هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
♡••
ڪاشمَھدےبہجھانچھرههويدامۍڪرد
گرهازمشڪلپيچيدهےماوامۍڪرد
ڪاشمۍآمدوباآمدنشازسرِمِھـر
قبرِمخفۍشدهےفـاطِمہپيدامۍڪرد..🥀
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
#سلام_حضرٺ_اربابم🤚
عشق است
اینکه یک نفر آغاز می کند
هر روز صبح را
به هوای سلام تــ♥️ــو
#صبحتون_کربلاییــــــــــــــــ✨
خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
بیا به خانهی بی فاطمه سری بزنیم!💔
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
باور نداشت زينب كبري كه مادرش
رفته است وجاي خالي او در برابرش
چادر نماز فاطمه لالايي شبش
دستان پر ز مهر علي بالش سرش
چشمان پرستاره ي زينب به در هنوز
يادي كند زمادر و محسن برادرش
هرنيمه شب به كنج دلش روضه ميگرفت
باخاطرات كوچه و سيلي و مادرش
وقتي دلش بهانه ي مادر گرفته است
چادرنماز مادر خود را كند سرش
مادركبوترانه پريده به آسمان
بابا دلش گرفته براي كبوترش
محمد جواد قدرتی
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سهم گلوی حسین
رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی
ما را در اوج غم تک و تنهاگذاشتی
برداشتی تو بار خودت را ز بستر و
آن را به روی شانه بابا گذاشتی
یادم نمی رود بخدا لحظه ای که تو
با یا علی به آتش در پا گذاشتی
مادر لباس محسن خود را نبرده ای
آن را به زیر بالش خود جا گذاشتی
این یادگاری ات جگرم را کباب کرد
دربین شانه موی خودت را گذاشتی
گفتم که چار ساله کجا مادری کجا
این کار را برای اماگذاشتی
آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود
آخربرای زینب کبری گذاشتی
مهدی نظری
##بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
آن شب ميان هاله اي از ابر و دود رفت
روشن ترين ستارهي صبح وجود رفت
آن شب صداي گريهي باران بلند بود
دريا به روي شانهي زخمي رود رفت
روشن تر از زلالي نور آمد و چه حيف
با چند يادگاري سرخ و کبود رفت
بال و پري براي پرستو نمانده بود
آخر چگونه نيمهي شب پر گشود رفت
آتش زده به جان علي با وصيتش
غمگين ترين چکامهي خود را سرود رفت
رحمي به قبر خاکي او هم نمي کنند
اين شد که مخفيانه و بي يادبود رفت
مولا خوشي نديده ز دنياي بعد او
مي گفت بعد فاطمه ام هر چه بود رفت
شبها کنار تربت او ياس کوچکش
زانو بغل گرفته که مادر چه زود رفت
یوسف رحیمی
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دل تنگم هوای مادر کرد
یاد آن خاطرات غم بارَش
یاد دارم که مادرم را درد
چقدر داده بود آزارش
هرگز از یاد من نخواهد رفت
آنچه را که به چشم خود دیدم
مادرم بین شعله گیر افتاد
چقدر من ز غصه ترسیدم
در هجوم زبانه آتش
یاس را زیر پا لگد کردند
خواستم پیش مادرم بروم
راه من را به شعله سد کردند
چه بگویم که بعد پیغمبر
قرعه غم به نام ما افتاد
روزگارم به رنج و غم سر شد
تا که راهم به کربلا افتاد
عصر روز دهم در آن صحرا
چون حسینم به قتله گاه افتاد
شعله ای باز قد عَلَم کرد و
به حرمهای بی پناه افتاد
در شرر یاد مادرم کردم
تازیانه چه آتشی دارد
شعله ای که حیا نمی فهمد
چه زبانهای سرکشی دارد
برگرفته از وب سایت دوستداران حاج منصور
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بعد یک چند غم هجر و بلا دختر من
آمدی آخر سر دیدن ما دختر من
با خدیجه چقدر لحظه شماری کردیم
تا بیایی و ببینیم تو را دختر من
دو سه ماه است که ز تو دورم اما انگار
دو سه قرن است شدم از تو جدا دختر من
هیجده ساله عزیزم که چنین پیر نبود
از کی این گونه قدت گشته دوتا دختر من
به پدر آنچه نگفتی به علی را تو بگو
ای فدای تو و این حجب و حیا دختر من
از غم یار بگو از در و دیوار بگو
بگو از مردم بی مهر و وفا دختر من
من خودم با خبرم بر تو و حیدر چه رسید
بعد من سخت گذشته به شما دختر من
زیر دین زحمات پدر این شهر نماند
که مدینه به تو داد اجر مرا دختر من
گفتم این خانه بهشت است و توئی ریحانش
حقتان شعله نبوده به خدا دختر من
هرکجا بوسه زدم سوخت و یا اینکه شکست
دست،سینه، سر و پهلو، مژه ها دختر من
شاخه یاس کجا داس کجا ضرب غلاف
چادر عرش کجا و ردِ پا دختر من
این همه مدت از آن روز گذشته و هنوز
سیلی اش بر رخت انداخته جا دختر من
جای تو روی زمین نیست عزیزم باید
مادرت وا کند آغوش بیا دختر من
بنشین پیش من و مادرت امروز و ببین
سالها بعد رسد کرببلا دختر من
آتشی که ز درِ خانۀ تو بر پا خاست
می نشیند به لباس اسرا دختر من
نوۀ کوچک تو موقع تاراج حرم
می شود لحظه ای از عمه جدا دختر من
مثل تو که به پدر زود رسیدی او هم
می رود زود به جمع شهدا دختر من
موقع غسل تنش عمه صدا خواهد زد
شده ای آینۀ مادر ما دختر من
علی صالحی
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مادر فداي زمزمه ي عاشقانه ات
جان سوخت از براي غم بي کرانه ات
در حسرت نواي خوشت مانده ام هنوز
خاموش گشته اي ز چه رو از ترانه ات
اي بلبلي که زخم ز پاييز خورده اي
آتش گرفته است چرا آشيانه ات؟!
رفتي و غم به خانه ي ما پرسه مي زند
مادر بيا شبي نظري کن به خانه ات
رفتي و داغ تو به دلم ماندگار ماند
رفت از دلم قرار و دلم بي قرار ماند
رفتي و غرق آتشم و سوختن هنوز
چون شمع آتش است سراپاي من هنوز
پروانه هاي سوخته دل را نظاره کن
آيينه ي غمند حسين و حسن هنوز
اي آشناي غربت و مظلومي علي
رفتي و اوست بي تو غريب وطن هنوز
رفتي و خاطرات تو در خانه باقي است
ياد تو هست پرتو اين انجمن هنوز
بس ناشنيده است که ناگفته مانده است
بس آتش نهفته که بنهفته مانده است
سيد مهدي حسيني
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
شعرمذهبی رضیع الحسین (766).mp3
1.64M
#فاطمیه_بعد_شهادت
#حضرت_زهرا_زمینه
از غمت خونجگرم؛شاهدمه چشم ترم
سر خاکت میریزم خاک عزاتو به سرم
بهتره عُمره علی بعد تو طولانی نشه
روبرو شوهرتو با قنفذ و ثانی نشه
عالمو سوگوار کنم قلبمو بیقرار کنم
نیامسرِ مزارِ تو خودتبگوچیکارکنم؟
فاطمه یا فاطمه
حال بچّهیتیمات آتیش به قلبم میزنه
بدتر از گریههاشون سُکوت تلخِ حسنه
دو شـبه حُسین تو لب به غـذا نمیزنه
زینبت با روضهخوندن دل مارو میشکنه
فاطمهیجوانمن جوانقدکمانِمن
غمِتو پُشتمو شکست شکسته استخوانمن
فاطمه یا فاطمه
قسمتاین بود دلمو به داغ تو دُچار کنم
اینقَـدَر غریبونه ختـم تو برگُـزار کنم
نمیشه زندگیمو اینجوری از هم بِـپاشن
تازهقصدِ نبش قبرِ تورو هم داشته باشن
بهرفتنتمُجابشدم ببینخونهخرابشدم
تشنهییکجوابتوست سلامِبیجوابشُدم
فاطمه یا فاطمه
#محمد_قاسمی
@majmaozakerine
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
شعرمذهبی رضیع الحسین (1156).mp3
1.02M
#حضرت_زهرا_نوحه
#فاطمیه_بعد_شهادت
بعد از تو میمانم تنهای تنها
زهرا خبر داری افتادم از پا
یا زهرا یازهرا مظلومه زهرا
زخم دل حیدر دارو ندارد
این بیت الاحزان که جارو ندارد
یا زهرا یا زهرا مظلومه زهرا
رفتار تو گوید از رفتن تو
ای من به قربان نان پختن تو
یا زهرا یا زهرا مظلومه زهرا
از غسل و تعویض پیراهن تو
فهمیده ام کاری است زخم تن تو
#میثم_مومنی_نژاد
@majmaozakerine
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5951766323594801852.mp3
15.51M
.
#شور
#زمینه
#شهادت_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
خوابیدی آروم
راحت شدی از غم حیدر اما
آخه نگفتی
بی تو علی بی کسه توی دنیا
بعد از تو حیدر
درد دلاشو به کی بگه زهرا
خوابیدی آروم
انگار دیگه دردِ پهلو نداری
راحت شدی از
زخم زبون و تب و شب بیداری
میزاری واسه
حیدر تو این غربتو یادگاری
راحت شدی از غم کوچه ها
راحت شدی از غمای علی
بعد از تو عَجِّل وفاتی میشه
زهرای من ربنای علی
بند دوم
چشماتو وا کن
چشم امیدم هنوز به نگاته
چشماتو وا کن
که قوت قلب من خنده هاته
چشماتو وا کن
حیدر دلش خیلی تنگه صداته
آروم ندارم
من موندم و غصه ی بی شمارم
خانوم خونم
مثل یتیمای تو بیقرارم
بعد از تو زهرا
من دیگه یه خواب راحت ندارم
این التماس یل خیبره
میباره اشکاش جلو بچه هاش
اونی که کنده درِ خیبرو
داره میلرزه ببین زانواش
بند سوم
کنده دلم رو
خونابه هایی که رو بستره
کنده دلم رو
اون رَدِّ خونی که روی دره
کنده دلم رو
اون بچه که حالا بی مادره
تو چشم زینب
دارم میبینم سر خنجرو
میبینم انگار
داره حسین میگه زینب برو
قاتل رو سینش
میشینه و میبُره حنجرو
این چادری که تو اون کوچه ها
خاکی شد ارثیه ی زینبه
کرببلای حسین غریب
زهرا شروعش همین امشبه
#خادم_زینب✍
🎤#کربلایی_نقی_شامدی
#زمینه_روضه_ای
#شور
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴 🏴 ﷽ 🏴 🏴
🍁➖🖤💔🖤➖🍁
مظلوم تر نبود از، بابای بیکَسِ من😭
دیشب که مادرم را به خاک میسپردن
بانگ خدا بلند شد، عرش علی بهم ریخت
فیض شهادت این!...نور و شبانه بُردن؟!
تا مصحفِ کتابِ نورِ علیالطلوع رفت
منظومههای شمسی در کنجِ خانه مُردن
مادر ترانهی آب، در پهنهی غزل بود
در خلوتِ خیالم گلواژهها فِسردن
هم صاحبِ مناقب، هم وارثِ مکارم
بال و پر فرشته، با میخِ در فشردن؟!
گم کرده راه خانه، نعمالامیرِ بیتاب
خطِ ولایتی را به خاک میسپردن؟!
#کبری_رحمتی(بیتاب)
#دورود_لرستان
#ایامفاطمیه🥀
#تسلیتبهمولایمظلومم😭
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🍁 🏴 🖤💔🖤 🏴 🍁
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
چند روزی میشود، بی دلبرم
میرسدبرگوش آه فاطمه
یاد دارم بالگدهای عمر
پشت درشد قتلگاه فاطمه
میرسد هرشب نوای آه وغم...
زیر سقف وسر پناه فاطمه
حال حیدر میشودهرشب وخیم...
درهوای روی ماه فاطمه
رفتی و هرشب نسیمی خسته ام
میچکم در عمق اه فاطمه
شوهرت هر روز زانو در بغل
خیره می ماند به راه فاطمه
همسرم از تو برایم یادگار
مانده یک چادر سیاه فاطمه
می وزد در لانه ام عطر پر
مرغ عشق بی گناه فاطمه
خودنمایی میکنداین میخ در
در میان قتلگاه فاطمه
برسر قبرت گذارم صورتم
یک تنه هستم سپاه فاطمه
درکناره قبر تو با آه وغم
مانده یک شب تاصباح فاطمه
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
در خانه مانده عطر خوش ربنای تو
امروز زنده ام به هوایِ دعای تو
همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچه های تو
خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه!
فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو
جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم
از بسکه خالی ست در این خانه جای تو
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم باشکوه بگیرم برای تو
از دستِ گریه هایِ تو راحت شد این محل
شِکوه نمی کنند به من از صدای تو
دیگر به تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست
خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو
وحید قاسمی
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
حالا میان خانه اش کوثر ندارد
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد
بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد
مولاست با طفلان بی حال و پریشان
مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان
دائم کنار بستر خالی نشسته
چشمان بارانی خود را باز بسته
هی روضه می خواند به یاد دست بسته
با خاطرات کوچه پهلویش شکسته
با چادر خاکی که بر روی سرش داشت
زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت
حق علی را هیچ کس باور ندارد
مولای عالم مانده و لشکر ندارد
این خانه دیگر دست نان آور ندارد
«دیگر حسین بن علی مادر ندارد»
پروانه ای که پهلویش را در گرفته
حالا از این خانه شبانه پر گرفته
شب ها کنار قبر زهرای جوانش
می سوخت از داغ جوان قد کمانش
وقتی رمق می رفت او از زانوانش
سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش:
زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی
دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی
با من نگفتی غصه ی غصب فدک را
با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را
شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر
در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر
بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن
زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن
برخیز تا این خانه را از نو بسازم
برگرد تا کاشانه را نو بسازم
کج می کنم بانو سرِ مسمارها را
خود در میارم سنگِ این دیوارها را
دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم
لولای در را رو به کوچه می گذارم
انگار وقت رفتنم نزدیک گشته
دنیا دوباره تیره و تاریک گشته
نه سال بودی بهر تو کاری نکردم
زهرا حلالم کن که باید بازگردم
زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته
حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته
وحید محمدی
@majmaozakerine
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
روضه حضرت زهرا (س) بعد شهادت
هر شب ستاره ریزم و شب را سحر کنم
برآفتاب، گریم و بی ماه سر کنم
زهرای کوچک علی ام کز امام خویش
در موج غم چو فاطمه دفع خطر کنم
با گریه و نماز شب و خانه داری ام
پیوسته نام مادر خود زنده تر کنم
شب ها به موج غصّه زنم خویش را به خواب
تا گریه مخفیانه برای پدر کنم
بابا برو زخانه برون روزها که من
بنشینم و نگاه به دیوار و در کنم
(ابن عباس میگه بعد شهادت بی بی فاطمه رفتم سری به امیرالمومنین بزنم همین که وارد دهلیز خانه شدم دیدم فاتح بدر و خیبر - لنگر زمین و آسمان - رو زمین نشسته - حسنین رو زانوان علی نشستن - زینبین دور بابا میگردن - حضرت با انگشت موهای زینب رو مرتب میکرد - ابن عباس میگه یه صحنه ای دیدم جگرم آتش گرفت - هرخانه ای مادر از دست میده پدر دور بچها میگرده - نمیدانم داغ فاطمه چه کرده با امیرالمومنین که بچها دارن دور بابا میگردن - میگه زینب رفت چادر مادر رو پوشید اومد جلو بابا راه میرفت - بابا ببین شبیه مادرم شدم یا نه - میخواد دل بابا روشاد کنه )
فضّه تو ساعتی پدرم را به حرف گیر
تا من به جای خالی مادر نظر کنم
هر چند کودکم، بگذارید نیمه شب
وقت نماز چادر او را به سر کنم
ماه غریب شهر مدینه بیا بگو
بی تو چگونه من شب خود را سحر کنم
دیدم که ریخت خصم ستمکار بر سرت
قدّم نمی رسید که خود را سپر کنم
همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم
این جامۀ من است که باید به بر کنم
مادر بیا دوباره مرا دراُحد ببر
تا حمزه را زغربت بابا خبر کنم
زآن دردها که مادر من با کسی نگفت
(میثم) بگو که سوز تو را بیش تر کنم
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روضه دفتری
# فاطمیه(۶)🥀🥀▪️
روضه حضرت فاطمه زهرا(س)🥀
(بعداز شهادت)🥀
گریزحضرت زینب
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی...
اول مجلس...
همه با هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
🔸دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
🔸به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم
🔸خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
🔸بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم
🔸نشد برای مریض علی گلی ببریم
🔸بیا گلاب اشک به افتاده بستری بزنیم
🔸کسی به گرد یتیمان او نمیگردد
🔸بیا به شیوه ی پروانه ها پری بزنیم
🔸کنون که جان علی خفته است در دل خاک
🔸بیا زخونابه برخاک گوهری بزنیم
⬅️حالامردم مدینه راحت شدید مادرمان روکشتید دیگه صدای مادربه گوش نمی رسد اخه خودشان گفتند یاروز گریه کن یاشب خسته شدیم از گریه هات(روز) شب یتیمی بچه های مولایمان امام علی است ای کسانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای می دونم حاجت داری گرفتاری مریۻ داری جوان داری برای هرحاجتی امدید ازمادر پهلو شکسته درخواست نماید حاجت روا میشید اول مجلس همرا بشیم با صاحب الزمان بگیم اقاجان درکجای عالم در عزای مادر نشستی همه باهم صداش بزنیم
یا صاحب الزمان ۲
⬅️ابن عباس میگه بعد شهادت بی بی فاطمه رفتم سری به امیرالمومنین بزنم همین که وارد دهلیز خانه شدم دیدم فاتح بدر و خیبر - لنگر زمین و آسمان - رو زمین نشسته - حسنین رو زانوان علی نشستن - زینبین دور بابا میگردن - حضرت با انگشت موهای زینب رو مرتب میکرد - ابن عباس میگه یه صحنه ای دیدم جگرم آتش گرفت - هرخانه ای مادر از دست میده پدر دور بچها میگرده آخ قربان دردهای دلت برم آقا- نمیدانم داغ فاطمه چه کرده با امیرالمومنین که بچها دارن دور بابا میگردن اما عزادران مرگ مادربرای دخترها سخته چون مادر انیس دخترها راز دل به مادر میگه انشالا هیچ خانوادهای را داغ مادرنشان ندهدیکی ازخاطرات مادرچادورنماز که هیچ وقت یاد دخترنمی ره ... میگه زینب رفت چادر مادر رو پوشید اومد جلو بابا راه میرفت - بابا جان ببین شبیه مادرم شدم یا نه آخ قربان دردهای دلت برم بی بی - میخواد دل بابا روشاد کنه )همه ما می دونیم دخترها علاقه ی زیادی به بابا دارند ومعرف هستد به بابای اما عزیزان عزدار شما بمن😭 بگیدکدام روزه را بخونیم که اسم زینب نباشه😭 سلام ما به آن خانمی که یه عمری مصیبت کشید اما صبر کرد
چهارپنچ سال نداشت داغ جدش رسول الله رادید صبر کرد هنوز غسل پیامبر خشک نشده بود پهلوی مادرش
زهرا راشکستند جلو چشمانش به مادرش سیلی زدند اما صبر کرد فرق شکسته باباش علی را دید صبر کرد😭😭
یک روز هم تکه های جگر برادرش حسن رادیدبازهم صبر کرد درروز عاشورادرنصف روزجلو چشمانش تمام عزیزانش را شهید کردندبازهم صبر کرد😭تمام دل خوشهای زینب حسین بود اما امان از آن لحظه ای که حسینش هم صدا زد خواهرم زینب من هم رفتم عرضه داشت حسینم برای من که کسی نمانده توهم میخوای بری زینب رو تنها بگذاری ای یادگار مادرم حسین اگر دست ولایت ابی عبدالله نبود بی بی زینب در کربلا جان میداد😭
ابی عبدالله فرمودند: خواهرم آنقدر بی تابی نکن تا صدای تکبیر میاد بدان من زنده ام اما دیدند صدا آقا به گوش نمیرسه همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
😭😭😭
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ مداح اهل بیت (ع )احمد بهزادی✍
صلوات شادی روح پدرو مادرم
🥀🥀🥀🥀🥀
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
بعد از شهادت
برای گریه علی بی تو کم بهانه ندارد
ولی به غیرِ همین هقهقِ شبانه ندارد
درِ شکسته ، دو دستان بسته ، کوچهای باریک
برای گریه علی بی تو کم بهانه ندارد
مرا که روز سکوتِ یتیمهای تو کُشتهاست
به خانهای که دری بین آستانه ندارد
خدا کند نرسد صبح برنخیزم از خاکت
کجا رَوَم که علی بی تو آشیانه ندارد
هرآنکه دید مرا نیمه شب دراینجا گفت :
که این غریبه هرآنکس که هست خانه ندارد
به زینب تو فقط سرسلامتی حَسنت گفت
مدینه بعدِ تو یک مجلسِ زنانه ندارد
نخواستی که بیافتد زمین علی ، چه بد اُفتاد
شبیه روضهی تو روضهای زمانه ندارد :
رسید طعنهی قنفذ به کودکانِ غریبم
چنان زدم که پس از این توانِ شانه ندارد
کسی نگفت مغیره بزن! ولی به علی زن
زنی که خورده زمین ضربِ تاریانه ندارد
(حسن لطفی۴۰۱/۰۹/۲۷)
#یاشبیر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_زمینه
#فاطمیه_بعد_شهادت
نصیب هیچ مردی نشه الهی
غمی که روی شونه هام کشیدم
گفتنی نیس تموم زندگیمو
تو کوچه زیر دست و پاها دیدم
فَحُزنی سَرمَد
دیدم توی خونه م قدم زد یه نامرد
فَحُزنی سَرمَد
مغیره رسید و به قنفذ کمک کرد
فَحُزنی سَرمَد
دیدم بی حیا با غلاف بی هوا زد
بلند شو ببین گریه های منو
ببین بغض توی صدای منو
ببین لرزش دست و پای منو
امان ای امان ای امان ای دل
روزا ی من شبیه شام تاره
حال و روزم خرابه گریه داره
همش دعامه داغی رو که دیدم
خدا برای هیچ کسی نیاره
وَلَیلِی مُسَهَّد
یه نامرد اومد زندگیمو بهم زد
وَلَیلِی مُسَهَّد
دیدم اومد و نعره توی حرم زد
وَلَیلِی مُسَهَّد
سیاه شد روزام سیلی به دلبرم زد
بلند شو ببین ، حال زار منو
ببین سختیه روزگارمنو
ببین این دل غصه دار منو
امان ای امان ای امان ای دل
رفتی و توی گوش من هنوزم
طنین سوز ربنات می پیچه
دم اذون صبح میون خونه
بوی گلاب گریه هات می پیچه
دلم خونه خونه
که داغ دلم داغ مرگ جوونه
کجایی بهارم
تو رفتی چهار فصل برامن خزونه
دعا کن که حیدر
زیاد بعد تو توی دنیا نمونه
بلند شو ببین ، این قنوت منو
ببین توی خونه سکوت منو
ببین این غم لایموت منو
امان ای امان ای امان ای دل
بر گرفته از کلام امیرالمومنین در لحظه دفن حضرت فاطمه سلام الله علیها
...قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ...
به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا خيلى سريع از دستم ربوده شد. اى رسول خدا اكنون ديگر چقدر اين آسمان نيلگون و زمين تيره در نظرم زشت جلوه مىكند! امّا اندوهم هميشگى گشته، و شبم به بيدارى كشيده...
#حسین_رحمانی
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
آروم آروم از این زمونه، مادر رفت شبونه
آروم آروم از این زمونه، مادر رفت شبونه
زده اشکام جوونه، خدا میدونه
مدینه دیگه بخوابه، خواب که واسه ما عذابه
زندگی بی تو سرابه، خدا میدونه
شکسته پر شد مادر، بی بال و پر شد بابا
شکسته تر شد مادر، تنهاتر بابا
دلخوشی نمونده واسه دنیام، مادر
روشنی نمونده واسه چشمام، مادر
همدمی نمونده واسه بابام، مادر، مادر
شده نمازات نشسته، با پهلوی شکسته
شدی از دنیا خسته، خدا میدونه
داری میری توو جوونی، دل مارو میسوزونی
چرا شدی قد کمونی، خدا میدونه
نداره مرهم مادر، گرفته ماتم بابا
آب میشه نم نم مادر، غرق غم بابا
ای جوابِ هر سلام بابا، مادر
بی تو میشه بی سپاه و تنها، مادر
سر میذاره بین چاه غمها، مادر، مادر
دلخوشی نمونده واسه دنیام، مادر
روشنی نمونده واسه چشمام، مادر
همدمی نمونده واسه بابام، مادر، مادر
شاعر و نغمه پرداز: اکبر شیخی
#بعد_از_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین