eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
1 عکس
1 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نغمات حسینی
اربعین ای قبله من من رو به قبله ام حسین جان هستم پریشان پریشان من آمدم از شام ویران یادم نمیره که پیکرت پیدا نمی شد گره ز کارت وا نمی شد شمر از رو سینت پا نمی شد یادم نمیره دیدم که تو کفن نداری دیدم که پیراهن نداری دیدم که اصلا تن نداری با سم مرکب حسینم و خراب کردند گل من و گلاب کردند حسین و آسیاب کردند یادم نمیره همه به قتلگاه رفتن همه به سوی ماه رفتن همه برویش راه رفتن یا ابوفاضل چشم تو روشن ای علمدار ای پسر حیدر کرار ناموست و بردن به بازار یا ابوفاضل روز من‌ و سیاه کردند زینب و غرق آه کردند همه به من نگاه کردند من و از اینجا با چشم پر از آب بردن با دست در طناب بردن تو مجلس شراب بردن یادم نمیره رقیه طاقت من و برد گرسنه بود و سیلی می‌خورد طوری زدن گفتم که او مرد حرمله اون و رو دامن رباب میزد تو مجلس شراب میزد رقیه رو تو خواب میزد 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 حاج سید محسن حسینی اربعین ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
187.4K
هدایت شده از نغمات حسینی
اربعین چهل روزه از تو بی خبرم خون شده جگرم ـــ خم شده کمرم کنار قبرت میمونم حسین من زیارت نامه میخونم حسین پاشو از جا ای یار و دلدار که من از همه دیدم آزار خبر داری ای یوسف من که زینب رو بردن ببازار حسین جان حسین جان حسین جان 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 عزیزت رو جا گذاشتم حسین تو خرابه تنها گذاشتم حسین گرسنه بود و همه زدنش من خودم دیدم که کبوده تنش دیدم به رقیه می‌خندن دو دستش رو دارن میبندن نمیتونس از جا بلند شه با موهاش بلندش میکردن حسین جان حسین جان حسین جان 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 پا شو از جا ماه ام بنین ماه ام بنین حال من رو ببین نمیدونی چی اومد به سرم ای امید سپاه ای امید حرم با چشم پر آب اومدم من ز شام خراب اومدم من دو چشم تو روشن ابالفضل ز بزم شراب اومدم من حسین جان حسین جان حسین جانجان 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 حاج سید محسن حسینی اربعین ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
236.2K
هدایت شده از نغمات حسینی
اربعین کجا هستی تو ای نازنین دلبرم کجا هستی تو ای یوسف مادرم کجا هستی تو ای امام بی سرم واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 کنار قبرت من نشستم حسین رفته از دست من همه هستم حسین پیراهنت بود روی دستم حسین واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 ببین برگشته ام من به چشم پر آب ببین برگشته ام من ز شام خراب ببین برگشته ام من ز بزم شراب واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 یوسف فاطمه آمده اربعین دلبر نازنین حال من را ببین کنار قبرت میخورم من زمین واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 ای که برای من هستی ماه تمام زائرت هستم و میکنم من سلام زینب را برده اند سر بازار شام واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 حاج سید محسن حسینی اربعین ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
158.7K
غزل مرثیه اربعین مانده ام با غم بیرون ز حسابم چکنم مانده ام با دل ویران و خرابم چکنم اربعین من و تو هردو همین امروز است بسته شد بعد تو چشمان پرآبم چکنم یار برگشته من، من ز سفر برگشتم اشک طفلان تو شد عطر و گلابم چکنم قبر تو کعبه و من با سر زانو به طواف بهر اعمال نمانده تب و تابم چکنم از تو ای یوسف من پیرهنی دارم و بس برده پیراهنت آرامش و خوابم چکنم می دهد پیرهنت بوی سم اسب هنوز می دهد جای سم اسب عذابم چکنم غیرت اللَّه من از بزم شراب آمده ام وای برگشته من از بزم شرابم چکنم در تمام سفر هرجا که صدایت کردم شمر می داد بجای تو جوابم چکنم خولی و زجر گرفتند رکاب زینب می کند تا به ابد گریه رکابم چکنم با که گویم که رباب همسفر حرمله بود همه شب تا به سحر فکر ربابم چکنم به عزیزان تو دائم صدقه می دادند خارجی زاده همه کرده خطابم چکنم همه هستند ولی جای رقیه خالی است گر بپرسی تو ز من کو در نابم چکنم دخترت گوشه ویرانه نمی دید مرا مانده بودم به سوی او نشتابم چکنم سر بازار به زینب چقدر خندیدند بخدا خنده اشان کرده کبابم چکنم حاج سید محسن حسینی اربعین ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ ه. ش
. السلام علیکِ یا شريكةَ الحسين تو ذکر خدا علی الدوامی زینب زهرا و علی ، نبی ؟ کدامی زینب گشتی سپر جان امام معصوم تو حافظ جان نه امامی زینب
. به شوق وصل شما راهی بیابانم چه می شود سفر اربعین نمی دانم!! تمام راه نجف تا به کربلا با خویش حدیث وصل تو را هر عمود می خوانم نسیم صبح مشایه لطافتی دارد دعای عهدِ دم صبح و چشم گریانم دلم گرفته بهانه کجاست خیمهٔ تو شود شبی که نمایی به خیمه مهمانم گرفته خواب ز چشمم خیال دیدن تو قسم به موی پریشان تو پریشانم دوباره سورهٔ یوسف دوباره آیهٔ وصل چه عاشقانه شده آیه های قرآنم قسم به زینب و پیراهن ِ در آغوشش گرفته داغ جدایی تو گریبانم زبان گرفته عقیله به گیسوان سپید دلم هوای تو را کرده ای حسین جانم تمام راه ، فقط روضه عطش خواندم بیاد تشنگی ات ای ذبیح عطشانم زچنگ گرگ لباس تو پس گرفتم من حسین غیرتی ام ای شهید عریانم کنار پیکر عریان خجالتم دادند نبود چادرم آنجا تورا بپوشانم به رغم اینهمه قرآن که روی نی خواندی چرا قبول نکردند من مسلمانم امانتی تو را جا گذاشتم در شام بیاد دفن رقیه هنوز حیرانم بدون غسل و کفن بین چادری خاکی تنش به خاک سپردم به دست لرزانم
. بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیده‌م را نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود ۱۴۰۳
. تعجیل فرج شده است ورد لب ما در جاده ی سر سبز طریق العلما مـاییم و زمینه سازی فصل ظهور با حرکت مشایه ی تا کرب و بلا
. من منتظر هستم که باشم‌بیشتر با تو من منتظر هستم عزیزم پس خبر با تو هرکس که دارد ادعای عشق میفهمد طعم محبت را نمیفهمد مگر با تو از هر نظر دنیای بی تو آتش است آتش اما بهشتی میشوم از هر نظر با تو با اینکه دورم از حرم اما خدارا شکر سر کرده ام در روضه شب را تا سحر با تو حرف دل جامانده ها از اشک ها پیداست اینجا تکلم میکند هر چشم تر با تو آری هزاران بار می ارزد به آسایش هرکس که شد یک لحظه حتی در به در با تو من طبق عادت کوله بار خویش را بستم از این به بعد ماجرای این سفر با تو