eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
538 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دارد از جایی بشارت‌های پنهان می‌دهد بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن می‌دهد عروة الوثقی‌ست «بسم الله الرحمن الرحیم» هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن می‌دهد این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان می‌دهد چشم می‌بندم میان بارش رحمانی‌اش سطر سطر آیه‌هایش بوی باران می‌دهد بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات» جامی از این می‌چشاند جامی از آن می‌دهد این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی» تا کتاب الله ناطق را به انسان می‌دهد گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را دردها را با همین یک نسخه درمان می‌دهد آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش کار دنیای شما را نیز سامان می‌دهد مالک اشتر علی را خوب می‌فهمد نه ما او که با سر پای فرمان علی جان می‌دهد مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان می‌دهد جرج جرداق مسیحی هم حواری علی‌ست این مسیحی با علی بوی مسلمان می‌دهد... @raziolhossein
«سه روز» بود، که در مکّه بی‌قراری بود نگاه کعبه، پر از چشم‌انتظاری بود «سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر» سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود به احترام شکوفایی گل توحید «سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل» در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت حرم که محرم اسرار کردگاری بود صفای آینه از چشم «مَروه» می‌تابید شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود زمین به مقدم مولود کعبه، می‌نازید هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم سرودشان، غزل عشق و بی‌قراری بود سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود :: قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی علی تمام وجودش، وفا و یاری بود نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری علی که جلوۀ آیات جان‌نثاری بود چگونه نخل عدالت نمی‌نشست به بار که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود امیر ظلم‌ستیز، افسر یتیم‌نواز! یگانه آینۀ عدل و استواری بود همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت «مدینه» از نَفَس او بنفشه‌کاری بود علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید علی، تبلور ایمان و پایداری بود علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد علی، تجلّی ایثار و بردباری بود جهان کوچک ما حیف درنیافت که او پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟ قسم به کعبه که سجّادۀ گل‌افشانش زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود... @raziolhossein
صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست... بین آیات الهی، آیت کبری علی‌ست «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی‌همتا علی‌ست حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا» حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علی‌ست آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علی‌ست... سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی‌ست... «اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی‌ست از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی‌ست آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه» سفره‌دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی‌ست نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است «عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علی‌ست لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علی‌ست در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل» رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علی‌ست اختر تابندۀ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏» ماه ظلمت‌سوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‏» علی‌ست... نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علی‌ست روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علی‌ست عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی‌ست «یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم» یا الهی! مظهر اسمائک الحسنی علی‌ست یاد او «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند در نماز قرب ذکر الله اکبر یا علی‌ست سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علی‌ست بشنو از احمد حدیث «حیثما دار» علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی‌ست تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد» بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل می‌کند بی‌گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی‌ست... @raziolhossein
دریا بدون ماه تلاطم نمی‌کند تا نور توست، راه کسی گم نمی‌کند در لحظه‌های سبز مناجات با خدا حتی کلیم چون تو تکلم نمی‌کند در زندگی غذای تو شد نان جو، نمک مرد بهشت، روی به گندم نمی‌کند جان پیمبری! اگر از او جدا شوی یک غنچه این بهشت تبسم نمی‌کند او راحت تو و تو قرار پیامبر می‌یافت با تو جان دوباره پیامبر وقتش رسیده است که یک آرزو کنی این خاک را زلال‌تر از آبرو کنی تا عرش شانه‌های نبی کرده‌ای عروج تا مثل او به دعوت معراج رو کنی دنیا به حسرت نگهت زیر پات ماند تا چند کفش‌های خودت را رفو کنی؟ هم‌صحبت تو نیست کسی غیر فاطمه برخیز سمت آینه تا گفتگو کنی زیباترین طلیعۀ قدر تو فاطمه‌ست پشت و پناه خیبر و بدر تو فاطمه‌ست وقت «سلونی» است که خود را نشان دهی تا که خبر از آن طرف آسمان دهی در بستر پیمبر اگر آرمیده‌ای این آرزوی توست به جایش تو جان دهی تا که حدیث منزلت از شأن تو گواست شرح نگین خاتم پیغمبران دهی.. حالا بیا کلید بهشت خدا به دست باید که راه را به محبان نشان دهی ای مرد زخم خوردۀ میدان جنگ‌ها حالا نگاه کیست بر آن زخم‌ها دوا بر چهره‌ات نگاه پیمبر چه دیدنی‌ست وقت وصال این دو برادر چه دیدنی‌ست زیباترین ترانۀ صبح قیامت است ساقی کنار چشمۀ کوثر چه دیدنی‌ست این روشن است سایۀ حق در وجود توست کعبه ز نور توست منور، چه دیدنی‌ست وقتی شکوه قدرت تو جلوه می‌کند در دست‌های تو در خیبر چه دیدنی‌ست بر بال جبرئیل نوشته فضائلت این بال و پر برای پیمبر چه دیدنی‌ست اهل سقیفه از تو چه دورند یا علی در دیدن مقام تو کورند یا علی نور شما نشانۀ صبح سپیده است خلقت گلی ز باغ بهار تو چیده است گویا فرشته‌های خودش را خدای نور از روشنای نور شما آفریده است مولا هنوز سورۀ وحیی نیامده، آیات مؤمنون ز لبانت وزیده است وقتِ کرامت است رکوع نماز تو ای مرد مرحمت! که نظیر تو دیده است؟ این گریه‌ها و آه یتیمانه هر سحر پای تو را به سمت خرابه کشیده است ای معنی غدیر خدا و پیامبر یک نور واحدید شما و پیامبر @raziolhossein
گویند حریم کعبه، در داشته است از «سیزده رجب» خبر داشته است از شدّتِ اشتیاقِ دیدار علی دیوار حرم، شکاف برداشته است .... گل از نفس بهار چیدن دارد انوار خــدا ،همیشه دیدن دارد با دیدن اعجاز، به میلاد علی صلوات فرشتگان شنیدن دارد ..... خورشید زکعبه سرزده یاماه است دل درطلب سپیدة دلخواه است عطری که دل ازدست ملائک برده است عطر نفس علی ولی الله است ..... آفاق پُر از  زمزمه ی یاد علی است مبهوت ز شوکت خداداد علی است دیوار حرم چرا نخندد از شوق؟ وقتی که خدا ،شاد ز میلاد علی است ...... ای حیدریان به روح حیدر صلوات برشافع ما به روز محشر صلوات در روز ولادت علی شیر خدا بفرست به مرتضی مکرر صلوات @raziolhossein
باز امشب گُلبن امید ما گُل می دهد باغ سرسبز دل اهل ولا گُل می دهد گرفضا آکنده ازعطربهشتی می شود گلشن توحید وایمان ووفا گُل می دهد کعبه دیوارش چوغنجه لب به خنده واشود تابه دست بانوی گلها خدا گُل می دهد ازحرم وقتی که می آیدبرون بعدازسه روز مادری شادان به دست مصطفی گُل می دهد ازلب غنچه گلاب وعطرقرآن می چکد مصطفی ازباغ لب برمرتضی گُل می دهد مقدم مولودکعبه تاکه گلباران شود حق زجنّت برملائک درسما گُل می دهد دامن بنت اسدشدکهکشان نورو باز آسمان براوبه رسم رونما گُل می دهد جبرئیل ازآسمان نادعلی دارد به لب گل به دامن دارد وبرماسوا گُل می دهد عرش عطرآگین شود ازنکهت اشک علی چون به محبوبش به محراب دعا گُل می دهد گه به رخساریتیمان می زندگلبوسه ای گه به دست مستمندی بی نوا گُل می دهد ای محبّان گل توحید، ازمهرعلی گلفروش آفرینش برشما گُل می دهد روزبی برگی چه کس جز او به دست دوستان ازبهشت آرزوها و وفا گُل می دهد گُلبنی راپرورش داده به گلزارامید کزبرای حفظ دین درکربلا گُل می دهد گرچه خارم دربهشتش،لیک این باغ امید بر«وفایی»ازوفا،صبح و مسا گُل می دهد @raziolhossein
ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان در توسل شبّر و شبّیر را با ما بخوان «یا مَن أرجوهُ لكلِّ خیر» را با ما بخوان با نمازی، با دعایی از گناهانت برآی همچنان بنت اسد بر درگه یزدان درآی دانۀ اشكی چنان آیینه صافت می‌كند سوز آهی محرم بزم عفافت می‌كند رو به مسجد كن ببین رحمت طوافت كند ذات حق دعوت برای اعتكافت می‌كند معتكف در مسجد آنچه دید جز آنجا نبود اعتكاف هیچ كس چون مادر مولا نبود مادری كاو را ببخشد عالیِ اعلی علی پیش كعبه كس نداند حال او الّا علی می‌رسد بر گوش جانش نغمه‌های یا علی اعتكافش در حریم كعبه باشد با علی چون سر آمد اعتكافش، عشق شد هم‌دوش او تا برآمد آفتابی بود در آغوش او ای حرم در باز كن جانانه را در بر بگیر تیرگی بس، شمع با پروانه را در بر بگیر چون صدف این گوهر یك‌دانه را در بر بگیر خانه را بگشا و صاحب‌خانه را در بگیر در ز دیوار حرم وا كن، به مردم در ببند خود كمر در خدمت این كودك و مادر ببند ای حرم غسل زیارت كن جمالش را ببین چهرۀ چون ماه و ابروی هلالش را ببین خط بكش بر روی بت‌ها خطّ و خالش را ببین بر سر دست رسول‌ الله مقالش را ببین كز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان هرچه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد از نگاهش عقدۀ غم بر پیمبر باز شد شهر علم مصطفی را بر جهان در باز شد حجت داور لبش با نام داور باز شد ای حریم كعبه! بشنو این ندای دلنشین آیه‌های مؤمنون را از امیرالمؤمنین اختیارش با خدا و عالمش در اختیار مرد میدان‌های علم و حلم و مجد و افتخار جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار كاش می‌شد یك علی وین ویژگی‌ها آشكار این نخواهد شد ولی از مكتب ایثار او كاش خیزد هر زمان چون میثم تمّار او @raziolhossein
در قبله‌گه راز فرود آمد ماه یا زادگه علی بود بیت‌الله از كثرت اشتیاق، دیوار شكافت تا این‌كه ره وصال گردد كوتاه مهمان چو در آغوش حرم جای گرفت افكند خدای پرده بر سِرُّ الله در بسته و دیوار به هم آمده بود جمعی همه خیره گشته بر آن درگاه از راز و نیاز بنده و معبودش در خلوت آن خانه نشد كس آگاه در باز نشد گرچه بسی كوشیدند هر دیده به صد سؤال می‌كرد نگاه هرجا سخن از قصۀ بیت‌الله بود افتاد حكایت حرم در افواه نومید شدند و مات و حیران ماندند تا باز مگر خدای بگشاید راه تا این‌كه به پیش چشم حیرت‌زدگان دیوار شكافت بار دیگر ناگاه از بیت خدا برون یدالله آمد لاحولَ و لا قوةَ إلّا بالله شد حبس نفس‌ها چو جمالش دیدند تا آینه گَرد غم نگیرد از آه با بنتِ اسد خود اسدالله آمد از بیت احد مهر درآمد با ماه بوسند خلایق حجرالاسود را چون یاد كنند از آن خط و خال سیاه خاموش حسانا كه مقام است بلند ترسم بود این گفته كوتاه گناه @raziolhossein
او را که خدا آینه خویشتنش کرد آورد به دنیا و یل بت شکنش کرد بر خاک نظر کرد علی خاک طلا شد بر سنگ نظر کرد عقیق یمنش کرد در معرکه هرکس به مصاف علی آمد مولا زره جنگی او را کفنش کرد تا  دید عدو روبرویش تیغ علی را جان زودتر از ضربه فرار از بدنش کرد شد اوج سرافکندگی دشمن حیدر آن کار که با ناقه سواران حسنش کرد در مکتب خود حضرت زینب به رقیه مدح علی آموخت و شیرین سخنش کرد جبریل سعادت ز خدا خواست، خدا هم در راه حسین بن علی سینه زنش کرد از هجر علی کعبه عزادارترین شد طوری که فقط جامه مشکی به تنش کرد خوش عاقبت آن است که هنگام زیارت مرگ آمد و با شاه نجف هموطنش کرد @raziolhossein
حریم کعبه است این جا و خیل پرده دارانش به نزدیکش زنی، استاده دور از چشم یارانش صفای باطنش پیداست از اشک چو بارانش صفات نیک در ذاتش، فلک حیران، ملک ماتش؟ حرم محو مناجاتش، برآید کاش حاجاتش! گرفتارست و می خواند، خدا را با دل و جانش الهی! ذکر یارب یاربم باشد به لب تا کی؟ ز اندوه مَنِ بیدل، بنالد مرغ شب تا کی؟ دلم آمد به جان، این سوز و ساز و تاب و تب تا کی؟ ببین برق نگاهم را، سرشکم را گواهم را مؤثّر کن تو آهم را، به من بنمای راهم را که من مشتاق آن راهم که پیروزی ست پایانش اگرچه بر سر راهم، غم ایام سد بسته ولی صبر من این غم را به «حبلٌ مِنْ مَسَد» بسته خدایا! دل به مهرت فاطمه بنت اسد بسته تویی قدّوس و سبّوحش، قرار قلب مجروحش اگر فانی شود روحش، توییکشتی، تویی نوحش که هرکس با تو دل دارد چه باک از موج تطوفانش به محبوبی که اندر بطن من گوید سخن با من به آه عافیت سوزی، که یا او می کشد یا من مرا مپسند بیش از این، گلاب اشک در دامن که یک روح و دو تن دارد، دو گل در یک چمن دارد دو شمع انجمن دارد، حسین و هم حسن دارد ولی پرورده دامان زهرا جان به قربانش علی، آن کس که مرغِ دل به شوقِ وصل او پر زد علی آن کس که جبریلِ امینش حلقه بر در زد علی، آن کس که شاید تکیه بر جای پیمبر زد نظر با ما خَلَق دارد، به دین گوی سبق دارد به صورت نور حق دارد، عنایت با «شفق» دارد امیدست آن که بشمارند او را از محبّانش @raziolhossein
مرده هم باشد خیالی نیست ، احیا می کند کمترین کاری که با دل، مدح مولا می کند کعبه او را جار زد ، تکلیف ما هم روشن است سنگ بر مدح علی وقتی دهان وا می کند معرفت را آن کسی دارد که قبل از خواستن از علی ، ظرفیت آن را تمنا می کند در نجف بودیم و باز از او نجف می خواستیم عقل حیران بود از آنچه عشق با ما می کند تازه می فهمد که ساقی کیست ، میخانه کجاست مست ، انگور نجف را که تماشا می کند رو به ایوان طلا باید که جان می باختیم گاه عزرائیل هم با ما مدارا  می کند ... @raziolhossein
خدا دلدار بود و بی گمان دلداده حیدر بود زمین مست آسمان مست آن زمان که باده حیدر بود نه تنها در شب هجرت و یا بَدر و اُحد بلکه کسی که قبل خلقت امتحان پس داده حیدر بود شب معراج تا جایی که چشم کهکشان می دید شگفتا ابتدا و انتهای جاده حیدر بود   قسم بر شرح "لولاکُ " و قسم بر خلقتِ افلاک که تنها لایق  یاسِ پیمبر زاده حیدر بود جهانداری که  از دستش جهان روزی طلب می‌کرد ولی سر کرده خود با قرص نانی ساده حیدر بود شهادت می‌دهد محراب مسجد آن کریمی که توانگر کرده سائل را سر سجاده حیدر بود کسی که در مصافش مرحبا گفتند مرحب ها کسی که قلعه خیبر  به پاش افتاده حیدر بود چه در خیبر چه در خندق چه احزاب آن یلی که بود برای جانفشانی هر زمان آماده حیدر بود یتیمان در دل کوفه پس از شق القمر گفتند مگر آن ماه شب گرد آن یلِ آزاده حیدر بود؟ یقیناً حیدر آباد است اگر دل با علی باشد خدا می‌داند از اول بهشت آبادِحیدر بود @raziolhossein
در رفعت آسمان سهیم است علی  عرشیست که در زمین مقیم است علی  با آن‌همه شوکتش شگفتا که چنین  همبازی کودك یتیم است علی هم معنی رحمان و رحیم است علی  هم مالک آن یوم عظیم است علی  فرمود نبی راه علی راه خداست  یعنی که صراط مستقیم است علی دنبال دلم به هر طرف رو کردم  افسوس همیشه بی هدف رو کردم  دیدم همه عالم به دلم رو آورد  وقتی که به ایوان نجف رو کردم هستی هر آن‌چه هست از هست علیست عرش است ولی خانه‌ی دربست علیست نعلینش اگر چه وصله دار است ولی رزق همه کائنات در دست علیست در معرکه هیبت ِ علی غوغا بود از میمنه تا میسره او پیدا بود از شیوه‌ی جنگاوری‌اش هیچ نپرس یک عمر دهان ذوالفقارش وا بود دل لحظه به لحظه بارها گفت علی آرام شدم دوباره تا گفت علی در کنج حرم خدا خدا می‌گفتم دیدم به خدا خود خدا گفت علی دیدار علیست بهترین تقدیرم با آرزوی جمال او میمیرم هرگاه بخواهم به علی فکر کنم پا میشوم و زود وضو میگیرم @raziolhossein
ملک درفلک شادمانی کند نظر سوی رکن یمانی کند یکی ز آسمان گل فشانی کند یکی از شعف نغمه خوانی کند   همه گل به دستان عرش برین سفر می کنند ازفلک بر زمین چو دریای رحمت تلاطم کند امین خدا دست وپا گم کند ز شادی چو بلبل ترّنم کند چو دیوار کعبه تبسّم کند           ز نور خدا شد جهان منجلی خدا میزبانی کند از علی همان روز اوّل که حیدر رسید خدا پرده از راز هستی کشید به ایمای او نبض عالم طپید زهفت آسمان آفرینش شنید          علی خانه زاد حرم با خداست خدا دررگ و ریشه ی مرتضاست وصی رسول امین حیدراست گل نور باغ یقین حیدراست ولی لله مومنین حیدراست امام همه متقین حیدراست                     دلش از خدا منجلی می شود هرآن کس محب علی می شود علی با پیمبر برادر بود علی فاتح بدر و خیبر بود علی ساقی حوض کوثر بود علی شافع روز محشر بود                     به حق خدا اسم اعظم علی ست قسیم بهشت وجهنم علی ست به نور علی و  به امواج او نماز ش بود اوج معراج او زمین وفلک گشته محتاج او امیری بود زینت تاج او                              امیری که او نان گندم نخورد به جز غصه ی دین و مردم نخورد بهشت برین ،شبنمش ازعلی ست حرم ،خانه و  زمزمش ازعلی ست مسیح بن مریم، دمش ازعلی ست که تاج شرف ،خاتمش ازعلی ست                  شرف نامه ی مومنین مهراوست ولای علی مایه ی آبروست چوغنچه اگر سر به هم می روم به گلزار سبز ارم می روم صد وده قدم تا حرم می روم فقیرم، به باب الکرم می روم شدم بنده ی او و مولا شدم گدا آمده بودم  آقا شدم ولای علی را صدف می شوم بلای ولا را هدف می شوم پر از عشق و شور و شرف می شوم اگر زائرش در نجف می شوم          پناه همه عاشقان تا علی ست «وفایی»همه جا دلش با علی ست @raziolhossein
ببوس از جان زمینی که به گردون سایبان دارد که حسرت بر چنین خاک رفیعی آسمان دارد "تُعِزُ مَن تَشا" خواهی به خاکش سجده کن زیرا به هر کس عزتی دادند از این آستان دارد کسانی که مُقیم در نجف هستند می‌دانند که این جنت مسیرش صد بلا و امتحان دارد لباسِ فقر پوشیده وصال یار می‌بیند وگرنه ناز پرورده کجا  قُربی چنان دارد دو عالم رزق خود را از سر این سفره میگیرند ضرر کرده است اینجا هر که فکر آب و نان دارد من از اصحاب کهف و کلب آن درگاه دانستم که این کهف الحصین هم سرپناهی بر سگان دارد بگو با خضر ما آب بقا را در نجف خوردیم بگو هر کس علی دارد حیات جاودان دارد بگو با آن دو تن که آیه های جبت و طاغوتند خدا در خلقت خود ، یک امیر مومنان دارد @raziolhossein
باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست بعد از خدا و بعدِ رسول خدا، علی ساقی است گر شراب نداری بیا که هست گیرم که با علی دل ما نیست آشنا اما دل علی به غریب آشنا که هست مشکل گشا علی است و لشکرگشا علی فرمانروا که بود و شه لافتی که هست ما سائل رکوع علی نیستیم اگر او إنّما ولیّکم اللهِ ما که هست محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست ای عاشقان هجوم نیارید، جا که هست! عاشق گناهکار اگر شد در آتش است اما حسابش از همه عالم جدا که هست... آن بی نشانه ای که نشان داشت از علی دل بی قرار یافتنش، هرکجا که هست @raziolhossein
از زیر و بم جهان خبر داشت علی زیر قدمش دُّر و گهر داشت علی هنگام خطر جای پیمبر خوابید جای خلفا نیز جگر داشت علی @raziolhossein
از زیر و بم جهان خبر داشت علی زیر قدمش دُّر و گهر داشت علی هنگام خطر جای پیمبر خوابید جای خلفا نیز جگر داشت علی @raziolhossein
آمده ام که دین خود به شیعیان ادا کنم بوصف حجت خدا لب بلب آشنا کنم مدح علی مرتضی خسروانما کنم زگفتن صفات او خدای را رضا کنم کور دو دیده ی عدو زنعت مرتضی کنم بنام نامی علی غنچه ی لب چوواکنم نثار طبع من کند هزارمرحباعلی خیزوزجا وتیشه را بریشه ی اسف بزن تیر دعای خویش را درست بر هدف بزن دم زولای مرتضی قائمه ی نجف بزن دست بدامن علی  امیر لوکشف بزن پای بکوب برزمین خنده به صد شعف بزن بنام نامی علی بگو علی و کف بزن که هست بعد مصطفی امیر ورهنما علی کعبه تویی حرم تویی سعی تویی صفا تویی رکن تویی حجر تویی مروه تویی منی تویی لطف تویی عطا تویی جود تویی سخا تویی مهرتویی وفا تویی قدرتویی قضا تویی شاه تویی گدا منم درد منم دوا تویی بیکس وبینوا منم مونس ویار ما تویی بکن زراه مرحمت یک نظری بما علی تویی که یازده گهر به ماسوا عطا کنی محیط دهر با صفا زصلخ مجتبی کنی بیاری حسین خود تویاری خدا کنی به زهد عابدین بنا عبادت و دعا کنی زعلم باقر العلوم فامت جهل تا کنی زصدق صادفت بیان اصول ما سواکنی بنام موسیت کنی درد همه دوا علی جان جهانیان تویی جان جهان فدای تو رضاست بررضای حق دردوجهان رضای تو به احتزار آورد جوادتو نوای تو رنج کشد برای دین هادی توبرای تو تکیه زند چوعسکری بعد نقی به جای تو شاعر "ژولیده" زند زدل دم ازولای تو بهر ظهور مهدیت زلطف کن دعا علی @raziolhossein
عمریست که دم ز عشق دلبر زده ام در پشت در خانه اش هی در زده ام تا کور شود هرآنکه  نتواند دید ششدانگ دلم به نام حیدر زده ام @raziolhossein
در شب میلادت ای وجه خدا نور می تابد به جان ماسـوا ماه امشب چشم دارد بر زمین تا ببیند روی ماهِ خورشید آفرین مکه امشب مهبط نور خداست کعبه امشب قبله نه، قبله نماست کعبه امشب در طواف روی توست چشم اشک آلود زمزم سوی توست حاصل حب و وداد حق تویی فاش گویم خانه زاد حق تویی × مریم آن کاخ عبادت را ریاض دید چون در خویش آثار مخاض وحی آمد گرچه هستی محترم لیک بیرون رو بدین حال از حرم این مکان غیر از عبادتگاه نیست مسجد است اینجا ولادتگاه نیست گرچه فرزندت بود عیسی ولی فرق ها دارد مسیحا با علی مرده را گر زنده عیسی می کند دردها را گر مداوا می کند این همه از لطف و جود حیدر است بودِ طفلت از وجود حیدر است × مریم ار چه مام پاکی خوانده شد این چنین از خانه حق رانده شد × لیک بهر مادرت از آسمان در چنین حالی ندا آمد بمان فاطمه، بنت اسد ،ام اسد غم مبادا بر دلت یک دم رسد آمدی در کوی ما محزون مرو همچو مریم از حرم بیرون مرو کشتی دین را تو نوح آورده ای بهر جسم کعبه روح آورده ای ای شُکوه محض، معنای وقار ای عفاف و زهد را آموزگار باغبانا! بـه از این دادم تورا غنچه ای گل آفرین دادم تورا فاطمه ای درّ هستی را صدف هست طفلت آفرینش را هدف مژده ای شمس ولایت را فلک هست او بر سفره هستی، نمک  گرچه فخرکون و مافیهاست او فخرش این بس، همسر زهراست او × فاطمه از این ندا مسرور شد درد، شیرین و دلش پرشور شد همسفر با دل شد و پرواز کرد چشم خود را سوی کعبه باز کرد  × کعبه دست و پای خود گم کرده بود بر رخش اما تبسم کرده بود زانکه مهمانی بلند آوازه داشت از حضورش شور و حالی تازه داشت کعبه یک در داشت آن هم مشرکان رفت و آمد می نمودندی از آن گفت با خود هوش باش او حیدر است نی سزاوار ورود از این در است باز کن ای بیت پاک داوری بهر باب الله باب دیگری این بگفت و نعره بر افلاک زد بهر مولا سینه خود چاک زد: کای به رضوان ساقی کوثر بیا وی در رحمت ، تو از این در بیا ای فدای مقدمت حِجر و حَجَر گشته از هجر تو زمزم دیده تر ای تو چشم حق، ببین چشم ترم وی تو دست حق، بنه پا بر سرم میهمان ای جان تو بر جانانه ای میهمان نه، بلکه صاحب خانه ای × ای بلند آوازه از نامت حرم حرمتت کرده حرم را محترم تا زند بوسه به پایت چشمِ خاک کعبه هم چون گل، بزد بر سینه چاک خانه ی معبود بر روی زمین در طوافت بود و می گفتا چنین: با ولای تو، عبادت کامل است طوف من، بی حب حیدر باطل است @raziolhossein
یاعلی اسدالله در وجود آمد در پس پرده هرچه بود آمد @raziolhossein @raziolhossein1
علی ساقی‌ست، از این تشنه ساغر پس‌ نمی‌گیرد اگر فیضی به ما بخشیده کوثر، پس نمی‌گیرد نخواهم رفت جایی از چنین مضمون شیرینی چنان طفلی که لب از ثدی مادر پس‌ نمی‌گیرد چه مضمونی؟ که یعسوب‌ست پیر طرزآموزَش چه یعسوبی؟ که از ما ذوق شکّر پس‌ نمی‌گیرد پرید این دل ز بام سینه تا آغوش درگاهش از آن گرمای جان‌پرور کبوتر پس نمی‌گیرد بر آن رخسار آتش‌گون سپندآیین دلی دارم که جز خالی سیاه از روی مجمر پس نمی‌گیرد مؤذّن اشهدش را گر به کوه آواز بردارد جواب از کوه جز الله اکبر پس‌ نمی‌گیرد سلونی گفتنش جودی‌ست لاهوتی، نه ناسوتی زمین این حرف را از عرش دیگر پس‌ نمی‌گیرد به او هم عشق خود را می‌دهد هم جامه‌ای نو را علی آن هردو را از دست قنبر پس‌ نمی‌گیرد دو انگشتی گر از جا می‌کند در را، همان در را به جز دستان حیدر نیز خیبر پس نمی‌گیرد تنم بسیار بخشنده‌ست، ای بسیاربخشنده! که گر سر داد در راه تو پیکر پس نمی‌گیرد بیا جبریل! این انگشتری برادر و بالا رو! زکاتی را بخشیده‌ست، حیدر پس نمی‌گیرد به ما این وعده را داده‌ست، هستیم آن جهان با او اگر او وعده‌‌ای کرده‌ست، داور پس‌ نمی‌گیرد @raziolhossein
روز خلقتش آدم، گفت یا علی لبیک از خروش او عالم گفت یا علی لبیک این صدا الهی بود ، ذکر دادخواهی بود هر نفس بنی آدم گفت یا علی لبیک قبل خلقت انسان شد ملائکه حیران دید عرش مستحکم گفت یا علی لبیک این بشر قدیمی بود، با خدا صمیمی بود زان زبان و جان هر دم گفت یا علی لبیک مُرده گر شود احیا شک نکن که در آنجا روح عیسیِ مریم گفت یا علی لبیک تا وِرا حقِ داور خواند ساقیِ کوثر سلسبیل با زمزم گفت یا علی لبیک هر که راه را گم کرد رو به مرتضی آورد نور دید و شد خرّم گفت یا علی لبیک در مراحل منهاج پله پله در معراج خود پیمبرِ اکرم گفت یا علی لبیک مستی مَلک از او هستی فلک از او نور نیّر اعظم گفت یا علی لبیک هر کجا ظفر دیدی صاحب هنر دیدی هر نفس بدان او هم گفت یا علی لبیک سوی کربلا کن رو با حسین شو همسو در مُحرّم آن مَحرم گفت یا علی لبیک ماند اندر آن بحران آل مرتضی عطشان آب دجله و علقم گفت یا علی لبیک با تواضع و اخلاص ساقی وفا عباس بر فرات زد پرچم گفت یا علی لبیک این شعار زیبا را فاطمه به ما آموخت آن معلم اعلم گفت یا علی لبیک @raziolhossein
علی است مرغ حق و کعبه آشیانه اوست حریم عشق پر از دلنشین ترانه اوست پس از گذشت زمان‌ها هنوز گوش بشر به نغمه‌های دل انگیز و عاشقانه اوست زلال چشمه زمزم کجا و اشک علی صفای این حرم از گریه شبانه اوست علی است محرم اسرار رب بی همتا کلید دار عطابخش هر خزانه اوست بهشت ماحضر سفره عطای علی است جحیم سوزش یک ضرب تازیانه اوست وسیله کرم ذات حق یدالله است خدای هر چه ببخشد علی بهانه اوست علی به پله آخر رسید در ایمان نبی سر است و علی پای تا به شانه اوست علی است خانه یکی با خدای بی همتا درون بیت خدا زادگاه و خانه اوست علی است فرد نمودار خلقت کامل که عقل در عجب از خالق یگانه اوست مقام صید علی برتر از تفکر ماست چو بی نظیر به عالم غم زمانه اوست تو صید شیرخدا بین که روبهی مکار به قصد کشتن زهرا در آستانه اوست حسان معرف الله شد ولی الله چو در تمام صفات علی نشانه اوست @raziolhossein
تقدیم به فاطمه بنت اسد سلام‌الله‌علیها مادر امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب فقط یک بار در کعبه قرارِ جان و جانان بود دمی که فاطمه بنت اسد مهمان در آن بود زنی پاکیزه تر از هاجر و والاتر از مریم زنی که چون عروسش ، قدر او هم نیز پنهان بود سخن می‌گفت با آن کودکی که بود در بطنش سخن می‌گفت باطفلی که درجسم حرم جان بود فرشته ها برای او طعام از جنت آوردند سه روز آن برترینِ  بانوان در کعبه مهمان بود محمد خاتم پیغمبران را او وصی آورد شبیه آمنه از برترین زنهای دوران بود زنی یکتا پرست از پیروان  دین ابراهیم زنی که چون ابوطالب وجودش غرق ایمان بود دو دریای بهم پیوسته ، فرزند و عروس اوست بخوان مادر بزرگ حضرت " لؤلؤ وَ مرجان" بود به طبع "طالبش" اشعار نعتِ مصطفی جاری "عقیلش" را نخستین عقل عالم از محبان بود خدا به "جعفرش" دو بال در محشر عطا کرده خدا مداح فرزندش "علی" در متن قرآن بود علی که باعثِ خلقت ، علی که وارثِ یس علی که مومنون و عادیات و نور و انسان بود به دامانش نبی را پرورش می داد و میدیدند که آتش تا همیشه دور از آن آغوش و دامان بود @raziolhossein
انگور ضریح و مدح آن شاه هستند علی السویه گیرا گر تشنۀ مدح مرتضایی بسم الله العلی الاعلی شاهی که نخست کعبه می‌خواست درمدحت او دهان کند وا شاهی که عقابِ طیر مشوی بر ساعدِ فضل او کند جا شاهی که به قدر او گواه است تحریم و نساء و نحل و شوری شاهی که خدا به صوت او خواند در عهد الست ما خلق را پس تیغ دو دم به شکل لا شد تا گفت جماعتی به او: لا آنگاه خطابه کرد تیغش: یا معشرُ لا! علیٌ أولی مرهب جسمش هجا هجا شد از ضربت آن امیرِ هَیجا قربان یلی که در مقامش خیبر شده شاه بیتِ غرّا روزی که چو شیر آن دلاور می‌زد به سپاه، بی محابا می‌کرد فلانی از سر ترس اسباب فرار را مهیا آنگونه دویده بود از بیم کز بعد سه روز گشت پیدا !! در روز احد چو همزه ی قطع باری کمر علی نشد تا برداشت تن علی نود زخم در معرکه ایستاد تنها آن شب که فلان خلیفه در غار از خوف نخفت گاه اخفا در بستر مصطفی علی بود آمادۀ امر حق تعالی فرق است میان وحی منزل با یاوه و مهمل، ای دریغا فرق است میان در و گوهر با آن کمتر ز سنگ خارا پیغمبر ما زمان انذار می گفت به قومش از تولا ابلاغ نهایی اش غدیر است اکملت لکم پیام والا مانند علی به دست احمد دست احدی نرفته بالا بر دست نبی کسی دهد دست کو بر سر شانه‌اش نهد پا بر دست نبی کسی دهد دست کو خاتم داده در مصلا بر دست نبی کسی دهد دست کو راست عصای دست موسی بر دست نبی کسی دهد دست کو رایتِ امت است عقبی بر دست نبی کسی دهد دست کو جان پیمبر است هرجا در انفسنای آل عمران راجع به علیست واژۀ نا در شان، ضمیر جمع آمد یعنی که علیست جان طاها ای جان به فدای خاک پایش تنها نه منم خراب و شیدا از غرب به شرق رفته خورشید نشناخته پیش او سر از پا توصیف علی ز ما نیاید ما شاعرکان گنگ اعمی قدر زر زرگری شناسد پس قدر علی است نزد زهرا @raziolhossein
به شب‌نشینیِ خورشید، سایه ها دورند اگر که نور تویی چشم‌های شب کورند نخواست تا که پرستش شوی، فضائلِ تو میانِ سینه‌ی شخصِ رسول مستورند به غیرِ ذات، همه... هرچه بوده از آغاز به پای بوسیِ دستِ دعات مامورند به ناودانِ طلایت چقدر می‌بارند ملائکی که ز جنس لطافتِ نورند به شوقِ بوسه به تاکِ ضریح، لب‌هایم چهار فصل پیاپی دخیلِ انگورند به خاکِ پای تو این‌ها که خاکمالِ تواند یکی یکی به دیارِ خود امپراطورند دو تن ز خیلِ گدایانِ کوچه گردِ نجف به قومِ خود به کلیم و مسیح مشهورند به روز واقعه تازه اگر اجازه دهی پیمبران همه با قنبر تو محشورند غلام‌های غلامانِ قنبرت غِلمان کنیز‌های کنیزانِ فضه‌ات حورند به وصله‌های عبایت قسم به ما بی تو هرآنچه وصل شود وصله‌های ناجورند به انتظارِ تو از شوقِ "مَن یَمُت یَرَنی" هزارها چو من اینجا به مرگ مسرورند به زندگانِ سرِ دارِ باقی‌ات سوگند که مردگانِ تو مشتاقِ نفخه‌ی صورند @raziolhossein
توحید و ولا، به یک کنف باید دید در جلوه ی شاهِ "لوکشف" باید دید عاصی اگرت‌ میل خدا دیدن هست در سایه ایوان نجف باید دید @raziolhossein
پدر خاک آمده به زمين از فراسوي قله‌ی ادراك رونمايي شده‌ست در خلقت دومين قيد جمله‌ی لولاك من چه گويم ز شأن مادر او بي نظيري كه بي نظير آورد غير از اين نيست وصف بنت اسد دختر شير بود و شير آورد مستجيري به مستجار آمد روح تازه گرفت بيت عتيق كعبه‌اي كه علي درونش نيست چون ركابي شود بدون عقيق صاحب خانه رفته در خانه ديگر اذن دخول لازم نيست حيدر از حفظ بود قرآن را با وجودش نزول لازم نيست بين آغوش احمد مكي آيه‌هايي ز مومنون مي‌خواند عقل كل بود و با كراماتش عاشقان را سوي جنون مي‌خواند كيست مولا، همان كه در كعبه بر روي شانه‌ی پيمبر رفت شانه‌هاي نبي همان عرش است حيدر از عرش هم فراتر رفت گردش روزگار دست علي است كهكشان دانه‌هاي تسبيحش درِ خيبر شكسته، چيزي نيست فتح آن قلعه بود تفريحش چند سالي درست قبل از ما زندگي را شروع كرده علي هر زمان رزق مي‌رسد از راه شک ندارم ركوع كرده علي شب معراج مصطفي حس كرد در پس پرده روبروي علي‌ست به گواه فمن يمت يرني بازگشت همه به سوي علي‌ست @raziolhossein