eitaa logo
پیوندخوبان
184 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
6.7هزار ویدیو
98 فایل
ترویج فرهنگ مهدویت وخدمت به استان قدس مهدوی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️همّ و غم روزی بدتر از زحمت کار است! 🔹خدا کند برای انسان روزی شود! آیا آدمی هست که می‌ترسد از گرسنگی بمیرد؟! ولی باید بداند هم‌چنان که امکان دارد از گرسنگی بمیرد، اگر او مقدر شده باشد، ممکن است از سیری بمیرد. 🔹چقدر خوب است از ناحیه امر راحت باشد؛ زیرا همّ و غم روزی بدتر از زحمت کار است. کسی که به همّ و غم روزی مبتلاست، شب و روز کار می‌کند و پیوسته غصه روزی را می‌خورد! 📕در محضر بهجت، ج۲، ص۱۱۳ منبع: وبسایت‌مرکزتنظیم‌ونشرآثار ‌آیت‌الله‌ العظمی‌ بهجت @tabyinchannel
⭕️بی نیاز شدن روح از بدن‏ 💠شهید آیت الله مرتضی مطهری (ره): 🔹 در نتیجه به خداوند - و تقرب به خداوند در نتیجه عبودیت و اخلاص و خود را فراموش کردن و تذلل در نزد پروردگار و اطاعت محض در برابر پروردگار - می‌رسد به این مرحله که در عین اینکه نیازمند به است، روحش از بدنش بی‌نیاز می‌شود، چطور؟ ما الآن، هم نیازمند به بدن‌مان است، هم نیازمند به روح‌مان. الآن اگر آن روح و قوه حیات ما نباشد، این بدن ما زنده نیست؛ اگر هم این بدن ما نباشد این روح ما در اینجا کاری از او ساخته نیست، نمی‌تواند کاری بکند. 🔹اما آیا همه انسانها همین جورند؟ هم بدنشان نیازمند به روح است و هم روحشان نیازمند به بدن؟ یا اینکه در نتیجه به خدا و ، می‌رسند به این حد که لااقل از بی‌نیاز می‌شود. چطور بی‌نیاز می‌شود؟ یعنی این قدرت را پیدا می‌کنند که به اصطلاح «روح» را از این «بدن» تخلیه کنند (البته در اینجا تخلیه به معنی مردن نیست)، یعنی همان را در مقابل بدن حفظ می‌کنند. 🔹در زمان خودمان، هستند چنین اشخاصی که قدرت دارند تخلیه کنند، یعنی را از منفک کنند به طوری که خودش را مسلط بر این بدن می‌بیند. بدنِ خودش را می‌بیند که در اینجا مثلاً مشغول عبادت است و خودش در جای دیگر سیر می‌کند، را دارد می‌بیند. شیخ شهاب الدین سهروردی، معروف به «شیخ اشراق» عبارتی دارد، می‌گوید ما حکیم را حکیم نمی‌شماریم، مگر آن وقتی که قدرت داشته باشد بر اینکه روح خودش را از بدنش خلع کند. 🔹 می‌گوید ما حکیم را حکیم نمی‌شماریم مگر در آن مرحله‏‌ای که برایش ملکه شده‏ باشد، یعنی هر وقت که اراده کند بتواند روح خودش را از بدنش مستقل و جدا کند. برای ما خیلی این حرفها سنگین و زیاد است. چنین چیزهایی را باور نمی‌کنیم؛ حق هم داریم باور نکنیم، برای اینکه ما خیلی از این مراحل پرت هستیم. ولی از آن بدبینی و باورنکردن‌ های خودتان کمی پایین بیایید... 📕آزادی معنوی (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ص ۶۷ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«نماز» چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید «نماز» بخوانیم؟ (بخش سوم) 🔸از آنجا که برای اهمیت زیادی در و بیان شده است، پاسخ به این سؤال که «چرا باید بخوانیم؟» نیز اهمیت زیادی دارد. در اینکه هر لازم است ساعاتی از شبانه روز را با خود راز و نیاز داشته باشد شکی نیست؛ اما ما معتقدیم بهترین روش راز و نیاز با خداوند است. ما می گوییم «نماز» ستون دين‏ و معراج افراد با ايمان است و كسى كه را ترك كند رابطه ميان او و خدا قطع مى گردد. چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد، ولى دقت در متون و اسلامى ما را به ريزه كاری هاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد: 6⃣«تکامل معنوی و اخلاقی»:  🔹 وسيله «پرورش»، «فضائل اخلاق» و «تكامل معنوى» انسان است؛ چرا كه را از جهان‌ محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مى برد، به دعوت مى كند، و با فرشتگان همصدا و همراز مى سازد. خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر مى بيند، و با او به گفتگو برمى خيزد. 🔹همچنین تكرار اين عمل در شبانه روز آن هم با تكيه روى صفات خدا، رحمانيت و رحيميت و عظمت او اثر قابل ملاحظه اى در پرورش در وجود انسان دارد. مخصوصا با كمك گرفتن از سوره‏ هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترين دعوت كننده به سوى نيكی‌ها و پاكی‌ها است. لذا در حديثى از امير مؤمنان (علیه السلام) مى خوانيم كه در فلسفه نماز فرمود: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ‏ كُلِّ تَقِي‏». [۱] ( وسيله تقرب هر پرهيزكارى به خدا است). [۲] 7⃣«تقویت روح اخلاص»:  🔹 به سایر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد، چرا كه «نماز» را زنده مى كند، زيرا مجموعه اى است از «نيت خالص» و «گفتار پاك» و «اعمال خالصانه». تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر «ساير اعمال نيك» را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقويت مى كند. لذا در حديث معروفى مى خوانيم كه امام على (علیه السلام) در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود: «اللهَ اللهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ». [۳] (خدا را خدا را درباره ، چرا كه ‏_دين‏ شما است). 🔹هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق از ميان برود، اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد؛ چنان که در حديثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانيم: «أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ‏ بِهِ‏ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِه‏». [۴] (نخستين چيزى كه در از بندگان حساب مى شود است، اگر مقبول افتاد سایر اعمال شان قبول مى شود، و اگر مردود شد ساير اعمال نيز مردود مى شود). شايد دليل اين سخن آن باشد كه رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سایر اعمال است در او زنده مى شود؛ و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مى‏ گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود. [۵] 8⃣«پاکسازی جان و جسم»:  🔹، قطع نظر از محتواى خودش، با توجه به شرایط صحت، دعوت به مى كند، چرا كه مى دانيم مكان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى كه بر آن نماز مى خواند، آبى كه با آن وضو مى گيرد و غسل مى كند، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد. كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، كم فروشى، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنا بر اين تكرار در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران. [۶] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، صالح، صبحی، انتشارات هجرت‏، قم، ۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۴۹۴، كلمات قصار ۱۳۶؛ [۲] تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۷۴ش، چ ۱۶، ج ‏۱۶، ص ۲۹۲؛ [۳] نهج البلاغه، همان، ص ۴۲۲، نامه ۴۷؛ [۴] وسائل الشيعه، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، ج ‏۴، ص ۳۴؛ [۵] تفسير نمونه، همان، ج ‏۱۶، ص ۲۹۳؛ [۶] همان منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه راهکاری را برای به دست آوردن «نشاط» در انجام کارها ارائه می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۹۷ راه به دست آوردن براى انجام كارهاى مهم زندگى را نشان داده و مى فرمايد: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ». (اين همانند تن ها، خسته و افسرده مى شوند، براى رفع ملالت و افسردگى آنها سخنان حكمت‌آميز و زيبا و ظريف انتخاب كنيد). اين يك واقعيت است كه و بر اثر كارهاى مختلف مى شوند، زيرا توان و نيروى انسان محدود است و اين محدوديت سبب خستگى جسم و جان مى گردد. 🔹اما خداى متعال كه را براى ادامه زندگى آفريده به وى قدرتى داده كه مى تواند جوششى از درون ايجاد كند و اين جوشش، نيرو و توان جديدى براى كارهاى مجدد به او بدهد. براى اين كه اين جوشش در زمان خستگى و ناتوانى شتاب گيرد بايد از استفاده كرد. تفريحات مادى و انواع ورزش ها، جسم را نيرو مى بخشد و ، لطيفه ها، مزاح ها، شعرهاى زيبا، داستان های نشاط آور و لطائف الحكم، خستگى روح را مى زدايد، و به انسان براى و اطاعت پروردگار و زندگى و تحقيق و كشف مطالب علمى نيرو مى دهد. 🔹از قديم معمول بوده كه در ميان ساعات درس، زنگ تفريح مى گذاشتند، براى اين كه خستگى و ملالت را از دانش آموز و دانشجو بگيرند. روايات، مزاح كردن را از آداب مستحبِ سفر دانسته البته مزاحى که به دور از و آلودگى به گناه باشد. مرحوم علامه طباطبايى بحر العلوم در اشعار فقهى خود مى گويد. «وَ أكْثِرِ الْمِزاحَ فِى السَّفَرِ إذا * لَمْ يَسْخَطِ الرَّبَ وَ لَمْ يَجْلِبْ أذَىً» (در سفرها زياد كن، مزاحى كه سبب خشم خدا نشود و موجب آزار كسى نگردد). 🔹اين شعر برگرفته از حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) است كه مى فرمايد: شش چيز است كه نشانه شخصيت انسان است سه چيز در حضر و سه چيز در سفر؛ سه چيز در سفر را به اين صورت بيان فرمود: «فَبَذْلُ الزّادِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمِزاحُ فِی غَيْرِ الْمَعاصی» [۱] (بخشيدنِ بخشى از زاد و توشه به ديگران و حُسن خُلق و كردن به صورتى كه موجب عصيانى نشود). اين موضوع در مورد سفر تأكيد شده؛ زيرا در گذشته، سفرها غالباً آميخته با خستگى هاى جسمى و روحى بوده و اين مزاح ها مى توانست خستگى و ملالت جسمى و روحى را برطرف سازد. 🔹ناگفته پيداست كه بايد در حد و خالى از افراط و بى بند و بارى و دور از اذيت و آزار ديگران و آنچه موجب خشم خداوند مى شود باشد. «طرائف» جمع «طريفة» به معناى هر چيز زيبا، دل انگيز و شگفتى آور است و «حِكَم» جمع «حكمت» به معناى علم و دانش و مطالب آموزنده و به معناى عقل است، بنابراين «طرائف الحكم» به معناى نكته هاى لطيف و زيبا است؛ خواه علمى باشد يا ادبى، در قالب شعر باشد يا به شكل نثر، ولى مى توان آن را به قرينه روايات و به اصطلاح از باب «تنقيح مناط» به هر گونه مزاح و سخنانى نشاط انگيز هر چند جنبه علمى نداشته باشد تعميم و تسرّى داد. 🔹در حديثى مى خوانيم كه: «گاه يك مرد عرب بيابانى خدمت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مى رسيد و هديه اى براى آن حضرت مى آورد. سپس عرض مى كرد: اى رسول خدا؟ «أعْطِنا ثَمَنَ هَدِيَّتِنا»؛ (قيمت اين هديه را لطف كنيد) پيغمبر (صلى الله عليه و آله) با شنيدن اين سخن مى خنديد و گاه هنگامى كه غمگين مى شد مى فرمود: «ما فَعَلَ الاَعْرابِىُ لَيْتَهُ أَتَانَا» [۲] (آن مرد اعرابى كجاست؟ اى كاش! سراغ ما مى آمد). بار ديگر تأكيد مى كنيم كه نبايد براى رفع خستگى آلوده به شد، آنگونه كه در دنياى امروز معمول است كه هرگونه سرگرمى سالم و ناسالم را براى رفع خستگى مى پسندند؛ بلكه بايد و را در آن رعايت كرد. 🔹اين سخن را با شعرى كه ابن ابى الحديد در شرح اين كلام حكمت آميز مولا آورده پايان مى دهيم: «أفِدْ طَبْعَكَ الْمَكْدُودَ بِالْجِدِّ راحةً * تَجَمُّ وَ عَلِّلْهُ بِشَىء مِنَ الْمَزْحِ - وَ لكِنْ إذا أعْطَيْتَهُ ذكَ فَلْيَكُنْ * بِمَقْدارِ ما يُعْطَى الطَّعامُ مِنَ الْمِلْحِ». [۳] (طبع فرسوده و خسته خود را راحتى ببخش تا راحت پذيرد و به وسيله چيزى از آن را درمان كن ولى هنگامى كه اين فرصت را به طبع خود دادى بايد به مقدار نمكى باشد كه در طعام مى ريزند [كه اگر بيش از حد باشد طعام را شور و غير قابل استفاده مى كند]). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۵۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«خانواده» کانون محبت و رحمت 🔸نهاد از جمله مهم‌ترین و اصلی ترین ارکان تشکیل دهنده به حساب می آید، که در از جایگاه و قداست خاصی برخوردار است، بطوری که هیچ نهاد دیگری با آن قابل مقایسه نیست. در حدیثی از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «ما بُنِيَ فی الإسلامِ بِناءٌ أحَبَّ إلى اللهِ عزّ و جلّ، و أعَزَّ مِنَ التَّزويجِ» [۱] (در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از باشد). 💠هدف از تشکیل خانواده 🔹در نگاه کسانی که برای بنیاد مقدس ارزش و قداستی قائل نیستند، تشکیل خانواده صرفاً در جهت تمتعات جنسی خلاصه می‌شود. بینش ضعیف و نگاه مادی و غیر دینی و عاطفی این دسته از افراد نوعاً باعث می‌شود هیچگاه لذت و بهره‌ای از این نداشته باشند. در منطق «قرآن» و «روایات اسلامی» دارای حکمت و دلایل متعدد روانی، ‌اجتماعی ‌و دینی است. 1⃣آرامش، نیاز فطری هر انسان 🔹یکی از مهم‌ترین نیازهایی که هر انسانی در زندگی خود به دنبال آن می‌گردد، نیاز به و است. خداوند متعال در آیات متعددی راه رسیدن به این نیاز فطری را بیان فرموده است، از جمله اینکه در منطق یکی از راه‌های که را به طور نسبی به آرامش می‌رساند تشکیل نهاد است. در این خصوص خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» [۲] (و از نشانه ‏هاى او اينكه از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان يابيد، و در ميانتان و قرار داد؛ در اين نشانه ‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏ كنند!). 🔹این آیه شریفه به چند نکته ارزشمند مهم و ارزشمند اشاره دارد: الف: ، کانون آرامش:‌ «أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» (از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان يابيد). خداوند متعال را «محل آرامش» برای زوجین قرار داده است، از این رو کسانی که طالب آرامش هستند، لازم است از این نکته قرآنی غفلت نورزند. ب: ، کانون محبت و رحمت: «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة»ً (و در ميان‌تان و قرار داد). خداوند متعال به طور طبیعی پیمان را عامل پیدایش مودت و رحمت قرار داده است، از این رو کسانی که طالب آرامش هستند لازم است از این نکته قرآنی نیز غفلت نورزند. 2⃣سازندگی اجتماعی 🔹یکی از مهم‌ترین کاربردهای تشکیل ، «تقویت فضایل اخلاقی» در جهت دستیابی به و حذف بزه‌های اخلاقی مرتبط با بنیاد خانواده است. خطری که جامعه کنونی را تهدید میکند، از کانون خانواده است؛ چرا که و غیر اسلامی، قداست خانواده و پایبندی به ارزش های خانواده را مانعی اساسی در جهت خواسته های نامشروع خود می‌داند، از این رو برای رسیدن به آن خود به دنبال حذف فرهنگ زندگی خانوادگی و تبلیغ زندگی‌های فردی و همجنس گراست. [۳] 3⃣تقویت و فضائل اخلاقی 🔹از جمله کاربردهای تشکیل خانواده تقویت در بستر خانواده است. از جمله مهم‌ترین عوامل تاثیر گذار در بارور سازی فضائل و کمالات اخلاقی است. «تشکیل خانواده» زمینه را برای پایبندی به فراهم می‌کند. برآورده شدن بسیاری از نیازهای جسمی و عاطفی در این محیط برآورده می‌شود؛‌ نیازهای ارزشمندی که اگر در محیط خانوده مورد توجه قرار نگیرد، زمینه را برای بروز مشکلاتی فراهم میکند. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، ج١٠٣، ص٢٢٢ ح٤٠ [۲] سوره روم، آيه ۲۱ [۳] تحکیم خانواده از نگاه قرآن، محمدی ری شهری، ص۱۲ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قوای نفسانی (بخش اول) 🔸 دارای قوای سه گانه ، و است، که هر يک تأمين بخشی از نيازهای انسان را بر عهده دارند. همه قوای بشری برای حکمت و غرض و هدفی آفريده شده اند و هر کدام سهم بسزايی برای رساندن به کمال مطلوبش دارند؛ آنچه مهم است «جهت دادن» و «تربيت کردن» و «شکوفا نمودن» اين قواست، به گونه ای که هر کدام نقش خود را به شکل بايسته و شايسته در ترقی و تعالی انسان ايفا کنند. در زير به تعريف و نيز بيان حالت اعتدال و افراط و تفريط هر يک از اين قوا می‌پردازيم. 💠«قوه شهويه» 🔹در حقيقت، اين قوه، عهده دار برای انسان است که به آن نيز گفته ميشود، و مبدأ امور شهوانی است و اشتياق لذت بردن از خوردنی‌ها و آشاميدنی‌ها و امور جنسی را دارد. فايده اين قوه، حفظ و ادامه حيات بدن است که وسيله تحصيل کمال برای نفس می‌باشد؛ و در صورتی که به درستی از اين قوه استفاده شود و افراط و تفريط در آن صورت نگيرد، فضيلتی به نام از آن به وجود می آيد که به تعبير فيلسوفان و عالمان اخلاقی، يکی از چهار جنس فضيلت شمرده می شود. [۱] 💠«قوه غضبيه» 🔹وظيفه و مسئوليت اين قوه، از انسان است و به اعتباری، به آن نيز می‌گويند که مبدأ غضب و دليری و اقدام بر اعمال و شوق تسلّط و تصرّف، برتری و رسيدن به جاه بيشتر است. فايده اين قوه اين است که زياده روی، تندی قوای شهوی و شيطانی را در هم می‌شکند، و در صورتی که در جای خود از آن استفاده گردد و افراط و تفريطی در آن صورت نپذيرد، فضيلت از آن پديد می آيد و اگر به شکل افراط و زياده روی مورد بهره برداری قرار گيرد، رذيلت تهوّر و از آن به وجود می آيد، و اگر هيچ کارکردی نداشته باشد و در آن تفريط شود، رذيلت از آن پديد می آيد. [۲] 💠«قوای عاقله» 🔹همان و ادراک است که به آن و فرشته‌ای نيز می‌گويند که مبدأ ادراک حقايق و جدايی بين نيکی ها و بدی هاست، و نيز را به فرمان می‌دهد و از بر حذر می‌دارد، و در صورتی انسان به سمت و پيش می‌رود که به امر و نهی عمل نمايد. فايده اين قوه اين است که را ادراک ميکند و آدمی را به کارهای نيک فرمان ميدهد و از صفات زشت باز می‌دارد. [۳] 🔹در صورتی که از اين قوه به صورت صحيح و معتدل بهره برداری شود فضيلت از آن به وجود می آيد؛ اما هنگامی که و زياده روی در آن صورت گيرد، رذيلت و را به دنبال خواهد داشت. چنين شخصی در اين حالت در تمام امور، حتی يقينيات و امور ضروری نيز شک و ترديد می‌کند و در شک خود باقی می‌ماند؛ چنان که در تفريط و کوتاهی نسبت به آن قوه، رذيلت ديگری به نام «غباوت» و پديد خواهد آمد که اساس و پايه بسياری از زشتی ها، نزاع ها و اختلافات می‌گردد. [۴] 🔹در برابر آن وجود دارد که از به دست می آيد، به هر حال از قوه عامله نيز، مانند عاقله، در صورتی که به اعتدال از آن بهره گرفته شود، فضيلت ، و افراط و تفريط در آن، دو رذيلت و (ظلم پذيری) را به وجود می آورد. [۵] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] گزيده کتاب جامع السعادات (ترجمه سيد جلال الدين مجتبوی) ص ۱۷۴ ـ ۲۴۴ [۲] همان، ص ۱۰۳ ـ ۱۷۳ [۳] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱ [۴] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱ [۵] همان، ص ۵۲ ـ ۶۳ نویسنده: رضا رمضانی (اخلاق و عرفان)، ص ۷۴ - ۷۸ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۵۷ نهج البلاغه درباره «مرگ» و «قبر» چه فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۵۷ «نهج البلاغه» از و سخن می گوید؛ «مرگ» و «قبرى» كه توجّه به آن، را بيدار و را هوشيار مى كند؛ مى فرمايد: «وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، يَذْهَبُ الْيَوْمُ بِمَا فِيهِ، وَ يَجِيءُ الْغَدُ لَاحِقاً بِهِ». (فردا به امروز نزديك است، امروز آنچه را در آن است با خود مى برد و فردا پشت سر آن فرا مى رسد [و به اين ترتيب، عمر به سرعت سپرى مى شود]). 🔹منظور از «فردا»، فرداى مرگ و است كه اگر آن را دور پندارد، در گرداب فرو مى رود، و هنگامى كه آن را نزديك ببيند «مراقب‌ اعمال‌ خويش» و «تسويه حساب و اداى حقوق» و «توبه از گناهان» مى شود، و به راستى «پايان عمر» دور نيست، حتى اگر انسان عمر طبيعى طولانى كند؛ چرا كه سال و ماه به سرعت می‌گذرد و كودكان، جوان و جوانان پير می‌شوند؛ ضمن اينكه حوادث غير منتظره، طوفان بلاها و بيماری ها همواره در كمين عمرند و گاه در يك چشم بر هم زدن همه چيز پايان مى يابد. 🔹بعضى از شارحان «نهج البلاغه»، «غد» را در عبارت بالا به معناى فرداى تفسير كرده اند؛ گرچه آن هم نزديك است، ولى با توجه به جمله هاى بعد كه سخن از قبر است، معناى اوّل صحيح تر به نظر مى رسد. سپس همگان را به تنهايى در توجه مى دهد و مى فرمايد: «فَكَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْكُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْأَرْضِ مَنْزِلَ وَحْدَتِهِ، وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ، فَيَا لَهُ مِنْ بَيْتِ وَحْدَةٍ، وَ مَنْزِلِ وَحْشَةٍ، وَ مُفْرَدِ غُرْبَةٍ!». (گويى هر يك از شما به سر منزل تنهايى و حفره گور خويش رسيده است، اى واى از آن خانه تنهايى و منزلگاه وحشت و جايگاه غربت). 🔹آرى، انسانى كه يك ساعت تنهايى را به آسانى تحمل نمى كرد و هميشه در جمع دوستان و بستگان و ياران مى زيست، هنگامى كه چشم از اين دنيا مى پوشد از همه دوستان و ياران و خويشان براى هميشه فاصله مى گيرد و در گورى سرد و تاريك و وحشتناك در تنهايى مطلق گرفتار مى شود و چه سخت و دردناك است؛ مگر اين كه توفيق يابد ياران جديدى از ميان اعمال صالح خود و فرشتگان پروردگار برگزيند و او روضه اى از رياض جنّت و باغى از باغ هاى بهشت شود؛ نه حفره اى از حفره هاى جهنّم. 🔹در حديثى از «امام صادق» (علیه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ لِلْقَبْرِ كَلَاماً فِي كُلِّ يَوْمٍ يَقُولُ: أَنَا بَيْتُ الْغُرْبَةِ، أَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ، أَنَا بَيْتُ الدُّودِ، أَنَا الْقَبْرُ، أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ». [۱] (، هر روز اين سخن را تكرار مى كند: من خانه غربت، خانه وحشت، خانه حشرات، خانه قبرم. من باغى از باغ هاى بهشت يا حفره اى از حفره هاى دوزخ هستم). پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ‏۳، ص ۲۴۲ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۱۸۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«عفت نفس» چگونه به دست می آید؟ (بخش سوم) 🔸 نقطه مقابل «شکم پرستى و شهوت پرستى»، و صفتی است که باعث حفظ در «نیروی شهوت» در انسان می‌شود. «عفت» به معنای دور داشتن خود در صحنه عمل و رفتار، از هرگونه و است. از «بزرگترین فضایل انسانى» است و هیچ کس در «سیر الى الله»، بدون داشتن «عفت» به جایى نمى رسد. 💠اقدامات لازم برای تزکیه نفس و دوری از گناه (۲) 4⃣«ترک معاشرت با بدان» 🔹 موجودی است و مقلد. بسیاری از «صفات» و «آداب» و «رفتارش» را از انسان های دیگری که با آنها در ارتباط است، فرا می‌گیرد. مخصوصاً تأثیر شگرفی بر نفس و رفتار انسان می‌گذارند. بنابراین تا جایی که امکان دارد با افرادی که نفس های خود را آلوده کرده اند، کمتر معاشرت کند. (علیه السلام) می‌فرماید: «از دوستی با جداً اجتناب کنید، زیرا شرّ به شرّ ملحق خواهد شد». [۱] حضرت همچنین می‌فرماید: «از همنشینی با جداً اجتناب کن که همنشینِ خود را به هلاکت می‌رساند، و به آبرویش لطمه می‌زند». [۲] 5⃣«مشارطه» 🔹در اوّل‌ روز انسان‌ با خود کند که‌ امروز بر خلاف‌ امر الهی‌ رفتار نکند. 6⃣«مراقبه‌» 🔹 در طول‌ روز اعمال‌ خود باشد. این‌ مرحله‌ از مهم‌ترین عوامل «رشد» و «تربیت نفس» و «دوری از گناه» به‌ شمار می‌رود. بر این‌ نکته‌ تأکید دارد که‌ بر «احوال‌» و «اعمال‌» شما نظارت‌ دارد: «...إِنَّ اللهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا» [۳] (...که مراقب اعمال شماست). کسی‌ که‌ از آیه‌ فوق‌ درس‌ گرفته‌ باشد، همواره‌ را ناظر بر کارهای‌ خود می‌داند و از و اجتناب‌ می‌وزرد و این امر سبب رشد و «بالندگی نفس» می‌گردد و در این مسیر خواهد ورزید. 7⃣«محاسبه‌» 🔹برای‌ لازم‌ است‌ از اعمال‌ روزانه‌ به‌ عمل‌ آید. (عليه السلام) می‌فرماید: «هرکس‌ خود را به‌ بکشد، بر عیوبش‌ واقف‌ می‌گردد و به‌ گناهانش‌ پی‌ می‌برد، پس‌ از گناهانش‌ می‌کند و عیوبش‌ را اصلاح‌ می‌نماید». [۴] و اگر این و اعمالی که را که انجام داده است را در جایی ثبت کند و هر شب به آن رسیدگی کند، خواهد فهمید بعد از چند روزی که چه گناهی را بیشتر مرتکب شده است، و «نقطه قوت و ضعف نفس» خویش را بهتر می‌داند و برای رفع آن موفق تر می‌تواند عمل کند، و این نکته در بسیار موثر است و یک خودآگاهی روشنی، فرد، نسبت به خود پیدا می‌کند. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] غررالحکم، ص ۱۴۷ [۲] غررالحکم، ص ۱۴۲ [۳] سوره نساء، آیه ۱ [۴] مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۵۴ منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«انسان شناسی» چه جایگاهی در شناخت معنا و مفهوم «آزادی» دارد؟ 🔹 نیز همانند هستی شناسی در مقوله تأثیرگذار است. اگر جهان هستی را مخلوق اراده دانستیم که افعالش هدفمند است، نیز که جزئی از جهان هستی است دارای هدفی خواهد بود. همان گونه که بر هدفمندی جهان تأکید می نماید، بر بیهوده نبودن نیز تأکید می ورزد. خداوند متعال در این رابطه می فرماید: «أَ یحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یتْرَکَ سُدی». [۱] (آیا گمان می کند که او را به حال خود رها کرده ایم؟!). 🔹و نیز می فرماید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً». [۲] (آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم؟). این آیات، را هدفدار معرفی می کند و به «انسان ها» متذکّر می شود که برای رسیدن به مقصدی آفریده شده است. بدون شک در صورت هدفداری حیات انسانی، هم باید برای دستیابی به آن هدف مرزبندی و طراحی گردد. 🔹از سوی دیگر، از دیدگاه اسلام، علاوه بر «جسم»، دارای «روح» نیز هست. خداوند متعال می فرماید: «ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ». [۳] (سپس [اندام] او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید). همچنین در فرهنگ اسلامی، اصالت از آن است که می تواند را به مرز «تقوا» یا «پلیدی» نزدیک کند. قرآن در این باره می فرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها • فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها». [۴] (و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [آفریده و] منظّم ساخته • پس پلیدکاری و پرهیزکاری اش را به آن آموخت). 🔹بنابراین، کمال و غایت آدمی، در ارتباط با او است. در فرهنگ اسلامی فلسفه خلقت انسان، «خلیفه الهی شدن» او است؛ یعنی خداوند را آفرید تا به مقام و منزلت که به واسطه قرب الهی است، نایل شود؛ زیرا کسی می تواند «خلیفه الله» باشد که بیش از دیگران با خداوند سنخیت و ارتباط داشته و بیشتر بتواند جلوه گاه باشد. در واقع «منزلت خلیفه اللهی» آن است که چنان رشد و کمال یابد که به لحاظ نظری و عملی به نایل آید. از این رو در فرهنگ قرآنی، انسان هایی موفق‌اند که به قرب الهی نایل آمده اند. 🔹همچنین خداوند متعال در آیه دیگر می فرماید: «وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ • أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ». [۵] (و [سومین گروه] پیشی گیرندگان [به اعمال نیک] که پیشی گیرندگان [به رحمت و آمرزش] اند • آنان به حقیقت مقربان درگاهند). حال اگر غایت و هدف انسان «قرب به خدا» است، نه فرو رفتن در مادیات، بدون شک نیز باید در این جهت قرار گیرد تا تأمین کننده هدف انسان باشد. لذا می توان گفت که از دیدگاه اسلام، وسیله ای است برای دستیابی انسان به ، بر خلاف مکاتب بشری که آزادی را یک هدف به شمار می آورند. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره قیامت، آیه ۳۶. [۲] همان، سوره مومنون، آیه ۱۱۵. [۳] همان، سوره سجده، آیه ۹. [۴] همان، سوره شمس، آیه ۷ و ۸. [۵] همان، سوره واقعه، آیه ۱۰ و ۱۱. 📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ش، چ ۳، ص ۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا تربیت خانوادگی و وراثت در شکل گیری اخلاق انسان موثر است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸بى شك نخستين مدرسه هر انسانى دامان و آغوش اوست، و در همين جا است كه نخستين درسهاى «فضيلت» يا «رذيلت» را مى آموزد؛ و اگر مفهوم را اعم از «تكوينى» و «تشريعى» در نظر بگيريم نخستين مدرسه، رحم مادر و صلب پدر است كه آثار خود را بطور غيرمستقيم در وجود مى گذارد، و زمينه ها را براى و آماده مى سازد. در احاديث اسلامى تعبيرات بسيار لطيف و دقيقى در اين قسمت وارد شده كه به بخشى از آن ذيلاً اشاره مى شود: 7⃣در حديثی پيامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌ فرماید: «ما نَحَلَ والِدٌ وَلَدَهُ اَفْضَلَ مِنْ اَدَب حَسَن». [۱] (بهترين بخششى يا ميراثى كه براى فرزندش مى گذارد، همان و است). 8⃣امام سجّاد (عليه السلام) در همين زمينه تعبير رسایی فرموده است؛ حضرت ميفرمايد: «وَ اِنَّكَ مَسُؤُولٌ عَمّا وَلِّيْتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الاَْدَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلى رَبّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَة لَهُ عَلى طاعَتِهِ». [۲] (تو در برابر آنچه ولايتش برعهده تو گذارده شده است [از خانواده و فرزندان] مسئول هستى نسبت به تربيت‌ نيكوی‌ آنها و هدايت به سوى پروردگار و اعانت او بر اطاعتش). 9⃣اميرالمؤمنين (عليه السلام) در يكى از كلمات خود تعبيرى دارد كه نشان مى دهد خُلق و خوى ميراثى است كه به مى رسد؛ حضرت ميفرمايد: «خَيْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ اَلاَْبْناءَ اَلاَْدَبَ». [۳] (بهترين چيزى كه براى فرزندان خود به ارث مى نهند ادب و تربيت صحيح و فضائل اخلاقى است). 🔟امام على (عليه السلام) در نهج البلاغه، به هنگام شرح شخصيّت و بيان موقعيّت خود براى ناآگاهانى كه او را با ديگران مقايسه مى كردند مى فرمايد: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعى مِنْ رَسُولِ اللهِ بِالْقِرابَةِ الْقَريبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصيصَةِ وَضَعَنى فى حِجْرِهِ وَ اَنَا وَليدٌ يَضُمُّنى اِلَى صَدْرِهِ ... يَرْفَعُ لى كُلَّ يَوْم عَلَماً مِنْ اَخْلاقِهِ وَ يَأمُرُنى بِالاِْقتِداءِ». (شما قرابت و نزديكى مرا با و منزلت خاصّم را نزد آن حضرت به خوبى مى دانيد؛ كودك خردسالى بودم مرا در دامان خود مى نشاند و به سينه اش مى چسباند... او هر روز براى من پرچمى از خود مى افراشت و مرا امر مى كرد كه به او اقتدا كنم و اين خلق‌ و خوى من زائيده آن تربيت است). 🔹جالب اينكه امام در لابه‌لاى همين سخن، هنگامى كه از خلق‌ و خوى‌ پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بحث مى كند، چنين مى فرمايد: «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اَن كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَك مِن ملائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمكارِمِ وَ مَحاسِنَ اَخْلاقِ الْعالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهارَهُ». [۴] (از همان زمان كه از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگان خويش را مأمور ساخت تا شب و روز وى را به راه هاى و صفات نيك جهان سوق دهد). 🔹بنابراين (صلی الله علیه و آله) خود نيز از تربيت يافتگان فرشتگان بود. درست است كه اخلاق و صفات روحى اعم از خوب و بد، از درون او برمی‌خیزد و با اراده او شكل مى گيرد، ولى انكار نمى توان كرد كه زمينه هاى متعدّدى براى شكل گيرى اخلاق خوب و بد وجود دارد، كه يكى از آنها از پدر و مادر و همچنين است؛ 🔹و اين مسأله قطع نظر از تحليل هاى علمى و منطقى، شواهد عينى و تجربى فراوان دارد كه قابل انكار نيست. به همين دليل براى ساختن فرد يا جامعه آراسته به زيورهاى اخلاقى، بايد به مسأله و تربيت هايى كه از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر مى بينند توجّه داشت و اهمّيّت اين دوران در ساختار شخصيّت انسانها را هرگز فراموش نكرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج ۱۶، ص ۶۲۴. [۲] بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۶، باب ۱. [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، ص ۳۵۹، ح ۸۸. [۴] نهج البلاغة (صبحی صالح)، شريف الرضى، فيض الإسلام‏، ص ۳۰۰، خ ۱۹۲ (خطبه قاصعه). 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، چ اول، ج ۱، ص ۱۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه قرآن و روايات چگونه می توان ثابت کرد «انسان» دو جنبه «جسمانی» و «روحانی» دارد و منحصر به جسم و مادّه نیست؟ 🔹 يكى از مسائلى است كه از ديرباز فكر بشر را به خود مشغول ساخته است. توجّه به اين مسئله باعث شده كه موضوع «روحانيّت انسان» در فلسفه، فرهنگ و هنر نيز جایگاه خاصى پيدا كند. همچنين در و بارها بدان اشاره شده و در نيز اين مسئله مطرح بوده است. در اينجا به گوشه اى از آنچه در «قرآن» و «حديث» در اين باره آمده است، مى پردازيم. موجودى دو جانبه است كه در ميانه دو و قرار دارد و داراى و است. از جانب «روح»، متعالى است و دست بر آسمان دارد و از سوى «جسم»، متسافل است و بر زمين دست نهاده است. 🔹قرآن پس‌از آنكه مراحل آفرينش انسان را ـ در دوران جنينى ـ وصف مى كند، در مراحل پى در پى او را به جايى مى رساند كه از جهان مادّه فراتر رفته و در او دميده مى شود: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّكِينٍ - ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً...». [۱] (و ما را از عصاره اى از گِل آفریدیم - سپس او را نطفه‌اى در قرارگاهِ مطمئن [رَحِم] قرار دادیم - سپس نطفه را بصورت علقه [خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [چیزى شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را به صورت استخوان هایى درآوردیم؛ و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم...». 🔹قرآن تا اينجا مراحل وجود مادّى انسان را مطرح مى كند، آن‌ گاه مى‌ فرمايد: «...ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ». [۲] (...سپس آن را بخشیدیم؛ پس بزرگ و پر برکت است خدایى که بهترین آفرینندگان است!). اين آفرينش ديگر، همان است كه پس از گذشت چهار ماه ـ دوران جنين ـ بر او دميده مى شود. در آيه ديگرى نيز به اين دو مرحله آفرينش اشاره شده است: «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ...». [۳] ( را از گِل آغاز کرد - سپس نسل او را از عصاره اى از آب ناچیز و بى قدر آفرید - سپس [اندام] او را نظام بخشید و از [روحى شریف و برجسته] در وى دمید...». 🔹نكته جالب در اين آيه آن است كه دميده شده در انسان از سِنخ معرفى مى شود، «مِن رُّوحِهِ» و به خود نسبت داده مى شود و نشان مى دهد كه روح فراتر از سنخ است. امام صادق (علیه السلام) در اين زمينه مى فرمايد: «إِنَّ اللهَ خَلَقَ خَلْقاً وَ خَلَقَ رُوحاً ثُمَّ أَمَرَ مَلَكاً فَنَفَخَ فِيه...». [۴] (خداوند آفريده‌اى آفريد و آفريد، سپس فرشته اى را دستور داد تا را در آفريده بدمد...». 🔹 از ديدگاه «قرآن» آفريده اى است كه از و به وجود آمده است؛ ابتدا كالبدى آفريده شده و سپس روان جاويد در آن دميده شده است. از ديدگاه فلسفه، يك موجود مادّى محض نيست. يعنى انسان به همين كه از گوشت و پوست و استخوان و عضلات تشكيل يافته است منحصر نمى شود، بلكه دارد كه او را در مرتبه اى فراتر از جهان مادّه قرار مى دهد، و از چارچوپ جسمانى محض خارج مى كند. [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره مؤمنون، آیات ۱۲ الی ۱۴ [۲] همان، آيه ۱۴ [۳] سوره سجده، آیات ۷ الی ۹ 📕علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، ۱۳۸۱ش، ص ۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار تربیتی «نماز» (بخش سیزدهم) 🔸، یکی از «فروع دین اسلام» بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود، و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود، به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد. 3⃣1⃣تقویت مسئولیت اجتماعی 🔹، موجودی مدنی‌الطبع است و ذاتاً گرایش به ارتباط‌ های اجتماعی دارد. جوهره تعالیم دین نیز، ناظر به پرورش ابعاد فردی و اجتماعی انسان، هر دو می‌باشد. بر این اساس که علم و نشانه دین است، لزوماً باید با مسائل مهم اجتماعی نظیر مسئولیت‌ پذیری ارتباطی معنادار داشته باشد. شاید اینگونه بتوان تعبیر و تبیین نمود که با حفظ شرایط آن، موجب لطافت روح و دقت دل و تیزی احساسات می‌شود. 🔹راز و نیاز با خدا در روح و روان آدمی، تاثیرات، همچون حساس‌ شدن نسبت به عالم هستی و احساس همنوایی با دیگران ایجاد می‌کند و در نتیجه آمادگی لازم برای احساس وظیفه و مسئولیت نسبت به دیگران، به وجود می‌آورد و محرکی برای رسیدگی به دردها و رنج‌های مجرمین می‌شود. 🔹اهمیتی که در سفارشات معصومین (علیهم‌السّلام) یافته است، شاید از آن رو می‌باشد که علاوه بر عبادات و انجام تکالیف الهی، مردم به دردها و رنج‌های یکدیگر آگاه شده و می‌توانند در رفع آنها بکوشند. «در روایت آمده است که: (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌) به مشغول بود؛ چون صدای گریه طفلی به گوشش رسید، نماز را زودتر به پایان برد (تا مادر آن کودک که در نماز جماعت حاضر بوده، سراغ فرزندش رود و او را آرام کند) .[۱] 🔹اهمیت توجه به مردم و رنج‌هایشان از اینجا، آشکار می‌شود که (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌) نمازی را که ستون دین است و جان پاک ایشان، مشتاق آن بوده، کوتاه می‌کنند تا مادری به طفل گریان خود رسیدگی کند و مانع رنج بیشتر او شود و این امر خود نشات گرفته از توجه به روح و معنای نماز می‌باشد. ... پی نوشت: [۱] دیلمی، حسین، هزار و یک نکته درباره نماز، ص۲۲۱ منبع: ویکی فقه @tabyinchannel