#حضرت_علی_اصغر_شهادت
مظلوم ترین ،تشنه ترین طفل شهیدی
در خون خودت مثل علمدار تپیدی
می خواستی آرام بخوابی گل مادر
با قهقهه ی حرمله از خواب پریدی
همراه پدر آمدی و حرمله اینبار
با خنده به خود گفت ،چه حلقوم سفیدی!
گفتی که گلویم سپر غربت باباست
آخر مگر از غربت بابا چه شنیدی
این تیر برای تو بزرگ است عزیزم
شش ماهه ی من! زود به معراج رسیدی
این تیر تو را یک شبه از شیر گرفته..
مادر به فدایت چِقَدَر درد کشیدی
ای حرمله از زندگی ات خیر نبینی
من زنده بمانم پس از این با چه امیدی
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#حضرت_رباب_سلاماللهعلیها
این نینوای روضهبهلب، این صدای کیست؟
این تکّههای کربوبلا ردّ پای کیست؟
این چادرِ کبود، که بیسایه و عمود
آتش به آسمان زده، ماتمسرای کیست؟
این چهرهای که شب شده از هُرمِ آفتاب
رختِ سیاه کرده به تن، در عزای کیست؟
انگار مادرِ همهی شیرخوارههاست
این آرزوی سوخته، این لایلای کیست؟
هر کس که میشناخت، بَدَل شد به روضهای
این مقتلِ غریبِ وطن، آشنای کیست؟
کافر نبیند آنچه مرا پیر کرد و کشت!
یارب چه دیده است مگر، این دعای کیست؟
آغوشِ او هنوز پُر از بوی اصغر است
دیگر نپرس این همه لالا برای کیست!
#رضا_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
تیری که بر گلوی علی جای آب شد
از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد
پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت
گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد
این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است
تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد
شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش
ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد
آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او
لبخند میزند! جگرِ من کباب شد
"لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد
گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد
گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا...
ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد
اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب...
تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد
یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند
بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد
بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد
زینب که دید، در دل او انقلاب شد
بر سر زنان، تمام زنان جیغ میکشند
زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد
سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند
با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
گفتم از آبی که مینوشند حتی اسبها
مرهم لبهای بیجانش کنم اما نشد
آنقدر گفتم که منوا مادرم هم گریه کرد
خواستم یک جرعه مهمانش کنم اما نشد
رو زدم بر حرمله گفتم علی، جان میدهد
رو زدم شاید پشیمانش کنم اما نشد
بچهام را تشنه بر دستم گرفتم خواستم
آن جماعت را پریشانش کنم اما نشد
خون چکید از این عبا و مادرش از هوش رفت
آمدم با تیر پنهانش کنم اما نشد
پشت خیمه خاک کردم پیکرش را لااقل
مخفی از چشمِ سوارانش کنم اما نشد
جای زخم ناخنش بر گردن من مانده است
زخم آوردم که درمانش کنم اما نشد
تیر وقتی خورد بر حلقش ، نگاهش خشک شد
هی تکان دادم که گریانش کنم اما نشد
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
دُرّ گونه ؛ زیبا و سپید: از گوش تا گوش
گلبوسه تنها می دوید از گوش تا گوش
هر بار که بابا بغل کرد اصغرش را
دست نوازش می کشید از گوش تا گوش
در گوش جبرائیل بی شک روضه خوانده
وقتی خداوند آفرید از گوش تا گوش
"روح الامین" را از شب هفتم بگویید
باید تصاویری کشید از گوش تا گوش
فردای محشر "گردنش" باشد "مدالش"
دارد نشان طفل شهید از گوش تا گوش
جای تورق گریه باید کرد زیرا
می آورد "شیخ مفید" از گوش تا گوش...
با اینکه قد و قامتش در تیررس بود
یکباره فرمانی رسید از گوش تا گوش
از خستگی خوابیده بود آشفته اش کرد
تیری که نازش را کشید از گوش تا گوش
تیری که راحت حرمله آن را رها کرد
حلقوم اصغر را برید از گوش تا گوش
چون برگ پاییزی سرش از نیزه افتاد
باد خزان وقتی وزید از گوش تا گوش
وقتی رباب از حنجر او یاد می کرد
با گریه ناخن می کشید از گوش تا گوش
#علیرضا_خاکساری
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
چه داغی رو دل مادر گذاشتی
با رفتن تو دل من غصه کاشتی
شنیدم که سه شعبه دندونه داشت
عزیزم تو ولی دندون نداشتی
با رفتن قلبمو مادر شکستی
بکش رو قلب من از دور دستی
دلم می خواست رو منبر بشینی
حالا رو منبرِ نیزه نشستی
از این دنیا به جز آزار ندیدی
واست چیزی نداشت جز ناامیدی
برای دیدنت سر بالا بردم
علی جونم چه قدر زود قد کشیدی
می خواستی مثل بابا پهلوون شی
می خواستی راهی هفت آسمون شی
تو بیرون اومدی از قبر عمدا
تا بین راه برا من سایه بون شی
#شهریار_سنجری
@raziolhossein
#حضرت_رباب_سلاماللهعلیها
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
رباب بود و غمی که سرش خراب شده
صدای گریه ی اصغر غم رباب شده
خراب کودک او عالم است و یک لحظه
رباب خیر ندید از همین خراب شده
زن است و دلخوشیش نغمه نغمه لالایی
رباب نغمه ی لالاییش عذاب شده
حسین کودک خود را گرفت از مادر
شتافت سمت فراتی که خود سراب شده
برای قطره ی آبی به دشمنش رو زد
گرفت آب ؟ نه اما حسین آب شده
حسین ماند و غمی نونهال در آغوش
چه غنچه ای است درآغوش گل گلاب شده
کدام صفحه تاریخ را رقم زد تیر
کدام پرسش تاریخ را جواب شده
حسین یاد غم داغ پشت در افتاد
دویاره کشتن شش ماهه فتح باب شده
#محسن_ناصحی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
بگو چکار کنم با غم آشنا نشوی
تو ماه پاره چرا ماه دلربا نشوی
کسی نمانده برایم فقط تو ماندی و بس
بگو چکار کنم تو ز من جدا نشوی
بگو چکار کنم من ، نَفَس نَفَس نزنی
بگو چکار کنم تشنه لب ، فدا نشوی
بگو چکار کنم من ، سر تو خم نشود
بگو چکار کنم چون هلال ، تا نشوی
به گریه های بلندت ، بلند خندیدند
خدا کند که تو آگه ز طعنه ها نشوی
سپیدی گلویت بود کار دستت داد
خدا کند که تو از دست من رها نشوی
به وقت تیر کشیدن ، چه قد کشیدی تو
گمان کنم پسرم در عبا تو جا نشوی
بگو چکار کنم من ، دو قسمتت نکنند
بگو چکار کنم من که تو دو تا نشوی
لبت که چند ترک خورد ، وای بر جگرت !
عزيزِ دَرهَم من ! تا ابد تو وا نشوی
بیا رباب ! که طفل رباب را کشتند
ز دست رفت دگر ، دست بر دعا نشوی
#سیدمحسن_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#روز_هفتم
آن خیمه که بهشت دخیل است بر درش
آتش گرفت چون جگرِ آبآورش
از خیمهها هنوز به عباس میرسد
آهِ رباب و گریهی نوزاد مضطرش
“بودند دیو و دَد همه سیراب و میمکید”
اصغر ز قحط آب سرانگشت مادرش
بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش
جانی نمانده بود در اندام لاغرش
گهواره جایگاه سخنرانیاش نبود
دست حسین گشت بلندای منبرش
وقت رجز، گلوش دهن باز کرده بود
با ذکر یابن فاطمه و یابن حیدرش
تشویق کرد حرمله را لشگر یزید
وقتی علی به سمت عقب پرت شد سرش
وا شد گلوش قبل زبان باز کردنش
رفت و «پدر» نگفت علیاصغر آخرش
خون ذبیح ریخت روی سینهی خلیل
حالا که میدهد خبرش را به هاجرش؟
طوری حسین کودک خود را فدا نمود
حتی نریخت روی زمین خون اطهرش
هنگام دفن کردن شش ماههی حرم
افتاد یاد محسن مظلوم و پرپرش
از او چه مانده بود که بیرون کشیده شد
از قبر در مقابل چشمان مادرش
امّید راه رفتن او را رباب داشت
با پای نیزه آمده حالا برابرش
از صبح تا به شب به نوک نیزه خیره و…
شب تا به صبح طفل خیالیست در برش
#یامظلوم
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
آن تیر غیر ناله و شیون چه میکند
آتش گرفته وقت دویدن چه میکند
خشکیده از عطش همهی سروهای باغ
با تشنگی شکوفه گلشن چه میکند
تو واضح است جنگ نداری و خصم با
لبخندت این دلیل مبرهن چه میکند
افتاده زخم در گذرش بر تن نسیم
تیر سهشعبه وقت رسیدن چه میکند
چیزی به غیر بوسه ندیدهست حنجرت
با نرمی گلوی تو آهن چه میکند
گامی به سوی حرمله گامی سوی رباب
مرد اینچنین شکسته شود زن چه میکند
پنهان اگر چه خواست تو را در عبای خود
با تیر این علامت روشن چه میکند
گریه، گلایه، صبر ندانم که مادرت
هنگام دیدن تو به مدفن چه میکند
با اشکهای مادر تو سنگ هم گریست
آه رباب با دل دشمن چه میکند
#سیدمحسن_حسینی
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
در آسمان کرببلا، کم ستاره نیست
امّا به دلرباییِ این ماهپاره نیست
گهوارهاش به بحر گنه، دستگیر ماست
این کشتی نجات بُوَد، گاهواره نیست
"در یک شکوفه نیز شکوه بهار هست"
نامش علیست، شیر بخوان، شیرخواره نیست
قنداقه را به معرکهی عشق میبرند
"در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست"
با یک نظر گرفت گلوی سهشعبه را
نازم به تیغ طفل که جز یک نظاره نیست!
با گریهاش ز مادر و با خنده از پدر
اشکی گرفته است که آن را شماره نیست
بر غربت حسین، گلوی علی گواست
با هیچ کس چنین سند پاره پاره نیست
دیشب صدای گریهاش از عرش هم گذشت
امشب علی کجاست که در گاهواره نیست؟
باید کنار گریه، صبوری کند رباب
جز اشک، غیر صبر، دگر راه چاره نیست
با نی بگو که زخمیِ تیر سه شعبه است
این حلق را که طاقت زخم دوباره نیست
در آسمان که سرخ شود موقع غروب
آیا به یاد حنجر او یادواره نیست؟
"تربت"! بس است شرح غم بی کرانهاش
بحریست بس عمیق که آن را کناره نیست
از ۹ شاعر به ترتیب ابیات:
#مهدی_محبزاده
#فصیحالزمان_شیرازی_رضوانی
#فریدون_مشیری + #حمیدرضا_اسلاملو
#مهدی_محبزاده + #حافظ_شیرازی
#جواد_هاشمی_تربت
#مهدی_حسینقلیان
#احمد_گرجی
#علی_کاملی_کرمانشاهی
#جواد_هاشمی_تربت
#محمدحسین_مهدیپناه
#جواد_هاشمی_تربت
#عباس_بردبار
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
گریه بر جان دادنش افلاک کرد
خون زیر حنجرش را پاک کرد
کند با شمشیر قبر کوچکی..
از لحد کوچکترش را خاک کرد
تیر جا خوش کرده ای بر حنجر است
ذبح اکبر بود و نامش اصغر است
تاج گل از قبر او شرمنده بود
قدش از یک شاخه گل کوچکتر است
آه از این سینه ی پر خون بکش
ناز از این غنچه ی گلگون بکش
مادرش از دیدنش جان می دهد
تیر را آهسته تر بیرون بکش ...
دفن شد آن دیده ی دریایی اش
خاک شد شرمنده ی زیبایی اش
وقت تلقین علی اصغر رسید
اسمع افهم شد دم لالایی اش ...
قبر شد کاشانه اش شرمنده ای
از غبار خانه اش شرمنده ای
جای طفلت داخل گهواره بود
از تکان شانه اش شرمنده ای
@raziolhossein