1_59200130.mp3
زمان:
حجم:
916.6K
#استاد_رحیم_پور
👌ماجرای یک ازدواج جالب در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و بررسی راهکارهای #ازدواج_آسان
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
مطلع ِعشقآنه
#ساره
چگونگی ازدواج شهید سبز علی خداد با خانم اش .
حمیده عروسی گرفت و رفت خانه بخت و زندگی اش را شروع کرد و عفت هن نامزد گرفت. من هم #خواستگار داشتم. اما دوست داشتم همسرم #پاسدار باشد. دوستم عفت هم با کسی ازدواج کرده بود که در #کمیته بود. چیزی شبیه حمیده که همسزش در سپاه بود و رفته بود جبهه.
.
ماه رمضان سال۶۰رسید.۴هفته ماه مبارک رمضان #نمازجمعه [شهر #بابل]را از دست نمی دادیم؛ از خطبه ها آیت الله روحانی ، نمابنوه ولی فقیه #استان_مازنداران استفاده می کردیم.
.
حمیده نزدیک نماز رسیدبهم، بعدمدتها هم را دیده بودیم،احوالپرسی کردیم
گفت: تو کجایی معلومه؟
_هستم. خونه بودم. من جایی رو ندارم برم. شماها سرتون گرم[زندگیه] معلوم نیست کجایید!
خندید و گفت: خب حالا توام. میدونی چندبارزنگ زدم خونه تون، نبودی؟
گفت: ساره میرم یک گوشه جا پیدا کنم. بعدازنماز ضلع جنوبی دانشگاه همدیگر رو ببینیم.
مثل همیشه نمازجمعه در #دانشگاه_فنی_نوشیروانی_بابل برکزار می شد. گفتم: باشه! میام"
بعدنماز؛
بی مقدمه گفت: راستش امروز خونه تون زنگ زدم، کارت داشتم
_خیر باشه؟! _راستش، یه آقایی هست از دوستان صمیمی شوهرم. قصد_ازدواج داره؛ ما هم خواستیم تورو معرفی کنیم. خانواده اش تک روستا زندگی می کنند، خودش هم عضو سپاه تهران است"
در آن گرما این پیشنهادناگهانی. دقیقا آدمی که فکر می کردم این خصلت ها را باید داشته باشد به من پیشنهاد شده بود. با دهان روزه، شوکه شدن من بعید نبود. گفتم:
چرا به من میگی؟
یک نگاهی به من انداخت و گفت: یعنی چی؟ خب باید به تو بگم دیگه. به کی بگم؟" و بعد خندید.
به نظرم سوالم خیلی منطقی آمد گفتم: هب به بابا و مامانم می گفتی.
گفت: اول زنگ زدم ببینم نظر خودت جیه؟ صاف نمی شد برم و به پدر و مادرت بگم، بعدا بهمنمی گفتی چرا به من نگفتی؟ ...
حمیده دربین راه: اسمش علی است. سبرعلی خدادادی، ما علی آقل صداش می کنیم.
...
حمیده از دور چند مرد را نشانم داد.
_اون شوهرمه
می شناختمش،آقای اسدالله زاده.
ادامه داد: اون که کنارش ایستاده، اون یکی، اون علی آقاست
هول شدم. به حمیده گفتم: من برای چی نگاه کنم، شاید اصلا اتفاقی نیفته.
حمیده قاطی کرد وگفت: بابا تو حالا نگاه کن، ببین می پسندی؟
_نه ولش کن
حالا باآن حجابی که من داشتم و فقط چشم هایم مشخص بود. آقای اسدالله زاده که ما را از دور می بیند، به آقای خداداد می گوید: اون خانم که کنارهمسرم ایستاده را می گفتم
خداد با خنده ش گرفته بود: تو حالت خوبه! از دور دوتا زن چادری نشانم می دهی، می گویی آن یکی اس!
#ازدواج_پسر_سپاهی
#ازدواج_برای_خدا
#ازدواج_آسان
#ازدواج_انقلابی
هدایت شده از دوتا کافی نیست
1_99693048.aac
حجم:
1.05M
#رهبر_معظم_انقلاب
✅ خانواده سنت الهی است...
📌در این برهه از زمان روی مسئله خانواده تکیه کنید. دشمن بشریت تصمیم گرفته نظام خانواده را از بین ببرد. ازدواج های دیرهنگام و سخت و فرزندآوری کم بنیان خانواده را متزلزل خواهد کرد.
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#استاد_قرائتی
✅ باید در ازدواج عجله کنید. انسان همسر میخواهد، اینکه برخی دانشجویان میگویند لیسانس، کارشناسی ارشد بگیرم بعد ازدواج میکنم مثل این است که بگوییم لیسانس بگیرم بعد آب میخورم. ازدواج کار بسیار مقدسی است، زود باید ازدواج کرد. قانونها را باید شکست.
📌 20 طرح برای ازدواج آسان نوشتم به آقای رفسنجانی دادم و به رئیس جمهور بعد دادم. چند سال طول کشید بعد از من پرسیدند نظرت چیست؟ گفتم هیچ... من چند سال پیش نامه را نوشته بودم چند میلیون لباس عروس در کمدها آویزان و چند میلیون عروس برای داشتن لباس عروس در عزایند.
✅ شرطهای ازدواج را بردارید. قرآن را علم بدانید و به نماز عنایت داشته باشید. مطمئناً در زندگی موفق خواهید بود.
🔹«دیدار با دانشگاهیان استان خراسان جنوبی»
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ٣٠٨
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
من یه خانم ۳۱ ساله هستم. ۱۰سال پیش ازدواج کردم. خودم مشهدی هستم و همسرم اهل اصفهان. همسرم در شهر مشهد دانشجو بودن و ما هم دانشکده ای بودیم☺️ ایشون مرد متدین و با اخلاقی هستن شکر خدا.
ازدواجمون خییلی ساده و بدون تجملات بود. خودم و همسرم با هم برا خرید وسایل خونمون به بازار رفتیم و تقریبا هفتاد درصد وسایل لازم برا زندگی مشترک رو ایشون خریدن و اصلا به خاطر جهاز و این رسم و رسومات نه تنها اصراری نداشتن بلکه اصلا اعتقادی به رسوم غلط ندارن. گفتن هرچی لازم و ضروریه برامون خودمون می خریم.
سال ۹۴ اولین بچمون به دنیا اومد یه دختر خوشگل و چشم رنگی مثل باباش😊
بارداری خیلی خوبی داشتم. اصلا ویار و... نداشتم. سختی های زیادی در طی دوران زندگی مشترکمون داشتیم اما همش با ایمان قوی همسرم و توکل کردن به خدا حل شده و شیرینی ها بیشتر نمود داشته تا سختی ها.
دخترم توی یکی از بیمارستانهای دولتی مشهد به دنیا اومد. در جوار حرم امام رضا علیه السلام.
دخترم که به دنیا اومد لحظه شماری می کردم برا دیدنش تا بیارنش و بهش شیر بدم و روی ماهشو ببینم اما بهم گفتن بچتون تو بخش مراقبت های ویژه کودکان هست و مشکل تنفسی داره.
خلاصه حدود یازده روز بیمارستان بودیم و دخترم چهار روزه بود که به خاطر بیماری فتق دیافراگم عمل شد و خداروشکر الان که حدودا چهار سال و نیمه هست دیگه مشکلی نداره.
با مادر همسرم توی یه خونه مشترکاً زندگی می کردم با دو تا برادرشوهر مجرد. حمام و دستشویی و آشپزخونه و همه چیز مشترک بود و فقط برای خواب می رفتیم طبقه بالا که خونه خودمون بود و فقط یه اتاق بود. از صبح که پا میشدم چادر و روسری و ساق دست و جوراب....می پوشیدم و میرفتم پایین.
اما در کنار همسرم که بودم اصلا سختی ها رو نمیدیدم. اونقدر که برای دیگران که از بیرون زندگی ما رو میدیدن زندگی تو این شرایط سخت بود، برای من سخت نبود. چون همسری همراه و باایمان دارم الحمدلله.
دخترم که به دنیا اومد، بنّایی مختصری کردیم و همون طبقه بالا یه حمام و دستشویی و آشپزخونه درآوردیم و تقریبا مستقل شدیم.😍 این هم از رزق دخترم بود. الان دومین بچه مون رو باردارم به لطف خدا وارد ماه چهارم بارداری شدم. و به رزق هر بچه ای شدیدا معتقدیم.
ان شاءالله قصد داریم بچه سوم و چهارمو با فاصله سنی کم بیاریم، با دعای شما دوستان عزیز.
زندگی بالا و پایین زیاد داره اما با توکل به خدا و توسل به ائمه علیهم السلام همه مشکلات قابل تحمله.
به جوونا توصیه می کنم زود ازدواج کنن و زود بچه دار شن تا ان شاءالله نسل شیعه هر روز بیشتر از قبل بشه. ان شاءالله سربازان امام زمان عج روز به روز بیشتر بشن الهی آمین.
کانال «دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۱۲
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
من سال ۸۷ عقد و سال ۸۸ عروسی کردم. عقد و عروسیم بسیار ساده و ازدواج مون دانشجویی بود، همسرم نه سربازی رفته بود نه کار ثابت داشت، سال آخر کارشناسی بود، فقط با ایمان و توکل به خدا تصمیم به ازدواج گرفتیم، با اینکه بالا شهر تهران تو خونه ویلایی و تو راحتی بزرگ شده بودم، زندگیم رو تو خونه اجاره ای ۶۰ متری زیرزمین شروع کردم.
یک ماه بعد از عروسی همسرم کنکور ارشد قبول شد و درسش رو ادامه داد، در کنارش برای تامین پول کرایه خونه و مخارج خونه، تدریس میکرد و حتی پیک موتوری بود. خودم هم کار میکردم و برا کنکور ارشد درس میخوندم، سال ۹۰ قبول شدم و دانشجوی ارشد شدم و سال ۹۱ پسرم به دنیا اومد سال ۹۲ ارشدم تموم شد، و درحالیکه دانشجوی ممتاز بودم و سهمیه دکترا داشتم بخاطر شرایط زندگی و پسرم ادامه ندادم و البته پشیمان نیستم☺️
۴ سال تو اون خونه بودیم و بعد ۱/۵ ساله دیگه بازم یه زیر زمین دیگه اجاره کردیم و ۲ سال بعد یه خونه دیگه و همینطور تا الان در این ۱۰ سال ۵ تا خونه عوض کردیم و هنوز مستاجریم ....
همسرم بعد از اتمام ارشد تازه رفت سربازی و من با یه بچه کوچیک چند ماه تنها بودم و همسرم یه شهر دیگه😞 سال ۹۳ پسر دومم رو باردار شدم، همسرم برای انجام یه دوره آموزشی ۸ ماه نبود، فقط آخر هر دو هفته میومد سر میزد، خیلی دوران سختی بود، من یه بچه کوچیک داشتم که داشتم از پوشک میگرفتمش و یکی باردار بودم....اما با هر سختی بود توکلم به خدا بود و گذشت.
پسرم سال ۹۴ به دنیا اومد و اوایل خیلی سخت بود. بخصوص سرزنش اطرافیان که زود آوردی و .....اما ما راضی بودیم چون فاصله سنی بچه ها سه سال بود و همبازی بودن...
خدا به ما عنایت کرد و همسرم بالاخره بعد ۵ سال زندگی کار ثابت با حقوق کم پیدا کرد و زندگی ما در جریان بود، این سالها فقط اجاره نشینی و اثاث کشی سخت بود بقیش شیرینه و با توکل به خدا میگذره.
چند ماهه عضو کانال عالی شما شدم و تصمیم گرفتم سومی رو بیارم، الان الحمدلله سه ماهه باردارم، از برکت فرزند بگم که با تولد هر کدوم رزقش جلوتر اومد و حالا که سومی رو باردار شدم، بهمون خبر دادن تا چند ماه آینده از طرف کار همسرم بهمون خونه میدن😁😁😁😁
خیلی خیلی خوشحالم، درسته اونم کلی اجاره میگیرن و خونه اش قدیمیه اما بهتر از اثاث کشی هستش.
یه توصیه خواهرانه بگم بهتون تو زندگی به حرفای منفی اطرافیان که تو دلتون رو خالی میکنه، حتی نزدیکان، توجهی نکنین، ما هنوز به خانواده شوهرم نگفتیم که سومین بچمون رو باردارم، چون سر دومی خیلی سرزنشمون کردن، رزق و روزی رو خدا میده،سختی بچه هم اول برای مادره (بارداری و زایمان و...) بعدش پدر... پس الان فکر کنید و وظیفتون رو بشناسین و به این نیت که بچه هاتون سرباز آقا بشن بزرگشون کنین، برام خیلی دعا کنین، محتاج دعای تک تک شما هستم.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
سلام وحید خوبی اینجا(#قم) چه می کنی؟
(وی دانشجو #دانشگاه_علم_و_صنعت تهران هستند رشته #صنایع)
آمده بود ضریح ساخته شده سیدالشهداع را ببینم
گفت خب بیا خوابگاه شب بخواب صبح برو.
_نه فردا کار دارم
گفتم چه کاری نکنه #خواستگاری؟
خندید با خنده اش تایید کرد
گفتم خب بیا بالا چندتا نکته بگم انگار اولین خواستگاریته ... فردا صبح میری ...
نکاتی را گفتم
جمعه شب جویا شدم چه خبر؟
گفت تمام شد
گفتم یعنی چی؟ جلسه اول؟
_نه تمام شد
یعنی #عقد_موقت کردید؟
_نه تمام شد
گفتم یعنی چی زن و شوهر شدید رفت؟
گفت آره دیگه
وا چه سریع السیر!
#مهریه چقدر بدهکار شدی؟
_یک سکه
جدی میگی؟ چطوری؟
_هیچی ، دختره که الان خانمان باشد گفت من اصلا از مهریه خوشم نمیاد حاج آقا هم گفت نمی شود که گفت باشه چون میگین نمیشه #یک_سکه به نیت خودخدا!
خودش هم رفت پدرومادر من و پدرومادر خودش را راضی کرد.
حالا بگه چجوری یک جلسهیی تمام شد؟
گفت هیچی دخترخانم گفت معیار زندگیمان کتاب #مطلع_عشق #رهبری منم گفتم چشم ، تمام شد.
هشتک فقط #ازدواج_آسان
البته این دو چندین ساله همسایه روبرویی بودند هئیت مراسم تو خونه هم داشتند.
مادردختر زنگ می زد می گفت وحید نمیاد (#تاکستان)؟
هدایت شده از دوتا کافی نیست
به وعده ی خدا اطمینان داشت به همین خاطر زمانی رفت خواستگاری که ...
"سربازی نرفته ام، کار هم ندارم، درسم هم تمام نشده. بعد از بسم الله، اینها اولین کلمات خواستگاری بود که آقا مصطفی به خانمش گفت. بعدش لبخند زد و در آمد که : توکل به خدا داریم..."
"خانواده ام قبول نکردند و به مصطفی گفتند: سربازیت را که رفتی و کار پیدا کردی، بیا حرف بزنیم. دوسال طول کشید. آن قدر رفت و آمد و با پدر و مادرم صحبت کرد تا راضی شان کرد.
مهریه را خانواده ها گذاشتند؛ پانصد سکه. ولی قرار بین من و مصطفی چهارده سکه بود. بعد از ازدواج هم، همه ی سکه ها را داد. مراسم عقد و عروسی را خانه خودمان گرفتیم؛ خیلی ساده.
مصطفی هنگام ازدواج ۲۳ سالش بود."
✨پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت مى كند و از جايى كه گمان نمى برد به او روزى مى دهد.
📚كنزالعمال، ج۳، ص۱۰۳
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : با بركت ترين زنان، كم مهريّه ترين آنان است.
📚السنن الكبرى، ج ۷، ص ۲۳۵
✨امام علی علیه السلام : هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى آورد كه : واى برمن ، واى بر من! دو سوم دينش را از دستبرد من، مصون نگه داشت. پس بنده بايد براى حفظ يك سومِ باقى مانده دينش، تقواى الهى پيشه سازد .
📚بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۴۷
«همسر شهید مصطفی احمدی روشن»
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از پایگاه تبیین چندهمسری اسلامی
😘رعایت نکردیم.
سال ۱۳۷۷ به عنوان رایزن فرهنگی در کشور بوسنی و هرزگوین مشغول خدمت بودیم. برادران سپاه آن جا عملیات بازسازی به عهده شون بود و بعد از جنگ، در حال بازسازی بودند. یک بار حاج قاسم تشریف آوردند آن جا و شب مهمان ما شدند. سوال کردم از تعداد فرزندانشان. دهه هفتاد بود.
حاج قاسم گفت: ما رعایت قانون جمهوری اسلامی رو نکردیم. (یعنی کنترل جمعیت که دوتا بیشتر نشه) بعد خاطره ای نقل کرد که : من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم ، بحث فرزند شد من گفتم که ما رعایت قانون جمهوری اسلامی رو نکردیم. آقا فرمودند: این قانون رو ما خودمون هم قبول نداریم.
📚 کتاب حاج قاسم
#کنترل_جمعیت
#رهبر_معظم_انقلاب
#فرهنگ_وارداتی
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#خانواده_مستحکم
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی
🆔 @pasdarenghelab🔜 پاسدار انقلاب
🌺 پایگاه تبیین چندهمسری اسلامی 👇
@chandhamsari_Ormavi
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#شهید_احمدی_روشن
✅ به وعده ی خدا اطمینان داشت...
به وعده ی خدا اطمینان داشت به همین خاطر زمانی رفت خواستگاری که ...
"سربازی نرفته ام، کار هم ندارم، درسم هم تمام نشده. بعد از بسم الله، اینها اولین کلمات خواستگاری بود که آقا مصطفی به خانمش گفت. بعدش لبخند زد و در آمد که : توکل به خدا داریم..."
"خانواده ام قبول نکردند و به مصطفی گفتند: سربازیت را که رفتی و کار پیدا کردی، بیا حرف بزنیم. دوسال طول کشید. آن قدر رفت و آمد و با پدر و مادرم صحبت کرد تا راضی شان کرد.
مهریه را خانواده ها گذاشتند؛ پانصد سکه. ولی قرار بین من و مصطفی چهارده سکه بود. بعد از ازدواج هم، همه ی سکه ها را داد. مراسم عقد و عروسی را خانه خودمان گرفتیم؛ خیلی ساده.
مصطفی هنگام ازدواج ۲۳ سالش بود."
✨پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت مى كند و از جايى كه گمان نمى برد به او روزى مى دهد.
📚كنزالعمال، ج۳، ص۱۰۳
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : با بركت ترين زنان، كم مهريّه ترين آنان است.
📚السنن الكبرى، ج ۷، ص ۲۳۵
✨امام علی علیه السلام : هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى آورد كه : واى برمن ، واى بر من! دو سوم دينش را از دستبرد من، مصون نگه داشت. پس بنده بايد براى حفظ يك سومِ باقى مانده دينش، تقواى الهى پيشه سازد .
📚بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۴۷
«همسر شهید مصطفی احمدی روشن»
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1