eitaa logo
پرتو اشراق
787 دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
13.8هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 امشب گل سرخ باغ دین می آید 🌺 فرزند امیرالمومنین می آید 🌺 تبریک که ماه برج حکمت باقر 🌸 در خانه زین العابدین می آید 🎊 فرا رسیدن ، و ولادت شکافنده دانش نبوی و علم علوی (ع) مبارک باد. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🔥 ! 🧕🏻زن به شوهرش گفت: مرد، مگر قرار نبود به مکه برویم و آن جا سکونت کنیم، تمام وسایل و اثاثیه را جمع کرده ام و آماده است، پس چرا این دست و آن دست می کنی. 👳🏻 چند روزی صبر کن، کار واجبی دارم که حتماً باید انجامش بدهم. 🧕🏻 یعنی دوباره وسایل و اثاثیه را باز کنم و بسته بندی ها را به هم بزنم؟ 👳🏻 آری، چاره ای نیست. 🧕🏻 ولی تو که از من بیشتر برای سکونت در مکه لحظه شماری می کردی، پس چه شد، این کار واجبت چیست. 👳🏻 ببین زن، همان طور که می دانی من به یکی از مردم این شهر مبلغی بدهکارم، مدت زیادی است که قرض گرفته ام، باید آن را بپردازم یا نه؟ 🧕🏻 آن مرد «مرجئی» (۱) را می گویی، ولش کن، او که دین و ایمان درست و حسابی ندارد، تازه نیاز هم ندارد، چند روز دیرتر طوری نمی شود!! 👳🏻 زن، من به او مدیونم، چرا متوجه نیستی؟! 🧕🏻 آخر او که مذهب ساختگی دارد و امامان هم پیروان آن مذهب را لعن کرده اند، اگر نپردازی نیز گناهی نکرده ای. 👳🏻 ابو ثمامه با خشم به زنش نگریست و گفت: از خودت فتوا می دهی؟ هیچ می دانی چه می گویی، برای یک نامسلمان آتش جهنم را بر خود هموار کنم؟ 🧕🏻 پس چرا تا چند روز پیش به این فکر نیفتاده بودی؟! 🕋 چند روز پیش که برای اوضاع مسکن و شغل و... به مکه رفته بودم (علیه السلام) را دیدم. به او گفتم که قصد سکونت در مکه را دارم، اما مقداری بدهی دارم و نظر او را در مورد این که بعدها بدهی آن مرد «مرجئی مذهب» را بپردازم پرسیدم. 🧕🏻خب، امام چه گفت. 👳🏻 برخیز و مقداری آب بیاور تا بگویم. 🍶 زن با عجله برخاست و از کوزه آب ریخت و برای شوهرش آورد، در مقابل او نشست و گفت: 🧕🏻 حتماً امام هم با نظر من موافق بود، نه؟ 👳🏻 مرد آب را تا آخر سر کشید و دستی به ریش هایش که خیس شده بود کشید و گفت: ☝🏻اتفاقاً نه، او فرمود «به سوی طلبکارت بازگرد و قرضت را ادا کن، مصمم باش به گونه ای زندگی کنی که هنگام مرگ و ملاقت با خدا به کسی بدهکار نباشی». 👳🏻 به زنش نگاه کرد، دید که خیلی تعجب کرده و ادامه داد: امام باقر (علیه السلام) حرفی زد که بیشتر به غیرتم برخورد!! 🧕🏻 چه گفت؟! 👳🏻 گفت «مؤمن هرگز خیانت نمی کند». 🧕🏻 مگر می خواهیم خیانت کنیم؟! 👳🏻 نپرداختن بدهی هم یک نوع خیانت است. 👳🏻🧕🏻مرد برخاست و با کمک زنش وسایل را دوباره سرجایش چید و تصمیم گرفتند تا پرداخت بدهی شان آن جا بمانند. 📚 پی نوشت: ۱. پیروان مذهب « » که مذهبی باطل و ساختگی است و معتقدان به آن، فقط ادعای ایمان دارند و در عمل پایبند نیستند، در روایات معصومین نیز مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند. 📗 حیات پاکان / ۳ داستان هایی از زندگی ، امام جعفر صادق و امام موسی کاظم (علیهم السلام)، مهدی محدثی. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
4_5870646065094460301.mp3
5.49M
🎧 📻 «باقرالعلوم» 👁️ همنشین اهل بیت (علیهم السلام) خواهی شد، اگر چشم به راه مهدی شان باشی؛ 🌹 این وعده ی باقرالعلوم (علیه السلام) است... 🌺 ویژه ولادت (علیه السلام) 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🌟 پاداش زائرین کربلای معلی 👣 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 📜 سه شگفت انگیز 1️⃣ از منقول است که گفت: ✋🏻 به حضرت (علیه‌ السلام) از قوم و فرزندانم شکایت کردم چرا که هرگاه برایشان ثواب زیارت قبر حضرت (علیه‌ السلام) را نقل می‌کنم، من را تکذیب می‌کنند و می‌گویند: 👈🏻 تو دروغ می‌بندی بر امام جعفر صادق (ع)! 🌹 حضرت(ع) فرمودند: 🔅ای ذریح! بگذار مردم به هر جا که می‌خواهند بروند! 🔅والله که «حق تعالی»، به ملائکه مقربین و حاملان عرش خود مباهات می‌کند در مورد زائران حضرت امام حسین (ع) و آن‌ها که از راه‌های دور به آن حضرت می‌روند و می‌فرماید: ❓آیا نمی‌بینید زیارت کنندگان قبر (ع) را که آمده‌اند با نهایت شوق به سوی آن حضرت و به سوی (س)؟ 🔅به عزت و جلال و عظمت خود سوگند می‌خورم که واجب گردانم برای ایشان کرامت خود را و ایشان را گرامی دارم و داخل گردانم ایشان را در بهشتی که مهیا کرده‌ام برای دوستان، پیغمبران و رسولان خود. 🔅ای ملائکه‌ی من! این ها زیارت کنندگان حسین (ع) ‌اند که محبوب محمد (صلی‌الله‌علیه‌واله) است که او پیغمبر و من است. 🔅و هر که مرا دوست می‌دارد حبیب مرا دوست می‌دارد و هر که حبیب مرا دوست می‌دارد او را دوست می‌دارد. 🔅هر که حبیب مرا یا محبوب او را دشمن می‌دارد، بر من لازم است که او را به بدترین عذاب‌های خود عذاب کنم و به آتش خود، او را بسوزانم، جهنم را جایگاه او گردانم و او را عذاب کنم که هیچ یک از عالمیان را عذاب نکرده باشم. (۱) 2️⃣ مشایعت ملائک برای زائر : ⚜️ از حضرت امام جعفر صادق (ع) منقول است که: 🎒 چون شخصی به عزم زیارت حضرت امام حسین (ع) از خانه خود بیرون آید، به سوی کربلا، هفتصد ملک از بالای سر او و زیر پای او، از جانب راست و چپ و پیش رو و پشت سر او را مشایعت کنند تا زائر را به اهلش برسانند. پس چون زیارت کند آن حضرت را ندا کند او را منادی که: 🔅«گناهانت آمرزیده شد پس از سر گیر عمل را» پس با او بر می‌گردند آن ملائکه تا داخل خانه خود شود. 🔅پس به او می‌گویند که: «تو را به خدا سپردیم». ⚰️ پس پیوسته به زیارت او می‌آیند تا روز مردن او و بعد از مرگ. 3️⃣ زیارت کربلا و ایمان: ⚜️ ابوجعفر خضرمی از حضرت (ع) روایت کرده است که: ❤️ هر کس که می‌خواهد بداند از اهل بهشت است یا نه به قلبش ‍مراجعه کند، اگر قلب او محبت ما را قبول کرد، پس مؤمن است و کسی که محب ما بود؛ رغبت به زیارت قبر امام حسین (ع) دارد و محب و زوار امام حسین (ع) اهل بهشت است، اگر محب ما و امام حسین (ع) بود ولی زائر قبر آن حضرت نباشد؛ او ناقص الایمان است. (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱- ، ص ۱۴۳ - بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۷۵ - ۷۶. ۲- سفینه النجاه، ص ۷۲ - بحارالأنوار، ج ۱۰. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌌 🌖 اهل معرفت و مراقبه، شب بیست و سوم را شب جهنی گویند و سبب این نام گذاری، حدیثی از - علیه السلام - است که فرمود: 🌴 شخصی به نام به نزد - صلی الله علیه و آله و سلم - شرفیاب گردید و خدمت آن حضرت عرض کرد: 👳🏼‍♂️ یا رسول الله! من شتر و گوسفند و غلامانی در بیرون شهر دارم و بدین سبب، مرا یارای آن نیست که هر روز و شب به شهر بیایم و در محضر مبارکتان به عبادت پردازم. دوست می دارم شبی را از شب های ماه مبارک به من معرفی فرمایید تا در آن شب به شهر آیم و به عبادت و راز و نیاز و اقامه نماز پردازم. 🌹پس پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - او را نزد خویش خواند و در گوشش چیزی فرمود. 🌌 از آن به بعد، آن شخص شب های ماه مبارک رمضان با خانواده و غلامان و حیوانات خویش به می آمد و صبح بیست و سوم به محل خویش در بیرون شهر باز می گشت. 👳🏼‍♂️ اسم آن مرد، بود. (۱) ▪️بودم به تو عمری و تو را سیر ندیدم ▪️وز وصل تو هرگز به مرادی نرسیدم ▪️از بهر تو بیگانه شدم از همه خویشان ▪️وحشی صفت از خلق به یک بار بریدم 📚 پی نوشت: 📓 اقبال الاعمال، ص ۲۰۷. 📚 بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۱۶۰. 📗صهبای معرفت، محمد جواد نوری‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕯️ 🦋 تسلیت صاحب شیعه که غمی دیگر شد 🥀 برگ مژگان ملائک ز سرشکش تر شد 🥀 بسکه بر ساقه‌ی گل ریخت عدو زهر جفا 🦋 پنجمین گل ز گلستان علی پرپر شد 🏴 سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت (علیه السلام) تسليت باد. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🌪️ نفرین در جایگاه حضرت شعیب (علیه السلام) ⚜️ (علیه السلام) فرمود: -بعد از سفر به که با اجبار هشام بن عبدالملک صورت گرفت - ما به سوی مدینه طیّبه حرکت نمودیم. 📜 در این میان نامه ای توسّط مأمورین حکومتی برای شهرها و روستاهای بین راه فرستاد مبنی بر این که محمّد باقر و پسرش جعفر، دروغ گو و مخالف اسلام می باشند و کار آن ها ایجاد تفرفه و عداوت بین اهالی و گروه ها است، کسی آن ها را به منزل خود راه ندهد؛ و هرگونه معاشرت و معامله با آنان ممنوع می باشد. 🏇 و از جمله شهرهای بین راه، شهر بود، که قبل از ورود ما به آن جا، نامه هشام لعین به دست فرماندار مداین رسیده بود و مردم را از هر گونه ارتباط با ما منع کرده بود. 🏰 پس همین که نزدیک این شهر رسیدیم، دروازه ها را به روی ما بستند و آنچه پدرم ایشان را موعظه نمود تأثیری نداشت و بلکه شروع به فحّاشی و ناسزاگوئی کردند، در نهایت چون تبلیغات سوء بسیار بود با جسارت تمام گفتند: 👈🏻 باید از گرسنگی و تشنگی بمیرید!! ⛰️🏰 به ناچار پدرم بالای کوهی که مُشرِف بر شهر مداین بود رفت و دست خود را در گوش نهاد و با صدای بلند سخنانی را که (علیه السلام) برای نصیحت قوم خود خوانده بود تلاوت کرد. 🌪️ بعد از آن باد سیاهی به وزیدن گرفت و تمام مردان و زنان به همراه فرزندانشان بر بالای بام خانه هایشان رفتند. 👳🏼‍♂️ در بین آن ها پیرمردی کهن سال بود، که چون چشمش بر پدرم افتاد و صدای او را شنید، فریاد کشید: ✋🏻 ای مردم! از خدا بترسید، این شخص در همان جائی ایستاده است که حضرت شعیب ایستاده و بر قوم خود نفرین کرد و به عذاب الهی گرفتار شدند، چنانچه دروازه ها را باز نکنید و به آن ها بی احترامی نمائید، عذاب نازل می شود! 🏰 مردم بسیار وحشت زده و متزلزل گشته و دروازه ها را گشودند و ما را با عزّت و احترام وارد شهر کردند. 🏇 و چون خبر این جریان، نیز به هشام ملعون رسید، دستور داد تا آن پیرمرد مؤمن را دستگیر و اعدام نمایند و پس از آن که ما از شهر مداین خارج و به سوی مدینه طیّبه حرکت کردیم، مأمورین دستور هشام را نسبت به آن پیرمرد اجرا کردند. 📜بعد از آن هشام نامه ای برای استاندار مدینه فرستاد مبنی بر این که هر چه زودتر پدرم حضرت (علیه السلام) را مسموم و به قتل برساند، و چون هشام به هلاکت رسید و به دَرَک واصل گشت، به قتل پدرم موّفق نشد. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۳۱۱ - ۳۱۳. 📗 چهل داستان و چهل حدیث از (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕑 💠🌹💠 🏴 شهادت مظلومانه (علیه السلام) تسلیت باد. ⚜️حضرت (قدس‌ سره): 🎙️... شعار سیاسی و استقلال و بقای حکومت برخی از فرقه‌ ها بر خراب‌ کردن قبور بزرگان ائمه‌ی (علیهم السلام) بوده و هست… ▪️یک مشت دزد با این سابقه‌ی کار که هادم‌ الحرمین (تخریب کننده حرم ها) هستند، خود را خادم‌ الحرمین می‌دانند!! 📔 رحمت واسعه، ص ٢۵٢، (مجموعه فرمایشات حضرت آیت‌ الله بهجت (قدس‌ سره) پیرامون سیدالشهدا (علیه‌ السلام) و اصحاب آن حضرت). 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
[WWW.FOTROS.IR]NafaseAkhar.mp3
4.51M
🎧 | تنظیم دیجیتال 🎼 نفس آخر... 🎤 با نوای حاج محمود 🏴 به مناسبت شهادت یادگار عاشورا، (علیه السلام) 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
❓کدام برادر؟ 👳🏻‍♂️ اسماعیل کوله بار خود را بسته بود و برای دیدنش از شهر و دیار خود به راه افتاده بود. 🏜️ سختی راه و ترس از راهزنان را به جان خریده بود تا او را ببیند. از زمانی که با او خداحافظی کرده بود حدود یک سال می گذشت، اما از عشقش به او کاسته نشده بود، واقعاً عاشقش بود، اما بنا به جهاتی مجبور بود بیشتر بماند و کمتر مسافرت کند. 🕌🌴 یک ساعت به اذان مغرب مانده بود که او به رسید. 👣 پاهای خسته اش را به زور به دنبال خود می کشید، کوله بار سنگینی که روی چوب دستی بسته بود به دوش خود می کشید تاب و توان او را ربوده بود، اما ناگهان شوق دیدار امام قدرتش را بیشتر و خستگی را از تنش دور کرد، گویی روح تازه ای در تن او دمیده بودند. 👳🏻‍♂️ به محلی که امام باقر حضور داشت رسید. چوب دستی اش را به زمین انداخت و مثل طفلی که مدت ها از مادر دور مانده باشد خود را در آغوش امام رها کرد. سر و صورت امام را غرق بوسه کرد. از شدت خوشحالی زبانش بند آمده بود. طولی نکشید که صحبت ها گل گرفت و از هر دری برای هم سخن گفتند. ☝🏻اسماعیل از اوضاع شهر و دیارش برای امام گفت، از مردم خوب و مهربانی که آنجا زندگی می کردند، از آداب و رفتارشان... از کسب و کارشان... و این که برادرانه با هم می زیستند. ⏳امام صبر کرد تا خوب حرف هایش را بزند و صحبتش تمام شود، سپس فرمود: ❓اسماعیل، آیا در میان مردمی که زندگی می کردی اگر کسی «عبا»ی اضافه ای داشت آن را به برادر نیازمندش که عبا نداشت می بخشید، آیا کاری می کرد که برادر مؤمنش از فقر بیرون آید؟ - نه. ❓اگر کسی پیراهن اضافی داشت آن را به نیازمند هدیه می کرد؟ - خیر، چنین نبود. 🌷 (علیه السلام) آه کشید و با ناراحتی دستش را به زانوی خود زد و فرمود: آنان برادر نیستند. - ولی با هم خیلی خوب و مهربان هستند و هرگز آزارشان به هم نمی رسد. 🌷 امام گفت: می دانی اسماعیل، مهم ترین اعمال سه چیز است؛ در همه حال به یاد خدا بودن، رعایت انصاف درباره مردم، و کمک کردن در مسائل زندگی و نیازهای مالی به برادر مؤمن. 👳🏻‍♂️ اسماعیل پس از شنیدن این جملات از امام، گفت: اگر این گونه بود آن جا دست کمی از بهشت نداشت و هر دو برخاستند تا وضو بگیرند و نمازشان را در اول وقت بخوانند. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. ارشاد مفید، ج ۲، ص ۱۶۷. 📗 حیات پاکان ۳/ داستان هایی از زندگی ، امام جعفر صادق و امام موسی کاظم (علیهم السلام)، مهدی محدثی 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
✋🏻 🦋 سائل شدم و لحظۂ نابِ میلاد 🌹 چشمم به رخِ حضرتِ باقر(ع) افتاد 🌹 عید آمده و ماه رجب رؤیت شد- 🦋 امروز در آغوش ِ امام سجاد(ع)! 🖊️ مرضیه عاطفی 🌙 حلول و سالروز ولادت با سعادت خورشید علم، مخزن الاسرار توحید، شکافنده معماهاى وجود، حضرت (علیه السلام) مبارک باد. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🌟 بشارت بر تولد نور هدایت و شکافنده علوم 📚 ۳ 1️⃣ مرحوم شیخ صدوق، کلینی، مجلسی و دیگر علماء (رحمت اللّه علیهم) آورده اند: 🌴 روزی سُلَیْم بن قیس هلالی به محضر مبارک مولای متّقیان (علیه السلام) آمد؛ و از آن حضرت چند سؤال کرد؛ و امام (علیه السلام) پاسخ او را بیان فرمود. ⚜️ و سپس حضرت اظهار داشت: 🔅«روزی در محضر (صلی الله علیه و آله) بودیم، که ضمن بیان مطالبی پیرامون اوصیاء و خلفاء بعد از من، افزود: 🔅«اوّلین آنها فرزندم، حسن و سپس حسین (سلام اللّه علیهما) خواهند بود و بعد از او فرزندش علیّ بن الحسین (علیهماالسلام) و پس از او نیز پسرش، به نام محمّد بن علیّ (باقر العلوم علیه السلام) می باشد. ⚜️ و آن گاه خطاب به حسین (علیه السلام) نمود و فرمود: 🔅«به همین زودی در حیات تو فرزندی به نام محمّد بن علیّ - سلام اللّه علیهما - متولّد می شود، پس سلام مرا به او برسان. و سپس تمام دوازده خلیفه خود را تا آخر معرّفی نمود. 📗 تلخیص از غیبة نعمانی، ص ۷۵، ح ۱۰. 📚 کافی، ج ۱، ص ۶۴، ح ۱. 📚 احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۲۶۴. 📚 بحارالأنوار،ج ۳۶، ص ۲۷۳، ح ۹۶. 📚 حلیة الأبرار، ج ۳، ص ۲۵۳، ح ۱. 2️⃣ همچنین آورده اند: 🌹 چون حضرت (علیه السلام) به دنیا آمد، (صلوات اللّه علیه) فرمود: 🔅«فرزندم، باقرالعلوم را بیاورید. 🧒🏻 در این هنگام یکی دیگر از فرزندانش اظهار داشت: چرا این نوزاد را به عنوان باقر مطرح نمودی؟ 📿 امام سجّاد (علیه السلام) سر به سجده نهاد و پس از آن که سر از سجده برداشت، فرمود: 🔅«این نوزاد امام و راهنما و نور هدایت امّت است؛ او گنجینه بردباری و علوم مختلف است؛ او شکافنده همه علوم و فنون خواهد بود، او شبیه ترین مردم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می باشد. 📘 کفایة الأثر، ص ۲۳۷. 📚 بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۳۸۸، ح ۳. 3️⃣ و نیز آورده اند: ⏳ چون روزهای آخر عمر حضرت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) به پایان رسید جبرئیل امین (علیه السلام) صحیفه ای را از طرف خداوند تقدیم آن حضرت نمود، که هر قسمتی از آن مربوط به یکی از ائمّه اطهار (علیهم السلام) بود که شرح وظائف هر یک به طور فشرده بیان شده بود؛ و هر یک از ایشان وظیفه داشت که در پایان عمر خویش آن را به امام بعد از خود تحویل دهد. 📜 پس هنگامی که امام سجّاد، زین العابدین (علیه السلام) در آخرین لحظات عمر پر برکتش بود، آن صحیفه را تحویل فرزندش (علیه السلام) داد. وقتی امام باقر (سلام اللّه علیه) آن صحیفه را گشود، این شرح وظائف را ملاحظه نمود: 🔅«کتاب خداوند - قرآن - را تفسیر نما، امّت را کمک و راهنمائی کن و حقایق را بیان و روشن ساز و از هیچ قدرتی بیم و هراس نداشته باش مگر از خداوند متعال». 📚 صول کافی، ج ۱، ص ۲۷۹، ح ۱. 📚 أمالی طوسی، ج ۲، ص ۵۶. 📚 بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۱۹۲، ح ۱، و ج ۴۸، ص ۲۷، ح ۴۶. 📙 چهل داستان و چهل از امام محمد باقر (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
❓از کدام نوع؟ 👳🏼‍♂️ عصایش را به زمین می زد و مراقب بود تا به مانعی بر نخورد. به وسط کوچه رسیده بود که پایش به تکه آجری گرفت و روی زمین ولو شد. دستش را به زمین می مالید و به دنبال عصایش می گشت. پس از کمی جستجو آن را یافت و به کمک عصا از برخاست و دوباره به راه افتاد. 🧔🏻 مردی که از پشت سر می آمد خود را به او رساند، خاک لباس پیرمرد را تکاند و گفت: ابوبصیر، طوری که نشد؟ - نه، خدا را شکر، خدا خیرت دهد. - کجا می روی. - بسمت بازار. - من نیز به همان طرف می روم، با هم می رویم. 👳🏼‍♂️ ابوبصیر سرفه ای کرد و پرسید: اسمت چیست. - همه به من حاجی می گویند، تو هم حاجی صدایم کن. - از کدام نوع حاجی ها هستی. - یعنی چه، مگر چند نوع حاجی داریم. - منظورم این است که حاجی حقیقی هستی یا غیر حقیقی؟ - من که منظورت را نمی فهمم! - می دانی حاجی، سال گذشته که حج بودم صدای ناله و ضجه زیادی شنیدم!! 👳🏼‍♂️✋🏻 به (علیه السلام) گفتم «ماشاالله امسال حاجی، خیلی بیشتر از سال های گذشته است، این طور نیست؟» 🌹 و او جواب داد «اتفاقاً بر عکس، ناله و زاری زیاد است، اما حاجی واقعی کم!!» 👳🏼‍♂️ به او گفتم «سر و صدای زیادی به گوش می رسد، درست است کورم، اما کر نیستم، صداها را می شنوم». 👁️ امام دست مبارکش را بر چشم هایم کشید و علاوه بر چشم سر چشم دلم نیز روشن شد. 🕋 آنچه می دیدم باورم نمی شد، تعدادی حاجی هایی که با شکل انسان به دور طواف می کردند از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی کرد، اما آنهایی که به شکل حیوان به دور خانه خدا می چرخیدند تا دلت بخواهد زیاد بودند.!! 👳🏼‍♂️ پس از دیدن آن صحنه چشم هایم به حالت گذشته در آمد. بعدها فهمیدم حج رفتن شرایط زیادی دارد و از همه کس قبول نمی شود. از جمله آن شرایط نخوردن مال حرام و مال یتیم، پرداخت خمس و زکات و حلالیت طلبیدن از کسی که آزرده ای و... است. 🧔🏻 حاجی که تا این لحظه ساکت بود و به دقت گوش می داد با دست به پشت ابوبصیر زد و گفت: نمی دانم، من سعی کرده ام تمام موارد را رعایت کنم، اگر کسی را آزرده بودم از او حلالیت طلبیده ام و با پول حلال به حج رفته ام، دیگر قبول شدنش به لطف خدا بستگی دارد. 🌴 بر سر دو راهی رسیده بودند و باید از هم جدا می شدند. 👳🏼‍♂️✋🏻 ابوبصیر دوباره سرفه ای شدید کرد و گفت: خدا قبول کند، پس ان شاالله از نوع اول هستی. 👳🏼‍♂️🧔🏻 هر دو خندیدند و از یکدیگر خداحافظی کردند، ابوبصیر زمزمه کنان و عصا زنان به راه خود در دنیای تاریکش ادامه داد، در حالی که دلش از روز روشن تر بود! (۱) 📚 پی نوشت: ۱. داستان های شنیدنی، ص ۱۰۷. 📗 حیات پاکان ۳ | داستان هایی از زندگی ، امام جعفر صادق و امام موسی کاظم (علیهم السلام) مهدی محدثی. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
⁉️ چرا او قائم آل محمد (علیه السلام) نامیده شد؟! 👳🏻‍♂️ می گوید: 🌴 از حضرت (علیه السلام) پرسیدم: ❓ای فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نیستید؟ 🌷 فرمود: بلی!. 👳🏻‍♂️ عرض کردم: پس چرا فقط (علیه السلام) قائم نامیده شده است؟ 🌷 حضرت فرمود: 🏴 هنگامی که جدم حسین بن علی (علیه السلام) به شهادت رسید، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال نالیدند و گریستند و عرض کردند: ⚜️ پروردگارا! آیا کسی را که برگزیده ترین خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وا می گذاری؟ ✨خداوند متعال به آنها وحی فرستاد: 🔅آرام گیرید! به عزت و جلالم سوگند! از آنها انتقام خواهد کشید، هر چند بعد از گذشت زمانی باشد. ✨آنگاه پرده حجاب را کنار زده و فرزندان حسین (علیه السلام) را که وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد. ⚜️ ملائکه از دیدن این صحنه بسیار مسرور شدند. 📿 یکی از آنها در حال قیام نماز می خواند. ✨ حق تعالی فرمود: به وسیله این قائم از آنها انتقام خواهم گرفت. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. غبیته طوسی، ص ۲۰۴ - ۲۰۸، فی معحزات العسکری (علیه السلام)؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶، ح ۱۰. 📗 داستانهایی از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشریف)، برگرفته از کتاب بحارالانوار، حسن ارشاد. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌷 علائم (علیه السلام) 👳🏻‍♂️ هشام ابن عبدالملک از حضرت (ع) سؤال کرد که: مرا خبر ده شبی که علی بن ابی طالب (ع) در آن شب کشته شد، مردمی که در غیر شهر کوفه بودند به چه علامت دانستند که آن حضرت کشته شده است؟ 🌹 آن حضرت فرمود که: 🌌 در آن شب تا طلوع صبح در هر جای زمین که سنگی بر می داشتند از زیر آن سنگ خون تازه می جوشید، 🌌 همین علامت ظاهر شد در شبی که هارون برادر موسی (ع) وفات یافت، 🌌 و در شبی که یوشع بن نون شهید شد، 🌌 و در شبی که عیسی به آسمان رفت، 🌌 و در شبی که (ع) شهید شده بود. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. الارشاد ص ۲۶ - ۲۳. 📓 سوگنامه (علیه السلام) - ۴۰۰ داستان از مصایب امام علی (علیه السلام)، عباس عزیزی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
📚 مرحوم برقی از عبدالحميد واسطى نموده كه گفت: 👳🏻‍♂️✋🏻 به (عليه السلام) عرض كردم: آقا! به خدا قسم دكان‌هاى خود را به انتظار رها كرديم تا جايى كه چيزى نمانده كه از فقر و بيچارگى دست تكدى پيش مردم دراز كنيم. 🌹 فرمود: اى عبدالحميد! آيا گمان می‌كنى اگر كسى خود را وقف راه خدا كند خداوند راه روزى بروى او نمی‌گشايد؟ آرى و الله! خداوند حتما در رحمت خود را بروى او خواهد گشود. خدا رحمت كند كسى كه خود را در اختيار ما گذاشته است. خدا رحمت كند آن كس كه امر ما را زنده نگاه دارد. ✋🏻 عرض كردم: اگر من پيش از آنكه به شرف ملاقات قائم شما علیه السلام فائز گردم، بميرم چگونه خواهم بود؟ 🌹 فرمود: هر كدام از شما كه می‌گويد: اگر قائم آل محمد (علیهم السلام) را ببينم بيارى او برمی‌خيزم، مانند كسى است كه در ركاب او شمشير بزند و كسى كه در ركاب وى شهيد شود مثل اين ست كه دو بار شهيد شده است. 📚 المحاسن‏ ۱/۱۷۳ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌠 حيرت و غيبت به روشنائى فرج و ظهور می انجامد... 🌹 از (عليه السّلام) شده است كه به بعضى اصحابشان فرمودند: 🔅«بدان چه نااميدى اميدوارتر از آنچه اميد مى‌دارى باش، زيرا موسى بن عمران (عليه السّلام) رفت تا براى خانوادۀ خود شعله‌اى آتش بياورد، امّا به نزد ايشان آمد در حالى كه رسول و پيامبر بود و خداى تعالى كار بنده و پيامبرش موسى (عليه السّلام) را در يك شب اصلاح فرمود و با امام قائم دوازدهمين ائمّه (عليهم السّلام) نيز چنين كند، در يك شب كارش را اصلاح فرمايد همچنان كه كار پيامبرش موسى (عليه السّلام) را در شبى اصلاح فرمود و او را از و به روشنائى و در آورد». 📚 کمال الدین، ج ۱، ص ۳۰۱. 🦋🌸🦋🌸🦋 ⚜️ ابوبصير از (عليه السّلام) نقل مى‌كند كه فرمودند: 🔅«قائم شباهتى به يوسف (عليه السّلام) دارد. ✋🏻 عرض كردم: شباهتشان چيست‌؟ 🌷 فرمودند: «حيرت و غيبت» 📚 الغیبة (للطوسی)، ج ۱، ص ۳۲۱ 🦋 برای سلامتی و تعجیل فرج ۱۰ بار صلوات بفرست: 🌹 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
⏳بهترین کلام در آخرین فرصت! 📚 مرحوم شیخ طوسی، راوندی و دیگر بزرگان، به نقل از ابوبصیر حکایت کند: 🌴 روزی به محضر مقدّس (علیه السلام) شرفیاب شدم و لحظاتی بعد از آن، حمران نیز به همراه بعضی از افراد وارد شد و به حضرت خطاب کرد و گفت: ✋🏻 یاابن رسول اللَّه! عکرمه در سکرات مرگ قرار گرفته است! 👳🏻‍♂️ ابوبصیر گوید: عکرمه با خوارج هم عقیده بود و خود را از امام محمّد باقر (علیه السلام) رهانیده بود. 🌹 حضرت با شنیدن سخن حمران، از جای خود برخاست و فرمود: 🔅مرا مهلت دهید تا بروم و بازگردم! 👥👤 گفتیم: مانعی نیست. 👣 لذا امام باقر (علیه السلام) حرکت نمود و رفت و پس از گذشت لحظاتی دوباره مراجعت نمود و اظهار داشت: 🔅چنانچه پیش از آن که عکرمه، جان از جسدش مفارقت کند، او را درک می کردم، کلماتی را به او تعلیم و تلقین می نمودم که برایش بسیار سودمند و نجات بخش می بود؛ ولیکن موقعی بر بالین او رسیدم که تمام کرده و جان از بدنش خارج گشته بود. 👳🏻‍♂️ ابوبصیر افزود: به حضرت عرض کردیم: فدایت گردیم، آن کلمات چیست تا ما از آن ها برای خود و دیگران بهره گیریم؟ 🌹 فرمود: همان کلماتی است که شماها بر آن معتقد هستید... و سپس افزود: 🛌🏻 هرگاه بر بالین شخصی قرار گرفتید که احتمال مرگ برای او می دهید، او را بر شهادت و اقرار به «لااله الاّاللَّه، محمّد رسول اللَّه» و نیز بر ولایت و امامت ما - اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام - تلقین کنید، که از جهاتی برای او سودمند و نجات بخش خواهد بود. 📗 دعوات راوندی، ص ۱۱۳. 📚 مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۱۲۵. 📙 رجال کشّی، ص ۲۱۶، ح ۳۸۷. 📚 بحارالأنوار، ج ۸۱، ص ۲۳۶، ج ۱۶. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕋 حاجیان انسان نما 👳🏻‍♂️ ابوبصیر که یکی از اصحاب باوفای و (علیهم السلام) و نیز یکی از راویان حدیث می باشد، ضمن حکایتی گوید: 🕋 به همراه حضرت باقرالعلوم (علیه السلام) در مراسم حجّ بیت اللّه الحرام شرکت کردم، چون در جمع حُجّاج قرار گرفتیم، به آن حضرت عرضه داشتم: ✋🏻 یاابن رسول اللّه! امسال حاجی ها بسیار هستند و ضجّه و شیون عظیمی بر پا است؟! 🌹 حضرت فرمود: آری؛ ضجّه و شیون بسیار می باشد، ولی حاجی بسیار اندک است؛ و سپس افزود: ای ابوبصیر! آیا دوست داری آنچه را گفتم ببینی تا بر ایمانت افزوده گردد؟ ✋🏻 عرض کردم: بلی! 👳🏻‍♂️ پس از آن، خضرت دست مبارکش را بر صورت و چشم هایم کشید و دعائی را زمزمه نمود و سپس فرمود: ❓ای ابوبصیر! اکنون خوب نگاه کن ببین چه می بینی؟ 🐷🐒 همین که چشم هایم را گشودم و دقّت کردم بیشتر افراد را شبیه حیواناتی، چون خوک، میمون و... دیدم، ولی قیافه انسان در آن جمع بسیار کم و ناچیز بود، همانند ستارگانی درخشان در فضائی تاریک!! 👳🏻‍♂️✋🏻 گفتم: درست فرمودی، ای مولای من! حاجیان اندک و سر و صدا بسیار است. 🤲🏻 سپس (علیه السلام) دعائی دیگر زمزمه و قرائت نمود و دیدگان من به حالت اوّل بازگشت، و پس از آن فرمود: ما بخیل نیستیم، لیکن می ترسیم فتنه ای در بین مردم واقع شود و آنان لطف و فضل خداوند را نسبت به ما نادیده بگیرند و ما را در مقابل خدای سبحان قرار دهند، با این که ما بندگان خدا هستیم و از عبادت و اطاعت او سرپیچی نمی کنیم و در تمام امور تسلیم محض او بوده و خواهیم بود. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۲۶۱، ح ۱. ⛺ مشابه همین داستان به (علیه السلام) نیز نسبت داده شده است، که در صحرای مِنی و عرفات چنین جریانی واقع گردید. 📗 چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد باقر (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🕯 🏴 از زبان باقرالعلوم (ع) 🦋 الســــلام‌عــــلـــیک‌یا‌بـاقر‌العــلوم 🥀 چشمان‌تو‌‌رضه‌مکشوف‌دیده‌است 🎙 حجت الاسلام 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🔥 اوج رسوایی یزید کجا بود؟ 🌹 ماجرای مقابله امام باقر (ع) با یزید 🏰 پس از آنكه اهل بيت (عليه السلام) را وارد كردند، يزيد لعين حضرت (عليه السلام) و تمام مخدّرات را كه همراه حضرت بودند به مجل خود طلبيد و پس از ايذا و هتك احترامي كه به ساحت قدس آن جناب مرتكب گرديد به اهل مجلس خود گفت: 👈🏻 من دستور دادم مردان اينها را تماما كشتند. و اكنون اين زنان و كودكاني كه ملاحظه مي كنيد، در ريسمان اسارت من گرفتار مي باشند، شما مي گوييد من با آنان چه كنم؟ 👥👥 همه گفتند دستور بده تمامي آنها را گردن بزنند تا از نسل علي (عليه السلام) كه دشمن ديرينه تو و پدرت معاويه بودند يك نفر باقي نماند!! [۱] 🏰 به محض آنكه اهل اين فتوا را دادند، (عليه السلام) كه سنين عمر او دو سال و چند ماه و به روايتي پنج سال بيش ‍ نبود و جزو اُسرا ايشان را به شام آورده بودند [۲] برخواست مقابل تخت قرار گرفت و پس از حمد الهي فرمود: 🌹يزيد، اگر اجازه دهي من چند كلمه صحبت كنم! 🔥 يزيد از جرأت آن حضرت تعجّب كرد و گفت: بگو چه مي خواهي بگويي؟ 🌹 فرمود: «اهل مجلس تو از همنشينان هم بدترند. زيرا فرعون زماني كه با اهل مجلس خود راجع به حضرت موسي و هارون مشورت كرد و گفت با آنان چه كنم؟ گفتند آنها را به حال خودشان واگذار و متعرّض آنان مشو، لكن زماني كه تو با اهل مجلس خويش راجع به ما مشورت نمودي، آنها گفتند تمام ما را گردن بزن، و در اين امر سرّي نهفته است!» 🔥 يزيد گفت: چه سرّي نهفته است؟ 🌹 حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام) فرمود: ▪️«ندماي مجلس فرعون همه حلال زاده بودند ولكن همنشينان تو همه ولدالزنا مي باشند. «وَلايقتل الا نبياء و أولادهم إلّا أولاد الا دعياء». يعني نمي كشد پيغمبران و اولاد پيغمبران را مگر اولاد ولدالزنا». [۳] 🔥 يزيد سر به زير انداخت، پس دستور داد آنان را از مجلس بيرون برند. [۴] 🌷🌷 فاطمه و سكينه دختران (عليه السلام) كه به سر پدر نگاه مي كردند ديگر تاب تحمل نداشتند، فاطمه فرياد كشيد: ▪️عليه السلام «يا يزيد! بَناتُ رَسولِ اللهِ سَبايا؟!» (اي يزيد! دختران پيامبر را اسير مي كني؟) 👥👥 كه ديگر بار صداي ناله و گريه حاضران بلند شد و زمزمه هاي اعتراض از اطراف مجلس به گوش مي رسيد. 📚 پی نوشت ها: [۱]. ترجمه اثبات الوصيه لعلي بن ابي طالب (عليه السلام)، ص ۳۱۹. [۲]. قول مشهور، سن شريف حضرت را چهار سال مي داند. [۳]. منهاج الولايه، ص ۳۳۲. [۴]. اثبات الوصيه، تاليف علي بن حسين مسعودي، متوفاي ۳۴۶ ه‍ ق ۱۷۰. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📜  ویژگی های مصحف حضرت فاطمه (سلام الله علیها) 👳🏻‍♂️ ابوبصير گويد: از (عليه السلام) درباره پرسيدم. 🌹حضرت فرمود: مطالبى است كه پس از درگذشت پدرش، حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر ايشان نازل شد. ✋🏻 گفتم: آيا از قرآن چيزى در آن هست؟ 🌹 فرمود: چيزى از قرآن در آن نيست. 👳🏻‍♂️ عرض كردم: آن را برايم توصيف فرماييد! 🌹 فرمود: آن داراى دو جلد از جنس زبرجد قرمز است و به اندازه طول و عرض يك برگ مى باشد. 👳🏻‍♂️ عرض كردم : ورقه و برگ آن از چيست؟ 🌹 فرمود: از در سفيد كه با گفتن كلمه ((كن)) به وجود آمده است. ✋🏻عرض كردم: چه چيزى در آن نوشته شده است؟ 🌹 فرمود: ▪️اخبار آنچه تا به حال بوده است و آنچه كه تا روز قيامت خواهد بود و اخبار هر يك از آسمانها و تعداد فرشتگان هر يك از آنها، نامهاى فرستادگان خدا از انبياى مرسل و غير مرسل و اقوامى كه اينان بر آنها مبعوث شده اند اسامى مخالفان و تكذيب كنندگان و گروندگان به آنها، ▪️اسامى تمام مؤمنان و كافران از آغاز تا پايان آفرينش؛ ▪️نامهاى شهرها و ويژگيهاى هر شهرى، چه در شرق و چه در غرب جهان ، تعداد مؤمنان هر شهر و آمار كافران آن؛ ▪️ويژگيهاى تمام كسانى كه تكذيب كرده اند، مشخصات اقوام پيشين و داستانهاى مربوط به آنان طاغوتيانى كه به قدرت رسيده اند و دوران فرمانروايى و تعداد آنان؛ ▪️ مشخصات ائمه و اسامى آنان، و مدت زمانى كه هر يك از آنان امامت و پيشوايى و زمامدارى داشته اند؛ ▪️ويژگيهاى بزرگان آنها و خلاصه هرگونه دگرگونى و نقل و انتقالى كه در ادوار گوناگون انجام گيرد؛ 📜 همه اينها در مصحف (سلام الله عليها) وجود دارد. 👳🏻‍♂️✋🏻عرض كردم: فداى شما بشوم، چند دوره وجود دارد؟ 🌹 فرمود: پنجاه هزار سال كه مى شود هفت دوره. ▪️در آن مصحف اسامى همه آفريدگان و مدت عمر آنها؛ ▪️صفت بهشتيان، تعداد كسانى كه وارد بهشت خواهند شد؛ ▪️تعداد جهنميان و نامهاى هر يك از آن دو گروه؛ ▪️و نيز در همان مصحف علم قرآن به همان گونه كه نازل شده است و همچنين علم تورات و انجيل و زبور به همان ترتيب نزول؛ ▪️و تعداد درختان و سنگريزه هاى هر شهر و ديار وجود دارد. 🌹حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: ▪️هنگامى كه خداوند خواست اين مصحف را بر آن حضرت نازل فرمايد، دستور داد كه جبرئيل و مكائيل و اسرافيل آن را برداشته، نزد آن حضرت بياورند. اين نزول در ثلث دوم شب جمعه، در هنگامى كه حضرت در محراب خود به نماز ايستاده بود، واقع شد. فرشتگان سر پا ايستاده تا اين كه حضرت نشست. 📜 پس از آن كه از نماز فارغ شد، سلام كرده و گفتند: خداوند به تو سلام مى رساند و مصحف را در دامان آن حضرت گذاشتند. 🌷 حضرت فرمود: سلام مخصوص خداوند و از سوى او و به سوى اوست و بر شما اى فرستادگان خدايى سلام و سلامتى باد! ⚜ آن گاه فرشتگان به آسمان رفتند. 📜 پس از نماز صبح تا سر ظهر، به طور پيوسته به خواندن و مطالعه آن مصحف مشغول شد تا اين كه به آخرش ‍ رسيد. آن حضرت بر تمامى خلق خدا، از جن و انس، پرندگان و وحوش، ملايكه و پيامبران، واجب الاطاعة مى باشد. 👳🏻‍♂️ راوى مى گويد: عرض كردم: فدايتان شوم، پس از آن حضرت اين مصحف به چه كسى منتقل شد؟ 🌹 امام باقر(عليه السلام) فرمود: ▪️ آن را به اميرالمؤمنين (عليه السلام) داد و پس از درگذشت حضرت على، به امام حسن و بعد به امام حسين (عليه السلام ) و بعد نزد اهلش باقى مى ماند تا اين كه به صاحب اين امر واگذار كند. ✋🏻عرض كردم: اين علم بسيار زياد است!! 🌹فرمود: اى ابومحمد! آنچه را كه من به تو گفتم، در دو برگ اول بود و مطالب پس از ورقه دوم را براى تو نگفتم و حتى يك حرف از آن را هم بازگو نكردم. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. دلائل الامامة ،ص ۲۷ و ۲۸. 📕 منبع: ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)، عباس عزيزى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
✋🏻 🦋 امشب که در بهشت وا می گردد 🌸 هر درد نگفتنی دوا می گردد 🌸 از یمن ولادت امـام باقر 🦋 حاجات دل خسته روا می گردد 🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊 💚 شب اول رجب دل من بی تابه 💚 که شب تولده نوه ی اربابه 🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊 🌙 حلول 💐 و ولادت با سعادت دریای بینش و شکافنده ی دانش (علیه السلام) مبارک باد. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
🦌 دعوت از آهو بر سفره دوستان 🌹حضرت ابوجعفر، (علیه السلام) حكايت فرمايد: 🌴 روزى پدرم؛ حضرت (عليه السّلام) به همراه عدّه اى از دوستان به اطراف شهر مدينه، جهت تفريح و استراحت رفتند، كه من نيز با ايشان همراه بودم. 🦌 چون سفره غذا گسترانيده شد و افراد آماده خوردن طعام شدند، ناگاه آهوئى در آن نزديكى عبور كرد، پدرم امام سجّاد عليه السّلام خطاب به آهو كرد و فرمود: 🌷«اى ! من علىّ بن الحسين بن علىّ بن ابى طالب هستم و مادرم فاطمه زهراء عليهاالسّلام، دختر رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله) مى باشد، نزديك ما بيا و با ما هم غذا شو». 🦌 آنگاه آهو جلو آمد و كنار سفره همانند ديگر دوستان نشست و مشغول خوردن غذا شد. 👈🏻 پس از گذشت لحظه اى، يكى از افراد اشاره اى كرد و آهو را ترساند؛ وقتى آهو خواست فرار كند، پدرم اظهار نمود: 🌷«آن حيوان را نترسانيد چون كه در پناه من قرار گرفته است و سپس به آهو خطاب كرد و فرمود: 🔅نترس، تو در پناه من هستى و كسى با تو كارى نخواهد داشت» 🦌و آهو با آسودگى خاطر مشغول خوردن غذا شد، كه اين بار يكى ديگر از افراد دستى بر پشت آهو كشيد و آهو پا به فرار گذاشت!! 🌷 پدرم امام سجّاد (عليه السّلام) به كسى كه دست بر كمر آهو كشيد و آن را ترساند، فرمود: 🔅«تو مرا نزد آهو سبك و ضايع كردى و تو سبب شدى كه آهو از ما سلب اعتماد كند». 🌷و سپس افزود: «من ديگر با تو سخن نخواهم گفت و متوجّه باش كه براى اين حركت ناشايسته ات ضرر خواهى ديد!!» 🐪 و پس از مدّتى آن شخص با شتر خود به اطراف مدينه رفته بود، كه شتر او فرار كرد و مردم هر چه كردند، نتوانستند شتر او را به منزلش باز گردانند. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. إثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۸ و ۴۰. 📗چهل داستان و چهل حدیث از علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
مرورى بر لحظات حسّاس 📓 مرحوم كلينى در كتاب شريف خود به نقل از امام صادق عليه السلام آورده است، كه آن حضرت حكايت نمود: 🥀 در آن روزهائى كه پدرم حضرت عليه السلام مريض احوال و در بستر بود، روزى مرا به نزد خويش فرا خواند و اظهار داشت: ▪️«اى پسرم! عدّه اى از مردم قريش را دعوت نما تا امروز در اين جا گرد هم حضور يابند و من ضمن توصيه هائى، آن ها را بر مطالبى شاهد و گواه قرار دهم!» 👥👥 بنابراين، طبق دستور پدرم، چند نفر از قريش را دعوت كردم و ايشان را به منزل آوردم، همين كه همگى به محضر پدرم آمده و در كنار بسترش گرد آمديم، به من خطاب نمود و فرمود: ▪️«اى جعفر! هنگامى كه من وفات يافتم و از اين دنيا رحلت كردم، خودت مرا غسل مى دهى و كفن مى كنى و سپس بر من نماز مى خوانى. و پس از آن كه مرا به خاك سپردى، قبر مرا بيش از چهار انگشت (حدود ۱۰ سانتيمتر) از زمين بلندتر مگردان؛ و در پايان نيز مقدارى آب روى خاكهاى قبرم بپاش». 🌹حضرت صادق آل محمّد عليهم السلام افزود: چون وصايا و سفارشات پدرم پايان يافت و جمعيّت از منزل خارج شدند، به پدرم گفتم: ‼️«اى پدرجان! نيازى به حضور اين افراد نبود و چنانچه مرا به تنهائى وصيّت مى فرمودى به آن عمل مى كردم!!» 🥀 پدرم در پاسخ اظهار نمود: خواستم آن افراد را شاهد و گواه قرار دهم تا بعد از من درباره امامت تو منازعه و مشاجره اى نداشته باشند. (۱) 🌹 همچنين آن حضرت حكايت فرمايد: پدرم حضرت عليه السلام به من وصيّت نمود تا جسد مطهّرش را در سه نوع پارچه بپوشانم و كفن كنم، يكى از آن ها، رداء و پارچه اى بود كه پدرم روزهاى جمعه آن را روى دوش خود مى انداخت و در آن نماز مى خواند؛ و امّا دو پارچه ديگرى را پدرم آنها را معرّفى نمود. (۲) 🌌 و نيز حكايت فرمايد: در آن شب آخرى كه پدرم سلام اللّه عليه، به شهادت رسيد و به درجات أ على علّيين عروج نمود، لحظاتى قبل از رحلتش نزديك وى رفتم، ديدم مشغول مناجات و راز و نياز به درگاه خداوند متعال مى باشد؛ و چون مناجات و زمزمه اش پايان يافت به من فرمود: ▪️«اى فرزندم! امشب وعده الهى فرا مى رسد و من لحظاتى ديگر به سوى او خواهم رفت، و امشب همان شبى است كه جدّم، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) رحلت نمود». (۳) 📚 مرحوم إربلى و ابن شهرآشوب و ديگر بزرگان و مورّخين گفته اند: 🍶 امام محمّد باقر عليه السلام در اثر زهر و سمّى كه ابراهيم بن وليد به دستور هشام بن عبدالملك ملعون به آن حضرت خورانيده بود، به شهادت رسيد. 🏴 و پس از انجام غسل و كفن و اقامه نماز بر جنازه مطهّرش، توسّط فرزندش عليه السلام، در قبرستان بقيع، در جوار مرقد شريف عمويش، امام حسن مجتبى و پدرش، امام زين العابدين عليهماالسلام، به خاك سپرده شد. (۴) 📚 پی نوشت ها: ۱- كافى، ج ۳، ص ۱۶۶، بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۱۴، ح ۹. ۲- بحارالانوار: ج ۴۶، ص ۲۲۰، ح ۲۴، تهذيب شيخ طوسى، ج ۱، ص ۲۹۳، كافى، ج ۳، ص ۱۴۴. ۳- بصائرالدّرجات، جزء ۱۰، باب ۹، ح ۷، بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۱۳، ح ۶. ۴- بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۱۶، ح ۱۵ - ۱۹، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۴۰، مصباح كفعمى، ص ۵۲۱، كشف الغمّة، ج ۲، ص ‍ ۳۲۲. 📗 چهل داستان و چهل حديث، از امام محمد باقر عليه السلام، عبداللّه صالحى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq