1_12626314163.PDF
14.47M
"به بهانهی سالروز درگذشت همایی"
خاندان همای شیرازی، شاعر و خوشنویس و فرهنگور نامی شیراز در قرن سیزدهم، از تاثیرگذارترین خاندانهای ادبی ایران در دوران قاجار بودهاند که جلالالدین همایی(ف۱۳۵۹)، ادیب و استاد دانشگاه، از نمونههای بارز حیات ادبی این خاندان است.
همایی در مقدمهی تصحیح دیوان طرب اصفهانی فرزند هما، شرحی مبسوط از جایگاه هما و برخی از نامآوران وابسته به او ارائه کرده است که در شناخت خود او نیز یاریگر پژوهشگران خواهد بود.
یادآوری این نکته لازم است که طرب(ف ۱۳۳۰ق)، از شاعران نامور مذهبی اواخر دوران قاجار است که در سیر تحول شعر شیعی جایگاهی موثر، اما کمتر شناختهشده دارد.
#همایی
#همای_شیرازی
#طرب_اصفهانی
#سها
#خاندان_هما
#شعر_شیعی
https://eitaa.com/mmparvizan
دهمین رویداد فرهنگی ادبی *آیینهها*
آشنایی با شاعران قرن نهم تا
معاصر
"بررسی آرا و آثار: عبدیبیگ نویدی شیرازی"
مجری: دکتر مهدی فاموری
سخنران: دکتر محمد مرادی
🕓زمان: یکشنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۷
🏛مکان: شیراز – چهارراه حافظیه – سالن گفتگو_ ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان فارس
ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
مؤسسهی فرهنگی هنری آفتاب مهر صبا #آیینه_ها
#نویدی_شیرازی
#شعر #اداره_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی_فارس
#شاعران_دیار_فارس
#شعر_فارس
#شعر_ابنیه
#مهدی_فاموری
#محمد_مرادی
#شعر_دینی
#شعر_اخلاقی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خبرنامه شاعران
پنجمین جشنواره سراسری دانشجویی شعر باران
📢 فراخوان پنجمین جشنواره سراسری دانشجویی شعر باران
📚 بخش های جشنواره
۱- بخش زبان فارسی: شعر(سنتی/نو) ترانه، سرود، تصنیف
۲-بخش دیگر زبان ها شعر(انگلیسی/عربی) ترجمه(از فارسی به انگلیسی و عربی)
📜 موضوعات محوری جشنواره
۱-قرآن و اهل بیت(ع) ۲- آرمان خواهی توحیدی ۳- پایداری اسلامی و استکبارستیزی ۴- شهیدجمهور و شهدای خدمت ۵- مضامین آزاد
موضوع ویژه: *حضرت شاهچراغ(ع)*
🌐 نشانی اینترنتی جشنواره: Roytab.ir/sherebaran5
کانال اطلاع رسانی در ایتا @Shere_baran_festival
⏳آخرین مهلت ارسال آثار: ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۳
📠 ارتباط با دبیرخانه استان فارس، شهرستان شیراز بلوار زند- ابتدای خیابان شهید فقیهی-مجتمع شهید فقیهی جهاد دانشگاهی تلفن: ☎️ ۰۷۱-۳۲۳۰۰۷۱۶
📮نحوه ارسال آثار: پیام رسان ایتا ۰۹۰۳۸۱۳۵۹۳۹
رایانامه 📧 cul.fr@acecr.ac.ir
تارنما 🌐 Roytab.ir/Default/GenerateForm/419
دبیرخانه جشنواره سراسری دانشجویی شعرباران
کانال خبرنامه شاعران در ایتا🔻
@khabarnameshaeranshiz
عضو شوید 👈 خبرنامه شاعران
هدایت شده از محفل شعر قند پارسی
🏴🏴حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین🏴🏴
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانه شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
📆دوشنبه اول مرداد ماه ۱۴۰۳
⏳ساعت: ۱۷:۰۰
📝باارشاد:
دکتر محمد مرادی
✨موضوع:
سبکشناسی شعر عصر سلجوقی
وجایگاه شاعران سبک خراسانی در آغاز شعر عاشورایی
📍مکان:
چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است.
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz
"غزلی برای تو"
در خود تکیدهام من، خسته... غریب... تنها
چون "نی" پر از سکوتم، در دل ولی سخنها...
آشفته و پریشان، در جمعِ مردگانم
باید چهکرد بیتو؟ تنها میانِ تنها
پروانه باش یکشب، ای دوست! تا بفهمی
این شمع را چه حال است؟ از داغِ سوختنها
این کوهِ استخوان را در پیرهن نظر کن
تا یاد کرده باشی، از درد کوهکنها
ای غنچهلب! نگاهی بر این گلِ خمیده
اینک که پاره کرده، در عشق پیرهنها
گیسو ببند و بگذار، دیوانگان نبینند
رقص نسیم را باز، در دشتی از گونها
من: بیتو هیچِ هیچم، من: بیتو گنگ و گیجم
باید "تو" بود وقتی، مِنهایِ "تو"ست، "من"ها
*
دیشب به یاد چشمت، "تنها" نماز خواندم
من، تو، خدا... چه حالی! "انّ الصلاهَ تنهی..."
#محمد_مرادی
#غزل
#عاشقانه
https://eitaa.com/mmparvizan
"نشست آسیبشناسی پژوهشهای ادبیات کودک و نوجوان"
با سخنرانی:
دکتر سعید حسامپور، دکتر امین ایزدپناه و دکتر محمد مرادی
دوشنبه، هشتم مرداد، ساعت ۱۷ تا ۱۹
سالن مصطفوی دانشگاه شیراز (ساختمان مرکزی/میدان ارم)
#مرکز_مطالعات_ادبیات_کودک
#دانشگاه_شیراز
#خانه_کتاب_و_ادبیات_ایران
#وزارت_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از محفل شعر قند پارسی
✔️سیونهمین سال برگزاری رویداد ملی
«#شب_شعر_عاشورایی» - شیراز
موضوع:
#امام_سجاد_علیهالسلام
باحضور؛
شاعران برگزیده از سراسر کشور
چهارشنبه و پنجشنبه۱۰و۱۱ مرداد
تالار حافظیه
کانال #فراخوان_شعر
"به بهانهی سالروز شهادت علیبنحمزه علیهالسلام"
مزار علیبنحمزه(ع/ شهیدشده در ۲۳ محرم ۲۲۰)، از دیرباز در میان شیرازیان مشهور بوده، تا آنجا که طبق برخی روایتها، تاریخ بنای مرقد ايشان به دوران آلبویه باز میگردد و در کتابهای تاریخی و مزارات شیراز نيز، بارها به اهمیت آن اشاره شده است. با اینحال در شعر فارسی، پیش از دوران صفوی اشارهای به آن حضرت(ع) نمیتوان دید، هرچند در میان عامه، روایتی دربارهی زیارت حافظ از مقبرهی ایشان ساخته شده و به بیت "سرِ آن کشته بنازم که پس از کشتهشدن/ سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود" مستند شده است؛ حال آنکه این بیت برگرفته از غزلی منتسب به شاطرعباس صبوحی است و تاریخ سرایش این شعر و زمان خلق این داستان، بسیار متاخر از زمان حافظ بوده است.
قدیمترین شعر در دست دربارهی حرم آن حضرت، ترکیببندی از اهلی شیرازی(۸۵۸_۹۴۰) است که از منظر تاریخ شیراز و ادبیات شیعی، اهمیت دارد:
صاحبدلان که بندگی مقبلی کنند
در یوزهی کرم ز توانگردلی کنند
رو سوی مستی از سر هشیاری آورند
دیوانگی ز سلسلهی عاقلی کنند...
با رهروان ز خضر و مسیحا روند پیش
با عاقلان ره سخن از غافلی کنند
جویای گنج لیک نه از راه نیستی
تحصیل کیمیا نه ز بیحاصلی کنند
شاهان ملک خاک زمین تکیهگاهشان
بر ملک و جاه تکیه نه از جاهلی کنند
چون ماه نو به صیقل یکگوشهی نظر
آیینهی سیاهدلان منجلی کنند
پیران پارسا به حدیثی کنند مست
رندان مست را به نگاهی ولی کنند
جان در سر محمد و اولاد او دهند
سر در سر محبت آل علی کنند
بر آستان میرعلی حمزه سر نهند
پای شرف ز عرش برین پیشتر نهند
آن قبلهی فلک که ملک چاکرش بُوَد
صد همچو کعبه حلقهبهگوش درش بود
شاه شهید میرعلی حمزه آنشهی
کز خون خود قبای شهی در برش بود
فرّ هما گدای در او چه میکند
چون سایهی سعادت او بر سرش بود
خاری که سر زند ز گلستان روضهاش
نخلی شود که میوهی دلها برش بود
تن در هوس که خاک در او شود بهجان
جان در هوای روضهی جانپرورش بود
بر عرش میرسد به درش هر که میرسد
آنجا کسی که میرسد این باورش بود
روز سماع و وقفهی این روضهی چو خلد
خیل ملک نظارگی منظرش بود
آنرا که داغ حسرت این روضه بر دلاست
دوزخ شراری از دل پر اخگرش بود
هر کس که از سفال سگش آب میخورد
بادا حرام اگر طلب کوثرش بود
خاک درش چو آب بقا روحپرورست
منتپذیر خاک درش آب کوثرست
شهزادهای که میرعلی حمزه نام اوست
جبریل اگر به عرش پرد، مرغ بام اوست
در وصف او مگو که سپهرش مقام شد
گو: پایهی سپهر بلند از مقام اوست
هر کاو شنیدی بوی شمیمی ز مشهدش
تا صبح حشر نکهت جان در مشام اوست
رضوان سلام کرد چو آن بارگاه دید
کرد از صفا خیال که دارالسلام اوست
هر کور بهر کامدلی سوی او رود
آن کعبهی مراد دهد هرچه کام اوست
روحالامین که منهی دین پیمبرست
گوش و دلش همیشه به حرف و پیام اوست
خاص از پی نثار درش نقد جان رواست
وین جان که با من است هم از لطف عام اوست
تنها نه صید گیسوی مشکین او منم
هر جا که هست مرغ دلی صید دام اوست
جایی که ساقی کرمش شد حیاتبخش
خضر و مسیح، تشنهلب درد جام اوست
از حلقهی حرم اگرم دست کوته است
چشمم چو حلقه بر در بیتالحرام اوست
دارم به قبلهی در او روی بر زمین
رویم ز قبله گردد اگر نیست اینچنین
آنان که پای قدر بر افلاک بر نهند
بر آستان میرعلی حمزه سر نهند
زان واجبست خیل ملکرا سجود خاک
تا چهرهی نیاز برین خاک در نهند
درویش این درند به دریوزهی قبول
آنان که پای بر سر صد گنج زر نهند...
در روضهاش نه حدّ ملایک بود گذر
گر پا نهند پا ز حد خود بهدر نهند
خواهم به دیده خار رهش رفتن از مژه
گر جای خار در ره من نیشتر نهند
از گریه، خون دیده بر این آستانه ریخت
چندانکه خلق پای به خون جگر نهند
هر ذره خاک مردم چشمی از این در است
کز مردمی به چشم خود اهل نظر نهند
اهل صفا که کعبه ایشان همی در است
ز این در به سعی کعبه چه رو در سفر نهند
هر حاجتی که هست درین کعبه چون رواست
حاجت به کعبه چیست چه حاجت به سعی ماست؟
ای کعبهی سعادت و ای قبلهی شرف
پاکیزهگوهر صدف شحنهی نجف
پیش تو ای امام بهحق چون صف نماز
در سجده بستهاند ملک صدهزار صف
ذات تو گنجنامهی سرّ حقیقت است
عقل تو ره برد به سر گنج "من عرف..."
در روضهی شریف تو خورشید ذرهوار
خواهد که خاک ره شود از غایت شرف
مارا چه حد که روی بر این آستان نهیم
از حضرت تو گر نرسد بانگ لاتخف
سوی در تو آمدهام از سر نیاز
چون اشک خود دوان بهسر از غایت شعف
آوردهایم سوی تو رخسار زرد خویش
اشک امید در نظر و نقد جان بهکف
گر نیک و گر بدیم به رحمت قبول کن
ما را مکن ز مرحمت خویش برطرف
چشم کرم ز لطف تو داریم و کردهایم
بر ابر رحمت تو نظر باز چون صدف
از حضرت کریم امیدست هر کسش
اهلی اگر قبول تو دارد همین بسش
#اهلی_شیرازی
#علی_بن_حمزه/ع
#شعر_شیعی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
ktp2019-02-00275.pdf
46.02M
"شرح مخمسات منسوب به امام سجاد ع"
مجموعهی عربی
نسخهی کتابخانهی مجلس
مورخ قرن ۹
#ادب_دینی
#زبان_عربی
@mmparvizan
هدایت شده از دل نخواهی
• قصیدهی شیراز ۳ •
به دکتر محمد مرادی و شگفتیهای شیرازش
.
.
یک «قونیه» شمسالحق تبریز شمایید
در چرخش از آن شور شکرریز شمایید
سجادهتان همنفس باغ شبانگاه
شبخوانیِ گلهای سحرخیز شمایید
الماس تراویدهی باران بهاری
بر سقف ترک خوردهی پاییز شمایید
آویخته بر جنگل شب چشم تر خویش
با خاطرهی خون شباویز شمایید
ای راستی و مستیتان شهرهی آفاق
آمیزهای از مستی و پرهیز شمایید
از باربد آن زخمهی شیرین که گل انداخت
در لحظهی جان دادن شبدیز شمایید
بر دفتر سی پارهی قرآن خداوند
با دستخط «احمد نیریز» شمایید
«شاداعی»تان همسفر سیر الی الله
همسایهی آن عارف شبخیز شمایید
حافظ اگر از طلعت او گفت و از آن
گفتند به تفسیرکه آن نیز شمایید
رام غزل اهلی شیراز، غزالان
روح غزل اهلی ترشیز شمایید
دروازهی هر باغ اساطیری شعرم
شیرازهی هر فصل دلانگیز شمایید
این خاک حمیدیست و یا برکهای از قو
جان پارهی آن روح جنونخیز شمایید
بر ساحل دلوار پر از شور حماسه
در خلسهی خرمایی «خاییز» شمایید
پل میزنم از شهر شما سمت نشابور
چون سوخته از آتش چنگیز شمایید
پیرانِ بلانوش که گفتند به منصور
برخیز و از این معرکه مگریز شمایید
شمشاد قدانی که به هر معرکه گشتند
با قوم تبردار گلاویز شمایید
تقدیم شما شعر دلم باد اگرچه
مستغنی از این تحفهی ناچیز شمایید
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
پرویزن
• قصیدهی شیراز ۳ • به دکتر محمد مرادی و شگفتیهای شیرازش . . یک «قونیه» شمسالحق تبریز شمایید در چر
با سپاس از مهر و لطف دوست گران قدر، شاعر فرهیخته برادرم محمدحسین انصارینژاد
"چکامهی ننگ"
سمفونی بمبها و موشکها نواخته شد
طبل رسوایی به زمین افتاد
خاک بر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
بیمارستانی در غزه منهدم شد
هزاران نفر در توحّش قوم برتر جان دادند
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
پدری قطعههای فرزندش را در کیسه به هم میپیوندد؛
برادری کودک، در بیمارستان
شهادتین را به برادرش تلقین میکند.
جناب صدر اعظم خمیازه میکشد.
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
مادری در سرزمین مادری، قبری برای فرزند ندارد
خانههای عمودی،
در لحظهای افقی میشود
و گورهای دستهجمعی: ردیف.
کدخدا، رعایایش را ذبح میکند.
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
در جدال موشکها و کودکها
در توازن دموکراسی رسانه و دلار
چراغها خاموش میشود.
لبها در تشنگی میسوزد
پرزیدنت، عقبعقب به ساعتش نگاه میکند
و گوشهای از جهان گوشوارهی لبهی گوش دیگری میشود
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
[حضرت شاهزاده، در حال ورزش صبحگاهی است]
بیبیسی دلواپس یوزپلنگ ایرانی؛
و هیات داوران "گرمی"
مبهوت از ترانهی "زن و زندگی"؛
سازمان ملل را بهگرمی تشویق میکند
و اسرائیل
"آزادانه"
به کودکان فلسطین درخشش فسفری هدیه میکند؛
چشمان "خاخام"های خام از ذوق میدرخشد
وای بر جهانی که در آن نفس میکشیم
*
تراژدی اسلحه، به پردهی آخر میرسد
در بازی ننگ و جنگ،
پرده پایین میآید
صدای جیغ کودکان در دوردست نمایش گم میشود
در حاشیهی تحلیف، تصنیف موشک نواخته میشود
اسماعیل، اینبار قربان میشود
مجمع عمومی سازمان ملل، بازیگران را بهشدت تشویق میکند
وای بر جهانی که در آن نفس میکشیم
قاتلان سرخپوستها؛
جانیان ویتنام و هیروشیما؛
در یکسو
وارثان هالوی هولوکاست
متجاوزان الجزایر و لیبی
در دیگرسو
نظم جهانی را مدیریت میکنند.
حقّ تو
وتو میشود
جایزهی صلح نوبل
به "سوچی" میرسد
به پاس مبارزه با خشونت:
منهای مسلمانان میانمار
به اسحاق رابین و شیمون پرز
به شکرانهی کشتار صبرا و شتیلا
و به یاسر عرفات
به پاس "خفهخون"
تف بر جهانی که بر آن راه میرویم
...
و در انبوه این خاک
بر این خاک
از خاک
به خاک
...
تنها اندوه یک خاک است که رویای جهان مدرن را غبارآلود کرده است
"فلسطین"
و بغض جاودانهی او
در سکوت و صدا
بیقرار
بیقرار
بیقرار
که تلکَ شقشقه هدرت
و ما قرّت
#محمد_مرادی
#فلسطین
#حقوق_بشر
#تحلیف
https://eitaa.com/mmparvizan
"تفاوت تعزیه و شعر"
تعریف شعر دشوار است و از آن دشوارتر رسیدن به تعریف #شعر_ناب است. بیشک نمی توان ادعا کرد که شاعری، اثری سروده که فقط شعر است و با دیگر هنرهای زبانی شباهت ندارد؛ اما شعر قاعدتا با دیگر آفرینشهای زبانی تفاوت دارد و هر اثر ادبی، تا آن زمان شعر است که مرز آن با دیگر گونه پها محسوس باشد.
از آسیبهای اصلی شعر معاصر، آمیختگی آن با دیگر گونههای ادبی است. از جمله، بسیاری از اشعار مذهبی، بیش از آنکه شعر باشند، نوحه یا تعزیهاند و همین نکته سببشده؛ متصلان به این گونهها که از طریق هنر نوحهگویی یا تعزیهخوانی و نقالی به شهرت رسیدهاند، در شاعری نیز خود را صاحب سبک و جایگاه بدانند.
این دست از سخنوران، بسیار شبیه منقبتگویان و شاعران دینی عصرهای صفوی و قاجارند که با وجود جایگاهی که از زاویهی تاریخ ادبیات می توان برای آنان قایل شد، به دلیل ضعف ادبی و زبانی، با گذشت زمان و بهمرور، فراموش میشوند.
بسیاری از آثار مذهبی که در دههی اخیر به نام شعر مذهبی شهرت یافته، از این دسته است. شاید بتوان این آثار را به تعزیهها شبیه دانست؛ اما باید در نظر گرفت که بین تعزیه و شعر، در تعریف خاص آن دو، تفاوتهایی بسیار است. تعزیه از سه رکن اصلی تشکیل شده است؛ نخست وزن، دوم روایت و سوم عنصر عاطفهی مذهبی برای تحریک مخاطب؛ چیزی که آن را تاحدودی با کاثارسیس(تزکیه) ارسطویی همانند میکند.
عاطفه در تعزیه و برخی نوحههای مذهبی، عمدتا به وسیلهی اغراق و مبالغههای وصفی و احساسی تقویت میشود و بر مخاطب تاثیر میگذارد. در کنار این موارد، توانایی شاعر یا راوی در نقالی نیز، عنصری برای جذب مخاطبان است. در روزگار ما نیز، شگرد این دست شاعران، شبیه روضهخوانان و مداحان مذهبی است و در سرودههای آنان، تلاش برای جلب مخاطب عام، بیشترین جایگاه را در استفاده از کلام دارد.
حال مرز تعزیه و شعر در چیست؟ پاسخ مشخص است: اتفاق زبانی، تخیل شاعرانه و حفظ فرم زبانی ( و نه روایی).
اگر از این زاویه به شعرهای مذهبی شاخص روزگارمان (منظور در بین تودهی مردم است)، بنگریم، بسیاری از آثار را تعزیه یا نوحه خواهیم دید و نه شعر(بسیاری از کتابهای نشر #آرام_دل را قطعا در این دسته میتوان قرار داد). اغلب شعرهایی که در #شب_شعرها و محفلهای مذهبی خوانده می شوند یا از #صدا_و_سیما پخش میشود، با وجود برخی کارکردهای زیباشناسانه، بیشتر برای برانگیختن مخاطب تنظیم شده اند. این گونه نگریستن به شعر دینی، در روزگار ما به اندازه ای فراگیر شده که صدها تن از شاعران زمان ما را متمرکز بر خلق آثاری با این ویژگیها کرده است.
در نگاهی کلی میتوان گفت، کلیشهزدگی، اطناب غیرشاعرانه، حشوها و دودستگیهای زبانی و در کنار آن فقر اندیشه و نبود عاطفهی عمیق فردی، از آسیبهای بسیاری از این اشعار است.
#شعر_دینی
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"دو کوچه تا نیما"
درآمدی بر جریانشناسی شعر مشروطه/ محمد مرادی
تحلیلی بر زبان و خیال و ساختار شعر مشروطه و معرفی شاعران:
#ادیب_پیشاوری #ادیب_نیشابوری #ادیب_المالک #عشقی #بهار #ایرج #لاهوتی #نسیم_شمال #فرخی #شمس_کسمایی #تقی_رفعت #جعفر_خامنهای و ...
به بهانهی سالروز مشروطه (۱۴ مرداد ۱۲۸۵)
#شعر_معاصر
#شعر_مشروطه
#نقد
https://eitaa.com/mmparvizan
«استعمارستیزی و جدال با غرب در شعر معاصر با مشروطه»
نهضت مشروطه و شعر آن هرچند از بسیاری منظرها ریشه در پیوند ایرانیان با مظاهر فرهنگ اروپایی و حتّی طرح سیاسی دولتهای رقیب در ایران دارد؛ در شعر شاعران این دوره نشانههای ستیزه با آن نیز میتوان دید. در شعر شاعران جریان اتّحاد اسلامی، تقابل شرق بهعنوان کانون تمدّن دینی و غرب، پررنگی ویژهای دارد. این نوع نگاه که نمونۀ تمامعیار آن را در اشعار اقبال لاهوری میبینیم و با مفهوم وطن در اشعارش پیوند مستقیم دارد، سببشده تا او بهویژه در دفترهای "زبور عجم، پیام مشرق، جاویدنامه و پس چه باید کرد ای اقوام شرق؟"، فرنگیمآبی را آسیب اصلی ملّت اسلامی معرفی کند:
فریاد ز افرنگ و دلاویزی افرنگ
فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ
عالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگ
معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز
(گزیدهی اشعار، ص ۶۳)
اقبال نگاه انتقادی به پیشرفتهای غرب و برگزیدن نقاط مثبت فناوری و علم آنان را راهکار مناسب شرقیان در جهان معاصر میداند. از منظر او تقلید از مظاهر سطحی مدرنیته در غرب، چیزی جز سقوط در پی نخواهد داشت:
آدمیت زار نالید از فرنگ
زندگی هنگامه برچید از فرنگ
پس چه باید کرد ای اقوام شرق
باز روشن میشود ایّام شرق
در ضمیرش انقلاب آمد پدید
شب گذشت و آفتاب آمد پدید
(همان، ص ۷۹)
حتّی شاعر غربستای این دوره، میرزادۀ عشقی هم گاه با نگاهی انتقادی از عقبافتادگی شرق و پیشرفت غربیان سخن میگوید:
یاد آن عهدی که در مشرق تمدّن باب بود
وز کران شرق نور معرفت پُر تاب بود
یادشان رفته همان هنگام در مغرب زمین
مردمی بودند همچون جانور جنگلنشین
تا نخوابد شرق کی مغرب برآید آفتاب
غرب را بیداری آنگه شد که شرقی شد به خواب
(اشعار میرزاده، ص ۴۹)
البته هم او که اوج غربگرایی را در بسیاری از اشعارش میتوان دید، در انتقاد از سیاستهای استعماری انگلیس میسراید:
داستان موش و گربه است عهد ما و انگلیس
موش را گر گربه برگیرد رها چون میکند؟ (همان، ص ۱۰۷)
فرخی یزدی نیز ناامنی موجود در ایران را زاییدۀ حضور اجنبیان در ایران میداند:
دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی
فتنه سربهسر بگذاشت، سر به پای ناامنی
(دیوان فرخی، ص ۱۶۷)
عارف هم حضور سیاه انگلیسیان را در این دوره به انتقاد میگیرد:
به اردشیر غیور دراز دست بگو
که خصم ملک تو را جزو انگلستان کرد (دیوان عارف، ص ۲۴۷)
از میان شاعران جریان مشروطه، بهار، نسیم شمال و ایرج میرزا معمولاً به هیچیک از کشورهای غربی به دیدۀ اعتماد نمینگرند، ایرج میسراید:
گویند که انگلیس با روس
عهدی کردهاست تازه امسال
کاندر پلتیک هم در ایران
زینپس نکنند هیچ اهمال
افسوس که کافیان این ملک
بنشسته و فارغند از این حال
کز صلح میان گربه و موش
بر باد رود دکان بقال
(دیوان ایرج، ص ۱۹۲)
"کتاب دو کوچه تا نیما؛ محمد مرادی، صفحات ۴۲ تا ۴۵"
#شعر_مشروطه
#استعمار_ستیزی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خاتم|خانهشعروادبیات
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانه شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
📆دوشنبه ۱۵ مرداد ماه ۱۴۰۳
⏳ساعت: ۱۷:۰۰
📝باارشاد:
دکتر محمد مرادی
✨موضوع:
شاعران مکتب آذربایجانی
📍مکان:
چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است.
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz
May 11
May 11
"ایستگاه"
به زیر سایهی کدام، آشنا بایستم؟
تو نیستی رفیقِ من! بگو کجا بایستم؟
یگانه تکیهگاه من، عصای شانههای توست
بگو چگونه بیتوکلّ ِ عصا، بایستم؟
چقدر پابهپا کنم به شوق خندههای تو؟
چقدر در مسیر تو، به روی پا بایستم؟
صدا بزن مرا دوباره، ای حضور ِ پشتِ سر!
که لحظهای به جستجوی آن صدا، بایستم
*
منم درخت گردویی که عاشق هوای توست
چطور بیتو در هوایِ بیهوا بایستم؟
قرارمان درست در همان زمانِ عاشقی
بیا که پای آن قرارِ آشنا، بایستم
تو میرسی از آنطرف، من اینطرف نشستهام
به پاسخ سلام من بایست تا بایستم
#قرار
#عاشقانه
#غزل
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"ابتهاج و سنت انتخاب وزن غزل"
برخی منتقدان، هوشنگ ابتهاج را بزرگترین غزلسرای دوران معاصر میدانند. زاویهی نگاه این پژوهشگران، محتملا با تکیه بر پیوند غزلهای او و سنتهای شعر فارسی شکل گرفته است.
غزلهای ابتهاج از سویی متاثر از فضا و زبان و ساختار شعر حافظ و سعدی و مولوی است و از دیگرسو، اندکی از ویژگیهای شعر رمانتیک معاصر را در خود جای داده است.
اینکه ابتهاج شاعری ساختارشکن نبوده، بر هیچ منتقد شعرشناسی پوشیده نیست. او چندان توجهی به نوآوری در غزل ندارد؛ به همین دلیل است که خلاف شاعرانی چون: منزوی و سیمین و همسو با شهریار و رهی معیری، حتی در وزنهای غزل خویش هم به کلیشههای ادب کهن پایبند بوده است.
در غزلهای او، جمعا از ۲۶ وزن استفاده شده که برآمده از تنوع نسبی اوزان شعر اوست. نزدیک به ۸۳ درصد این غزلها در اوزانی سروده شده که خانلری، آنها را در الگوی وزن شعر سنتی گنجانده و این اصرار، نشاندهندهی سازگاری زیباشناسی شعر سایه با ادبیات عراقی و غزلهای بازگشتی است.
بیش از ۵۶ غزل او در سه وزن سروده شده؛ ویژگیای که الگوپذیری او را در وزن غزل نشان میدهد؛ این اوزان عبارت است از "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" در ۲۶ درصد غزلها و "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" و "فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن" هر یک در بیش از ۱۵ درصد غزلها.
اوزان غزلهای او ۱۴ یا ۱۵ هجایی است؛ شکلهایی که خانلری آنها را در محدودهی وزنهای متوسط قرار داده و "سایه" در کاربرد آنها تابع الگوی وزن عراقی، بهویژه اشعار حافظ و سعدی بوده است.
#وزن_غزل
#هوشنگ_ابتهاج
#سایه
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
بررسي اشعار عربي.pdf
326.9K
"بحثی دربارهی اشعار عربی منسوب به سلمان فارسی"
به مناسبت روز بزرگداشت سلمان فارسی
#محمد_مرادی
#دانشگاه_شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
"شاعر درخت گیلاس"
غلامعلی مهدیخانی(مجرد) متولد ۱۳۱۵ اراک و درگذشتهی ۱۴۰۳ را از ربع قرن پیش میشناختم. در جلسات پررونق و متعدد ادبی شیراز دههی هفتاد میدیدمش و با همان شور همیشگی شعر میخواند. آنوقتها بیش از شصتسال داشت؛ اما غزل را با نگاهی نزدیک به جوانان میسرود. او از اولین دفترش "باغ گیلاس" تا دفتر آخرش که با نام "تا همین غزل" منتشر شد، همینگونه بود؛ چون بسیاری از شاعران عاشقانهسرای روزگار ما.
خدایش بیامرزاد و یادش نیکو باد.
#مهدی_خانی
#شهرستان_ادب
#شعر_شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
"سلوک"
ننگ است از این راه، به بیراه رسیدن
باید به سرِ جادهی دلخواه، رسیدن
هان! قبله عوضکن دل من چونکه بعید است
از کوچهی بنبست به الله، رسیدن
باید بروی راهِ خطر را به نگاهی
چشمی بزنی بر هم و ... ناگاه رسیدن
آیینهی دل صافکن و ساده که سهل است
تاخانهی "معشوق" به یک آه رسیدن
سر را به سوی اوج بکش، دیدنِ اورا
سخت است از اين برکه به آن ماه، رسیدن
یوسف شو و در چاه بمان چند صباحی
شاید که ازاین چاه به آن جاه، رسیدن
ای شیر! بکش پنجه به تقدیر که ننگ است
تا قله به تردستی روباه، رسیدن
ای دوست! تورا رسم خوشی نیست که هر روز
از خدمت این شاه به آن شاه، رسیدن
"ماییم و گلیم نمد کهنه و کنجی"
مارا چه به پابوسی درگاه، رسیدن؟
یک شاخه بپر بالا، ای جان! شدنی نیست
تا سیب به این قامت کوتاه، رسیدن
*
تو سالک راهی دل من! کار تو این بود
گاهی نرسیدن به وی و گاه، رسیدن
روزیّ تو افتاده در این شهر نفسکاه
از گندم قدسی به دوتا کاه رسیدن
*
آغاز تو یک گریه و پایان تو یک رنج
سهم تو از اکراه به اکراه رسیدن
باید که به فکر کفن و مقبره باشی
این بود رهاورد به پنجاه رسیدن
*
اسفار تو این بود دل دربهدر من!
از سیر الی الخلق به الله رسیدن
#توبه
#سلوک
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"کدام مخاطب؟"
یکی از مباحث اصلی در نقد شعر و تاریخ ادبیات، مسئلهی مخاطبشناسی و رابطهی شاعر با مخاطبان آثار است.
نسبت شاعر با سنت و نوآوری، مسئلهی شاعر و زمان و همچنین مقبولیت، از زوایایی است که پیوندی مستقیم با مخاطب دارد.
نکتهی مهم در هنر شاعری، شناخت نوع مخاطب و تعیین رابطهی موثر خالق ادبی با هر دسته از مخاطبان است. اگر مخاطبان را به سهدستهی خاص(فعال و آشنا با شعر)، میانه(شعرخوان و علاقهمند) و عام(مخاطبان شعر با انگیزههای محتوایی و غیر ادیبانه) تقسیم کنیم، چنین میتوان ادعا کرد که آنچه شعر شاعر را فراتر از زمان مقبول میکند، پذیرش مخاطبان خاص است.
برای مثال نسیم شمال از مقبولترین شاعران چندسدهی اخیر است؛ شاعری که سرودههایش در زمان مشروطه زبانزد بوده؛ حال آنکه در اواخر حیاتش کمتر به شعر او توجه شده و اینک جز شانی عمدتا تاریخ ادبیاتی_اجتماعی، کمتر(بهندرت) میتوان برای او اهمیت شاعرانه قائل شد.
مخاطب نسیم شمال در اواخر دوران قاجار، در شعر او به دنبال بازتاب مشکلات اجتماعیاش چون فقر و گرسنگی و استبداد و...، بوده و پس از افت هیجانات عصر خود، دیگر تمایلی به بازخوانی شعر او نداشته است.
کارکردی نظیر این نگاه عام را در موجههی مخاطبان عصر پهلوی با شعر امثال "کارو" و "زهری" و "سهیلی" و بسیاری از شاعران رمانتیک میتوان دید. شاعرانی که در سالهایی از امثال "اخوان" نیز مقبولتر بودهاند؛ اما دلیل پذیرش آنان عناصر شاعرانه و اصالت شعر آنان نبوده است.
مخاطبان عام عمدتا از طریق رسانهها و فضای مجازی و محافل و نشستها و گاه از مسیر پیوند اشعارشان با دیگر هنرها چون: موسیقی و دکلمه و مجلسکردانی یا سوار بر امواج رویدادهای سیاسی و اجتماعی، با شعر پیوند میگیرند و با فروکاستن نیروی پیشران آن موقعیت، شعر مورد نظر را نیز فراموش میکنند.
حال آنکه مخاطبان خاص، با نگاهی کنشگر و در زمان گسترده و منطبق با قابلیتهای گوناگون شعر چون: سنت ادبی، کشف و نوآوری، عاطفه و اندیشهی فردی و زیست شاعرانه، به شاعر و اثر مکتوب او مینگرد. مخاطب خاص هرچند به عدد محدودتر از مخاطب عام است، در مقبولیت شاعر تاثیری بلندمدت دارد.
حال شاعر است که در سلوک خود ناگزیر است، دستهای از این مخاطبان را بر دستهای دیگر ترجیح دهد؛ هرچند شاعر آشنا به تاریخ ادبیات، با نگاهی کلیتر به وضعیت نقد و مواجهه با مخاطبان شعر مینگرد و میکوشد، تمام نیروی خود را بر یکی از این دسته متمرکز نکند و گزارههای شاعرانهی خود را بر سلیقهی ادبی ترکیبی از مخاطبان خاص و عام قرار دهد؛ هرچند همواره عقربههای تمایل او متوجه مخاطبان خاص شعر خواهد بود.
#نقد_شعر
#مد_زدگی
#مخاطب_عام
#عوام_زدگی
#مخاطب_خاص
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"نگاهی به فلسطینسرودهای از سیمین بهبهانی"
سارا چه شادمان بودی، با بقچههای رنگینت
شال و حریر ابریشم، کالای چین و ماچینت
سارا چه راستگو بودی آندم که چشم معصومت
آیینهی سحر میشد وقت قسم به آیینت...
با قوم خود بگو سارا هرگز نبوده تا امروز
یکلحظه خشم و بیزاری با مردم فلسطینت
سارا گریستی آتش بر قتل عام خونباری
صهیون نشان دوزخ شد از شعلههای نفرینت
سارا بگوی با موسی: سودای دین دیگر کن
کز ننگ خود جهانخواری داغب نهاده بر دینت
سارا بپرس از موسی کاین افعیان نمیبینی
یا اژدهای افعیکش تن میزند ز تمکینت
سارا جنازهها اکنون افتاده بر زمین عریان
برکش کفن اگر داری از بقچههای رنگینت
شعر"سارا چه شادمان بودی" از دفتر "دشت ارژن" انتخاب شده که بسیاری از اشعار سیمین بهبهانی را با موضوعهایی نزدیک به ادب پایداری در بر میگیرد.
این شعر پس از کشتار عام صبرا و شتیلا، در شهریورماه ۶۱ سروده شده؛ با این حال، نوع نگاه بهبهانی به جنگ و بهموازات آن، مسالهی فلسطین، کاملا متفاوت با دیگر شاعران فارسی در این دوران است و گاه، سرودههایی از شاعران فلسطینی از قبیل: فدوی طوقان، سمیحالقاسم و محمود درویش را به خاطر میآورد.
ساختار شعر، از تقابل گذشته و حال، دوران خوشی و ناخوشی ساخته شده و این تقابلِ شبه ایدئولوژیک را در تقابل نمادهای فلسطینی و یهودی استفاده شده در شعر، بهخوبی میتوان دید؛ با این حال بهبهانی، بر خلاف [اغلب] شاعران فارسیزبان که منشا این تقابل را عناصر دینی میدانند، بهشیوهی شاعران فلسطینی، بیشتر به جنبهی انسانی و عاطفی بروز این تقابل توجه داشته است. هرچند جنبههای ملی موجود در فلسطینیات عربی را در شعر او نمیتوان پیدا کرد. نوع تصاویر و واژههای شعر نیز کاملا متفاوت با شعر انقلاب است و در مجموع، سبک و محتوای شعر بهبهانی را با تمام مشترکاتی که با برخی اشعار انقلابی دارد، نمیتوان در بوطیقای ادبیات انقلاب اسلامی قرار داد.
بهبهانی با توجه به نوآوریهایش در وزن شعر، در این غزل نیز از تکرار ارکان "مستفعلن مفاعیلن"، بهره برده که از منظر موسیقایی با رخوت، سوال و اندوه حاکم بر شعر تناسب دارد؛ اما از منظر آوایی و زیباشناسی، چه این وزن و چه بسیاری از وزنهای غزلهای او با ساختار ادبی اشعارش سازگاری ندارد و دست کم، حسی زیباشناسانه را به مخاطب عام و حتی در بسیاری موارد خاص، القا نمیکند.(نقل از کتاب در کوچهباغهای پرتقال و زخم، محمد مرادی، صص ۲۲۸ و ۲۲۹)
#سیمین_بهبهانی
#شعر_فلسطین
#نقد_شعر
https://eitaa.com/mmparvizan