمون
مهمونی داره باز خدای مهربون
ببین که از کرم می ده پناهمون
اِغفرلَنا ذُنوبَنا یا رَبَّنا (۳)
چی میشه که منو به پیشت می کشونی
با رو سیاهیم بین خوبات می نشونی
ببین گدا اَم و تویی پادشاهم
اومده ام باز با دل پر گناهم
غیر تو یاری ندارم ای پناهم
اِغفرلَنا ذُنوبَنا یا رَبَّنا
شبای این ماه پر از غم و سوز و گدازه
دست گدا ، رو به خدای بی نیازه
آرزومونه که بیاد آقای ما
تا که باهاش یبار بریم کرببلا
ناله کنیم برا حسین تو قتلگاه
اِغفِر لَنا ذُنوبَنا یا رَبَّنا
تشنگیِ ماه رمضون به اشک و آهه
آه از لبِ خشک حسین تو قتلگاهه
آخه حسین لحظه ی آخر تشنه بود
حنجر خشک آقا زیر دِشنه بود
حنجر خشک آقا زیر دِشنه بود
غریب کربلا حسین ، آقا آقا (۳)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
بعد یک سال آمدم از راه
خسته و رو سیاه و شرمنده
انت کهف الامان! کجا برود
غیر درگاه لطف تو بنده
بنده ای که دوباره همراهش
کوله باری گناه آورده
بنده ای که بریده از همه جا
و به لطفت پناه آورده
عبد فرار تو منم آری
حال اما فقد هربت الیک
نادما مذعنا و منکسرا
مستکینا وقفت بین یدیک
بگذر از بنده یا "کریم الصفح"
ای که بر سینه دست رد نزدی
با تمام وجود می گویم:
"یا رجایی علیک معتمدی"
آمدم تا دوباره گریه کنم
گریه درمان هر پریشانی است
اشک تنها سلاح سربازی است
که میان حصار زندانی است
حرف از گریه شد دلم لرزید
یاد "یابن شبیب" افتادم
یاد "ان کنت باکیا لشی"
یاد "شیب الخضیب" افتادم
من بمیرم برای آقایی
که میان دو نهر آب روان
با لب تشنه... بس کن ای شاعر
السلام علیک یا عطشان
بارالها بدون شک آخر
همه را با حسین می بخشی
بهر بخشش بهانه می خواهی
تو به یک یا حسین می بخشی
#احسان_تبریزیان
#ماه_مبارک_رمضان
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم
همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم
رمضان است، بیایید سبکبار شویم
میتوانیم در این ماه به قرآن برسیم
میتوانیم در این ماه، علیوار شویم
ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه
تا نمکخوردهٔ این سفرۀ افطار شویم
چشمها را بتکانیم در این ماهِ زلال
با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم...
سِرِّ سی جزء به سی روز فرو میآید
هان! رفیقان! همه آیینهٔ اسرار شویم
یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد
با خداوند، در این ماه مگر یار شویم
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم
همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#مناجات
#رمضان_الکریم
از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟
من مانده ام و این همه ذلت، به چه قیمت؟
از نعمت سرمایه ی خود، بهره نبردم
سرمایه ی عمرم شده حسرت، به چه قیمت؟
گیرم که گناه است و نشاطش که چنین نیست
ای دل تو بگو بردنِ لذت، به چه قیمت؟
یکبار نگفتم به خودم، لحظه ی غفلت
آزرده شود حضرت حجت به چه قیمت؟
از بس که نچرخیده زبانم به مناجات
شد ورد لبم تهمت و غیبت، به چه قیمت؟
غافل شدن از مرگ و قیامت هنری نیست
رسوایی در روز قیامت به چه قیمت؟
دلبسته ی دنیا شدم و ماحصلم سوخت
رفت از کف من فیض شهادت، به چه قیمت؟
درمانده ام از معرفت حق که مرا هم
با کوه گناه، کرده دعوت، به چه قیمت؟
مقصود، علی باشد و فردوس بهانه است
بی روی علی، دیدنِ جنت به چه قیمت؟
صد شکر که در خیل محبین حسینم
خارج شوم از بزم محبت به چه قیمت؟
در کوفه همه پشت به ارباب نمودند
حیرت زده ام که به چه قیمت؟ به چه قیمت؟
از کوچکی و پستی دنیا چه بگویم
غارت شده پیراهن حضرت به چه قیمت؟
#محمد_جواد_شیرازی
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
سحر دمیده و بر شیشه میزند باران
هوا مسیحنفس شد، به مقدم رمضان
جوانهها همه دست دعا به شاخه بلند
شکوفههای بهاری به ذکر الرحمان
وضو گرفته شقایق به جرعهای شبنم
نسیم غرق نیایش، درخت محو اذان
گل محمدی و نغمۀ خوش صلوات
نگاه نرگس سرمست همچنان نگران
خوشا تلاوت قرآن به وقت آمدنت
خوشا دعای سحر در نمازخانۀ جان
اگرچه زخمی صد داغ کهنه است زمین
نگاه لطف تو کافیست تا بگیرد جان
سلام بر تو که اصل سلام دیدن توست
سلام بر سحرستان اول رمضان
#نغمه_مستشار_نظامی
#مناجات_با_خدا
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را
میشمارم باز جرم بیشمار خویش را
روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه
تیره کردم آسمان روزگار خویش را
هر زمستان رفت، آمد یک زمستان دگر
چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را
هیچکس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست
کاش دستت میسپردم اختیار خویش را
از همان روز ازل باید خدایی میشدم
در حریم یار میجُستم دیار خویش را
کاش دست مهربانت سایهبان من شود
تا بپوشانم خطای آشکار خویش را
صحبت از عفو و بزرگی و کرامت میشود
تا به سمت تو میاندازم گذار خویش را
تو یقیناً میشناسی خوبتر از من مرا
من نمیدانم صلاح کاروبار خویش را
عهد میبندم نباشم غافل از اعمال خود
باز یادم میرود قول و قرار خویش را
بس که سر زد از منِ رسوا خطا و اشتباه
عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را
پیله کرده نفس امّاره به جسم و روح من
کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را
آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط
در میان خلق کم کردم عیار خویش را
خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد
در عوض دادم دل شبزندهدار خویش را
چندقطره اشک و دست خالی و چشمانِ تر...
با خودم آوردهام داروندار خویش را
بین زندان گناهان یاد تو افتادهام،
تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را
یا الهَ العالَمین! إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین
هرچه باشم روی لب دارم شعار خویش را
::
ای که با لبهای تشنه قتل صبرت کردهاند...
زینب از کف داده بعد از تو قرار خویش را
#مجتبی_خرسندی
#ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسین_علیه_السلام_مناجات_ماه_رمضان
ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
روزه یعنی که به تکبیرة الاحرام سحر
قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین...
روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست
چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین...
این «حبیب» است که یک روزه به دست آوردهست
سندِ دیدن محبوب به امضای حسین
روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر
شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین
روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست
آب بردن به سوی خیمۀ گلهای حسین
روزه یعنی که توقف به لب شط فرات
اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین
وقت افطار شد، ای سوخته در آتشِ دل!
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
#محمدجواد_غفورزاده
#مناجات_باخدا
#شب_اول_ماه_رمضان
به خواب غفلت اگر مانده ام سحرها را
ولی صدا زده ای عبد بی سر و پا را
بیا همین شب اول بگو که بخشیدی
بیا همین شب اول قبول کن ما را
گناه پشتِ گناه آمد و زمینم زد
چنان که برده ز یادم مسیر دریا را
به گریه ی سحری کاش عادتم بدهی
کمی به من بچشان لذت تماشا را
اسیر غفلتم و مرگ رفته از یادم
بگو چه کار کنم قبر و هول آنجا را
به آبروی علی... آبروی ما نرود
به زیر پرچم اوئیم صبحِ فردا را
به عشق شاه نجف عاقبت به خیر شویم
اگر علی بزند پای نامه امضا را
به غیر روضه به جایی نمی برم راهی
رها نمی کنم این تکیه گاه و مأوا را
نگیر از من بیچاره کنج هیئت را
نگیر از من دل مرده این مسیحا را
ــــــــــــــــــــــــــ
کفن برای تو پیدا نشد عزیزالله
حصیر شد کفن شاه... کارِ دنیا را!!!
۲۱ اسفند ۱۴٠۲
#وحیدمحمدی
#مناجات
در بسته بود اما در را کریم وا کرد
از بس گدا بر این در هرشب خدا خدا کرد
با یاکریم و یارب حاجت گرفت سائل
از بس نشست اینجا ، از بسکه پا به پا کرد
مولا به عبد رو داد تا بنده رو نگیرد
بنده فقط جفا و مولا فقط وفا کرد
دست مرا گرفت و با خود به خانه اش برد
او این غریبه را هم با خویش آشنا کرد
رو راست باشم اصلا ، خیلی به ما بها داد
بی قیمتیم و ما را با اشک پر بها کرد
از او مدام دعوت ، از ما نشد اجابت
بی اعتنا شدیم و او باز اعتنا کرد
با او وفا نکردیم ، او را صدا نکردیم
با این وجود ما را راهی به کربلا کرد
ما را به هیأت آورد ، بین رعیٌت آورد
ارباب دید ما را ، در را دوباره وا کرد
با اینکه سر جدا بود ، بر روی نیزه ها بود ،
دید اشکمان درآمد خیلی به ما دعا کرد
#محسن_ناصحی
بهمناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
غروب بود که "حَیَّ عَلی" رسید به ما
خوش آمدیدِ خدا از سَما رسید به ما
چه خوب شد رفقا! دور دور ما شده است!
دعا کنید، که اذن دعا رسید به ما
دوباره گوشهی این خانه جایمان دادند
دراین شلوغی میخانه، جا رسید به ما
غریبه دور و بر ما زیاد بود اما
طراوتِ نفسی آشنا رسید به ما
دوباره شوق گرفتیم بندهاش باشیم
گرفته بود دل ما، صفا رسید به ما
کجاست دست گدایان، کریم آمده است
کریم آمد و دست عطا رسید به ما
به جای ثروت دنیا "نجف" به ما دادند
خوشا به طالع ما، خاکِ پا رسید به ما
حساب سی شبهی ما فقط به دست "علیست"
فقط به عشق "علی"، اِهدِنا رسید به ما
"علی" مراقب ما بود و هست و خواهد بود
همیشه و همه جا این "بها" رسید به ما
برای سفرهی افطار هم حواسش بود
کمی هم از رُطبِ "مرتضی" رسید به ما
شروع ماه مبارک صدا زدیم "حسین"
شروع ماه خدا "کربلا" رسید به ما
عیار روزهی ما گریه بر "حسین" باشد
هزار خیر در این گریهها رسید به ما
::
به روزهی رمضان "روضهی عطش" دادند
غمِ لبان عزیزِ خدا رسید به ما
همان لبی که حرامی لگد به رویش زد
درآن میان، خبر از نیزهها رسید به ما
سپاه شام صدا زد که: پیرهن اینجاست!
سپاه کوفه صدا زد: عبا رسید به ما!
#سیدپوریا_هاشمی
#ماه_مهمانی
غروب، کوه، نسیم، آسمان، ستاره، هلال
دوباره فرصت آن شد که وا کنم پر و بال
به شهر مژدهٔ لبخند ماه خواهم داد
اگر بچینمش از پشت بامِ استهلال
منی که کنج دلم آیه آیه خوف و رجاست
منی که روی لبم یا محول الاحوال
رسیده وقت رسیدن! چرا بمانم دور؟
رسیده فصل رسیدن! چرا بمانم کال؟
دل خزانزدهٔ من بیا جوانه بزن
ببر به درک سحرها بهار را امسال
تو میرسی _اگر اینروزها اراده کنی_
به دشتِ ناشدنیها، به قلههای محال
نگاه کن به در خانهاش! ببین باز است!
و آمدهست خود میزبان به استقبال!
عجب شروع قشنگیست ماه مهمانی
تمام سال نو ای کاش بر همین منوال…
#فاطمه_عارفنژاد
#مناجات_با_خدا
#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
در بسته بود اما، در را کریم وا کرد
از بس گدا بر این در، هرشب خدا خدا کرد
با یاکریم و یارب، حاجت گرفت سائل
از بس نشست اینجا، از بسکه پا به پا کرد
مولا به عبد رو داد، تا بنده رو نگیرد
بنده فقط جفا و، مولا فقط وفا کرد
دست مرا گرفت و، با خود به خانهاش بُرد
او این غریبه را هم، با خویش آشنا کرد
رو راست باشم اصلاً، خیلی به ما بها داد
بی قیمتیم و ما را، با اشک پُر بها کرد
از او مدام دعوت، از ما نشد اجابت
بی اعتنا شدیم و، او باز اعتنا کرد
با او وفا نکردیم، او را صدا نکردیم
با این وجود ما را، راهی به کربلا کرد
ما را به هیأت آورد، بین رعیت آورد
ارباب دید ما را، در را دوباره وا کرد...
#محسن_ناصحی
#مناجات_باحضرت_ولی_عصرروحی_ فداه
سالی گذشت اما تو را پیدا نکردم
فکری به حال این دل رسوا نکردم
شرمنده ام آقا، برای دیدن تو
این چشم های خشک را دریا نکردم
پر دارم اما پر نمی گیرم به سویت
بند گناهم را ز پایم وا نکردم
همت برای ترک معصیّت ندارم
گفتم که توبه می کنم اما نکردم
پیش همه نام تو را بردم همیشه
اما خودم را در دل تو جا نکردم
گفتی بیا، من روی گرداندم ز رویت
من با دل تو خوب، اصلا تا نکردم
جز روضه ها ما را پناهی نیست فردا
کاری برای محشر کبری نکردم
چون خواهری که بین مقتل داشت می گشت
گشتم ولی آقا تو را پیدا نکردم
#وحیدمحمدی
#مناجات_با_خدا
باز هم باران بسم الله الرحمن الرحیم
سفره ی احسان بسم الله الرحمن الرحیم
خواندن آیات سرخ گل ز قرآن چمن
در بهارستان بسم الله الرحمن الرحیم
لقمه ای نان و نیایش در حضور آسمان
بر لب ایوان ِ بسم الله الرحمن الرحیم
خوردن سیبی بهشتی از درخت باغ نور
با لب و دندان ِ بسم الله الرحمن الرحیم
شب نشینی با ملائک در شبستان دعا
خواندن قرآن ِ بسم الله الرحمن الرحیم
همنشینی با خدا در زیر نور ماه عشق
در شب چشمان ِ بسم الله الرحمن الرحیم
مثل مولانا شقایق ، سوختن از داغ عشق
از تب سوزان ِ بسم الله الرحمن الرحیم
تو شب قدری و شیطان می شناسد قدر تو
بندگی کن ، جان بسم الله الرحمن الرحیم
بندگی کن تا بمیرد در تو شیطان رجیم
تا شوی انسان ِ بسم الله الرحمن الرحیم
#رضااسماعیلی
#یاعلی_علیه_السلام
نه فقط خلیل تبر به کف به مصاف بتکده یاعلی...
نه فقط کلیم عصا به دست، میان شعبده یاعلی...
به رکوع آیهی إنّما، به وفای سورهی هلأتی
به حدیث قدسی لافتی، که خدا صدا زده یاعلی!
نه کسی شبیه تو تا ابد، که یَکن لکَ کفواً أحد
نه کسی شبیه تو از ازل، به جهان نیامده یاعلی!
به شهادت أرِنی قسم، به فمَن یمُت یرَنی قسم
که ز هرطرف به تو میرسم به یکی مشاهده یاعلی!
چه مباهله است و غدیر خم؟! وَ نساءَنا وَ نساءَکم
که تمامِ فاطمه یکصدا همه یاعلی شده یاعلی!
تو همانکه فاتح خیبری، تو همانکه ساقی کوثری
که بدون اینهمه دلبری، دو جهان چه فایده یاعلی!
پسر عدالت مرتضی، همه اولیا همه انبیا
لِترابِ مقدمِه الفِدا، تو بشارتش بده یاعلی!
ضربان میکده یاحسین و سکوت میکده یاحسن
صلوات میکده یامحمّد و ذکر میکده یاعلی!
#مهدی_جهاندار
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
#دورنیست
روزگار وصل یار ای اهل عالم دور نیست
تا که اسباب فرج گردد فراهم دور نیست
من یقین دارم که نزدیکست ایام وصال
تا قیام منجی عالم مسلم دور نیست
شک ندارم عنقریب آید سپهسالار عشق
تا زند بر روی بام کعبه پرچم دور نیست
از جوار کعبه می¬آید امام المنتظر
انسجام کُفر را تا پاشد از هم دور نیست
او وصی الانبیاء و نور چشم اولیاست
تا شود از مقدمش گلزار عالم دور نیست
سرنگون گردد بساط کفر و بنیاد نفاق
حق شود در سایه عدلش مکرّم دور نیست
قائم مالک رقاب و جبرئیلش در رکاب
تا شود تفسیر از و آیات محکم دور نیست
آخرین ماه ولایت آنکه در یوم القیام
اقتدا بر او کند عیسی ابن مریم دور نیست
جمعه ها بگذشته اما جمعه ای آید پدید
نازنین ماهی ز پشت ابر کم کم دور نیست
آفتاب بی غروبش می¬کند حتماً طلوع
تا بتابد نور آن مهر مجسّم دور نیست
می شود پائیز هجرانش «مقدم» چون بهار
تا شود گلزار هستی سبز و خرم دور نیست
#مقدم
.
#پایان_ماه_شعبان
شعبان گذشت و حال دلم روبراه نیست
در کولهبارِ زندگیام جز گناه نیست
سوگند بر حقیقتِ سِیر و سلوکِ عشق
چون من در این طریق، کسی روسیاه نیست
عمرم به غفلت و ضررِ معصیت گذشت
کارم به غیرِ ناله و اندوه و آه نیست
آخر چگونه واردِ ماهِ خدا شوم؟
بیچاره را به خانهی محبوب، راه نیست
یا رب مرا به حُرمت شاه نجف ببخش
جز بیتِ رحمتِ تو مرا سرپناه نیست
پروندهام سیاه، ولی در دلم به جز
عشقِ شهیدِ تشنهی در قتلگاه نیست...
#امیر_عباسی
#طبق_قولی، جنگ تبوک در #اول_ماه مبارک اتفاق افتاد...
ورق زدیم و رسیدیم اول رمضان
خبر هنوز بزرگ است و تازه است و گران
شروع ماه مبارک به گفتۀ تاریخ
شروع جنگ تبوک است و یادآور آن
سپاه عُسر رسیدند و بیست شب طی شد
سپاه کفر ولی بیم داشت از میدان
علی کجاست؟ علی در مدینه مانده چرا؟
خبر هرآینه پیچید بین لشکریان
علی نیامدنش بی دلیل نیست! بپرس
بپرس تا که جوابت دهد زمین و زمان
بلی نیامده آن شه که باب علم نبیست
گمان مبر که مدینه ست بی در و دربان*
بلی نیامده نفس نفیس پیغمبر
مفارقت نکند هیچگاه جسم از جان
کتاب فضل علی را ورق بزن اینک
حدیث منزلتش نیست قابل کتمان
که در غیاب نبی رو به جانشین آرند
علی وصی رسول است نی فلان و فلان
علی وصیست نه آن ها که در مسیر رسول
شدند از پی رم دادن شتر، پنهان
رسول عشق اگر در مثل چنان موساست
علی به مرتبه هارون و دیگران هامان
اگر چه نقطه ندارد شکوه نام علی
علیست نقطه آغاز و نقطه پایان
_
* وامی از عاصی خراسانی:
گمان مکن که بود شهر بی در و دربان
#مسعودیوسف_پور
#مناجات_با_خدا_مناجات
بی تو ای جان جهان، جان و جهان را چه کنم؟
خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟
ماه شعبان و رجب، نم نم اشکی شد و رفت
خانه ابری ست خدایا! رمضان را چه کنم؟
شانه بر زلف دعا می زنم و می گریم
موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟
صاحب حیّ علی ... ! لقمه ی نوری برسان
سحر از راه رسیده ست، اذان را چه کنم؟
کاتبان تو مــــرا خطّ امانـــــی دادند ...
کشته ی خال توام، خط امان را چه کنم؟
کاشکی جرم عیان بودم و تقوای نهان
پیش تقوای عیان، جرم نهان را چه کنم؟
کاش می شد که سبک تر شوم از سایه ی خویش
آفتابا تو بگو! خواب گران را چه کنم؟
زخم شمشیر اگر قوت سحرگاه من است
وقت افطار ولی زخم زبان را چه کنم؟
رنجه از طعنه ی پیران پریشان نشدم
با چهل چله جنون پند جوان را چه کنم؟
غرقه ی موج رجز، گم شده ی بحر رمل
سینه خالی ز معانی ست، بیان را چه کنم؟
شاعر : #علیرضاقزوه
#باعلی
...............
در رود رجب، غسل کنم پاک شوم پاک
از مستی شعبان به دلم ریشه زند تاک
بعد از رمضان پر کشم از خاک به افلاک
در سیزده ماه رجب با علی ام من
در ماه خدا غرق میِ یا علی ام من
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#مناجات
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت..
نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم
حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت
هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد
قصه ام را تا ابد در خانه ی دلبر نوشت
به من بی آبرو چه آبرویی داده است!
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
دست من را داد در دست علی مرتضی
بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت
یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد
سرنوشتم را خداوند علی از سر نوشت
آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید
بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت
کل دارایی من این است عشقم به حسین..
بین ثروتمند ها اسم مرا مادر نوشت
چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیاتم
دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت
از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین!
شرح آن را باید از امروز تا محشر نوشت
کربلاست غوغاست امروز آه من جا مانده ام
فطرست را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت
**
ای فدای اسم شیرینت حسین جان کز ازل..
حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت
نیزه ها روی تنت یکجور رفته کج شده
مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت
شمر روی سینه ات مشغول ذبحت بود آه..
قاتلت را مقتل اما غصه معجر نوشت
#سیدپوریاهاشمی
#امیرالمومنین_علیه_السلام
همیشه مبدأم مشهد ولی مقصد نجف بوده
سری که بی علی سرکرده باری بی هدف بوده
علی آنجا که میبخشید جان بر عالم امکان
مسیحا آخر و آدم در اولهای صف بوده
شب معراج از صوت علی دانستهام این را
پیمبر این طرف بودهست و مولا آن طرف بوده
علی صبح بلی گویی، علی شام بلاجویی
اگر چه نفس احمد بوده اما جان به کف بوده
سلامت رفت با نادعلی از فتنه بیرون نوح
چنان دُری که از اول در آغوش صدف بوده
#مسعود_یوسف_پور
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
گدای نیمه شب آمد، گدا پذیر کجاست؟!
کسی که رحم کند بر منِ حقیر کجاست؟!
دگر به هیچ کجا بند نیست دستانم...
نشستهام دم این خانه، دستگیر کجاست؟!
دوباره ریزهخور سفرهی کُمیلم من
نگاه مرحمت حضرت امیر کجاست؟!
فدای دست کریمی که هر #شب_جمعه...
میان عرش صدا میزند فقیر کجاست؟!
شبیه طفل که گم میشود هراسانم
فرار میکنم از آن و این، مجیر کجاست؟!
جوانیام به بطالت گذشت، شرمندم
پناه گریهی این شرمسارِ پیر کجاست؟!
::
فدای نام شهیدی که حضرت سجاد...
زمان دفن تنش گفت که حصیر کجاست...
#سیدپوریا_هاشمی
#مناجات
#ماه_شعبان
#مناجات_شعبانیه
ابیاتی مرتبط با فرازهایی از مناجات شعبانیه
وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ
اِنْ كانَ قَدْدَنا اَجَلى وَ لَمْ یُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتى
أَقْبِلْ عَلَىَّ، خسته و نالانم از خودم
آغوش باز کن که گریزانم از خودم
آغوش باز کن که به سوی تو آمدم
اقرار میکنم که پشیمانم از خودم
غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر؟!
آنگونه ام که سیر شده جانم از خودم
پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران
این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟!
از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من
مانند گردباد پریشانم از خودم
از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست
توفیق دِه که روی بگردانم از خودم
.
إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی
محرومم اگر کنی، فَمَن یَرزُقُنی؟!
مخذولم اگر کنی، فَمَن یَنصُرُنی؟!
ما جز تو مگر خدای دیگر داریم؟!
ماییم و امید بر تو، با ما چه کُنی؟
.
إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ؟!
هر گز نشود جدا، دل ما از تو
رحمی نکنی به بنده؟! حاشا از تو
رحمانی و رحمتت رسیده به همه
بر بخششِ بنده کیست اولی از تو
.
إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی
إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی
دست تو همیشه بوده بر روی سرم
جز لطف تو توشه ای نبوده به بَرَم
رسوا ننموده ای مرا در دنیا
بر لطفِ تو بعد مرگ محتاج ترم
.
فَلاَ تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ
فریاد ز رسوایی محشر، فریاد
یا رب! ندهی آبرویم را بر باد
از شرم نگاه خلق وحشت دارم
"لاتَفضَحنِی عَلَی رُءُوسِ الاَشهاد"
.
إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما
شقی رسیده ام اینجا، سعید برگردم
عزا رسیده ام امّا چو عید برگردم
شبیه ابر سیاهی که شد ز گریه سفید
به گریه آمده ام روسفید برگردم
اگر چه دست تهی آمدم، امیدی هست
که دست پُر ز "لَدَینا مَزید" برگردم
منی که دل به هوای تو بسته ام یارب
چگونه از کرمت نا امید برگردم؟!
اگر چه لایق این آرزو نِیَم امّا
بگیر جان مرا تا شهید برگردم
.
اِلهي لَم يَكُن لي حَولٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصيَتِكَ اِلّا في وَقتٍ اَيْقَظْتَني لِمَحَبَّتِكَ وَ كَما اَرَدْتَ اَنْ اَكُونَ كُنتُ فَشَكَرْتُكَ بِاِدْخالي في كَرَمِكَ وَ لِتَطْهيرِ قَلْبي مِنْ اِوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ
جز تو چه کسی تفقّد از خاک کند؟!
رحمت به چنین دلِ هوسناک کند؟
عشق تو مگر رسد به فریادِ من و
از چرکِ گناه، سینه را پاک کند
.
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ
ما را به گران ترین متاعت برسان
تا اوج بلندایِ شعاعت برسان
ما از تو به کمتر از تو راضی نشویم
ما را به کمال انقطاعت برسان
.
هب لی کمال الانقطاع الیک
بر نورِ خداوند، شعاع است حسین
فارغ ز غمِ هرچه متاع است حسین
انگشتر و پیراهن و سر را بخشید
تفسیرِ کمالِ انقطاع است حسین
.
امام رضا علیه السلام :
بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را:
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ
در آنچه رفته ز شعبان اگر نگشتم پاک
در آنچه مانده ز شعبان بیا و پاکم کن
.
.
وای بر من اگر از غفلتِ بیش از حدّم
من ز خود نگذرم و فرصت شعبان گذرد
#عاصی_خراسانی #علی_مقدم
#امیرالمومنین__ع__روضه
میان قبله محراب ناله ها کردم
به هرقنوت برای همه دعا کردم
برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم
به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم
گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا
ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم
میان گودی محراب تا زمین خوردم
عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم
تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی
ببین به صورت خونین تورا صدا کردم
عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم
ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم
دلم زبس نگران نگاه زینب بود
دوشانه حسینین خودم رها کردم
محارمند کنون دور دخترم اما
اشاره جانب گودال کربلا کردم
تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود
به پیش دیده زینب گلو بریده شود
قاسم نعمتي
امیرالمومنین (ع)
روضه
#مناجات_با_خدا_مناجات
بیا و بنده ی آلوده را ببخش امشب
مرا به حقّ محمد خدا ببخش امشب
محبتی کن و درهم خودت بخر ما را
تو را قسم به علی یک نجف ببر ما را
گرفته ام به لبم باز زمزمه یا ربّ
مرا ببخش تو را جان فاطمه یا ربّ
ببین که بی کسم و دست خالی آمده ام
به احترام حسن محضر تو رو زده ام
حسین گفتم و دیدم دل پریشان ریخت
به رنگ خون خدا آیه آیه قرآن ریخت
تو را به حقّ علی بن سید الشهدا
به ما ببخش خدایا همیشه حال دعا
دل شکسته ی ما را فقیر باقر کن
مرا مدینه ببر عاشقانه زائر کن
بجعفر بن محمد پر از نیازم کن
مرا تو عاشق سجاده ی نمازم کن
دل مرا تو کن امشب مقیم آل الله
به حقّ حضرت موسی کلیم آل الله
رضایتی به دل بی نوا بده امشب
به حقّ نام رضا کربلا بده امشب
ببین که یاد تو هستم بیا و یادم کن
مرا گدای کرمخانه ی جوادم کن
مسیر بندگی تو مسیر آزادی ست
هدایتم به تو سوگند با خود هادی ست
بیا بخر تو صدای پر از سکوتم را
بخر تو یا حسن ع دوم قنوتم را
دوباره در دل من با تو نیّت عهدی ست
تمام حاجت من شوق دیدن مهدی عج ست
خدای من پسر ثامن الحجج برسد
عزیز فاطمه س در جمعه فرج برسد
بیاید آنکه مرا برده آستان حرم
به داد ما برسد با مدافعان حرم
خدا مرا به خودت تا به ربّنا برسان
مرا همین شب جمعه به کربلا برسان
شاعر:
اسماعیل شبرنگ
مناجات با خدا
مناجات
#مناجات_با_خدا_مناجات
ای خدا تو می دونی رسوا شدم
حالا که رسوا شدم پیدا شدم
فکر اینم که خدایا چی بگم
غیر تو راز دلم با کی بگم؟
می بینی تو قامت کمونی ام
می بینی رفته ز کف جوونی ام
می بینی خالق من خسته شدم
به در خونه ی تو بسته شدم
می بینی اشک من و آه دلم
می دونی از عمل خود خجلم
چه خوبه جواب آهم بدهی
بگشایی در و راهم بدهی
شاعر: احمد آرونی
مناجات با خدا
مناجات