#بیست_هشتم_رجب
#خروج_کاروان_حسینی_از_مدینه_به_مکه
بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری قمری #امام_حسين (علیهالسلام) از #مدينه منوره به طرف #مكه حرکت کردند،
در اين سفر همراه ايشان #حضرت_زينب_كبرى (سلاماللهعلیها)، و #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) دختران حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و برادرشان #حضرت_ابوالفضل_العباس (علیهالسلام)، و فرزندانش #حضرت_على_اكبر (علیهالسلام) و #حضرت_علی_اصغر (علیهالسلام) و #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_صفیه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_خوله (سلاماللهعلیها) و فرزندان برادرش امام حسن (علیهالسلام) #حضرت_قاسم (علیهالسلام) و #حضرت_عبدالله (علیهالسلام) و #حضرت_شریفه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_آمنه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_عبدالله_الاکبر (علیهالسلام) و فرزندان خواهرش حضرت زینب (سلاماللهعلیها) #دو_طفلان_زینب (سلاماللهعلیها) #حضرت_محمد (علیهالسلام) و #حضرت_ام_كلثوم_صغرى (سلاماللهعلیها) و #حضرت_عون (علیهالسلام) و ديگر اهل بيت (عليهم السلام) بودند،
از #خواهران امام حسین (علیهالسلام) با حضرت زینب (سلاماللهعلیها) ۱۳ #نفر بودند،
#بانوان ديگر از #منسوبين حضرت، عليا مخدره #حضرت_ام_كلثوم_صغرى (سلاماللهعلیها) #دختر حضرت زينب (سلاماللهعلیها) كه با #شوهرش به #كربلا آمد و ديگرى #خواهر أميرالمؤمنين (علیهالسلام) #حضرت_جمانه (سلاماللهعلیها) #دختر حضرت ابوطالب (علیهالسلام)، همچنين ۹ كنيز و ۱۰ غلام با حضرت از مدینه خارج شدند،
چند نفر از #همسران امام حسن (علیهالسلام) با اذن حضرت و ۱۶ #نفر از اولاد #دختر و #پسر امام حسن (علیهالسلام) و خانواده حضرت مسلم بن عقيل (علیهم السلام) و ديگر اصحاب و بستگان حضرت نيز همراه بودند،
لوازم و سوارى هایى كه داشتند عبارت بود از ۲۵۰ اسب، ۲۵۰ ناقه که از اين تعداد، ۷۰ ناقه براى حمل خيمهها، ۴۰ ناقه براى حمل ديگ و ظروف و ادوات ارزاق، ۳۰ ناقه براى حمل مشکهاى آب، ۱۲ ناقه براى جامهها و دراهم و دنانير، ۵۰ ناقه براى حمل ۵۰ هودج تعبيه شده براى #مخدرات و #علويات و #اطفال و ذرارى و خدمتگزاران و بقيه شتران براى حمل وسائل مختلف كه مورد لزوم بود،
در این روز #امام_حسین (علیهالسلام) و بقیه آل الله (علیهم السلام) با #حضرت_ام_البنين (سلاماللهعلیها) و #حضرت_ام_سلمه (سلاماللهعلیها) و معدود کسانی از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) #وداع کرده و #امام_حسین (علیهالسلام) فرمودند که دیگر #بازگشتی به #مدینه نخواهند داشت،
#امام_حسین (علیهالسلام) به برادرشان #حضرت_محمد_حنفیه (علیهالسلام) #وصیت فرمودند:
من با #خواهرانم و #برادرم و #فرزندانم و #فرزندان برادرم و #فرزندان خواهرم و دیگر اهل بیتم (علیهم السلام) و شیعیانم عازم #مکهایم، اما تو ای #برادر شما نه، تو در #مدینه اقامت کن و چشم من باش تا هیچ یک از امور آنان از من مخفی نماند،
#حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) فرمودند:
در آن وقتی که از #مدینه بیرون میرفتیم هیچ اهل بیتی مثل ما اهل بیت رسالت (علیهم السلام) #هولناک و #لرزان نبود.
منابع:
بحارالانوار ج ۴۴ ص ۱۶۳ و ص ۳۲۹ و ص ۳۶۶ و ج ۴۵ ص ۶۳ ، مدينه تا مدينه ص ۷۷ و ص ۹۰ و ص ۹۶۵ ، ریاض القدس ج ۱ ص ۸۰ ، ارشاد ج ۲ ص ۲۲ و ص ۳۴ ، اعلام الورى ج ١ ص ۴۳۵ ، الوقايع والحوادث ج ۵ ص ۷۰ ، منتخب ص ۱۷۵ ، معالی ج ٢ ص ٩٠ ، نفس المهموم ص ۳۶۰ ، ابصارالعین ص ۳۶ ، معالی ج ٢ ص ٩٠ ، لهوف ص ۱۴۵ ، الإرشاد ص ۴۱۶ ، إبصارالعین ص ۹۵
اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)
#بیست_پنجم
#شوال_شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
بیست و پنجم شوال سال ۱۴۸ هجری قمری شیخ الأئمه #امام_جعفر_صادق (علیهالسلام) #توسط منصور دوانقی ملعون با انگوری زهرآلود #مسموم گشته و در ۶۵ سالگی #شهادت رسیدند،
#امام_صادق (علیهالسلام) در #سختترین و #حساسترین دوران شیعه بودهاند، عصر امامتشان در #ظلم و #فساد مروانیان و #اواخر شجره خبیثه بنی امیه ملعون و #ابتدای حکومت بنی العباس ملعون بود،
#امام_صادق (علیهالسلام) در #دوران حکومت غاصبانه هشام بن عبدالملک، وليد بن يزيد و پسرانش و مروان حمار از بنى اميه و سفاح و منصور دوانيقى از بنی عباس (علیهم لعائن الله) بودند،
#قیام حضرت زید (علیهالسلام) و اولاد امام حسن (علیهالسلام) و #شهادت آنان و ظلم و جنایات بر سادات و شیعیان نیز در این زمان واقع شده است،
با این حال بسیاری از روایات شیعه از #امام_جعفر_صادق (علیهالسلام) صادر شد و شیعه را با نام مبارک ایشان #مذهب_جعفری (علیهالسلام) نامیدند،
یکی از #خانههایی که از اهل بیت (علیهم السلام) #توسط ظالمین و ستمگران به #آتش کشیده شده #خانه امام صادق (علیهالسلام) است،
منصور دوانقی (لعنتاللهعلیه) #دستور داد به حاکم مدینه، حسن بن زید (لعتتاللهعلیه) تا #خانه امام صادق (علیهالسلام) را #بسوزانند، حاكم مدینه نیز به #خانه امام صادق (علیهالسلام) #حمله کرد و #خانه را به #آتش کشید،
#امام_صادق (علیهالسلام) به درون #آتش رفتند و فرمودند:
من پسر ریشههای در خاکم، من #فرزند ابراهيم خليل الله (علیهالسلام) هستم،
روز بعد يكى از شيعيان به محضر #امام_صادق (علیهالسلام) رسید و ایشان را #گریان دید، عرض کرد: چرا #ناراحت هستید؟
#امام_صادق (علیهالسلام) فرمودند:
دیروز وقتى #آتش در دالان #خانه زبانه كشيد، با اينكه من در #خانه بودم، اما ديدم #بانوان و #بچهها شيون کنان، از اين سو به آن سو میروند، به ياد #پریشانی اهل بيت جدم امام حسین (علیهم السلام) افتادم كه #دشمن به خيمههاى آنها #هجوم آورد، در حالى كه فرياد میزدند خانه ظالمان را بسوزانيد،
منصور (لعنتاللهعلیه) شبی به وزیرش ربیع #دستور داد که #امام_صادق (علیهالسلام) را بیاورد، ربیع (لعنتاللهعلیه) نیز #امام_صادق (علیهالسلام) را در نیمه شب با #سر و #پای برهنه و #بدون عبا و با #جسارتهای زیاد به دربار او آورد،
منصور (لعنتاللهعلیه) با وقاحت و بیادبی گفت:
ابا جعفر (علیهالسلام) تو شرم نمیکنی که خواهان خلافت هستی و فتنه و آشوب به پا میکنی؟ خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم،
#امام_صادق (علیهالسلام) فرمودند:
آنکس که چنین #خبری به تو داده #دروغگوست،
منصور دوانقی(لعنتاللهعلیه) #شمشیر کشید تا #امام_صادق (علیهالسلام) را #بکشد، ناگاهان #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را در #برابر خود با #شمشیر برهنه دید که فرمودند:
قدم از قدم برداری تو را خواهم #کشت، این اتفاق تا سه بار تکرار شد و منصور (لعنتاللهعلیه) از #ترس منصرف کشتن امام صادق (علیهالسلام) شد.
منابع:
مناقب ج ۴ ص ۲۸۰ ، كافى ج ۱ ص ۴۳۷ ، اعلام الوری ص ۵۲۶