eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
534 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو آمدی و نفس داده ای سحر به هوا تو خنده کردی و هی ریختی شِکر به هوا که بی تو زندگی هیچ کس نمی گیرد چه قدر رفته ای آقا از این نظر به هوا زمین به عشق تو خارج شد از مدار،نگو برای دیدن تو خاک گشته سر به هوا به جای ماه بگیرند اگر بیندازد تورا ز شوق رسیدن شبی پدر به هوا به ذهن هیچ گدایی نماند منّت تو نمانده چونکه ز بال و پری اثر به هوا رسید قصه به آن جا که سرخ شد خاک و؛ کشید آتش زرد دری شرر به هوا چه قدر زود پُر از دود بود یک کوچه بدون آن که کند یک نفر نظر به هوا شبیه بیشتر روزها در آن جا هم چه خوب بود اگر خورده بود در به هوا بلند گشت ولی پایشان برای دری و رفت سرزده دست چهل نفر به هوا @raziolhossein
امشب قرارِحضرت زهرا رسیده است چشم و چراغِ خانه ی مولا رسیده است امشب که عرش دورِ زمین چرخ می زند گویا مدارِ عالمِ بالا رسیده است جاماندگان رحمت حق را خبر دهید امشب نجات بخش دو دنیا رسیده است از یمن مقدمش صدقه می دهد نبی خیل گدا به شوق تمنا رسیده است کوچه به کوچه پر شده عطر حضور او جبریل هم برای تماشا رسیده است شب های بی کسی و غریبی سحر شده زهرا شدست مادر و حیدر پدر شده ناچیز را عطای تو بسیار می کند مدهوش را نگاهِ تو هشیار می کند عیسی اگر که با دمِ خود زنده می کند ذکرِ حسن گرفته و تکرار می کند هرکس که آشنای تو شد سال های سال بر لطف و بر وفای تو اقرار می کند در شهر با وجود تو سائل نمانده است یک شهر پای سفره ات افطار می کند در خواب غفلتیم و اسیر هوای نفس ما را نگاه لطف تو بیدار می کند شکرِ خدا که شهره ی این انجمن شدیم دیوانگانِ کوی حسین و حسن شدیم... تا لحظه ی نبردِ تو تصویر می شود حال و هوای رزم نفسگیر می شود یک ضربه می زنی دو نفر پرت می شوند "انگار ضربه های تو تکثیر می شود" فرمانده ی سپاه علی هستی و نفاق با دستِ حیدری تو تحقیر می شود از میمنه به میسره تا می زنی قدم کلِ سپاه کفر زمین گیر می شود وقتی جمل به دور خودش چرخ می زند ذکر لب ملائکه تکبیر می شود ای وای بر کسی که به خشمت شود دچار از برق تیغ تیز تو لایمکن الفرار ... دشمن هم از کرامتِ تو بی نصیب نیست لطف و عطا ز سبطِ پیمبر عجیب نیست بیمار عشقم و همه جا جار می زنم جز تو کسی به دردِ دلِ من طبیب نیست نامت گره گشوده ز کار تمام خلق ذکرِ حسن که کمتر از امن یجیب نیست این کوچه بند آمده وقت عبور تو در حسن و در کمال برایت رقیب نیست ای آنکه غصّه های تو از حد گذشته است چون تو کسی میان امامان غریب نیست تو رازدار قصّه ی پُر دردِ کوچه ای پشت و پناه فاطمه ای مردِ کوچه ای دست مرا بگیر امام کریم ها ماییم خانه زادِ شما از قدیم ها عطرِ کرامت تو رسیده به هرکجا عمری شدیم در به در این شمیم ها حاتم نشسته بر سر کوی گداییت چشمِ انتظار دیدن رویت کلیم ها کنجِ بقیع بین تمام کبوتران قدری محل گذار به ما یاکریم ها حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدند یحیی و زید و حضرت عبدالعظیم ها باید برای تو حرمی دست و پا کنیم صحنی به نامِ حضرت زهرا بنا کنیم @raziolhossein
مرغ دل آوای چمن می زند/ چنگ توسّل به حسن می زند. باز که هنگامۀ بشکفتن است/ با گل روی تو سخن گفتن است. گل که بگفتم تو ز گل بهتری/ چون گل گلخانۀ پیغمبری. غنچه ز لبخند تو وا می شود/ خاک ز لطف تو طلا می شود. ماه بگویم به تو یا آفتاب/ ای پسر با ادب بوتراب. یا حسن از حُسن ، تو مستحسنی/ فاطمه می گفت که روح منی. ای ز همه خوبتران خوبتر/ پیش خدا از همه محبوبتر. پیر خرابات معانی توئی/ حجّت حق ، حیدر ثانی توئی. خضر لب عطشان می ساغرت/ دهر طفیل پدر و مادرت. نسخه چو سقراط نویسد خطاست/ نسخۀ تو عافیت است و شفاست. ناصیه ات مطلع الانوار عشق/ سینۀ تو مخزن الاسرار عشق. خال سیاهت حجر الاسود است/ بوسه گه قبله و نُه گنبد است. شیعه که دیوانه و مفتون توست/ ای پسر فاطمه ممنون توست. فاطمه را نور دو عینی حسن/ محرم اسرار حسینی حسن. نام تو ما را دو جهان آبروست/ مرحمتی کن که بقیع آرزوست. گوشۀ چشمی تو به خوشزاد کن/ این دل محنت زده را شاد کن. @raziolhossein
یک سرو، ولی سرو هزاران چمن است این یک ماه، ولی ماه هزار انجمن است این یک نور، ولی نور همه پنج‌تن است این یک روح، ولی روح علی در بدن است این زیبارخ و شورافکن و شیرین‌دهن است این ای ماه خدا چشم تو روشن حسن است این -این خلق عظیم است عظیم است عظیم است -فرزند کریم است کریم است کریم است گل‌بوسۀ احمد، گل بستان جمالش قرآن، ورقی از صُحُفِ خُلق و خصالش پیغمبر و زهرا و علی، محو جمالش شیری که به او فاطمه داده است، حلالش بالاتر از اوهام همه، اوج کمالش جاری ز کف او کرمِ احمد و آلش -این محشر کبراست بیایید ببینید -این یوسف زهراست بیایید ببینید خورشید، دمیده به شب تار مدینه گردیده چراغ دل بیدار مدینه روییده گل وحی ز دیوار مدینه خیل ملک آیند به دیدار مدینه ارواح رسولان شده زوار مدینه گردیده فلک غرق در انوار مدینه -تابد به سرِ دست محمّد، قمر امشب -تبریک بگویید!علی شد پدر امشب ای صبح الهی!اثرت باد مبارک ای بحر نبوت!گهرت باد مبارک ای باغ ولایت!ثمرت باد مبارک ای ماه خدایی!اثرت باد مبارک ای شمسۀ عصمت!قمرت باد مبارک میلاد گرامی پسرت باد مبارک -ای حُسن فروشان!حسن آمد حسن آمد -با آمدنش جان محمّد به تن آمد این است که در پاسخ دشنام، دعا کرد این است که از دشمن بی‌شرم، حیا کرد این است که پیوسته جفا دید و وفا کرد این است که از خلق، ستم دید و دعا کرد در صبر، همان کار علی- شیرخدا- کرد در صلح، همان معجزۀ کرب‌وبلا کرد -گر جنگ کند، صلح، حرام است حرام است -ور صلح کند، حکم قیام است قیام است از صلح حسن، دین خدا یافت سلامت این صلح، قیامی‌ست به معنای قیامت با آنکه همانند علی داشت شهامت هر ظلم که دید آن خلف پاک امامت تا حفظ شود دین خدا کرد کرامت چون کوه برافراشت به هر حادثه قامت -با آنکه غریب وطن و غرق مِحن بود -پیروزترین رهبر تاریخ، حسن بود او مَحکمۀ مُحکمۀ صبر و رضا داشت با صبر و رضا پرچم توحید بپا داشت در صلح و قیامش به زبان حکم خدا داشت پیوسته ولایت به همه ارض و سما داشت ده سال، امامت به امام شهدا داشت در حنجرۀ سوخته این طرفه ندا داشت: -من کیستم؟ احیاگر قانون خدایم -بنیادگر واقعۀ کرب‌وبلایم من وارث شمشیر علی، رهبر صبرم من ذات خدا را به خدا مظهر صبرم من روح شکیبایی در پیکر صبرم من وارث صبر پدر و مادر صبرم من صاحب فتح و ظفرِ لشکر صبرم من حیدر شمشیر و پیام‌آور صبرم -این صبر، همان صبر خدای ازلی بود -تفسیر کلام الله و شمشیر علی بود با آنکه بوَد بازوی من بازوی حیدر با آنکه مرا دست خدایی‌ست به پیکر این صبر بوَد سخت‌تر از غزوۀ خیبر این صبر بوَد یک اُحد و خندق دیگر این صبر بوَد نهضتِ ثاراللهِ اکبر سوگند به اسلام و به قرآن و پیمبر -ما بیم ز بیداد معاویّه نداریم -حاشا که ستمگر را راحت بگذاریم ما نخل ولاییم و شهادت ثمر ماست بر جان عدو هر نفس ما شرر ماست چون تیر برآید جگر ما سپر ماست در بحر بلا موج خطر همسفر ماست پیکار جمل نیز گواهِ دگر ماست هرگز نهراسیم، که حیدر پدر ماست -بازوی علی حیدر خیبر شکنم من -«میثم،»حسنم من حسنم من حسنم من @raziolhossein
امشب که فرشتگان سخن می گویند گویا سخن از زبان من می گویند ذکر لبشان شنیدنی تر شده است در ارض و سما حسن حسن می گویند ...... خاک قدمش شمیم جنت دارد در هر نفسش عطر اجابت دارد اعجاز محمدی ست در چشمانش از بس که به جد خود شباهت دارد  ...... ای زمزمه صبح و نسیم ادرکنی آئینه رحمان و رحیم ادرکنی ای در کرم و سخاوت و آقایی بی خاتمه ، ایها الکریم ادرکنی ....... مانند علی لحن فصیحی داری در چهره خود نور ملیحی داری آقا حرم الله شده دلهامان در هر دل بی تاب ضریحی داری @raziolhossein
امیــن وحی حامل خبرشده که باغ وحی مُثْمِرِ ثَـمَر شده باغ فدک نتیجه داده است،یا نخل هدایت است،بار وَرشده؟ زنسل بُوالبَشَــررسیده بشـری که فخــرِ آدمِ اَبوالبَشــر شده طلوع‌کرده نورِ«یٰارَحیٖم»،یا... مظهر«یٰاکَریم»جلوه گرشده؟ ملائکی که درمـدینـــه آمـدنـد شمارشان زعرش بیشترشده! زبس فرشتـــه آمده درآستان تمام خانه غرقِ بال و پرشده دهیدمژده حضرت خدیجه را شب فراغ فاطمــه سحـرشده خبــررسیده از مدینــةُ النَّبــی حضرت مرتضی علی پدرشده ولیمه می دهد علی مدینـه را تمام شهــر،پُر ازاین خبــرشده برای گهــــواره جُنبــــانیِ او چقـَــدْر ازدحام بیشتــــرشده به صف شــدنـد انبیــا و اولیــا عَلی‌َالحساب‌جبریٖل مُفتَخَرشده پسرنگو،نه،قرص ماه آمده ای جانم، حسن زِ راه آمده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عطاشده به بیت«هَلْ اَتیٰ»قمر طلـوع کرده درزمین چرا قمر؟ اینکه روی‌دست‌علی‌وفاطمه است مـــاهِ شب چهــارده است یا قمر؟ شــده است‌ درنیمــهٔ ماه رمضان مُتــولِّــددراین حَــــرَم سَـــرا،قمر به‌خاک آمده است بهرکسب فیض بوســــه زنـد به خـاک یـار مـا،قمر هرشب‌غبطه‌می‌خورد درآسمان به صــورت امـامِ مجتبـیٰ، قمر خدا چه کرده با پسـرهای‌علی بدون استثنـاء،چهــره ها قمر ای قمـــرشهـــرمــدینــه یاحســن خیره شده به چهـره ی شمـا قمر ویا که چشــــم آسمــانیـــان ،ترا گرفتـــــه انـــد اشتبـــــاه باقمر! قافیــه ای بهتــرازاین نداشتـم ورنه شمـا کجـا،شمـاکجـا،قمر؟ چه‌شوکتی‌گرفته شمس‌ازشما چه عـزتی گـرفتـه ازشمـا،قمر شب ولادت تو،ماهِ فاطمـــه شدتَحتُ الشعاع ای بَسا،قمر قمـــر شده محوشمایل شما به سجده افتاده مقابل شما ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نور خدا در ظلمـات می رسد مَظهَرِ اَسماءوصفات می رسد زآسمان به سمت خانه ی علی بانگ سلام و صلوات می رسد به یُمــنِ مقــدم امـــام مجتبیٰ به عاصیان برگ برات می رسد قربانی کند علی به لحظه ای... که دست فاطمه قمات می رسد مَشی ومرام وخُلق وخوی نبوی به فاطمه واین ذَواٰت می رسد چونکه فقط ارث پیمبــــرخدا... به طَیِّـبـیــن‌وطَیِّبـــاٰت می رسد به دست این نوزاد،بر خلق خدا اینهمــه خیــر و برکات می رسد میـان گهــواره ز گـوشـه ی لبش به کام خِضْر،آب حیات می رسد به دست بابَـرْکت‌وبا کــرامتش به ماسِــویٰ مُقَــدَّرات می رسد فقیـرهای شهــر را خبـر دهید که سُفره دارِ کائنات می رسد ای که گره به کارت افتاده بیا بی منّت ،گره گشات می رسد درد دلت را به امــام حســن بگو بگو،به گوش او صدات می رسد سَجیّه‌اش‌کرم،وَجودَش‌عادت‌است به این کریم رو زدن کرامت است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مظهررحمان و رحیم امام حسن نور تو خلـق را زعیم امام حسن اَنتَ ولــــیُّ الله ، وَبنُ وَلِیِّـــــــهْ اَنتَ صراطِ مُستقیم امام حسن وجود ذی جود شماست معنیِ آیهٔ«نور»*و«حاٰومیم»*امام حسن هنــوزمن نبــودم و بـوده دلـــم به خانه ی شمامقیم امام حسن شکـرخدا که داشتم به سینه ام مِهــرتـوازعهـدِقــدیم امام حسن اَنَاســائِل،اَنَامِسکیـنْ،اَنَا الفَقیــر انت کریمِ بنِ کریمْ،امـام حسن دشمـنِ تو اسیــرحُسنِ خُلـــقِ تو ای نوه ی خُلقِ عَظیم امام حسن عطـــربقیع می بَرَدسمتِ بهشت سَحَر، پَر وبالِ نسیـم امام حسن ای دل مـؤمنیــن پُـر از محبتـت ای طپش قلب سَلیم امام حسن ای متــوسل شده بـرعصـــای تو نگاهِ موســای کلیـــم امام حسن دست خــدا نوشتــه بر دَرِبهشت مُضیفِ سیِّـدُالکــریم امام حسن منــــم گدای خوان بی کـران تو گــــدای دستهــای مهـــــربان تو ـــــــــــــــــــــــــ *۱-اشاره به آیه۳۵سوره نور اللهُ نُورُ السَّمٰوات‌ِوَالارض، مَثَلُ نُورِهٖ کَمِشْکٰوة..... *۲«حاء میم»آیه‌اول‌سوره‌زخرف، درتفاسیرآمده،اشاره به دو اسم «حمید ومجید»الهی است.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بعدعلی تویی شجاع بی‌بدل اسدُاللهِ حیـــــدری مِنَ الاَزَل به خلقت‌ تو افتخارمی‌کند ذات خدای متعال،عَزَّوَجَل «خَیرُالعَمَلْ» یعنی«بِرُّفاطِمَة» ای پسرِ«حَیَّ علیٰ خَیرِالعَمَلْ» قضـا،قَـدَر،قلـم دراختیـــارتو تسلیمت همه وســائل و عِلَلْ دربدن تو خون زهـراست،حسن به قلب لشگـربـرو شیـرِ بی مَثَل یابن الکَــــرّار بگـــــو علی مدد برو‌که‌ضرب‌دست‌ِتوست‌راهِ‌حَلّ ای نَفَسِ عایشه حبس‌از رَجَزَت ای دَمِ ذوالفقــاری ات تیـرِ اَجَل ذلیل کن به ضرب تیغ،شوکتِ ابلیسِ شتــرســوارِ این محل چه می کنی پسر قَتّالُ العرب؟ فــرار می کنـد عـدوچهـارنَعلْ! نقاب رابـزن کنــار ای جـوان قابض الارواحی یاشیرِجَمل؟ پدرت شیرو پسرانت همه شیر یَلِ میــدانی،پســرانت همه یَلْ توجای خودداری،قاسم توگفت اَلْمُوتْ عِندیٖ«اَحلیٰ‌مِنَ‌العَسَـل» ای نَفَسِ سینه ی والیَ الولی شیرِ نَرِ حضرت
مرتضی علی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یاایهــاالاَمیــــر،سیدالکریم یـاقَمَـــرَالمُنیـــر،سیدالکریم توکعبـه‌ای‌،تورُکنی‌تومُستَجار من به تومُستَجیر،سیدالکریم اَنتَ کَریمٌ مِنْ اُولاٰدِ الْکِـــراٰم اَناَ عَبدٌ حَقیـــــر،سیدالکریم کدام خانه جای داده غیـــرتو به این همه فقیر،سیدالکریم؟ نــداردو نـــدارد و نداشتـــه  کرامتت نــذیـــر ، سیدالکریم نگاه کن به این گدای بینـوا دست مرابگیـــرسیدالکریم ببین گرفتـار صدات می زند به ذکــر یامُجیـر،سیدالکریم منم همان خستهٔ درمانده،منم گـدای ســربـه زیـر،سیدالکریم زپشت در عطا نکن،ببینم آن... صـــورتِ دلپــذیـر،سیدالکریم مگرنه‌هَل‌اَتی‌ٰاست درشأن شما؟ مگـــرنه ما فقیــــر؟سیدالکریم امشب هم تصدقی به اینهمه مسکین و اسیــر،سیدالکریم ببین گرفتاریم یا امام حسن فقط ترا داریم یا امام حسن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سائل احسانِ مُدام می کنی مرحمتِ علیَ الــدَّوام می کنی غلام رانشــانده ای کنــارخـود چه احترامی به غلام می کنی هرکه به خانه ی تومیهمان شود به حق که جود را تمام می کنی دم درایستــــــادی ویکی یکی به میهمان خود سلام می کنی فدات شَم،که پیش پای فقــرا... وَ دل شکسته ها قیـام می کنی سه بار کلِّ زندگی فــروختــه... خرج اُمورِخاص وعام می کنی این همه ناسزات گفت شامی و... این همه باز احتــــرام می کنی! تو با موالیان خود چه میکنی؟ وقتی به دشمن،اکرام می کنی! مرد جزامی شده میهمــان تو چه درد ها که التیام می کنی سگ گرسنه دیدی ونشسته ای با او ، تقسیــمِ طعــام می کنی به من نگاه کن سگ گرسنه ام غریبه نیستم، دعام می کنی؟ فدای چشم های مهربان تو به یک نگاه مبتلام می کنی دلــم شـده تنگ بقیــع یاحسن بهــرزیـارتت صِــــدام میکنی؟ ای به دلم حبیب،یا امام حسن سیــدنـاالغـــریب،یاامام حسن ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چقدْرغربت...چقدَرخون جگر چقدْرمـأنوسی بااشگ بَصَـــر چقدْرتنهــایی،ای مـردِ غریب چقدْرمیسوزی شب تابه‌سحر چقدْردرد می کِشی از خودی و چقدْردرخـانـه غــریبی،چقَدَر؟! چقدْر غُصــه ی نگفتـه داری و چقدْرصحنــه هـای تلـخ درنظر چقدْرسخت،ناسزاشنیدن و... به کوچه دیدن مغیره سخت تر چقدْرگریه میکنی به یاد آن... لحظه‌که مادرت افتادپشتِ‌ در چقدْرگریه میکنی‌به‌روضه ی ولستُ اَدریٖ خَبَرَالمِسمار،سر... ...گذاشتی به روی شانهٔ حسین ضجـــه زدی مــادر مــادر مــادر مـــادرم ازنفس فتـاده چه کنم؟ کــوچه پُـرازحرامیـان خیــره‌سر تو دیده ای در ازدحام مادرت افتاد زیر دست و پای رهگذر هزارشُکـــر کربلا نبــودی و دوربرادرت ندیدی چه خبر به گــوش آیدازکنـارقتلـگاه صـدای نـالـه ی غریبِ مادر به روی تَل زینب آه می کشد حرامیان چند نفربه یک نفر؟ ندیده ای خنجر علیٰ نَهْرِالحسین وَالشّمرُ جالسٌ عَلیٰ صَدرِالحسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @raziolhossein
اى ليلۀ، قدْر آيتى از مويت باشد كه فتد به دست ما، گيسويت از يُمن طلوع ماه روى تو حَسن! شد ماه خدا دو نيمه ابرويت ...... در روزه اگر مرد و زن افطار کنند با آب، رطب یا لبن افطار کنند امشب علی و فاطمه و پیغمبر با بوسه ز روی حسن افطار کنند ...... برخیز که ماه انجمن پیدا شد سیمای امام مُمتَحَن پیدا شد در ماه خدا تجلی حُسن خُدا در صورت و سیرت حَسَن پیدا شد ..... ميلاد حسن خسرو دين است امشب شادي و سرور مؤمنين است امشب از يمن قدوم مجتبي طاعت ما مقبول خداوند مبين است امشب @raziolhossein
ای سائلی که آمدی دِرهم بگیری از دست این خانه مبادا کم بگیری در روز میلادش اگر کیّس نباشی یک عمر باید بعد از آن ماتم بگیری باران الطاف کریم اهل بیت  است هوشیار باش از این کرَم، نم نم بگیری عیسی‌دم ِ ذریّه‌ی پیغمبر آمد باید به یمنش غنچه‌ی مریم بگیری حالا به یادش گوشه‌ی این چشم باید جایی برای قطره‌ا‌ی شبنم بگیری... ای کاش روزی هم دلت، ای غم بگیرد! حیف است این آقا، تو را همدم بگیرد حیدر اگر سر در میان چاه می برد فرزند زهرا  تشت را محرم بگیرد فرقی ندارد! عهد با هرکس ببندد دستی که سمتش می رود محکم بگیرد آنقدر آقا و کریم و مهربان است ترسم که دست دشمنش را هم بگیرد @raziolhossein
من آفریده شدم تا شوم گدای کریم عبادتم شده افتادنِ به پای کریم همیشه داشت محبت به ظرف خالی من همیشه شامل حالم شده وفای کریم نوشته اند مرا خاک پای آل علی همیشه بر لب آیات هل اتای کریم شنیده ام که تمام فرشتگان خدا زدند بوسه به دست گره گشای کریم چه نعمتی، چه عطایی ، چه خوب توفیقی سپرده اند مرا دست مجتبای کریم چه افتخار بزرگی نوشته اند مرا فداییِ سر فرزند اول زهرا منم کسی که فقط زیر منت حسن است تمام زندگی ام از عنایت حسن است به من خدای دو عالم چه ثروتی داده است تمام دار و ندارم محبت حسن است هزار شکر خدا را ، که کار و بار من گداییِ کرمِ بی نهایتِ حسن است هزار شکر شدم من غلام اربابی که گفته اند مطیع ولایت حسن است شنیده ام رفع الله رایت العباس ولی روی سر عباس رایت حسن است حسن امام و حسن اول و حسن آخر حسن قیامت کبری ، حسن ، خود ِ حیدر چه دست های کریمی ، چه لطف بسیاری بگو به جای حسن ، قبله وفاداری رسیده وقت تلافی آن همه ایثار خدا به شاه نجف داد عجب علمداری فرای روزی آن بنده ای که ذکر لبش حسن حسن شده در شادی و گرفتاری بدان که ختمِ به خیر است آخر ، عاقبتت اگر میان دلت ، حب مجتبی داری شبیه فاطمه دارد هوای دشمن و دوست همیشه چشمه ی الطاف او بُوَد جاری رسیده بر همگان بخشش و عنایت او سه بار خرج خدا شد تمام ثروت او پیمبران همه هستند بی قرار حسن فراتر است ز ادراک اعتبار حسن حساب دشمن او با حسین و عباس است جهنمی است کسی که نبود یار حسن شبیه کعبه شده قبله گاه این عالم دلی که هست همیشه در اختیار حسن میان عرش، ملقب شده به مرغ بهشت کبوتری که نشسته است در جوار حسن خدا کند که فدای سرش شوم روزی خدا کند که بیاید سرم به کار حسن نوشته اند مرا بنده ی مرام حسن غلام همت آنم که شد غلام حسن دوباره در دل من زنده گشته یاد بقیع چه گریه ها که در آورده بی اراده بقیع شب ولادت آقا کسی کنارش نیست دوباره گشت بلند، آه از نهاد بقیع گذشت عمر من و چار امام بی حرمند همه غمم شده در هر امامزاده بقیع میان صحن عتیق رضا زدم فریاد امام غائب عالم ! برس به داد بقیع به گل نشستن آل سعود دیدنی است زمان آمدن قبله ی مراد بقیع بقیع می زند از دل صدا ، بیا آقا قسم به بی کسی مجتبی ، بیا آقا @raziolhossein
شدی کریم که سائل تورا صدا بزند بجای این‌ که قدم با بخیل‌ ها بزند کلیم طور تو هرکس نشد امام کریم نمی شود برود حرف با خدا بزند امام؛ زاده شدی و امامزاده شدی که بندگیِ تورا حق به نام ما بزند به چشم عارف و عامی همان حسن باشد کرم به جای تو خود را اگرکه جا بزند مُسلّم‌است‌که‌ از خلق پُشتِ‌پا نخورد کسی‌که‌بر همه‌غیر از تو پُشتِ‌پا بزند خُدای؛ نگذرد از آنکه خنجر مسموم به پای حضرتت از عمد؛بی هوا بزند شریک‌جُرمِ جنایات جبت و طاغوت است زنی که تیر به تابوت مجتبی بزند کفن برای تو خون گریه می‌کند که فقط گریز ؛ روضه‌ی دفنت به کربلا بزند کسی نگفت نباید به محتضر با غیظ عصازنان اگر آمد کسی عصا بزند میان‌آن‌همه شمشیر و تیر و نیزه و سنگ چه قدر سخت قرار است دست‌وپا بزند @raziolhossein
یوسف اهل کسا ماه شب تار علیست تا قیامت همه جا گرمیِ بازار علیست مثل پروانه علی دورِ حسن می گردید به گمانم که حسن نقطۀ پرگار علیست همه در قائلۀ جنگ جمل فهمیدند برق شمشیر حسن قدرت پیکار علیست هم علی تا به ابد حیدر کرارِ خداست هم حسن تا به ابد حیدر کرارِ علیست مثل عباس که گردیده علمدار حسین این حسن بود که در جنگ علمدار علیست بوسه از لعلِ لبش وقت غروبِ رمضان سرِ سفره ، رطبِ لحظۀ افطار علیست @raziolhossein
امشب ای ماه الهی آفتاب آورده ای اختران تابان ز برج بوتراب آورده ای گلبن سبز ولایت را گلاب آورده ای یا که از بحر نبوّت دُرّ ناب آورده ای شادی و وجد و سرور بی حساب آورده ای پای تا سر احمد ختمی مآب آورده ای کوثر طاها دلت روشن تبارک زاده ای این مبارک ماه را ماه مبارک زاده ای ملک هستی غرق در انوار پا تا سر شده جلوه گر در ماه حقّ ماهی خدا منظر شده روشن از خورشید حسنش چشم پیغمبر شده پای تا سر غرق شادی و شعف حیدر شده بر همه معلوم سرّ سورۀ کوثر شده یا محمّد یا محمّد دخترت مادر شده عزّت و مجد و جلال کبریایی را ببین در گل روی حسن حُسن خدایی را ببین می توان دیدن جمال غیب را در این جمال می توان خواندن چو ذات بی مثالش بی مثال صاحبان عقل مات این جمال و این جلال عارفان دهر محو این صفات و این کمال کبریا وجه و علی آیین و احمد خطّ و خال کرده بیت وحی را یکباره غرق شور و حال گاه حیدر داردش چون کعبۀ جان در بغل گه محمّد  گیردش مانند قرآن در بغل حُسن ها بر گرد شمع عارضش پروانه ای خلدها از بوستان طلعتش ریحانه ای حلم ها در پیش حلم حضرتش افسانه ای قدسیان در آستان قدس او بیگانه ای اختران هر یک به بحر رحمتش دُر دانه ای آسمان از کوثر احسان او پیمانه ای ماه کنعان ولایت یوسف زهراست این اوّلین فرزند حیدر دوّمین مولاست این دامن ماه صیام امشب دهد بوی حسن آسمان ها سجده آوردند در کوی حسن مهر، خود را کرده گم در پرتو روی حسن ماه، زیبایی گرفت از حسن دلجوی حسن سوره ی و اللّیل، خود را بسته بر موی حسن آیۀ والشّمس، گردیده ثناگوی حسن ابر لطف و رحمتش بر خلق بارد بیشتر آنچه خوبان سر به سر دارند بیشتر این کریم اهلبیت این مظهر لطف خداست این امام دوّم این اوّل عزیز مصطفاست این فروغ سوّم این چارم نفر ز اهل کساست این گرامی وارث صبر علّی مرتضاست این به صلحش فُلک سرگردانم دین را ناخداست این صراط الله اعظم این امام مجتباست هم سپهری ها زعیم اهلبیتش خوانده اند هم زمینی ها کریم اهلبیتش خوانده اند روح اهل خلد و ریحان بهشت است این پسر بلکه طاووس گلستان بهشت است این پسر سرو خوشرفتار بستان بهشت است این پسر جان آل الله و جانان بهشت است این پسر آفتاب صبح ایوان بهشت است این پسر سیّد جمع جوانان بهشت است این پسر ای تمام شیعیان این است مولای شما ای جوانان بهشت این است آقای شما سرّ دشمن بر ملا گردید با صبر حسن جاودان دین خدا گردید با صبر حسن حق ز باطل جدا گردید با صبر حسن هستی دشمن فنا گردید با صبر حسن نهضت عترت به پا گردید با صبر حسن کربلا کرب و بلا گردید با صبر حسن دین اسیر انزوا می شد اگر صلحش نبود دست دشمن باز وا می شد اگر صلحش نبود ای خط و خالت همه آیت در آیت یا حسن ای سپهر وحی را شمس ولایت یا حسن ای کلامت خلق را نور هدایت یا حسن ای خروشان بحر موّاج عنایت یا حسن ای یم جود، ای کریم بینهایت یاحسن ای جهانت جمله در ظّل حمایت یا حسن یا بن زهرا من نمی گویم ثنا گوی توام تو کریم عالمی من سائل ثنا کوی توام سینه های سوخته شمع شب تار تواند طایران سدره صبح و شام زوّار تواند عرشیان در عرش اعلا هم گرفتار تواند آسمان ها غرق در دریای انوار تواند ماه رویان ذرّه ای از مهر رخسار تواند شهر یاران برده های کوه و بازار تواند مهر تو هم بحر ما، هم فلک ما، هم نوح ماست تربت بی زائرت بیت الحرام روح ماست تو ز وصف عرشیان و فرشیان بالاتری نو نبی را جان شیرین تو خدا را مظهری تو کتاب الله روی سینۀ پیغمبری تو علّی مرتضایی نو بتول اطهری تو امام مجتبی چشم و چراغ حیدری تو کریم عترتی تو دست لطف داوری جود سائل، عفو مرهون و کرم مهمان تو است چشم «میثم» در دو دنیا بر تو و احسان تو است @raziolhossein
تابیدن انوار جلی دیدن داشت روئیدن حسن ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی  دیدن داشت @raziolhossein
امشب که ز شادی شده سرشار علی در آینه دیده روی دادار علی چیده ست گلِ بوسه ز لب های حسن یعنی به رُطب نموده افطار علی ..... بر نامِ کریمِ آلِ طاها صلوات یکبار نه ده بار نه ، صدها صلوات غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت آمد پسر ارشد زهرا ، صلوات @raziolhossein
آسمان می خواهم و حس خوش پرواز را بال و پر می خواهم و دستی کبوترساز را همسفر میخواهم و یک فرصت آغاز را تا خدای نیمه این ماه راهی باز را   جلوه ای امشب زمین را عرش اعلی می کند راه دنیا را به سمت آسمان وا می کند   نه فقط جبریل دارد می زند بر کوس نور بلکه می کوبد مسیح از شوق بر ناقوس نور حاصل پیوند اقیانوس و اقیانوس نور می شود نوری که بر پایش زند گلبوسه نور   معنی نور علی نور است این خورشید عشق کز رخش در بیت زهرا و علی تابیده عشق   عشق پیغمبر عزیز فاطمه جان علیست او که خود میراث دار خان احسان علبست خنده هایش جلوه ی لب های خندان علیست هرکه امشب آمده افطار مهمان علیست   صور دارد می دهد مولا تمام شهر را با نمک های تو شیرین کرده کام شهر را   می رسی و چشمه چشمه جود جاری می کنی فصل های سائلانت را بهاری می کنی تو خدا را نیز در این ماه یاری می کنی چون که مهمانی او را سفره داری می کنی   ای دعای هر نمازم یا علی و یا عظیم خوش به حال اهل بیتی که تو را دارد کریم   چشم های مهربانت عشق را فریاد کرد چون دل چندین جذامی را شدیدا شاد کرد در ازای شاخه ای گل یک کنیز آزاد کرد هر زمانی ذهنم از لطفت به آن سگ یاد کرد   با خودم گفتم مرا هم آسمانی می کند با کسی مانند من هم مهربانی می کند   آن سلامی که پس از تو در زیارت لازم است یک سلامی نذر عبداله و نذر قاسم است با ولای تو یقین دارم که دینم سالم است بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است   ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست در صراط مستقیمت هیچ کس گمراه نیست   آخر شعرم رسید و باز نیت می کنم چشم را می بندم و قصد زیارت می کنم می رسم پیشت ولی احساس غربت می کنم با کبوترهای خاکی تو صحبت می کنم   در خیال این خاک را با صحن ها پر می کنم بر مزار تو ضریحی را تصور می کنم @raziolhossein
بیهوده گشته‌ایم نظیرش ادیب نیست حتی خطیب زبده کنارش خطیب نیست لقمان نبود و لقمه دهان گدا گذاشت بیمار اوست عالم اگر چه طبیب نیست حتی غلام او به کرم شهره بوده است حتی سگ از محبت او بی‌نصیب نیست تاریخ را ورق‌به‌ورق خوانده‌ام ولی از بس کریم بوده برایش رقیب نیست هر کس که در محله او پا گذاشته است شاید غریبه آمده امّا غریب نیست گرد و غبار دامن سبط پیمبریم ما را گر از عبا نتکاند عجیب نیست گریه کنم برای حسن یا برادرش؟ قبرالتّریب دارد و خدّالتّریب نیست @raziolhossein
من آفریده شدم تا شوم گدای کریم عبادتم شده افتادنِ به پای کریم همیشه داشت محبت به ظرف خالی من همیشه شامل حالم شده وفای کریم نوشته اند مرا خاک پای آل علی همیشه بر لب آیات هل اتای کریم شنیده ام که تمام فرشتگان خدا زدند بوسه به دست گره گشای کریم چه نعمتی، چه عطایی ، چه خوب توفیقی سپرده اند مرا دست مجتبای کریم چه افتخار بزرگی نوشته اند مرا فداییِ سر فرزند اول زهرا منم کسی که فقط زیر منت حسن است تمام زندگی ام از عنایت حسن است به من خدای دو عالم چه ثروتی داده است تمام دار و ندارم محبت حسن است هزار شکر خدا را ، که کار و بار من گداییِ کرمِ بی نهایتِ حسن است هزار شکر شدم من غلام اربابی که گفته اند مطیع ولایت حسن است شنیده ام رفع الله رایت العباس ولی روی سر عباس رایت حسن است حسن امام و حسن اول و حسن آخر حسن قیامت کبری ، حسن ، خود ِ حیدر چه دست های کریمی ، چه لطف بسیاری بگو به جای حسن ، قبله وفاداری رسیده وقت تلافی آن همه ایثار خدا به شاه نجف داد عجب علمداری فرای روزی آن بنده ای که ذکر لبش حسن حسن شده در شادی و گرفتاری بدان که ختمِ به خیر است آخر ، عاقبتت اگر میان دلت ، حب مجتبی داری شبیه فاطمه دارد هوای دشمن و دوست همیشه چشمه ی الطاف او بُوَد جاری رسیده بر همگان بخشش و عنایت او سه بار خرج خدا شد تمام ثروت او پیمبران همه هستند بی قرار حسن فراتر است ز ادراک اعتبار حسن حساب دشمن او با حسین و عباس است جهنمی است کسی که نبود یار حسن شبیه کعبه شده قبله گاه این عالم دلی که هست همیشه در اختیار حسن میان عرش، ملقب شده به مرغ بهشت کبوتری که نشسته است در جوار حسن خدا کند که فدای سرش شوم روزی خدا کند که بیاید سرم به کار حسن نوشته اند مرا بنده ی مرام حسن غلام همت آنم که شد غلام حسن دوباره در دل من زنده گشته یاد بقیع چه گریه ها که در آورده بی اراده بقیع شب ولادت آقا کسی کنارش نیست دوباره گشت بلند، آه از نهاد بقیع گذشت عمر من و چار امام بی حرمند همه غمم شده در هر امامزاده بقیع میان صحن عتیق رضا زدم فریاد امام غائب عالم ! برس به داد بقیع به گل نشستن آل سعود دیدنی است زمان آمدن قبله ی مراد بقیع بقیع می زند از دل صدا ، بیا آقا قسم به بی کسی مجتبی ، بیا آقا @raziolhossein
از خوان کریم آب و نان می گیرم با بردن نام او توان می گیرم من روزی اربعین هرسالم را در نیمه ی ماه رمضان می گیرم @raziolhossein
مادر شده ای اهل جهان مادر دنیا از شوق ببین سبز شده ساغر دنیا این شاه کرم کیست که از عرش گذشت و آمد به زمین تا که شود سرور دنیا گفتند به ماه رمضان ، ماه مبارک بگذاشت قدم تا که حسن بر سر دنیا ای اهل جهان دوره یوسف به سر آمد ماه علی و فاطمه شد دلبر دنیا هم شادتر از شاد شده ، هم متحیر انگار ظهورش نشده باور دنیا تبریک به عشاق که بدجور فرو رفت در لاک حسادت زن فتنه گر دنیا یک بار ِ دگر رفت ز رو دشمن ابتر امشب که خدا داد ولیعهد به حیدر من از کرم حضرت زهرا حسنی ام هر روز کنم شکر خدا را حسنی ام انگار که پاداش حسینی شدن این است مانند علی اکبر و سقا حسنی ام او با کرمش داد به من جان دوباره تا هست نفس مردم دنیا حسنی ام دیدم همه ی ناشدنی ها شدنی شد غم نیست میان دل من تا حسنی ام اصلا به دلم نیست غم و غصه فردا حتما شده خوشبختی ام امضا حسنی ام یک عمر گناهم حسنه گشت همین که گفتم به مناجات : خدایا  حسنی ام ! آقا نبری آبرویم را به قیامت گفتم به همه مردم دنیا حسنی ام یک عمر عطا و کرمت داد نجاتم ای شاه قدم رنجه نما وقت حیاتم از هرچه که آید به خیالم سری آقا از هر چه که آرم به زبان بهتری آقا هر کس به تو دل داد در این دوره زمانه هرگز نشود بسته به رویش دری آقا سادات همه مادری هستند ولیکن اندازه تو نیست کسی مادری آقا بر دوش حسینت بدرخشد عَلَم تو داری چه علمدار و عجب لشکری آقا در پاسخ دشنام فقط لطف نمودی والله ِ که آئینه پیغمبری آقا کوچک تر از آنم که تو را مدح نمایم تو معجزه ای ، بی بدلی ، محشری آقا باید که تو را مدح کند حضرت حیدر خوب است دهد قیمت زر را خود زرگر لرزید ز پا تا به سر ِ لشکر کفار هر وقت بنا شد که بگردی تو علمدار در جنگ جمل بود که ماندند خلایق هستی تو حسن یا که علی حیدر کرار همراه ابالفضل و حسینت که بیایی کار سپه کفر شود زار تر از زار از بی کسیت غم نخور ای مرد حماسه کس نیست حریف تو چه بی یار ، چه با یار عالم به علی نازد و مولا با ابالفضل چون یاد گرفته ز حسن شیوه پیکار افسوس که گفتیم کم از قدرت بازوت از ما بگذر جان حسین ، حضرت سردار وقتی چنین گشته پر آوازه سکوتت دیگر چه کند خشم و جلال و جبروتت قربان تو و قصه جانسوز غم تو حتی به غم و غصه رسیده کرم تو حالا که دل سنگ شده آب ز داغت من آمده ام تا که شوم محتشم تو ای حیدر بی چاه ، چه آمد به سرت که گشته است چهل سال سکوت هم و غم تو مربوط به آن نعره سیلی است به کوچه این آه ، به لب داشتن ِ دم به دم تو گردد ز همه سینه زنان پیر تر از چه هر کس که شود سینه زن پا علم تو ما سوختگانیم مُردّد که بمیریم از غصه بی یاری تو یا حرم تو هر چند شدی کشته تو در خانه ات آقا لبریز به کوچه شده پیمانه ات آقا @raziolhossein
ای چارطاق عرش خدا خیمۀ غمت وی کهکشان ستاره ای از خاک مقدمت قدوسیان تراوش انفاس قدسی ات فرمانده گی ارض و سماء رتبۀ کمت هفت آسمان به گرد مزار تو در طواف آمد پدید نه فلک از فیض یک دمت لاهوتیان دریده گریبان روضه ات آید صدای فاطمه از بزم ماتمت صدها هزار حاتم طائی نشسته اند کاسه بدست، سائل دینار و درهمت جانا حساب چشم تو از دیگران جداست زمزم کجا و قطره ای از اشک نم غمت یا سید الکریم سیادت غلام توست ارثیه ایست هدیه ز جد مکرمت ای امتداد مرتبت مرتضی حسن! کرده خدا به شاه شهیدان مقدمت آتش گرفته ای وسط کوچۀ فدک شد فاطمیه اول ماه محرمت صلح تو شد زمینۀ تصویر نینوا کرببلاست سینه زن پای پرچمت من بینوای عشق توام سیدالغریب دردی بریز دردل من جان قاسمت @raziolhossein
نشنیده است از او احدی از قدیم، نه در پاسخ فقیر و اسیر و یتیم، نه فرزند اصل جاذبه و دافعه است او نیمی برای خلق بلی هست و نیم نه هربار رفته گرم پذیرای او شده نشنیده است از سر زلفش نسیم نه با ابروان خویش گره باز می کند حتی اگر به چشم بگوید کریم نه قهر کریم نیز به معنای آری است معناش می شود بله در این حریم نه ما را حواله کرده به دست برادرش ما را نگاه کرده ولی مستقیم نه هرکس عطا نکرد مهم نیست پیش ما سخت است از کریم ولی بشنویم نه @raziolhossein
سبط اکبر! به پیمبر چه شباهت داری نکند آمده ای قصد نبوت داری؟ بی سبب نیست که بر سجده می افتی هرشب به روی شانه ی خود بار امامت داری دست ما را تو گرفتی و رساندی به خدا قمر چارمی و نور هدایت داری عرض حاجت به کریمان سبب رشد گداست ور نه آقا تو به این عرضه چه حاجت داری؟ قبل از آنی که بخواهیم به ما بخشیدی صد برابر ز کریمان تو کرامت داری حرف یک عمر بزرگیست نه یک بار و دو بار سالیانیست به این سروری عادت داری سروران مثل تو "ارباب" ندیدند حسن! همه ماندند، چه لطفی به گدایت داری! سور میلاد تو سی شب همه مان مهمانیم چقدر پیش خدا ارزش و عزت داری وجناتت سکناتت حرکاتت علوی سهم ارث از پدرت، نور ولایت داری تو که شاگرد علی بودی و هم رزم حسین در همه فوت و فن رزم مهارت داری با سرِ نیزه ی صلحت به دل کفر زدی سپرِ صبر، و شمشیر شجاعت داری ترس محشر به دلم راه ندارد آقا چون تو از مادر خود اذن شفاعت داری @raziolhossein
ای که از جانب معشوق نظر می طلبی تو که از عشق علی، شاه نجف، جان به لبی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند با حسن، ماه خدا عطر کرامات گرفت رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت مادرش هم لقب مادر سادات گرفت پسر فاطمه و باب نجات است حسن هم دعا هست حسن، هم صلوات است حسن اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است پسر شیر خدا، زاده ی زهرا حسن نسب اندر نسبش وصل به نور ثقلین عشق زهرا و علی، زینب کبری و حسین این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست روزی خلق خداوند به زیر پر اوست دست رزاق، همان دست کرم پرور اوست او برای کرم عبدالَله و قاسم دارد ابر جود است و سرِ شیعه ی خود می بارد او که از لقمه ی خود بر فقرا بخشیده بارها ثروت خود را به گدا بخشیده ناسزا گفت به او خصم خدا، بخشیده پس خدایش چقدر جرم و خطا می بخشد شیعیان را - به حسن – روز جزا می بخشد ما گداییم، دخیلان درِ خانه ی شاه صاحب خانه – حسن- یوسف و ما چشم براه کوچه بند آمده از حُسن جمالش والله کور بادا ز رخش چشم همه شیطان ها لَعَنَ اللهُ علی آل أبی سفیان ها اسم مولام همانند عسل شیرین است ذکر او حیّ علی خیرالعمل، شیرین است یاد جنگ آوری اش روز جمل، شیرین است در جمل تا پسر شیر خدا «یاهو» زد فتنه تسلیم شد  روبروی اش زانو زد کوثر جان من اینست "حسن هرچه که گفت" حرف قرآن من اینست"حسن هرچه که گفت" دین و ایمان من اینست"حسن هرچه که گفت" بنویسید حسن مکتب و آیین من است حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است او نیازی نه به یار و نه به لشگر دارد تا که سردار چو عباس دلاور دارد یک حسین بن علی، ماه برادر دارد غربت او، به خدا اندکیِ یاور نیست نه؛ غریبی حسن از طرف همسر نیست غربت اینست: که با ضرب لگد در افتاد کوچه ای ... نقشه ی صیاد... کبوتر افتاد مادری بود حسن، دید که مادر افتاد آه ... ای مرد ستگر برو از کوچه ی ما مادرم را نزن آخر... برو از کوچه ی ما @raziolhossein
كوچه‏ ها عطر گل ياس گرفته امشب شهر،تاب و تب احساس گرفته امشب بال در بال ملك سوى زمين پل بسته محمل نور به اجلال و تجمّل بسته مقصد خيل ملك خانه ی زهرا و على است شوق،شمع و گل و پروانه ی زهرا و على است پيشتر از همه با هودج فيض و بركات جبرئيل آمده بر عرض سلام و صلوات گل لبخند به لبهاى پيمبر زيباست اولين جوشش رؤيايى كوثر زيباست پسر اول زهرا و على آمده است مجتبى ، مظهر حسن ازلى آمده است كيست او ؟ آينه در آينه وجه الله است مشرق ديده ی او مطلع مهر و ماه است در صدف گوهر ناب «مرج البحرين» است به رسول و على و فاطمه نور عين است شوق در باغ دل فاطمه گل كرده ببين يا على !  فاطمه ات گلپسر آورده ببين حسن است اين كه حسن در حسن آمد رويش حسن است اين كه شكن در شكن آمد مويش اين پسر در ادبستان خدا استاد است اين پسر سينه‏اش از عشق و صفا آباد است در سخاوت چه تشابه به پيمبر دارد در شجاعت هنر و هيبت حيدر دارد پيش زيبايى او آينه زانو زده است نه فلك بوسه به خاك قدم او زده است سجده ی شكر به جاى آور و لبخند بزن نور را با نفس آينه پيوند بزن گل بريزيد كه در باغ ، نسيم آمده است شب ميلاد كريم ابن كريم آمده است @raziolhossein
قوّت بال و پرم، یا حسن بن علی با تو شدم محترم، یا حسن بن علی باز هم از جانِبت آمده یک یاکریم- پَر زده دور و برم، یا حسن بن علی خورده به کارم گره، ذکر لبانم شده مثل پدر-مادرم، یا حسن بن علی رزقِ سجودِ مرا بیشتر از پیش کن از همه سائل ترم، یا حسن بن علی کاش به روی سرم دست تو را حس کنم در نفس ِ آخرم، یا حسن بن علی زمزمۂ برزَخم یا علي موسی الرضا زمزمۂ محشرم، یا حسن بن علی تا بپذیرد مرا محض ِ غلامی؛ حسین... نام تو را میبرم، یا حسن بن علی این بدِ بی آبرو کنج خیالات خود ساخت برایت حرم، یا حسن بن علی حک شده روی نگین شرف الشّمس ِ من حضرتِ صاحب کرم، یا حسن بن علی! @raziolhossein
مرا که بی قرار می کند حسن به جرعه ای خمار می کند حسن مرا اگر شده است محض دلخوشی گدای خود شمار می کند حسن خدا ! تو خالق کرامتی ولی بیا ببین چه کار می کند حسن! رسول، جز حسین پاره تنش به کیست افتخار می کند، حسن. ضریح سینه را اگر طلا ، حسین ولی پر از عیار می کند حسن مرا به کشتی نجات کربلا به لطف خود سوار می کند ، حسن دل مرا حسین می برد ولی شکار را شکار می کند حسن حسین ، کربلا - نه اینکه مادری است - بقیع اختیار می کند حسن @raziolhossein
کسی که  باادب و باوقار می بخشد فقط به خاطر پرودگار می بخشد کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد به اسم و رسم توجه نمی کند هرگز به آشنا و غریب دیار می بخشد برای اینکه شود حفظ آبروی گدا بدون منّت و بی ننگ و عار می بخشد تمام زندگی من فدای مردی که تمام زندگی اش را سه بار می بخشد مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است سکوت کرده و  آیینه وار می بخشد به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می بخشد ازآن که عادتش احسان، سجیه اش کرم است عجیب نیست که بی اختیار می بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی ست که بین معرکه ی کارزار می بخشد که بین معرکه ی کارزار از سر لطف به دشمن سر خود ذوالفقار می بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده است کدام شیر به وقت شکار می بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می بخشد برادرش هم از او ارث برده بخشش را اگر به راه خدا شیرخوار می بخشد نمی دهم به دو عالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می بخشد @raziolhossein
آنکه سنجیده دل تنگ حرم را با تو به سر انجام رساندست کرم را با تو شاد از آنیم که در پیچش گیسوی غزل میشناسیم پریشانی غم را با تو قبل ازآغاز گرفتار نگاهت بودیم یاد داریم خوشیهای عدم را با تو کودک طبع که از شوق تو برخاسته بود اولین مرتبه برداشت قدم را با تو حسبی الله نوشتی که گدای کرمت برده از خاطر خودکثرت کم را با تو یا حسن گفت‌‌ودل‌ازخیل‌علی‌گویان برد هرکه‌برداشت در این‌دسته،علم را با تو شتر فتنه زمین گیر شد از هیبت تو در جمل دیده جهان اصل جنم را با تو نا امیدش نکند فاطمه آنکس را که آبرو داده هر آیینه قسم را با تو @raziolhossein
رمضان بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن مه نیمه اختر کوچک و مه نو هلال تو یا حسن یم علم و حکمت و معرفت نمی از کمال تو یا حسن دل دشمنان تو را برد نبوی خصال تو یا حسن صفحات و متن کتاب حق رخ و خطّ و خال تو یا حسن به خدا رسیده ز بندگی طیران بال تو یا حسن تو چراغ بزم وصال حق تو بهار خلد مخلّدی تو خدای حسن و ملاحتی تو یگانه عبد مؤیّدی تو به جسم، جان کتاب حق تو به روح، روح مجرّدی تو کمال کلّ کمال ها تو جمال خالق سرمدی تو علی تو فاطمه تو حسن تو حسین یا که محمّدی که عیان جلالت پنج تن بود از جلال تو یا حسن تو محیط عالم حکمتی تو مه سپهر امامتی تو زمامدار مشیّتی تو امام صببر و شهامتی تو مه سپهر ولایتی تو تمام جود و کرامتی تو خدای را رخ و جلوه ای تو رسول را قد و قامتی تو پناه خلق دو عالمی تو شفیع روز قیامتی نه عجب که عفو کند خدا، همه را به خال تو یا حسن نه عجب که فخر کند خدا، به مَلَک ز شوق عبادتت نه عجب که غنچه به صبحدم، شکفد به عرض ارادتت همه انبیا شده معترف به جلال و مجد و سیادتت زطلوع صبح خجسته تر، شب جانفزای ولادتت من و لطف وجود و عطای تو، که کَرَم بود همه عادتت به عطا و حلم و کرم کسی، نبود مثال تو یا حسن به تمام دین خدا قسم، که تمام دین خدا تویی به بهشت و ارض و سما قسم، که بهشت و ارض و سما تویی به مقام و سعی و صفا قسم، که مقام  و سعی و صفا تویی به قیام و صبر و روح و رضا قسم، که قیام و صبرو رضا تویی به دعا و روح دعا قسم که دعا و روح دعا تویی شده اقتدار ستمگران، همه پایمال تو یا حسن ولی خدا ثمر نبی، گهر علی دُرّ فاطمه نگهت مسیح و مسیح جان، نفست شفای دل همه دهن تو چشمۀ معرفت، سخن تو آیت محکمه همه را به عشق تو های و هوی، همه را به ذکر تو زمزمه به محبّت تو مرا بود، ز شرار نار چه واهمه که بهشت لطف خدا شده، دلم از خصال تو یا حسن تو سجود من تو رکوع من، تو سلام من تو نماز من تو مطاف من تو طواف من، تو عراق من تو حجاز من تو شرار سوز و گداز من، تو بهار گلبن راز من تو سرور من تو نوای من چه به سوز من چه به ساز من نبود قسم به ولایتت، به گل بهشت نیاز من اگرم به دست، جوانه ای رسد از نهال تو یا حسن هله ای تکلّم قدسیان، شب و روز نُقل روایتت صفحات مصحف جان پر از، سُوَر لطیف حکایتت به محبّتت به مودّتت، به کرامتت به عنایتت که بود نگاه توسّلم، به چراغ راه هدایتت به خدا قسم خجلم ز تو، که به ادّعای ولایتت به زبان محّب تو بوده ام، به عمل ملال تو یا حسن منم آنکه با همه زشتیم، سر خود به خاک تو سوده ام چو دو چشم خویش گشوده ام، به محبّت تو گشوده ام دل خلق را به فضائل و به مناقب تو ربوده ام به علی قسم به نبی قسم، به خدا محبّ تو بوده ام به ولای تو به ثنای تو، غزل و قصیده سروده ام ز تو گفته ام ز تو خوانده ام به زبان حال تو یا حسن @raziolhossein