eitaa logo
پیوندخوبان
202 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
5هزار ویدیو
89 فایل
ترویج فرهنگ مهدویت وخدمت به استان قدس مهدوی
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در دوران حكومت خود چه خدماتی به مسلمين ارائه کرده اند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۹ به گوشه اى از «خدماتش به و كسانى كه تحت حكومت او مى زيستند» اشاره مى كند و آن را در چهار جمله بيان مى دارد و مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ». (به يقين، وظيفه را در مورد شما به كار بستم). منظور از «حُسن جوار» اين است كه انسان، در برابر معاشران و دوستان همزيستى مسالمت آميز و توأم با ادب و احترام و خوشرفتارى و تحمل ناملايمات داشته باشد؛ به گونه اى كه از حضور او در جمع‌شان احساس آرامش و خوشوقتى كنند. 🔹بررسى تاريخ زندگانى (عليه السلام) به خصوص در ، نشان مى دهد كه در همه جا با مهر و محبّت با رفتار مى كرد؛ حتى خانه هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سركشى مى نمود و با دست خود، آنها را تغذيه مى كرد؛ يتيمان را نوازش مى داد؛ بيوه زنان را تسليت مى گفت؛ با رنجوران همدردى مى كرد؛ با مخالفان مُدارا مى نمود و با دوستان، نهايت محبّت را مبذول مى داشت. 🔹به عكسِ دوران كه با نهايت خشونت با مردم رفتار مى كردند، حتى بر بزرگان اسلام، همچون ابوذر، عمّار ياسر و عبدالله‌ بن‌ مسعود رحم نكردند، و همان گونه كه مى دانيم ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد كردند، که در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمار ياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى هاى موجود در زمان عثمان چنان زدند كه به فتق مبتلا شد و يكى از دنده هايش شكست، و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين كوبيدند كه بدنش ناقص شد و بعضى گفته اند: همين امر باعث مرگ او شد. 🔹اگر (عليه السلام) حتى برادرش را با ديگران در سهم كاملا يكسان مى شمرد، اطرافيان عثمان، چنان بر اموال بيت المال چنگ انداخته بودند كه مردم، عراق را بستان قريش و بنى اميّه مى ناميدند. [۱] در دوّمين خدمت خود به مردم مى فرمايد: «وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِی مِنْ وَرَائِكُمْ». (من در پشت سر نيز به از شما پرداختم). اشاره به اين كه شما را در مسير و بندگى خدا از وسوسه هاى جنّ و اِنس حفظ كردم، و در برابر گزند از شما نگهدارى نمودم. 🔹و در سوّمين و چهارمين خدمت به آزاد ساختن مردم از بند ذلّت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى فرمايد: «وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ، وَ حَلَقِ الضَّيْمِ». (و شما را از بند و حلقه هاى زنجيرِ آزاد كردم). چرا كه در دوران حكومت و سيطره و بر حكومت اسلامى، دامنه و در همه جا گسترده بود، و كسى جز آن گروهِ خودكامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت، (عليه السلام) آنها را از اين حكومتِ خودكامه فاميلى و قبيلگى كه به دست افرادی شرور همچون بنى مروان و بنى اميّه اداره مى شد، رهايى بخشيد. 🔹و در پايان اين سخن به نكته لطيفى اشاره مى كند كه اين نه به جهت و شايسته شما در برابر من است؛ بلكه: «شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ، وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ، مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» (همه اينها براى سپاس فراوانِ من در برابر نيكىِ اندكى از سوى شما و چشم‌پوشى از بدى‌هاى فراوانى بود كه نسبت به من انجام داديد؛ بدى هاى آشكارى كه چشم، آن را مى ديد و بدن، آن را لمس مى كرد). 🔹در حقيقت، منظور اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين است كه شما خدمتى به من نكرديد كه خدمات من براى شكرگزارى آن باشد، بلكه مشكلات و دردسرهايى كه براى من آفريديد بسيار زياد است؛ اگر من به شما كردم براى خدا و اداى‌ بوده است. بنابراین، «الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به و و هاى مردم در برابر امام (عليه السلام) است. 🔹شبيه همين معنا در خطبه هاى ديگر «نهج البلاغه» به چشم مى خورد. در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي‏». (همواره امت‌ها از ظلم زمامدارشان در وحشت بوده اند، ولى من از ظلم پيروانم بيمناكم). پی نوشت: [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، انتشارات آية الله مرعشي نجفي‏، ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۲، ص ۱۲۹ (از قول «سعيد بن عاص» فرماندار كوفه از جانب عثمان) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) برای مقابله و جنگ با اصحاب «جمل» چگونه استدلال می نمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در پایان خطبه ۱۷۲ پس از اشاره به جنایات در بصره چنين مى فرمايد: «فَوَاللهِ لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلاً وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ، بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ، لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا، وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ!». 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (به خدا قسم، حتى اگر يك تن از را به عمد و بى هيچ جرمى كشته بودند، قتل همه آن لشكر بر من روا بود؛ زيرا همه آنان در كشتن آن مرد حاضر بوده اند و كشتن او را نشمرده اند و به دست و زبان ياريش نكرده اند [و به اين ترتيب، همدستِ مفسدان‌ فى‌ الارض بودند] و حال آنكه، از به شماره سپاهيانى كه به شهر داخل كرده بودند، كرده اند.). 🔹در اينجا پرسش و پاسخى از سوى شارحان «نهج البلاغه» مطرح شده و آن اینکه: چگونه (علیه السلام) مى فرمايد: اگر آنها حتى يك نفر را مى كشتند قتل‌ تمام‌ لشكرشان جايز بود، تا چه رسد به اين كه به تعداد خودشان از بى گناه كشتند. اين نابرابرى را با چه عنوانى از عناوين فقهى مى توان تفسير كرد؟ در اينجا در مجموع چهار جواب به اين سؤال داده شده است كه عبارتند از: 1⃣بعضى پاسخ گفته اند: آنها عملا نشان دادند كه را مباح مى شمرند و اين نوعى انكار است و به اين ترتيب مى شوند. 2⃣برخى گفته اند: كشتن آنها به دليل بوده است؛ زيرا اگر نهى از منكر هيچ راهى جز اين نداشته باشد، مجاز است. 3⃣سوّمين و بهترين جواب اين است كه آنها مصداق بودند؛ چرا كه لشكرى به راه انداختند و خود را شكستند و در بخشى از كشور اسلام، به راه انداختند؛ بنابراين داخل در آيه شريفه مى شوند كه: «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا...». [۱] و اگر (عليه السلام) مى فرمايد: گناه آنها اين بود كه در برابر فجايع آنان سكوت كردند و در واقع مقدمه اى است براى اثبات و مفسد بودن آنها. 4⃣پاسخ چهارمى نيز در اينجا مطابق مذهب پيروان اهل بيت (عليهم السلام) وجود دارد و آن اينكه هر كس بر (عليه السلام) و بر ضدّ خروج كند، است؛ همان گونه كه «خواجه نصير الدين طوسى» در «تجريد العقائد» [۲] مى گويد: «و محاربوا عَلِىٍّ كَفَرَةٌ» (كسانى كه با (عليه السلام) به جنگ برخيزند )؛ زيرا مى دانيم (صلى الله عليه و آله) به (عليه السلام) خطاب كرده، فرمود: «حَرْبُكَ حَرْبِي»؛ [۲] (جنگ با تو جنگ با من است). 🔹در اينجا پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر همه آنها مستحق قتل بودند ـ به سبب اينكه گروهى از مسلمين را حتّى قبل از جنگ كشتند ـ چرا (عليه السلام) بعد از پيروزى، تمام همدستان و را قصاص نفرمود؟ حتى به حكم محاربه با امام مسلمين و قيام بر ضدّ و ايجاد فساد در زمين مستحق قتل بود؛ ولى چنان كه مى دانيم اميرالمؤمنين (عليه السلام) او را با احترام به مدينه بازگرداند؟ 🔹پاسخ اين پرسش روشن است و آن اينكه اوضاع به قدرى طوفانى و شرايط بحرانى بود كه اگر امام (عليه السلام) دست به چنين كارى مى زد، به آسانى مى توانستند توده هاى را بر ضدّ او بشورانند؛ لذا در نقلى از عمروعاص مى خوانيم كه به عايشه گفت: «اى كاش در روز كشته شده بودى!» عايشه به او گفت: «بى پدر چرا؟» عمرو گفت: «تو از دنيا مى رفتى و وارد بهشت مى شدى! و ما كشتن‌ تو را بزرگترين دستاويز بر ضدّ قرار مى داديم». [۳] به هر حال، اين افتخارى است براى (عليه السلام) كه از باقيماندگان صرف نظر كرد و با اين كار خود، را نجات داد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۹۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«نماز» چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید «نماز» بخوانیم؟ (بخش سوم) 🔸از آنجا که برای اهمیت زیادی در و بیان شده است، پاسخ به این سؤال که «چرا باید بخوانیم؟» نیز اهمیت زیادی دارد. در اینکه هر لازم است ساعاتی از شبانه روز را با خود راز و نیاز داشته باشد شکی نیست؛ اما ما معتقدیم بهترین روش راز و نیاز با خداوند است. ما می گوییم «نماز» ستون دين‏ و معراج افراد با ايمان است و كسى كه را ترك كند رابطه ميان او و خدا قطع مى گردد. چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد، ولى دقت در متون و اسلامى ما را به ريزه كاری هاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد: 6⃣«تکامل معنوی و اخلاقی»:  🔹 وسيله «پرورش»، «فضائل اخلاق» و «تكامل معنوى» انسان است؛ چرا كه را از جهان‌ محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مى برد، به دعوت مى كند، و با فرشتگان همصدا و همراز مى سازد. خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر مى بيند، و با او به گفتگو برمى خيزد. 🔹همچنین تكرار اين عمل در شبانه روز آن هم با تكيه روى صفات خدا، رحمانيت و رحيميت و عظمت او اثر قابل ملاحظه اى در پرورش در وجود انسان دارد. مخصوصا با كمك گرفتن از سوره‏ هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترين دعوت كننده به سوى نيكی‌ها و پاكی‌ها است. لذا در حديثى از امير مؤمنان (علیه السلام) مى خوانيم كه در فلسفه نماز فرمود: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ‏ كُلِّ تَقِي‏». [۱] ( وسيله تقرب هر پرهيزكارى به خدا است). [۲] 7⃣«تقویت روح اخلاص»:  🔹 به سایر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد، چرا كه «نماز» را زنده مى كند، زيرا مجموعه اى است از «نيت خالص» و «گفتار پاك» و «اعمال خالصانه». تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر «ساير اعمال نيك» را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقويت مى كند. لذا در حديث معروفى مى خوانيم كه امام على (علیه السلام) در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود: «اللهَ اللهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ». [۳] (خدا را خدا را درباره ، چرا كه ‏_دين‏ شما است). 🔹هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق از ميان برود، اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد؛ چنان که در حديثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانيم: «أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ‏ بِهِ‏ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِه‏». [۴] (نخستين چيزى كه در از بندگان حساب مى شود است، اگر مقبول افتاد سایر اعمال شان قبول مى شود، و اگر مردود شد ساير اعمال نيز مردود مى شود). شايد دليل اين سخن آن باشد كه رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سایر اعمال است در او زنده مى شود؛ و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مى‏ گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود. [۵] 8⃣«پاکسازی جان و جسم»:  🔹، قطع نظر از محتواى خودش، با توجه به شرایط صحت، دعوت به مى كند، چرا كه مى دانيم مكان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى كه بر آن نماز مى خواند، آبى كه با آن وضو مى گيرد و غسل مى كند، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد. كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، كم فروشى، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنا بر اين تكرار در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران. [۶] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، صالح، صبحی، انتشارات هجرت‏، قم، ۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۴۹۴، كلمات قصار ۱۳۶؛ [۲] تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۷۴ش، چ ۱۶، ج ‏۱۶، ص ۲۹۲؛ [۳] نهج البلاغه، همان، ص ۴۲۲، نامه ۴۷؛ [۴] وسائل الشيعه، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، ج ‏۴، ص ۳۴؛ [۵] تفسير نمونه، همان، ج ‏۱۶، ص ۲۹۳؛ [۶] همان منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه آثاری برای «کفران نعمت» ذکر شده است؟ 🔸در روايات اسلامى به طور وسيع و گسترده، از ، زشتى و آثار شوم آن، و از زيبايى و بركات جالب آن بحث شده است، از جمله: 1⃣رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حديثى مى فرمايند: «اَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرانُ النِّعْمَةِ». [۱] (گناهى كه زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را مى گيرد است). 2⃣امام على (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند: «سَبَبُ زَوالِ النِّعَمِ الْكُفْرانُ». [۲] (آنچه باعث زوال نعمت‌ها مى شود است). 3⃣آن حضرت در حديث ديگرى می فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةَ مُزيْلُها وَ شُكْرُها مُسْتَديمُها». [۳] ( آن را از بين مى برد، و نعمت سبب دوام آن است). 4⃣اميرالمومنين (عليه السلام) در حديثى مى فرمايند: «كُفْرانُ النِّعَمِ يُزِلُّ الْقَدَمَ وَ يَسْلُبُ النِّعَمِ». [۴] ( سبب لغزش قدم‌ها [و به زمين خوردن در زندگى] و موجب مى گردد). 5⃣آن حضرت در حديث ديگری می فرمايند: «آفَةُ النِّعَمَ الْكُفرانُ»؛ [۵] (آفت نعمت‌ها، است). 6⃣اميرمؤمنان (عليه السلام) می فرمايند: «كافِرُ النِّعمَةِ كافِرُ فَضْلِ اللهِ». [۶] (، منكر فضل الهى است). 7⃣يكى از مجازات هاى الهى مجازات است، و مفهوم آن اين است كه خداوند برای مجازات بعضى از و ظالم، آنان را مشمول هاى خود قرار مى دهد؛ هنگامى كه نعمت بر او فوق العاده زياد شد، ناگهان نعمت را سلب مى كند تا شديداً احساس درد و عذاب كند. از اين رو امام حسين (عليه السلام) درحديثى مى فرمايند: «اَلاِسْتِدْراجُ مِنَ اللهِ سبحانه لِعَبدِهِ اَنْ يُسْبِغَ عَلَيْه النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر». [۷] ( در نعمت و غافلگير كردن خداوندى اين است كه به بنده اش نعمت فراوان مى دهد و توفيق را او سلب مى كند [ناگهان به زمين مى خورد و همه چيز را از دست مى دهد]). 8⃣امام سجّاد (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايد: «اَلذُّنُوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ البَغْىُ عَلَى النّاسِ وَالزَّوالُ عَنِ الْعادَةَ فِى الْخَيْرِ وَاصْطِناعُ الْمَعْرُوفِ، وَكُفْرانُ النِّعَمِ وَ تَرْكُ الشُّكْرِ». [۸] (گناهانى كه را تغيير مى دهد، ظلم بر مردم و تغيير دادن عادت در امور خير و و ترك شكر است). 9⃣اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) در حديث ديگرى مى فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ وَ صُحْبَةُ الاَحمق شُؤْمٌ». [۹] ( نشانه پستى است و دوستى با احمق سبب سر افكندگى است). 🔟اين بحث را با حديثى از امام صادق (عليه السلام) در بيان جنود عقل و جهل (لشكر عقل و نادانى) پايان مى دهيم. امام (عليه السلام) به اصحاب شان دستور مى دهند، و لشكريانش را بشناسند، و از و لشگريانش نيز باخبر باشند، و هنگامى كه بعضى از ياران توضيحات بيشترى مى خواهند (عليه السلام) مى فرمايند: خداوند براى هفتاد و پنج لشكر قرار داده كه ضد آنها، جنود است، و در ضمن اين هفتاد و پنج لشكر كه در صدر كلام امام (عليه السلام) واقع شده مى فرمايند: «وَالشُّكْرُ وَ ضِدُّهُ الْكُفْرانُ». [۱۰] (يكى از لشكريان عقل است و ضد آن است). 💠تعبيراتى كه در روايات دهگانه بالا آمده به خوبى نشان مى دهد كه تا چه اندازه اين خطرناك است و تا چه حد آن در زندگى فردى و اجتماعى نمايان است و چگونه انسان را از اوج نعمت بر مى كشاند، را سلب مى كند و مايه دورى از خدا و نزديكى به است. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲ ج ‏۶۶ ص۷۰. [۲] غررالحكم و درر الكلم‏، دار الكتاب الإسلامی، چ۲ ص۳۹۵ قصار ۸. [۳] همان، ص۵۳۸ قصار ۱۰. [۴] همان، قصار۲۰. [۵] همان، ص۲۷۸، قصار ۳. [۶] ص ۵۳۹، قصار ۳۶. [۷] بحارالأنوار، همان، ج ‏۷۵ ص ۱۱۷. [۸] همان، ج ‏۷۰، ص ۳۷۵. [۹] غررالحكم و درر الكلم‏، ص ۵۳۸، قصار۲۱. [۱۰] بحارالأنوار، همان، ج۱، ص۱۱۰ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن أبیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ ۱، ج ۳، ص ۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش و جایگاه جوان در اسلام 🔹ایام و یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین دوران در طول حیات انسان و دوران درخشندگی و فروغ زندگی اوست. می‌تواند با استفاده از قدرت و نیروی خدادادی و روح سرشار از عشق و امید، شور و هیجان، و آینده خود را رقم بزند و به عالی‌ترین و باشکوه‌ترین منازل زندگی در مسیر حرکتش به سمت ابدیت دست یابد. 🔹از همین رو اهتمام بسیار زیاد و ویژه‌ای به دارد و آن را مهم‌ترین و اساسی‌ترین بخش زندگی و عمر آدمی می‌شمارد و آن را فرصت مناسب برای دستیابی به رشد و کمال و خوشبختی دنیا و آخرت معرفی می‌کند. چنانکه (عليه السلام) در تفسیر آیه شریفه «...وَ لاَ تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا...». [۱] (... و سهم خود را از دنيا فراموش مكن)، می‌فرمایند: «سلامتى، توانايى، فرصت، و شادابى‌ات را فراموش مكن، تا با آن‌ها، را به دست آورى». [۲]  🔹ایام «نوجوانی» و «جوانی» زمانی است که و و شاکله وجودی انسان در آن شکل می‌گیرد و بر همین اساس، در روایات متعددی بر نقش این دوران در شکل‌گیری شخصیت تاکید بسیاری شده است. (عليه السلام) در این‌باره می‌فرمایند: «دل مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن کاشته شود، مى‌پذيرد». [۳] (عليه السلام) نیز سفارش می‌کنند: « را دريابید، زيرا كه آنان سريع‌تر به كارهاى خير روى مى‌آورند». [۴] 🔹 به دلیل رسیدن به سن ، با يك «تحول مهم و انقلاب درونی» برخورد می‌کند، که و  دچار برخی تغییرات و فعل و انفعالات می‌شود؛ چنانچه اگر در این زمان تحت «تربیت» و «مراقبت» قرار نگیرد و این تحولات درونی به درستی هدایت نشود، او با مخاطرات زیادی روبرو می‌شود. (عليه السلام) درباره اهمیت و در این دوره می‌فرمایند: «به آموختن به پيش از آن كه منحرفين آنان را گمراه سازند، اقدام کنید». [۵] 🔹یعنی در این دوره بستر بسیار مناسبی برای و دارد، که اگر در این امر کوتاهی شود و پایه‌های دینی و اعتقادی جوان به درستی شکل نگیرد، جوان ناخودآگاه به دلیل تمایلات و غرایز بیدار شده‌ای که در او پدید آمده، به سوی ایدئولوژی و فرهنگ غیردینی، که امروزه از طریق اینترنت، فضای مجازی، شبکه های ماهواره‌ای و... که به آسانی در اختیار و در دسترس همگان است خواهد رفت. 🔹به جهت اهمیت ، بر ، و تمامی کسانی‌که به نحوی در یادگیری و آموزش جوانان تاثیرگذارند، لازم است که با شناختن ارزش واقعى جوانى و درک روحیات و نقايص طبيعى این دوران و با راهنمایی‌ های عالمانه و عاقلانه، تمایلات و غرایز جوانان را از سركشى و طغيان شان باز دارند، و به سوی یک زندگی دینی و الهی هدایت نمایند. 🔹بنابراین، موضوع و ارزش و اهميت آنان در نزد خداوند و اهل بیت (علیهم‌ السلام) به قدری بالاست که به هیچ عنوان نمی‌توان از آن غفلت کرد، و تمام کسانی‌ که در تخریب زیرساخت‌ های فرهنگی کشور دست داشته و دارند و با انتشار کتاب‌ها، مقالات، و دادن آزادی‌ های بی‌حد و حصر، در از بین بردن تربیت‌ دینی‌ جوانان نقش داشته‌اند، مورد قهر و غضب خداوند متعال قرار خواهند گرفت و روز قیامت در ازای گمراهی هر یک از این جوانان مسئول خواهند بود. پی‌نوشتها؛ [۱] قرآن کریم، سوره قصص، آیه۷۷. [۲] معانی الاخبار، ص۳۲۵. [۳] تحف العقول ص۷۰. نهج البلاغه، نامه۳۱. [۴] اصول كافى، ج۸، ص۹۳، ح۶۶. [۵] تهذيب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج۸، ص۱۱۱، ح۳۰ منبع: وبسایت رهروان ولایت. @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش و جایگاه جوان در اسلام 🔹ایام و یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین دوران در طول حیات انسان و دوران درخشندگی و فروغ زندگی اوست. می‌تواند با استفاده از قدرت و نیروی خدادادی و روح سرشار از عشق و امید، شور و هیجان، و آینده خود را رقم بزند و به عالی‌ترین و باشکوه‌ترین منازل زندگی در مسیر حرکتش به سمت ابدیت دست یابد. 🔹از همین رو اهتمام بسیار زیاد و ویژه‌ای به دارد و آن را مهم‌ترین و اساسی‌ترین بخش زندگی و عمر آدمی می‌شمارد و آن را فرصت مناسب برای دستیابی به رشد و کمال و خوشبختی دنیا و آخرت معرفی می‌کند. چنانکه (عليه السلام) در تفسیر آیه شریفه «...وَ لاَ تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا...». [۱] (... و سهم خود را از دنيا فراموش مكن)، می‌فرمایند: «سلامتى، توانايى، فرصت، و شادابى‌ات را فراموش مكن، تا با آن‌ها، را به دست آورى». [۲]  🔹ایام «نوجوانی» و «جوانی» زمانی است که و و شاکله وجودی انسان در آن شکل می‌گیرد و بر همین اساس، در روایات متعددی بر نقش این دوران در شکل‌گیری شخصیت تاکید بسیاری شده است. (عليه السلام) در این‌باره می‌فرمایند: «دل مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن کاشته شود، مى‌پذيرد». [۳] (عليه السلام) نیز سفارش می‌کنند: « را دريابید، زيرا كه آنان سريع‌تر به كارهاى خير روى مى‌آورند». [۴] 🔹 به دلیل رسیدن به سن ، با يك «تحول مهم و انقلاب درونی» برخورد می‌کند، که و  دچار برخی تغییرات و فعل و انفعالات می‌شود؛ چنانچه اگر در این زمان تحت «تربیت» و «مراقبت» قرار نگیرد و این تحولات درونی به درستی هدایت نشود، او با مخاطرات زیادی روبرو می‌شود. (عليه السلام) درباره اهمیت و در این دوره می‌فرمایند: «به آموختن به پيش از آن كه منحرفين آنان را گمراه سازند، اقدام کنید». [۵] 🔹یعنی در این دوره بستر بسیار مناسبی برای و دارد، که اگر در این امر کوتاهی شود و پایه‌های دینی و اعتقادی جوان به درستی شکل نگیرد، جوان ناخودآگاه به دلیل تمایلات و غرایز بیدار شده‌ای که در او پدید آمده، به سوی ایدئولوژی و فرهنگ غیردینی، که امروزه از طریق اینترنت، فضای مجازی، شبکه های ماهواره‌ای و... که به آسانی در اختیار و در دسترس همگان است خواهد رفت. 🔹به جهت اهمیت ، بر ، و تمامی کسانی‌که به نحوی در یادگیری و آموزش جوانان تاثیرگذارند، لازم است که با شناختن ارزش واقعى جوانى و درک روحیات و نقايص طبيعى این دوران و با راهنمایی‌ های عالمانه و عاقلانه، تمایلات و غرایز جوانان را از سركشى و طغيان شان باز دارند، و به سوی یک زندگی دینی و الهی هدایت نمایند. 🔹بنابراین، موضوع و ارزش و اهميت آنان در نزد خداوند و اهل بیت (علیهم‌ السلام) به قدری بالاست که به هیچ عنوان نمی‌توان از آن غفلت کرد، و تمام کسانی‌ که در تخریب زیرساخت‌ های فرهنگی کشور دست داشته و دارند و با انتشار کتاب‌ها، مقالات، و دادن آزادی‌ های بی‌حد و حصر، در از بین بردن تربیت‌ دینی‌ جوانان نقش داشته‌اند، مورد قهر و غضب خداوند متعال قرار خواهند گرفت و روز قیامت در ازای گمراهی هر یک از این جوانان مسئول خواهند بود. پی‌نوشتها؛ [۱] قرآن کریم، سوره قصص، آیه۷۷. [۲] معانی الاخبار، ص۳۲۵. [۳] تحف العقول ص۷۰. نهج البلاغه، نامه۳۱. [۴] اصول كافى، ج۸، ص۹۳، ح۶۶. [۵] تهذيب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج۸، ص۱۱۱، ح۳۰ منبع: وبسایت رهروان ولایت. @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چگونه ارزش فرصت عمر را برای بدست آوردن سعادت اخروی به یارانش یادآور می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در آخرين بخش از خطبه ۹۴ ، طىّ بيانى كوتاه و بسيار پرمحتوا، تذكّراتى بسيار آموزنده بيان مى فرمايد. نخست مى فرمايد: «إِعْمَلُوا، رَحِمَكُمُ اللهُ». (به بپردازيد، خدا شما را رحمت كند!). سپس به مسير اشاره كرده، مى فرمايد: «عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ»؛ (و بايد شما بر طبق نشانه هاى روشن [كتاب خدا و سنّت معصومين (عليهم السلام) بوده باشد]). 🔹سپس اين نكته را يادآورى مى كند كه تشخيص اين راه و مقصد آن، كار مشكلى نيست: «فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُو اِلَى دَارِ السَّلَامِ». (راه، روشن است و شما را به خانه امن و امان [بهشت و سعادت جاويدان] دعوت مى كند). آنگاه به فرصت هاى بسيار گرانبهايى كه مردم در اختيار دارند و غالباً به آن توجّه ندارند، اشاره كرده و طىّ هشت جمله، جوانب مختلف اين «فرصت های گرانبها» را روشن مى سازد. 🔹حضرت مى فرمايد: «وَ أَنْتُمْ فِی دَارِ مُسْتَعْتَبٍ، عَلَى مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ، وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِيَةٌ، وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوعَةٌ، وَ الْأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ». (شما در سرايى هستيد كه مى توانيد از ، [در پيشگاه خداوند] عذرخواهى كنيد و رضايت او را جلب نماييد، كافى و فراغت خاطر [براى انجام حسنات و كسب فضايل] داريد، گشوده و قلم ها آماده نوشتن است [و اين، فرصت گرانبهايى است كه نبايد آن را از دست دهيد]، بدن هاى شما سالم و زبان ها آزاد است [و آماده انجام هر كار خير و بيان هر سخن نيكى هستيد]، پذيرفته مى شود، و مقبول مى گردد). 🔹از يك سو، فراهم، و از سوى ديگر، قابل برطرف كردن است؛ اگر از اين استفاده نشود، به راستى جاى تأسّف است! به خصوص اينكه، هيچ تضمينى سپرده نشده كه اين فرصت گرانبها تا كى پايدار مى ماند؛ ممكن است در يك لحظه كوتاه، همه چيز پايان گيرد؛ درهاى بسته شود، پرونده هاى مختومه گردد، از نوشتن حَسَنات باز ايستد، عليل و ناتوان به بستر بيمارى افتد، از كار بيفتد و هيچ گونه راه بازگشتى وجود نداشته باشد! بارها هشدار داده و همگان را به اين حقيقت توجّه مى دهد كه بعد از ، پشيمانى و ندامت سودى ندارد، و تقاضاى بازگشت به دنيا و جبران تقصيرات به جايى نمى رسد. 🔹در آیات ۱۰ و ۱۱ سوره منافقون مى فرمايد: «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ». (از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق كنيد، پيش از آن كه يكى از شما فرا رسد و بگويد: پروردگارا چرا مرا مدّت كمى به تأخير نينداختى تا در راه خدا صدقه دهم و از باشم!)؛ و بلافاصله مى افزايد: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَ اللهُ خَبيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ». (خداوند هرگز كسى را هنگامى كه فرا رسد، به تأخير نمى اندازد و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۲۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (عليه السلام) در خطبه ۱۹۵ نهج البلاغه، «باورهاى دينی» دارای چند مرحله هستند؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۵ پس از حمد خداوند مى فرمايد: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، شَهَادَةَ إِيمانٍ وَ إِيقَانٍ، وَ إِخْلَاصٍ وَ إِذْعَانٍ». [۱] (و گواهى مى دهم كه جز نيست، گواهی‌ای برگرفته از ايمان و يقين و اخلاص و اذعان). 🔹اين چهار تعبير (ايمان و ايقان و اخلاص و اذعان) اشاره به چهار مرحله از است؛ ، مرحله اوّل است كه انسان چيزى را مى پذيرد و باور مى كند، هر چند ممكن است در اطراف آن، شك ها و شبهات جزئى وجود داشته باشد؛ 🔹ولى مرحله ، مرحله اى است كه گرد و غبار آن شبهات و شك ها زدوده مى شود، و باورهاى قلبى شفاف و درخشنده مى گردد. مرحله ، مرحله نفى ماسوى‌الله است، كه همه چيز را غير از كنار مى زند، تنها او را مى بيند و به او عشق می ورزد و با او سخن مى گويد و از او طلب مى كند، 🔹و سرانجام مرحله فرا مى رسد كه به گفته اهل لغت به معناى اقرار آميخته با خضوع است؛ يعنى او در جاى جاى «اعمال» و «گفتار» و «رفتار» او آشكار مى شود و همه زندگى او به رنگ الهى در مى آيد و مصداق «صِبْغَةَ اللهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَةً» [۲] مى شود. بديهى است هر گاه ايمان و يقين و اخلاص در وجود انسان ريشه دار شود ثمره نهايى آن همان اعمال انسان است. پی نوشت: [۱] «اذعان» از ريشه «ذعن» بر وزن «وطن» به معناى خضوع و فرمانبردارى و اطاعت است، لذا در عبارت بالا امام (عليه السلام) آن را در چهارمين مرحله قرار داده است. نخست ايمان و بعد يقين و بعد مرحله اخلاص فرا مى رسد و نتيجه آن اطاعت و فرمانبردارى حق است. [۲] سوره بقره، آيه ۱۳۸ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۶۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۱۴ نهج البلاغه، درباره «امدادهای الهی» چه بیانی دارند؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۲۱۴ به رهروان راه خداوند بشارت مى دهد كه در برابر انبوه مشكلات اطاعت، تنها نيستند و پى در پى به يارى آنها مى آيد. ایشان مى فرمايد: «وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدَ كُلِّ طَاعَة عَوْناً مِنَ اللهِ سُبْحَانَهُ يَقُولُ [۱] عَلَى الاَْلْسِنَةِ، وَ يُثَبِّتُ الاَْفْئِدَةَ، فِيهِ كِفَاءٌ لِمُكْتَف، وَ شِفَاءٌ لِمُشْتَف»؛ 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] «به يقين براى شما در انجام هر طاعتى يار و از جانب خواهد بود كه زبان‌ها را گويا مى كند، و قلب‌ها را ثابت نگه مى دارد، به گونه اى كه براى آن كس كه بخواهد به آن اكتفا كند كافى است و براى آن كس كه شفا جويد مايه شفاست». 🔹آرى! خداوند خويش را تنها نمى گذارد. زبانشان را گويا و قلب و اراده آنها را محكم مى دارد. اين امر كراراً در آيات منعكس شده است. (عليه السلام) از خدا زبان گويا مى خواهد و خدا به او ارزانى مى دارد، افزون بر اينكه برادرش هارون را به يارى او مى فرستد، و تأكيد مى كند كه تنها نيستيد و من با شما هستم، همه چيز را مى شنوم و مى بينم:  🔹«إِنَّنِى مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى» [۲] و در جاى ديگر مى فرمايد: «يُثَبِّتُ اللهُ الَّذِينَ امَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» [۳] (خدا را به سبب اعتقاد و ایمانشان در زندگی دنیا و آخرت و پابرجا می دارد). و اين همان چيزى است كه پيوسته و همه روزه در نمازها از خداوند تقاضا مى كنيم و مى گوييم: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ». پی نوشت‌ها؛ [۱] ضمير «يقول» به «الله» بر مى گردد كه قبلا ذكر شده و معناى جمله اين است كه خداوند زبان آنها را گويا مى كند و خير را بر آن جارى مى سازد. [۲] سوره طه، آيه ۴۶ [۳] سوره ابراهیم، آيه ۲۷ 📕پيام امام اميرالمومنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول‏، ج ۸، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۸۲ «نهج البلاغه» چه اوصافی را برای «امام زمان» (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر می شمرد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۲ [۱] مى فرمايد: «او براى حفظ حكمت و دانش، زرهى كه حافظ آن است بر تن كرده و حكمت را با همه آدابش در برگرفته، توجّه خاص به آن نموده و آن را به خوبى شناخته و يكسره به آن پرداخته است». در اينكه منظور از اين كه حكمت همه وجود او را پر كرده و توجّه او را به خود جلب نموده و آن را با همه آداب در برگرفته كيست؟ 🔹احتمالات متعددى داده شده است، ولى هنگامى كه تعبيرات حضرت را تا پايان تفسير كنيم به روشنى درخواهيم يافت كه اين عبارات تفسير صحيحى جز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ندارد. (عليه السلام) در ادامه اين سخن مى افزايد: «حكمت و دانش براى او گمشده اى است كه همواره در جستجوى آن است، و نيازى است كه پيوسته در طلب آن است». اين سخن تأكيد ديگرى است بر اينكه آن مرد الهى، برنامه كارش بر اساس قرار گرفته، و قبل از ايجاد هر تحوّلى، «تحوّل علمى و فرهنگى» برقرار مى كند؛ اين سخن هماهنگ با چيزى است كه در روايات درباره (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است. 🔹از جمله در حديثى از امام باقر (عليه السلام) چنين مى خوانيم: «هنگامى كه ما به پا خيزد دست خود را بر سر بندگان بگذارد [آنها را تحت تربيت خود قرار دهد] و به اين وسيله را متمركز سازد و را كامل كند». [۲] در ادامه در بيان يك ويژگى ديگر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى فرمايد: «او به هنگامى كه اسلام غروب كند، همچون شترى كه از راه رفتن بازمانده، بر زمين قرار گرفته و سينه به آن چسبانده است، پنهان خواهد شد». 🔹هنگامى كه شتر از راه رفتن باز مى ماند بر زمين چنان پهن مى شود كه انتهاى دم او به زمين مى چسبد و حتى پايين گردن خود را نيز بر آن مى نهد و اين، نشانه نهايت خستگى است، و عرب از آن به عنوان كنايه براى نهايت ضعف و ناتوانى استفاده مى كند. اين سخن اشاره آشكار ديگرى به يكى از اوصاف (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، كه در او، و در نهايت ضعف قرار مى گيرند و دشمنان از هر سو براى محو اسلام و شكست مسلمين قيام مى كنند. امام (عليه السلام) در پايان اين فراز به نكته روشن ترى در اين زمينه مى پردازد و مى فرمايد: 🔹«او باقيمانده‌اى از هاى خداست و و از جانشينان پيامبران اوست». همان گونه كه از بيان اين اوصاف به دست مى آيد جمله هاى بالا مرجع ضميرى جز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمى تواند داشته باشد، به ويژه اينكه واژه هاى (بقية الله) و و در فرهنگ دينى ما كاملا منطبق بر آن حضرت است. 🔹از اين بخش خطبه كه اشارات روشنى به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشت، به خوبى استفاده مى شود كه بر خلاف تصوّر ناآگاهان، تكيه گاه اصلى بر انقلاب فكرى، علمى و فرهنگى است، نه قيامى نظامى و مملوّ از خونريزى. او چنان سطح‌ را بالا مى برد كه با پاى خود به سوى يك «حكومت سراسر عدل و داد» پيش مى روند. بى شكّ در آغاز راه، اقليّت منحرف و ماجراجو و گردنكشان زورگو و ظالمى در اين طريق سدّ راه‌اند كه آنها را با قدرت نظامى خود بر مى دارد. او پيوسته در طلب دانش و ارتقاى سطح است و همچون جدّش پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) با زبان حال و قال مى گويد: «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] جهت اجتناب از اطاله مطلب، از آوردن متن عربی فرمایشات امام علی علیه السلام صرف نظر گردیده است. [۲] كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، اسلامية‏، چ ۲، ج ‏۲، ص ۶۷۵ [۳] قرآن کریم، سوره طه، آيه ۱۱۴ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ ۱، ج ۷، ص ۶۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمک سفره ما حیدر... ❤️‍🩹 . . میگه : میدونستید نمک عدد ابجدش ۱۱۰؟ من برداشتم اینه که میخواد بگه خلقت بدون علیه‌السلام نمک نداره، بی مزه است... . . ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸@rezvanrazave
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حب دنیا» چگونه مانع کسب معرفت و شناخت می شود؟ 🔹خداوند در «سوره نحل»، آیات ۱۰۶ - ۱۰۸، می فرماید: «مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَ لَٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللهَ لَا يَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ - أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» 🔹[ترجمه آیات شریفه:] (کسانى که بعد از ایمان‌شان، به خدا شوند [مجازات مى شوند] ـ به جز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است ـ آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمى در انتظارشان! - این بخاطر آن است که زندگى پست را بر ترجیح دادند؛ و خداوند (لجوج) را هدایت نمى کند. - آنها کسانى هستند که [بر اثر فزونى گناه،] خدا بر دلها و گوش و چشمان شان مُهر نهاده؛ [به همین دلیل نمى فهمند،] و غافلان [واقعى] همانها هستند). 🔹خداوند در این آیات، به گروهى اشاره مى كند كه نخست را از جان و دل پذيرا گشتند و بعد شدند. مى فرمايد: اين به خاطر آن نيست كه چيزى بر خلاف حق در اسلام ديده باشند، بلكه آنها را بر ترجيح دادند، و به همين جهت با اسلام وداع گفتند، و به وادى قدم نهادند، و چون شايسته هدايت نيستند، خداوند هدايت شان نمى كند؛ بلكه به خاطر بر و و آنها مهر مى نهد، و درهاى معرفت را به روى آنها مى بندد، در نتيجه در فرو مى روند. 🔹 خواه در شاخه عشق به مال و ثروت باشد، يا مقام و جاه و يا انواع شهوات ديگر، به مى ماند كه در درون جان انسان می‌وزد و تعادل ترازوى عقل را به كلّى بر هم مى زند. مى دانيم ترازوهاى دقيق را در محفظه اى مى گذارند كه كمترين نسيم به آن نوزد، و حتى كسى كه مشغول سنجش با آنها است موقّتاً نفس را در سينه حبس مى كند، مبادا امواج هوايى كه از ريه او خارج مى شود تعادل آن را بر هم زند. آيا از چنين ترازويى در برابر يك طوفان شديد كارى ساخته است؟! 🔹 خواه شكل قارونى داشته باشد و يا فرعونى، يا سامرى و يا غير آنها، مسلّماً به انسان اجازه و را نمى دهد. اگر آيه فوق مى گويد خداوند بر قلب و گوش و چشم آنها مهر مى نهد، اين در واقع همان تأثيرى است كه در قرار داده، و چون آنها به سراغ سبب مى روند، گرفتار چنين مسببى مى شوند. 🔹در تعبيرات جالبى در اين زمينه ديده مى شود؛ از جمله در حديثى (عليه السلام) مى فرمايد: «مَثَلُ الْحَريص عَلَى الدُّنْيا كَمَثَلِ دُوْدَةِ القَزّ كُلَّمَا ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غمّا». [۱] ( بر دنيا همچون كرم ابريشم است، هر قدر بيشتر ابريشم برگرد خود مى تند زندانى تر مى شود، و راه خروج بر او مسدودتر مى گردد، تا از غم و اندوه بميرد). در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلدُّنيا تَقُرُّ وَ تَضُرُّ و تَمُرُّ». [۲] ( مى فريبد، زيان مى رساند و مى‌گذرد). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه (عليه السلام) نامه اى به يكى از ياران اش نوشت و او را نصيحت فرمود. از جمله نصايح امام (عليه السلام) اين بود: «فَارْفُضِ الدُّنْيا فَاِنَّ حُبَّ الدُّنْيا يُعْمِى، وَ يُصِّمٌ وَ يُبْكِمٌ وَ يُذِلُّ الرِّقابٌ فَتَدارَكْ مابِقَىَ مِنْ عُمُرِكَ وَ لا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَد، فَانَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ بِاِقامَتِهِمْ عَلى الأَمانِىِّ وَالتَّسْوِيْفِ». [۳] ( را رها كن كه ، چشم را كور و گوش را كر و زبان را لال و گردن ها را به زير مى آورد. در باقى مانده عمرت گذشته را كن و نگو فردا و پس فردا، زيرا كسانى كه پيش از شما بودند به خاطر تكيه بر و امروز و فردا كردن شدند). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ دوم، ج ۷۰، ص ۲۳؛ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ اول، ص ۵۴۸، قصار [۴۲۲] ۴۱۵؛ [۳] بحارالأنوار، همان، ص ۷۵ 📕کتاب پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چ نهم، ج ۱، ص ۳۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel