eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. و این بار آخر است منم روبه روی تو تو سوی من نشستی من هم به سوی تو کفراست کفر اگر که بهشت آرزو کند وقتی نشسته زینب تو پیش روی تو گریه امان نداد که ما درد دل کنیم جان میرود زچشم من از گفتگوی تو ای جان من مفارقت از جسم من مکن من روبه قبله ام به خدا روبه روی تو بوسه به حلق تو که زدم شمر خنده کرد ای کاش خنجری نرسد بر گلوی تو برروی تل نشستم و دیدم که ریختند با تیغ و سنگ و دشنه و نیزه به روی تو یک نیزه آه آمد و نگذاشت ضربه اش تا جوشد از گلوی تو راز مگوی تو در زیر دست و پایی و گم کرده ام تورا در زیر دست پایم و در جستجوی تو سی پاره تن تو زهم مو به مو گسست آشفته گشته پیکرتو مثل موی تو چیزی نمانده ازتن تو تا بغل کنم دربین سینه ماند فقط آرزوی تو
. روزگار ما گداها پشت در، سر می شود با نشستن پشت این در، خستگی در می شود هر کسی دردش فراوان ...گریه اش هم بیشتر! حال ما بدتر که شد هربار، بهتر می شود سختی ات را می خرم، بر آب و آتش می زنم سنگ را وقتی تراشیدند گوهر می شود سائل آلوده را رسوا مکن، گردن بگیر بنده ی ناجور، با تو جور دیگر می شود من کلاه خویش را برداشتم، نه این و آن! جرم حق الناس من صدها برابر می شود گرچه باید چوب میخوردم، بغل کردی مرا درس، را شاگردِ بد، با مِهرت از بَر می شود دست هرکس که به کویت هم نیامد را بگیر تو هم او را از خودت طردش کنی، شر می شود من هنوز از باده ی مهمانی ات سر می کشم غوره است اشکم ولی انگور حیدر می شود خاک نعلین علی را روی چشمم می کِشم دست به خاکی اگر که می زنم زر می شود یا جوابم را بده، یا کربلایم را بده دردهایی که نگفتم چند دفتر می شود در میان قتلگاه خود اذیت شد حسین چون جدا از پیکرش سر، پیش مادر می شود تشنه بود و آب، بالای سرش اسراف شد پیش چشم فاطمه سیراب، لشکر می شود پیش چشم خواهرش هرچند، خنجر خورده است بین قلبش غصه ی ناموس، خنجر می شود .
. وقتی که ارباب از عطش می رفت از حال از دور زینب دید، شمر آمد به گودال چشم پلیدش را درشت و ریز میکرد ای کاش قاتل خنجرش را تیز میکرد با پنجه های شمر، موی سر به هم ریخت اعصاب او را کُندی خنجر به هم ریخت با تیزی چکمه به اطراف تنش زد بالای ده ضربه فقط بر گردنش زد ای کاش روی سینه اش با پا نمی رفت با زانویش بر گردن آقا نمی رفت هی مشت بر روی گُلی پژمرده میخورد هی ضربه بر آن حلقِ نیزه خورده میخورد بدجور دنیا را به کامش زهر کردند نامردها ارباب ما را نحر کردند ای کاش تنهاییِ آقا راهِ حل داشت بر پیکرش سی و سه نیزه لااقل داشت... میزد سنان با هر بد و بیراه و اخمش... روی هزار و نهصد و پنجاه، زخمش او را به آه غربتش وابسته کردند آقای ما را بین مقتل خسته کردند با آن سر و ریشی که خون کرده خضابش هی مسخره کردند و هی دادند عذابش لب های خشکش، عطر باران دعا داشت آنجا فقط دلواپسی خیمه را داشت خیلی جسارت، شمر بر ارباب مان کرد با چکمه پشتش را به سمت آسمان کرد سنگینی اش را باز، روی پیکر انداخت سر را برید و روبروی خواهر انداخت با نیزه و خورجین دوباره سر به هم ریخت او را صدای نالهء مادر به هم ریخت .
. بین گودال سرت رفت و تنت جا مانده تن بی پیرهنت در دل صحرا مانده سهم من بوسه ای از زیر گلویت بودو چقدر تیر به جای گل لبها مانده دشت رنگین شده از خون سرت اما حیف حسرت خون تنت بر دل دریا مانده دست و پا میزدی و شمر برت می‌گرداند جای آن خنجر کندش روی رگها مانده گوییا بین تن غرق به خونت جای یک سه شعبه روی آن سینه ی سَینا مانده یا اخا می‌شنوم در دل گودال هنوز ناله ی مادرمان ام ابیها مانده خیز از جای و ببین سنگ صبور زینب (س) خواهرت بین اراذل تک و تنها مانده باز هم شکر خدا سایه ی روی سر من سر به زیرند همه راس تو بالا مانده .
. دیر آمدم، دیر آمدم سر را جدا کرد سر را جدا کرد و نظر در خیمه‌ها کرد خونی که مثل چشمه از هر زخم جوشید گودال را لبریز از خون خدا کرد در خون وضو کردی و افتادی به سجده یک نیزه از پشت سر آمد، اقتدا کرد از خاک شور مقتلت پر شد دهانت حق نمک را شمر، این‌گونه ادا کرد شمر است این که در میان قتلگاه است یا آن حرامی که مدینه شر به پا کرد دیشب سرت بر دامن من بود و حالا خولی به خورجینش سرت را برد و جا کرد چشم سپاه کوفه گریان تا ابد باد تو زنده بودی و نگاه بد به ما کرد *** دیر آمدم، دیر آمدم، سر را بریدند سر را بریدند و به سوی ما دویدند بستند با نیزه، دهانی را که از آن نام علی مرتضی را می‌شنیدند با نعل تازه روی جسمت اسب راندند ده‌تا حرامی، پای‌کوب شام عیدند شمشیرهایی که به کتف و شانه خوردند آثار بار نان و خرما را ندیدند با حرص افتادند به جان یتیمان آن‌ها که دیگر از غنیمت ناامیدند روزی شرر به چادر زهرا کشاندند امروز هم از دخترش معجر کشیدند این بی‌پناهان اهل و اطفال حسینند دنبالشان در دشت اوباش یزیدند .
  و میان گودالت،تنت که دیدم من، درد فراقت را،سخت چشیدم من بریده رگها را،بوسه زدم گریان، ناله یا جداّ،   ز دل کشیدم من وای حسینم وای،وای حسینم وای،وای حسینم وای، وای حسینم وای 2 _ کرده جدا سر را، شمرل عین ازپشت، خدا کُشد آنکه، عزیزمن را کشت تنت بود عریان،فتادن غرق خون، کجاست انگشتر،بریده شد انگشت وای حسینم وای.... به قتلگه بوی، مادرمان پیچید، بمیرم از آندم،تن تو را او دید بُنیِّ گفتا و،ناله سختی زد، ز ناله مادر،عرش خدا لرزید وای حسینم.... جان به تنت بوده، ذبح شدی جانا، شهید لب تشنه،شدم بسی تنها کشته ی خود دشمن،سپرده برخاک و، پیکر تو مانده،به خاک این صحرا وای حسینم وای.... شعر :
. با امام زمان عج ، در روز عاشورا ---------- غم هجران تو را با که کنم عنوانش که بگیرد جگر سوخته ام دامانش سخن از هجر نگویم به کسی چون دانم می زند شعله به جان یار من و هجرانش آوَرَد نور به شب های غریبانه ی ما گر پدیدار شود ماه رخ پنهانش همه دم سوخته ام ، هیچ ندانم مولا به کجا ختم شود عمر من و پایانش چه جگر سوز تر از این که بگویم آقا سائل افتاده جدا از حرم سلطانش دوری از یار فراهم بکند بُحران ها چه کنم از غم هجران تو و بُحرانش آمدم تا که مرا هم بنوازی مولا مثل ابری که رسد بر همه کس احسانش بگذارید که شرحی بنویسند از خون باز بر نیزه شده حضرت حق قرآنش می برم نام حسین و جگرم می سوزد که به عالَم زده صد شعله غم سوزانش وقتی از سوز عطش یاد کنم با دل خون چه جگرها که بسوزد ز لب عطشانش خصم زد سنگ به پیشانی نورانی او ریخت خون های جبینش ، به رخ تابانش شد جدا رأس حسین و به حرم غوغایی ست سینه زن ، ناله کُنان از غم او طفلانش شد حسین بن علی غرقِ به خون بعد از آن ناگهان سوخت در آتش همه ی سامانش بر تنش تاخته اند اسب ز کین اهل جفا آه از کفر که اینگونه بُوَد طغیانش نه فقط «یاسر» ازین مرثیه ها می گرید اهل عرش اند همه گریه کُنان نالانش ** «یاسر»
4_5836984568149709730.mp3
9.62M
روضه | پیش چشمام دورت کردن محرم‌الحرام1446ه.ق| |سه شـــــنبه۲۶تـــیرمـــاه1403| |کـربلایـی‌مهدی‌رعـنایی|
. 📋چجوری میتونم رهات کنم چجوری میتونم، رهات کنم بذار یه دل سیر، نگات کنم میخوام تا خود صبح، صدات کنم ای عشق زینب چیشد یادگاری مادرت برادر بگو، چی اومد سرت ببین شمر و دنبال دخترت ای عشق زینب ای سربلند من، از ریشه چیدنت پس قسمت منه، رگهای گردنت ای سرفراز من، رو نیزه‌ای چرا قرآن بخون برام، از روی نیزه‌ها ......................... ما رو میبرن، بین کوچه‌ها تو میمونی و، پیکری رها کجایی تو ای یار و، من کجا برادر من تو اما توی قلب زینبی دعای نمازم توو هر شبی اگرچه لگد کوب مرکبی برادر من شب‌ها گذشته و، گریونه خواهرت سرخه لبام هنوز، از خون حنجرت أَمَّنْ یجِیبُ من، مُضْطَر شدی چرا ای سرنوشت من، بی‌سر شدی چرا .................... خداحافظ ای، یارِ آشنا خداحافظ ای، پیکرِ رها خداحافظ ای، دشتِ کربلا که میره زینب سلام ای، سر روی نیزه‌ها سلام ای، سر از بدن جدا سلام ای، مسیر پر از بلا اسیره زینب امشب رقیه هم، جامونده بین راه پیداست که روی نی، هی میکنی نگاه زجری کشیده‌ام، از زجر و طعنه‌هاش بازم‌ فداسرت، همراهمی داداش *شاعر: ✍ 👇
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ من یه عمره که با تو خاطره دارم حالا داری میری و دلهره دارم تو به من حق بده که دل نگرونی واسه‌ ‌ی بریدن حنجره دارم دست و پا نزن / جون مادرت پنجه کرده توو / موهای سرت دیدم ساربون / برد انگشترت پنجه کرده توو / موهای سرت واویلا حسین ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با نگاهم تو رو کردم التماست می بینم که دست خولیه لباست داره با حوصله رگ هاتو می‌بره ولی تو به خیمه هاس همه حواست مونده جای چکمه‌ رو صورتت شمر و حرمله / کردن غارتت میمردم نمی‌دیدم غربتت شمر و حرمله / کردن غارتت واویلا حسین ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چرا جسمت پر پیچ و خمه داداش چند تا عضو از بدن تو کمه داداش نگران من نباش اصن خیال کن دور زینبت پر از مَحرمه داداش سایه ی منو / همسایه ندید دیدی بردنم / توو بزم یزید؟! اینه احترامِ خواهر شهید دیدی بردنم / توو بزم یزید؟! واویلا حسین ... . 👇
🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عزیزِ خواهر ، این شب آخر ، بیا یکم بشین کنارم عزیز جونی ، خودت می‌دونی ، که جز تو هیچ کَسو ندارم اگه نباشی یک آن / جون می‌کَنم به قرآن دار و ندار زینب / فقط تویی حسین جان ای وای - تموم صحرا پر شده از خنجر و از نیزه داداش - یک لحظه دور از تو برام شبیه مرگ محضه ۲ حسینم ای حسینم ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از دنیا سیرم ، بی تو می‌میرم ، قسم به روح پاک مادر می‌دونی حتماً ، دق می‌کنم من ، تنهام بذاری ای برادر تو سرپناهِ مایی / هستی خیمه‌هایی خودت که خوب می‌دونی / مرگه برام جدایی اینا - تمامشون طمع به کشتن حسینم دارن ای وای - غروب فردا چه بلایی به سرت میارن ۲ حسینم ای حسینم ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای کس و کارم ، طاقت ندارم ، که دیگه دارم میرم از حال آه و واویلا ، که عصر فردا ، باید ببینمت توو گودال این دشمنا چه پَستن / که راه آبو بستن خنجر و نیزه‌هاشون / تشنه خونِت هستن حیفه - توئه بمونی زیر دست و پای این نامردا ای وای - می‌کُشه آخرش منو خاطره ی این دردا ۲ حسینم ای حسینم ۴ ........................... 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ زخمی و بد حال ، میون جنجال ، افتادی اینجور تهِ گودال صفای دنیام ، جاریه اشکام ، لشکر دشمن همه خوشحال بهم جواب ندادن / واسه ثواب ندادن تشنه بودی ولیکن / یه قطره آب ندادن داداش - گیر افتادی تنهای تنها بین کُلّی دشمن اما - نمی‌تونم کاری کنم برای تو اینجا من ۲ حسین غریب مادر ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تو بینِ مقتل ، من روی این تل ، فقط برا تو اشک می‌ریزم غوغای محشر ، شده برادر ، چه خبره دورت عزیزم بد جور شکسته بالی / تنها و خسته حالی هرکی میاد توو گودال / نِمیره دست خالی ای وای - برات بمیرم که چقدر بهت جسارت کردن ای وای - جلو چشام تمام پیکرت رو غارت کردن ۲ حسین غریب مادر ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سیاهه روزم ، دارم می‌سوزم ، از ناله ی هل مِن مُعینت امان از این غم ، نشست به قلبم ، اون نیزه‌ای که زد زمینِت توو سینه داره کینَت / که اینجوری می‌بینَت داد می‌زنم که پاشو / برداره از رو سینت ای وای - دیدنِ این صحنه به واللهه که خواهر رو کُشت پنجه - زده توو موهاتو می‌خواد سَرو بِبُرّه از پُشت ۲ حسین غریب مادر ۴ . 👇
. غرق خاک و خون مابین جنجال زخمی و لب تشنه افتاد بی حال هیشکی جز زینب به فکرِ اون نیست آقامون تنها مونده توو گودال بی کَسِه ، واسه ی خیمه ها دلواپسه می‌زنه یه ضربه به پیکرش هرکسی بالا سرش می‌رسه دست و پا ، می‌زنه رو خاکِ این قتلگاه زیر دست و پای شمرِ لعین خیمه رو می‌کُنه گاهی نگاه عزیز زینب ، (تشنه لب)۳ اشکِ چشمِ آسمون در اومد انقد که زینب به قاتل رو زد صدای ناله ی زهرا پیچید وقتی که پنجه شو به گیسو زد دل شکست ، وقتی با پا روی سینه نشست خواهرش لطمه زنان سر رسید نیزه راهِ نفسش رو که بست تیغ می‌زد ، خواهرش بالای تل جیغ می‌زد خنجر شکسته رو از قفا  با همه زورِش بی دریغ می‌زد عزیز زینب ، (تشنه لب)۳ از بین اون قتلگاهِ پُر خون هیشکی دستِ خالی نرفت بیرون تازه شروع شده قتل و غارت  زینب مونده با دو چشم گریون تر شده ، چشم یک خواهرِ مُضطر شده گل زهرا تهِ گودالِ خون زیر دست و پا چه پرپر شده  خون شده ، آسمونم دیگه گریون شده همراه سرِ رو نی خواهرش راهیِ دشت و بیابون شده عزیز زینب ، (تشنه لب)۳ ✍ 👇
۲۶ () برادرم حسین،می روی میدان با رفتنت حسین،گشتم پریشان ای همه هستم روی ز دستم ای گل فاطمه،مظلوم برادر۲ صفای قلب من،می روم میدان سوی یزدان روم،با قلب سوزان در راه جانان من می دهم جان ای گل فاطمه،مظلوم برادر۲ تو می روی و من،دیده تر گردم از داغ تو حسین،خونجگر گردم بر تو اسیرم بی تو می میرم ای گل فاطمه،مظلوم برادر۲ تو همچون مادرم،زینب غیوری بعد از شهادتم،بنما صبوری روی اسیری بر من سفیری ای گل فاطمه،مظلوم برادر۲ تو ببینی خواهر،نقش زمینم بشکسته دشمنم،با سنگ جبینم تو با دل خون بینی غرق خون ای گل فاطمه،مظلوم برادر۲ رسیده برادر،وقت جدایی از خیمه های تو،آید صدایی ماه مدینه گرید سکینه ای گل فاطمه،مظلوم برادر۲ ببینی زینبم،خنجر کشیده بی حیا شمر دون،سرم بریده با تن صد چاک افتم من بر خاک ای گل فاطمه،مظلوم برادر۲ ای برادر منم،در رو به رویت به جای مادرم،بوسم گلویت ای همه هستم روی ز دستم ای گل فاطمه،مظلوم برادر۲ @yaghubianreza
۲۱ (روز ) ای یوسف زهرا،رفتی به میدان همچون اهل حرم،بودی تو عطشان جمع دشمنان گردت فراوان ای غریب مادر،مظلوم حسین جان۲ دیدی ز ظلم و کین،داغ عزیزان زینب از بهر تو،بوده پریشان در راه جانان تو می دهی جان ای غریب مادر،مظلوم حسین جان۲ در بین دشمن ها،گردیدی تنها بودی گل زهرا،اسیر اعدا عرصه ی پیکار پر از کماندار ای غریب مادر،مظلوم حسین جان۲ تیرباران دشمنت،گردیده تنت با تیر و تیغ کین،زد بر بدنت بشکسته جبین افتادی زمین ای غریب مادر،مظلوم حسین جان۲ چون حیدر و زهرا،تو دلنوازی یا حسین رسیده،وقت جانبازی می دهی تو جان در راه جانان ای غریب مادر،مظلوم حسین جان۲ از ظلم و کین عدو،رو به روی تو دشمن با نیزه زد،بر گلوی تو با تن صد چاک افتادی بر خاک ای غریب مادر،مظلوم حسین جان۲ بی حیا شمر دون،بر سینه نشست با چکمه ی دشمن،سینه ات شکست خنجرش کشید سرت را برید ای غریب مادر،مظلوم حسین جان۲ از ظلم و کینه شد،صد پاره تنت زیر سم اسبان،مانده بدنت تشییع جنازه با نعل تازه ای غریب مادر،مظلوم حسین جان۲ @yaghubianreza