eitaa logo
کانال ذاکر و شاعر کربلایی مرتضی شاهمندی
3.5هزار دنبال‌کننده
108 عکس
105 ویدیو
7 فایل
ادمین @Abcefghi
مشاهده در ایتا
دانلود
دوازدهم رجب سال ۶۰ هجری قمری معاويه بن ابی سفيان (لعنت‌الله‌عليه) در سن ۷۸ سالگى در شام به واصل شد و به شتافت، اهل ايمان و روز حزن و اندوه اهل كفر و طغيان است، اين روز به جهت الهی برای هلاكت معاويه ملعون مستحب است، راغب اصفهانى در محاضرات و ابن ابى الحديد از ربيع الابرار زمخشرى نقل می‌كنند كه معاويه (لعنت‌الله‌علیه) را به چهاركس می‌دادند: مسافر بن ابى عمرو، عمارة بن وليد بن مغيره، عباس بن عبدالمطلب و صباح كه مغنى عمارة بن وليد بود، ابوسفيان (لعنت‌الله‌علیه) مردى زشت و كوتاه قد بود، و يک چشم او در طائف و چشم ديگرش در يرموک كور شده بود، باطنش كورتر از چشمش بود و نهايت و با پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را داشت، ابوسفيان (لعنت‌الله‌علیه) در هر و كه بر پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بوجود می‌آمد داشت و در سال از اسلام آورد و با زندگى كرد تا به واصل شد و به شتافت، مخفى نماند كه حمامه يكى از جدات معاويه (لعنت‌الله‌علیه) است كه در بازار المجاز صاحب پرچم و مشهور بود، و از اينجا ابوسفيان (لعنت‌الله‌علیه) هم معلوم می‌شود، معاويه (لعنت‌الله‌علیه) هند جگر خوار است، هند به ظاهر ابوسفیان و معاویه و و یزید بود، اما از پرچم بود، وقتی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در فتح مكه معاويه و ابوسفیان را شمردند، عباس عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شفاعت آنان را کرد و چند بار مانع کشته شدن آنان شد تا قبل از شهادت پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به آوردند، (علیه‌السلام) معاویه ملعون را کردند که هیچگاه شکمش ، معاويه (لعنت‌الله‌علیه) نیز به حضرت دچار شد، در مسير مكه به شام به شده كه می‌لرزيد و او نمی‌شد، تا وارد شام شد، بود و از غذا خوردن خسته میشد ولی ، آخرالامر آنقدر طعام خورد تا شده به واصل شد و به شتافت، معاويه (لعنت‌الله‌علیه) در هنگام گفت چند كرده‌ام: على بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) را كردم، حسن بن على (علیه‌السلام) را با دادن جعده کردم، و يزيد را به خود انتخاب كردم، و حجر بن عدى و اصحاب او را به رساندم. منابع: مسارالشيعه ص ۳۴ ، فيض العلام ص ۳۱۶ ، تتمةالمنتهى ص ۴۷ ، منتخب التواريخ ص ۴۴۸ ، وقايع الايام ج رجب ص ۱۷۴ ، احقاق الحق ص ۲۶۵ ، نهج الحق ص ۳۱۱ اللهم العن الجبت و الطاغوت اللهم عجل لولیک الفرج
در روز بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ هجری قمری (علیه‌السلام) در ۵۵ سالگی به هارون و سندی بن شاهک شدند و به رسیدند، بزرگوارشان امام صادق (علیه‌السلام) بزرگوارشان حضرت حمیده مصفاة الاندلسیة (سلام‌الله‌علیها) می‌باشند، وقتی خلافت به هارون ملعون رسيد (علیه‌السلام) را با از به آورد و از به  ديگر می‌فرستاد، حضرت در مناجات کرده و خداوند را شکر می‌فرمود که جای خلوتی برای دارند، اما در که ملعون به نام سندی بن شاهک یهودی ولدالزنا داشت حضرت کرده و می‌فرمود: يا سَيِّدي نَجِّني‏ من حبسِ‏ هارونَ‏ ... يا مُخَلِّصَ الشَّجرِ من بینِ رملٍ و طينٍ‏ و يا مُخَلِّصَ اللَّبن من بینِ فَرْثٍ وَ دَمٍ‏ و يا مخلصَ الوَلد من بينِ مَشيمَةٍ و رَحِمٍ‏ و یا مخلصَ النار منَ الحديدِ و الحَجر و یا مخلصَ الرُّوحِ من بینِ الأحشاءِ و الأمعاءِ خَلِّصني من يَدِ هارون‏، اى آقاى من، مرا از هارون ... ای كه درخت را از بين گل و شن بيرون مى‏آورى! اى كه شير را از بين مجراى خون و سرگين خارج می‌كنى، اى كه جنين را از ميان رحم و مشيمه خارج می‌کنى! اى كه آتش را از آهن و سنگ بيرون می‌آورى! اى كه روح را از بين امعاء و احشاء خارج می‌كنى! مرا از هارون ، سرانجام به هارون ملعون، سندی بن شاهک ملعون با خرما و آب امام کاظم (علیه‌السلام) را کردند و با زدن امام کاظم (علیه‌السلام) را در ۵۵ سالگی به رساندند، پس از با ، بدن شريف را چهار حمال روی نردبانی بردوش گرفتند، و كسى صدا میزد: هذا إمامُ الرَّفَضَة فاعرِفُوه، اين رافضيان است، مطهر را تا در جسر گذاشتند و گفتند او به مرگ عادی فوت کرده است، شیعیان گفتند مرده و زنده ندارد جلو آمده و از بدن مطهر پرسیدند شما را کردند یا فوت کردید؟ ناگاه صدای بلند شد و فرمودند: قتلا قتلا قتلا، مرا مرا مرا به رساندند، اما این طولانی و مصائب حضرت، بعد از بنی عباس ملعون گناهی از جانب  نیز بوده است، علامه مجلسی: که آنان ترک تقیه نموده و امر را بر همگان کردند به نحوی که هارون (لعنت‌الله‌علیه) از این موضوع به افتاد، نیز بر شیعیان کرد و می‌خواست عظیمی بر سر بیاورد،  (علیه‌السلام) می‌فرمایند: إن الله عزوجل غضب عَلَي الشيعة فخيرني نفسي أوهم فوقيتهم والله بنفسي، براستى عزوجل بر شیعه کرد و مرا کرد که یا فدا شوم یا ، به خدا که با دادن آنها را کردم. منابع: اثباة الهداة شيخ حرعاملی ، كافى ج ۱ ص ۲۶۰ ، عيون اخبار الرضا (علیه‌السلام) ج‏ ۱ ص ۹۳ ، بحارالانوار ج ۴۸ ص ۲۰۶ جهت عرض تسلیت محضر امام زمان صلوات....
بیست و پنجم شوال سال ۱۴۸ هجری قمری شیخ الأئمه (علیه‌السلام) منصور دوانقی ملعون با انگوری زهرآلود گشته و در ۶۵ سالگی رسیدند، (علیه‌السلام) در و دوران شیعه بوده‌اند، عصر امامتشان در و مروانیان و شجره خبیثه بنی امیه ملعون و حکومت بنی العباس ملعون بود، (علیه‌السلام) در حکومت غاصبانه هشام بن عبدالملک، وليد بن يزيد و پسرانش و مروان حمار از بنى اميه و سفاح و منصور دوانيقى از بنی عباس (علیهم لعائن الله) بودند، حضرت زید (علیه‌السلام) و اولاد امام حسن (علیه‌السلام) و آنان و ظلم و جنایات بر سادات و شیعیان نیز در این زمان واقع شده است، با این حال بسیاری از روایات شیعه از (علیه‌السلام) صادر شد و شیعه را با نام مبارک ایشان (علیه‌السلام) نامیدند، یکی از که از اهل بیت (علیهم السلام) ظالمین و ستمگران به کشیده شده امام صادق (علیه‌السلام) است، منصور دوانقی (لعنت‌الله‌علیه) داد به حاکم مدینه، حسن بن زید (لعتت‌الله‌علیه) تا امام صادق (علیه‌السلام) را ، حاكم مدینه نیز به امام صادق (علیه‌السلام) کرد و را به کشید، (علیه‌السلام) به درون رفتند و فرمودند: من پسر ریشه‌های در خاکم، من ابراهيم خليل الله (علیه‌السلام) هستم، روز بعد يكى از شيعيان به محضر (علیه‌السلام) رسید و ایشان را دید، عرض کرد: چرا هستید؟ (علیه‌السلام) فرمودند: دیروز وقتى در دالان زبانه كشيد، با اينكه من در بودم، اما ديدم و شيون کنان، از اين سو به آن سو میروند، به ياد اهل بيت جدم امام حسین (علیهم السلام) افتادم كه به خيمه‌هاى آنها آورد، در حالى كه فرياد میزدند خانه ظالمان را بسوزانيد، منصور (لعنت‌الله‌علیه) شبی به وزیرش ربیع داد که (علیه‌السلام) را بیاورد، ربیع (لعنت‌الله‌علیه) نیز (علیه‌السلام) را در نیمه شب با و برهنه و عبا و با زیاد به دربار او آورد، منصور (لعنت‌الله‌علیه) با وقاحت و بی‌ادبی گفت: ابا جعفر (علیه‌السلام) تو شرم نمی‌کنی که خواهان خلافت هستی و فتنه و آشوب به پا می‌کنی؟ خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم، (علیه‌السلام) فرمودند: آنکس که چنین به تو داده ، منصور دوانقی(لعنت‌الله‌علیه) کشید تا (علیه‌السلام) را ، ناگاهان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را در خود با برهنه دید که فرمودند: قدم از قدم برداری تو را خواهم ، این اتفاق تا سه بار تکرار شد و منصور (لعنت‌الله‌علیه) از منصرف کشتن امام صادق (علیه‌السلام) شد. منابع: مناقب ج ۴ ص ۲۸۰ ، كافى ج ۱ ص ۴۳۷ ، اعلام الوری ص ۵۲۶