eitaa logo
کانال ذاکر و شاعر کربلایی مرتضی شاهمندی
3.6هزار دنبال‌کننده
108 عکس
100 ویدیو
7 فایل
ادمین @Abcefghi #تبلیغات_پذیرفته_مشود
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ⚫️ بیان واقعه به و وقایع منجر به حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) از آن حضرت در ایشان حسین بن حمدان خصیبی روایت کرده است: (سلام‌الله‌علیها) به رسیدند و بعد ایشان را غسل دادند و تکفین کردند و معطر کردند، چرا که به تحقیق ایشان طاهره بودند و رجس و ناپاکی در ایشان راه نداشت، و در ایشان کسی نبود امیرالمؤمنین‌ (علیه‌السلام) و امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) و حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و حضرت ام کلثوم (سلام‌الله‌علیها) و فضه و اسماء بنت عمیس، (علیه‌السلام) (سلام‌الله‌علیها) را با امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) کردند و به آن و در ایشان کسی نشد و از سایر مردم غیر خود آن‌ها بر ایشان نخواند، چرا که به تحقیق (سلام‌الله‌علیها) به آن کرده بودند و فرمودند: بر من نخواند که کردند و خداوند متعال و رسولش (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را در امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و در من کردند، را گرفتند، و من، که پدرم برای  ملک برایم نوشتند کردند، را خواندند در حالی که به خدا که آن‌ها، و و (علیه‌السلام) و بودند، بر آن در وارد می‌شدیم، و (علیه‌السلام)  مرا می‌کرد و با امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) و به سوی آن‌ها و آن‌ها را می‌شدم به خدا و رسولش (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، که باشید که به ما‌ کردید و که آن را برای ما داده است نکنید، پس ما را جواب می‌دادند و از نصرت و یاری ما ، بعد آمدند و ما را گرفتند، قنفذ و با او عمر بن خطاب بود و خالد بن ولید تا پسر عمویم (علیه‌السلام) را از خارج کنند و به سقیفه بنی ساعده، برای که سراسر خسران و بدبختی بود، ، پس همسرم (علیه‌السلام) به سوی آنها نشد چرا که آنچه که (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در باره ازواجشان و و ... کرده بودند، بسیار به ما آوردند، تا و را ، در ایستاده بودم، و آن قوم مهاجم را به خدا و رسولش (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، می‌دادم که از ما و ما را یاری نمایند، عمر بن خطاب را از دست قنفذ غلام ابوبکر گرفت، و با آن بر زد و اثر آن همچون رگه‌های در باقی ماند، آنگاه به در و را به طرف من داد، در این هنگام به بر افتادم در حالی که در رحم داشتم، زبانه می‌کشید و را ، سپس عمر بن خطاب چنان به صورتم زد که که تکه تکه شده و از جدا شدند و زایمان مرا فراگرفت و (علیه‌السلام) بی‌گناه، و شد، پس این‌ها هستند که بر من بخوانند؟! به تحقیق که و (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) از آن‌ها است و نیز از آن‌ها ، پس (علیه‌السلام) به آن حضرت نموده و آن حضرت را آن که را کنند در دفن نمودند و حفر کردند تا کسی آن حضرت را ندهد و نکند. منابع: الهدایة الکبری باب ۳ ص ۱۷۸ و ص ۱۷۹ ، ارشاد القلوب ج ۲ ص ۳۵۷ و ص ۳۵۹ ، بحارالانوار ج ۳۰ ص ۳۴۸ و ص ۳۴۹ جهت امر فرج و سلامتی امام عصر علیه السلام صلوات
بیست و پنجم شوال سال ۱۴۸ هجری قمری شیخ الأئمه (علیه‌السلام) منصور دوانقی ملعون با انگوری زهرآلود گشته و در ۶۵ سالگی رسیدند، (علیه‌السلام) در و دوران شیعه بوده‌اند، عصر امامتشان در و مروانیان و شجره خبیثه بنی امیه ملعون و حکومت بنی العباس ملعون بود، (علیه‌السلام) در حکومت غاصبانه هشام بن عبدالملک، وليد بن يزيد و پسرانش و مروان حمار از بنى اميه و سفاح و منصور دوانيقى از بنی عباس (علیهم لعائن الله) بودند، حضرت زید (علیه‌السلام) و اولاد امام حسن (علیه‌السلام) و آنان و ظلم و جنایات بر سادات و شیعیان نیز در این زمان واقع شده است، با این حال بسیاری از روایات شیعه از (علیه‌السلام) صادر شد و شیعه را با نام مبارک ایشان (علیه‌السلام) نامیدند، یکی از که از اهل بیت (علیهم السلام) ظالمین و ستمگران به کشیده شده امام صادق (علیه‌السلام) است، منصور دوانقی (لعنت‌الله‌علیه) داد به حاکم مدینه، حسن بن زید (لعتت‌الله‌علیه) تا امام صادق (علیه‌السلام) را ، حاكم مدینه نیز به امام صادق (علیه‌السلام) کرد و را به کشید، (علیه‌السلام) به درون رفتند و فرمودند: من پسر ریشه‌های در خاکم، من ابراهيم خليل الله (علیه‌السلام) هستم، روز بعد يكى از شيعيان به محضر (علیه‌السلام) رسید و ایشان را دید، عرض کرد: چرا هستید؟ (علیه‌السلام) فرمودند: دیروز وقتى در دالان زبانه كشيد، با اينكه من در بودم، اما ديدم و شيون کنان، از اين سو به آن سو میروند، به ياد اهل بيت جدم امام حسین (علیهم السلام) افتادم كه به خيمه‌هاى آنها آورد، در حالى كه فرياد میزدند خانه ظالمان را بسوزانيد، منصور (لعنت‌الله‌علیه) شبی به وزیرش ربیع داد که (علیه‌السلام) را بیاورد، ربیع (لعنت‌الله‌علیه) نیز (علیه‌السلام) را در نیمه شب با و برهنه و عبا و با زیاد به دربار او آورد، منصور (لعنت‌الله‌علیه) با وقاحت و بی‌ادبی گفت: ابا جعفر (علیه‌السلام) تو شرم نمی‌کنی که خواهان خلافت هستی و فتنه و آشوب به پا می‌کنی؟ خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم، (علیه‌السلام) فرمودند: آنکس که چنین به تو داده ، منصور دوانقی(لعنت‌الله‌علیه) کشید تا (علیه‌السلام) را ، ناگاهان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را در خود با برهنه دید که فرمودند: قدم از قدم برداری تو را خواهم ، این اتفاق تا سه بار تکرار شد و منصور (لعنت‌الله‌علیه) از منصرف کشتن امام صادق (علیه‌السلام) شد. منابع: مناقب ج ۴ ص ۲۸۰ ، كافى ج ۱ ص ۴۳۷ ، اعلام الوری ص ۵۲۶