eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.mp3
5.58M
شام را یک تنه با گریه بهم میریزم شام را یکتنه با گریه بهم میریزم منم رقیه منم رقیه دختر فاطمه هستم جگرش رادارم منم رقیه منم رقیه به نفس: 🎧شور | شام را یک تنه با گریه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فدات این جون ناقابل همیشه لطفت به ما شده شامل هزاران دل شده سائل در خونت یا قمر ابوفاضل لب دریا تشنه‌ی لباته ته اعماق دل ما جاته هزاران‌بار مُرده زنده کردی این از موثق ترین رُواته ابوفاضل قمر بنی‌هاشم زلالی آب روانی تو ابوفاضل قمر بنی‌هاشم همیشه در جَرَیانی تو ابوفاضل قمر بنی‌هاشم به قلب ما ضربانی تو ابوفاضل ابوفاضل تویی جان و تویی جانان بگیر با دست بُریده دستامان به هر دردی تویی درمان کَفیلُ الزینب یا ساقی العطشان به قربونت که ته صفایی مریضم وقتی شما شفایی هزاران سال دیگه‌م بیاد باز همیشه تو سنبل وفایی ابوفاضل قمر بنی‌هاشم زلالی آب روانی تو ابوفاضل قمر بنی‌هاشم همیشه در جَرَیانی تو ابوفاضل قمر بنی‌هاشم به قلب ما ضربانی تو شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان پسر مظهر یزدان که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم بار غم و با رمق اندر عقبش لقبش ماه بنی هاشم و عباس علمدار ابالفضل، سپه‌دار ابالفضل جهانگیر ابالفضل، جهان‌دار ابالفضل ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴سبک شور روضه ای اول ماه صفر مصیبت اهل بیت علیهم السلام ورود کاروان اسرا به شام 🏴بند اول آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج) رسیده،نزدیکه،شام بلا،کاروان شهروآذین بستن میکنن هلهله آل پیغمبر هم اسیر سلسله انگار عیده تو شام که شده ازدحام جای گل میریزن آتیش از روی بام واویلا،وای از شام 🏴بند دوم آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج) پشت دروازه ی ساعاته کاروان سر جدت رو نی جلوی قافله عمه جانت زیر چکمه ی حرمله تو خودت میبینی این مصیبتها رو شام و نامردا رو روی نی سقا رو واویلا،وای از شام 🏴بند سوم آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج) از شام و،این همه،مصیبت،الامان کوچه و بازار و ناموسه پیغمبر مجلس اغیار و دخترای حیدر غم بی کران و شیون زنان و چوب خیرزان و اون لب و دندان و واویلا،وای از شام 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
. پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار ناسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گرياندند .
مردمِ سرمست در شامِ بلا آماده اند پشتِ دروازه نشسته..بی ریا آماده اند شهر آذین بسته شد، شادند اهلِ این دیار سازها آماده و رقاصّه ها ..آماده اند باز شد دروازه و سرها به روی نیزه ها سنگ ها در مشت با قصدِ رجا آماده اند در میانِ هر سری یک محملِ بی پرده است بر تماشای نوامیسِ خدا ..آماده اند چشم ها هیز و رُخِ نوباوگان است بی نقاب دختران می لرزند و اهلِ جفا آماده اند وای از اهلِ یهود و کوچه ی باریک شان آتش و هم سنگها هم چوب‌ها آماده اند کینه های بدر و خیبر موج زد در قلب ها باز هم این قوم..بهرِ ناسزا ..آماده اند هتک حرمت می کنند بر حضرت شاهِ نجف بهر لعنت گفتنِ شیرِ خدا ..آماده اند روضه خوان!دیگر نخوان که صبرمان لبریز شد بهرِ مردن مطمئنم شیعه ها آماده اند 🔸شاعر:
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها به سبک سلام آقا....من الان روبروتونم ➖➖➖➖➖➖➖ به سبک سلام آقا....من الان روبروتونم سلام بابا...بیا بنشین به دامانم سلام بابا...ببین در کنج ویرانم سلام بابا سلام بابا . ببین گیسو سپیدم من به آغوشم . تورو آخر کشیدم من پدر جانم یه ماه میشه...که لبهام و نبوسیدی چِشِت روشن... لباسِ پارم و دیدی؟ پدرجانم خبر داری؟..شبا رو خاکا می خوابم ببین کرده... موهای سوخته بی تابم پدر جانم از اون شب که. ..کتک خوردم چشام تاره منو بد زد... لباسامم پر از خاره پدر جانم یه جمله من...میگم با این سرِ پُر درد بدون جایِ.... بغل کردن .بلندم کرد پدر جانم ازون مجلس ... دیگه من با همه قهرم بهم میگن.... کنیزِ مردمِ شهرم پدر جانم یه پیغامم... بابا واسه عمو دارم بیار چادر... آخه من آبرو دارم پدر جانم شاعر:
بی حیا شامیان،کرده اند ازدحام کارشان این شده،ظلم و کینه مدام اهل بیت حق جان شان بر لب خون شده زین غم ها دل زینب وای امان از شام۴ همه اهل حرم،زین سفر خسته اند به روی ناقه ها،دست شان بسته اند بر اسیران ظلم و ستم افزون اهل بیت گردیده همه دلخون وای امان از شام۴ سر پاک حسین،بین زن ها بود این مه جلوه گر،گل زهرا بود زین مصیبت ها گریه ها دارند همه از دیده اشک غم بارند وای امان از شام۴ بی حیا شامیان،همگی آمدند پیش چشم همه،کودکان را زدند در ورود شام همه خندیدند پیش سرها با خنده رقصیدند وای امان از شام۴ بی حیا شامیان،چنگ و نی دف زدند رو به روی حرم،همگی کف زدند همه ی مردم را خبر کردند آل عصمت را خونجگر کردند وای امان از شام۴ کودکان را همه،وحشیانه زدند بر گلان حسین،تازیانه زدند خونجگر گشته زین همه بیداد چارمین مولی حضرت سجاد وای امان از شام۴
(ورود اهل بیت ع به شام) کاروانی در،شام غم آمد ام کلثوم با،قد خم آمد وای امان از شام۴ دم دروازه،ازدحام کردند بر اسیران ظلم مدام کردند وای امان از شام۴ شامیان کردند،ستم و بیداد خون شده قلب،حضرت سجاد وای امان از شام۴ از سوی دشمن،ظلم افزون شد زینب دلخسته دلش خون شد وای امان از شام۴‎ بر روی محمل،ام کلثوم است بر روی نیزه،سر مظلوم است وای امان از شام۴‎ دم دروازه،صف زدند مردم جلوی زینب،کف زدند مردم وای امان از شام۴‎ همگی خسته،دست شان بسته دیده اند آزار،دل بشکسته وای امان از شام۴‎ از ستم گل ها،همه پژمردند بس ستم دیدند،خون دل خوردند وای امان از شام۴‎ حرم عترت،روزشان شد شام می زدند با سنگ،از لب هر بام وای امان از شام۴‎ آتش کین در،شام زبانه زد بر تن طفلان،تازیانه زد وای امان از شام۴
🔥سوختیم و شعله ی بال و پر ما شد بلند 🔥فطرسی از گوشه ی خاکستر ما شد بلند ⬅️در تنزل کردن معشوق سیر عاشق است ⬅️عشق کوتاه آمد و زیر سر ما شد بلند ⬅️اُنس از ذکر شب عشاق هم واجب تر است ⬅️نیست عاشق هر کسی که از بر ما شد بلند ⬅️اشک وقتی می چکد هنگام معراج دل است ⬅️بخت ما در سایه ی چشم تر ما شد بلند ⬅️بی حسین بن علی خلقت بلا تکلیف بود ⬅️در پی کار خدا هم دلبر ما شد بلند ⬅️سینه ی ما منبر است آتش نمی سوزاندش ⬅️هر شب جمعه "حسین" از منبر ما شد بلند ⬅️احترام نام تو بر انبیاء هم واجب است ⬅️هر کجا حرف تو شد پیغمبر ما شد بلند ⬅️سائلانت بیشتر بازار گرمی می کنند ⬅️دست ما پُر بود و دست دیگر ما شد بلند ⬅️زحمت تو در حقیقت سربلندی همه ست ⬅️تو شدی نیزه نشین اما سر ما شد بلند ❣ حالا که اربعین اومد کنار قبر داداشش 😭حسیــــــن_ای سر_بریده 😭حسیــــــن_قدم_خمیده 😭😭 🍁همه جا عطر ياس مي آمد 🍁عطر ِ ياس پيمبر رحمت 🍁خيمه ميزد به پشت دروازه 🍁عابد اهل بيت با زحمت * 🍃داشت خواب مدينه را ميديد 🍃دختر ي كه به شام تهمت خورد 🍃ناگهان ديده بر سحر وا كرد 🍃چشم خيسش به شهر عصمت خورد * ❇️ديد فرياد طَرّقوا آيد ❇️كوچه واشد به محمل زينب ❇️گفت:اُم البنين بيا اما ❇️دست بردار از دلِ زينب * ☘گفت اُم البنين ببين زينب ☘با چه اوضاعي از سفر برگشت ☘از حسين تكه هاي پيراهن ☘از ابالفضل يك سپر برگشت * 💠بر بلندي همين كه خيمه زدند 💠ياد گودال كربلا افتاد 💠سايه ي خيمه بر سرش كه رسيد 💠ياد آتش گرفته ها افتاد ☑️یاد اون روزی که اون دختر کوچولو، دامنش آتیش گرفت ☑️میگه سریع خودمو رسوندم تا نزدیک شدم دست رو سرش گرفت گفت مسلمونی?? گفتم بله ✔️گفت قرآن خوندی? ✔️گفتم بله ✔️گفت این آیه رو خوندی? ✔️بله،،، خوندم ✔️یه نگاه غریبونه ای کرد گفت به خدا من یتیمم ☑️همینجا تو همین گودال بابامو کشتن 😭😭😭😭 ♥ 🔆گفت يادم نميرود هرگز 🔆دلبرم رفت و روز ما شب شد 🔆آن قدر نيزه رفت و آمد كرد 🔆بدن شاه نامرتب شد 😭😭😭😭 خطبه ها، خطبه هاي غَرّا شد ليك با طعم روضه ي الشام صحبت از نذر نان و خرما بود صحبت از سنگ هاي كوچه و بام * ✳️همه جا رنگ كربلا بگرفت ✳️كربلا، كربلاي ديگر بود ✳️بر لب زينب و زنان و رباب ✳️روضه ي تشنگي اصغر بود آخه مث برگای پاییزی همه خودشونو انداختن ☑️یکی میگفت قاسمم ☑️یکی میگفت اکبرم ☑️یکی میگفت ابالفضل ☑️یکی میگفت حسینم رباب اومد یه گوشه ای، هی میگه لالایی اصغرم ☑️یاد اون روزی افتادم که چشم تو چشم ☑️من نگاه میکردی،،، یعنی مادر تشنمه ☑️انقده خجالت کشیدم اصغرم 😭😭 اون روز علی اصغر داشتمو شیر نداشتم امروز شیر دارمو… . علی لای لای علی لای لای علی لای لای علی لای لای ♻️رأس ها بر بدن شده مُلحق ♻️دستها جاي زخم هاي طناب ♻️گوشها جاي گوشواره ولي ♻️همه ي گوشواره ها ناياب دختري با قيام نيمه شبش جان تازه به دين و قرآن داد در خرابه كنار  رأس پدر طفل ويران نشين ما جان داد 😭😭 🎋لعنت به دنیا که مارو به شام رسوند 🎋به مجلس حرام رسوند 🎋راستی رقیه ات باباجون،سلام رسوند... سلام رسونده… نگو چرا عمه زینب،سر به زیر شد از داغ رقیه پیر تورو خدا سراغشو ازش نگیر 🍂چهل روزه خونِ، دل پُر ما... 🍂چهل روزه که شمرِ دَم خوره ما 🍂چهل روزه گم شده چادر ما 😭😭😭 … ☑️یه طرف خانم زینب داره حرف میزنه ☑️یه طرف سکینه یه طرف رباب،،، ☑️این حرفا مال سکینه هست اگه لباس من،سیاه و دودیه سهم تنم،کبودیه سوغاتیه محله یهودیه 🌾انقده سنگ زدن بابا 🌾انقده خاکروبه ریختن 🌾یه عده با تازیانه میزدن بابا 😭😭😭 اگه لباس من،سیاه و دودیه سهم تنم،کبودیه سوغاتیه محله یهودیه 💎تو بزم مِی، یکی منو نشون میداد 💎یزید سرُ تکون میداد 💎عمه اگه نبود سکینت،جون میداد تو ازدحام قامتمون شکسته بازار شام،قیمتمون شکسته بزم حرام، عزتمون شکسته 🌸چهل روزه رباب دل مارو سوزوند 🌸یه لحظه تو سایه نموند 🌸هر طفل شیرخواره رو دید، لالایی خوند من بوده ام کشیدم منت عمو باعث خجلت عمو حالا چیجور برم زیارت عمو 💢اگه برم، پرسید ز گوشواره 💢یا پرسید از این تاولای پاره 💢من چی بگم عمو طاقت نداره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمود کریمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تمام عمر با گریه عجین بود تمام عمر هرلحظه حزین بود سِلاحش گریه بوده در نبردی که در راهِ دفاع از جانِ دین بود سبک‌تر از فرشته، بال می‌زد پر پرواز او، اشک وزین بود نشان مهربانی با ضعیفان به روی شانه‌هایش چون نگین بود دعاهایش برای اهل تقوا همیشه اوّلین و آخرین بود صحیفه، شرح الفت با خدا و فرار از دست ابلیس لعین بود امیرِ نَفْس، در بالاترین وجه سرآمد بر تمام مؤمنین بود غلامش إذن باران داشت وقتی که او در عرش، سجّاده‌نشین بود ملائک، مستمندان نگاهش امام آسمان‌ها و زمین بود قنوتش، وصلِ عرش و فرش می‌کرد جهان در دست زین‌العابدین بود چهل‌ سال آه، جانِ نازنینش دچار زخم‌های سهمگین بود شهیدِ زخم عاشوراست مولا شهیدِ روضه‌ی باباست مولا چهل‌سال است آقا داغ‌دار است چهل‌سال است چَشمش بی‌قرار است چهل‌سال است که تقویمِ این مرد تمامِ فصل‌هایش بی‌بهار است ستون آسمان و جانِ دنیا ولی در تنگ‌نای روزگار است پس از کرب‌وبلا و قتلگاهش همیشه چَشم‌هایش اشکبار است هنوز از هتک‌ حرمت در اسیری دچار زخم‌های بی‌شمار است عبورش از دلِ بازار، سخت است چه رنجی در ضمیرش، یادگار است *به امام سجاد گفتن آقا مختار خروج‌ کرده قتله ی کربلا رو داره میگیره به سزای عملشون میرسونه. فرمود: بگید ببینم از حرمله چه خبر؟ هرموقع او رو‌گرفتن به من اطلاع بدید ما از عزا دربیاییم...* چهل‌سال است خود را می‌کشاند شهید زنده‌ی چشم‌ِ انتظار است گذشته سال‌ها امّا هنوزم شبیه روز اوّل، داغ‌دار است برایش آب و نان و خاک، روضه‌ است همان‌گونه، حصیر و گوشواره است اسیر کوفه‌ای شد که برایش علی‌ کشتن به‌ نوعی افتخار است ندیده تاکنون چَشمانِ غیرت از این‌ها بانویی را در اسارت *امام سجاد علیه السلام تو بازار تشریف میبردن دید یه قصابی میخواد گوسفندی رو ذبح‌کنه. به قصاب فرمود:بگید ببینم آیا به این‌حیوان آب دادین یا نه؟ آری آقاجان!رسم دین ماست شما یاد ما دادین. آری این ذبح سیراب شده .آقا شروع کرد ناله زدن.قصاب گفت آقا من حرف بدی زدم؟حضرت فرمود:نه! بابای غریبم‌ رو با لب تشنه شهید کردن... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا