eitaa logo
نوربین
92 دنبال‌کننده
80 عکس
51 ویدیو
0 فایل
یا نور المستوحشین فی الظلم! تاریکی‌های روی هم انباشته نمی‌گذارند ببینم؛ مرا به «نور» برسان. آیدی من: @mfakhrieh کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی و ارشد مدیریت، دانشگاه فردوسی مشهد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 خودت را بگذار جای یک دانشمند! خودت را بگذار جای کسی که ماه‌هاست برای تولید واکسنی که با ویروس مرموزی مقابله کند، در تلاش بوده‌ای. 🔹 در این مسیر فراز و فرود داشته‌ای، جایی طعم شکست و جایی حلاوت پیروزی را چشیده‌ای. نگران مردم کشورت بوده‌ای و از هیچ کوششی فروگذار نکرده‌ای. 🔹 حالا بعد از ماه‌ها مجاهدت، تلاشت به ثمر نشسته است. واکسن ساخته شده است و تو ماندی و واکنش‌های یک کشور که نه، یک دنیا. آیا مَردمت مدال اعتماد را به سینه‌ی واکسن وطنی می‌زنند؟ 🔹 آری! مردم باز هم پشت نخبه‌ی جوان و نیروی خودی خواهند ایستاد، وقتی طلایه‌دارشان با افتخار برای تزریق واکسن ملی پیشقدم می‌شود. 🔸 رهبری سالهاست از تکیه بر توان داخلی می‌گویند، از حمایت و مصرف تولیدات وطنی، از اعتماد به جوان و نیروی متخصص ایرانی، از تزریق امید به شاهرگ جامعه. کلام و عمل رهبری همیشه مطابق هم بوده است. آنچه گفته‌اند و توصیه کرده‌اند را در عمل به بار نشانده‌اند. رهبریِ ما، به لطف خدا، همان فرمانده‌ی بصیری است که هیچگاه خطاب نکرده «برو»، فرموده است «بیا». یکی بودن عقیده و عمل رهبری، نه موضوع تازه‌ای است و نه اتفاق عجیبی. ما فکری به حال خود برداریم تا شاید اندکی بیشتر با نظام فکری و افق دید ایشان آشنا شویم. ولایت‌پذیر ماندن، با کسب معرفت میسر است. خاطرمان باشد رهبری از بالا به مسائل می‌نگرند و ما در بهترین حالت از مقابل! 🔆 @noorbine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ شب‌های قدر بود که تصمیم گرفتم از میان وصایای حضرت علی علیه‌السلام، به یکی دو توصیه توجه ویژه داشته باشم. 🌿 وصایا را خواندم و خودم را ارزیابی کردم، کاستی‌ها و خلاهایم را مرور کردم و آخر بر آن شدم که از میان سفارش‌های دُر نشان پدر، دو مورد را انتخاب کنم و تا شب‌های قدر سال بعد (اگر عمری باشد)، روی این دو به طور خاص کار کنم. یکی از آن دو، توصیه‌ی مولای متقیان به بود و دیگری سفارش ایشان در مورد . 🦋 و اما نظم در امور زندگی... 🌿 برای منظم کردن روال کارها و امور زندگی، روش‌ها و راهکارهای فراوانی ارائه شده است. سخنرانی‌ها، دوره‌ها و کتابهای مفیدی عرضه شده که استفاده از آنها می‌تواند در تغییر شیوه‌ی معمول و بهبود وضع موجود مفید واقع شود. 🌿 اما اگر بخواهم از میان این همه راهکار، یکی از ابتدایی‌ترین‌ها، ساده‌ترین‌ها، و در عین حال مهم‌ترین‌ها را نام ببرم، قطعا اول به «اثر تغییرات کوچک» اشاره می‌کنم. ⚡️ معمولا برای کسب نتایج مطلوب، به دنبال ایجاد تغییرات وسیع و همه جانبه هستیم. هدفی را انتخاب می‌کنیم و برای تحقق آن طی یک برنامه‌ی بلندپروازانه (بخوانید جوگیرانه)، شیرازه‌ی شیوه‌ی معمول زندگی را می‌کشیم و همه چیز را کن فیکون می‌کنیم. غافل از آنکه، دیر یا زود، بار سنگین این تغییرات گسترده کمرمان را خم کرده و ناگزیر در یک حرکت انتحاری، بی‌خیال تمام برنامه‌های ریخته و نریخته می‌شویم، و دوباره به همان سبک و روال پیشین بازمی‌گردیم. آن وقت است که دیگر ما می‌مانیم و یک شروع بی‌سرانجام. (مع الاسف این کارهای نصفِ نیمه و بی‌سرانجام در نهایت می‌شوند، خوره‌ی عزت نفس و خودباوریِ ما.) ⁉️ اما راه چاره چیست؟ برای رسیدن به وضعیت مطلوب چه کنیم و چطور برنامه بریزیم که هنوز شروع نکرده، رها نشود؟ 🔖 خیلی ساده است! کافی است هر روز فقط یک درصد بهتر شویم. باورتان می‌شود که با روزی یک درصد بهتر شدن در یک کار، در عرض یک سال ۳۷ برابر پیشرفت می‌کنیم؟ به طور مثال، وضعیت فعلی زبان انگلیسی‌‌تان را در نظر بگیرید. اگر وضعیت فعلی تان را روزی یک درصد ارتقا دهید، یک سال دیگر ۳۷ برابر بهتر شده‌اید! دستاورد کمی نیست! 🔖 بیایید کمی کارهایی که معمولا دلمان میخواهد شروع کنیم و نمی‌شود را مرور کنیم، مثلا: کتابخوان شدن مانوس شدن با قرآن آشنایی با نهج‌البلاغه یادگیری یک زبان جدید کسب یک مهارت خاص اهل ورزش روزانه شدن سحرخیز شدن و... شبیه آنچه در بالا مرور کردیم، خواستنی‌هایمان را فهرست کنیم و بنا بر ضرورت و اهمیت، به نوبت و طی بازه‌های زمانی مشخص، یکی دو تا را وارد روال زندگی‌مان کنیم. سپس با اقدامات و تغییرات کوچک اما مداوم و پیوسته آنها را پیگیری کنیم. ✔️ اگر از تداوم خسته نشویم و دلمان بی‌تاب نتایج یهویی و تخیلی نشود، به لطف خدا، با گذشت زمان، شاهد تحقق اهداف‌مان و بروز نتایج درخشان خواهیم بود.✅ 📝 🔆 @noorbine
🔸هیاهوی جهنمیان🔸 ✨ می‌گویند مومن با خواندن توصیفات بهشت، بهجت و نشاط پیدا می‌کند و با شنیدن وصف دوزخ و دوزخیان دچار حالتی می‌شود که گویی بر هم خوردن شعله‌های آتش در گوشش طنین‌افکن شده. مومن پیش از نالیدن در میان آتشِ دوزخ، فکری به حال خود برمی‌دارد. پیش از احاطه شدن با شعله‌های سوزان حسرت، تغییری ایجاد می‌کند و راه نویی می‌سازد. ✨ بیا ما هم با کلام معصوم برویم کنار گودال جهنم و نگاهی به حال و روز نزار جهنمیان بیندازیم! شاید حالت رقبت‌بار و اسفناک آنان، ما را نیز به خود آورد. گوش بسپاریم به ضجه‌ها و ناله‌هایشان! اگرچه این صوت دل را آشوب و نفس را تنگ می‌کند. اما لااقل در میان‌شان نیستیم و با فاصله فقط نظاره می‌کنیم. طوری که حتی حرارت کم جانی هم پوست نازک‌مان را نمی‌آزارد. 🍃 مولای متقیان علی علیه‌السلام می‌فرمایند: به درستی که بیشترین ناله‌های اهل جهنم از است. 🔸 حال منظور از، تسویف چیست؟ تسویف کار را به فردا حواله دادن، تاخیر و مماطله کردن، است. یعنی امروز فرصتی دست می‌دهد که با آیات الهی جان‌مان را تازه کنیم، کتابی ورق بزنیم، از آشنایی احوالی بپرسیم، موضوع جدیدی را یاد بگیریم، دستی به سر و گوش خانه بزنیم و...؛ اما دل به وسوسه‌ی شیطان می‌سپاریم، که بگذار بعدا. فعلا چرخی در فضای مجازی بزن! فعلا با بیکاریت خوش باش، چرتی بزن، وقتت را برای هر چیزی که ارزشی ندارد تلف کن. فردا هم روز خداست، آدم خوبی می‌شوی و کارهای درست را از سر می‌گیری. دریغا که گاه فردایی نمی‌آید و گاه دیگر فرصتی دست نمی‌دهد. ✨ لحظه را غنیمت بدانیم، به فرصت‌های پیش آمده لگد نزنیم. پیش از امروز و فردا کردن و به تعویق انداختن، یاد ناله‌های جهنمیان بیفتیم. کسانی که فرصت‌ها را سوزانده‌اند و اکنون گدازه‌هایی از درون‌، به آتش می‌کشدشان. ✨ فرصت‌ها همچون ابر درگذرند، هیچ تضمینی نیست که فرصت امروز دوباره دست بدهد، فرصت خیر را در آغوش بکشیم. 📝 🔆 @noorbine
🍃 دلواپسم! از عاقبتم می‌ترسم. نکند تمام این شِبه تلاش‌ها، دست و پا زدن در راه نفْس باشد! نکند تَولایم، لاف عاشقی باشد! نکند به هوای تعجیل در ظهور، برای تاخیر کارسازی می‌کنم... نکند کوله‌بارِ پر از هیچ در محشر، خسارت‌زده‌ام کند. خدایا! من از سرافکندگی و گیجی قیامت می‌ترسم. خدایا! این قلب، داغ حسرت را برنمی‌تابد. میان این همه سیاهی قلبم، دلخوشم به آن نقطه‌ای که مُهرِ عشق حسین (علیه‌السلام) خورده و تیرگی را بدان جا راه نیست. پروردگارم! به همان یک نقطه‌ی نورانی قسم؛ دریابم... 🔆 @noorbine
🔹 در فیزیک حالتی هست در ماده به اسمِ تغییرِ فاز. مثلا تغییرِ حالتِ جامد به مایع. وقتی یخ ذوب می‌شود و به آب تبدیل می‌شود. در حالتِ تغییرِ فاز، اگرچه سیستم در حالِ گرفتن یا دادنِ انرژی است، اما دماش ثابت می ماند. یعنی به یخ گرما می دهیم، اما تا مدتی که به آب تبدیل می‌شود، دما در همان صفر درجه ثابت می‌ماند... فیزیکدانی که فقط به دماسنج اتکا کند، متوجه تغییر فاز نمی شود... جامعه شناسِ بی‌توجه به تعمیقِ گسل هم، وقتی جامعه را آرام می یابد، مثلِ فیزیکدانِ دماسنجی، تصور می‌کند که همه چیز در سکون و آرامش است... شاید جامعه در حالِ تغییرِ فاز باشد... یعنی تبدیل ترک به شکاف و شکاف به گسل... 👈 گسل های قومی و مذهبی در افغانستان باعث می‌شود تا وقتی آمریکا وارد دعوا می‌شد، به هیچ عنوان، مردم، ضد وی متحد نشوند. در یک شکاف سیاسی، دشمن بیگانه می‌تواند یکی از عوامل مهم وحدت ملی باشد. اگر ما در یک گسل اجتماعی، قسمتی از جامعه را دشمن فرض کردیم، عملاً به دشمنِ بیگانه حق داده ایم برای ورود و همکاری... اگر شکافِ سیاسی، بدل شد به گسلِ قومی، مذهبی، اجتماعی، دیگر حنای عبارتِ دشمن رنگش را از دست می‌دهد و عملا دشمن که تا دیروز باعث و بانی وحدت ملی بود، تبدیل می‌شود به یکی از طرفینِ دعوا. 📚 جانستان کابلستان 🖊 رضا امیرخانی 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 📝 پ.ن: سفرنامه‌ای است که با خواندنش مرزهای جغرافیایی رنگ می‌بازند؛ و کشور دوست و همسایه، افغانستان، بیش از پیش در نظرت برادر و خودی می‌شود. سفرنامه‌ای که با توصیفاتی بی‌غل و غش، تصویری شفاف و بی‌پیرایه از افغانستان را تقدیمت می‌کند. و در عین حال در جای جایِ مسیر با تحلیل‌های دقیق و نگاهی عمیق، به چراهایِ فراوانی پاسخ می‌دهد. 🔆 @noorbine
« در جستجوی "عنوان" » ♦️دلم ریش می‌شود وقتی دست و پا زدن برخی برای کسب مدرک را می‌بینم. طفلکی‌هایی که برای الصاق عنوان «دکتر» به ابتدای نام خانوادگی‌شان هر دری را می‌کوبند و هر شیوه‌ی ساده‌لوحانه یا متقلبانه‌ای را امتحان می‌کنند. بلکه یک راه جواب بدهد و دری به تخته بخورد و عنوان پرطمطراق دکتر بیفتد اول نامشان. 🔻 آه! که چقدر حقیر است آموختنی که برای کسب مدرک باشد و چه تهیدست است دانشی که در نهایت بشود یک برگه کاغذ و یک تک کلمه! 🔶 سالیانی است که، پایش را بر حلقوم نحیف دانش‌آموز و دانشجوی ایرانی گذاشته و تا آنجا که بتواند و تیغش بِبُرد، فشار می‌آورد. موجودی درهم برهم و خسته که از اول دبستان و با بوی ماه مهر، عملیات تعقیب و گریز طفل محصل را آغاز می‌کند. پشت سرش راه می‌افتد و چونان وسواس خناسی، او را به دکتر و چه و چه شدن دعوت می‌کند. 🔹 گاهی از پرستیژ "پی اچ دی" داشتن می‌گوید و گاهی از درآمد سرشارش! گاهی از مقبولیت دکترها می‌گوید و گاهی از موفقیت عنوان‌دارها! در این میان، گاهی هم برای خالی نبودن عریضه، در یک اتصال بی‌معنی و ضعیف، کسب مدارک عالی را ربط می‌دهد به اهداف مقدسی که انسان آرمان خواه در سر دارد؛ و اینگونه القا می‌کند که تحقق آرمانها و اهداف مقدس هم از جاده‌ی دکتری سهل‌الوصول تر و شدنی‌تر است. 🔶 حال یا مُحصل زیرک دست رد به سینه‌ی این موجود نامیمون می‌زند و دَکَش می‌کند و علم و مهارت می‌آموزد برای به کار بستن و تعالی یافتن؛ یا اغوا می‌شود و به زور جیب پدر و فنا شدن جان و جوانی، مدرک پوکی می‌گیرد. به امید آنکه ذره‌ای از آن عواید خیالی نصیبش شود. بی‌خبر از آنکه اصلا، زمین بازی، دگرگون شده است. 🔹 دیگر مدرک، نه ردای افتخار است و نه چوب جادویی برای پولدار شدن. همانطور که عنوان لیسانس و فوق‌لیسانس، با گذشت زمان جلال و جبروتش را از دست داد، دکتری هم می‌رود تا به سرنوشت مشابهی دچار شود. کسانی که جامه دران به شوق دستیابی به نتایج توهمی مدرک، راهی مراکز علمی می‌شوند، بعد از مدت کوتاهی درمی‌یابند که این فریبا به خودی خود نه نان است و نه نام! نان درآوردن عرق ریختن می‌خواهد و نام‌آور شدن دود چراغ خوردن. 🔻 چه خوب است اگر موسسات کنکور که به حول قوه‌ی الهی امروزه تا کنکور دکتری را نیز ساپورت می‌کنند، صادقانه برای داوطلبان مقاطع مختلف، تشریح کنند که اوضاع چگونه است و درس خواندن برای کسب دنیا، دیگر در هیچ کجای دنیا، استراتژی موفقی به حساب نمی‌آید و جواب نمی‌دهد که نمی‌دهد! 📝 🔆 @noorbine
⚜ اجسام جذاب، ارواح ناپاک ⚜ «چند خطی پیرامون یک آیه» 🔶 در هم شکننده تر از آتش سوزان و برافروخته‌ی دوزخ، لعن و نفرین ارحم‌الراحمین است. پروردگاری که رحمتش بر غضبش سبقت گرفته و پس از صد بار توبه شکستن، با زلالِ اشک آغوش می‌گشاید و سیئات را به حسنات مبدل می‌کند، چه می‌شود که گروهی را مورد نفرین خود قرار می‌دهد و در کتابش می‌فرماید: قاتلهم الله... خداوند آنها را بکشد... 🔷 این نگون بختان سیه روز چه کسانی هستند؟ 👈 آراستگانِ خوش ظاهری که فصاحت و بلاغت بیان‌شان آدمی را به شنیدن وا‌می‌دارد! منافقانی که اگرچه از حیث ظاهر دل‌فریب و جذاب‌اند اما در باطن باطل‌گرایند و راه نفوذ سخن حق را الی‌الابد بسته‌اند. دو رویان حقیری که توان مقابله‌ی رو در رو ندارند و رذیلانه در پس صورتک‌هایی فریبنده سنگر گرفته‌اند. سپرشان سوگند دروغ است و چون در باطن کذاب و مرتدند، هر صدا و فریادی آنان را به دلهره و وحشت می‌اندازد که مبادا کراهت درون‌شان بیرون زده باشد و رسوا شده‌ باشند. 🔸 اگرچه عاقبت، تعفنِ گندآبِ درونِ منافق به واسطه‌ی عمل یا رفتاری، راهی به بیرون می‌یابد و او را مفتضح می‌کند؛ اما غم‌انگیزتر از این سرانجام، دور ماندن همیشگی و بی برو برگرد وی از رحمت و آمرزش الهی است. 🔹 ناهمگونی ظاهر و باطن و بزک ظاهر برای فریب خلق الله، در درگاه خداوند متعال نابخشودنی و غیر قابل گذشت است. به گواهی قرآن کریم، حتی اگر به فرض رسول خدا هم برای چنین افرادی استغفار کند، آمرزیده شدن‌ شان محال و ناشدنی است... 🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹 🔖 پ.ن ۱. آیه ۴ سوره‌ی مبارکه منافقون وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ هنگامى‌كه آن‌ها را مى‌بينى، ظاهر [آراسته] آنان تو را درشگفتى فرو مى‌برد؛ و اگر سخن بگويند، به سخنانشان گوش فرا مى‌دهى؛ امّا گويى چوب‌هاى خشكى هستند كه به ديوار تكيه داده شده است! هر فريادى [از هرجا] بلند شود برضدّ خود مى‌پندارند؛ آن‌ها دشمنان واقعى [تو] هستند، از آنان برحذرباش! خدا آن‌ها را بكشد، چگونه [از حق] منحرف مى‌شوند؟! ۲. حین نوشتن این متن، اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا، از زبان دلم نیفتاد، آخر نفاق سراغ مسلمان شده ها هم می‌رود... 📝 🔆 @noorbine
🌙 روشن شود ز گریه شبها دل سیاه روغن ازین چراغ چه امساک می کنی؟ 🖋 صائب تبریزی 🔆 @noorbine
🌾 شنیده بودم امام رضا را که به جوادش قسم بدهی، قطعا حاجت روا می‌شوی. سینه‌ام را رازهای مگو و دردهای فراوان، می‌فشرد. راهی حرم شدم. تا به ضریح مطهر برسم، چند باری دردهایم را مرور کردم و زخم های دلم را شمردم. می‌دانستم چرا به حرم آمده‌ام. می‌دانستم چه می‌خواهم. روبروی ضریح ایستادم، سلامی عرض کردم و اشک، اشک، اشک... می‌خواستم مثل همیشه، باب صحبت را با ولی نعمتم باز کنم، اما نشد، لب از لب وا نشد. حاجات مدنظرم بود، اما به «جوادتان قسم» را که گفتم، ادب؛ مُهر سکوت بر لبانم زد. اشک؛ چشمانم را شست. یادم آمد، مسکینی پر و بال شکسته‌ام و کریم، خیلی قبل‌تر از این حرف‌ها، همه چیز را از چشمانم خوانده است. فطرتم نهیب زد: حاجات تو کجا و قسم به نام زیبای جواد (علیه‌السلام) کجا؟! راست می‌گفت، نام جواد بزرگتر از تمام خواستنی‌های من بود. بعد از قسم به دردانه‌ی سلطان، هرچه می‌خواستم کم بود، کوچک بود. دستانم کاسه‌ی گدایی شدند و اشک‌ها ترجمان ناگفته‌های دلم. نیم نگاه شمس‌الشموس و برکت نام جوادالائمه کافی بود برای التیام تمام دردها و خجل شدن همه‌ی کور گره‌‌های زندگانیم. بی‌صدا گریستم و در سکوت زیارت کردم... و همین قدر بگویم که کمی پس از آن زیارتِ خاموش، پرده‌ی تیره و تار دلتنگی کنار رفت و نوری از جانب بارگاه امام رئوف باریدن گرفت... 🔆 @noorbine
✨ من همین‌جا به توصیه‌ی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر می‌دهم؛ من خواهش می‌کنم و تقاضا می‌کنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری می‌کنند؛ هیچ . بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد - مسئله‌ی مسکن، مسئله‌ی شغل و از این مسائل - لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛ خب، این قرآن است. ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش می‌دهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند. 🍃 مقام معظم رهبری ۱۳۹۴/۰۴/۲۰ 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 💚 سالروز ازدواج مَرد مَردستان مولا امیرالمومنین، علی علیه‌السلام و دخت گرانقدر رسول مکرم اسلام، حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها بر همگان تبریک و تهنیت باد. 🔆 @noorbine