eitaa logo
کانال خادمان قرآن و عترت نورالیقین
1.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: دلالت معنایی فعل «ماضی» 👈 فعلی که به انجام شدن کار یا روی‌دادن حالتی در زمان گذشته دلالت دارد، فعل ماضی گفته می‌شود. مثال : وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً... 🍃در این آیه شریفه، فعل «قالَ» بیانگر آن است که فعل گفتن در زمان گذشته انجام گرفته است. 💥غالبا فعل ماضی بر زمان گذشته دلالت دارد ولی گاهی معنای «حال» یا «آینده» می‌دهد. 🔹دلالت معنای فعل ماضی بر زمان حال: هرگاه با آوردن فعل ماضی، قصد انشاء داشته باشیم، در این حالت معنای فعل ماضی به زمان تکلم و صحبت کردن اختصاص دارد. مانند: اشتریتُ، وهبتُ، اعجبنی... مثال: بِعتُکَ الدّارَ. 🍃«بِعتُ» فعل ماضی انشایی غیر طلبی (عقود) است که معنای آن بر زمان حال دلالت دارد. 🔹دلالت معنای فعل ماضی بر زمان آینده: 1⃣ هرگاه فعل ماضی، معنای طلبی داشته باشد؛ مانند: مقام دعا و نفرین. مثال: غَفَر الله لَنا و لَکم. 🍃در کلام دعایی فوق، فعل ماضی «غَفَرَ» بر معنای آینده دلالت دارد. (زیرا دعا نوعی خواهش همراه با امر به شمار می‌رود که آینده معنا می شود. اگر دعا و نفرین به صورت فعل ماضی استعمال شود، معنای آینده از آن برداشت خواهد شد.) 2⃣ فعل ماضی پس از ادوات شرط بیاید. مثال: واِذا اذَقنا الناسَ رحمَه فرِحوا بِها... 🍃فعل ماضی «اذقنا» به دلیل تقدم «اذا» شرط، به معنای آینده دلالت دارد. 3⃣ هرگاه پس از قسم،فعل ماضی منفی واقع شود. مثال: وحیاتِک لا نَکَثتُ عهدکَ ما دمتُ حیّا. 🍃فعل ماضی «نَکَثتُ» بعد از قسم (وَ حَیاتِک)، بر معنای آینده دلالت دارد. 4⃣ هر گاه فعل ماضی، حتمی الوقوع باشد. مثال: اِذا وقعتِ الواقعه. 🍃آیه شریفه درباره روز قیامت صحبت می‌کند و چون قیامت حتما اتفاق خواهد افتاد، فعل آیه به صورت ماضی استعمال شده است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۰۱ سوره مبارکه بقره: فعل «جاءَ» بر زمان گذشته دلالت دارد و بیانگر آن است که فعل آمدن در زمان گذشته انجام گرفته است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب مبادی‌العربیة، موسوعه‌ النحو و الصرف و الأعراب ) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: تفاوت «لٰکِنَّ» و «لٰکِنْ» 👈 لٰـکِـنَّ این حرف، جزء حروف مشبةبالفعل (اِنَّ، اَنَّ، کَاَنّ، لَیتَ، لَعَلَّ، لٰکِنَّ)، یعنی زیرمجموعه نواسخ است که قبل از جمله اسمیه می‌آید و مبتدا را منصوب، و خبر را مرفوع می کند؛ در معنا بر ۲ وجه دلالت می کند: 1⃣ استدراک و فهمیدن و درک نمودن، همراه با توضیحی تفصیلی: مثال: اِنّ اللهَ لَذُو فضلٍ عَلَی الناسِ وَ لکنّ اکثر الناسِ لایَشکرونَ. 🍃 قطعا خدا بر مردم صاحب فضلی بزرگ است، ولی بیشتر مردم، شکرگزار نیستند. 2⃣ تاکید: مثال: لَو نَجَحتَ لَاَکرَمتُکَ لکنّکَ لم تنجحْ 🍃اگر موفق شوی، تو را گرامی می دارم، ولی تو موفق نشده ای. 👈 لٰـکِـنْ بنابر موقعیتش در جمله، ۲حالت می تواند داشته باشد: 1⃣ حرف عطف: در صورتی است که جمله معنای شرطی داشته باشد. مثال: لاتذهبْ انتَ لکنْ زید. 🍃تو نرو، ولی زید برود. مثال: ما اکلتَ رُماناً لکنْ تفاحاً. 🍃انار نخوردی، ولی سیب خوردی. 2⃣ حرف ابتدا: معنای استدراکی می دهد و معمولا بعد از «وَ» می آید. مثال: ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکنْ رسول الله. 🍃محمد پدر هیچ کدامشان نیست و او فرستاده ی خداست. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱٠۲ سوره مبارکه بقره: حرف «لکنَّ» از حروف مشبهة بالفعل است که معنای استدراک و فهمیدن و درک نمودن، همراه با توضیحی تفصیل را می‌رساند. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب مبادی‌العربیة، موسوعه‌ النحو و الصرف و الأعراب ) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: فعل ماضی استمراری (ناقص) تعریف: فعل ماضی استمراری بر کاری دلالت می‌کند که مقارن با کار دیگری انجام یافته باشد. مثال: کُنتُ اَکتُبُ لَمّا دَخَلَ. 🍃هنگام ورودش می نوشتم. 🔹ساختار فعل ماضی استمراری  فعل ماضی استمراری به دو روش ساخته می‌شود: الف) کانَ +  فعل مضارع  مثال : ...كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ... (۷۵/ مائده) 🍃در آیه شریفه، ساختار «کانا» و فعل مضارع، معنای ماضی استمراری را می‌رساند. 📌نکته: باید توجه داشت که در ساختار ماضی استمراری، «کانَ» و فعل مضارع از لحاظ صیغه با هم مطابقت نمایند. مثال : کانُوا یَکذِبونَ (تکذیب می‌کردند) 🍃در این مثال هر دو فعل، در صیغه جمع مذکر غائب آمده‌اند. ب) کانَ + اسم فاعل  مثال : کُنتُ مسافراً لمّا قَدَمَ دیارَنا. (هنگام آمدنش به سرزمین ما، مسافرت می کردم.) 🍃در این جمله، ترکیب«کُنتُ» و «مُسافِراً» (اسم فاعل باب مُفاعلة)، معنای ماضی استمراری می‌دهد.  🔹ساختار فعل ماضی استمراری منفی هرگاه «کانَ» منفی همراه با فعل مضارع یا اسم فاعل بیاید، ماضی استمراری منفی خواهیم داشت. مثال : أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ. (۱۶/ بقره) 🍃در آیه فوق، ترکیب حرف نفی و «کانَ» و اسم فاعل (وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ)، بر معنای ماضی استمراری منفی دلالت می‌کند. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۰۲ سوره بقره : ترکیب «کانوا یعلمون» فعل ماضی استمراری است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب مبادی‌العربیة، موسوعه‌ النحو و الصرف و الأعراب ) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: حروف جرّ زائد 👈حروف جرّ، حروفی هستند که اسمِ بعد از خود را مجرور می‌کنند و سه دسته اند: ۱. حروف جرّ اصلی ۲. حروف جرّ زائد ۳.حروف جرّ شبه زائد ✔️این سه دسته از لحاظ عمل و معنا و داشتن متعلِّق باهم متفاوتند. در این مطلب به بررسی حروف جرّ زائد می‌پردازیم. 🔹حروف جرّ زائد این حروف عبارتند از : «لام»، «باء»، «من» و «کاف» 🔹خصوصیات حروف جرّ زائد 1⃣ معنای جدیدی بوجود نمی آورند بلکه معنی جمله را مورد تأکید قرار می دهند. 2⃣ احتیاج به متعلق ندارند. 3⃣ اسم بعد از خود را لفظاً جرّ می دهد، تا محلا اعراب دیگری داشته باشد. مثال: کَفی بِاللّهِ شَهیداً. 🍃در مثال فوق، «باء» حرف جرّ زائد است که بر معنای کافی بودن خداوند برای شهادت را تأکید می کند و لفظ جلاله «الله»، لفظاً مجرور و محلا مرفوع بعنوان فاعل است. 🔹حرف جرّ زائد «مِن» هرگاه بعد از «مِن»، اسم نکره و قبل از آن نفی یا استفهام بیاید، این حرف، زائد است و به همراه موارد زیر است : الف: مبتدا مثال: هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ. 🍃«خَالِقٍ» اسم نکره، لفظاً مجرور و محلا مرفوع بعنوان مبتدا ب: فاعل مثال: مَا جَاءَنَا مِن بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ 🍃«بَشِيرٍ» اسم نکره، لفظاً مجرور و محلا مرفوع بعنوان فاعل ج: مفعولٌ‌به مثال: هَل تَریٰ مِن داعٍ لِمُکافأتِکَ؟ 🍃«داعٍ» اسم نکره، لفظاً مجرور به کسره مقدر و محلا منصوب بعنوان مفعولٌ به د: مفعول مطلق مثال: مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ 🍃«شَيْءٍ» اسم نکره، لفظا مجرور، محلا منصوب به عنوان مفعول مطلق •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۰۲ سوره بقره : در عبارت «مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ» 🍃«مِنْ» حرف جرّ زائد که «خَلَاقٍ»(اسم نکره) را لفظا مجرور نموده و ما قبل آن، در آیه نفی هست، این اسمِ نکره، مبتدای مؤخر و محلا مرفوع است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب مبادی‌العربیة، موسوعه‌ النحو و الصرف و الأعراب ) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: اسماء غیر منصرف 👈تعریف: اسم غير منصرف اسمي است كه تنوين و كسره نمي‌پذيرد. اسم یا با یک سبب یا با دو سبب، غیر منصرف می شود. 🔹اسباب منع صرف با یک سبب : ۱. اسمی که دارای الف تأنیث (ممدوه یا مقصوره) باشد بدون هیچ شرطی غیرمنصرف است؛ مانند: مَرضیٰ، حَمراء، شُعَراء ۲. جمع منتهی الجموع: هر جمع مکسری که پس از الف آن دو حرف، یا سه حرف که دومین آن‌ها ساکن است آمده باشد، منتهی الجموع است. مانند: مَساجِد، مَفاتیح 🔹اسباب منع صرف با دو سبب : 9 سبب باعث غیر منصرف شدن اسم می شود. بايد لااقل دو سبب از این اسباب در يك اسم موجود باشند تا غير منصرف شود. ۱. علمیت ۲. تانیث ۳. جمع ۴. ترکیب ۵. وصف ۶. «ان» زائد ۷. عدل ۸. وزن فعل ۹. عجمه 🔹در این مجال به شرح و توضیح بحث «علمیت» می‌پردازیم. 🌱 عَلَم «عَلَم» هنگامی غیر منصرف است که با خصوصیت دیگری مثل «تأنیث» یا «غیر عربی بودن» جمع شود: الف) عَلَم+ «ان» زائده : هر گاه عَلَم مختوم به «ان» زائد باشد؛ مانند: رَمَضان، رِضوان، زَيدان ب) اگر عَلَم بر وزن فعل يا شبه فعل باشد مانند: يزيد، احمد، تغلب ج) علم + ترکیب مزجی: هر گاه علم تركيب مزجي باشد؛ مانند: بَعلَبَك ، بَيتَ لَحم د) علم + اعجمی: هر گاه علم اعجمي (غير عربي) و زائد بر سه حرف باشد؛ مانند: ابراهيم، يعقوب                نكته اول : اگر علم اعجمي سه حرفي «ساكن الوسط» باشد، منصرف است؛ مانند: نُوْح، لُوْط نكته دوم: نامهاي انبياء به دليل ۱. علم بودن و ۲. اعجمي بودن، غير منصرف مي‌باشند به جز اين شش اسم «محمد، شعيب، صالح، هود، نوح، لوط» نامهاي ملائكه نيز اين چنين ميباشد به جز «رضوان، مالك، نكير، منكر». ه) علم + تأنیث: عَلَم مؤنث، خواه مؤنث لفظی باشد یا معنوی غیر منصرف است، مانند: فاطمة، هبة، مكة، زينب، مريم، هاجر، سقَر و) علم + عدل: عدل عبارت است از از تغيير كلمه از وزن و صيغه اصلي خود 👈جمع عَلَم با عدل، موجب غير منصرف بودن اسم مي شود؛ مانند: عُمَر ، زُمَر •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۳۰ سوره بقره: کلمه «ابراهیم» به دلیل علمیت و اعجمیت ، غیر منصرف است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب موسوعه‌ النحو و الصرف و الأعراب ) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• #موضوع : اقسام فاعل 👈تعریف فاعل : اسم مرفوعی است که فعل را انجام داده یا فعل به آن إسناد داده می‌شود و قبل از آن فعل تام یا شبه‌ آن آمده باشد. 🔹فاعل به دو صورت می‌آید: ۱. اسم ظاهر (صریح) ۲. ضمیر (بارز یا مستتر) مثال۱ : خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ... (خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده...) 🍃 در این آیه شریفه، لفظ جلاله «اللَّهُ»، فاعل و مرفوع برای فعل «خَتَمَ» از قِسم «اسم ظاهر» می‌باشد. مثال۲ : ...وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ... (... و به مردم نیک بگویید؛ نماز را برپا دارید؛ و زکات بدهید...) 🍃 در آیه فوق فاعل در فعل‌های «قُولُوا» ، «أَقِيمُوا» و «آتُوا»، ضمیر بارز و متصل «واو» می‌باشد و به دلیل اینکه ضمایر مبنی هستند، اعراب تمام فاعل‌ها، محلا مرفوع عنوان می‌شود. مثال۳ : مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً... (کیست که خدا را قرض الحسنه دهد تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید؟ ...) 🍃در آیه ۲۴۵ سوره بقره، فاعل افعال «يُقْرِضُ» و «فَيُضَاعِفَ» ضمیر مستتر «هُوَ» می‌باشد. با این تفاوت که مرجع ضمیر «هو» در «يُقْرِضُ» به شخص قرض دهنده برمی‌گردد و مرجع ضمیر «هو» در «فَيُضَاعِفَ» به لفظ جلاله «اللَّهَ» اشاره دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۳۱ سوره مبارکه بقره: 🌱فاعل «قَالَ» ⬅️ اسم صریح «رَبُّ» و مرفوع 🌱فاعل «أَسْلِمْ» ⬅️ ضمیر مستتر «انتَ» و محلا مرفوع 🌱فاعل «قالَ» ⬅️ ضمیر مستتر «هوَ» و محلا مرفوع 🌱فاعل «أَسْلَمْتُ» ⬅️ ضمیر بارز «تُ» و محلا مرفوع •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب موسوعه‌ النحو و الصرف، صرف متوسطه) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• #موضوع : اقسام حال 👈تعریف حال: وصفی است نکره، مشتق و منصوب که پس از تمام شدن ارکان اصلی جمله می آید و هیأت و حالت صاحب حال را به هنگام انجام فعل بیان می کند. 👈اوصاف حال: 🍃وصف مُتنقِّل و غیر ثابت مثال: جاء زیدٌ راکباً ترجمه: زید سواره آمد. 🍃مشتق مثال: عادَ القائدُ مُنتصِراً ترجمه: فرمانده پیروز بازگشت. 🍃نکره مثال: و أرسَلناکَ لِلناسِ رَسولاً ترجمه‌: تو را برای مردم بعنوان رسولی فرستادیم. 🍃منطبق با صاحبش باشد. مثال: جاءَ زیدٌ ضاحِکاً ترجمه: زید خندان آمد. 👈انواع حال 🔹اسم مفرد مثال: وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ و مُنذِرین (۴۸/ انعام) توضیح : در آیه شریفه "مُبَشِّرِينَ و مُنذِرین" حال مفرد می باشد. 🔹شبه جمله مثال: فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ في زینَتَهُ(۷۹/ قصص) توضیح : در آیه شریفه شبه جمله "في زینَتَهُ" حال برای فاعل جمله واقع شده است. 🔹جمله مثال: قَالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ (۱۴/ یوسف) توضیح: در آیه شریفه جمله اسمیه "نَحْنُ عُصْبَةٌ" بعنوان حال آمده است. نکته: جمله فعلیه هم می تواند حال واقع شود. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۳۲ سوره مبارکه بقره: جمله اسمیه "اَنتُم مُسلِمونَ" حال می باشد و محلا منصوب اعراب می شود. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب موسوعه‌ النحو و الصرف، صرف متوسطه) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• #موضوع : انواع «اِذ» الف- اسم و به معنی «حین» و ۴ نقش می پذیرد: 1⃣ ظرف  مخصوص زمان ماضی و مضاف إلیه غالباً  فعل ماضی است. مثال: فَقَد نَصَرَهُ اللّهُ اِذ اَخرَجَهُ الّذینَ کَفَروا. 🍃«إذ» مفعول فیه یا ظرف زمان، محلا منصوب و جمله «أخرَجَ» مضاف إلیه و محلا مجرور است. 2⃣ مفعول‌ٌبه   بعد از فعل متعدی به عنوان مفعولٌ‌به می‌آید (در این حالت معنی «في» ندارد) مثال: واذکُروا إذ کُنتُم قلیلاً فَکَثَّرَکُم. 🍃«إذ» مفعول‌ٌبه و محلا منصوب است.  📌غالبا «إذ» در ابتدای آیات قرآن، مفعول به برای فعل محذوف مثل «أُذکر» است. مثال: «إذ قال ربُّکَ...»  3⃣ بدل از مفعول‌به   غالبا بعد از فعل «ذکر» و مفعول آن می آید   مثال: وَ اذکُر فِی الکِتابِ مریمَ إذِ انتَبَذَت مِن اَهلِها مَکاناً شَرقیّاً. 🍃«إذ» بدل اشتمال، محلا منصوب بنابر تبعیت از مبدلٌ‌منه «مریم» است. 4⃣ مضاف‌الیه   در صورتی که مضاف آن «حین، بعد، ساعة و...» باشد. مثال: ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا... 🍃«إذ» مضاف الیه و محلاً مجرور  ب– حرف در دو موضع: 1⃣ حرف مفاجات  زمانی که «إذ» بعد از کلمات «بَینَما وبَینا» بیاید معنی مفاجات (ناگهانی) دارد.  مثال: بَینما أنا اَکتُبُ إذ دَخَلَ صَدیقی   2⃣ حرف تعلیل  مثال: إنَّنا لا نُومِنُ بِکُم اِذ لَیسَ لِلشّیاطینِ رِسالَةً •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۳۳ سوره مبارکه بقره: «اِذ» قبل از «حضر» و «قال»، ظرف است و جمله بعد از آن، محلا مجرور و مضاف الیه می‌باشد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب موسوعه‌ النحو و الصرف، صرف متوسطه) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• #موضوع : جمع مکسر تعریف: عبارت از جمعی است که بناء مفرد در آن تغییر می‌کند و این تغییر چند صورت دارد: 1⃣ افزون نمودن یک حرف یا بیشتر به اصول مفرد؛ مانند: اقلام (قلم‌ها) 2⃣ به وسیله کم نمودن (حذف کردن) از مفرد؛ مانند: رُسُل (رسولان) 3⃣ به وسیله اختلاف حرکات؛ مانند: اُسُد (شیرها) که جمع «اَسد» محسوب می شود. 🔹جمع مکسر بر دو نوع است: ۱)جمع قله: جمعی است که بر سه تا ده دلالت نماید. جمع قله دارای چهار وزن است که عبارتند از: • اَفعُل؛ مانند: انفُس • اَفعال؛ مانند: اَجداد • افعلة؛ مانند: اَعمِدَة • فِعلَة، مانند: فِتیَة ۲)جمع کثره: به جمعی گفته می شود که از سه به بالا دلالت کند. جمع کثره دارای وزن های فراوانی است که به مهمترین آنها اشاره می کنیم: • فُعل؛ مانند: حُمق • فُعَل؛ مانند: غُرَف • فُعُل؛ مانند: کُتُب •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۳۳ سوره مبارکه بقره: «آباء» جمع قِلّه بر وزن افعال است که مفرد آن «ابَوٌ» است و همزه آخر آن مقلوب از «واو» است و اصلش «اَءباءٌ» می باشد۰ •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب موسوعه‌ النحو و الصرف، صرف متوسطه) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• # موضوع: انواع «ما» ۱۰ نوع «ما» در زبان عربی وجود دارد در این مجال به معرفی پرکاربردترین آن می‌پردازیم: 🔹«ما» استفهام «ما» استفهام اسمی است که از آن برای پرسش درباره چیستی، استفاده می‌شود و معمولا آن را با کلمه «چه...» ترجمه می‌کنند. مثال: عمَّ یَتَساءَلونْ؟ (عَمَّ = عن + ما) 🍃درباره چه چیز از یکدیگر می‌پرسند؟ 🔹«ما» موصول «ما» موصول از جمله حروف پرکاربرد موصول است که برای اشیاء و عوامل بی‌جان در جمله به کار گرفته می‌شود.«ما» موصول را معمولا به صورت حرف اضافه «که» یا «آنچه که» در فارسی ترجمه می‌کنند. مثال: إتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ. 🍃از آنچه که بر تو وحی شده تبعیت کن. 🔹«ما» نافیه «ما» نافیه قبل از فعل ماضی مطلق یا ماضی ساده عربی استفاده می‌شود. کاربردش برای این است که معنی فعل را منفی کنیم.  مثال: ما رَأَیتُ إِلا جَمیلاً.  🍃به جز زیبایی چیزی ندیدم 🔹«ما» شبیه به لیس این «ما» نیز از جمله کلماتی است که معنی منفی به جمله می‌بخشد با این تفاوت که به جای فعل ماضی مطلق، بر سر جملات اسمیه عربی ظاهر می‌شود و به لحاظ عملکرد همانند فعل ناقصه عربی «لیس» عمل می‌کند. یعنی مبتدا را مرفوع و خبر را منصوب می‌کند. مثال: ما هَذَا بَشَراً.  🍃این یک انسان نیست. 🔹«ما» شرطیه نحوه ظهور «ما» شرطیه در جملات به این صورت است که در جمله باید با دو فعل همراه شود. فعل اول که بلافاصله بعد از آن می‌آید فعل شرط و مجزوم و فعل دوم، مربوط به جواب شرط و مجزوم است. در ترجمه آن به فارسی از لفظ «هر چه» و «هر آنچه که» استفاده می‌کنیم. مثال: ما تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یَعَلمْهُ اللهُ.  🍃هر آنچه که از خیر انفاق کنید خدا به آن آگاه است. 🔹«ما» کافه اضافه شدن «ما» کافه به حروف مشبهه بالفعل آن را تبدیل به حرف حصر تبدیل می‌کند که به صورت «فقط، تنها و منحصرا» ترجمه می‌شود. مثال: قُلْ إِنَّما أَنا بَشَرٌ مِثلكُم.  🍃بگو من تنها انسانی مثل شما هستم. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۳۴سوره مبارکه بقره: 🍃«ما» در عبارت «مَا كَسَبَتْ» و «مَا كَسَبْتُمْ» به معنای آنچه و موصول می باشد. 🍃«ما» در «عمّا» بصورت استفهام بکار رفته است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب موسوعه‌ النحو و الصرف، صرف متوسطه) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• #موضوع: اسم جمع تعریف: کلمه ای است که بر بیش از دو چیز دلالت می کند و برای آن از لفظ بدون معنایش و یا معنا بدون لفظش، مفرد وجود داشته باشد و صیغه‌اش بر وزن خاصّ تکسیر یا وزن غالبی از آن نیست. پس موارد زیر بر آن داخل می شود: 1⃣ آنچه که مفردش از لفظ آن می‌باشد ولی از معنایش نیست. مثال: «هُذَیل» ⬅️ مفردش «هُذَليّ» 🍃«هُذَیل» اسم قبیله عربی معروفی است که بر تمام قبیله دلالت می کند و مفردش «هُذَليّ» است که بر جماعتی از «هُذَیل» دلالت می‌کند. 2⃣ آنچه که مفردش از معنای آن می‌باشد ولی از لفظش نیست. مثال۱: «شعب، قبیله، قوم، فریق» ⬅️ مفردشان «رَجل یا امرأه» مثال۲: «إبل» ⬅️ مفردش «جَمَل یا ناقة»  3⃣ آنچه که از لفظ و معنایش هر دو با هم مفرد داشته باشد، ولی بر اوزان معروف جمع مکّسر نیست. مثال۱: «رَکْب» ⬅️ مفردش «راکب» مثال۲: «صَحْب» ⬅️ مفردش «صاحب» 4⃣ آنچه که به صیغه خودش بر یک یا بیشتر دلالت می‌کند. مثال: فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ. (۱۱۹/ شعراء) 🍃 «فُلْک» به معنی «یک کشتی». مثال: الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ. (۱۶۴/ بقره) 🍃«فُلْک» به معنی «کشتی ها». •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۱۳۵ سوره مبارکه بقره: «مِلّة» اسمی است که دارای معنی جمع است ولی ازخود مفرد نداردو در این آیه به معنای آیین به کار رفته است. نکته: کلمه «ملّة» گاه در مورد فرد است؛ مانند آیه ۱۳۵ سوره بقره. و گاه در مورد قوم استعمال شده است؛ مانند آیه ۱۳ سوره ابراهیم علیه السلام «لنخرجنکم من ارضنا او لتعودن فی ملتنا» •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب موسوعه‌ النحو و الصرف، صرف متوسطه) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• #موضوع: اسم غیر منصرف 👈تعریف: اسم معربی است که تنوین نمی‌پذیرد و اگر مضاف و مقترن به (ال) نباشد در حالت جری به جای کسره، فتحه می‌گیرد. 👈اقسام غیر منصرف اسمهای غیر منصرف بر دو قسم هستند: الف: غیر منصرف به یک علت که 🍃یا بر صیغه منتهی الجموع باشد مانند: اقارب، معابد، مفاتیح، مراسیل و یا 🍃آخر آن دو الف ممدوده و مقصوره باشد مانند: ذکری، مرضی، حمراء، صحراء ب: غیر منصرف به دو علت که یا وصف می‌باشد یا علم 🍃اما وصف با یکی از سه علت زیر غیرمنصرف می‌شود: ۱- زیادت الف و نون مانند: غضبان، سکران ۲- وزن(افعل) که با تاء، مونث نمی‌شود مانند: اخضر خَضراء، افضل فُضلی ولی (اَرمل) که مونث آن (اَرمله) می‌باشد منصرف است. ۳- عدل مانند: اُحاد و مَوحَد، ثُناء و مثنی..... که شامل ده عدد اول که بر وزن فُعال و مَفعَل هستند: فَانکِحوا ما طابَ لَکُم من النساءِ مثنی و ثُلاثَ و رُباع و لفظ (اُخَر) مانند: فَعدَّه من ایامِِ اُخَرَ 🍃اما علم در حالت‌های زیر غیر منصرف است: ۱- هر گاه مرکب مزجی باشد مانند: بعلبک، حضرموت ۲- هر گاه به الف و نون زائد ختم شده باشد مانند: سلمان، رمضان ۳- هر گاه علم اعجمی و بیش از سه حرف باشد مانند: ابراهیم، یعقوب اما اگر سه حرفی ساکن الوسط باشد منصرف است مانند: نوح، لوط ۴- هر گاه علم مونث لفظی یا معنوی باشد مانند معاویه، زینب ۵- هر گاه به علم الف الحاق مقصور متصل شود مانند: علقی که علم برای گیاهی است. ۶- هر گاه علم بر وزن فعل بیاید مانند: احمد، یزید ۷- هر گاه علم معدول از اسم دیگری باشد مانند: عُمر، هُبَل ۸- در اسمهایی که بر وزن (فَعالِ) و مونث بوده و به راء ختم نشده باشد مانند: قَطامِ •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈•• ✅ در آیه ۱۳۶ بقره کلمات ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب به علت علمیت و اعجمیت غیر منصرف هستند و به همین دلیل در حالت جری، فتحه به نیابت از کسره گرفتند. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (برمبنای کتب موسوعه‌ النحو و الصرف، صرف متوسطه) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin