eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ 🥀روضه جانسوز غسل حضرت زهرا سلام الله علیها🥀 سوتوک اسما یووم تامن ولی آهسته آهسته وراخ غسلون ایداخ شیون ولی آهسته آهسته (اسماءمبادا همسایه لر بوللر) علینین آدامی یوخدی سس ویرماقوینان سن علیه کمک اول سوتوک اسما یووم تامن ولی آهسته آهست وراخ غسلون ایداخ شیون ولی آهسته آهسته یوزون دوندر صاقا صولدان گیدیب قنفذ خطا یولدان مواظب اول سنان قولدان خزان وروبدی گلی باغبان باخور آغلور خدا بولور کفنین بندینی نجه باغلور تابوته وردیلر حرکت زینب آغلادی گویا ایدوب آناسینا بونوعی کشف راز قال بوگئجه بیزیله گونوز باری دوش یولا شب زنده داریلر ایلمز شبدن اعتراض ظلمت گئجه آنا گیدیسن هانسی منزله (اوشاقدی بعضی فکریلر الر ئوز عالمینده هله اینانمیر ننه نین تابوتی یولا دوشور بیردن دیدی) خدا مادرم را کجا میبرن گمانم برای شفا میبرن مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر امشب کنار سفره خالیست جای مادر فضه دییر من بوگئجه هرنه الدیم اواوشاقلار غذا یمدیلر فضه آنامیز هاردا بئله داریخمشوخ زینبی آرام الیرم حسین آغلور حسن بولمورم نلر گوروب اتاقین بیر گوشه سینده بئله سخلوب هردن دییر سیز یوخودوز اوکوچه ده من گوردوم سیز گورمدیز آنام نجه سخلدی دیواره بیرآز قوزاندم اوکوچه ده که اوسیلی منه دیسین ایستادم به سر پنجه پااما حیف دستش از روی سرم رد شدو بر مادر خورد ننم سخلدی دیواره دیدی اوغول قسمت بویوموش کوچه ده سیلی منه دیسون قوخدوم ننون ئولسون اوآغر ال سنه دیسون 🎤مهدی عابدینی ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
دلتنگ حرم: 💚 💚: روضه شام حضرت زهرا س گریز به روضه حضرت ابالفضل ع ریحانه ی من چه بر سرت آوردند صد بغض به آه همسرت آوردند غسل تنت از من چقدر وقت گرفت یعنی چه به روز پیكرت آوردند بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از کار کشید آی مادر.... غسل تنت از من چقدر وقت گرفت یعنی چه به روز پیكرت آوردند با دیدن جسمت بدنم می لرزد با شستن پهلوت تنم می لرزد با شستن زخم كوچه های نیلی ای فاطمه دارد حسنم می لرزد چشمم به غمه هماره ات افتاده بر چشم پر از ستاره ات افتاده وقتي كه رسيد دست من فهميدم در كوچه دو گوشواره ات افتاده امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببندم، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ، روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن از دل وعربت ناله میزنن یه وقت منادی بلند شد علی بچه ها رو از روی مادر بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد، گذشت...اما نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم یه وقت علقمه بوی یاس گرفت... مادر برات بمیره اباالفضل اباالفضل نمی دونم وقتی ابی عبدالله اومد کنار نهر علقمه آی بدن علمدارشو با اون حال مساهده کرد (یازهرا ) نه دستی در بدن داره عباسش ، فرقش شکسته دیگه اونجا دیدن حسین زهرا دست بر کمر گرفته ، فرمود الان دیگه کمرم شکست (داغ برادر نبینی صاحب ناله ) مدینه اباعبدلله پهلوی شکسته مادر دید در کربلاهم فرق شکافته ی برادر این نالتو بلند کن تسلای دل حضرت زهرا وفرزندش ابوالفضل العباس بگو حسین جان.... ای اهل حرم میر علمدار نیامد سقای حسین سید سالار نیامد امشب حرم آل علی آب ندارد رقیه شده بی تاب، علی خواب ندارد روضه_حضرت_عباس_ع کوتاه دفتری کرب و بلا آب و هوای داره دو بار‌گاه باصفایی داره (رفتی ؟؟خدایی دیدی؟؟) روی یکی از این حرم های زیبا نوشته یا حسین عزیز زهرا (دلت رفت کربلا؟) اون یکی با سیم دلت می شه وصل روسر درش نوشته یا اباالفضل (یا اباالفضل)3 امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل امروز مریض دارابگن یا ابالفضل مشکل دارابگن یا ابالفضل آخ همه دار و ندارم را بگیرید ولی عباس را از من نگیرید بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمی‌گردن، بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم، آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم، امیدمو ناامید نکن آقا جان، آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته، آقا امروز امیدمو ناامید برنگردون.... امروز خدارو قسم بده به حق اون آقایی که کربلا امیدش ناامید شد.. آقایی که خجالت کشید... بگو آقا نزار دست خالی برگردم... امان امان2 (بگمو نالشو بزنی؟) دستاشو از بدن جدا کردند.. تیر به چشم نازنینش زدند... آخ عمود آهن به فرق نازنینش زدن... )همچین که از بالای مرکب با صورت به زمین آفتاد..... آخ صدا زد ..... برادر... برادر تو دریاب... الهی نبینی داغ برادرتو... (اگه برادر داری الهی داغشو نبینی) آی برادر دارا یه وقت دیدن عزیز زهرا حسین ع داره میاد... اما دیگه پاهاش قدرت نداره... دوزانو اومد کنار بدن اباالفضل... سر عباسُ از زمین برداشت رو زانو گذاشت.. کمتر بزن بازوی خود را بر زمین اباللفضل ( داداش) شرمنده ام کردی گل ام البنین اباالفضل بودُ امیدم مرا یاری کنی سالها بهرم علمداری کنی آخ بی برادر گشتمُ پشتم خمید2 دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد دیده بگشا ای سرو بخون غلطیده تا نگویند حسین داغ برادر دیده هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها(صلوات) یوسف زهرا: سلام آخرمجلس روبه قبله صَلَّی اللّهُ عَلَیكَ یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّهِ  یا خاتَمَ النَّبِیِّین صَلَّی اللّهُ عَلَیكَ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ یا عَلیَّ بنَ اَبی طالِب صَلَّی اللّهُ عَلَیكِ یا فاطِمَةُ الزَّهراءِ یابِنتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُل صَلَّی اللّهُ عَلَیكَ یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی صَلَّی اللّهُ عَلَیكَ یا حُسَینَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الشَّهید صَلَّی اللّهُ عَلَ
📋 فاطمه جان ببین، این اشک و شیون و (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فاطمه جان ببین، این اشک و شیون‌و نخون امید من، دعای رفتن و بی‌طاقتن آخه ،حسین و زینبت حسن با اشک بی‌صداش، که می‌کُشه من و بمون، بهار خونه‌ی علی بمون، قرار خونه‌ی علی بمون، دوباره خونه‌ی علی ببینه خنده‌ت و ببین چه زود رسید، شب غم و عزا ببین چه زود گذشت، روزای خوب ما هیچی توو زندگی، نخواستی از علی ولی حالا با خواهشت، می‌سوزه مرتضی چرا، ای مهربون من؟ چرا، حالا تابوت می‌خوای از مرتضی ؟ بیا، یه رحمی کن به حال ما به حال بچه ها اگه می‌خوای بری برو ولی یه نگاه به حسن بنداز و برو... ببین بچه‌م داره پیر میشه پنج شیش ساله‌م موهاش داره سفید میشه خورشید خونه‌م و، شبونه می‌برن تموم هستیم و، روو شونه می‌برن با تو بهار اومد، به خونه‌ی علی دارن بهار خونه‌م و، از خونه می‌برن نرو! امید من بهار من نرو! آرامش و قرار من نرو! بازم بمون کنار من دارو ندار من... غمش آتیش زده، همه وجودم و به کی بگم غمه، یاسه کبودم و بهار خونه‌مه، قرار خونه‌مه آخه چطور کفن کنم، بود و نبودم و پاشو! پناه من توو کوچه‌ها پاشو! افتاده از پا مرتضی پاشو! بدون من میری کجا عزیز مصطفی!
‍ 🍂🍁🔴روضه و توسل سنگین و جانسوز_ویژه فاطمیه_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها استاد حاج منصور ارضی🔴🍁🍂 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ دفن شد زهرا شبانه مرتضی آمد به خانه *خدا رحمت کنه مرحوم رنجی رو ... پیرمردها یادشونه ...* دفن شد زهرا شبانه مرتضی آمد به خانه زینبش در این بهانه کإی پدر ، کو مادر ما؟ مادرِ غم پرور ما زیر گِل خوابیده مادر درد و محنت دیده مادر ✫┄┅═══════════┅┄✫ دیدی که از فراغ تو بی بال و پر شدم *زهرا جانم* بین مدینه فاطمه جان٬ بی سپر شدم دیگر صدای سرفه ی تو بین خانه نیست جانت به لب رسید اگر جان به لب شدم بعد از تو احترام علی را شکسته اند *(باید زخم زبان بخوری،تا بفهمی من چی میخونم ... منم باید بفهمم)* بعد از تو احترام علی را شکسته اند زخمیِ طعنه های سرِ هر گذر شدم *(دیدی آخر علی از پا افتاد ....)* *....«لعنت به درب خانه ، که ازمن تو را گرفت»....* ✫┄┅═══════════┅┄✫ یک لحظه خواب برد دو چشم تر مرا دیدم به خواب باز دوباره پدر شدم گفتن علی چه زندگیش خوب و خرم است با چشم های شور مدینه نظر شدم دست پیمبر آمد و تحویل دادمت من از خجالت پدرت محتضر شدم *آره ... وقتی کسی بالای قبر بدن رو میاره ... یه نفر، دو نفر میرن پائین ، جنازه رو میگیرم از محارم ... حسنین که کودکند ، عقب وایسادن ... اصحاب هم عقب ایستادند ... با اینکه دیگه وزنی نداشت ... روایت میگه مثل خیال شده بود ... آب شده بود ... روی دستش گرفت ... علی مونده چه جوری توی خاک قبر بذاره ... یه وقت دید دستهای پیغمبر نمایان شد ... * *علی جان! بدن زهرامو به من بده ... * ✫┄┅═══════════┅┄✫ *ماها میگیم ... اصلا پیغمبر گِله نمی‌کنه ... زهرا جان! ما داریم روضه میخونم ، شاید بتونیم اینطور بگیم ... پیغمبر فرمود این همان امانتی ست که من به دست تو دادم ... امیر المؤمنین فرمود : آقاجان ، یا رسول الله ... دخترت رو سؤال پیچ کن ... به من که از دردهای نگفت ... اینجا دستهای پیغمبر معلوم شد ... بدن نازنین فاطمه رو قبول کرد و روی خاک گذاشت ... اما کربلا یه جور دیگه شد ... دقت کنید ... چون حضرت توی گودال افتاده ... بدن پاره پاره س ... دیگه جا به جاش نکرد ... آروم حصیر با بوریا رو کشید زیر بدن ، بدن متلاشی نشه ... همون گودال رو کم کم خاک ریخت ... با انگشت سبابه روی خاک نوشت : « هذاٰ قَبرُ حُسَینُ ابنُ عَلي إبنِ أبیطالب ألذي قَتَلوهُ عَطشاٰناٰ ...»* ✫┄┅═══════════┅┄✫ @majmaozakerine
1_773910506.mp3
2.23M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 🔻شرح حال حضرت زهرا سلام الله علیها در روز آخر و درد دل های امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻 سلام الله علیها 🔸موضوع مصیبت 👇 سلام الله علیها ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
kafi03_46353.mp3
2.29M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ 🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 سلام الله علیها 🔸موضوع مصیبت 👇 سلام الله علیها ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
4_5873197408812271498.mp3
3.37M
خادم اهل بیت 🌺: ‍ فاطمیه ،بانوای ،وااای مادر ،وااای مادر وااای مادر،وااای مادر،واای مادر چقدر خوبه گریه کنی سینه بزنی از دستم رفت مادرم /از دستم رفت مادرم از دستم رفت مادرم /از دستم رفت مادرم زینب داره میگه/از دست رفت مادرم دیدی بی مادر شدم، اسماء دل همه بی تابه اسماء نگو مادرم خوابه اگه که خوابه پس ،چرا نفس نمیکشه دیگه از این به بعد ،رو موهام دست نمیکشه دیگه دلم آروم نداره یکی بره کمک بیاره مادرم از دستم رفت وااای مادر، واااای مادر، (ای وای مادرم)   ای وای چرا صورتش زرده ای وای چرا بدنش سرده چرا یه پارچه ی، سفید کشیده رو تنش نمی دونم آخه چیه این خون رو پیراهنش بگو همین حالا داداشم دیگه برن بگن به بابام مادرم از دستم رفت وااای مادر ،واااای مادر، (ای وای مادرم)   اسماء دل همه بی تابه اسماء نگو مادرم خوابه اگه که خوابه پس چرا نفس نمیکشه دیگه از این به بعد رو موهام دست نمیکشه بابا رسیده دم خونه دیده که پر غم خونه   غریبونه حالا نشسته پیش مادر رو میگه که فاطمه بده جواب حیدر رو می سوزم; از آتیش آهش دیگه میخونم از نگاهش مادرم از دستم رفت وااماه وااماه وااماه وااماه..... میرداماد ╔ ✾ ✾ ✾ ᐸᐸ════════
RozeShahadat-Fatemieh2-1392[02].mp3
7.08M
▪️روضه روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) 🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه شهادت حضرت‌ زهرا (س)
پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه می‌روی؟ اگر ز لانه میروی، چرا شبانه می‌روی؟   قرارِ من،شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من فدای غربتت شوم،که مخفیانه می‌روی   حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل که با کبودیِ بدن، زتازیانه می ‌روی   کبوترِ شکسته پر،مرا به همرهت ببر چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می‌ روی   چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه می‌روی   اَلا به رُخ نشانه ات،مگر شکسته شانه ات که مویِ زینبین خود، نکرده شانه می‌روی   فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر ز همسرت غریب‌تر، برون زخانه می‌روی 👇👇
بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها رو امیرالمؤمنین داره غسل میده،اسماء بِنتِ عُمَیس میگه من از چاه آب می آوردم،رو بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها  آب می ریختم،علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد،اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم،دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده،برگشتم اومدم،دیدم سر به دیوار گذاشته،داره داد میزنه گریه میکنه،اومدم جلو…آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه کنید،همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند:اسماء این روشنایی رو بیار جلو،بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته…صورتِ فاطمه کبوده،بازوش رو شکستن…   امیرالمؤمنین دست از غسل دادن کشید،اما من یه غسّال دیگه هم میشناسم،موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید،کجا؟ زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابه ی شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن،اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم…چرا؟ بی بی جان! همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم،خواستم بدنش رو غسل بدم،دیدم همه جایِ بدن این بچه سیاه و کبوده…می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم،من این بدن رو غسل نمیدم…بی بی زینبِ کبری سلام الله علیها فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن….ای حسین…*   نَم نَم داره بارون میآد داره برام مهمون میآد خرابه بویِ خون میآد وای وای   داره از راهِ دور میآد تو طبقی از نور میآد از سَفَرِ تنور میآد وای وای   *دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه،دست بُرد،سر رو از تشت برداشت،نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریده ی بابا….سَرِ بُریده رو برداشت،شروع کرد با بابا حرف زدن…*   آروم آروم از طبق بیا كنارم سر رو سَرِت بذارم حرفِ نگفته دارم وای وای   *چیه حَرفِ نگفته ات؟..*   چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم اسم تو كه می بردم  فقط كتك می خوردم وای وای   *بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن،بابا! هر وقت صدات زدم،تو صورتم سیلی زدن…بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن…بابا!..*   نبودی و  اسیر شدم بسته به یك زنجیر شدم یه شبِ پیرِ پیر شدم وای وای   یكی زد و همه ام زدند لگدِ مُحكمم  زدند   *حالا هر کجا صدایِ منو می شنوی صدات رو بلند کن…یاحسین…*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Bazri_Shahadat_Hazrat-Zahra_1400.mp3
10.49M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا 🔊 بدرود امیدم، همه دار و ندارم باید بدنت رو توی تابوت بزارم ... ◼️ 🎤حاج محمد رضا غمناک ترین حادثه زندگی من مهر من و مهتاب شب بندگی من با اشک به دیوار و در کوچه نوشتم این کوچه شده باعث شرمندگی من از ناله من موج گرفت خشک ترین رود از رفتن تو کوچه این شهر مه آلود بدرود بهشتم،نفسم،عشق عزیزم آهسته برو،پشت سرت اشک بریزم... بدرود قرارم،همه دار و ندارم باید تورو به خالق منان بسپارم میگن در جنت دیگه مسمار نداره اونجا کسی با بال ملک کار نداره باید روی گلبرگ شقایق بنویسند گل تاب فشار در و دیوار نداره... انگار گلم اومده بودی که بری زود کز روز تولد به تنت رخت سفر بود بدرود بهشتم،ملکم،روح بلندم بند کفنت رو باید انگار ببندم بدرود امیدم،همه دار و ندارم باید بدنت رو توی تابوت بزارم ... .
4_5949412801775667809.mp3
7.07M
▪️ ای ماه آسمون من همدم و هم زبون من ▪️ 🎤 سبـک : زمینه 🗓مراسم : فاطمیه
ای ماه آسمون من ، همدم و هم زبون من چرا به این روز افتادی ، مادر مهربون من کاسه ی اشک و خونه چشات چرا داره میلرزه صدات پریده رنگ و روت مادر داری با غصه خو میگیری وقتی با اشک وضو میگیری میشه دلم برات پَرپَر واسه چی اشک میریزی بگو تورو خدا یه چیزی بگو حالت چقدر پریشونه دلم از اینی میسوزه که آخه میدونی چند روزه که نزدی موهامو شونه ... تمام آرزوی زینب ، بوسه بزن به روی زینب ... خدایی حق داری مادر ، نتونی پاشی از بستر با چشای خودم دیدم ، افتاده بودی پشت در غرقِ به خونه پهلوی تو ورم دست و بازوی تو صورتی که شده نیلی کبود شده تمام تنت چهل نفر که میزدنت لگد و دستا و سیلی میخِ در و جراحت و زخم یکی نداشت مُروت و رحم چقدر غریب بودی مادر آتیش و شعله های درو زهرا میدید شهید پسرو میشه فداییِ حیدر خونه گرفته بوی محسن خون شونه زد به موی محسن ... تمام آرزوی زینب ، بوسه بزن به روی زینب سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
4_5798689243874198503.mp3
3.76M
خادم اهل بیت 🌺: ▪️روضه شبهای جمعه 🔰 وداع با فاطمیه 🎤 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5920496951635216449.mp3
2.16M
خادم اهل بیت 🌺: ❣﷽❣ ⬛️ ◼️ ◾️ 👌👌 ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ⬛️انا لله و انا الیه راجعون ◼️کبوتر زخمی علی ◾️پر زده تا آسمون شب مادره ، شب آخره تازه اول ، غم حیدره شب ماتمه ، دلا پر غمه چشای علی ، پر شبنمه تو مدینه ای که شب و روزش خاموشه 2 از شرار غم سینه ی علی میجوشه2 مرتضی دیگه پیرهن سیاه میپوشه2 ⬛️انا لله و انا الیه راجعون ◼️کبوتر زخمی علی ◾️پر زده تا آسمون دل آسمون ، شده رنگ خون اشک بی صدا شده روضه خون مرد بی رقیب شده بی شکیب تو مدینه شده بی کس و غریب حیدری که زلفش به یک جهان می ارزه2 بعد فاطمه غربت و غمش بی مرزه2 پیش قبر فاطمه همش داره 2می لرزه ⬛️انا لله و انا الیه راجعون ◼️کبوتر زخمی علی ◾️پر زده تا آسمون شده دلشکن نگاه حسن دست زینب بقچه ی کفن با دل پرآه زیر نور ماه وعده میزارن تو قتلگاه بار هجر زهرا واسه همه سنگینه 2 چشم فاطمه با علی یه روز میبینه 2 تیر و نیزه رو تن حسین میشینه2 ⬛️انا لله و انا الیه راجعون ◼️کبوتر زخمی علی ◾️پر زده تاآسمون 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
غزل مصیبت شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا جای تاول ها بماند کُشت من را در برت دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت مجتبی صمدی شهاب ۲۷ دیماه ۹۷
‍ 🍁🍂ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرتِ زهرا سلام الله علیها سال سیدمهدی میرداماد🍁🍂 @majmaozakerine در خانه ماند، عطرِ خوش ربنای تو امروز زنده ام، به هوای دعای تو *فاطمه جان*! امروز زنده ام، .... *کاشکی دعا میکردی مرگ علی با مرگ تو برسه ، کاشکی دعا میکردی همون شبی که تو رو زیر خاک گذاشتم ، نتونم دیگه از جا بلندشم. بیا ببین چه دختری تربیت کردی، جانماز تو رو پهن میکنه دستش رو میاره بالا؛ امروز به اسماء گفت، اسماء! بیا ببین زینب چی میگه زیر لب؟ سه چهار ساله دختر داری تو خونت؟ اسماء میگه: گفتم: یا امیرالمومنین! مثل مادرش داره دعا میکنه، چیز عجیبی نیست،فرمود:اسماء گوش بده ببین زیر لب چی میگه؟ میگه گوش کردم دیدم میگه: خدا بابام غریبه؛به بابام صبر بده،سایش رو بالا سرم نگهدار......"خوب دختری تربیت کردی"* در خانه ماند، عطر خوش ربنای تو امروز زنده ام، به هوای دعای تو همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دوسه تا بچه های تو *آخ بمیرم برات علی، یه نفر دَرِ خونش رو نزد بگه: علی خدا صبرت بده..... فاطمه جان! این یه بیت برا شما، برا اونایی که امام حسنی اند... فاطمه جان! از من که گذشت، من "اَصْبَرِ الصّابِرینَم"، من‌به بابات قول دادم صبر کنم، تو داغ تو صبر میکنم،اما زهرا...* خیلی به مجتبیِ تو برخورد *پسر بزرگه دیگه چیکارش کنم،از روزی که از کوچه برگشتید یه پسر دیگه ای شده، میشینه یه گوشه ای هی به در و دیوار نگاه میکنه، ساکت شده، با من هم دیگه حرف نمیزنه،هر شب از خواب میپره* خیلی به مجتبیِ تو برخورد فاطمه *چرا؟* فامیل کم گذاشت برای عزای تو جای تمام شهر، خودم گریه میکنم از بس که خالی است در این خانه جای تو *انگار همین دیروز بود، راه میرفتی جلو چشام تو این خونه،انگار همین دیروز بود موهای زینبت رو شونه میکردی،انگار همین دیروز بود، حسینت رو بغل میکردی،بگم؟انگار همین دیروز بود بهت التماس میکردم نرو....* ممنونم اگر نروی میمیرم اگر نروی جای تمام شهر، خودم گریه میکنم از بس که خالی است در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش، که نگذاشت غربتم یک ختم با شکوه بگیرم برای تو دیگر به تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست خون مرا نوشت مدینه به پای تو *مدینه یه جا بود یه عده دور فاطمه حلقه زدند،کربلا هم یه جا بود دور حسین حلقه زدند،من یه نمونه دیگه بگم،چند شب پیش امیرالمؤمنین تنها بدن رو دفن کرد،امیرالمؤمنین تنها بدن رو برداشت،نوشتن: این بدن آنقدر نحیف شده بود،نوشتند: تنهایی بدن رو برداشت،بدن مثل یه بدن بچه شده بود،"صَارت كَالْخَيَال " درستِ پیغمبر کمکش کرد،اما علی بدن رو تنها گذاشت توی قبر،تنها بدن رو برداشت...کجا ببرمت کربلا؟...کربلا هم یه نفر یه بدن رو تنها برداشت،اما فرق مدینه و کربلا این بود، مدینه علی پهلوان بود، خیبر گشا بود، بدن زهرا رو برداشت کسی تعجب نکرد،علی بازوی ِ خیبر شکن داره....اما کربلا یه زن پنجاه و چهارساله، از صبح پابرهنه هی دویده تو میدون،هی خورده زمین،چادرش زیر پاش هی گیر کنه.... زینب پهلوون نبود،اما به تنهایی بدن حسین رو برداشت...آورد بدن رو بالا،نقلِ مقاتل اینه،بدن رو خودش بغل کرد آورد بالا، "اَللَّهُمَ تَقَبَّل مِنّا هذَا القُربان" این قربانی رو از من قبول کن... من یه سئوال دارم،سئوال من اینه...زینب پهلون بود؟زور بازو داشت؟نه والله،جونی نمونده بود دیگه براش،پس چه جوری بدن حسین رو به تنهایی بلند کرد؟ یه نفر جواب من رو بده؟آخه بدنی که زیر سُم اسب رفته،بدنی که هزار و نهصد تا نیزه و شمشیر خورده،بدنی که سرش بریده شده.ای حسین....* @majmaozakerine
می خواهیم چه کسی را واسطه قرار بدهید در خانه خدا، همان خانمی که هر وقت پیامبر وارد می شد رسول خدا تمام قد جلوی پایش می ایستاد ، استقبالش می کرد ، خم می شد دستش را می بوسید می فرمود : فَداها اَبوها (بابات به قربانت ) همان خانمی که وقتی شهیده شد کمر علی شکسته شد، همان خانمی که از دنیا رفت نیمه های شب امیر المؤمنین می آمد وصورت به قبرش می گذاشت و ناله می زد . ای مرهم غم های من ای نو گل رعنای من زهرای من – زهرای من خیز و ببین غوغا شده دیگر علی تنها شده من مانده ام و غم های من زهرای من ، زهرای من در بین آن دیوار و در دادی تو شش ماهه پسر بین دیده ی گریان من زهرای من ، زهرای من گاهی حسینت نیمه شب از من کند مادر طلب بگرفته او دامان من زهرای من ، زهرای من زینب نگاهش بر در است در ذکر مادر مادر است بین ناله ی طفلان من زهرای من ، زهرای من کرده گریبان چاک چاک مولا فتاده روی خاک گوید کجایی جان من زهرای من ، زهرای من @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ یا رسول الله این همه سفارش دخترت را به امّتت کردی ، چه کردند با فاطمه ؟ شب عزای فاطمه است شب مصیبت ، می دانم همه دلها راهی مدینه و فبرستان بقیع شده ، از همین جا دلهای عاشقتان را کنار قبری ببرید که الان تنها زائرش مهدی فاطمه است ، فدای آن صورتی که الان روی قبر مادر گذاشته ،برای غربت و مظلومی مادر اشک می ریزد . مادرا می آیم حق تو احیا می کنم دشمنانت را یکایک خوار و رسوا می کنم ازخدا اذن ظهورم را تقاضا کن که من عقده های دل پر خون ترا وا می کنم روضه ای جانسوز می خوانم کنار قبر تو چشم عشاق ترا از گریه دریا می کنم من طبیب دردهای بی علاجم غم مخور پهلوی بشکسته هم مداوا می کنم @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ تو رفتی و این بچه ها جای خالی تو را می دیدند، به محراب نگاه می کردند، اشک میریختند.وقتی عزیزی میره، چند نفر لوازم اونو مخفی می کنند، ولی در مورد صدیقه طا هره، شاید یک نفر پیدا نشد جانماز خانم را جمع کنه ،ولی در نیم سوخته چی، قابل اخفا نبود. @@