✍جوجهی تنها
🍃تقریبا تا ساعت دوازده بیدار ماندند. درباره همه چیز صحبت کردند. مرجان خمیازهای کشید و گفت: «من دیگه خوابم میاد.»
پتو را آرام روی مرضیه کشید و با گفتن شب بخیر اتاق را ترک کرد.
☘صبح مرضیه با نوازش دستی از خواب بیدار شد. خیال کرد مادرش او را بیدار میکند. چشمهایش را باز کرد؛ اما یادش افتاد خانهی خوشان نیست، بلکه خانهی خواهرش مرجان است.مرضیه با بغض گفت: «یه لحظه فکر کردم خونهی خودمونه، مامان داره بیدارم میکنه!»
🎋مرجان کنارش نشسته بود و همینطور که موهای او را پشت گوشش میداد گفت: «دیگه کمکم باید عادت کنی!»
🍂باشنیدن حرفهای مرجان اشک در چشمان مرضیه موج زد.
⚡️_چرا ساکتی؟
☘_چیزی نیست، یه لحظه دلم گرفت.
مرجان دست مرضیه را در دستانش گرفت: «عزیزم نگران نباش! تو که نمیتونی به تنهایی تو اون خونه زندگی کنی. اینجا هم خونهی خودته، بهش عادت میکنی. »
☘_آبجی! دلم برا مامان و بابا تنگ شده.
✨_عزیز دلم حالا پاشو! صبحانه آمادهست. صدای حسن کوچولو رو میشنوی، داره گریه میکنه! میگه بدون خاله اصلا حموم نمیرم!
🍃مرضیه از حرف خواهرش لبخندی زد. مرجان دست او را گرفت تا از رختخوابش بلند شود.
💫پدر و مادرشان هنگام بازگشت از مسافرت در سیل گرفتار شدند و در آن حادثه جان باختند. مرضیه به خاطر این که مرجان باردار بود، همراه پدر و مادرش به شهرستان نرفت.
🍂مرجان هم غصهدار مصیبت از دست دادن پدر و مادرش بود؛ اما به خاطر مرضیه صبوری میکرد.مرضیه هفده سال بیشتر نداشت و مرجان میخواست در این شرایط خاص، مراقب او باشد.
مرضیه مانند جوجههایی که از لانه بیرون افتادهاند؛ با چشمانش التماس آغوش گرم مادرش را داشت و در میان هیاهو و شلوغی قبرستان با نگاهش دنبال دستهای پر مهر پدر در میان مردم ناآشنا. ناگهان مرجان خواهر کوچکش را به آغوش کشید و به پدر و مادرش قول داد که از تنها یادگاری آنها همچون مادری مهربان مراقبت کند.
#داستانک
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_رخساره
🆔 @tanha_rahe_narafte
#پرسش
🔍علل قیام عاشورا چه بود؟
#قسمت_چهارموپایانی
#پاسخ
۴- افشا کردن چهره امویان:
⚡یکی از علتهای قیام امام حسین (علیه السلام) رسوایی بنی امیه در دیدگان مسلمانان بود.
آن قیام پرده هارا کنار زد و همه چیز را آشکار ساخت. * به خوبی توانست چهره واقعی و زشت آنان را برای امت نشان دهد. میزان بی رحمی، پستی و پایبند نبودن آنان به اصول انسانیت را آشکار سازد، حضرت سیدالشهدا( علیه السلام) برای خودشان لازم میدیدند که با ظلم مقابله نماید تا این اوضاع و احوال را به هم بزند و با جان گذشتگیهایی که خود و یاران فداکارش انجام دادند آنها را رسوا سازند .
💢 شهادت امام حسین (علیه السلام) و اسارت اهل بیت (علیهم السلام) اسلام را از بنیامیه و بنیامیه را از اسلام جدا ساخت و اعمال ، رفتار و کردار آنها را در خارج و داخل کشور از اعتبار واژگون کرد.
💡قیام امام حسین(علیه السلام) به مردم درس آزادگی خواهی و دینداری را تعلیم داد و تاریخ سیاه بنی امیه را تاروز قیامت در جایگاه انکار مردم قرارداد و سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن و محور رسوا کردن بنی امیه در طول تاریخ بود.
📚* علی ، ربانی گلپایگانی ،کنگره بین المللی امام رحمةالله علیه ، جلد۳، چاپ اول ، قم ، آثار امام (ره) ، بی تا ، ص۳۲۸.
#درس_های_عاشورا
#به_قلم_آلاله
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍انتقام
💢میخواهی انتقام خون سیدالشهداء علیهالسلام را بگیری؟
✋السلام علیک یا ثـار الله و ابن ثاره.
✨سلام بر تو ای کسی که خداوند خونخواهی تو میکند و هرکسی که خدا خونخواه اوست.
🥀ثار بـه مـعنی انـتقام کشیدن و خونخواهی است. ثار الله یعنی آن خونی که خدا ولی اوست و آن را مطالبه میکند.
✊این انتقام را خداوند توسط آخرین حجت خود، خواهد گرفت.
ما هم میتوانیم در صف یاران او باشیم.
🏴وضو بگیریم، دو زانو و با ادب رو به قبله بنشینیم و زیارت عاشورا را به نیت سرباز امام زمان شدن بخوانیم...
#زیارت_عاشورا
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_habibi-[www.Patoghu.com].mp3
6.25M
🌺 برنامه امروزتون چیه؟
💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم.
🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨
#زیارت_عاشورا
#منصوری
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌾ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
🌷شهید تقی رفیعی مقدم
🍃شب عملیات بود و ما هم درگیر کارها. تنهایی آمد تقاضایی داشت. قبول نکردم. رفت با واسطه آمد. می گفت: «می خواهم برایم روضه بخوانی. فقط چند دقیقه. شاید دیگر فرصتش را نداشته باشم. »
🌾رفتیم پشت سنگر. گفتم چه روضه ای بخوانم گفت: «دلم خیلی هوای حضرت عباس (ع) را کرده. فقط خواندن یک بیت کافی بود که با هم غرق مصیبت شوند.
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حرم سید و سالار نیامد.
✨عملیات که شروع شد رمزش «یا ابوالفضل العباس (ع)» بود. یاد حرفش افتادم. بی سیم که زدم برای جویای احوالش. گفتند: «شهید شده است. »
روای: حسین کاجی
📚 خط عاشقی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۱۹
#سیره_شهدا
#شهید_رفیعیمقدم
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍احترامگذاشتن در هر شرایطی
⭕️مواقعی پیش میآید که والدین بخاطر بیحوصلگی یا عدم توجه به زمان، سراغ فرزندان خود را میگیرند.
❌مثلا صبحزود یا ظهر وقت خواب با فرزند خود تماس میگیرند.
💯در چنین مواقعی نیز فرزندان باید با روی گشاده پذیرای آنان باشند.
🔘فراموش نکنند که همین والدین برای کمک و اجابت خواستههای آنان، نه تنها از خواب پریدهاند؛ بلکه اصلا شب تا صبح را نخوابیدهاند.
✅ پس حواسمان باشد همواره و در هر شرایطی باید با والدین خود با احترام برخورد کرد.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_بهاردلها
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍سوپرمارکت
🍃با آستین عرق پیشانی را پاک کرد. همانطور که به دیوار انبار سوپرمارکت تکیه داده بود، سُر خورد و نقش زمین شد.
شانههایش از خستگی آویزان بود مثل برگهای گلدانی که چندین روز آب بهشان نرسیده باشد، به زور سرش را تکان میداد.
☘مدیر سوپرمارکت از دوربین او را میبیند. صدایش در فضای خلوت سوپرمارکت اکو میشود: «محسن بدو قفسههای راهرو ششم خالیست. الان مشتریها سروکلهشون پیدا میشه. »
🌾محسن با همهی اینها کارش را دوست دارد، مخصوصا وقت مزد گرفتن، مزه لذت کار زیر دندانهایش حس میشود. آن روز محسن خداخدا میکند زود تعطیل شود، تا همهی داراییاش را یکجا به پدر قطع نخاعش بدهد.
دست پدر را ببوسد. سرش را در آغوش پدر رها کند. موهای فرفریاش زیر نوازش دستان پدر مثل فنر صاف و پیچپیچ شود.
⚡️محسن خدا را شکر میکند که با کار کردن پارهوقت او موافقت کردهاند تا ترک تحصیل نکند. وقتی دوستش آرش از او پرسید: «محسن تو چطور این همه کار میکنی و همیشه شاگرد اولی؟ »
✨محسن خندهای کنج لبانش نقش بست. ادای آدم بزرگها را درآورد و گفت: «جانم بهت بگه! موفقیتم ارتباط زیادی داره با زود از خواب بیدار شدن، سخت کوشترین آدم جمع بودن، کمک خواستن، تحملِ شکست دوباره و دوباره و کار کردنِ مداوم برای پیشرفت خودم و کمک به خونوادم. »
💫آرش! اما باورش نمیشود محسن عاشق کار کردن باشد. آنهم پادویی در یک سوپرمارکت.
ولی برای محسن مهم نیست کجا کار میکند، همینقدر وقتش به بطالت نمیگذرد و دل پدرش را شاد میکند لذت میبرد.
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍وفاداری
📄اوج وفای به عهد و عمل به پیمان را میتوان در صحنه کربلا میان امام حسین علیهالسلام و اصحاب وفادارشان مشاهده کرد.
💡 حضرت در شب عاشورا به اصحاب خود چنین معرفی فرمودند: «هیچ اصحابی وفادارتر و صادق تر از یاران خود نمی شناسم». (۱)
همچنین در زیارتنامه حضرت آمده است: «اَشْهدُ انّکَ قد... وَفَیْتَ و اَوفَیتَ؛ شهادت می دهم که تو به عهدی که با خداوند بسته بودی وفا کردی».(۲)
⛰بالاترین وفاداری را حضرت ابوالفضل علیهالسلام در کربلا خلق نمودند. آنگاه که شمر امان نامه برای آن او و برادرانش آورد. آن را ردّ میکند و میگوید: «من هرگز از دینم دست بر نمی دارم و تا جان در بدن دارم از امام و پیشوایم حسین حمایت می کنم».(۳)
📜در زیارتنامه حضرت عباس علیهالسلام نیز میخوانیم: «شهادت میدهم که تو به بیعتی که با امام حسین علیه السلام بسته بودی وفا کردی و دعوتش را اجابت نمودی و از دستوراتش اطاعت کردی».(۴)
📚۱. موسوعة کلمات الامام الالحسین، ص395 .
📚۲. مفاتیحالجنان، زیارت اربعین، ص468 .
📚۳. شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(علیهمالسلام)، ج 3، ص 192.
📚۴. مفاتیحالجنان، زیارت حضرتعباس، ص 434 .
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍خالص
❓زیارت عاشورا را به نیت بنده مخلص خداشدن، خواندهای؟
🔅اباعبدالله، کنیه امامحسین علیهالسلام است. یـعنی پدر عـباد و بندگان خدا.
✅پدر عبادت یعنی الگوی تمام نـمای عـبادت؛ زیـرا امامحسین (علیهالسلام) در روز عاشورا تمام وجوه را بـسیار زیـبا به تصویر کشید.
🌻عبادت یعنی نماز، روزه، حج، زکاة، جهاد، اخلاقیات، ایثار، مردانگی، شـجاعت، غیرت و صبر.
💡لحظهلحظه نـهضت عـاشورا از حرکت از مـدینه آمـدن بـه مکه و تبدیل کردن حج به عـمره و حـرکت به سوی کربلا و وقایع اول تا دهم عاشورا هرکدام بیان و نمایش چهرهای زیبا از عـبادت است.
💎السلامعلیکیـاابـاعبدالله یعنی سلام و درود بر تو ای کسی که نمونه اعلای عبادت و اسوه و مقتدای عـابدان و صـالحان هستی.
🏴وضو بگیریم و با هم رو به قبله بنشنیم. با توجه زیارت عاشورا را بخوانیم...
#زیارت_عاشورا
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
1292709_715.mp3
3.65M
🌺 شروع روز جدیدت در پناه سیدالشهداء
💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم.
🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨
#زیارت_عاشورا
#سلحشوری
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨خون تازه بعد از ۹ سال
🍃شبها تا دیر وقت، زیر نور چراغ فانوس مشغول خواندن و نوشتن بود. میگفت: «میخواهم زود خواندن و نوشتن را یاد بگیرم تا روضه خوان امام حسین (ع) شوم. محرم که میشد مردم را جمع میکرد و برای شان روضه میخواند. »
🌾وقتی شهید شد، ۱۸ روز روی ارتفاعات کردستان مانده بود و ۲۸ روز بعد از شهادت آوردندش برای تشییع. بدن سالم سالم بود و بوی عطر می داد.
✨نُه سال بعد از شهادتش هم، وقتی شدت باران قبرش را خراب کرده بود، سنگ لحد را که برداشتیم، جنازه سالم بود. خواستند بیاورندش بیرون دستهایشان خونی شد.
راوی: پدر شهید
📚خط عاشقی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۱۷
#سیره_شهدا
#شهید_یحیایی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🔴 معنای واقعی غربت
🔵 آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی مؤلف کتاب شریف مکیال المکارم :
🌕 بدان که غربت دو معنی دارد :
1⃣ دوری از خاندان و وطن و شهر.
2⃣ کمیِ یاوران.
و #امام_زمان به هر دو معنی غریب است.
🔺 پس ای بندگان خدا یاریاش کنید
🔺 ای بندگان خدا کمکش کنید...
📚 کتاب مکیال المکارم ج۱ ص۱۷۹
#مهدوی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍کولهپشتی
🍃محال بود روزی با ما بیاید؛ ولی کولهپشتیاش را نیاورد. داخل آن پُر بود از لوازمی که هیچ وقت از آنها استفاده نمیکرد.
تنها مواد خوراکیاش را بعد از مدتی برمیداشت و استفاده میکرد. دوباره هم میخرید و جایگزین آنها میکرد.
☘همهی دوستان میخواستند راز این کولهپشتی محمد را بدانند. یک روز برای تفریح و کوهنوردی رفته بودیم تپهی شهدای گمنام. حسین و صادق جلوتر از همه بودند. من و محمد کنار هم بودیم. مهدیار و سیامک عقبتر از همه در حال آمدن بودند. مدتی که گذشت برای اینکه نفسی تازه کنیم، روی تخته سنگ بزرگی نشستیم. نگاهم روی کوله محمد قفل شد.
🎋سرم را بالا گرفتم و گفتم: «راستی محمد واسه چی این کولهپشتی همش باهاته؟!»
🌾از جواب طفره رفت؛ ولی اصرارهای من سبب شد، اشک در چشمانش حلقه بزند و بگوید: «زمانش برسد ازش استفاده میکنم. وقتی حضرت مهدی عجلالله تعالیفرجه فراخوان داد در کنار خانه خدا؛ زود لبیک بگویم. حتی معطل جمع کردن وسایل نباشم. »
✨از خجالت سرم را پایین انداختم. او کجا سیر میکرد و من کجا! در دلم با حضرت حرف زدم: «آقاجان ببخش مرا که حتی به اندازه یک لیوان آب خوردن هم به یادت نیستم. »
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍بگذر
💡امامحسین علیهالسلام با رفتارش به ما آموخت: «هروقت دیدید اصل و اساس مکتب با خطر روبرو است، برای حفظ آن باید از همهچیز خود بگذرید. »
❌امامحسینعلیهالسلام وقتی میبیند شخص شرابخواری چون یزید ادعای زمامداری بر مسلمانان را دارد، بر علیه او قیام میکند. مردم را هم برای این مبارزه دعوت کرد. حضرت جان، مال، فرزندان و یارانش را برای حفظ ارزشهای اسلام فدا کرد.
❗️تا چه اندازه حاضریم در راه اسلام فداکاری کنیم؟!
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_افراگل
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍لعن
♨️تا حالا کسی از تو واسه مغالطه اینو پرسیده که یزید مسلمون بوده و ما نمیتونیم به مسلمونا لعنت بدیم پس چطوریه که توی زیارتعاشورا این کار رو میکنیم؟!
✅در جواب این دلسوزان باید گفت که خود خدا اجازهشو داده!
خداوند صریحا در قرآن فرموده:
✨هر کسی مؤمنی را عمداً به قتل برساند جزای او جهنم و در آن به صورت جاودانه خواهد بود، خداوند به چنین انسانی خشم میکند و از رحمت پروردگار دور میشود؛ خداوند برای چنین انسانی عذابی دردناک قرار داده است. *
🏴 پس وضو میگیریم. رو به قبله روی دو زانو می نشینیم. دست ادب بر سینه میگذاریم و سلام میدهیم بر حسین علیهالسلام و لعن میکنیم دشمنانش را:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
📚*سوره نساء، آیه۹۳
#زیارت_عاشورا
#به_قلم_شفیره
🆔 @tanha_rahe_narafte
AUD-20210818-WA0000.mp3
1.95M
🤔دوست داری امروزت رو چطور شروع کنی؟
💫روزمان را با نام و یاد امام حسین علیهالسلام و صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه شروع میکنیم.
🏴وضو میگیریم. رو به قبله روی دو زانو می نشینیم. دست ادب بر سینه میگذاریم و سلام میدهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
#زیارت_عاشورا
#فرهمند
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨عمه بیا گم شده پیدا شده
🌾شهیدی را در منطقه طلائیه تفحص کردیم.
میان وسایلش دفتری کوچک و قطور مثل دفتر مداحان بود. صفحه اولش را که نگاه کردم، نوشته بود: «عمه بیا گم شده پیدا شده. »
راوی: محمد احمدیان
📚 خط عاشقی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۲۵ به نقل از (آسمان مال آنهاست (کتاب تفحص)، ص ۵۵)
#سیره_شهدا
#شهید_گمنام
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💫خانهی پر نشاط
⭕️در مسیر زندگی مشترک هر فردی فراز و نشیبهای زیادی وجود دارد. برای رسیدن به زندگی مطلوب لازم است زن و شوهر با تفکر و مشورت با هم، تمام امور زندگی را سروسامان بدهند.
پس با صبوری و تلاش هدفمند، هر فردی میتواند به اهدافش برسد.
🔺حُسن رفتار، نرمی و متانت در گفتار میتواند آرام آرام نتایج مثبتی در زندگی مشترک ایجاد کند.
💥نکته: چند راهکار
❌۱. همسران با هم مشاجره و بگومگو نداشته باشند؛ حتی اگر حق با یکی از آن دو باشد.
🔺۲. همسران در همهی حالات روحی اعم از غم و شادی یا خشم و عصبانیت، مودبانه با هم صحبت کنند.
🔺۳. همسران هنگام پاسخگویی، با گفتن جانم، عزیز دلم و ... محیط خانه را با کلام دلنشین جذاب و شاداب نگه دارند.
#ایستگاه_فکر
#همسرداری
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍رفوزه
🥀به رفتارهای راضیه فکر کرد. هدی جاری بزرگتر بود ولی راضیه به بزرگتری اهمیتی نمیداد و احترامی برایش قائل نبود.
🍂هدی امید داشت در زندگی مشترک کنار همسرش روزهای شیرینی را بگذراند ولی بدعهدی حمید قلب هدی را آزرده بود. دوسالی که قرار بود هدی به خانوادهی همسرش زندگی کند، وارد پنجسال شده بود.
🌵 یک روز راضیه در کتابی چیزی نوشت و آن را با لبخند به هدی داد:
_ این کتاب رو خیلی دوست دارم، میدم به تو.
💫هدی کتاب را باز کرد بیشتر کنجکاو شده بود دستنوشتهی راضیه را بخواند. وقتی کتاب را باز کرد، با دیدن نوشته جا خورد :
🌸_زندگی جاریست … نمیدونم شاید خواهر شوهر باشه! حالا هر چی که هست، از اقوام شوهره چون خیلی رو اعصابه!
🔸 راضیه خندید؛ اما هدی زیر لب طوری که راضیه بشنود گفت:« نیش عقرب نه از سر کین است؛ اقتضای طبیعتش این است!»
📖جلد کتاب را نگاهی کرد.
نام کتاب:«زندگی.»
با بیمیلی ورق زد و به اواسط کتاب رسید. پاراگراف آخر را خواند: «این دنیا به کوه میماند، هر فریادی که بزنی، پژواک همان را میشنوی. اگر سخنی خیر از دهانت برآید، سخنی خیر پژواک مییابد. اگر سخنی شر بر زبان برانی، همان شر به سراغت میآید. پس هر که دربارهات سخنی زشت بر زبان راند، تو چهل شبانه روز درباره آن انسان سخن نیکو بگو. در پایان چهلمین روز میبینی همهچیز عوض شده. اگر دلت دگرگون شود، دنیا دگرگون میشود. »
💥 پوفی کشید و گفت: «الان پژواک رفتار راضیه میبایست بهتر از این میبود!»
🍃کتاب را روی میز گذاشت. نگاهی به ساعت دیواری انداخت. حمید دیر کرده بود. دیر آمدنهای حمید، شام یخ کرده، آیینهی دق هدی بود. با بیحوصلگی در اتاق چرخی زد. چشمش به کتاب زندگی افتاد: «کاچی به ز هیچی! تا اومدن حمید تو رو یه ورقی میزنم. گناه نکردی که شدی هدیهی جاری من! »
📚اینبار هم میلی به از اول خواندن کتاب نداشت؛ از صفحهی آخر کتاب زندگی، شروع کرد: «هرچقدر نتوانستن را با خود مرور کنی، زندگی سختتر میشود. خداوند هیچکس را ماورای توانش امتحان نمیکند.
وقتی در جادهی زندگی اتفاقی برای تو دائما تکرار میشود یعنی توان حل آن را داری. سعی کن نمرهی قبولی را بگیری. مواظب باش رفوزه از دنیا نروی. »
<پایان کتاب>
#داستانک
#همسرداری
#به_قلم_شفیره
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍آزادگی
💡امامحسین علیهالسلام به ما آموخت: صرف نظر از هر عقیدهای که داریم، در زندگی آزاده باشیم.
تن به ذلت و خواری ندهیم. تسلیم ظلم هیچ ستمگری نشویم.
🔴وقتی مرد ظالمی چون یزید امام را به بیعت با خود فرا خواند، در جواب او فرمود: «هرگز دست ذلّت به شما نمیدهم و همچون بردهها تسلیم شما نمیشوم»(۱)
ایشان بارها جمله «مَوتٌ فی عزٍّ خیرٌ مِن حیاةٍ فی ذُلٍّ؛ مرگ با عزت بهتر از زندگی ذلیلانه است»، (۲)را به زبان آورد.
⚡️ در کربلا وقتی آن حضرت را بین مرگ و بیعت با یزید مخیّر ساختند، فرمودند: «این گروه ستم پیشه مرا به انتخاب یکی از دو چیز یعنی جنگ و پذیرش ذلت مجبور کردند. امّا محال است که من به ذلّت تن دهم».(۳)
📚(۱) ارشاد مفید، ص ۲۳۵.
(۲) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲.
(۳) تحفالعقول، ص۵۸.
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_افراگل
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍متن ادب و آداب
🌿 زیارتعاشورا متن ادب و آداب زندگیِ یک منتظرواقعیست، مخصوصا آنجا که میگوید: "فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِيائِكُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَرائَةَ مِنْ اَعْدائِكُمْ ..."
🍂 یعنی برای یافتن لیاقت حضور در لشکر امام زمانمان (عج) باید این سه شرط را داشته باشیم تا محبوب خداوند و امام زمانمان شویم:
☘ معرفتکم؛ معرفت امام
☘ معرفت اولیائکم؛ معرفت دوستان و دوستداران امام
☘ برائت؛ دشمنشناسی و برائت از دشمنان
🏴وضو میگیریم. رو به قبله روی دو زانو می نشینیم. دست ادب بر سینه میگذاریم و سلام میدهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
#زیارت_عاشورا
#به_قلم_قاصدک
🆔 @tanha_rahe_narafte
1292709_715.mp3
3.65M
🌺 روزمان را با بهترین انوار الهی روشن کنیم
💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم.
🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨
#زیارت_عاشورا
#سلحشوری
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨می روم مادر که اینک کربلا می خواندم!
🌷شهید محمدحسین شهربانو زاده
🍃پارچه را کنار زدم، محمد حسین بود با همان لبخند همیشگیاش. خواستم وسایلش را برسانم دست خانوادهاش. داشتم جیبهایش را خالی می کردم که به یک کاغذ برخوردم که رویش نوشته بود: «می.روم مادر که اینک کربلا میخواندم. »
📚 خط عاشقی ۱، حسین کاجی، ص ۱۱ (به نقل از زخم های خورشید، عبد الرحیم سعیدی راد، ص ۹۶)
#سیره_شهدا
#شهید_شهربانوزاده
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
👋خداحافظی با کودک
🔘هنگام جدایی از کودک، حتما با او خداحافظی کنید. دور شدن و جدایی پنهانی، آثار سوئی مانند بیاعتمادی، القای حسناامنی و اضطراب را به همراه دارد.
❌حتی برای شوخی و لحظهای آنان را بیخبر رها نکنید.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_شفیره
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍روضه ی اشتباه
🍃به عمود هزار و یک رسیده بودیم. از درد پا چشمانم را محکم روی هم فشار دادم.
اما کاری نمیشد کرد پیرزن عربی کنار دستم لنگان لنگان و با قامت خمیده اما تند راه میرفت آن قدر که از خودم خجالت کشیدم. با خودم گفتم آخر این پیرزن نه پا درد دارد نه کمردرد؟
☘پاهای ناتوان و ضعیفش آبله نمیزنند؟
خواستم نزدیک بشوم و با او هم صحبت شوم اما پیرزن با عبای خاکی و شالی که چندین دور دور سرش پیچانده بود، اشک میریخت و با گوشهی عبا پاک میکرد.
✨گوش کردم و فهمیدم یکی از نغمههای قدیمی عربی را خطاب به دختر سه ساله میخواند. از زبان رقیه میخواند: «بابا بعد از تو کسی غمخوار ما نشد. »
⚡️منی که همواره روی پایت مینشستم، و تو برایم شعر میخواندی حالا در خرابه محله یهودیها نشستهام. دخترکان و باباهای یهودیشان دست هم را میگیرند و از مقابلم رد میشوند و من به یاد اشعار پدرم و مهربانیهایش، نوازشها و سخن گفتنهایش اشک می بارم.
💫تازه فهمیدم اصل روضه پای آبله دار نیست حجم نامهربانی در حق کودکی سه ساله است که در آن خانواده، جز مهر و عشق چیز دیگری ندیده و نشنیده و حالا این ظلمها در حقش میشد. زخم پاهایم دیگر درد نمیکرد. اصلش این بود که سفر دیگر سخت نبود اصلش این بود که در کوی عشق، باید عاشقانه میرفت و من گویی این مهم را از یاد برده بودم.
#به_قلم_ترنم
#ارتباط_با_فرزندان
#داستانک
🆔 @tanha_rahe_narafte