#امام_حسین_ولادت
زیباترین ستاره ی خلقت رسیده است
سجده کنید ، روح عبادت رسیده است
نور خدا، چراغ هدایت رسیده است
باید قیام کرد ، قیامت رسیده است
امشب که مست می شوم از بوی کربلا
فطرس! ببر سلام مرا سوی کربلا
تاج سر ملائکه ی آسمان حسین
تنها دلیل خلق زمین و زمان حسین
ذکر زمان سختی پیغمبران حسین
زهرا سپرده است بگوییم: جان حسین
گفتم حسین و ولوله افتاد در جهان
گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت جان
در مشکلات پشت و پناهم حسین شد
بیراهه رفته بودم و راهم حسین شد
تنها دلیل گریه و آهم حسین شد
زهرا اجازه داد که شاهم حسین شد
فهمیده ایم طبق روایات معتبر
از کشتی حسین نباشد بزرگتر
از کودکی "حسین" مسیحای زینب است
یعنی تمام لذت دنیای زینب است
غیر از حسین کیست که مولای زینب است
کنج دل حسین فقط جای زینب است
زینب... همان که سیطره دارد به عالمین
زینب نگو، بگو همه ی هستی حسین
ما تشنه ایم تشنه ی باران کربلا
ما سائل ایم سائل سلطان کربلا
دل برده از ملائکه ایوان کربلا
دست تمام عالم و دامان کربلا...
بی صبح کربلا شب عالم سحر نداشت
دنیا چه داشت؟ کرب و بلا را اگر نداشت
افلاک زیر سایه ی گنبد طلای اوست
جبریل معتکف شده کربلای اوست
دنیا و هر چه هست درآن خاک پای اوست
اصلا بهشت گوشه صحن و سرای توست
عشق "حسین" در دل ذرات عالم است
دنیای بی حسین شبیه جهنم است
از اشک روضه، چشم مگر سیر میشود؟
بی کربلا زمانه زمین گیر میشود
خوشبخت آن که پای علم پیر میشود
عالم به آب علقمه تطهیر می شود
امشب بساط گریه برایت فراهم است
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_حسین_ولادت
#امام_سجاد
#حضرت_اباالفضل
عالم آراست چو از پرتو انوار حسین
هرکجا بود دلی گشت هوادار حسین
ای خوشا سوّم شعبان که در این روز عزیز
هستی آرایش نو یافت ز انوار حسین
عقل سرگشته از آن است که چون در عالم
رسم شد دایرهٔ عشق ز پرگار حسین
نور حق بود که خاموش نگردد هرگز
هست در هر دو سرا گرمی بازار حسین
نامش آتش به دل عارف و عامی زد و باز
با خبر کس نشد از حرمت بسیار حسین
از سر صدق قدم چون به ره دوست نهاد
محو تا حشر نخواهد شدن آثار حسین
پرتو ذات خدا هست حسین بن علی
منکر حقّ شود آن کو کند انکار حسین
تا نمودار شود جلوهٔ یزدان خوشتر
اهرمن صحنه بیاراست به پیکار حسین
او حیات ابدی داشت توان گفت آری
کرد با خویش ستم خصم ستمکار حسین
فاتح هر دو سرا کشتهٔ عاشورا بود
گشت مغلوب ابد دشمن خونخوار حسین
زنده از نهضت خونین حسین است اسلام
عقل و عشقند ستایشگر کردار حسین
چشم گردون که بود خیرهٔ جانبازیها
کس نبیند به وفاداری انصار حسین
اشک مهلت ندهد تا به لب آرم سخنی
از جوانمردی جانسوزِ علمدار حسین
ای ابا الفضل که فضل از تو فضیلتها یافت
نخل آراسته بودی تو به گلزار حسین
دو علی را پسر فاطمه در راه خدای
داد و سجّاد بشد قافله سالار حسین
دشمن رذل، ستم هرچه فزونتر میکرد
غافل از دوست نمیشد دل بیدار حسین
من که شرمندهٔ بیحاصلی خویشتنم
کی توانم سخنی گفت سزاوار حسین
فخرم این است که بدانند که «ناظر زاده»
چاکری هست کمر بسته به دربار حسین
#احمد_ناظرزاده_کرمانی«ره»
@raziolhossein
#امام_حسین_ولادت
#دوبیتی
سائل امروز ؛ عطا چند برابر دارد
دیده بر دستِ نبی؛فاطمه؛حیدر دارد
حسنی ها به خدا روزیشان بیشتر است
چون کریم حرم ؛ امروز برادر دارد
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#امام_حسین_ولادت
پا نهادی بر زمین و عرش اعظم گریه کرد
آسمان لبخند زد ، بارانِ نم نم گریه کرد
عطر گیسویت رسید و صبحگاهان ، تواَمان
غنچه لب وا کرد با لبخند و شبنم گریه کرد
جمع اضدادی و پیغمبر شب میلاد تو
تا به رویت بوسه زد هم شاد شد، هم گریه کرد
پیش از اینها بوده ای ورد زبانها ، جبرئیل...
نام زیبای تو را آورد و آدم گریه کرد
یک سر شوریده یحیی داشت، بر پایت گذاشت
دم به دم با یاد تو عیسی ابن مریم گریه کرد
آمدی، شد روز و ماه و سال بی تابت حسین
ماه شعبان شاد شد ، ماه محرم گریه کرد
@raziolhossein
#امام_حسین_ولادت
#رباعی
بر ختم رسل نور دوعین است حسین
والله پناه عالمین است حسین
امضاء برات کربلا می خواهی
ذکر صلوات بر حسین است حسین
#سیدمهدی_حجازی
@raziolhossein
#امام_حسین_ولادت
امشب خبر ز عالم بالا رسیده است
روشن ترین ستاره ی دنیا رسیده است
این بار دوم است که شاعر نوشته است
خورشید خانواده ی زهرا رسیده است
دیروز نور شبّر و امروز هم به خاک
نور شبیرحضرت مولا رسیده است
در نیل غصه مانده بیا،مرده دل بیا
موسی رسیده است،مسیحا رسیده است
بیراهه رفته اید اگر اي رودهای اشک
راهی شوید،حضرت دریا رسیده است
دنبال کاروان ملائک پریده بود
جا مانده بین راه دلم یا رسیده است؟
شوق دلم نه شوق شفا مثل فطرس است
ميلش در آن هوا دو سه جرعه تنفس است
در آن هوا که بوی خدا میرسد از آن
در خانه ای که نور دعا میرسد از آن
اطراف گاهواره ی طفلی که نیمه شب
لالای جبرئیل خدا میرسد از آن
در آن هوا که فاطمه در آن نفس کشید
آنجا که عطر آل عبا میرسد از آن
ما را دخیل بر پر قنداقه اش کنید
قنداقه ای که شوق شفا میرسد از آن
در پشت درب خانه ی زهرا نشسته ایم
نجوای چند مرد گدا میرسد از آن
این خانه ی علی ست پسردار گشته است
آخر صدای گریه چرا میرسد از آن
شاید صدای گریه ی...نه کودکانه نیست
جز یا حسین زمزمه ی اهل خانه نیست
دنیا به دام نام شريفش فتاده است
دل نیست آن دلی که به او دل نداده است
روشن شده است طبق روايات اهل بيت
کار خداست؛ عشق به او بی اراده است
هرکس سوار کشتی عشقش نمیشود
سوگند میخورم که قیامت پیاده است
ما رعیتیم رعیت باغ ولایتیم
امشب شب تولد ارباب زاده است
شیرین شده ست با قدمش کام اهل بیت
هرچند این پسر نمک خانواده است
معراج جبرئیل شبی بوده است که
در پای گاهواره ی او سر نهاده است
یک شب مرا مجاور گهواره اش کنید
چون جبرئیل زائر گهواره اش کنید
جز آب چشم آب حیاتی نخواستم
جز شور اشک شهد نباتی نخواستم
جز معرفت به ساحت خاک قدوم او
من از خدای خود عرفاتی نخواستم
تنها کرامت قفس عشق اوست او كه
من از کسی مسیر نجاتی نخواستم
یک شب که سخت تشنه شدم از خدا به جز
گریه کنار نهر فراتی نخواستم
بی حسّ عطر سیب شب جمعه ی حرم
هرگز زیارت عتباتی نخواستم
امشب مدینه آمده پا بوس کربلا
امشب حسین آمده"حی علی العزا"
آمد حسین و اوج تألّم شروع شد
باران گریه جای تبسم شروع شد
آمد حسین و از شب میلاد، روضه اش
با گریه ی زنانه ی مردم شروع شد
آمد حسین و در سر هر کمتر از جوئی
عشق ری و حکومت گندم شروع شد
آمد حسین و در دل دریایی علی
با موج غصه هاش تلاطم شروع شد
در ذهن مادرانه ی زهرا که از پدر
از کربلا شنیده تجسم شروع شد
در قتلگاه، دردل نیزه شکسته ها
از حنجری بریده تکلم شروع شد
از زیر نیزه ها بدنم را در آورید
یک بوریا برای تن بی سر آورید
#محسن_عرب_خالقی
@raziolhossein
#یاحاملاللواالحسین
ای اهل حرم میر و علمدار خوش آمد
علمدار خوش آمد
سقای حسین سید و سالار خوش آمد
علمدار خوش آمد
.
#حضرت_اباالفضل_ولادت
#رباعی
میلاد ابوالفضل دلاور آمد
از بهر حسین امیر لشکر آمد
فرط ادبش همین که در چهارم ماه
از بعد ولادت برادر آمد
#فاخر
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
شب میلادِ تو، میلاد به هم می ریزد
این جهان علی آباد به هم می ریزد
خیره بر بازویِ شاگردِ خودش با بوسه
اشک می ریزد استاد، به هم می ریزد
شب قبل از تو حسینِ تو، شب بعد از تو
سرِ بازوی تو سجاد، به هم می ریزد
چه نیازی ست بپوشید زره و جنگ کنی
به تماشای تو صیاد به هم می ریزد
مثل این رود که از دست تو موجی شده است
کار هر کس به تو افتاد، به هم می ریزد
چون که بُرقَع بگشاید، دلِ آب، آب شود
زلف آشفته کند، باد به هم می ریزد
سین، که شد حرف نهایی حروف عباس
از حسودیش به سین، صاد به هم می ریزد
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
مادر عباس! حیدر بهر حیدر زادهای
مرتضی شیرخدا، تو شیر حیدر زادهای
بهر ثارالله، ثارالله دیگر زادهای
یا علیِّ دیگر از بهر پیمبر زادهای
آسمانِ عصمتی، قرص قمر آوردهای
بـر علیبنابیطالـب پســر آوردهای
آفتاب و ماه را در مشرق رویش ببین
ذوالفقار حیدری در تیغ ابرویش ببین
بازوی خیبرگشا پیدا به بازویش ببین
صد قیامت را عیان در قد دلجویش ببین
روحش از گهواره تا کرب و بلا پر میزند
چشمهـایش حرف با ساقی کوثر میزند
ساقی کوثر، علی، این ساقی کرب و بلاست
نرگس چشمش خدایی، عاشق تیربلاست
این نه یک نوزاد کوچک این نهنگ بحر لاست
عضوعضو جسم از جان بهترش را این صلاست:
من ز آغـوش پـدر پرواز کردم تا حسین
با حسینم با حسینم با حسینم با حسین
کربلا باغ شهادت، شاخۀ یاسش منم
اشجعالناس است حیدر، اشجعالناسش منم
فاطمه امالبنین نازد که عباسش منم
هر که احساس حسینی دارد، احساسش منم
چشم مـن در خردسـالی عاشق تیر است و بس
شیر من در شیرخواری آب شمشیر است و بس
دست من دست علی، دست خدای عالم است
شیرِ شیرِ داورم، نام اسد بر من کم است
زخم در راه خدا بر روی زخمم مرهم است
پشت ثارالله با دست رشیدم محکم است
از ولادت چنگ بر حبلالمتینش میزنم
آسمـان بـی او بگردد، بر زمینش میزنم
مادر از روز ولادت زاده ثاراللهیام
دادهاند از شیرخواری درس خاطرخواهیام
کربلا دریایی از خون، من در آن چون ماهیَم
بوسۀ پی در پی بابا دهد آگاهیام
بـوده در لالایــی امالبنیـن ایـن زمزمه
جان عباسم به قربان حسین فاطمه
عشق را از دامن گهواره تمرین کردهام
شیر مادر را به شوق مرگ شیرین کردهام
دست و فرق و چشم دادم، یاری دین کردهام
تا شهادت از امام خویش تمکین کردهام
هست زائـر جسـم صـدچـاک مـرا در علقمه
هم محمّد هم علی هم مجتبی هم فاطمه
یوسف زهرا حسین است و خریدارش منم
با نثار جان و چشم و دست و سر، یارش منم
از ولادت تا شهادت محو دیدارش منم
بلکه فردای قیامت هم علمدارش منم
وقف ثارالله شد پیش از ولادت هستِ من
لالــه عبــاسی بــاغ ولایـت دسـت من
ای تو را بادا سلام از هر نبی و هر ولی
دست و شمشیر ولایت، شیر میدانِ یلی
ماه رویت در میان آل هاشم منجلی
اولین و آخرین یار حسینبنعلی
ساقـی کوثـر علـی، سقای فرزندش تویی
آن که عالم قبلۀ حاجات خوانندش تویی
یابنحیدر خون ثارالله اکبر کیست؟- تو
نَفس نَفس مصطفا و جان حیدر کیست؟- تو
ساقیِ لبتشنۀ سردار بیسر کیست؟- تو
بین دشمن دستِ بیدست برادر کیست؟- تو
تندری یا خشم دریایی؟ نمیدانم کهای
نوکری؟ سقایی؟ آقایی؟ نمیدانم کهای
خال و خط و چشم و ابروی تو قرآن میشود
مهر تو در پیکر بیجان ما جان میشود
دردها بینسخه با خاک تو درمان میشود
گر نگاهی افکنی یک خلق، سلمان میشود
لطف و احسان و کرامت گاهگاهی کن به ما
کـم نمـیآید ز چشمـانت نگاهـی کن به ما
فاطمه امالبنین چون لاله میبوید تو را
چشم حیدر با گلاب اشک میشوید تو را
حضرت زهرا به روز حشر میجوید تو را
یوسف زهرا «بنفسی انت» میگوید تو را
کاش در محشر که «ثارالله» سلطانی کند
تو علمداری کنی «میثم» ثناخوانی کند
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_مدح
زنده شود جان ز نام حضرت عباس
توسنِ چرخ است رام حضرت عباس
از شهدا بعد سیدالشهداء است
پیش حق افزون مقام حضرت عباس
روز ازل چون زدند قرعۀ مردی
قرعه درآمد بنام حضرت عباس
حامل وحی خدا که روح الامین است
هست کمینه غلام حضرت عباس
زآب حیات است زنده خضر و به معناست
تشنه لبِ آبِ جام حضرت عباس
گام چو بر خاک مینهاد، زمین داشت
فخر به گردون ز گام حضرت عباس
گیسوی حورای خلد بافته رضوان
از پی بند خیام حضرت عباس
جسمِ شهِ کربلا که جان جهان است
زنده بُدی از کلام حضرت عباس
#طرب_اصفهانی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
#بحر_طویل
به نام پسر حیدر کرار یل صف شکن عرصه پیکار سپهدار و وفادار همان دلبر و دلدار که اسمش همه جا گرمی بازار اگر اذن دهد اول دفتر بنویسم که ابالفضل علمدار قلم در قدم مدحت او مانده و مات است شب عشق و برات است نثار قدم او صلوات است بریزید به پایش گهر ناب که آمد پسر حضرت ارباب همان ماه که مهتاب زند بوسه به پایش علم نور لوايش نفس غيرت و ايثار ، صدایش به هوایش دل ما پر زند و مرحله در مرحله ساغر زند و نعره ی حیدر زند و مست شود مست که امشب شب شوق است دلم در تب شوق است درخشنده عجب کوکب شوق است لبالب دو سه پیمانه کن ای ساقی میخانه که مستانه کشم نعره به تکرار ، ابالفضل ...
٭٭٭
کنون رخصت از او می طلبم تا بنویسم ز مقامش ، ز مرامش ، ز قیامش که همه عاشق و شیدایی اویند و در حیرت والایی اویند و محتاج دم گرم و مسیحایی اویند که او نور امید است و نوید است و زمین در ادب و عشق ندیده است مثالش به جلالش به خصالش صلوات همه تقدیم کمالش نرسد زخم ز چشمی به جمالش غضبش تیغ ید الله نگاهش اسد الله به غیرت ولی الله تمام است به او حسن و ملاحت ، حسن دیگر حیدر ، پسر سوم زهراست چه زیباست ، چه رعناست گل ام بنین روح یقین شاخه ی طوباست گدای کرمش حاتم طایی چه عطایی ، چه سخایی که کند بر در او هر چه شهنشاه ، گدایی ، چه بگویم چه بخوانم ، نتوانم که نمی از یم او نیست اگر عالم و آدم بنویسند برایش ز صفایش ، ز وفایش و از آن معرکه ی کرببلایش که چها کرد ، وفا کرد به عهد ازلی ، شیر علی بسکه سر و دست جدا کرد ز اشرار ، چنان حیدر کرار ، ابالفضل ...
٭٭٭
علمدار وفادار کسی مثل ابالفضل ندیده نشنیده ، علمش پرچم اسلام و غم او غم اسلام ، یل محکم اسلام ، خدا سکه ی ایثار به نامش زده و پرچم اخلاص به بامش که مرامش هم عشق و ادب و غیرت و شور است و شعور است که تا روز قیامت به بلندای کمالش و به آفاق جلالش نرسد توسن اندیشه و اوهام ، به اتمام رسانده است در او حضرت حق حد کمالات ، جمالش به چه تشبیه کنم ماه تمام است ؟ نه والله غلام است بر او ماه ، اسد الله ید الله خلاصه شده در غیرت و در همت و در صولت و در شوکت و در عزت عباس که روحش ز بزرگی شده سرشار ، ابالفضل ...
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
#رباعی
امروز صدف چشم گهر میبوسد
خورشید ولا روی قمر میبوسد
مولا،که فلک بوسه به پایش میزد
امروز ببین دست پسر میبوسد
#عبدالحسین
......
از سوره "والشمس" دلم شد آگـاه
كه از پی خورشید ز راه آید مــاه
یك روز پس از حسین عباس آمد
لاحـــــول ولاقـــــــوه الا باللـــــه
#محسن_عرب_خالقی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
ای زمین بوس تو ادب عباس
پسر اشجع العرب عباس
به تو دادند ای سراپا نور
قمر هاشمی لقب عباس
پدرت فاتح است خیبر را
تو از او برده ای نسب عباس
کربلا ، فتح علقمه کردی
در دل آب و تشنه لب عباس
از تو ایثار مفتخر گشته
وز تو تاریخ در عجب عباس
حرمت را چو کعبه گرم طواف
ملک و حور ، روز و شب عباس
ماه شعبان شدو گدای توام
من جا مانده از رجب عباس
در رضای تو عفو رحمانی است
بین من و خدا گناهانی است
لاله ها را تویی تبسم ناب
باغها را تویی شمیم گلاب
سرو ،آیینه دار قامت توست
غنچه در سایه ی تو رفته به خواب
از تو تفسیر شد صحیفه ی عشق
از تو معنا گرفت واژه ی آب
ای در آفاق معرفت خورشید
ای در آئینه ی ادب مهتاب
تا ببوسد زمین قدمهایت
پای بردار از دوچشم رکاب
آسمان هر قدم در آرزویت
غرق یا لیتنی است کنت تراب
ای شجاعت ز صولتت مشهود
ای شهادت به کام تو چو شراب
کوچه ها سد راه میگردند
گر طلوعی کنی بدون نقاب
کاشف الکرب از جمال امام
بر جمال منور تو سلام
اثر سجده بر جبین داری
معجزاتی در آستین داری
فتبارک بر این جمال و کمال
به خداوند ، آفرین داری
السلام علی عباد الله
جای در جمع صالحین داری
رحم الله عمی العباس
از امام چهارمین داری
حق پرواز در بهشت برین
حق اعجاز در زمین داری
مرده را زنده گر کنی ، نه عجب
که مقامات بیش از این داری
با نگاهت جهان شود سلمان
که نگاه خدای بین داری
دست حاجات ما و این درگاه
سیدی یا وجیه عند الله
ای علمدار نهضت خورشید
پاسدار قبیله ی توحید
چشم بگشودی و گل نرگس
با نگاه تو تا ابد خندید
هرکه دور از مرام تو ،مرده است
هرکه نوشد زجام تو جاوید
چه مقام و فضیلتی داری
که علی بازوی تو را بوسید
قطره قطره دو دیده ی پدرت
سرگذشت دو دست تو می دید
تو در آغوش مادر و او هم
با تو دور حسین میگردید
باب فضلی و هر در بسته
دارد از نام اعظم تو کلید
روز میلاد تو در عاشوراست
که علی باب و مادرت زهراست
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
.
درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته
بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته
این صدا اصلاً صدای گریه ی یک طفل نیست
در حسینیه کسی انگار دم برداشته
من که باور می کنم این طفل وقت بازی اش
ماه را از آسمان ها دست کم برداشته
من که باور می کنم این طفل از روز نخست
گفته یا مولا و در خانه قدم بر داشته
حلقه های اشک در چشمان بی تاب علی
پرده ها از راز دستان قلم برداشته
دست از قنداق وا کرده ست یعنی یا حسین
از همین امشب ابالفضلت علم بر داشته
تا حسین بن علی برداشته قنداقه را
نعره ی «آقا فدایت می شوم» برداشته
از همین امشب به یاد سوز لب های حسین
مشک چشمان ابالفضلیش نم برداشته
تازه امشب هر کسی کرب و بلا را خواسته
از سر خوان ابالفضلیش کم بر داشته
این یل بی دست وقت نوکری در کربلا
دست بر سینه شدن را از حرم برداشته
#مهدی_رحیمی_زمستان
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
مادر ماه بنیهاشم! قمر آوردهای
نخل امید ولایت را ثمر آوردهای
بحر موّاج کرامت را گهر آوردهای
کلک صنع کبریایی را اثر آوردهای
هر چه در وصفش بگویم خوبتر آوردهای
بر امیرالمؤمنین زیباپسر آوردهای
این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است
پای تا سر حیدر است و حیدر است و حیدر است
این پسر دست علی دست علی دست خداست
این پسر یک مطلع الانوار مصباح الهداست
این پسر تا حشر ثاراللّهیان را مقتداست
این پسر قربانی کوی حسین از ابتداست
این پسر دست خدا با دست از پیکر جداست
این پسر روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست
این پسر ماهی است در بین دو مهرِ فاطمه
این بود باب الحسین و باب حاجات همه
بیت مولا، باغ جنّت، یاسمن، عباس توست
روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست
هاشمیّون را چراغ انجمن، عباس توست
وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست
ملجأ و باب المراد مرد و زن، عباس توست
بتشکن: مولا علی، لشکرشکن: عباس توست
این خداوند ادب، عبد خداوند است و بس
در شجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کس
کیست عباس آن که وجه الله محو روی اوست
آل هاشم را همه دل در کمند موی اوست
غرق گل از بوسۀ دست خدا بازوی اوست
ذوالفقار فاتح خیبر، خم ابروی اوست
نخل سرسبز ولایت قامت دلجوی اوست
آبروی آبرومندان ز خاک کوی اوست
از دل گهواره تا امواج خون در علقمه
لحظهای غافل نگردید از حسین فاطمه
آفتاب طلعتش خورشید رخسار حسین!
دیدن رخسار او، تکرار دیدار حسین!
از شب میلاد بودش دل، گرفتار حسین!
نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین!
با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین!
حامی و سردار و سقّا و علمدار حسین!
با وجود آن که خود مظلوم ظالمسوز بود
مثل حیدر عابد شب بود و شیر روز بود
مادر سادات زهرا خوانده خود را مادرش
حیدر کرّار میخواند حسین دیگرش
عمّۀ سادات میبالد که باشد خواهرش
ایستاده با ادب حتّی ادب در محضرش
آفرینش تا قیامت تشنهکام ساغرش
حاجت کونین جوشیده است از خاک درش
در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است
کم مخواه از او که او باب المراد عالم است
او که با ماه جمالش عالمآرایی کند
او که بر خاکش سرافرازی جبینسایی کند
او که بی وی عشق هم احساس تنهایی کند
او که بر خیل شهیدان نیز آقایی کند
آل عصمت را ز اشک دیده سقایی کند
خون خود را وقف بر گلهای زهرایی کند
جسم و جان و چشم و دست و سر دهد در راه دین
گل کند تقدیم ثارالله از زخم جبین
اوست سقایی که در آغوش دریا سوخته
هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته
همچو شمعی در شرار دل سراپا سوخته
آب گشته در میان آب و تنها سوخته
مشک هم از اشک آن لبْتشنهسقا سوخته
مثل تصویرِ لبِ فرزند زهرا سوخته
اشک صد ایّوب میجوشد به یاد صبر او
تا قیامت آب میگردد به دور قبر او
ای خدا را تیغ بران در نیامِ اهلبیت!
ای علی را شیر غران در کنام اهلبیت
ای به رخسارت تجلاّی تمام اهلبیت
ای مقامت در صف محشر مقام اهلبیت
هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهلبیت
هم به شمشیرت نوشته انتقام اهلبیت
میرسد روزی که حق را باز هم یاری کنی
باز، بازآیی و بر مهدی علمداری کنی
تشنهای و چشم ما دریا به پایت ریخته
دل رویِ دل در حریم با صفایت ریخته
فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته
همچو باران استجابت از دعایت ریخته
اشک ثارالله روی دستهایت ریخته
بال حورالعین رویِ پای گدایت ریخته
جوشد از خاک درت اشک مناجات همه
بیشتر باشد به کویت عرض حاجات همه
مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است
زخمهای پیکرت آیات قرآن من است
پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است
با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است
ذکر «یا عبّاس» درمان تن و جان من است
دست من خالی و مدحت درِّ غلطان من است
نیستم قابل که گویم «میثم» کوی توام
هر که هستم یا ابوفاضل ثناگوی توام
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_مدح
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شدهمه چیزش فدا اباالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم تنها
دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش,چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
خود امام زمان گفته است می آید
به مجلسی که در آن ذکر یااباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب آقای ما اباالفضل است
#مجتبی_خرسندی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
حیدری در خانه ی حیدر به دنیا آمده
یا که امشب حمزه ای دیگر به دنیا آمده
لرزه افتاده به جان دشمنان اهل بیت
حامی اولاد پیغمبر به دنیا آمده
ای فدائیان دربار حسین و مجتبی
چشمتان روشن که سر لشکر به دنیا آمده
رفت دوران سراب و عالمی سیراب شد
تشنگان سقای آب آور به دنیا آمده
درد بی درمان ندارد جا به عالم بعد ازین
سر پناه سائل این در به دنیا آمده
ای پریشان ، ای گرسنه ، ای گرفتار ، ای فقیر
آمده باب الحوائج ، هر چه می خواهی بگیر
السلام ای زاده ی آزاده ام البنین
ای مسیح سفره های ساده ی ام البنین
چشم وا کردی به دنیا عاقبت شد مستجاب
آن دعاهای سر سجاده های ام البنین
روز میلادت علی آن قدر از تو گفت که
شد زمین و آسمان دلداه ام البنین
عالمی را مست کردی ساقی مشکل گشا
بس که گشتی مست مست از باده ام البنین
مستجاب الدعوه بودن روزی ما نیز شد
تا به تو گفتیم ، آقازاده ام البنین
دشمنت هم دست خالی برنگشته از درت
هر چه خوبی می رسد لطف تو هست و مادرت
تو که هستی ؟ که علی زد بوسه بر دستان تو
تا ابد هم اولیا هم انبیا حیران تو
ما چه باید وقت ابراز ارادت رو کنیم
گفته وقتی که امامت ، 《جان من قربان تو》
تو چه کردی مرزها را عالم عشقت شکست
تو چه کردی ارمنی شد بی سر و سامان تو
می زند تا روز محشر هر فرشته بوسه بر
دست هر کس که گره خورده است بر دامان تو
بین عالم هر کسی را بهر کاری ساختند
تو بلاگردان زینب من بلا گردان تو
ای ابالغوث ، ای ابالقربه ، امیر علقمه
من تو را دارم فقط ، پس بی نیازم از همه
ای ستون کربلا ، ای قرص مهتاب حسین
حضرت صاحب علم ، ای یار نایاب حسین
آن قدَر نزد امامت تو ادب کردی شدی
از همه محبوب تر در بین اصحاب حسین
ای کسی که کاشف الکرب امامت می شوی
نام زیبای تو گشته نقش محراب حسین
با نگاهی هر که را خواهی حسینی می کنی
بعد زینب نیست کس مثل تو بی تاب حسین
ای خداوند کرم با تو رفاقت کرده است
هر که نوشیده در عالم از می ناب حسین
اعتقادم این بُوَد فردا که روز محشر است
غم ندارد در دلش هر کس ابالفضلی تر است
ای که لب تشنه ترین سقای این دنیا شدی
با همه نیروت حامی بنی الزهرا شدی
تا قیامت داده ای درس ادب بر شیعیان
تو سپهسالار لشکر بودی و سقا شدی
ای حلالت شیر مادر ! پهلوان با وفا
آخرین ساعات هم گریه کن آقا شدی
بشکند دستی که پاره پاره کرده مشک را
از همه شرمنده تر در روز عاشورا شدی
فکر فرداهای زینب عاقبت جانت گرفت
تو همانی که کفیل زینب کبری شدی
تا خبر پیچید افتاده عموی خیمه ها
حرمله با لشکرش آمد به سوی خیمه ها
#محمد_حسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
#حضرت_اباالفضل_مدح
گريه كردم مُطَهّرم كردند
پاكْ مانند ساغرم كردند
اسم تو آمد و دلم پَر زد
به گمانم كبوترم كردند
با نگاهي ز چشم شهلايت
.خاكْ بودم ولي زرم كردند
پدر و مادرم همان اول
نذرِ اولاد حيدرم كردند
تا كه گفتم مُحبِّ عباسم
دلِ آلوده را حرم كردند
شخص بي آبرو چنان من را
پيشِ مردم چه محترم كردند
شك ندارم كه اين محبت را
به دعاهاي مادرم كردند
سالياني است آبرو دارم
ساليانيست نوكرم كردند
يَابْنَ امُّ البنين دعايم كن
باز در علقمه صدايم كن
دست بر سينه رو به كرب و بلا
السلام عليك يا سقا
قمر خانوادة خورشيد
صدقه دارد اين قد و بالا
پسر چهارمِ امير حُنين
دست بر سينة بني الزهرا
چشم و ابروي تو سپاه حسين
كاشف الكرب سيد الشهدا
سيزده ساله فاتح صفين
سومين بچهْ شيرِ ، شيرِ خدا
ارمني ها مُريد نام تواند
شاهدم سفره هاي تاسوعا
نامِ تو هم رديف يا فَتّاح
چشمهايت مُفَرِّجُ الغَمّاء
تو كه هستي ، حسين هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
سايبانِ مُخَدّراتِ حرم
پشتْ گرميِّ زينب كُبري
إعطِني يا كريم ، انا سائل
مستجيرٌ بِكَ ابوفاضل
دست گيرِ همه خدايِ ادب
دست پروردة امير عرب
نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم
به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ
سفره ات بهر سائلان پهن است
صورتت شير و خالِ تو ، چو رطب
مي كند زنده ياد حيدر را
چين پيشاني ات به وقت غضب
اسدالله كربلا ، عباس
بِنِشين با وقار بر مركب
قد كشيدي همينكه روي اسب
لشكر كوفيان كشيد عقب
مي شود روضه را تجسم كرد
با كمي فكر ، رويِ اين مطلب
تا تو بودي سفر به خير گذشت
اي نگهبان محمل زينب
تا تو بودي رباب اصغر داشت
غرق بوسه سپيدي غب غب
تا تو بودي نديد يك مادر
طفلش از تشنگي كند لب لب
تا تو بودي رقيه معجر داشت
روي دوش تو خواب بود هر شب
تا تو بودي كسي اجازه نداشت
بزند چوب خيزران بر لب
رفتي بر غرورها برخورد
دست نامحرمان به معجر خورد
واي از لحظه اي كه غوغا شد
رفتي و در خيام بلوا شد
دختري مشك آب دستت داد
بر دعا دست عمه بالا شد
سايه ات بين نخلها گم شد
پسر فاطمه چه تنها شد
تا رسيدي كنار نهر فرات
علقمه در مقابلت پا شد
تا قيامت خجل ز لبهايت
خنكي هاي آب دريا شد
جانب خيمه راه افتادي
فكر و ذكرت لبان آقا شد
در كمينت چهار هزار نفر
تيرها در كمان مهيّا شد
قدُّ و بالات كار دستت داد
چند صد تير در تنت جا شد
بي هوا دستِ راستت افتاد
دست چپ هم شكارِ اعدا شد
حرمله در شكارِ چشم آمد
هدفش چشم هاي شهلا شد
نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد
تا پرش بين ديده ات جا شد
خواستي تير را برون بكِشي
گردنت خم به سوي پاها شد
از سرِ تو كلاه خود افتاد
يك نفر با عمود پيدا شد
آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت
تا سر چينِ ابرويت وا شد
واي بي دست بر زمين خوردي
سجده گاه تو خاكِ صحرا شد
تيرهايِ كمي فرو رفته
خوب بر جسمِ اطهرت جا شد
بعدِ سي سال يا اخا گفتي
عاقبت مادر تو زهرا شد
دورتر از تنت حسين افتاد
همه ديدند قامتش تا شد
گفت عباس خيز و كاري كن
رويِ لشگر به خواهرم وا شد
دَمِ خيمه زمان غارت ها
سرِ يك گوشواره دعوا شد
سند ارث بُردن از زهرا
با كف پا به چادر امضا شد
پاسخ اَيْنَ عمّيَ العباس
سيلي چند بي سر و پا شد...
#قاسم_نعمتی
@Raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_مدح
#رباعی
پاداش ادب،قدر و کمالش بخشید
در چشم فرشتگان،جلالش بخشید
پابوس حسین،چون جدا شد دستش
در باغ جنان،خدا دو بالش بخشید
#کمیل_کاشانی
#حضرت_اباالفضل_مدح
#رباعی
مولا که دو چشم حیـدری وا می کـرد
یک لحظه نظـر به هـر دو دنیا می کـرد
اما گـهِ سـِیـر قامتت یـا عبـاس
با گـردش سـر تـو را تمـاشـا می کـرد
___
او بـا تـو که تمـرین منظم می کـرد
تصـویـر جوانـی اش مجسم می کـرد
اما عـجـبـا که ذوالـفـقـار حیـدر
در پیش غضب های تـو سـر خـم میکـرد
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
صد گره بر هر گره در کار اگر داری کم است
یا که صدهاحاجتِ دشوار اگر داری کم است
یا که قدَّ آسمان آوار اگر داری کم است
یا که در قلبت غمی بسیار اگر داری کم است
غم جگر دارد بیاید گفتهام در هر غمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
حالِ ما را تا که دوریِ حرم بد میکند
کربلا را قسمت ما راهِ مشهد میکند
یک دوراهی هست ما را هِی مُردد میکند
در میانِ دو حرم دل رفت آمد میکند
مثل اینکه شهریار آنجاست میخواند : هَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
این حسن یا این حسین این یا که تکرارِ علیست؟
حیرت آئینه یعنی وقت دیدار علیست
تیغ او تیغ علی و کار او کار علیست
جان عزائیل در دست علمدار علیست
بیرقی دارد که نقشش شد شعارِ عالمی
یِل یاتارطوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
تا زره را میکشد بر شانه مُحکم میکند
تا که اَبرو را زمان رزم در هم میکند
چیست لشکر کوه از هولش کمر خم میکند
یا که عزرائیل را پیشش مجسم میکند
آمده تا جابجا گردند هر زیر و بَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
یک قدم کوبیدی و هفت آسمانها ریختند
یک علم کوبیدی و هِی کهکشانها ریختند
ضرب شصت توست یا آتشفشانها ریختند
مصرعی خواندی رجز ، سیف و سنانها ریختند
این به مولارفته دارد ضربه های محکمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
جذب تو جبریل تا شد شهپرش بر باد رفت
خواست نزدیکت شود خاکسترش بر باد رفت
هر سلحشوری که آمد یا سرش بر باد رفت...
یاکه تیغت چرخ خورد و لشکرش بر باد رفت
شاهباز کربلایی شهریار علقمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
تاکه گیسو را کمی در پیچ و تاب انداختی
شام را گویا به جانِ آفتاب انداختی
بِرکهای رفتی و عکست را به آب انداختی
یا که عکس مرتضا را بِینِ قاب انداختی
ماه بی تکرار ما تکرار اسم اعظمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
شانهات نازم که جایِ دستهای زینب است
تا تویی ، بالاترین مَحمل برای زینب است
روی زانوی تو ، تنها ردِّ پایِ زینب است
هر دلی که گفت یاعباس جایِ زینب است
کور میسازد نگاهت چشم هر نامحرمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
هرکه شد مستِ حسن بدجور بد مستِ تو شد
کوچه بُن بست حسن شد کوچه بن بست تو شد
بعد غوغای جمل دست حسن دست تو شد
فاطمه هست حسن شد فاطمه هست تو شد
از کریمیِ حسن داریم با هم عالمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
قبله وقتی رو به تو هر صبح راهی میشود
قبلهی ما چشم تو خواهی نخواهی میشود
گاه گاهی هم نمازم اشتباهی میشود
قلبِ ما بِین حرم انگار ماهی میشود
تو شراب کوثری و موج موجِ زمزمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
ناز مجنون را اگر در کوی لیلا میکِشند
ناز دستان تو را دستان زهرا میکِشند
آش نذری تو را هم ارمنیها میکِشند
در جوارت منتِ بیچارهها را میکِشند
دل ، ابالفضلی نمیماند برایش ماتمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
مَشک وقتی میچکد تقدیر میریزد بِهم
دست وقتی نیست در تَن شیر میریزد بِهم
حق بده این چشها را تیر میریزد بِهَم
دختران را بعدِ تو زنجیر میریزد بِهَم
بر زمین اُفتادهای بد جور آقا درهَمی...
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
زور بازوی تو بی حد وَ عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت
مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت
علی اکبر به ثنا گویی او می آید:
چقدر منبر کعبه به عمو می آید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!
روی چشم تو بُوَد جای حسن جای حسین
هستِ ما بین دو ابروی تو؛ بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت
تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای
فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟
«أشهد أن علیاً ولی الله» بگو
او علمدار حسین است ببخشید مرا
مدح او کار حسین است ببخشید مرا
#مجید_تال
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_مدح
نگذشت هر كه وقت سخن راحت از ادب
بي شك گرفت صُحـبت او بركـت از ادب
بايد كُنند اهل ادب ، صحبت از ادب
تا واژه واژه ، جـان بِبَـرد لذّت از ادب
روزي كه ما سفـيرِ صدايِ ادب شـديم
مست از سبويِ نام خُداي ادب شديم
ديديم بس به تجربه دنيا وفا نداشت
حتّي جنان به آدم و حوّا وفا نداشت
عبّاس جُز به زاده ي زهرا وفا نداشت
يك تن شبيه حضرت سقّا وفا نداشت
عبّاس ربّ عشق و ادب خالق وفاست
عبّاس ذكر مـستيِ عُشّاقِ كـربلاست
با اينكه مـثلِ قـطره ي ناقابليــم ما
وصليم تا به علقـمه، دريا دليم ما
از حُسنِ ماه مصر اگر غافلـيم ما
محوِ جَـمال ماه ابوفاضليم ما
شرمنده ايم چون كه قياس است نابجا
مابين حُسنِ يوسف و زيبا نگارِ ما ؟
جُز موي او كه زُلفِ سياهي نديده ايم
جُز زيرِ سايه اش كه پناهي نديده ايم
جُز او وزيـر، در خُورِ شاهي نديده ايم
جُز روي او كه چهره ي ماهي نديده ايم
مثل هوا كه دور سـرش تاب مي خُورد
از جام چشمهاش جنون آب مي خورد
از هر نظر نگاه كُني فوق العاده است
يك لحظه هم مَجال به نَفْسش نداده است
پشت و پناهِ مرد و زنِ خانـواده است
مانند كوه پاي حُـسين ايسـتاده است
عباس بي نظيرترين ماه طايفه ست
عباس روح سـبزِ تمـامِ مَعارف است
ما قُـمـريِ تـرانه ي بابُ الحوائـجــيم
مُحتاج آب و دانه ي بابُ الحوائجيم
رندانِ بي نـشـانه ي بابُ الحوائجيم
كَلبيم و دورِ خانه ي بابُ الحوائجيم
با خاك بوسي حرمش عشق مي كنيم
ديوانـه وار با عَلَـمـش عشـق مي كنيم
كارش هميشه و همه جا ذرّه پروري ست
مَهرش شبيه فاطمه ، قهرش پيمبري ست
دلداده است اگرچه ، خودْاُستاد دلبري ست
اللهُ اكبـر از وَجـَنـاتش كه حيدري ست
طفـلي كه فنّ رزم پـدر را بَلَـد شود
شايسته است شُهره به شِبلُ الأَسَد شود
در عرصه ي نبرد چو تكبير مي كِـشد
دشمـن ز خُـوف ، آهِ نَـفَس گير مي كِشد
با ترس و لرز مغز سرش تـير مي كِشد
انگار اين علي ست كه شمشير مي كِشد
صِفّين شاهد است كه در نوجواني اش
خوشحال شد چقدْر علي از قهرماني اش
او عـبد صالح است به امضاي اهل بيت
او غرق رحمت اسـت به فـتواي اهل بيت
او دل بُـريده از هـمه ، منهـاي اهل بـيت
سَـلمان به لطف اوشده ،مِـنّاي اهل بيت
آن جا كه افـتخار به سـادات مي كنند
با او به اهل عرش ، مباهات مي كنند
وقتي كه بود اهل حـرم غـم نداشتند
بر رُخ نشـان ز سيليِ مُحكم نداشتند
لبهاي خُشك و چشمِ چو زمزم نداشتند
دستان بسته يا كه قَـدِ خم نداشتند ...
او مانده بود ،،، داغ كمر را نمي شكست
در شامْ سـنگ ، حُرمتِ سر را نمي شكست
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_ولادت
امشب از بخت خوشم شانه ز سر می افتد
بس که در آینه ام عکس قمر می افتد
چرخه ی عشق علی چرخ زد و فهمیدیم
قرعه ی ام بنین است،پسر می افتد
این پسر کیست که دل می برد از اهل ولا
با خم ابرویش از خصم جگر می افتد
ذکر تکبیر علی و حسنین است بلند
به قد و قامت او تا که نظر می افتد
مدعی دور شو این معرکه جای پشه نیست
چون ز سیمرغ در این معرکه پر می افتد
آتش خشم اباالفضل بسی سوزان است
هر که با شعله در افتد به سقر می افتد
پرچم زینب کبراست به دست عباس
علم از دست علمدار مگر می افتد
#امیر_عظیمی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_مدح
مشق رزم قمر بنی هاشم، در محضر پدر و استادش امیرالمومنین علیه السلام:
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
او که میآید، تو احساس جوانی میکنی
باز یادِ رزم و شور پهلوانی میکنی
آمده پیش تو تا مشق سپهداری کند
تا به سبک حیدری تمرینِ کرّاری کند
میزند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!
با چه شوقی، بر لبانت چشم میدوزد، علی!
ماندهام در بهت شاگردی که استادش تویی
هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی
من شنیدم بارها آن اسم زیبا را، ولی
چیز دیگر بود، عباسی که تو گفتی، علی!
با صدایی مهربان، گفتی: بیا عباس من!
تیغ را بردار، با نام خدا عباس من!
نورِ چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن
شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن
این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده
دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده
فکر کن، هر حالتی بر جنگ حاکم میشود
دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم میشود
الامان از چشم شور و تیر پنهانی، پسر!
کاش میشد چشمهایت را بپوشانی، پسر!
بی نقاب، ای جلوه حسن خدادادی، نجنگ
سعی کن تا میشود بی خـودِ فولادی، نجنگ
تشنهای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی
تا لبانت خشک شد عباس! زیباتر شدی
خوب میدانم به فکر ذوالفقار افتادهای
بی قراری میکنی، حقّا که حیدر زادهای
رمز از جا کندنش یادت بماند «یا علی» ست
آخر این «لا سَیف» وقفِ «لا فتی الا علی» ست
حالت «عین» علی دارد سرِ تیغ دو دم
من خودم هم «یا علی» میگفتم، آن را میزدم
رزم عباس و علی، به به! چه رزمی میشود!
ساقی و سقا کنار هم، چه بزمی میشود!
مثل اینکه باز دستی آشنا، در میزند
سرخوشی با من؛ ولی این دست خوشتر میزند
خواهشت را از نگاهت خواندهام؛ باشد! برو
درس اینجا ختم شد؛ دیگر حسین آمد، برو
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
#حضرت_عباس_مدح
مشک بر دوش سوی علقمه رفت، تا که شقالقمر نشان بدهد
تا که چشمش هزار معجزه را، بین خوف و خطر نشان بدهد
شیهه در شیهه اسب و گرد وسوار، آسمان مکث کرده تا چه کند؟
خیمه در خیمه گریه میشنود، آب را شعله ور نشان بدهد؟!
مشک لبتشنه گرم زمزمه شد، گریههای رقیه در گوشش
تا که یک دشت لالهعباسی، غرق خون جگر نشان بدهد
قبضهی ذوالفقار در مشتش، خشم دریاست در سر انگشتش
کربلا قلعه قلعه خیبر شد، رفت مثل پدر نشان بدهد
با خودش فکر میکند که فرات، عطش باغ را نمیفهمد
میرود معنی شکفتن را، فوق درک بشر نشان بدهد
همهی خشم خونفشان علی، در صدایش وزیده، میخواهد
خطبه شقشیقهای دیگر، با رجزها مگر نشان بدهد
ساعتی بعد آفتاب گرفت، لحظه بعثتی شگفت آمد
سورهای قطعه قطعه در دستش، رفت شقالقمر نشان بدهد
#محمدحسین_انصاری_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_مدح
گر بشود موقع عطای ابالفضل
اهل کرم می شود گدای ابالفضل
جذب خودش کرده و ربوده دلم را
چهره جذاب و دلربای ابالفضل
حاجت خود را گرفته است یقینا
نذرکند هرکسی برای ابالفضل
زندگی او همه فدای حسین است
زندگی ما همه فدای ابالفضل
جمله به جمله فقط حسین حسین است
متن تمامی خطبه های ابالفضل
روی زمین هرچه رد پای حسین است
پشت سرش هست رد پای ابالفضل
مطمئنم که شریک داغ حسین است
گریه کند هر که در عزای ابالفضل
روح مناجات ماست حضرت عباس
قبله حاجات ماست حضرت عباس
مانده ام آخر چه بوده ارزش جانش؟
خواست فدایش شود امام زمانش
هیچ زمانی نشد "یکش" بشود "دو"
شرک خفی هم نیامده به زبانش
رزق ابالفضل نیز رزق حسین است
نیست جدا از حسین سفره نانش
چهار برادر فدائیان حسین اند
پشت حسین است با تمام توانش
حرف بدی هر که زد به بچه زهرا(س)
بچه امالبنین(س) نداد امانش
تا که ابالفضل در کنار حسین است
زینب کبری(س) نمیشود نگرانش
سایه عباس هست بر سر زینب
هست مدافع برای معجر زینب
در همه عمر بی قرار حسین است
زندگیاش تحت اختیار حسین است
ماه بنیهاشم است اگر چه ابالفضل
جذب حسین است و در مدار حسین است
بهر دفاع از حسین سینه سپر کرد
سینه عباس پاسدار حسین است
جان حسین از کسی گزند نبیند
تا که ابالفضل در کنار حسین است
تیغ حسین است هر دو دست ابالفضل
دست ابالفضل ذوالفقار حسین است
لحظه جان دادنش کنار شریعه
دل نگران، چشم انتظار حسین است
آه! ابالفضل بین علقمه افتاد
بر روی دامان پاک فاطمه(س) افتاد
#آرش_براری
@raziolhossein