eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
544 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باردیگر ساحت باغ توّلا دیدنی است گلشن ایمان به چشم اهل تقوا دیدنی است این چمن گردیده غرق لاله عباسی ، ببین دامن سرسبز گلزار توّلا دیدنی است غنچه های باغ می خندند بر روی نسیم خنده ی این غنچه های ناب وزیبا دیدنی است گوش عالم پُرشده از نغمۀ عشق وادب باچنین عشق ونشاط وشوردنیا دیدنی است می زند لبخند برروی علی عباس او گوهری شهواردرآغوش دریا دیدنی است تاعلی زد بوسه بردست پسر، جبریل گفت روز شادی وتبسم،اشک مولا دیدنی است روز میلاد گُل اُمّ البنین باید سرود دربهشت آرزو لبخند زهرا دیدنی است درلقب گرچه بود ماه بنی هاشم،ولی دربر خورشید دین این ماه  سیمادیدنی است تابه گلشن می گذارد پا تماشایی بود چون به صحرامی رود اودشت وصحرادیدنی است ازسراپایش ادب می بارد این استاد عشق هرکه می بیند ورا گوید سراپا دیدنی است روز میدان رفتنش دشمن هراسان می شود بس که هم چون برق شمشیرش به هیجادیدنی است ازادب رخسارۀ او بس که گل انداخته لعل عطشانش کنارآب دریا دیدنی است علقمه جزچشمه ای شرمنده بی عباس چیست؟ علقمه با آن گل زیبا ورعنا دیدنی است ای«وفایی»اشک شوقی ریز براین آستان هرگل اشکی که می افتددراین جا دیدنی است @raziolhossein
تو شدی دیده که آمال به جنت نکشد سرو هم چون قد زیبای تو قامت نکشد شب میلاد تو دکانِ همه تخته شده ماه در چاه فرو رفته خجالت نکشد از گدایانِ تو پرسیدم و گفتند جواب آنکه با توست دگر منت دولت نکشد میلِ نقاش ، علی بود کشید اما دید قلمش جز به روی ماه تو صورت نکشد چوبه ی پرچم تو حکم عمود است به ما گره اش وا نشد آنکس که علامت نکشد دیدنِ گنبد تو آخر دنیای من ست کار این چشم دگر تا به قیامت نکشد گفت ارباب که او هم به تو آورد پناه هر چه جز شانه ی تو بارِ امامت نکشد از همان بدو تولد به تو گفت ام بنین که محال ست تو کارت به شهادت نکشد @raziolhossein
چون مهر، نگاه زر فشان بایدکرد چون چشمه ی نوری فوران بایدکرد منظومه ی پُرستاره ای ازصلوات نذر قمر هاشمیان باید کرد .... باغ علوی را گُل دلخواه رسید عبدی که بود مطیع الله رسید درخانه ی خورشید ولایت امروز از سلسله ی هاشمیان ماه رسید @raziolhossein
ظرف خالی، دوباره پر شده است آسمان از ستاره پر شده است هر دو چشم ستاره بارانم از شعف، از نظاره پر شده است همۀ شهر گوششان امشب از اذان مناره پر شده است برگ برگ تمام دفترم از غزل و چارپاره پر شده است یادت افتاده‌ام که این گونه شعرم از استعاره پر شده است نوبت شعرخوانی من شد سالن جشنواره پر شده است من به نامت شروع خواهم کرد به مقامت خضوع خواهم کرد آسمان زیر دست دستانت ماه و خورشید، هر دو مهمانت نه فقط شیعه، ارمنی هم شد شامل سفره‌های احسانت هرکسی می‌خورد گره کارش به تو رو می‌زند، به قربانت در امان نیست دشمنت هرگز از رجز‌های تیغ برّانت عجبی نیست از دلاوری‌ات همۀ دشت گشته حیرانت به مصاف تو هر که می‌آید می‌زند جا، ز ترس  پیکانت پدر مشک، صاحب دریا السلام علیک یا سقا حس خوب پریدن پرها آسمان همه کبوترها اوج فهمیدن من و مایی ای تو بالاتر از فراترها سرو بالا بلند طوبایی باعث رویش صنوبرها حاجت پشت هر در بسته ای کلید تمامی درها گره کور مادرم با توست ای مجیب تمام مضطرها بانی سفره‌های نان و پنیر آش نذری دست مادرها از تبار دلاوران عرب از نژاد امیر خیبرها پسر ذوالفقار صفین و پدر رزم مالکْ  اشترها تیغ تو تا نیامده بخشید خاتمه بر تمامی شرها معنی لا فتایی، یا عباس دومین مرتضایی یا عباس آنقدر شان حضرتت والاست مادح تو امام عاشوراست نفسی هم قدم شدن با تو آرزوی اهالی بالاست رسم مردانگی تو مثل است ادبت هم  زبانزد  دنیاست مشک خالی تو جواب همه است لب خشک تو حسرت دریاست اذن میدان نداشتی ورنه هنر تو حماسه در هیجاست آه از آن زمان تلخی که دید ارباب دور تو بلواست بین یک مشت کوفی بی رحم سر سردار لشگرش دعواست خوش به حالت که لحظۀ آخر سر تو روی دامن زهراست آنکه می‌خواستی برت آمد فاطمه جای مادرت آمد @raziolhossein
سرو را قامتِ خوب است و قمر را رخ زیبا تونه آنی ونه اینی که هم این است وهم آنت @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا امشب ولیّش را ولی داد جمالی منجلی، نوری جَلی داد حُسینِ بن عَلی چشم تو روشن که امشب بَر تو ذات حق، "عَلی" داد... @raziolhossein
همين كه عطر تو را با خودش بيارد باد به خاكِ پات مي اُفـتيم ، هرچه بادا باد اگر بناست كه صيد كسي بجز تو شويم خدا كند كه نباشيم لحظه اي آزاد شب ولادت پُر خير و بركت تو شده ست شبي كه قرعه ي مستي به نام ما افتاد چه اتّفاق قشنگي ست اين كه در شعبان فقط به صفحه ي تقويم حك شده ميلاد نمازِ پنجم شعبان من ادا شده است به سمت كعبه ي رخسار حضرت سجّاد خدا به يُمن قُــدوم تو بر بني آدم براي بال گشودن به عرش ، رخصت داد هميشه دامن پُر خير شهر بانو ، سبز بهشت خانه ي آقاي ما حسين ، آباد خدا كند كه نبيند غم علي ها را خدا كند كه نگردد حسين ، دشمنْ شاد به خاندان بزرگ تو مُنتسب گشتيم شبي كه مُلكِ عجم را حسين شد داماد نميشود به خدا مست هيچ ذكر دگر كسي كه شد به دَم "ياعلي مدد"مُعتاد عليّ عالي اعـلاست ، زيـنَتُ الله و عليّ دوّم ارباب ماست زِيـنُ العباد تو آنقَدَر شده اي چون علي كه خوانديمت شبيه حيدر كرّار ، مَجمـعُ الاَضـداد دخيـل تار عــبايِ نمــاز تو عُبــّاد خجل ز پينه ي پيشاني ات همه زُهّاد عجيب نيست كه پــير طريق خضر شود كسي كه ميشود از جانب شما اِرشـاد صحيفه ي تو "زبور"است آل طاها را كه با دعاي تو چون موم نرم شد فولاد پي طلسم نرفيتم چون دعايت هست چرا كـه باطل سِحرند نور اين اُوْراد نمي رسيم به حال بُكاء و خوف و رجاء مگر دعاي ابوحمزه ات كند امداد در اقتدا به دو تا چشم خيس پيغمبر بناست گريه كنم در تماميِ اعياد ز گريه هاي تو فهميده ام ، اسارت را اسير واقعـه هرگز نمي برد از ياد اگرچه شِكْـوه نكردي از آن همه غم ، ليك تو بر سر اُمَـوي ها چنان زدي فرياد كه پيش پاي تو اي شيرمرد نسل علي يزيد فكر بُريدن ز تاج و تخت افتاد پس از شهادت بابا مدام مي گفتي زيـاد باد الهي عـذاب ابن زيـاد . . . رسيده ام به مقامي كه حالي ام كردند كليد باب بقيع است صحن گوهرشاد @raziolhossein
تاجِ  نبوی  نگینش آمد از راه مولای اَمین، اَمینش آمد از راه بفرست به خاتم النبیین صلوات چون زینت عابدینش آمد از راه .... از عشـق «حسین ابن علی» آبـادیم عمری به «اباالفضلِ علی» دل دادیم گشتیم اگر عاشقِ عباس و حسین مدیـون دعـای «حضرتِ سجادیم» @raziolhossein
خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالی‌تر ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالی‌تر علیُّ حُبُه جُنَّه قسیم النار والجَنَّه به حمدِالله وَالمِنَّه ولی‌الله ست والی‌تر اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک می‌روبد نباشد در کفِ دستش از این عالم سفالی‌تر علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین باشد علی آمد که در تکرارِ زین‌العابدین باشد - اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانه‌‌ی ما را من از مال علی بخشم سمرقند و بخارا را در آغوشِ حسین است و به رویِ دامن زینب ببین بابا چه می‌بخشد گداها را گداها را لبِ گهواره‌اش پروانه‌ای بی تاب اگر دیدید بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست اذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را - علی باید چنان باشد علی باید چنین باشد علی آمد که در تکرارِ زین‌العابدین باشد - خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را خدا این نکته را فرمود وقتی فاطمه خندید فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را: که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست می‌دارد میانِ این عروسانش عروسِ خاک ایران را ببین که می‌بَرد امشب تبسمهای زیبایش دلِ مادربزرگش را  دلِ اولادِ سلمان را - علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد علی آمد که در تکرارِ زین‌العابدین باشد - بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی برایت لافتی الا علی می‌آید از بالا اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی هزار ، الله‌اکبر را به بازویِ تو می‌خوانند که با شمشیر می‌گردی علیِ اکبرِ ثانی علیِ اکبرِ ثانی نه تو بالاتر از آنی تو عباسی نه اینهم نه ، که طوفان‌تر زِ طوفانی - علی در چارده تصویر آمد دلنشین باشد علی آمد که در تکرارِ زین‌العابدین باشد - تو صبح و شام می‌گِریی زِ سوزِ استخوان آقا به زخمِ کهنه‌ی زنجیر و بر زخمِ زبان آقا زِ چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه؟ سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا قنوتت را که می‌دیدند خواهرها... می‌گفتند امان از غارت خاتم امان از ساربان آقا تو سی‌سال است می‌گریی چرا پیراهنش بردند؟ تو سی‌سال است می‌سوزی زِ لبخندِ سنان آقا - علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد علی آمد که در تکرار زین‌العابدین باشد @raziolhossein
ای انیسِ قدیمی دلها آفتابِ بلندِ ناپیدا تا خدا می‌بَرَد دلِ ما را پَرِ سجاده‌هایِ سبزِ شما من كجا و غبارِ مقدمتان تو كجا ، كوچه‌های این دنیا من كی ام از قبیله‌یِ مجنون تو ولی از عشیره‌یِ لیلا من كی ام بی زبان ترین مردم تو خدایِ بلاغتی اما نَفسی دِه كه از تو دم بزنم بال در صحن این حرم بزنم - آسمان موج شد تلاطُم كرد كه خدا جلوه بینِ مردم كرد آسمان جای خود از این محشر عرش هم دست و پای خود گُم كرد عرش هم جایِ خود ، خدا خندید لحظه‌ای كه لبت تَبَسم كرد آب با نیتِ دو ركعت عشق با غبارِ شما تَیَمُم كرد همه دیدند با دو چشمانت چشم‌های پدر تكلم كرد خانه‌ات قبله‌یِ غریبان است پایتَختَت تمامِ ایران است - ای سراپایِ تو مثالِ حسین دومین مرتضایِ آلِ حسین روی دوشِ تو گیسوان علی كُنجِ لب‌های توست خالِ حسین با تماشای تو به سر میشُد شب و روزِ تمامِ سالِ حسین خنده‌ای كُن كه در تو گُل كرده همه زیباییِ جمالِ حسین سیر میدید چهره‌ات را عشق به سرش بود اگر خیالِ حسین شور آب آور حسین هستی دومین حیدر حسین هستی - سرخوش از بانگِ این طرب هستیم مستِ شیرین ترین رُطب هستیم شجره نامه‌ای اگر داریم همگی بر تو مُنتَسب هستیم ما همه خانه زادِ تو یعنی همه‌ی ما از این نَسَب هستیم شكرِ حق ما زِ آستان تو ایم همگی از نوادگانِ تو ایم - به علی رفته‌ای غدیری تو نه فقط شیر ، شیر گیری تو هم ركابِ علیِ اكبرها هم خروشِ سفیرِ تیری تو شوره زاریم و خُشكسال اما چشمه‌یِ روشنِ كویری تو رشته‌های قنات می‌جوشد از قنوتت که آبگیری تو خوش به حالِ دو دستِ خالیِ ما لحظه‌هایی كه دستگیری تو با حضورت غمِ پدر سر شد كربلا با تو كربلاتر شد - به دلت داغِ مادرت اُفتاد شعله بر باغِ پرپرت اُفتاد كربلا شد مدینه وقتی كه رَدِّ زنجیر بر پَرَت اُفتاد بینِ خیمه تو بودی و بابا از سرِ زین برابرت اُفتاد بینِ خیمه تو بودی اما آن شعله بر رویِ پیكرت اُفتاد چقدر سنگ و خاك و خاكستر از سرِ بام بر سرت اُفتاد ناله‌ات بینِ شام می‌پیچید عمه آتش به معجرت اُفتاد گر چه بالت اسیرِ سلسله بود قاتلت خنده‌های حرمله بود @raziolhossein
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است آری آری به خدا عشق همه"سجاد" است مرد شبهای مناجات علی بن حسین ای برآورده ی حاجات علی بن حسین نوه ی مادر سادات علی بن حسین ذکر ما درهمه اوقات علی بن حسین ای به قربان تو و سفره ی با اکرامت ای علی بن حسین بی علی میخوامت شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو اثر  خوف  خدا  هست  به  پیشانی تو و زمین  تشنه لب گونه ی بارانی تو عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است پسر بانوی ایران نسبت را عشق است تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری زینت سجده - به سجاده ارادت داری به روی شانه ی خود شال سیادت داری گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری  آقا قسمتت  بود  پیام  آور  قرآن باشی دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی کربلا بود ولی شام امانت را برد خنده های سر بازار دلت را آزرد @raziolhossein
وقتی که شب یلداتر از گیسوی یار است روی زمین زیباتر از صبح بهار است در خیمه ی دل شور و شادی پرده دار است ای جان مهیا شو که هنگام نثار است عود و گلاب آرید و شیرینی و اسپند زیباست در این جشن میلاد اشک و لبخند از آسمان پل بسته با گل تا مدینه نور علی نور است سر تا پا مدینه در حیرتم عرش است اینجا یا مدینه بسته بهشت عهد اُخُوّت با مدینه کوی بنی هاشم تماشایی است امشب در لحظه های ناب و رؤیایی است امشب امشب مدینه چون بهشت آرزوهاست در دامن سبز نجابت گل شکوفاست سجاده و محراب سرشار تمناست میلاد ذکر و التجا میلاد تقواست خلق علی خوی محمد در وجودش عطر نماز فاطمه دارد سجودش از نسل ایثار و وفا ایل یقین است در شور و مستی قلب او عاشق ترین است غرق نیازش آسمانها و زمین است او سید سجاد ، زین العابدین است در هر نگاهش صد صحیفه راز دارد دست دعایش مصحف اعجاز دارد حسن ختام کربلا در خطبه ی اوست شور قیام کربلا در خطبه ی اوست متن پیام کربلا در خطبه ی اوست یعنی تمام کربلا در خطبه ی اوست بر منبر ارشاد در شام بلا رفت بنیاداستبداد بر باد فنا رفت دنیا ندیده در دل آرایی نظیرش افتاد صد یوسف پریشان در مسیرش لطف و سخاوت خاکبوس است و فقیرش مردی که در غربت اسارت شد اسیرش مهر ولایت آفتاب مشرقین است باغ بهار شهربانو و حسین است @raziolhossein
بسته‌ست همه پنجره‌ها رو به نگاهم چندی‌ست که گم‌گشتۀ در نیمۀ راهم حس می‌کنم آیینۀ‌ من تیره و تار است بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است از بس که مناجات سحر را نسرودم سجادۀ‌ بارانی خود را نگشودم پای سخن عشق دلم را ننشاندم یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم ای کاش کمی کم کنم این فاصله‌ها را با خمسه‌عشر طی کنم این مرحله‌ها را بر آن شده‌ام تا که صدایت کنم امشب تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب ای زینت تسبیح و دعا زمزمه‌هایت در حیرتم آخر بنویسم چه برایت؟ اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه‌ست جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت در پردۀ‌ عشاق تو یک گوشه نشسته‌ست صد حنجره داوود در آغوش صدایت از بس که ملک دور و برت پر زده گشته‌ست «پیراهن افلاک پر از عطر عبایت» تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران باشد حجرالاسود، الکن به ثنایت من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم عالم شده سجاده و افتاده به پایت @raziolhossein
دل فرشته در اطراف آسمان می رفت به خواب شاه زنان ، سرور زنان می رفت به خواستگاری والا عروس خود زهرا سحر به خطه ایران نظر کنان می رفت خدا ، برای حسین انتخاب کرده عروس به خواب ناز دلش تا دم اذان می رفت به گِردِ مادر داماد با سلام و درود فرشته بود که مانند کاروان می رفت زمان ، زیاد ز رویای ناز او نگذشت میان جمع اسیران به بیکران می رفت نشان فاطمه بود و نگاه های علی در آن میانه نگاهی دوان دوان می رفت همین که چشم علی نو عروس خود را یافت حسین بود و نگاهش که خوش گمان می رفت چه خواستگاری نابی عجیب جاذبه ای است عروس در پی داماد ناگهان می رفت خلاصه پای عروسِ علی به خانه رسید و نو عروس پی ، مادری جوان می رفت نبود، بانوی رؤیاییِ شب وصلش و یادش آمد از آن شب که قد کمان می رفت کجاست فاطمه بیند که میهمان آمد چه زود ، شاه زنان سوی میزبان می رفت خبر رسید که پور حسین در راه است پسر رسید ولی مادرِ جوان می رفت چه با صفا پسری آمده ولی مادر به شوق فاطمه هنگام زایمان می رفت گزاف نیست ، بگوییم این عبارت را ز هیبت پسرش مادر از جهان می را به دست حکمت گلچین چو باغبان می رفت ز ره رسید گلستان و گل ستان می رفت چه بانویی که شده نُه امام را مادر چه کودکی که از او نور تا جنان می رفت چه کودکی که جهان شد ز نور او روشن شعاع روشنی اش تا به کهکشان می رفت امامِ بعد حسین آمده خدا را شکر و گرنه کرب و بلا نیز بی گمان می رفت ارادة ازلی در سرشت او پیداست شهادتین ز لعلش ، چه خوش بیان می رفت گرفت عمه در آغوشِ خویش آقا را چه خوش ز هوش به لالای عمه جان می رفت تمام عمر دلش با عمو هم آوا بود دلش به گفتنِ ذکر حسین جان می رفت □□□ به همنشینیِ هر بینوا عنایت داشت کنار سفرة سائل چه مهربان می رفت دعای خیر دریغ از کسی نمی فرمود به یاری فقرا با همه توان می رفت به خانه ، دشمن خود را پناه و جا می داد اگر که خصم به امید یک امان می رفت گهی به درد غریبان رسیدگی می کرد گهی به دیدن بیمار بی نشان می رفت صحیفه اش همه دریایی از معارف اوست به جنگ دشمن دین با دعا ، عیان می رفت □□□ حقوق جملة ذرات را بیان فرمود اگرچه حقِّ خودش دست ساربان می رفت تمام زندگی و هستی اش به غارت رفت کسی که یاری هر پیر و هر جوان می رفت یکی ز سلسلة قتلِ صبر اینجا بود که در عبور ، ز یک قتلگاه ، جان می رفت صدای عمه رسد : یا بقیه الماضین ز آه تو همة جان کاروان می رفت تحملی که دل خواهر صغیرت سوخت صبور باش که جانت از این فغان می رفت به تازیانه و تحقیر ، قافله برخاست بهار عالَم اسلام چون خزان می رفت میان سلسله یک کاروان ز عصمت بود بدون قافله سالار و سایبان می رفت عفاف بود که آنجا مقاومت می کرد و زیوری که در آنجا به ارمغان می رفت به نیزه بود که هجده سر بریده چو ماه کنار زینب و سجادِ قهرمان می رفت ز کربلا سوی کوفه ز کوفه تا سوی شام هزار کرب و بلا بود کز توان می رفت هزار جا ، جگر زین العابدین خون شد گهی که نالۀ یا صاحب الزمان می رفت @raziolhossein
ای اهل دعا!روح دعا باد مبارک در دیـده تجلای خدا باد مبارک این عید مبارک، به شما باد مبارک لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک -جان در بدن عالم ایجاد، مبارک -میلاد علی، حضرت سجاد، مبارک ای بانوی ایران!پسر آورده‌ای امشب طوبای ولایت!ثمر آورده‌ای امشب از برج هدایت، قمر آورده‌ای امشب الحق که حسین دگر آورده‌ای امشب -این گوهر رخشندۀ دامان سه دریاست -چارم وصی ختم رسل، یوسف زهراست   حجروحجر وحلّ ومقام وحرم است این دریای خروشندۀ جود و کرم است این در مجمع خوبان دو عالم، علم است این دردانۀ شهبانوی ملک عجم است این -گردیـد عیـان، کوکب اقبـالِ محمّد -چشم و دلتـان روشن، ای آل محمّد   این ماه تمام است، تمام است، تمام است فرزند قیام است، قیام است، قیام است ذکراست وسلام است و سلام است،سلام است بر خلق، امام است، امام است، امام است -بی‌پرده ببینید جمال ازلی را -تبریک بگویید حسین‌بن‌علی را   ایـن ماه، چراغ مـه شعبان حسین است این بضعۀ ثارالله و این جان حسین است این لالـۀ خنـدان گلستان حسین است این آیه بـه آیـه همه قرآن حسین است -این جان حسین است بـدانید بـدانید! -قرآن حسین است بخوانیـد بخوانیـد!   خیزید که از اشک شعف آینه شوییم چون لالۀ خندان سر هر شاخه بروییم پرواز کنان تـا حرم الله بپـوییم مانند فرزدق بخروشیم و بگوییم -ریزد بـه ثنایش دُر نـاب از دهن ما -تا شام شود روز «هشام» از سخن ما   این است که توحید از او یافت ولادت دارد بـه وجودش حـرم الله، ارادت داده بـه مقامش ز ازل کعبه شهادت کردند به مهرش همه حجاج، عبادت -این سیـد و مولا و امام حرمین است -این سبط نبی، پور علی، نجلِ حسین است   این سورۀ قدر و زُمر و یوسف و طاهاست این سیـد بطحا پسر سیـد بطحاست این نـور دل فاطمـۀ ام‌ابیـهاست این‌نوح و خلیل است و کلیم است، مسیحاست -رخشنده چراغ دل هر انجمن است این -سر تـا بـه قدم آینۀ پنج تن است این   ای یـوسف زهرا شده مبـهوت کمالت! ای عرش خدا گوشه‌ای از قصر جلالت! یـادآور خُلق نبـوی، خلق و خصالت بـا آنکه بـوَد حلقـۀ زنـجیر، مدالت -با آنکه بـه گردن اثـر سلسله داری -آقایی و اشراف بـه هر سلسله داری   غیر از تو که در شام بلا خطبه بخواند؟ در حلقۀ زنـجیر، عـدو را بـکشانـد؟ در کاخ ستم، یکسره آتش بفشاند؟ بـر خاک مذلت همگان را بنشاند؟ -تو صاحبِ فریـادِ تـمامِ شهدایی -بر جان ستمگر، شرر خشم خدایی   غیر از تو که در سلسلۀ سخت اسارت بـر فرق ستمکار زنـد مشت حقارت؟ ویـرانـه کند کاخ ستم را بـه اشارت؟ تـازد بـه سپاه ستم و ظلم و شرارت؟ -در خطبۀ تـو خشم خدای ازلی بـود -فریاد خروشانِ «حسین‌بن‌علی» بـود   ای سرزده از سینۀ هـر نسل، نـدایت ای زمزمۀ وحی خداونـد، صدایـت اسلام، رهیـنِ نـفسِ روح‌فزایـت در سلسله پیوسته به لب، ذکر خدایت -روزی که نبودی خبری از گل «میثم» -شد بسته بـه زنجیر ولایت دل «میثم» @raziolhossein
روز میلادتان چه روزی بود! چشم عالم به دستِ آقا بود سر تبریک گفتنِ به حسین بین خورشید و ماه دعوا بود روز میلادتان زحل با شوق غسل درآب حوضِ کوثر کرد شادباشش به آسمانی ها گوش آل امیه را کَر کرد روز میلادتان نسیم بهشت غنچه ها را یکی یکی وا کرد خنده های تو بسکه شیرین بود هوسِ شیر و شهدِ خرما کرد ای کلیم مدینه ی نبوی مرد شب زنده دار سجاده همه ی عرش تحت سلطه ی توست حضرت شهریار سجاده آمد ابلیس، شکل یک افعی نقشه ای شوم را رقم بزند عددی نیست این فرومایه که نماز تو را به هم بزند پوزه اش را به خاک مالیدی مرحبا خیبری، چه پیکاری! تا سلاح البکاء به دستت هست چه نیازی که تیغ برداری بنده گی را به من بیاموزید نروم سمت لااُبالی ها کاش با یک نگاه می گشتم از ابوحمزه ی ثُمالی ها سیدالعابدین نگاهی کن بی پناهم، مرا تو یاری کن نوکرت کربلا نرفته هنوز! تا نمُردم ز غصه کاری کن کربلا گفتم و...دلت خون شد یاد گودال ودشنه افتادی جگرت سوخت از عطش،آقا یاد اطفالِ تشنه افتادی خنده ی نحسِ حرمله؛ آقا شده کابوس هر شبت، ای وای پیش چشم ترت به یغما رفت معجر عمه زینبت، ای وای کاش می مُردم و نمی خواندم سرِ بازارها تو را بُردند نیزه داران عبایِ دوشت را جایِ سوغات کربلا بُردند @raziolhossein
صهبای ولایت از ولی می‌خواهیم سرمستیِ جام ازلی می‌خواهیم در عید ولادت علی‌ّبن حسین عیدی ز حسین‌بن‌علی می‌خواهیم ...... سجاده و تسبیح  فرستد صلوات آیینه به تلمیح  فرستد صلوات میلاد صحیفه های سجادیه است قرآن و مفاتیح  فرستد صلوات @raziolhossein
. ماییم مست جام تو یا زین العابدين خانه خراب نام تو یا زين العابدين هستیم مرغ بام تو یا زين العابدين مست علی الدوام تو یا زين العابدين پس می دهم سلام تو یا زین العابدین دردم همینکه باتو دوا میشود بس است ذکرم همینکه نام شما میشود بس است لطف تو دستگیر گدا می شود بس است وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است با رحمت مدام تو یا زین العبادین با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟ آب دهان کیست چنین کیمیا گری آورده ام برات اگر دیده تری فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری به به به این مرام تو یا زین العابدین نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما با اشتیاق دام تو یا زین العابدین مهر غلامی پدرت بر جبین ماست حب الحسین روز قیامت نگین ماست شهبانوی مجلله شورآفرین ماست نامش شرافت همه سرزمین ماست ایران فدای مام تو یا زین العابدین روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط آواره حسین دراین راه شد فقط مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط دلبست بر امام تو یا زین العابدین نخل بهشت از رطبت بوسه ميگرفت جبریل از نماز شبت بوسه ميگرفت سجاده نیز از لقبت بوسه ميگرفت آنقدر حسین از دولبت بوسه ميگرفت جانم به این مقام تو یا زین العابدین نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است بالای ساق عرش عمودت مشخص است یکپارچه علیست وجودت ، مشخص است زهرا در این قیام و قعودت مشخص است حق کرده احترام تو یا زین العابدین ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات شد خط به خط برادر قرآن صحیفه ات دارد شکر کلام تو یا زین العابدین کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر آقای دوستان خدا ای امان شهر ابری شده است بار دگر آسمان شهر با سجده غلام تو یا زین العابدین مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است یک اربعین تکیه گاه تو زینب است وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است شد استوار گام تو یا زین العابدین کشتی عشق را تو به ساحل رسانده ای با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای ابن زیاد را سرجايش نشانده ای کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای احسنت بر قیام تو یا زین العابدین آویز دست مادر من نذر مرقدت دو گوشوار دختر من نذر مرقدت فرشی که هست در بر من نذر مرقدت چیزی نداشتم سر من نذر مرقدت قبر بدون بام تو یا زین العابدین شاید دوباره صحن و سرایی درست شد بین مدینه نیز بنایی درست شد یک گنبد امام رضایی درست شد آخر ضریح های طلایی درست شد آنجا به احترام تو یا زین العابدین با ما ز دردهای شب قافله بگو از زخم گردن و اثر سلسله بگو از خار و پا و سوختن و آبله بگو از طرز خنده های بد حرمله بگو دور و بر خیام تو یا زین العابدین با تو حدیث کرببلا ترجمة شد و دانه به دانهء شهدا ترجمه شد و با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و جسم مرمل بدما ترجمه شد و با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین . @raziolhossein
شب در حضور تو صفاي ديگري دارد پيـشت ، دلم حال و هواي ديگري دارد عشقم به زلفت ، ماجراي ديگري دارد ذِبحَـم به پـاي تو مِـنايِ ديگـري دارد پس مـرگ در راهت بهاي ديگري دارد تاصبح،امشب با تو سرگرم مناجاتم اي بهـترين تكليف در باب عباداتم از تو گرفته رنگ ، الفـاظـم ، عباراتم در سجده فهميدم كه مي آيي ملاقاتم امشـب سـجودم رَبّــناي ديگري دارد ذهنم پُر از تصويرهايي از خيال توست دستم دخيل تار و پود سبز شال توست مَستم ولي مَستْيم از انگور كـال توست امشـب تمام حاجتم ، سِيـرِ جمال توست "سائل"به محـرابش دعــاي ديگري دارد هركس خُدا را بي تو مي خواهد مسلمان نيست مُفتـي وهّـابي مسلمان نه ، كه انسـان نيست خويي كه دارد دشمنت در ذات حيوان نيست در بين دريا ايمـن از امواجِ طـوفان نيست هركـس به جُز تو ناخُـداي ديگــري دارد وقـتي كه تو فرزند ختم المُرسلين بـاشي وقتي كه هم نـام امـيرالمؤمنين باشي وقـتي كه در بالاترين حدّ يقين باشي بايد جواب "أين زينُ العابدين؟" باشي با تو عبادت اِعـتِــــلاي ديگري دارد نام تو را آوردم اي شيرين سُـخن از عمد تا بشـكـنم نرخ عـسل را در وطـن از عمد تو خلقِ مضمون مي كني در ذهن من از عمد تو در بقيع مدفون شدي نزدِ حسن از عمد چـون با عـمو بودن صفايِ ديـگري دارد بَرده خـريدي ، بنده ي حق پرورش دادي تحـويل عـالم نوكراني با مَنِش دادي تو با دعا سـطح تـديُّن را جَهِـش دادي بر قلب دين داران به اين صورت تپش دادي اعجـاز تو ميـلِ عصـاي ديگري دارد از جانب تو هرچه صادر گشته استثناست فقري كه گفتي در صحيفه عين استغناست بي شك توسّـل بر تو از اركان استشفاست وقتي كه تُربت هست داروخانه بي معناست تو آن طبيبي كه دواي ديگـري دارد اين ناجوانمردان چه مي خواهند از جانت ؟ اي يوسفي كـه كوفــيان بُردند زندانـت از فرط گريه رنگ عوض كرده ست چشمانت گفـتم دمي كه شد خرابه بيت الاحزانت يعقــوب ما دارُ العـزاي ديگري دارد چِـل سال ياد لاله هاي پرپرت بـودي چِـل سال محو سُرخي انگشترت بودي هم ناله ي زينب ، به يادِ خواهرت بودي وقتي حرم مي سوخت ياد مادرت بودي هر كس علي شـد كربلاي ديگري دارد @raziolhossein
...نور عرش امشب ، تنزل کرده است در کویر خاکیان ، گل کرده است قدسیان عرض ارادت می کنند در مدینه نور قسمت می کنند با طلوع نور ، همزاد آمده باز کن سجاده ، سجاد آمده سجده هایش خاک را شرمنده کرد بندگی اش آسمان را بنده کرد غم مخور داری اگر "ذنب عظیم" "یحسن العفو" است کار این کریم آنچنان در قرب ، جای تام داشت در نمازش رعشه بر اندام داشت در مصلایش ، ز رب العالمین شد خطاب "انت زین العابدین" وقت حج او میان ازدحام باز شد راهش برای استلام باز شد راهش ولی باشد غلط این سخن در نزد اهل معرفت چونکه در اسرار حق دردانه اوست در حقیقت ، صاحب آن خانه اوست کعبه زد از پیش ، مردم را کنار تا به چشمش ، قبله گردد آشکار تا بگیرد اعتبار بیشتر بوسه ها می زد به دست او حجر تا نماید در مقامش احترام ایستاد آنجا به روی پا مقام تا بگیرد در بغل او را مطاف خواست دیوار حرم ، گیرد شکاف ...کاش من هم حنجر حق می شدم کاش که من هم "فرزدق" می شدم @raziolhossein
عشق در محضرش قرار گرفت مستی اش را از این نگار گرفت از قدمهای او غبار گرفت عاشقی را به یادگار گرفت چقدر عزّ و اعتبار گرفت قدحی عشق سرکشید دلم یاعلی گفت و پرکشید دلم رفت تا عرش و تازه دید دلم که به خاک درش رسید دلم سر به دامان کوی یار گرفت عرش کم بود بسترش باشد خواست پیش برادرش باشد پدرش در برابرش باشد یا در آغوش مادرش باشد این شد آمد زمین قرار گرفت کشتی اش موج موج دل را برد آبرو از تبار لیلا برد رونق از دولت مسیحا برد عشق را تا کمال اعلا برد عاشقی تازه بوی یار گرفت نوکرت سایه روی سر دارد خاک راهت به چشم تر دارد از غباری که دور و بر دارد نکند پات خاک بردارد سر ما عشق از این تبار گرفت قدحی تشنه ام شرابم کن ذره ام مثل آفتابم کن بین این نوکران حسابم کن یا بخر يا مرا جوابم کن بی تو قلبم هزار بار گرفت روشنی بخش خانه ی ارباب پسر نازدانه ی ارباب ای کران تا کرانه ی ارباب حیدر جادوانه ی ارباب که دعا از تو اعتبار گرفت @raziolhossein
سلام! ای سلام خدا بر سلامت! درود! ای کلام الهی، کلامت! تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی که قلب حسین است بیت‌الحرامت... سلام خدا بر سجود و رکوعت درود خدا بر قعود و قیامت حجر بر در خانه‌ات قطعه سنگی مقام آورد سر به پای مقامت تو حَجّی، صلاتی، زکاتی، جهادی! تو ممدوح با نامِ زین العبادی! تو در تیرگی‌ها سراج المنیری تو همچون پیمبر، بشر را بشیری سماوات و عرش‌اند در اختیارت تو آزادۀ عالمی، کی اسیری؟ تو در کنج ویرانه‌ها هم بهشتی تو در زیر زنجیرها هم امیری به پای تو سر کرد خم «سربلندی» تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری یمِ هشت بحری و دُرِّ سه دریا ولی خداوند حیّ قدیری تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری» تو عیسی تو گردون تو موسی تو طوری...   تو زمزم، تو مروه، تو سعی و صفایی تو فرزند کعبه، تو خیف و منایی تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا تو در حُسن، آیینۀ مجتبایی امامی و پیغمبری از تو زیبد که تنها پیام‌آورِ کربلایی کلامت بُوَد وحیِ صاعد چه گویم تو از پای تا سر کلامِ خدایی دعا بر دهان و لبت بوسه آرد همانا همانا تو روح دعایی چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید برای تو خواند، برای تو گوید @raziolhossein
طوطی طبع من! بخوان با من طایر خوش سخن! بخوان با من من گشایم زبان و تو منقار تا بخوانیم هر دو با دمِ یار نغمه سر کن که گل شکفته شود آنچه ناگفته مانده گفته شود نغمه سر کن که روح، مست شود روح نه، مست هر که هست شود نغمه سر کن که نخل ها خوانند با تو در باغ، گل برافشانند نغمه سر کن بخوان بخوان با من که ندانند این تویی یا من با دم عبدی و کمیت بخوان مدح سجّاده اهل بیت بخوان نغمه سر کن که پنج شعبان است شش جهت غرق روح و ریحان است نغمه سر کن که جان دین آمد حضرت زین العابدین آمد عین حقّ ار فروغ عین است این علی دوّم حسین است این این پسر یادگار پنجِ تن است شمع محفل فروز انجمن است این پسر جان سیّد الشّهداست روح و ریحان سیّد الشّهداست دل نورانیش یم رحمت هر دو چشمش دو زمزم رحمت بوسه های دعا به لعل لبش گشته بر دور سر نماز شبش لطف، عادت، کرم، وظیفه ی او کلّ توحید در صحیفه ی او سخنانش همه اخ القرآن سر به سر نور و سر به سر برهان وحیِ مُنزَل نهفته در نگهش وحی صاعد دعای شامگهش این گل سرخ دامن ززهراست بعد بابا امام عاشوراست کعبه ی عابدین، سلام سلام سیّد السّاجدین، سلام سلام قطب عرفان و قبله ی ایمان جان دین و حقیقت قرآن یوسف یوسف رسول خدا جان شیرین سیّد الشّهدا خون خون خدا به رگ هایت شاهدم! خطبه های غرّایت از دهان تو بانگ یا سُبّوح می دهد بر تن عبادت روح ای مسیح دعا دعای مسیح ای نفس هات خوشتر از تسبیح تو به عرش جلال، قائمه ای تو حسین حسین فاطمه ای پنج میقات و چار رکن و حرم حجر و مروه و صفا، زمزم به مقام تو عارفند همه از جلال تو واقف اند همه هر گیاهی به مدح اهل البیت دعبل است و فرزدق است و کمیت حجّ کعبه طواف خانه ی توست رکن، خشتی زآشیانه ی توست حجر الاسودت سلام کند بر کف دستت استلام کند وارد مسجد الحرام شدی بهتر از کعبه احترام شدی کعبه و خیل حاجیان به مطاف همه دور سرت به حال طواف پور عبد الملک از این تجلیل ایستاده به سان عبد ذلیل نه رهی تا که استلام کند نه کسی از وی احترام کند مانده بر جای خویشتن چو جسد بر دلش سخت خورده تیر حسد عربی از هشام کرد سؤال این که باشد بدین مقام و جلال؟ با تجاهل به سوی او نگریست گفت نشناسمش ندانم کیست شد فرزدق خروش، سر تا پا جست از جای خود سپند آسا خواند در شأن یوسف زهرا با فصاحت قصیده ای غرّآ گفت هی هی! تجاهلت از چیست گوش کن تا بگویمت این کیست حجر و رکن و زمزم و میقات مروه، سعی و صفا منی، عرفات کوه های حجاز سر تا سر ریگ های مقدُی مشعر مستجار و مقام و حجر و حطیم مکّه تا هز کجا که هست حریم ناودان و مطاف و شادروان کلّ حجّاج بیت، پیر و جوان جبل الرّحمه خیف غار حرا می شناسد یک به یک او را همه دل بر ولایتش بستند در مسیر هدایتش هستند این فروغ حقیقت ازلی است این جگر گوشه ی نبیّ و علی است دل مؤمن پُر از محبّت اوست نصّ حکم خدا موّدت اوست با تولاّی او گرفته حیات حجّ و صوم و صلات، خمس و زکات این گل سرخ گلبن زهراست میوه ی قلب سیّد الشّهداست کرم از بذل او کرم گشته حرم از فیض او حرم گشته از دم او دعا کند پرواز بی ولایتش قبول نیست نماز حجّت حیّ سرمدش خوانند گل باغ محمّدش خوانند این خداوند را ولی است ولی نام نیکوی وی علی است علی حق فرستاده در همه اوقات به اب و جدّ و مادرش صلوات تا جهان بوده است و خواهد بود به فرزدق درود باد درود چوبه ی دار خود به شانه گرفت سینه ی خصم را نشانه گرفت بین دشمن سرود، مدح امام «میثمش» می دهد هماره سلام @raziolhossein
باسجده هاش زینت سجاده ها شده است سجاده اش ادامه ی عرش خدا شده است مجموعه ی تمام ِ صفات ِ پیمبران آئینه ی تمام نمای خدا شده است در صورتش پیمبر و در سیرتش علی در مهربانی آینه ی مجتبی شده است هم افتخار قوم بنی هاشم از عرب هم افتخار مردم ایران ما شده است ارباب بوده است ولی از فروتنی هم سفره با اسیر و یتیم و گدا شده است محصول کیسه ی سردوشش به نیمه شب نان و پنیر خانه ی صد بینوا شده است بیمارمصلحت شده امابه دست خویش بیماری تمام جهان را دوا شده است در معرکه نبوده ولی راز دشمنان باذوالفقارخطبه ی او برملا شده است @raziolhossein
مرا در هوای نجف آفرید مرا حق برای نجف آفرید خدا خواست عاشق شوم پس مرا به یا مرتضای نجف آفرید ستونهای این آسمان را خودش زِ گلدسته‌های نجف آفرید خدا خواست دنیا بهشتش شود که ایوان طلای نجف آفرید رُطب های آنجا مرا مست کرد مرا چاییِ کربلا مست کرد تو دامادِ ایرانیِ ما شدی تو مهمان مهمانیِ ما شدی تو زیباترین جلوه‌های خدا مناجات شعبانیِ ما شدی گرفته است بوی تو این سرزمین دلیل مسلمانیِ ما شدی  اگر خاک ما خاک عشق علی است خودت آمدی بانیِ ما شدی به ایران صفا را تو آورده‌ای امام رضا را  تو آورده‌ای زمین پُر شد از عطر گلخانه‌ات که بوی حسن می‌دهد خانه‌ات علی هستی همسرت فاطمه* کَرَم در کرم داشت کاشانه‌ات پس از تو رسیدند تا مجتبی کریمان زِ فیض کریمانه‌ات اگر هشت معصوم ما می‌رسند به بیتِ حسن بیت فرزانه‌ات زِ تو بر حسین و حسن منتصب حسن زاده‌اند و حسینی نصب نسیمی مرا سمتِ سجاده‌ات سحر می‌برد تا سرِ جاده‌ات هوای زیارت سرم زد ربود دلم را سرِ زُلف اُفتاده‌ات خدا را در این خانه دیدم فقط من از برکت سفره‌ی ساده‌ات میانِ علی‌اکبر و اصغری که تا دل بری از دو دلداده‌ات پدر گفت تاج سرم آمده علیِ علی اکبرم آمده تو جام بلا با بلا می‌زدی تو قالوبلا با رضا می‌زدی اگر جلوه می‌کردی آقا خودت سرِ لشکرِ کینه را می‌زدی  بنا این نبود و خدا این نخواست اگر نعره یا مرتضی می‌زدی علمدار محوِ تو می‌شد فقط به تیغِ علی ضربه تا می‌زدی زمین می‌شود خاک طوفان زده که فرزند حیدر به میدان زده تو پنهان به حجِ خدا می‌روی به دنبال جامانده‌ها می‌روی تو خود کعبه‌ای مکه‌ای زَمزمی برای زیارت کجا می‌روی تو بر دوشتان بارِشان می‌کشی شبیهِ شبِ مرتضی می‌روی تو بر زخمِ زنجیر نان می‌بَری کنارِ فقیر و گدا می‌روی کریمی به بیتت حرامی نشست** سر سفره‌ی تو جذامی نشست مرا می بَری تا ملاقات خود به سوی خدا با مناجات خود مرا مسجد و کعبه و دِیر کن ببر تا تماشایِ میقاتِ خود بیا فارغ از قیل و قالم نما مرا پُر کن از نورِ اوقات خود صحیفه گشودم به درکَت رِسَم لبم آشنا کن به سوقات خود بیا جان من سر به راهم نما ابوحمزه خوان و نگاهم نما الهی وَ رَبی نعیمی نعیم و نحن المَسیئونَ ذنبی جَحیم وَ اِن کانَ جُرمی عظیمُ کبیر و عفُّک قدیم و لطفک عظیم و ابکی علی ضیغ قبری و حشر تَرَحَّم علی عبدک یا رحیم وَ غَفِّر ذنوبی و سَتِّر عیوب وَ حَقِّق رجایی اَلا یا‌کریم فقط آمدم با سری سربِزیر امیری حسین فنعم الامیر *فاطمه بنت الحسن علیهما السلام مادر جلیله امام باقرعلیه ااسلام **اشاره به پناه بردن مروان حکم ملعون در واقعه حره به بیت امام سجاد السلام @raziolhossein
عرفان به کلام آمده و بندهٔ توست قرآن و قنوت و قبله شرمندهٔ توست ازخط به خطِ صحیفه ات فهمیدم؛ سجّاد شدن فقط برازندهٔ توست! @raziolhossein
بر سجده سجاد و به احمد صلوات بر نور دو دیده محمد صلوات او زینت عابدان اهل البیت است بر زینت عاشقان سرمد صلوات @raziolhossein
جمال حق ز رویش منجلی بود علیِ دومِ بیت الولی بود در این خانه اگر صدتا پسر بود علی بود و علی بود و علی بود @raziolhossein