🏴💔🏴
#پسا_مجردی
✍در زندگی مانند #قطره آب باشید
دو قطره آب که به هم #نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر می دهند. اما دو#تکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند ! پس هر چه #سخت تر و قالبی تر باشیم، فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه امکان #بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد. آب در عین نرمی و #لطافت در مقایسه با سنگ، به مراتب سر سخت تر، ودر رسیدن به هدف خود #لجوج تر و مصمم تر است. سنگ، پشت اولین مانع #جدی می ایستد. اما آب راه خود را به سمت دریا می یابد. در زندگی، معنای واقعی #سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.
گاهی لازم است #کوتاه بیایی. گاهی نمی توان بخشید و گذشت... اما می توان چشمان را بست و عبور کرد. گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری.#گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی ولی با #آگاهی و شناخت آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
📚 #داستان_شب
👈 یاران وفادار
یکی از #علمای بزرگ شیعه می گوید: من از هنگامی که خواندم یا شنیدم که امام حسین (ع) درشب عاشورا فرمود: #من اصحابی بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم در این حرف دچار تردید شدم و#نمی توانستم بپذیرم که این سخن از اباعبداللَّه (ع) باشد،
زیرا با خود می اندیشیدم که اصحاب آن #حضرت خیلی هنر نکردند خوب امام حسین است و ریحانه پیغمبر و امام زمان و فرزند علی (ع) و #زهرای اطهر است هر مسلمان عادی هم اگر امام حسین (ع) را در این وضع میدید او را یاری می کرد و آنها که #یاری کردند بنابر این خیلی هم قهرمانی به خرج ندادند و آنها که یاری نکردند خیلی #آدمهای پست و بدی بودند.
پس از مدتی که در این فکر بودم خداوند #متعال انگار می خواست مرا از این غفلت و جهالت و #اشتباه بیرون بیاورد لذا شبی در عالم رویا دیدم صحنه کربلاست. من هم در #خدمت ابا عبداللَّه (ع) آماده ام خدمت حضرت رفتم سلام کردم گفتم: یابن رسول اللَّه من برای #یاری شما آمده ام. امام (ع) فرمود به موقع به تو دستور می دهم.
کم کم #وقت نماز فرا رسید (همانطور که در کتب مقتل خوانده بودیم که سعید بن عبداللَّه حنفی و افراد دیگری آمدند خود را #سپر ابا عبداللَّه قرار دادند تا ایشان نماز بخوانند) حضرت به من نیز فرمود: ما می خواهیم هم اکنون #نماز بخوانیم تو در اینجا بایست تاوقتی که #دشمن تیراندازی می کند مانع از رسیدن تیر دشمن بشوی.
گفتم: #می ایستم، پس جلوی حضرت ایستادم. و حضرت مشغول نماز شدند، ناگهان دیدم یک #تیر به سرعت به طرف حضرت می آید تا نزدیک من شد بی اختیار خود را #خم کردم ناگاه تیر به بدن مقدّس ابا عبداللَّه (ع) اصابت کرد در عالم رویا گفتم: استغفراللَّه ربی واتوب الیه، #عجب کار بدی شد دیگر نمی گذارم تکرار شود دفعه دوّم تیری آمد تا #نزدیک من شد خم شدم باز به حضرت خورد! دفعه سوّم و چهارم هم به همین صورت خود را خم کردم و به آن #جناب اصابت کرد.
ناگهان دیدم #حضرت تبسمی نمود و فرمود: «ما رایت اصحاباً ابرُ و اوفی من اصحابی: اصحابی بهتر و با وفاتر از اصحاب خودم پیدا نکردم.»
فورا به خودم آمدم و #فهمیدم این که آدم در میان خانه بنشیند و بگوید: «یالیتنا کنا معک فنفوز فوزا عظیما: ای کاش ما هم با تو بودیم و به این #رستگار ی بزرگ نائل می شدیم» کار آسانی است و گرنه اگر پای عمل به میان آید آن وقت معلوم می شود که #دیندار واقعی کیست! و کی مرد عمل است و چه کسی مرد حرف و زبان. ولی اصحاب #اباعبد اللَّه امتحان خود را خوب پس دادند و ثابت کردند که در #عزم و رزم خویش #محکم و پایدار هستند.
📗 #گفتارهای_معنوی، ص 239 و 240
✍ علامه شهید مرتضی مطهری
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
💭 روزی #حضرت سلیمان (ع) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به #مورچه ای افتاد که #دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد، سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او #نزدیک آب رسید.
💭 در همان لحظه #قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و #دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت، سلیمان مدتی در این مورد به #فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.
ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود آن مورچه آز دهان او #بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت سلیمان (ع) آن مورچه را طلبید.
💭 و داستان او را پرسید مورچه گفت : ای پیامبر خدا در #قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و #کرمی در درون آن زندگی می کند خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا #خارج شود و من روزی او را حمل می کنم خداوند این قورباغه را 'مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد این قورباغه مرا به #کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد.
💭 و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و #دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم و به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب #شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج میشوم.
🔵 سلیمان به مورچه گفت : وقتی که دانه گندم را برای آن کرم می بری آیا #سخنی از اول شنیده ای ؟
مورچه گفت آری او می گوید : «ای خدایی که #رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی #رحمتت را نسبت به #بندگان با ایمانت فراموش نکن»
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#سوال
🔰پرسش های تلنگری
1⃣اگر #همسرم با عصبانیت با من برخورد کرد و من هم #توانستم با حلم و بردباری پاسخش را بدهم، به هدف _ که همان خداست _ ، نزدیک شدهام یا دور؟ حال که به او #نزدیک شدهام، باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ باید احساس شکست کنم یا پیروزی؟
2⃣اگر همسرم در #حقّ من جفایی کرد، من برای رسیدن به هدف، باید او را ببخشم یا #کینهاش را به دل بگیرم؟ اگر از خطای او گذشت کردم، باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ باید #احساس شکست کنم یا پیروزی؟
3⃣اگر در #زندگیام مشکلی حل ناشدنی وجود داشت و یا این که حل شدنش به زمانی #طولانی نیاز داشت و وظیفۀ من هم صبر بود، باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ باید احساس شکست کنم یا پیروزی؟
4⃣اگر #شوهر، دستوری بر خلاف میل زن بدهد و از چیزهایی باشد که زن باید در آن #امور، از شوهرش تبعیّت کند، زن باید خوشحال باشد یا ناراحت؟ باید احساس شکست کند یا پیروزی؟
#جواب :
اگر #مقصد زندگی خدا شد، خوشحالیها و ناراحتیها، شکستها و #پیروزیها و بسیاری از مفاهیم کلیدی زندگی، تعریف جدیدی پیدا میکند. شکست، یعنی دور شدن و فاصله گرفتن از مقصد _ که همان #خداست _ و پیروزی، یعنی نزدیک شدن و رسیدن به خدا. چه چیزی مرا #خوشحال میکند؟ هر چیزی که مرا به خدا برساند. چه چیزی مرا #آزرده خاطر میکند؟ هر چیزی که مرا از خدا، دور کند.
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، صفحه۳۴
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
#روایت_واقعی
#دیدن_امام_زمان
بسم الله الرحمن الرحمیم
#سال 87 بعداز یک سال به تأخیر انداختن رفتن به #حج تمتع به خاطر شرایط مالی,
با عنایت ولطف حضرت حق دی ماه سال87 مشرف به حج شدیم بنده وهمسرم بنده 39 سالم بود. شور و #هیجان عجیبی داشتم بعد از فراز و نشیب ها و #دلهرهاو بیماری که دم رفتن به این سفر معنوی برام پیش اومده بود #همش ترس اینو داشتم که نکنه خدا نمی خواد منو بپذیره #خیلی التماس خدا واماما کردم و اشک ریختم که خدایا من همه ی کارهای #اعزامم رو انجام دادم خودت دعوتم کردی می دونم #گنهکارم ولی تو که بخشنده و مهربونی .....
خلاصه #دو روز قبل از رفتن از بستر بیماری بلند شدم به لطف الهی. بعد از #تشریفات فرودگاه بلاخره عازم سرزمین وحی شدیم.
با آرزو پا به این سرزمین گذاشتم #آخرین کاروان اعزامی بودیم دو سه روز قبل از اعمال اصلی رسیدیم به مکه واولین جا که #مهیا شدیم برای احرام بستن که چه حال عجیبی داشت کندن از این دنیا و #نزدیک شدن به معبود. موقع احرام بستن فقط اشک می ریختم وبا خدا حرف می زدم انگار تو #غسال خانه هستم واحساس می کردم دارم از این #دنیا به دنیای دیگه منتقل می شم.
وقتی پا به #سرزمین عرفات گذاشتم غم سنگینی رو دلم حس می کردم انگار #گمشده ای دارم که باید دنبالش بگردم ولی نمی دونستم کجا رو باید بگردم , همسرم بهم گفت بیا تا شلوغ نشده تابی این #دور و برا بزنیم تا نزدیک کوه جبله رحمه رفتیم به سفارش دوستان براشون اونجا دعا کردم. وبرگشتیم وبین چادرها کمی گشتیم ویک حس عجیی داشتم که من #بی لیاقت کجا دیدن آقا کجا ,( شنیده بودم آقا روز عرفه تو عرفاته ) به دعا ونماز پرداختیم وآماده دعا عرفه شدیم.
دعا تموم شد و#مهیای بیرون رفتن از سرزمین عرفات شد که خیلی دلم گرفت وقتی داشتم #تجدید وضو می کردم
خیلی غصه داشتم و به خودم #نهیب می زدم که چه بی لیاقتی . بغض کردم واز اینکه لیاقت #دیدار آقا رو نداشتم شروع به گریه کردم هق هقم بلند شد اونقدر که بسختی وضو گرفتم و اشکام با از آب وضوم بیشتر ودیگه حواسم به #اطرافم نبود که دیگران چطوری دارن نگاهم می کنند فقط #ضجه می زدم وبا خدا وآقا حرف می زدم و الهی العفو می گفتم و #عذر خواهی از اینکه بنده بدیم و لیاقت دیدن آقا رو ندارم.
#ارسالی_از_کاربران
#ادامه_دارد...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🌻💥🌻💥🌻💥🌻💥🌻💥🌻💥🌻💥🌻
☝️🏻⏰نزديكترين ساعات به #خداوند:
ابن ابي يعفور از امام #صادق ـ عليه السلام ـ پرسيد:
✍🏻«اَخْبِرْني ـ جُعِلْتُ فِداكَ ـ اَيُّ ساعَةٍ يَكُونُ الْعَبْدُ اَقْرَبُ اِلَي اللهِ وَ اللهُ مِنْه قَريبٌ؟ ❓قالَ: اِذا قامَ في آخِرِ اللَّيْلِ وَ الْعُيُونُ هادِئَةٌ فَيَمْشي اِلي وُضُوئِهِ حَتّي يَتَوَضُّوءَ فَاَسبَغَ وُضُوءَهُ ثُمَّ يُجيءُ حَتّي يَقُومَ في مَسْجِدِهِ فَيُوَجَّهُ وَجْهَهُ اِلَي اللهِ وَ يَصُفُّ قَدَمَيّهِ وَ يَرْفَعُ صَوْتَهُ وَ يُكبِّرُ وَ افْتَتَحَ #الصَّلاةَ فَقَرَاَ جزاً وَ ـ صَلّي الله عليه و آله ـ رَكْعَتَيْنِ وَ قامَ لِيُعيدَ صَلاتَهُ ناداهُ مُنادٍ مِنْ عَنانِ السَّماء عَنْ يَمينِ الْعَرْشِ: اَيُّها الْعَبْدَ الْمُنادي رَبَّهُ اَنَّ الْبِرَّ لِيُنْشَرُ عَلي رَاْسِكَ مِنْ عَنانِ السَّماءِ وَ الْملائِكَةُ مُحيطَةٌ بِكَ مِنْ لَدُنْ قَدَمَيْكَ اِلي عَنانِ السَّماءِ وَ اللهُ يُنادي عَبْدي لَوْ تَعْلَمُ مَنْ تُناجي اِذاً ما انْفَتَلْتَ؟»
📌✔️جانم به فدايت! چه ساعتي #بنده در نزديكترين ساعات به #خدا ميباشد و #خداوند نيز به او #نزديك است؟
🔴 امام ـ عليه السلام ـ فرمود: زماني كه بنده در #آخرشب به #نمازشب ايستد و چشمانش خوابآلوده است. پس براي #وضو گرفتن حركت ميكند. سپس در محل #عبادتش ميايستد و رو به خدا ميآورد و #قدمهايش را صاف ميكند و #صدايش را بلند مينمايد و #تكبير ميگويد و #نمازش را شروع ميكند و اجزاء نماز را انجام ميدهد.
🕊وقتي نماز به آخر رسيد، برميخيزد تا نماز بعدي را بخواند، #منادي از آسمان از طرف راست #عرش او را ندا ميدهد:
‼️ اي بنده! در حالي كه همانا #نيكي و #خير از آسمان بر سر تو ريزان است و #ملائكه از كنار #قدمهاي تو تا آسمانها به تو احاطه كردهاند و
🔻♥️ #خداوند متعال #ندا ميكند: بندة من! اگر بداني با چه كسي مناجات ميكني، همانا هرگز خسته نخواهي شد!😇🦋
📚مستدرك الوسائل، ج 6، ص 334.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan 🎀
🍃 #انتظار_نامه
سلام حضرت #موعود ، #مهدی_جان
میان تمام دلتنگی ها ، در انبود سرد و کشنده ی ناامیدی ها ، در هجوم تلخ #دردها و اشک ها ...
من هر روز آستان دلم را به هوای آمدنت ، آب و جارو می کنم ...
مرغان امید را پَر می دهم ...
در گوش شمعدانی ها #عشق زمزمه می کنم و روی #طاقچه ی قلبم یک دسته #نرگس انتظار می نشانم ...
می خواهم وقتی بازآمدی ، دلم #مهیا باشد ...
آخر آمدنت #نزدیک است ... خیلی نزدیک ...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌐 @mojaradan
💟 ...ریزه کاریهای زناشویی...
1️⃣ گلایه اطرافیان از همسر:
💠 گاه اطرافیان و یا خانواده شما از همسرتان #بدگویی کرده و یا گلایهای را مطرح میکنند.
🔰 در این مواقع باید با حفظ #ادب و احترام نسبت به فرد گلایه کننده، نیّت خیر همسرتان و یا توجیههایی که باعث کم شدن #بدبینی اطرافیان نسبت به همسرتان میشود ابراز کرده، و حافظ #آبرو و اَسرار او باشید!
🔰 به تدریج باید با رفتار و گفتار خود دلهای دو طرف را به هم #نزدیک کنید.
🔰 در مواقعی که #گلایهی آنها اساسی و بزرگ است حتما به #مشاور_دینی خانواده مراجعه نمایید!
‼️نکته مهم:
❌ تا میتوانید گلایه خانواده خود را به همسرتان نرسانید، چرا که زمینهساز #کینه، فتنه، بدبینی و سردی روابط میگردد!
#ازدواج 💍
┏✾╍╍╍╍╍╍╍╍╍╍╍✾┓
➣@mojaradan
┗✾╍╍╍╍╍╍╍╍╍╍╍✾┛