#خصوصیات✨
🔹شهید به #حضرت_زهرا(س)
علاقه ی وافری داشتند و در بیشتر مداحی هایشان از مصائب ایشان
می خواندند
همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی
سنگ مزارشان بنویسند:
#یازهرا❤️
🔸به #نماز_اول_وقت اهمیت فراوانی می دادند
🔹 #قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند.
🔸به شهید مظلوم #بهشتی و
#آیت_الله_خامنه_ای💚
علاقه فراوانی داشتند••
🔹به خواندن #نماز_شب
و #احترام به والدین و اعضای خانواده اهمیت میدادن.
🔸 مردمداری و وقت شناسی از بارزترین ویژگی های اخلاقی شهید تورجی زاده بود که بسیار مورد توجه قرار می گرفت•••
6⃣
#خصوصیات✨
از ویژگیهای بارز شهید #خوشرویی و #آراستگی ظاهری و پرداختن به #ورزش بود که همین امر در #تواضع و #اخلاص،
ایشان را محبوب دل جوانان میکرد.
# پرهیز_از_ریا، شاخصه دیگر ایشان بود چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بیاطلاع بودند
...
# ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسیالرضا(ع)،
تداوم ارتباط با #قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد،
زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای #عهد، روح بیکرانهاش را زلالتر میکرد. بسیار کمحرف، ساکت ولی در فضای خانهشور و هیجان خود را داشت.
در نزد همگان به خوشپوشی، شیکپوشی، پاکیزگی شهره، اما اهل اسراف و ولخرجی نبود و تنها با مراقبت و نگهداری درست از چند دست لباسش از آنها به مدت طولانی استفاده میکرد....🌷
#ولایت_محوری در زندگی ایشان نمایان بود.
هیچگاه در ایشان با عنوان استاد سطوح عالی حوزه، تکبر و فخرفروشی دیده نشد...
7⃣
#خصوصیات✨
🔹شهید خرازی با #قرآن و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت میکرد.
🔸روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به سینهزنی و عزاداری میپرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز
#زیارت_عاشورا بخواند.
🔹حساسیت فوقالعادهای نسبت به مصرف #بیتالمال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از #اسراف سفارش میکرد
🔸شهید خرازی یک #عارف بود.
همیشه با #وضو بود.
نمازش توام با گریه و شور و حال بود و #نماز شب اش ترک نمیشد.🍃
او معتقد بود که هرسرنوشتی که برایمان رقم میخورد و هرچه که به سرمان میآید از #نافرمانی_خداست
و همه ریشه در عدم رعایت
حلال و حرام خدا دارد.
🔹دقت فوقالعادهای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان میآورد که #سهلانگاری و سستی در اعمال #عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.🌷
🔟
🔻شعری از زبان حمید آقا برای همسر بزرگوارشان😍
🌾حالت چگونه است تو ای #ڪربلای_من ؟
🌿تنها ستاره ی دلــ💖ـم
و دلربای من !
🌾 #دلتنگ خاطراتِ📖 قشنگ
قدیمی ام
🌿هستی تو #عاشقانه ترین
لحظه هاے من 😌
🌾اینجا ڪنار قبرحسینم
ولی بدان
🌿پشت سر شماست همیشه
دعای من
🌾حالا تو را قسم به خدا
لحظه ای #بخند😉
🌿 غمگین نباش ذره ای
ای آشنای من
🌾هرشب ڪنار #سفره_افطار،
همسرم
🌿 #قرآن بخوان به صوت قشنگت برای من♥️
🌾هروقت می روی حرمِ
شازده حسین
🌿بخوان زیارتی زِ ته دل
بجای من
🌾این شعر #عاشقانه_ترین
هدیه ی من است
🌿 لطفا قبول ڪن همه را #ڪربلای_من
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
@moarefi_shohada
💚❤️
مهدی✨
از دوران کودکی شورِ دینی خاصی داشت و علاقه اش به یادگیری #قرآن و #احکام در میان خانواده وخویشاوندان مشهود بود.🌹
#جسارت و بی باکی مهدی او را در میان همسن و سالهایش متمایز می کرد به همین خاطر کودکی و نوجوانی اش با حوادث بسیار ی همراه بود.🍃
روزهای انقلاب، با روزهای نوجوانی او همزمان شد و آنچه را که مهدی آموخته بود در این روزهای پرتلاطم به کار گرفت.🍂
وقتی درخت انقلاب به پیروزی نشست مهدی هنوز از مرز ۲۰سالگی عبور نکرده بود.
اما #تدبیرهای اوبه عنوان یکی از مسئولین سپاه کرمان بسیاری از توطئه های منافقین و اشرار منطقه کویری را خنثی کرد.🌺
در بیست و یک سالگی از مسئولین سپاه کردستان ( مهاباد ) بود. درایت او در فرماندهی باعث شد تا در شهرهایی که پای مهدی به آنجا می رسید #صلح و #آرامش برقرار شود.🌈
4⃣
🚫این داستان واقعی است🚫:
.
قسمت دوم
#ترک_تحصیل 🔻
بالاخره اون روز از راه رسید
موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پایین بود ... با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت:
#هانیه ... دیگه لازم نکرده از امروز بری #مدرسه!
تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم
#وحشتناک ترین حرفی بود که می تونستم اون موقع روز بشنوم
بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز #نفسم جا نیومده بود ،به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم:
ولی من هنوز #دبیرستان...
خوابوند توی گوشم
برق از سرم پرید ... هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد
همین که من میگم ، دهنت رو می بندی میگی چشم...
.
درسم درسم ... تا همین جاشم زیادی درس خوندی ...
از جاش بلند شد ... با داد و بیداد اینها رو می گفت و می رفت
اشک توی چشم هام #حلقه زده بود ... اما اشتباه می کرد، من آدم #ضعیفی نبودم که به این راحتی عقب نشینی کنم ... از خونه که رفت بیرون
منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه
مادرم دنبالم دوید توی خیابون
_هانیه جان، مادر ... تو رو #قرآن نرو ... پدرت بفهمه بدجور عصبانی میشه ... برای هر دومون شر میشه مادر ... بیا بریم خونه
اما من گوشم بدهکار نبود ... من اهل تسلیم شدن و زور شنیدن نبودم ... به هیچ قیمتی ...
.
.
#ادامه_دارد
📚 📖 📖
#تلنگر
معلم گفت: وقتی #قرآن هست؛
دیگه #ولایت_فقیه نمیخواد..! 😑
شاگرد گفت: وقتی کتاب هسٺ ؛
دیگہ معلم نمیخواد..!😁
🍃"پشت ولی و ولایٺ هستیم"🍃
#با_ولایت_تا_شهادت
#شهید محمد حسن خلیلی 🍃⚘🍃
چون روز میلاد امام حسن عسگری بدنیا آمد اسمش را محمد حسن گذاشتند.ولی رسول صدایش می کردند.
20آذر 65 در خانواده ی مذهبی درتهران متولد شد ،توبحبوحه ی جنگ. پدرومادرش، ایشان و برادرش را جوری بزرگ کردندکه کلا اهل مسجدومنبر وهیئت بودند.
🍃⚘🍃
یه برادر بزرگتراز خود دارد،م برعکس برادرش خیلی اهل شیطنت نبود وسرش به کار خودش گرم بود،کلا بچه آرومی بود
🍃⚘🍃
#13سالش بود که رفت تو بسیج ثبت نام کند،اوایل چون سنش کم بود قبول نمیکردند،اما ایشان آنقدر اصرار وپافشاری کرد تا قبولش کردند.
🍃⚘🍃
#فعال بود ویه جابند نمیشد، عاشق #ورزش بود #وراپل و#کوهنوردی را بصورت جدی ادامه میداد.
دنبال #درس عربی و#نقاشی و #قرآن هم بود و به #زبان عربی هم تسلط داشت.
🍃⚘🍃
روی نماز #اول وقت خیلی حساس بود.
#شبای جمعه پاتوقش بهشت زهرا⚘و شاه عبدالعظیم⚘ بود،هیئت های زیادی هم میرفت،
اما #هیئت ریحانة النبی چیز دیگر برایش بود.
🍃⚘🍃
وتقریبا از سال 85پای ثابت آنجا بود تومسجد گیاهی. تو دانشگاه رشته ی مدیریت رو انتخاب کرد وخواند.
🍃⚘🍃
#سردار شهید دفاع مقدس،
حاج محمد مهدی کازرونی🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۳۹/۱/۵ در روستای سعدی کرمان ، در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.
دوران تحصیلات ابتدایی را در همان روستا سپری کرد و با شروع انقلاب ، فعالیتهایش را علیه رژیم پهلوی آغاز کرد. در راهپیمایی های علیه رژیم ، همیشه کفن پوش در صحنه حاضر می شد.
🍃⚘🍃
متاهل بود و۳ فرزند به یادگار دارد
۳پسر آقا بشیر آقا نذیر که دو قلو هستند و آقا ظهیر
وقتی دو قلو هایش متولد شدند هر کسی اسمی را پیشنهاد می داد اما می گفت : « هر چه قرآن بگوید. » قرآن را که باز کرد آیه ی « بشیراً و نذیراً » آمد ، اسم بشیر و نذیرو انتخاب کرد.
🍃⚘🍃
یک سال بعد هم ظهیر به دنیا آمد. معتقد به فرزند زیاد بود. از همان زمان هم با شعار دو فرزند کافیه مخالف بود و میگفت: « نسل شیعه باید زیاد باشد. »
🍃⚘🍃
تو نامه هایی که از #جبهه می فرستاد برای همسرش می نوشت : « صبور باشید ، حتماً با #وضو به بچهها شیر بدهید و مال #شبهه دار نخورید و#قرآن زیاد بخوانید. »
🍃⚘🍃
خیلیها ایشان را میشناختند و بهواسطه ارتباط با افراد و اقشار مختلف و تواناییهای فراوانی که در #قرآن و #ورزش جودو داشت و همچنین بهعنوان #فرمانده گردان آموزشی در دانشگاه تربیت پاسداری امام حسین(ع)⚘ تهران مشغول بود. نقش #معلمی در این عرصه، از ایشان انسانی با #اراده ساخته بود که با تربیت شاگردان مختلف در استانهای مازندران، اصفهان، قم و تهران، افراد زیادی را از کودک تا بزرگسال به خود جذب کرده بود.
🍃⚘🍃
#استواری، #صلابت و #آگاهی در مسائل مختلف داشت دارای #توانمندیهای مختلفی بود که قدرت و آگاهی پشت آن بود، در صحبتهایش مقتدارانه صحبت میکرد و این مسأله یکی از نکاتی بود که در کنار نقاط برجسته دیگر زندگی اش؛ از #شهید فردی خاص ساخته بود.
🍃⚘🍃
نمازش #همیشه اول وقت بود
در سیل سال 78 نکا که آسیب فراوانی به شهرستان وارد شده بود، منزل پدری شان نیز دچار خسارت شد و آنها برای ترمیم و بازسازی منزل در کنار پدر کمککار استادکار برای تعمیرات بودند که در آن شرایط سخت و بحرانزده روزی نبود که صدای مؤذن بلند شود یا موقع اذان باشد و ایشان دست از کار نکشد، در هر شرایطی #نماز اول وقت اولویت در کار و برنامههای مختلفش بود.
🍃⚘🍃
#شهیداحمد خطيبي، فرزند مصطفي و ملك ابن يمين، دربيست و پنجم تير ماه سال 1342 در اصفهان به دنيا آمد.
مصطفي خطيبي، پدرش، مي گويد:« در دوران خردسالي احمد،گرفتار و بي كار بودم و به همراه همسرم جاي فردي كه تفأل باقرآن مي زد رفتيم، ايشان گفتند: خداوند هفت فرزند به شمامي.» اولين فرزند خانواده بود. از همان كودكي به #قرآن علاقه داشت،
🍃⚘🍃
با اينكه خيلي بازيگوش بود ولي گاهي در جلسات قرآن حضور پيدا مي كرد.
مادرش بسيار عفيف و با حيا بود و #احمد اين خصلت را ازمادرش آموخته بود. با خواهر و برادرهايش #مهربان بود. با آنكه فعال و پرجنب و جوش بود اما هنگام صبحت كردن با ديگران #آرام و# مودب به سخنان آن ها گوش مي داد.
🍃⚘🍃
به پدر و مادر بسيار #احترام مي گذاشت. مخصوصاً مادر رابسيار دوست داشت و در انجام كارها او را ياري مي كرد .وضعيت اقتصادي خانواده مطلوب نبود و #احمد از همان ابتدا بامحروميت و كمبودها آشنا گش. علاقه زيادي به. درس داشت و درسش خوب بود.
كسي را از خودش نمي رنجاند، معمولاً جاذبه اش خيلي بيشتراز دافعه اش بود و به همه علاقه داشت.
🍃⚘🍃