آبت ندادن واقعاً چجوری شادن واقعاً
اگه بیان سمت حرم چقدر زیادن واقعاً
بابات بریده واقعاً رحمی ندیده واقعاً
هنوز نمیشه باورم منت کشیده واقعاً
حسین که حرف التماسو میزد
حرمله داشت تیر خلاسو میزد
این لحظه ی شرمندگی مَرده
که یک قدم میره و برمیگرده
لالا لالایی لالا لالایی
****
کشتن عموتو واقعاً زدن گلوتو واقعاً
جای پَرِ قنداقه خون گرفته روتو واقعاً
دیگه بریدم واقعاً که نا امیدم واقعاً
راستی دارم میرم سرِ خاک شهیدم واقعاً
آروم بخواب طفل نخورده آبم
کاش شب جمعه ها بیای به خوابم
خواب ببینم آب میدی دست مادر
کنارمی تو همه هست مادر
لالا لالایی لالا لالایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مداحی جدید حاج محمدرضا بذری
امام حسینِ مردم غریب حاشیه
ذاقه نشینا هم برات ساختن حسینیه
امام پا برهنه ها امام مظلوما
پرچم انقلاب تو دست خمینیه
امام حسینِ نیمه ی خرداد فیضیه
امام حسینِ نیمه شب های طلائیه
چمرانو آوردی آقا از اون سر دنیا
آوردی مهدی باکری رو از ارومیه
امام حسینِ من امام حسینِ من
****
امام حسینِ عاشقا امام حسینِ من
تموم شهرامون دیگه بوی تو رو میدن
گرفتی دست قاضیو آوردی از تبریز
خریدی اشک بهجتو از تکیه ی فومن
امام حسینِ روزای دشوار آبادان
حاج قاسم از عشق تو شد اعزامی از کرمان
با تو جهان آرا شده سرباز خرمشهر
با تو بروجردی شده مسیح کردستان
امام حسینِ من امام حسینِ من
****
امیر قلب خسته ی امیرکبیری تو
رئیس علی دلواری هم دیده دلیریتو
فرمانده ی هر جنبشی سرباز تو بوده
تموم ایران میدونه فقط امیری تو
نام تو سربند قیام سر به داران شد
شاه بیت مولانا کجایید ای شهیدان شد
ابوعلی از کربلا شفا گرفت آخر
حافظ دو خط روضه شنید نوشت و دیوان شد
امام حسینِ من امام حسینِ من
****
امام حسینِ خوبیا امام حسینِ ما
با تو ما ها رو میشناسن تموم این دنیا
با اسم تو خورده گره تاریخ این ملت
ما پرچمت رو میزنیم رو قله ی دنیا
قسم به خون حنجر بریده ی اصغر
نسلای بعدیمون میشن امام حسینی تر
میگن به کل آدما حسینه آقامون
میگن غم و مهر حسین گرفتیم از مادر
امام حسینِ من امام حسینِ من
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هر جا که روضه میرم میگم الهی بالحسین
اَینَ ابناءُ الحسین و اَینَ اصحابِ الحسین
یا کریم ابن کریم و یا غریب ابن غریب
برمیگردن برای یاری تو جُون و حبیب
صاحب تیغ انتقام الهی لحظه ی قیام
حسینیا کنار هم به محشرت بدیم سلام
مهدی فاطمه آقا
****
ای عزادار حسین مَحرم اسرار حسین
اگه یار تو بشم تازه میشم یار حسین
سرمو فرشِ توی راه عبورت میکنم
قطره های اشکمو نذر ظهورت میکنم
امام با وفای من اسم تو رو لبای من
همیشه میکنی دعا تو روضه ها برای من
مهدی فاطمه آقا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
﷽
#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
حالا که دیگر هست راه آسمان بسته..
دشمن روی ما آب را با قصد جان بسته
زخم لبت وا شد..زبانت را نکش رویش
جان رباب آرام شو طفل زبان بسته!
میخواستم در مجلس دامادی ات باشم
مادر به تو صدجور امیدِ گران بسته
گریه کنی با تیر میگیرد تو را از من
چون حرمله امروز بر دوشش کمان بسته
ّذبح تو خیلی جایزه دارد دراین لشکر
او هم برایش شرط با شمر و سنان بسته
من با صدای تیر فهمیدم تورا کشتند
چشمان من را اضطرابِ تیرشان بسته
حالا سه دندان داری اما حیف پنهان است
آنقدر محکم تیر خوردی شد دهان بسته
تیری که چشمان عمویت را زیارت کرد
حالا دخیلش را میان ابروان بسته
آواره شد از غربتت بابات ای مظلوم
راهش به میدان بسته، راهش بر زنان بسته
سخت است اما از روی نیزه نیوفت اصلا
دشمن تورا با روسری خواهران بسته
پوریا هاشمی
﷽
#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
تیری که بر گلوی علی جای آب شد
از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد
پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت
گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد
این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است
تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد
شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش
ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد
آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او
لبخند میزند! جگرِ من کباب شد
"لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد
گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد
گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا...
ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد
اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب...
تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد
یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند
بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد
بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد
زینب که دید، در دل او انقلاب شد
بر سر زنان، تمام زنان جیغ میکشند
زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد
سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند
با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد
#حاج_محمود_ژولیده
﷽
#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
یک علی روی عبا و یک علی زیر عبا
خوب شد بر روی دوش خود عبا انداختم
تیر را بیرون کشیدم خِسخِسِ تو قطع شد
ای زبانبسته تو را من از صدا انداختم
حرمله بعد از شکارت چند تا خلعت گرفت
گفت با یک تیر اما هردو را انداختم
کاش پشت خیمهها پنهان نمیکردم تو را
وای بدجوری طمع در نیزهها انداختم
آب را وا میکنند اما نمینوشد رُباب
عمههایت را پس از تو از غذا انداختم
آه هر سنگی که بر من خورد بعدش بر تو خورد
شرمگینم که تورا در زیر پا انداختم
دست بسته میدود دنبال تو با خواهرم...
مادرت را بین مُشتی بی حیا انداختم
#حسن_لطفی
﷽
#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
تو را زد حرمله تا ناگهان زد
به روی قلبِ بابا هم نشان زد
نشان بگذاشت روی سینهی او
دقیقا یک سهشعبه روی آن زد
پدر صدها برابر خورد ، مادر
پس از تو تیغ و خنجر خورد ، مادر
من از حلق تو ممنونم که باتو
پدر یک تیر کمتر خورد ، مادر
به دستم مشت پُر خون مانده از خاک
به رویم گَرد گلگون مانده از خاک
اگرچه گودی قبرت عمیق است
پرِ این تیر بیرون مانده از خاک
چه حالی یا دلی دلگیر دارم
گلویی خشک از این تقدیر دارم
خدا را آب مگذارید نوشم
که میترسم ببینم شیر دارم
نگاهش کردم و چشمی خجل داشت
مزار از اشک بابا آب و گِل داشت
سهشعبه کاش بعد از بوسه میخورد
حسینم داغ یک بوسه به دل داشت
🔹🔹🔹🔹
بیا از آفتاب امشب بخوانیم
بیا از آب آب امشب بخوانیم
پَرِ قنداقه را باهم بگیریم
بیا "بس کن رباب" امشب بخوانیم
توانم رفته یکسر درد دارم
شب و روزم سراسر درد دارم
از آن دَم که سرَت بر نیزه دیدم
سرم را بستهام، سردرد دارم
لب خشک و کویریات مرا کُشت
به رویِ نِی اسیریات مرا کشت
پس از شش ماه دیدم داری اما
سه تا دندانِ شیریات مرا کشت
ببین از اشک پَرپَر بودنم را
ببین از گریه مُضطر بودنم را
بمیرد حرمله تیرش گرفته...
زمن احساس مادر بودنم را
نشانت میدهد این نیزه لای لای
اذانت میدهد این نیزه لای لای
دو دستم در طناب است و بهجایم
تکانت میدهد این نیزه لای لای
به پشتخیمه دیدم خُفتنت را
میانِ خواب هم خندیدنت را
توو بابا چنان چسبیده بودید
جدا میکرد از دستش تنت را
#حسن_لطفی
@majmaozakerine
﷽
#دودمه_حضرت_علی_اصغر_ع
محسن زهرا دعا بر زادهء حیدر کند
کربلا محشر کند۲
اصغر آمد بی زره کار علی اکبر کند
کربلا محشر کند ۲
🔹🔹🔹
آخرین سرباز اردوگاه ارباب اصغر است
ذوالفقار حیدر است ۲
در همین قنداقه همرزم علی اکبر است
ذوالفقار حیدر است ۲
🔹🔹🔹
مُهر محسن به روی برگهء اعزام من است
حرمله رام من است
پر قنداقهء من حولهء احرام من است
حرمله رام من است
#رضا_دین_پرور
سفره این خانواده شیرمیدان پروراست
هرنفریک لشگراست
اکبر و اصغرندارد کودکش هم حیدراست
هرنفریک لشگراست
@majmaozakerine
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
آمده جلوه کند حیدر در گهواره
ای بنازم به رباب
عرش را ریخت بهم خون گلوی پاره
ای بنازم به رباب
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
چشم همه بر دستِ شما در صفِ محشر
مدد یا علی اصغر ....
آقایِ قیامت بشوی با تنِ بی سر
مدد یا علی اصغر ....
#قاسم_نعمتی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
فرق در بین علیها نیست، اصغر اکبر است
من علیام ای پدر۲
زودتر من را ببر میدان، که حیدر ، حیدر است
من علیام ای پدر۲
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
میرسد از خیمهها یارب صدایِ آب آب
وای بر حالِ رباب ....
آب آوردن به خیمه بهرِ اصغر شد ثواب
وای بر حالِ رباب ....
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
کودکی در خیمه افتاده به دامانِ رباب
مادرش گوید بخواب ....
حرمله داده به جایِ آب بر اصغر جواب
مادرش گوید بخواب
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
با مادرم اسیرِ غمِ خواهرت شدم
من اکبرت شدم
بابا مدافعِ حرمِ خواهرت شدم
من اکبرت شدم
#حسن_لطفی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
کودک ششماهه هر دردی مداوا میکند
مرحبا طفل رباب ۲
یک نخ قنداقه اش کار مسیحا میکند
مرحبا طفل رباب ۲
#مجتبی_صمدی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
بر گلویت خوانده لبهایم زیارت نامه ها
یا علی اصغر مدد
از نخ قنداقه ات حاجت روا علامه ها
یا علی اصغر مدد
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سه شعبه تیر دشمن تا رها شد
سر اصغر جدا شد
میان خیمه ها غوغا بپا شد
سر اصغر جدا شد
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
دست و پا گم کردم و می بوسم از پا تا سرت
دیدنی شد حنجرت
اصغرم کشتی مرا با خنده های آخرت
دیدنی شد حنجرت
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
قحطی آب است و می آید صدای العطش
وای بر حال رباب
کودکی شش ماهه در آغوش عمه کرده غش
وای بر حال رباب
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
به خیمه قحط آب است همه دلهاکباب است
علی اصغر به دامان رباب است
عطش بالا گرفته دل سقا گرفته
که لبها تشنه ی یک جرعه آب است
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
نوه آخر شاهنشه خیبر شکنم
یل شش ماهه منم
مادرم بسته دو دستم که قیامت نکنم
یل شش ماهه منم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
بی زره آمده ای حیدر در گهواره
ای بنازم به رباب
عرش را ریخت بهم خون گلوی پاره
ای بنازم به رباب
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
ای تیر سه شعبه هدفت طفل رباب است
خطا کن که ثواب است
ای تیر حیا کن پسرم تشنه آب است
خطا کن که ثواب است
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
طفل شش ماهه ولی حیدر کراری تو
آبرو داری تو
بی زره آمده ای بس که جگر داری تو
آبرو داری تو
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
روی دست شاه دین شش ماهه پرپر میزند
یابن زهرا العجل
زینب اندر خیمه گه بر سینه و سر می زند
یابن زهرا العجل
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
پیش چشمان ترم دیگر مزن هی دست وپا
آه و صد واویلتا
ای پسر گم کرده بابا راه خود تا خیمه را
آه و صد واویلتا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
طفل چون نامش علی شد اصغرش هم اکبر است
در شجاعت حیدر است
گرچه باشد شیرخواره شیر مرد لشگر است
در شجاعت حیدر است
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
نوه شیرخدا حیدر کرارم من
مرد پیکارم من ۲
شیرخوارم من و چون شیر، جگر دارم من
مرد پیکارم من ۲
#سید_مجید_نجفی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
تیرِ سه پرِ حرمله شد قاتلِ مادر
لای لای علی اصغر (۲)
بر دستِ پدر غنچه یِ خشکم شده پَرپَر
لای لای علی اصغر (۲)
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
کودکِ ششماهه در میدان شدی یارِ حسین ۲
ای علمدارِ حسین ۲
مثلِ سقّایی گِره وا کردی از کارِ حسین ۲
ای علمدارِ حسین ۲
🔹🔹🔹🔹
این هقهقِ او حَق حَقِ سردارِ حنین است
علمدارِ حسین است ۲
از نسلِ اسد باشد و شیرِ نَشأتِین است
علمدارِ حسین است ۲
#حسین_ایمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال اشعار ترکی مجمع الذاکرین
🏴#شب_هفتم_محرم
🏴#سینه_زنی
🏴#زنجیرزنی
▪️زبانحال خانم رباب باعلی اصغرعلیه السلام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دردی آناسین درده سالان اصغریم لای لای
نیسگیل لری قلبینده قالان اصغریم لای لای
گل قوجاغیمه نازلی بالام یات بیراز دینجه ل
غونچه کیمی تئز پرپر اولان اصغریم لای لای
منیم آرام جانیم گؤز آچ شیرین زبانیم(2)
سینه می اوغول ائیله میشم سنه گهواره ش
حئیف اولا الیمده گؤزلیم یوخدی بیر چاره
گؤردوم بوغازین یاره سینی قالدیم آواره
ائی ظولم و جفا ده یورولان اصغریم لای لای
منیم آرام جانیم گؤز آچ شیرین زبانیم(2)
عفو ایله منی اللریوی باغلادیم اوغلوم
بو گئچن گئجه صبحه کیمین آغلادیم اوغلوم
غصه دن بو یورقون اورگی داغلادیم اوغلوم
گور نئلر چکوب غملی آنان اصغریم لای لای
منیم آرام جانیم گؤز آچ شیرین زبانیم(2)
بونان بویانه بوش بشیگه چالارام لای لای
قنداقیوی آلام سینمه دییرم ای وای
یوخ دیلین دییم سوزلریوی منه بیر بیر سای
یاندیرما منی دیل آچمیان اصغریم لای لای
منیم آرام جانیم گؤز آچ شیرین زبانیم(2)
آلتی آی سینم اوسته سنی بسلدیم اوغلوم
قلبیم دارخاندا آدیوی سسلدیم اوغلوم
حیف اولا اورک سوزلریوی بولمدیم اوغلوم
ای سوزی اورگینده قالان اصغریم لای
منیم آرام جانیم گؤز آچ شیرین زبانیم(2)
قنداقیوی من گه آچارام بله رم اوغلوم
بو گوز یاشیمی یاریوه من الرم اوغلوم
سندن سورا عمر ایلمرم اولرم اوغلوم
ای لاله کیمین پرپر اولان اصغریم لای لای
منیم آرام جانیم گؤز آچ شیرین زبانیم(2)
سینمی اوغول ایلمیشم سنه گهواره
حیف اولا الیمده گوزلیم یوخدی بیر چاره
گوردیم بوغازین یاره سینی قالدیم آواره
ای ظلم و جفادن یورلان اصغریم لای لای
منیم آرام جانیم گؤز آچ شیرین زبانیم(2)
@turki_nohemajma
#کانال_ترکی_مجمع_الذاکرین
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#رباعی
حالا که هدف گلوی اصغر شده است
چشمان خود سه شعبه هم تر شده است
زیر لب خود کمان چنین می گوید
بیچاره رباب تازه مادر شده است
#شهریار_سنجری
بسم رب المهدی (عج)
#جمعه_های_دلتنگی
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✧❁✾❁✧═┅┄
دل می رود ز دستم یا بن الحسن کجایی؟
می سوزم از فراقت ای داد از این جدایی
کی می شــود ببینم آن روی دلــرُبایت؟
آقایِ بی قرینـــم ! کـی می شود بیایی؟
دست از طلب ندارم ســوی تو رهسپارم
با دسـت خالیِ خود ، من آمــدم ، گدایی
هـر بار آمدم من ، با هر بهـــانه ، سویت
دســت مرا گرفتــی ، از راه آشنــــایی
از درگه تو مـــولا ! جایـــی نمی روم من
تا باز ، از ســرِ لطــف بر ما کــرم نمـایی
دنیای بی حضــورت دنیای تیرگیــهاست
ای منبـــع زلالِ آیــات روشنـــایــی
از بس غروب دیدیم، دلتنگ یک طلوعیم
از پشت ابرِ غیبـت کی می شـود در آیی؟
آقا عنایتـــی کن ، تا لحـــظه ای ببیــنم
آن طلعـت رشیــــده ، آن چهــرهٔ خــدایی
بنویس ، خود به رویِ تقــویم های عــالَم
این جمعــه را به نامِ یک جمعــه طلایـی
┄┅═✧❁✾❁✧═┅┄
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
┄┄┅┅✾┅┅┄┄
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
🔴 متن روضه حضرت علی اصغر علیه السلام از زبان شهید کافی
السَّلام علیک یا أبا عبدالله و علی الأرواح المقدَّسة الَّتی حلّت بفنائک علیک منی سلام الله أبداً ما بقیتُ و بقی اللیل و نهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتک السلام علی الحسین و علی علیَّ بنِ الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین
امشب می خواهم شما را به یک جای خوبی ببرم. می خواهم همه شما را به خیمه های ابی عبدالله (ع) ببرم. مگر در خیمه های ابی عبدالله(ع) چه خبر است؟
بچه ی شیر خواره ام را بیاورید،می خواهم ببینمش. قنداقه علی(ع) را آوردند و به آقا امام حسین(ع) دادند. خدا! وقتی نگاه کرد دید بچه، چشمهایش به کاسه سر فرو رفته، رنگ بچه زرد شده، از شدت عطش زبانش را دور دهان می گرداند، لبهای بچه خشک شده است.
کسی که می خواهد به میدان برود سوار بر اسب می شود، مجهز به آلات جنگ می شود،شمشیر می بندد. یک وقت دیدند حسین(ع) عبا به دوشش گرفته، عمامه پیامبر(ص) بر سر گذاشته، سوار بر شتر شده و با یک هیئت و حالتی دارد می آید.
یک وقت دیدند دست زیر عبا برد،قنداقه بچه را روی دست گرفت و فرمود: « وَیلَکُم اِسقَوا هذا الرَّضیع أما تَرَونهُ کَیفَ یَتَلَََظی عَطَشاً مِن غَیرِ ذَنبِ أتاهُ اِلَیکُم؛ »
صدا زد: آی مردم! اگر به عزم شما من گناهکار شما هستم، ولی علی اصغرم هیچ گناهی نکرده است. بمیرم همین طوری که داشت با مردم صحبت می کرد و برای بچه اش طلب آب می کرد، یک وقت دید علی مثل یک مرغ سرکنده دارد پر و بال می زند.
شیعه های امام حسین (ع) علاقه مندان به ابی عبدالله(ع)! بگویم همه بلند گریه کنید؟ آی خدا! وقتی نگاه کرد دید خون از گلوی علی اصغر (ع) می ریزد.
بحق الحسین یا الله! پروردگارا! ما را بیامرز! والدین ما را بیامرز! مهمات دینی و دنیایی . اخروی ما را کفایت فرما! مریضهای ما را لباس عافیت بپوشان!
❌ پایان متن سخنرانی
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴داستان زندگی حضرت قاسم بن حسن(ع)
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 شهادت علی اصغر (ع) از زبان حرمله
وقتی حرمله هم دلش برای امام حسین (ع) سوخت
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
اصغر آمد حرمله تیر و کمانش را گرفت
نیمه جان بود و همان یک تیر جانش را گرفت
جای اینکه شیر کام کوچکش را پر کند
تیر آمد ناگهان حجم دهانش را گرفت
تیر آمد با شتاب آمد امانش را برید
تیر آمد با شتاب آمد امانش را گرفت
ماند بابا با سری کوچک که از پیکر رهاست
در عبای خویش طفل بی زبانش را گرفت
روی دستان خودش آورد اصغر آورد ولی
نیزه جای دستهای مهربانش را گرفت
ای جان من نگاه نکن
گریهی بی صدا نکن
اینجور به من نگاه نکن
گریهی بی صدا نکن
گردنتو رها نکن
گریهی بی صدا نکن
میبینه مادر
تشنته اصغر
میریزه قلب مادر
شبیه اشک نازت
هر بار که بسته میشن
چشمای نیمه بازت
هر لحظه باید شرمندهی نگات شم
قربون گریههات شم
تو قراره واسمون شیرین زبون شی
بزرگ بشی جوون شی
عصای دستمون شی
غریب مادر
لالا باباش میاد
یواش یواش صداش بیاد
با ظرف آب براش بیاد
لالا عموش بیاد
یواش یواش صداش بیاد
با ظرف آب براش بیاد
میری با بابات
خدا به همرات
به جای آب فقط اشک پشت سرت میریزم
خودت واسه خودت حسابی مردی شدی عزیزم
میری و میرم قربون شکل ماهت
زل میزنم به راحت خدا پشت و پناهت
میدونم اگه اونجا بلا میباره
بابا هواتو داره میای پیشم دوباره
عزیز مادر
تیری که تو گلوت نشست
از هر دومون برید نفس
نه راه پیش نه راه پس
داره بابایی لالایی
تا خون حنجرت ریخت
ولوله رو به روم شد
بخواب عزیز بابا
هر چی که بود تموم شد
حالا چه کنم این غم بی حساب و
دلهرهی رباب و سوال بی جواب و
حالا چی بدم جواب مادرت رو
کاش نبینه سرت رو سرخی حنجرت رو
عموم روزه دار بود توی قبرش
دلم رو بین دستانش خاک کردم
همونجا همین چادر که سوخته
خون دست حسین رو پاک کردم
همون روز دهم یادمه خوب
همین که خیمههارو سوزوندن
سر قبرش براش مجلس گرفتم
با نیزه فاتحه واسش میخوندن
شبا کابوس تیر و حلق بچهست
نه جون مونده برام نه خواب راحت
از اون ساعت که تیغ وا کرد گلوشو
گلو تیری کشید ساعت به ساعت
بهم پیری زود رست داده
همین جور سن روی سنم گذاشته
میپرسیدن زنای کوفه از هم
کدوم پیر زنه شیر خواره داشته
بغل میخواد اگه داره میافته
دیدم بستن با معجر سرش رو
نمیزارن که نیزهاش رو بیارم
میترسم گم کنن آخر سرش رو
تازه یادم اومدی یه سوال فاطمه راستی
وقتی من بودم کنارت چی شد فضه رو خواستی
فضه رو با یه دل پر تا حالا ندیدم این طور
چی آورد به زیر چادر
برگشتم خونه ولی بغلم نیست بچه ام
برگشتم خونه ولی بی یار و همدم
برگشتم خونه با یه دنیا غم
یه کنج خونه دیدم یکی از لباساشو
با گریه گفتم زینب ببین قد و بالاشو
حتما اگه الان بود باید زبون وا میکرد
حتما اگه الان بود منو مادر صدا میکرد
آه جگرم آه پسرم
برگشتم خونه ولی خیلی بی قرارم
برگشتم خونه ولی گهوارشم ندارم
برگشتم خونه با حال زارم
صدای گریش مونده
هنوزم توی گوشم
بخوابم نمیدیدم
نباشه تو آغوشم
هیچ کسی نمیفهمه داغی و که من دیدم
هیچ کسی نمیفهمه من مادر چی کشیدم
برگشتم هنوز انگاری اسیرم
برگشتم خونه ولی تو سایه نمیرم
گلوی یه شیرخواره اونقدا مقاوم نیست
برای این شیرخواره سه شعبه که لازم نیست
حالا که علی رفته خیلی براش دبتنگم
(آه جگرم آه پسرم )۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین