eitaa logo
مسار
340 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
691 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
💥لباس سپید یاس 🌸زهرا لباس سپید یاس بر تن کرده است. کنارش حضرت مولا نشسته‌ است. حبیب خدا رسول مهربانی‌ها خطبه عقد می‌خواند. زهرا بله نه بهتر بگویم، یاعلی می‌گوید. 🌼مانند علی و فاطمه زوجی نیست. بالاتر از عشق آن‌ دو عشقی نیست. دریای جود و کرامتش مواج است. بالاتر از آن موجی نیست. ☘زمین بر آسمان فخر می‌فروشد. آسمان به حال آن غبطه می‌خورد. جبرئیل تکبیرگویان برای آن‌دو از سوی خدا صله می‌آورد. سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک 🌷✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) در همین نزدیکی‌هاست! ❌طولانی شدن غیبت گروهی را ناامید می‌کند. باورشان نمی‌شود او زنده است. ⭕️ در همین حال، عده‌ای دیگر چشم‌انتظار او هستند. البته نشستن و منتظر بودن به تنهایی کافی نیست. باید باور و یقین داشته باشد. 🔺کسی که یقین کند امام عصر او را می‌بیند. صدایش را می‌شنود. کنار او راه می‌رود. آنوقت هر کاری را نمی‌کند، هر حرفی را نمی‌زند، هر راهی را نمی‌رود. 🔺حرف‌هایش از روی حساب و کتاب خواهد بود. جاهایی قدم می‌گذارد که رضایت او را به دنبال دارد. 🔹 امام علی(علیه السلام) می ‌فرمايد: در دوره‌ ی غیبت بسياری از مردم گمان خواهند كرد كه حجت الهی از دنیا رفته و امامت پايان پذيرفته است. ولی سوگند به خدا، در چنين دوره‌ای حجت خدا در بين مردم است و در كوچه و بازار و در ميان آنان رفت و آمد می ‌كند. در منزل و كاخ‌های مردم آمد و شد دارد. غرب و شرق زمين را در مي‌نوردد. حرف‌ های مردم را می ‌شنود.به مردم سلام می ‌كند. آنان تا زمان معينی كه خداوند مقرر كرده است قادر به دیدن آن حضرت نخواهند بود. 📚 بحارالانوار، ج ٢٨، ص٧٠ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍کارگر عاشق 🍁طول و عرض خیابان را بی‌هدف متر می‌کردم. غصه‌هایم کلاف سردرگمی شده بود که در درونم پیچ‌وتاب می‌خورد. زمین و زمان را به توپ نفرین بستم: «بسوزه پدر گرونی! اداره کشور بلد نیستید، بکشید کنار باد بیاد! ادعاشون میشه انقلابین! برو همون ضَرَبَ‌ضَرَبا رو بخون، تو رو چه به کشورداری! خیر سرم مهندس مملکتم! » 💎جلوی پایم سنگ دُرُشتی سبز شد. شوت محکمی به‌ آن زدم، به خود آمدم و مسیرش را دنبال کردم. جای نفرین با دعا عوض شد: «خدایا رحم کن! توی این هیر و ویر اگه به سر کسی بخوره، بیچاره میشم. » ☄سنگ در هوا رقصید. چشم‌های ترسان من هم لرزید. سنگ شتابش را کم کرد و محل فرود را انتخاب کرد. دل من تندتر از قبل می‌زد. سنگ به چرخ‌های یک گاری دستی خورد. پسرکی جوان با تیپ ساده و تمیز آن را به جلو می‌راند. دل من از تپش و هیجان اُفتاد. ⚙روی گاریش چیزی نوشته بود. چشمهایم از آن فاصله یارای خواندن نوشته را نداشت. به سرعت قدم‌هایم افزودم تا شاید نوشته را بخوانم. 💥وقتی به نزدیک آن رسیدم، با دیدن نوشته روی آن جا خوردم. آب شدم، کاش زمین دهان باز می‌کردم در آن فرو می‌رفتم، همانجا ایستادم. کشان‌کشان خود را به جدول‌های کنار خیابان زیر سایه درختان رساندم. 💦لب‌هایم را ‌گزیدم. بغض را رها ‌کردم. چشمانم ناودانی از ریزش اشک شد. نوشته روی گاری تلنگری بود که به دلم چنگ ‌زد. خودم را سرزنش کردم. پشیمان از رفتارم شدم. ❄️عرق شرم روی پیشانی‌ام نشست. دست و پایم بی‌حس و کرخت شد. باور نمی‌کردم. هم‌سن بابایش بودم؛ ولی او کجا سیر می‌کرد و من کجا! او چه چیز از خدا می‌خواست و من چه می‌خواستم؟! نوشته روی گاری‌اش قلبم را به آتش کشید. با دیدن آن نوشته، شرم از غفلت‌ یک عمر به دلم سایه افکند. 🌤دیوانه‌وار جمله را با خود زمزمه کردم: اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان* *فرازی نورانی از دعای شریف عهد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌸سلام همراهان بزرگوار🌸 👇خبرهای خوب دارم: 📮مسابقه دیگری در راه است. افرادی که می‌خواهند در این مسابقه شرکت نمایند، مطالب کانال را از فردا ۱۴۰۱/۰۴/۱۱ تا ۱۴۰۱/۰۴/۲۷ با دقت بیشتری مطالعه نمایند. 📝سؤال‌های مسابقه در شب قبل از ۱۴۰۱/۰۴/۲۷ در اختیارتان قرار می‌گیرد و شما تا ساعت۲۴:۰۰ روز عید غدیر مهلت دارید به سؤالات پاسخ دهید. 📌پاسخ‌های بعد از این روز و ساعت پذیرفته نخواهند شد. 📌پاسخ مسابقه و نام و نام خانوادگی‌تان را برای @taghatoae ارسال نمایید. 🎁روز ۱۴۰۱/۰۵/۰۳ مصادف با روز خانواده جوایز اهدا خواهند شد. ☺️با نشر بنر مسابقه دوستانتان را هم به این رقابت دعوت بفرمایید. ✅جوایز مختص اعضای کانال است.👇 🆔 @tanha_rahe_narafte
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏡خانه استوار من 🏠خانه من، همان جایی است که صبح‌ها پرستوها نغمه می‌خوانند؛ میان دشتی سرسبز، روی کوهی قامت خمیده، تک و تنها. 🌊موج‌های دریا به صخره پایین پای خانه‌ام، هر ثانیه مشت می‌کوبند، آرام و قرار ندارند؛ اما خانه‌ی من استوار و محکم ایستاده است. ✨خانه‌ی من هرگز نمی‌ترسد و بر خود نمی‌لرزد، در اوج تنهایی به خدایی ایمان دارد که کوه و صخره و دریا را آفرید. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨واسطه گری در ازدواج 🍃اکبر نسبت به ازدواج جوانان آماده ازدواج مجرد خیلی اهتمام داشت. بعضی مواقع به شوخی می گفت: «من چهل تا داماد دارم. » چون واسطه ازدواج چهل نفر شده بود. با خانمش صندوق خیریه ازدواج تشکیل داده بودند تا ازدواج های آسان را ترویج کنند. 🌾برش اول: یک روز بهش گفتم: «حاجی! بهتر نیست اسم دفتر محل کارمان را به “سر دفتر عقد و ازدواج” تغییر بدهیم. » خیلی کم اتفاق می افتاد که در دفتر مان عقد ازدواج بچه های سپاه برگزار نشود. یک بار که آقای ناطق نوری وزیر کشور وقت به دفتر مان آمد، سه خطبه عقد برگزار شد. ✨برش دوم: یک شب دختر فراری را گرفته بودیم. حاج اکبر وقتی سادگی و خامی دختر را دید. او را تحویل همسرش داد و گفت: «تا من پدرش را پیدا کنم ازش خوب مراقبت کن. می ترسم بفرستیم زندان آلوه شود و کارهایی را هم که بلد نیست یاد بگیرد. » پس از چند روز پدرش را پیدا کرد و تحویلش داد. ☘بعد از چند وقت اطلاع پیدا کردیم منزل حاجی عروسی است. دیدیم با وساطت او همان دختر به عقد یکی از رزمندگان سپاهی در آمده است. آن برادر بعدها به شهادت رسید و دو فرزند ازش باقی ماند. راوی: حسین علی امینی، سید عباس میر احمدی، محمد رضا رضوان طلب، ابوالفضل جعفری و خواهر شهید. 📚امیر دریا دل؛ خاطرات شهید حاج اکبر خرد پیشه شیرازی. نوشته: علی رضا صداقت،صفحات ۹۶ و ۹۸ و ۷۸ و ۶۸ و ۱۶۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🔺دوستی‌های قدیمی 💯هر یک از زوجین بعد از ازدواج نباید از یکدیگر انتظار داشته باشند که تمام دوستان و آشنایان قبل از ازدواج را کنار بگذارند. ❌اصل در این رابطه‌ها تعدیل می‌باشد نه این که کلا قطع رابطه شود. 🔺هر از گاهی هر یک از زوجین با بودن در میان دوستان صمیمی قبل خودشان حال و هوایشان بهتر می‌شود و می‌توانند پر انرژی تر به زندگی زناشویی ادامه بدهند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍این هم بگذرد 🍃در یکی از اتاق‌ها نشست. زانوهای خود را بغل گرفت.محمد که وارد خانه شد، مثل برج زهر مار بود. تقریبا کار هر روز او همین است. دوست، آشنا و حتی همکارانش از اخلاق شاد و خوب او تعریف می‌کردند؛ ولی انگار شادی و خنده‌هایش را در محل کار خود جا می‌گذاشت. فراموش می‌کرد ثریا در خانه ساعت‌ها مشغول بچه‌داری و خانه‌داری‌ست. منتظر اوست تا بیاید و با او حرف بزند. نیرو و انرژی بگیرد. ☘حرف مادر همیشه آویزه گوشش بود: «ثریاجون، گُل بدون آب، نور و مراقبت هرگز رشد نمی‌کنه. بچه‌ نیاز به رسیدگی داره. همسر نیاز به دلجویی و همراهی داره. » 🌸صدای گریه نغمه فکر و خیال را از سرش دور کرد. خودش را دلداری داد. وارد اتاق بچه شد. او را بغل کرد. جسم و روحش خسته و آزرده بود‌؛ ولی بچه گناهی نداشت. انگشت بر روی لب‌های او گذاشت. آن را بر روی لب‌ها بالا و پایین می‌برد. گریه نغمه جایش را به خنده داد. با خود واگویه کرد: «این هم بگذرد. » 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍چهار‌پایی که حامل علم بود! یه استاد اقتصاد داشتیم.. خودش به نصف بچه های کلاس بدهکار بود!💰😬 ‌‌🌳🍄🌳🍄 💡عالم بی عمل عین زنبور بی عسله. یک تعبیر از کلام قرآن هست؛ تعبیری که در آن گفته می‌شود فکر کن یک چهارپایی کتاب علمی بارش باشد آیا به دردش میخورد؟؟! عالم بی عمل هم همین طور است. الان که جهاد تبيين را رهبر واجب کردند، هر عالمی وظیفه دارد که علمش را در اختیار مردم بگذراد و از کنج عزلت نشینی بیاد بیرون! وگرنه آن همه فسفر سوزاندن برای حفظ مطالبش، به فنا رفته!😶 عالم بیا بیرون عالم بیا بیرون.😁 ✨ مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵﴾ مثل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مى ‏كشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمى ‏نمايد. 📖سوره جمعه، آیه۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ هوادار بسیجی‌ها 🍃عبدالله برای اصلاح موهایش، از آرایشگاه صلواتی قرارگاه نوبت گرفته بود. وقتی وارد شد دید که بسیجی‌ها در صف نشسته‌اند. بلا فاصله برگشت بیرون. کسی علت را پرسید. گفت: «من خجالت می کشم از این که در صندلی اصلاح بنشینم و بسیجی‌ها در صف باشند. » ☘گفت: «این چه حرفی است؛ نوبت گرفتن یک مسئله عادی است و همه می دانند. » بالاخره با اصرار دیگران نشست. وقتی از آرایشگاه بیرون آمد، عینکش افتاد روی زمین و دسته‌اش شکست. 🌸عبدالله لبخندی از روی رضایت زد و گفت: «خدایا شکرت! این هم به تلافی شکستن دل بچه بسیجی ها. خداوند می خواست با این کار تلافی کند. » 📚 تنها سی ماه دیگر ، نوشته: مصطفی محمدی، صفحه ۱۵۹-۱۵۸ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 چندفرزندی ✅ چندفرزندی چیز ترسناکی نیست. 🔘 مانند خیلی موضوعات دیگر، این نحوه‌ی نگاه ما و برخوردمان با موضوع است که می‌تواند آن را بد یا خوب کند. 🔘 به عنوان مثال؛ از برکات چند فرزندی، این است که خواهران و برادران در کنار هم تربیت می‌شوند و نسبت به بقیه سازگارترند و کم توقع تر بار می‌آیند. ✅ یادمان باشد حتّی اکر فقط فردی ملی گرا باشیم، باز هم در شرایط کنونی کشور، چند فرزندی یک انتخاب نیست، یک وظیفه است. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍دوست پوشالی 🍃گلدان‌ سر سبز گندمی را با آب‌پاش صورتی رنگ آب داد. کلافه بود نمی‌دانست چه کار کند. مرتب پیام دخترش به پسر نوجوان، جلوی چشمش رژه می‌رفت: «مهم نیست سنت کمه، صبر می‌کنم، عاشقتم ... » لبانش را با ناراحتی به هم فشرد اشک در چشمانش حلقه زد. ☘یک باره سرش را به ‌طرف راحله چرخاند و با تندی گفت: «پیام‌هاتو دیدم!» ⚡️_چرا پیام‌هامو خوندی؟ 🍂_این جور رفتارا و دوستی‌ها باعث سرشکستگی خانوادت میشه. 🎋صورت فریما از شدت خشم سرخ بود مکثی کرد و گفت:«باید به پدرت بگم.» 🍁راحله شانه‌ای بالا انداخت و روی مبل راحتی طوسی رنگ نشست. با لحنی تند به مادرش گفت: «کاری به من نداشته باش!» ✨فریما گوشی‌اش را برداشت و به اتاق رفت. آهسته دستگیره را فشار داد، در بدون صدا بسته شد. شماره‌ی دوستش را گرفت. فاطمه فارغ‌التحصیل حوزه علمیه بود؛ اما فریما بعد از دیپلم ادامه تحصیل نداده بود. 🍃فریما بعد از سلام و احوالپرسی به فاطمه گفت: «راحله با دختر همسایه‌‌ی جدیدمون دوست شده، کلاس نهم هستن و با هم درس میخونن؛ اما همنشینی با اون باعث شده به سمت و سوی دوست ... » ☘_فریما! تو و همسرت باید مهارت‌های لازم در تعامل با راحله رو قبل از دوران نوجوانیش یاد می‌گرفتید. 🔹_خب الان هم نصیحتش می‌کنیم. 🍃_نصیحت و سرزنش تاثیر نداره، توی این شرایط با واسطه در مورد آسیب های فضای مجازی و تاثیر همنشینی با افراد نامناسب و رفتارهای اشتباه باید بهش گفته بشه و حرف‌های اون شخص باید مستند باشه. 🔘_فاطمه! چی کار كنم؟ ☘_نصيحت پي‌در‌پي؛ سبب لجاجت نوجوان ميشه و رفتار ناشايست رو در اون تثبيت مي‌كنه، بايد بين تو و فرزندت رابطه‌اي قلبي و عاطفي برقرار بشه، تا قلب راحله به تو انس بگیره. البته با لحنی نرم، نقطه نظرات رو بیان کن؛ چون ترشرویی و تندی تاثیر نداره. 🍃_فاطمه! کی وقت داری بیارم پیش خودت تا باهاش حرف بزنی؟ 🌸_جمعه وقت دارم؛ با خانوادت بیا تا دست جمع با هم بریم پارک جنگلی، هم راحله حال و هوایی عوض کنه و هم زمینه صحبت غیر مستقیم رو شروع کنم. 🆔 @tanha_rahe_narafte