#امام_زمان_عج_مناجات_در_شب_قدر
در آرزوی #شهادت
#محاوره
داره بازم صدایِ گریهی بارون میرسه
صابخونه درا رو وا کن، داره مهمون میرسه
اومدم تا دستای خالیم و بالا بگیرم
اومدم با نیت دیدنت احیا بگیرم
دلم آشوبه، اسیر بغض ممتدم نکن
آخرین شب از شبای قدره، پس ردم نکن
شب قدره اومدم بگم چقدر پشیمونم
شب قدره میدونم که قَدرِتو نمیدونم
شب قدره اومدم بگم چقدر دوسِت دارم
تا کی از غصهی دوری تو باید ببارم؟
امیدم تو این شبا به ببخشش تو بیشتره
اگه تو نگذری از من، خدا هم نمیگذره
خیلیا سال گذشته با تو هم قسمشدن
با یه گوشهی نگات، مدافع حرم شدن
کاشکی امسال به منم از اون نگاها بکنی
کاش در باغ شهادت و برام وا بکنی
آقاجون! به جون اون قبلۀ حاجات قسم
آقا جون! به عمۀ کوچیک سادات قسم
به همون دستای کوچیک که گره وا میکنه
به همون سه سالهای که کار زهرا میکنه
نگا کن تا فردا پیش زهرا روسپید بشم
منم امسال تو راه زینبیه شهید بشم
#محمدعلی_بیابانی
#امام_زمان_عج_مناجات_شب_قدر
#امیرالمومنین_ع_شهادت
دوباره اشك غم از گونهام سرازير است
امام حيِّ من! احيای بي تو دلگير است
دوباره ليلهی قدر آمد و گمان دارم
مقدر است نيايي؛ فراق تقدير است
كسي ورق نزند خاطرات هجران را
كتاب بی كسیام بی نياز تفسير است
مبين كه دست تمنا به آسمان دارم
هنوز پای دل من به خاك، زنجير است
گرسنه آمدهام پاي سفرهی سحرت
كه ديده و دلم از شام بیكسی سير است
رواست تا كه فدايت كنم جوانی را
ز فرط معصيت افسوس كه دلم پير است
::
دليل مرگ علی نيست ضربهی شمشير
چرا كه قاتل مولا غلاف شمشير است
#محمدعلی_بيابانی
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت
حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت
حق میدهم كه ديده بدوزی به راه مرگ
دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت
باباي مهربان تمام يتيمها
بعد از تو سفرههای يتيمان غذا نداشت
زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم
زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت
طوري فراق فاطمه قد تو را شكست
سی سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت
همراه تو فقط حَسنيناند ای غريب
بیشک مدينه غربت دفن تو را نداشت
كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد
هرچند اين ديار از اول وفا نداشت
::
با بغض بر حسين تو شمشير میزدند
حتي برای بوسهای آن جسم جا نداشت
#محمدعلی_بیابانی
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#امام_زمان_عج_مناجات_ماه_رمضان
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز
گذشت ماه خدا، ماه ما نیامد باز
شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت
نفس به سینهٔ ما ماند و جا نیامد باز
دوباره من نشدم آنچه را که او میخواست
دوباره کرد برایم دعا، نیامد باز
اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید
اگرچه شد دلش از من رضا، نیامد باز
::
دوباره روضه بخوان، روضه خوان! که گریه کنیم
که صاحب همهٔ روضهها نیامد باز
پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم
مگو که تذکرهٔ کربلا نیامد باز
#محمدعلی_بیابانی
#تخریب_بقیع
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران تر
پریشان است احوال من از حالی پریشان تر
مزار جانشینیان نبی را بی نشان کردند
و می دانند خود را از مسلمانان مسلمان تر
گمان ذره ها خاموشی خورشید بود اما
نفهمیدند بیش از پیش می گردی فروزان تر
ولی می بینم این بدکارها از کار خود روزی
پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمان تر
دلت آرامگاه پنج جنت آفرین باشد
بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان تر
تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب
ولیکن در وجود خاکیت قدریست پنهان تر
رسیده زائری بی جان که جان گیرد ز دیدارت
چه می بیند که برمی گردد از پیش تو بی جان تر
تو می باری به حال زائر و زائر به حال تو
تو از دل می شوی ویران تر و دل از تو ویران تر
برایت خواب ها دیدیم روزی آستانت را
بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان تر
#محمدعلی_بيابانی
#امام_صادق_شهادت
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است
هواي شعر براي بقيع دلگير است
نفس كشيدن بين غبارها سخت است
سرودن از حرم بي مزارها سخت است
چگونه شعر بگويد دلي كه مي گيرد
الا بقيع! چرا شاعرت نمي ميرد
قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم
ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم
كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشيانه داشته است
چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است
دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است
بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست
در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست
بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش
به راحتي بنشيند ميان ايوانش
ولي بقيع، بهشتي ست با چهار مزار
بقيع مژده سالي ست با چهار بهار
چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم
چهار قبر غريب از چهارده معصوم
فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام
به يك سلام شوي زائر چهار امام
ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز
به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز
سلام از عمق دل ديده اي كه پُر ابر است
به مادري كه بدون حرم نه بي قبر است
اگر سلام تو آتش به سينه ات افروخت
از آن دري ست كه روزي ميان آتش سوخت
مرا ببخش! نمي خواهم آتشت بزنم
چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم
ز هرُم شعله ي در ياس را كه پژمردند
در آن هجوم علي را به ريسمان بردند
ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود
شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود
از آن غروب غم انگير چند سال گذشت
كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت
مدينه همدم اندوه دودمان علي ست
و باز شاهد مردي ز خاندان علي ست...
...كه باز آمده آتش در آستانه ي او
هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او
رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
تصورش چقدر سخت مي شود اي واي
بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي
كسي نگفت مگر پيرمرد بردن داشت؟!
تن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟!
ميان گريه ي آرام او بلند نخند
به دست بي رمقش لااقل طناب مبند
ميان سينه ي او روضه ي مدينه به پاست
طنين روضه اش از واي مادرش پيداست
عزيز فاطمه را بي اراده مي بردند
همه سواره و او را پياده مي بردند
دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب
دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب
اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود
به ني مقابل چشمش سر بريده نبود
اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت
به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت
#محمدعلی_بيابانی
#امام_جواد_ع_شهادت
ای حجرهات غریبترین جای این جهان
در قتلگاهت... آه... کسی نیست روضه خوان،
جز مادری جوان که ز جان آه میکشد
هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان
بغداد شد مدینه و مردی که باز هم
در خانهاش ز کینۀ همخانه داد جان
جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی
آن پستتر از این و تو مظلومتر از آن
آنقدر بی کسی که به دستور همسرت
مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان،
با سوز نالههای تو بر طبل میزنند
تا نشنوند داد دلت را در آن میان
آنقدر بی کسی که تنت را کشان کشان
دادند روی بام به دستان آسمان
اما برای اینکه نسوزد تنت ببین
از مشهد آمدند تمام کبوتران
آه از تنی که زیر شررهای آفتاب
پوشیده بود پیکرش از نیزه و سنان
#محمدعلی_بیابانی
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
چه کسی این همه احسان به گدایان دارد
که جگرگوشهٔ سلطان خراسان دارد
هر چه حرف است بگویید که گوش شنواست
هر چه درد است بیارید که درمان دارد
به گدایی درش اهل کرم میآیند
خانهاش سائل از این دست فراوان دارد
چه پدر را به پسر؛ یا چه پسر را به پدر
این دو سوگند، فیوضات دوچندان دارد
ای ولیعهد! مرا هم ز عنایت بپذیر
رعیتی را که امان نامه ز سلطان دارد
مشهد و باب جوادش به همه ثابت کرد
که اجابت فقط از سمت تو امکان دارد
مطمئناً به کرمخانهٔ تو رو نزدهست
هر که در خانهٔ خود سفرهٔ بینان دارد
هر زمانی که خدایی خدا پایان یافت
یا جواد بن رضا جود تو پایان دارد
حتم دارم که جزایش گل لبخند رضاست
هر که در ماتم تو دیدهٔ گریان دارد
بیسبب ارث نبردی ز غریبی حسن
چارهای نیست غم فاطمه تاوان دارد
دست و پا میزنی و همسر تو دست افشان
اشک میریزی و او هم لب خندان دارد
علت هلهله زهراست که میدانستند
دم آخر پسر فاطمه مهمان دارد..
#محمدعلی_بیابانی
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#دلتنگ_محرم #امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
جان بر لب است، از غم جانان دعا كنيد
شايد به سر رسد شب هجران، دعا كنيد
با چشمههای خالی و خشكيدهی نگاه
در حسرت رسيدن باران دعا كنيد
روزی هزار بار دعای فرج كم است
در آرزوی يار، فراوان دعا كنيد
::
يا ايهاالرئوف! شما واسطه شويده
ما بی كسيم حضرت سلطان! دعا كنيد
ما آمديم اذن محرم به ما دهيد
آقا براي ماه عزامان دعا كنيد
ما گريه میكنيم كه يک روز جان دهيم،
از داغ خشکی لب عطشان؛ دعا كنيد..
#محمدعلی_بيابانی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
بر سینۀ خود میفشارم زانوی غم را
وقتی که بی تو باز میبینم محرم را
صاحب عزا با دستهای خویش کوبیدی
بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را
ای آسمانِ چشمۀ جوشانِ اشک خون
پربارتر کن بارش این اشک نم نم را
هرشب میان کوچهها بر سینه خواهی زد
وقتی که میخوانند شور و نوحه و دم را
بر رشتۀ پرچم دخیل گریه میبندم
آقا مگیر از دست ما این حبل محکم را
با اذن زهرا، اذن مولا، اذن پیغمبر
با اذن تو پوشیدهام این رخت ماتم را
دلشوره دارم اربعینم را همین اول
امضا کن آقاجان برات کربلایم را #محمدعلی_بیابانی
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_علی_اکبر
زمان زمان عجيبي ست، امتحان سخت است
طي زمانه ي بي صاحب الزمان سخت است
ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت
چقدر منتظرت جانعزيز و جانسخت است
"و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست
تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است
گريستم كه مشرف شوم به پابوست
بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است
رسيده است شب اكبر و زمان نماز
براي من چقدر لحظه اذان سخت است
تو را قسم به غم "بعدك العفا..." ي حسين
بيا... بيا و خودت روضه را بخوان... سخت است
مرا زيارت پايين پا مبر امشب
چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است
#محمدعلی_بیابانی
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹جانِ عمو...🔹
این سر شبزده، ای کاش به سامان برسد
قصۀ هجر من و ماه به پایان برسد...
حال آن تشنه که با یاد تو سیراب شود
مثل این است که در دشت به باران برسد...
کاش با دیدن تو جان بدهم آقاجان
قبل از آنی که ز هجرت به لبم جان برسد
گر مقدّر شده، آید به سراغم اجلم
سببی ساز که در شام غریبان برسد
و پس از مرگ بیا جانِ عمو لطفی کن
پیکرم تا حرم ساقی عطشان برسد
#محمدعلی_بیابانی