eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
776 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
سوره طارق.استاد محمد صدیق منشاوی.mp3
2.62M
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت3:قرائت تحقیق سوره طارق 📼 قاری:استاد محمد صدیق منشاوی 🌱🌱🌱 ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (158) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 1- ابزار اغواى شيطان ▫ پيمودن راه مستقيم بدون نعمتهاى معنوى و باطنى ميسور نيست ؛ زيرا نعمتهاى ظاهرى ابزار شيطنت است. شيطان براى فريب و اغواى انسانها همين نعمتهاى ظاهرى را تزيين كرده، ابزار اغواى انسانها قرار مى دهد: لاءزينن لهم فى الاءرض و لاءغوينهم اءجمعين، (سوره حجر، آيه 39)، (ولاءضلنهم و لا منينهم ) (سوره نساء، آيه 119). او با تزيين و زيبا جلوه دادن نعمتها و زيورهاى دنيا انسان را گرفتار تمنيات و آرزوهاى دور و دراز مى كند. ▫ قرآن كريم زينتهاى ظاهرى مانند باغ و بنا را مايه آرايش زمين مى داند و ابزار آزمايش انسان، نه مايه آراستگى انسان، و آن را ناپايدار معرفى مى كند: انا جعلنا ما على الاءرض زينة لها لنبلوهم اءيهم اءحسن عملاَ و انا لجاعلون ما عليها صعيدا جرزا ؛ (سوره كهف، آيات 7 8)؛ زيرا هر يك از نعمتها و مناصب دنيوى چنانكه فصل خرمى و بهارى دارد فصل پژمردگى و خزانى نيز در پى دارد. پس زينتهاى ظاهرى، زينت زمين است و سرانجام نيز پژمرده (جرز) شده به اجزاى زمين (صعيد) تبديل مى شود. ▫ اما زينت انسان از نظر قرآن كريم ايمان است: و لكن الله حبب اليكم الايمان و زينه فى قلوبكم و كره اليكم و الفسوق و العصيان (سوره حجرات، آيه 7) بنابراين، فريفتگان زينت زمين تحت ولايت شيطانند و گرويدگان به ارزشهاى معنوى تحت ولايت رحمان. ▫ تشخيص زينت ارض از زينت قلب چندان دشوار نيست، اما انسان بر اثر اغواى شيطان گاهى نقمت را نعمت پنداشته، به آن دل خوش ‍ مى دارد؛ مانند اين كه گروهى نفاق و بيماردلى و بريدن از امت اسلامى و كناره گيرى از جهاد را نعمت مى پندارند. ▫ خداى سبحان، پس از فرمان آمادگى و هوشمندى در برابر تهاجم دشمن و دستور بسيج انفرادى و عمومى مى فرمايد: برخى از شما در كار كندى كرده آن را به آينده وا مى گذارد. آنگاه اگر مصيبتى براى رزمندگان پيش آمد، مصونيت از آسيبهاى جبهه و غيبت از صحنه جنگ را نعمتى الهى مى داند و اگر فضل الهى در لباس پيروزى يا دستيابى به غنيمت جنگى، نصيب رزمندگان شد، همانند كسى كه هرگز با رزمندگان نبوده و آنان را نمى شناخته و اعزام آنان را به جبهه شاهد نبوده، آرزوى همراهى با رزم آوران و دستيابى به غنايم جنگى مى كند: يا اءيها الذين امنوا خذوا حذركم فانفروا ثبات اءو انفروا جميعاَ و ان منكم ليبطئن فان اءصابتكم مصيبة قال قد اءنعم الله على اذلم اءكن معهم شهيداَ و لئن اءصابكم فضل من الله ليقولن كاءن لم تكن بينكم و بينه مودة يا ليتنى كنت معهم فاءفوز فوزا عظيما (سوره نساء، آيات 71 73) ▫ مصونيت از آسيبهاى جبهه جنگ و غيبت از صحنه جهاد، نعمت كاذب است و در فرهنگ قرآن به عنوان نعمت شناخته نشده است و كسانى كه با مشاهده شهيدان جبهه ها مى گويند: خدا بر ما منت گذاشت كه به جبهه نرفتيم و در زيارت شهيدان كربلا مى گويند: يا ليتنى كنت معكم (مفاتيح الجنان، زيارت مطلقه امام حسين (عليه السلام ))، كاذبند؛ زيرا اگر اينان به راستى اهل جبهه و جنگ بودند، در صف رزمندگان يا در كنار شهيدان بودند: انما يستاءذنك الذين لا يؤ منون بالله و اليوم الاخر و ارتابت قلوبهم فهم فى ريبهم يترددونَ ولو اءراد الخروج لاءعدوا له عدة و لكن كره الله انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القاعدين (سوره توبه، آيات 45 46)؛ آنان كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اذن مى خواهند تا به جبهه هاى جنگ اعزام نشوند، در شك و ترديد غوطه ورند. ▫ اينان اگر به راستى عزم رفتن به جبهه داشتند، براى آن توش و توانى فراهم مى ساختند، ليكن خداى سبحان از حفظ و احياى دينش به دست چنين كسانى كراهت دارد از اين رو به آنان مى گويد: و انما كلامه سبحانه فعل منه اءنشاءه و مثله (نهج البلاغه، خطبه 168، بند 17) پس اين فرمان نيز فعلى از افعال خداست و به عنوان كيفر، اينان را در صف قاعدان (بيماران، كودكان، پيران و...) نشانده است. ▫ بنابراين، آنچه به عنوان نعمت در قرآن مطرح است سه قسم است: ⏪ الف: نعمتهاى معنوى و باطنى، كه همان توفيقات الهى و زمينه ساز سعادت انسان است. ⏪ ب: نعمتهاى ظاهرى، كه گاه ابزار خدمت به دين و گاهى عامل مغضوب شدن و گمراهى از دين است. ⏪ ج: نعمتهاى كاذب و پندارى، مانند مصونيت از آسيبهاى جبهه هاى جنگ حق با باطل. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (159) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 2- نمونه هايى از نعم باطنى قرآن كريم بخشى از نعمتهاى معنوى و باطنى را كه به سالكان راهش ‍ (پيامبران، صديقان، شهيدان، صالحان ) ارزانى داشته است بيان مى كند؛ مانند: ⏪ الف: ولايت ؛ در قرآن كريم هر جا نعمت به طور مطلق ذكر شده، يعنى قرينه اى (مقالى يا حالى ) بر تعميم يا اطلاق يا اختصاص نداشته باشد، مراد از آن ولايت است ؛ مانند: اليوم اءكملت لكم دينكم و اءتممت عليكم نعمتى (سوره مائده، آيه 3). اكمال دين و اتمام نعمت در اين آيه كريمه، چيزى جز ولايت نيست. از اين رو حضرت امام صادق (عليه السلام ) در تبيين مصداقى از آيه كريمه ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم (سوره تكاثر، آيه 8) فرمود: ما از مصاديق اين نعيم هستيم: نحن من النعيم (نورالثقلين، ج 5، ص 665) و در برخى روايات آمده است كه خداوند برتر از آن است كه از شما درباره آب و نان سؤ ال كند، بلكه از ولايت مى پرسد. (- تفسير صافى، ج 5، ص 371) ولايت نعمتى است كه با وجود آن، همه نعمتها در جايگاه خود مى نشيند و بدون آن، به نقمت تبديل مى شود. ⏪ ب: تاييد الهى ؛ خداى سبحان به عيساى مسيح (عليه السلام ) مى فرمايد: بياد آور نعمتى را كه بر تو و مادرت نازل كردم و آن نعمت، تاييد به وسيله روح القدس است: يا عيسى بن مريم اذكر نعمتى عليك و على والدتك اذ اءيدتك بروح القدس (سوره مائده، آيه 110). همين نعمت منشاء معجزات و بركات فراوانى بود كه از وجود حضرت مسيح (عليه السلام ) به ظهور پيوست و آن حضرت درباره بركات وجودى خود مى فرمايد: (و جعلنى مباركا اينما كنت ) (سوره مريم، آيه 31) ⏪ ج: اتحاد؛ اختلاف و تشتت در جامعه، از عذابها و بلاهاى شكننده و وحدت از نعمتهاى الهى است: و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذكروا نعمة الله عليكم اءعداء فاءلف بين قلوبكم فاءصبحتم بنعمته اخوانا (سوره آل عمران، آيه 103) 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
نساء 56.mp3
12.36M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🌴🌴🌴 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 📝ثواب انتشار و استفاده این فایل را تقدیم می کنیم به پیشگاه حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و کریمه ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۹۸ ـ ۹۷ 📌 ‏های بی جا ▫️ الی اللّه هیچ وقت نباید دارای صفات رذیله بغض و نسبت به اولیاء خدا، انبیاء و ملائکه باشد حتّی اگر کسی با حضرت دشمن باشد از کفّار و معاندین محسوب می ‏شود. ▫️ فقط کارش این بوده که آیات را بر قلب (صلی الله علیه و اله) با اجازه خدا نازل می‏ کرده است و لذا دشمنی با چنین فردی که جز پاکی و انجام وظیفه کاری نداشته است از صفت رذیله و دشمنی بی جا برخواسته است.. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
اراده تشریعی خدا، وابسته به اراده ما 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#مثالهای_قرآن 21 #مثال #مثل #تمثیلات #آیت_الله_مکارم_شیرازی #منافقان #تمثیلات_قرآنی 🔅🔅🔅 📌 مثال
22 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 13 ⏪ 8- منشا «نفاق» ▪ نفاق عمدتا سه منشا و سرچشمه دارد: ◀ دوم- احساس حقارت درونی: آدم‌های حقیر و بی شخصیت که ترسو هستند و شجاعت ندارند، برای پنهان کردن ضعف و زبونی خود همیشه منافقانه عمل می‌کنند و چون جرات اعتراض به دیگران را ندارند با همه هماهنگ و همرنگ می‌شوند شاعر از زبان این نوع منافقان می‌گوید: چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت روزی ‌مسلمانت به زمزم شوید و هندو به آتش 📐 یعنی منافق در مقابل مسلمانان اظهار اسلام می‌کند، در مقابل آتش پرستان اظهار تمایل به عقیده آنان و در مقابل بی‌دین‌ها اظهار بی‌دینی؛ زیرا که چنین شخص حقیر و زبونی، به واسطه حقارت درونی خود، جرات ابراز عقیده واقعی خود را ندارد. « در حدیثی از حضرت علی علیه السلام به این ریشه نفاق اشاره شده است حضرت می‌فرماید: «نفاق المر من ذل یجده فی نفسه» یکی از ریشه‌های نفاق بی شخصیتی درونی و ذلت و خواری است که منافق در خود احساس می‌کند. میزان الحکمه، باب 3929، حدیث 20258. » ========================== 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#مثالهای_قرآن 22 #مثال #مثل #تمثیلات #آیت_الله_مکارم_شیرازی #منافقان #تمثیلات_قرآنی 🔅🔅🔅 📌 مثال
23 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 14 ⏪ 8- منشا «نفاق» ▪ نفاق عمدتا سه منشا و سرچشمه دارد: ◀ سوم- دنیاپرستی شدید: نفاق‌های بین المللی و جهانی کنونی از این امر سرچشمه می‌گیرد. علت این که بعضی از کشورهای استکباری در جایی مدعی حقوق بشر می‌شوند و در جای دیگر- که بشریت قربانی می‌شود- ساکت می‌مانند همین دنیاپرستی آنان است. زمانی که منافعشان به خطر می‌افتد، یکی از حربه‌های آنان حقوق بشر است که علیه دشمنانشان به کار می‌گیرند؛ اما در مقابل اگر دوستان آنها بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق بشر را نقض کنند، آنها را ندیده و نشنیده می‌گیرند. قرآن مجید در سوره توبه، در آیات 75، 76 و 77 نمونه تکان دهنده و بارزی از این دسته از منافقان را بیان کرده است. ⏪ خداوند متعال می‌فرماید: «و منهم من عاهد الله لئن آتینا من فضله لنصدقن و لنکونن من الصالحین فلما آتاهم من فضله بخلوا به و تولوا وهم معرضون فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون بعضی از آنان (منافقان) با خدا پیمان بسته بودند که: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزی دهد قطعا صدقه خواهیم داد و از صالحان (و شاکران) خواهیم بود.» اما هنگامی که خدا از فضل خود به آنها بخشید، بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی برتافتند! این عمل (روح) نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند در دلهایشان برقرار ساخت. این به خاطر آن است که از پیمان الهی تخلف جستند و دروغ می‌گفتند. ⏪ این آیات در مورد شخصی به نام «ثعلبه بن حاطب» نازل شد او ابتدا شخص مسلمانی بود و همواره در نماز جماعت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می‌کرد؛ ولی از آن جایی که فقیر بود مرتب اصرار داشت که پیامبر برایش دعا کند تا خداوند مال فراوانی به او بدهد پیغمبر فرمود: «قلیل تودی شکره خیر من کثیر لاتطیقه مقدار کمی که حقش را بتوانی ادا کنی بهتر از مقدار زیادی است که توانایی ادای حقش را نداشته باشی. « تفسیر نمونه، جلد 8، صفحه 48.» ⏪ منظور پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که مصلحت او همین زندگی ساده است ولی ثعلبه دست بردار نبود و هر روز تقاضای خود را تکرار می‌کرد. « یکی از نتایج این داستان عدم پافشاری در دعاها و درخواست‌ها از خداست؛ چه بارها تجربه‌شده است که در صورت اجابت دعا از طرف خداوند چه ضرر و زیانی متوجه شخص شده است. ⏪ قرآن مجید در سوره بقره آیه 216 چه زیبا می‌فرماید: «عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم» حتی در خواسته‌های معقول و خداپسندانه نیز این امر صادق است؛ مثلا شخصی که اصرار می‌ورزد توفیق نماز شب بیابد؛ ولی موفق نمی‌شود، شاید به نفعش نباشد؛ چه ممکن است با این نماز شب دچار عجب و ریا شود. » و سرانجام به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: «به خدایی که تو را به حق فرستاده است سوگند یاد می‌کنم،اگر خداوند ثروتی به من عنایت کند، تمام حقوق آن را می‌پردازم». ⏪ پیامبر برایش دعا کرد چیزی نگذشت که پسر عموی ثروتمندش از دنیا رفت و ثروت سرشاری به او رسید و با آن گوسفندانی خرید و کم‌کم نماز جماعت همه وقت او تبدیل به یک وقت شد و گوسفندانش به قدری زیاد شد که دیگر نگهداری آنها در مدینه ممکن نبود، به خارج از مدینه رفت و دیگر به کلی از نماز جماعت محروم شد و آن قدر به مادیات دنیایی مشغول شد که به وعده‌اش در مورد دادن صدقه عمل نکرد! نه تنها صدقه مستحب را نپرداخت، بلکه از پرداختن صدقه واجب (زکاه مال) هم خودداری کرد و در این راه تا بدان حد اصرار ورزید که این حکم الهی را به استهزا و تمسخر گرفت و آن را به جزیه‌ای که یهود می‌پردازند مقایسه کرد. «خیلی از کسانی که خمس و زکاه به آنها تعلق می‌گیرد، برای توجیه عمل ناپسند خود؛ یعنی پرداخت نکردن این وجوه‌های شرعی، چنین سخنانی بر زبان جاری می‌کنند؛ مثلا می‌گویند: چه معنا دارد که ما زحمت بکشیم و دیگران بخورند؟!» ⏪ قرآن مجید علت بیچارگی «ثعلبه» و نفاق او را بخل و دنیاپرستی و پیمان‌شکنی می‌داند و شگفتا که طبق این آیه، شریفه، نفاق کسانی مانند ثعلبه تا روز رستاخیز ادامه دارد و از قلب آنها خارج نمی‌شود- اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا- ⏪ اگر ما می‌خواهیم مبتلا به این بیماری خطرناک نشویم، باید مواظب این سرچشمه‌های نفاق باشیم و از آن دوری کنیم، مخصوصا در این ایام و لیالی پربرکت ماه مبارک رمضان بهره بیشتری بگیریم به هنگام سحر، نماز شب- و لو مختصر و بدون انجام همه مستحبات- بجا آوریم و سر بر سجده بگذاریم و از نفاق و تمام رذایل اخلاقی و گناهان به خداوند پناه ببریم. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 210 🔅🔅🔅 📈 پيام به مناسبت ارتحال آية اللّه سيد ابوالحسن حسيني بابلي(ره) ⏪ يكم. عالمانِ پرهيزكار، چونان فرشتگانِ موحِّد، شاهدانِ توحيدِ ناب بوده و از آسيب بينش غير خدا و گزند گرايش به غير او مصون اند؛ (شهد الله أنّه لا إله إلّاهو والملائكة وأولوا العلم قائماً بالقسط... ).[ سوره آل عمران، آيه 18.] ⏪ دوم. عالمانِ وارسته همانند ملائكه، فقط از خداوند هراسناك اند و از غير او بيمي ندارند؛ (يَخافَون ربَّهم من فوقهم ويفعلون ما يُؤمرون)،[ سوره نحل، آيه 50.](إنّما يَخْشَي اللّهَ من عباده العلماء).[ سوره فاطر، آيه 28.] ⏪ سوم. عالمانِ راستين در پرتو فنا از غير خدا، همتاي فرشتگان، سهمي از بقاي الهي يافته و ارواح آنها هماره در قلوب صاحبدلان باقي است و اگر در كلام اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(عليه‌السلام) چنين آمده است كه «العلماء باقون ما بقي الدهر، أعيانهم مفقودة وأمثالهم في القلوب موجودة»،[ نهج البلاغه، حكمت 147]ريشه اصلي آن در كلام خداوند است كه از علماي ديني به عنوان (اُوْلُوا بقيّةٍ) [سوره هود، آيه 116.]ياد فرموده است كه مصداق اتمّ و مظهر اسم اعظم خدا، حضرت بقيّةالله)ارواح من سواه فداه( مي باشد. ⏪ چهارم. عالمانِ منزّه از زر و زور همسان سلسله جبال، ضامن استقلال و آرامش جامعه اند، چنان كه اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) فرموده است: «فهو من معادن دينه واَوْتادِ اَرْضِه».[ نهج البلاغه، خطبه 87.] ⏪ پنجم. عالمانِ مبرّاي از خِداع و خِتال، هنگام ارتحال روح را تسليم خداوند مي نمايند، چنان كه امام سجّاد(عليه‌السلام) فرمود: سرّ سرعت ما در بذل جان آن است كه خداي سبحان شخصاً ارواح علماي الهي را قبض مي كند؛ (اَوَلم يَرَوا انّا نأتي الأرض نَنْقُصها من أطرافها).[ سوره رعد، آيه 41.]در اين كريمه اطراف بر طرائف انساني، يعني علماي عادل تطبيق شده است. 🌺🌺🌺 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
💢آقازاده ◽️ شما بزرگواران وارث یک میراث بزرگی هستید و اصرار قرآن کریم این است که آدم میراثش را حفظ کند. اینکه به ما می ‌فرماید «یا ابْنَ آدَم‏» یعنی شما آقازاده هستید، حداقل این است که در حد فرشته باشید، برای اینکه پدر شما کسی بود که فرشته‌ ها در برابر او سجده کردند. اگر بگویند شما همشهری میرداماد هستید یا همشهری شیخ بهایی هستید این إکرام است؛ یعنی شما شجره طیبه دارید، میراث دارید. خدا وقتی می‌ خواهد به ما احترام بکند می‌ فرماید شما آقازاده هستید! شما کسی هستید که پدرتان همه فرشته در برابر او سجده کردند, خودتان را کم نفروشید «یا ابْنَ آدَم‏»! ◽️ در بخش پایانی سوره مبارکه «حج» خدای سبحان گذشته از آن «یا ابن آدم» هایی که دارد به ما می ‌فرماید درست است که او پدر شما است، ولی جدّ أعلای شما است. پدر نزدیک شما ابراهیم خلیل است ﴿مِّلَّةَ﴾، این ﴿مِّلَّةَ﴾ منصوب به «اغراء» است یعنی «خذوا» ﴿مِّلَّةَ أَبِیكُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ﴾،[1] شما دین پدرتان را بگیرید آدم که جد داشته باشد, جد اعلا داشته باشد, پدر داشته باشد، بالاخره همه پدر هستند; فرمود ﴿مِّلَّةَ أَبِیكُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ﴾، شما فرزند خلیل حق هستید, شما شناسنامه دارید، او ملکوت را دید شما نگاه کنید! ◽️ ما در فارسی بین نگاه و دید فرق می‌ گذاریم، می ‌گوییم نگاه کردم ولی ندیدم! در عربی بین نظر و رؤیت فرق است، گاهی انسان که استهلال می ‌کند و می‌ خواهد ماه را ببیند می ‌گوید: «نظرت إلی القمر فلم أره» نگاه کردم ولی ندیدم. نظر غیر از رؤیت در عربی است، نگاه غیر از دیدن در فارسی است. در سوره «انعام» فرمود او دید،[2] در سوره «اعراف» فرمود نگاه کنید! نگاه کردن برای این است که شاید ببینیم! راه پدرتان را بروید: ﴿أَ وَ لَمْ ینْظُرُوا فی‏ مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾.[3] [1]. سوره حج، آیه78. [2]. سوره انعام، آیه75. [3]. سوره اعراف، آیه185. 📚 دیدار شهردار و اعضای خانه حکمت اصفهان با حضرت استاد تاریخ: 1398/10/24 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa 🌺🌺🌺 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برداشت از آیه ۱۰۳ وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ایمان و تقوی کسی که می‏خواهد به سوی برود و به لقاء برسد اول باید سرمایه ایمانش را به خدا و روز تقویت کند و مراحل تقوی را به مناسبت مراحلش بپیماید تا به آنچه تعالی به او می‏ دهد که بهترین چیزها خواهد بود برسد به شرط آنکه این درک و شعور را داشته باشد و بفهمد که و چقدر ارزش دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (160) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 3- درجات نعمت يافتگان ◀ خداى سبحان در آيه مورد بحث انسانها را به سه گروه: نعمت داده شدگان، عضب شدگان و گمراهان تقسيم مى كند كه گروه اول اهل نجات و دو گروه ديگر گرفتار عذابند. ◀در تقسيم ديگرى نيز انسانها به سه دسته تقسيم شده اند؛ ليكن دو دسته از آنان اهل نجاتند و يك دسته گرفتار عذاب... و كنتم اءزواجا ثلاثةَ فاءصحاب الميمنة ما اءصحاب الميمنةَ و اءصحاب المشئمة ما اءصحاب المشئمةَ و السابقون السابقونَ اءولئك المقربونَ فى جنات النعيم (سوره واقعه، آيات 7 12)؛ ◀در قيامت انسانها سه گروهند: گروهى كه كارشان با يمن و بركت تواءم بوده، براى ديگران نيز مايه خير و بركت بودند، اصحاب ميمنت اند و گروهى كه كارشان همواره با شومى و زشتى گذشته، براى خود و جامعه خود شوم بوده اند، اصحاب مشئمت و گروه سوم پيشتازان و پيشگامان در فضايل و از مقربانند. ◀از تطبيق اين دو تقسيم تثليثى بر مى آيد كه منعم عليهم خود به دو گروه: اصحاب ميمنت و مقربان، تقسيم مى شوند. پس نعمت يافتگان در مرتبه اى واحد نيستند؛ متوسطان از آنان كه با توفيق خداوندى صراط مستقيم را پيموده اند از اصحاب ميمنت و با يمن و بركتند و ممتازان آنها از مقربان و پيشگامان. ◀نمازگزارى كه هدايت به راه نعمت يافتگان را مسئلت مى كند، گاه از اوساط مؤ منان است كه در حد ابرار و اصحاب ميمنت از نعمت برخوردار است ؛اما گاهى از اوحدى از اهل ايمان است، مانند اهل بيت (عليهم السلام ) كه درجات برتر را مى طلبند. پس نمازگزاران و نعمت داده شدگان در يك پايه و مرتبت نيستند. گرچه اصحاب يمين و مقربان هر دو از نعمت خداوندى برخوردارند، اما مقربان از نعمتهاى خالص و اصحاب ميمنت از نعمتهاى مشوب بهره مندند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (161) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 4- نعمتهاى ناب و مشوب در بهشت ◀ نعمتهايى كه بهره سالكان صراط مستقيم است به اختلاف درجات آنان متفاوت است ؛ برخى خالص و برخى مشوب. قرآن كريم در تبيين نعمتهاى بهشتى مى فرمايد: در بهشت چشمه هاى فراوان و گوناگونى است ؛ برخى خالص و برخى مشوب. چشمه هاى ناب و خالص بهره مقربان است و سهم ديگران آميخته اى از آنهاست: و يسقون فيها كاءسا كان مزاجها زنجيلاَ عينا فيها تسمى سلسبيلا (سوره انسان، آيات 17 18)؛ جام شراب بهشتيان آميخته از زنجبيل است كه بهره اى از سلسبيل دارد و سلسبيل چشمه اى بهشتى است برتر از زنجبيل و چشمه هاى ديگر كه متوسطان از آن مى نوشند. در جاى ديگر مى فرمايد: ان الاءبرار يشربون من كاءس كان مزاجها كافورا (سوره انسان، آيه 5)؛ نوشيدنى ابرار از جامى آميخته با قطراتى از چشمه كافور است ولى شراب خالص كافورى فقط بهره مقربان است. ◀ همچنين مى فرمايد: ان الاءبرار لفى نعيمَ على الاءرائك ينظرونَ تعرف فى وجوههم نضرة النعيمَ يسقون من رحيق مختومَ ختامه مسك و فى ذلك فلينافس المتنافسونَ و مزاجه من تسنيمَ عينا يشرب بها المقربون (سوره مطففين، آيات 22 28)؛ ابرار در ميان نعمتهاى الهى غوطه ورند. آنان در حالى كه بر تختها تكيه زده اند نظاره گر نعمتهاى بهشتى اند. از رخسارشان طراوت و خرمى نعيم بهشتى نمايان است. آنان را از شرابى سر به مهر كه با مشك سيراب مى كنند و طالبان سبقت جوى بايد در رسيدن به چنين نعمت نفيسى با يكديگر به رقابت برخيزند و انفاس خود را براى نايل ساختن نفوس خويش به چنين كالاى نفيسى به كار برند. شراب اين جام آميزه اى است با قطراتى از تسنيم و تسنيم چشمه اى است كه مقربان الهى از آن مى نوشند. پس مقام مقربان بسى برتر از ابرار است ؛ زيرا قطراتى از چشمه سار ويژه آنان را در جام ابرار مى ريزند و نمازگزارى كه هدايت به صراط را مى طلبند به تناسب مرتبه اش از اين نعمتها برخوردار است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تدبر #فهم_قرآن #قرآن #امکان_فهم_قرآن 📌 ضرورت تدبر از دیدگاه قرآن کریم در قرآن کریم ۴ آیه داریم که
📌 ضرورت تدبر از دیدگاه قرآن کریم در قرآن کریم ۴ آیه داریم که موضوع تدبر در قرآن اشاره کرده است در ذیل به این آیات و نکات قابل استفاده از آن می پردازیم: ⏪ آیه دوم: « أفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ یَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِینَ »[۲] 🔹 تدبر نکردن در قرآن، یکی از عوامل شرک و بی‌ایمانی است. توجه به محتوا و سیاق آیه نشان می­دهد که در مقام تبیین و بررسی علل و عوامل شرک و بی­ایمانی به قرآن و وحی است، یعنی اینان که کفر می­ورزند، بدین خاطر است که در قرآن تدبر نکرده­اند و گرنه کتاب آسمانی بر آباء پیشینی ایشان نازل شده بود و نمی­توانند بی­سابقه بودن نزول آیات الهی بر اجدادشان را دلیل بی­ اعتباری قرآن بدانند، بنابراین تدبر نکردن در قرآن، از عوامل شرک و بی­ایمانی بر شمرده شده است. 👈ادامه دارد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت4:نکته ها و پیام های کلی آیات 1تا10 سوره طارق وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى كه طارق چيست؟ ستاره‌اى است درخشنده. (به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آبى جهنده آفريده شده است. كه از بين كمر و سينه بيرون مى‌آيد. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى كه اسرار آشكار شود. پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست. 🔅🔅🔅 ▫ «طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طرق» كوبيدن و «مطرقة» وسيله كوبيدن است و «طريق» به راه گفته مى‌شود، زيرا زير پا كوبيده مى‌شود. ▫ «ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گويا اين ستاره با نور خود تاريكى شب را سوراخ مى‌كند. «صلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوان‌هاى سينه گفته مى‌شود. ▫ «تُبْلَى» از «بلوى» به معناى آزمايش است كه عامل آشكار شدن حقيقت‌هاست. ◾ طبق روايتى از امام صادق عليه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره اميرالمؤمنين و اوصياى اوست. ◽ اشعث بن قيس كه از منافقان بود، شبانه حلوايى براى حضرت على عليه السلام آورد و در خانه را زد تا با هديه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانه‌اش را كوبيد، طارق ناميد. ◽ مشابه آيه 4 اين سوره را در سوره انفطار مى‌خوانيم: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كينه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مى‌نويسند و آنچه انجام مى‌دهيد مى‌دانند. ✅ 1- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ» ✅ 2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، بايد مورد مطالعه و دقّت قرار گيرد كه هم زمينه خداشناسى است و هم معادشناسى. فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ‌ ... ✅ 3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد بايد در آفرينش خود دقت كند. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ» ✅ 4- توجّه به آفرينش انسان، زمينه ايمان به معاد است. «عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ» ✅ 5- معاد جسمانى است و جسم انسان در قيامت دوباره زنده مى‌شود. «رَجْعِهِ» 🌱🌱 🌱 ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت5:نکته ها و پیام های کلی آیات11تا17 سوره طارق وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14» إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17» سوگند به آسمان باران‌زا. سوگند به زمين كه (براى خروج گياهان) برشكافته است. كه همانا اين قرآن سخنى است قاطع. و هزل و شوخى نيست. همانا كافران پيوسته نيرنگ مى‌كنند. و من نيز تدبير مى‌كنم. پس كافران را مهلت ده و اندك زمانى آنان را به خود واگذار. ▫ «رجع» به معناى باران است، شايد به خاطر رجوع بخار آب به زمين به صورت باران. ▫ «صدع» به معناى شكافته شدن زمين براى رويش گياهان است. «هزل» به معناى سخن بى‌محتوا است. «كيد» يعنى طرح و نقشه مخفيانه و غافلگيرانه. ▫ «مهل» و «امهل» به يك معنا هستند و براى تأكيد در دو قالب آمده‌اند و هر دو به معناى مهلت دادن است. «رُوَيْداً» به معناى مهلت اندك است. 🔸 آسمان و زمين براى توليد گياه، نظير پدر و مادر براى تولد انسان هستند. 🔸 نزول باران و آمادگى زمين، بسترى براى رشد گياهان است. نزول قرآن و آمادگى انسان نيز زمينه براى رشد انسان‌هاست. نام قرآن در كنار نام باران آمده است. 🔸 براى زدودن شك، هم بايد منطقى سخن گفت و هم قاطع. سوگندهاى پى در پى خداوند، براى رفع هرگونه شك و ترديد از مخالفان و تقويت اعتقاد و باور مؤمنان است. 🔸 «لَقَوْلٌ فَصْلٌ» به جاى «لقول فاصل» يعنى قرآن، سراسر فصل است و ميان حق و باطل فاصله مى‌اندازد. نظير اينكه مى‌گوييم: فلانى شكر است، يعنى يك پارچه شيرينى است. 📐 پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: به زودى فتنه‌ها در ميان شما ظاهر خواهد شد. پرسيدند راه نجات چيست؟ فرمود: «كتاب الله فيه نبأ من قبلكم و خبر ما بعدكم و حكم ما بينكم هو الفصل» قرآن كه اخبار پيشينيان و آيندگان و داورى شما در آن است. آن كلامى است كه حق را از باطل جدا مى‌كند. در ادامه فرمودند: «و من ابتغى الهدى فى غيره اضله الله» هر كس هدايت را در غير قرآن جستجو كند، خداوند او را گمراه مى‌كند. ✅ 1- قيامت، روز بروز و ظهور افكار و كردار آدميان است. «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» ✅ 2- انگيزه‌ها وروحيات انسان، در قيامت او اثر دارند. «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» ✅ 3- قيامت، روز افشاى اسرار و شرمندگى است: «تُبْلَى السَّرائِرُ» و انسان نيز براى كتمان يا جبران گذشته خود نمى‌تواند كارى بكند. «فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ» ✅ 4- رجعت انسان در قيامت، همچون رجعت آب بخار شده دريا، از آسمان به زمين است. «عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ- وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ» ✅ 5- ارزش هر موجودى وابسته به آثار وبركات آن است. «ذاتِ الرَّجْعِ‌- ذاتِ الصَّدْعِ» ✅ 6- قرآن، فرقان و جداكننده حق از باطل است، نه رمان و غير واقعى. «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ» ✅ 7- نيرنگ كفّار، دائمى، سخت و حتمى است، از آن غافل نشويد. «إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً» ✅ 8- برخورد خداوند با انسان، متناسب با عمل اوست. اگر در راه خير قدم بردارد، خدا هدايتش مى‌كند: «جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ» «1» و اگر به دنبال كيد باشد، گرفتار كيد الهى مى‌شود. «يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً» ✅ 9- قرآن، ميزان تشخيص حق از باطل است. «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ» ✅ 10- كافران با خدا طرفند و تدبير خداوند سخت است. «يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً» ✅ 11- آنان مسلمانان را غافلگير مى‌كنند ما نيز آنان را غافلگير مى‌كنيم. يَكِيدُونَ‌ ... أَكِيدُ ✅ 12- در برخورد با دشمن، نه خود عجله كنيد و نه از خدا عجله بخواهيد. «فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ» ✅ 13- غفلت از دشمن هرگز، ولى مهلت دادن مانعى ندارد. «أَمْهِلْهُمْ» ✅ 14- سعه صدر، شرط لازم براى رهبرى است. «أَمْهِلْهُمْ» ✅ 15- مقدار مهلت به دشمن، به قدرى نباشد كه فرصت را از شما بگيرد. «رُوَيْداً» ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
💢 عرش الهی 🔹 اگر کسی از این «معارج» که «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن‏»[1]است قدم به قدم بالا رفت ـ اینکه گفتند «قُرْبَةٌ إِلَی اللَّه‏» همین است که قدم به قدم انسان بالا می‌ رود ـ ترقّی می ‌کند، این «معارج» را یکی پس از دیگری طی می ‌کند و به عرش الهی نزدیک می ‌شود که از آن به بعد بعضی از قلوب هستند که «قَلْبَ‏ الْمُؤْمِنِ‏ عَرْشُ‏ الرَّحْمَنِ‏».[2] در روایات ندارد که اگر کسی مؤمنی را برنجاند و آبروی او را ببرد عرش خدا به لرزه در می‌ آید؟! آن عَرش ﴿الرَّحْمانُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی﴾[3] که نیست، بلکه همین عرشی است که خدای سبحان از آن به عنوان «عَرش» الهی یاد کرده است که قلب مؤمن «عَرْشُ‏ الرَّحْمَن‏» است و این شخص با «عَرش» الهی رابطه پیدا کرد، این اگر آسیب ببیند می ‌لرزد! خیلی ‌ها هستند که به همین «عَرش» وابسته‌ هستند! گاهی یک انسان می‌ تواند عذاب را از یک مملکت به دور بدارد! 🔹 همین زکریای بزرگواری که در همین شیخان دفن است، ایشان از شاگردان وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) بود، به حضرت عرض کرد که حالا سنّ من بالاست، قدمای اصحاب، دوستان ما و رفقای ما رحلت کردند و جوان‌ ها روی کار آمدند، اجازه می ‌دهید من از قم بیایم بیرون؟ فرمود: نه! در قم باش که خدا به برکت تو عذاب را از آن منطقه بر می‌ دارد، همان‌ طوری که به برکت پدرم موسی بن جعفر عذاب را از بغداد بر‌داشت؛[4] این می ‌شود «عَرشِ» خدا! هر کسی که این‌ طور نیست! اگر کسی به این جا برسد، ممکن است توجه به او مثل توجه به «عَرش» خدا و بی ‌اعتنایی به او بی ‌اعتنایی به «عَرش» خدا باشد. این در بعضی از روایات است ـ نه همه ـ که اگر قلب فلان مؤمن را کسی به درد بیاورد «عَرش» خدا می ‌لرزد؛ آن عَرشی که ﴿اسْتَوی‏ عَلَی الْعَرْش﴾ ظاهراً منظور آن نیست، مگر حالا انسان حجّت الهی باشد، ولی عصر باشد، پیغمبر باشد، امام زمان باشد که آن حساب دیگری دارد؛ امّا افراد عادی و مؤمنان همین‌ هایی هستند که قلب اینها «عَرْشُ‏ الرَّحْمَن‏» است. [1]. مفاتیح الغیب، ج‏1، ص، 226. [2]. بحارالانوار، ج55، ص39. [3]. سوره طه، آیه5. [4]. الإختصاص، ص87؛ «عَنْ زَكَرِیا بْنِ آدَمَ قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا(علیه السلام) إِنِّی أُرِیدُ الْخُرُوجَ عَنْ أَهْلِ بَیتِی فَقَدْ كَثُرَ السُّفَهَاءُ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ فَإِنَ‏ أَهْلَ‏ قُمَ‏ یدْفَعُ‏ عَنْهُمْ بِكَ كَمَا یدْفَعُ عَنْ أَهْلِ بَغْدَادَ بِأَبِی الْحَسَنِ(علیه السلام)‏». 📚 درس تفسیر سوره مبارکه غافر ـ جلسه 11 تاریخ: 1393/11/13 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa ☘️☘️☘️ ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
استاد 💢کفر و ایمان 🔁 در اين سوره گذشته از سنجش معبودها و توضيح عامل ‌هاى شرك، به اين نكته پى مى‌ بريم كه ايمان و كفر به معاد و ايمان و كفر به الله، از ايمان و كفر به خود انسان مايه مى ‌گيرد. كفر به انسان، كفر به ادامه انسان و كفر به الله را همره مى‌آورد. انسانى كه خودش را باور نكرد و از خودش جز دهانى نديد، هيچ احتياجى به خدا نخواهد داشت و براى خود ادامه ‌اى نخواهد ديد... 🔁كفر و ايمان از انسان شروع مى ‌شود و به ادامه او و به الله مى‌ رسند؛ «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه ». ما در اين سوره از پيوند ايمان به معاد و ايمان به الله، نشان مى ‌بينيم همان‌طور كه در تمام قرآن «يؤمنون بالله و اليوم الآخر » با هم همراهند؛ چون اين هر دو ايمان از يك پستان شير مى‌ نوشند و از يك جام سيراب مى ‌شوند و آن هم ايمان به خويشتن است. 🔁جوانى مى‌ پرسيد كه چه شده كه خدا با اينكه مى ‌گويند حتى ميان ما و خود ما واسطه است و ما را به خودآگاهى و خودخواهى رسانده، اين همه مورد انكار و شك و كفر قرار مى ‌گيرد. گفتم: كفر به خدا، از كفر به انسان مايه گرفته. تو كه خودت را در همين سطح از تكرار و ابتذال و تنوع ديده‌ اى، ديگر به حركتى دست نخواهى زد و به تحركى دست نخواهى يافت 🔁و اين است كه جهتى نامحدود نخواهى خواست، كه تو را با اين اشتهاى كور، يك لقمه دنيا هم كافى است و زيادى است و بيشتر از رفاه براى تو ضرورتى ندارد. هدى و جهت يابى نمى‌ خواهى، بشرى و ادامه نمى‌ خواهى و اين است كه نه به اين جهت پيوندى خواهى داشت و نمازى به پا خواهى كرد؛ «يُقِيمُونَ الصَّلوة» و نه با جامعه و مردم خويش ارتباطى خواهى داشت؛ «يُؤتُونَ الزَّكوة» و نه ادامه‌اى خواهى پذيرفت، كه تو با كارهاى زينت شده و بزك شده دل خوشى و سرگردانى. 🔁در يك مدار بسته در رفت و آمدى، كه جهتى ندارى و جريانى را نخواسته‌اى و اين است كه تو با آن نيروى عظيم و آن تركيب حركت ساز در پشت ديوارهاى ابتذال، رنج بدى خواهى داشت و در ادامه‌ات خسارت بارتر خواهى بود... «اُولئکَ الَّذَينَ لَهُمْ سُوءُ العَذابِ وَ هُمْ فِى الاْخِرةِ هُمُ الاَْخْسَرُونَ ». 📝 استاد 📚 کتاب ، صفحه ۵۲ @einsad ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 1 ▫ هر موجودي داراي اثر يا آثاري است كه از آن آثار، به وجود مؤثر پي مي‌بريم؛ چنان‌كه از طريق آثار مي‌توان بين مؤثرها فرق گذاشت. بدين ترتيب، اگر وجود چيزي، عيني و واقعي باشد، حتماً بايد داراي اثر باشد؛ مگر آنكه وجود آن، موهوم باشد يا از حيث وجودي، آن‌قدر ضعيف باشد كه بي‌خاصيت و بي‌اثر گردد. ▫ در اين صورت، چنين موجودي را در شمار معدوم مي‌انگارند. عقل نيز داراي آثار و نتايجي مثبت و فراوان است؛ چنان كه جهل نيز داراي پي‌آمدهاي منفي بسيار است و در آيات و روايات به آثار عقل اشاره شده است كه برخي از آنها را بيان مي‌كنيم: ✅ 1. كسب تجربه و به كار بستن آن: «لا يُلسع العاقل من جُحر مرّتين»[بحار، ج1، ص132.]؛ عاقل از يك سوراخ، دوبار گزيده نمي‌شود. ▫️ اين حديث به گونه‌اي ديگر نيز نقل شده است: «إنّ المؤمن لا يُلْدَغُ من جحر مرّتين».[همان، ج19، ص346. به گفته ابن اثير، «يلدغ» و «يلسع» به يك معناست و «جُحر» به معناي سوراخ مار است (النهاية، ج4، ص248، «لسع»). ابو هلال عسكري گويد: «لدغ» گزيدني است كه با دهان باشد؛ مانند گزيدن مار، امّا «لسع» گزيدني است كه به وسيله دُم باشد؛ مثل گزيدن زنبور و عقرب. اگرچه اكثر اهل لغت گفته‌اند: فرقي بين اين دو نيست (الفروق اللغوية، ص463، ش1860؛ نيز ر.ك: اقرب الموارد، ج2، ص1141، «لسع»). در روايتي كه از امام صادق(عليه‌السلام) رسيده، «لسع» را به افعي كه با دهان مي‌گزد، و «لدغ» را به عقرب كه با دُم نيش مي‌زند، نسبت داده است (بحار، ج6، ص152). ] ▫️ از اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) رسيده است: «العقل لا ينخدع»[شرح غررالحكم، ج1، ص116.]؛ عقل، گرفتار خدعه نمي‌شود. ▫️ «حفظ التجارب رأس العقل»[همان، ج3، ص407.]؛ اساس عقل، حفظ تجربه‌هاست. ⬅️ ادامه دارد... ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
👌مفهوم اصلی ولایت در گفتمان قرآنی ‌ ⚒جامعه نیاز دارد که بطور ویژه روی برخی مسائل دینی پایه‌ای از جمله مسئله ولایت، مفهوم و جایگاه آن بیشتر کار کند و بیشتر بداند. برخی صورت بندی‌های کلیشه‌ای دیگر پاسخگو نیست. 🔅 تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
😔کدامیک از ما برای این پالایش آماده‌ایم و ابزارهای لازم برای آن را کسب کرده‌ایم؟! ‌‌ 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
The blessed existence of Hazrat Amir (AS) said: Did you think that a necessary judgment(Qadha) and will is inevitable and inviolable? No! Divine judgment(Qadha) is reserved in its place, but our authority is also reserved in its place. God has a judgment, a general principle that every human being dies; There is also a measure(Qadri), measure that a person has a certain amount of life if he observes these conditions, and if he does not observe hygiene, for example, he has a certain amount of life; This is considered as Qadr(Destiny) and former called Qadha(Divine Judgement). 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
📌ولایت الله 📄 راستى كسانى كه براى خود رؤياها را و قدرت طلبى‌ها را حاكم كرده‌اند، اينها حتى از يقين و شناخت خويش بهره نمى‌برند. 📄 كسانى كه براى خود خط‌هايى كشيده‌اند و راه هايى مشخص كرده‌اند، ولايت الله را تحمل ندارند. 📄 در نجف آن وقت كه بيش از يك قلعه و آب شور و وادى گرم چيزى نداشت و در آن وقت كه جايگاه عابدها و از دنيا گذشته‌ها و دست شسته‌ها بود، 📄كسانى جمع بودند كه از خود مى‌پرسيدند: چه شده با اينكه ما به اندازه ياوران امام هستيم و سر بر فرمانيم و به اين گوشه گليم انداخته‌ايم، امام خروج نمى‌كند و ظاهر نمى‌شود...؟ 📄 اين مسأله رفته رفته جا باز كرد و ذهن‌ها را گرفت و آنها را به جواب خواهى كشاند و اين بود كه كسانى را از ميان خود انتخاب كردند و از آنها هم يك نفر بيرون كشيدند و براى حل داستان روانه كردند... 📄 اين گل سر سبد، همين كه از قلعه بيرون آمد و به وادى رسيد، از كنار وادى، به خواب يا مكاشفه، ديد كه به شهرى رسيده، پرسيد و به دست آورد كه شهر امام است. اشكش و شوقش و التهابش به جايى رسيد كه خود را نمى‌شناخت. اجازه‌اش نمى‌دادند... تا آنكه اجازه بگيرند. بيچاره مى‌تپيد كه مبادا راهش ندهند ولى راهش دادند 📄و اجازه خدمت خواست، بارش دادند و به امام رسيد، با شورها و گلايه‌ها و زمزمه‌ها و شوق‌ها و از انتظارها گفتن و از دوست به دوست ناليدن... تفقدى ديد و بشارت شنيد كه ظهور نزديك است. در خانه‌اى منتظر ماند تا خبرش بدهند و راه بيفتد. در اين خانه برايش همسرى انتخاب كردند، همسرى كه دريا را مى‌مانست و آبشار را و نسيم را و طوفان را؛ دريا در چشمش و آبشار در گيسوانش و نسيم در حركاتش و طوفان در عشقش... انس گرفت و هنوز كام نگرفته، صداى شيپورها بلند شد و بر در كوبيدند كه خواجه كى به در آيد... با التهاب، سرخورده بر در ايستاد و شنيد كه احضارش مى‌كنند. گفت: آمدم... هان آمدم... برويد كه رسيدم... به خانه درآمد كه كام بگيرد و هنوز كام نگرفته بود و در آتش مى‌سوخت، كه بر در كوبيدند كه بر در دروازه‌ايم و آماده، برخيز... با زبان گره خورده گفت: برويد كه گفتم مى‌رسم... و داخل شد و هنوز جز آتش و سوز چيزى نچشيده بود كه دوباره به راهش انداختند و صدايش كردند. او خروشيد كه مگر امام وقت شناس نيست... گفتم برويد مى‌آيم... اين بگفت و خود را در ميان وادى، در كنار قلعه ديد... و ديگر هيچ... 📄 راستى كسانى كه براى خود به اندازه نيم ساعت خط كشيده‌اند و برنامه گذاشته‌اند،نمى‌توانند ولايت الله را تحمل كنند 📄 و اين است كه از يقين‌ها و حتى انتظارهاى خود هم چشم مى‌پوشند تا چه رسد به فرعون‌هايى كه تمام تاريخ را براى خود خط كشى كرده‌اند و با آرزوها خودشان را بسته‌اند و حتى به ظلم و علو هم رسيده‌اند...كه اينها با ولايت حق چه مى‌كنند و هدى را چگونه تحمل خواهند كرد... و چگونه ايمان خواهند آورد.كسانى كه شغل ثابتى براى خود دارند، نمى‌توانند دستورهاى تغيير دهنده را بپذيرند. 📄 بايد با نقش ثابت و بدون هيچ گونه پيشى جستن و شغل ثابت گرفتن، آماده دستور بود و مهم‌ترها را مشخص كرد تا بتوان ولايت را پذيرفت. 📝استاد 📚 کتاب ، صفحه ۵۴ ▶️ @einsad 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom