#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
#کاظمین
دوباره چنگ زدم دامن خراسان را
به کاظمین رساندم صدای لرزان را
برای حاجت کوچک نمیروم آنجا
دریغ اگر که بگویم به او غم نان را
منی که هیچ ندارم برای عرض ادب
چه تحفهای ببرم پیشکش کنم؟ جان را
دو پادشاه به یک سرزمین نمیگنجند
کنار هم به خدا دیدهام دو سلطان را
که دیده در وسط آسمان دو تا خورشید؟
که دیده پا قدم آفتاب، باران را؟
ببین چه بخت بلندی! به دست کوتاهم
گرفتهام منِ بیدستوپا دو دامان را
ببین کسی که خودش میهمان زندان بود
چه بی مضایقه دارد هوای مهمان را
به چشم دیده اسیریست در دل زندان
به چشم دل به اسیری گرفته زندان را
بر او که لحظه به لحظه مسافر عرش است
گماشتهست چه دیوانهای نگهبان را؟
براو چگونه اثر کرده زهر؟ در عجبم!
که خلق در نفسش دیدهاند درمان را
"کریم" ترجمهی دیگر "ابوالحسن" است
که جمع دیدهام اطراف او فقیران را
وداع با حرمش ساده نیست، حق دارم
عقب عقب بروم تا ته خیابان را
#محمدحسین_ملکیان
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
#امام_کاظم_شهادت
دلْ مبتلای حضرت موسی بن جعفر است
دردْ آشنای حضرت موسی بن جعفر است
بر اهل آسمان و زمین سروری کند
هر کسی گدای حضرت موسی بن جعفر است
باب الحوائج است و دو چشمم همیشه بر،
دست عطای حضرت موسی بن جعفر است
شد بی نیاز از همه کس، هر که روزیاش
با بچههای حضرت موسی بن جعفر است
اصلا برات کرببلا، کاظمین، نجف
دست رضای حضرت موسی بن جعفر است
زهرا نظر نموده بر آنکس که سینهاش
ماتمسرای حضرت موسی بن جعفر است
من آرزوی روضهی رضوان نمیکنم
تا روضههای حضرت موسی بن جعفر است
حال زن یهودی بدکاره را ببین
محو دعای حضرت موسی بن جعفر است
بی حرمتی به ساحت زهرای مرضیه
اوج بلای حضرت موسی بن جعفر است
او را به روی لِنگه دری حمل میکنند
این در نه جای حضرت موسی بن جعفر است
روی فلک سیاه که زنجیر و غل هنوز
بر دست و پای حضرت موسی بن جعفر است
#محمود_مربوبی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت
دیوارها، نمناک از شرم حضورت
دهلیزها مَستند، هنگام عبورت
زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت
این بندها، در بند زلف دلپذیرت
موسای دربندی و هارونها اسیرت
یوسف که ترس از تنگی زندان ندارد
مصر وجود است او، غم کنعان ندارد
نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد
جان جهان است او، هراس جان ندارد
عاشق دلش دریاست، حتی کنج زندان
آیینهی دنیاست، حتی کنج زندان
ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت!
هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت
ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت!
زانو زدند ایوبها، در پای صبرت
آقا! به این حجم از بلا عادت ندارم
باید بگویم: شاعرم، طاقت ندارم
سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا!
زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا!
چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا!
خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا!
هر چند در دستان او، جام بلا بود
از تشنگی، یکریز یاد کربلا بود
معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است
فهمیدهاند انگار یوسف بیگناه است
بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟
پایان این قصه، گمانم اشتباه است
یوسف میآید، روی تابوت است اما
از اشک یاران، دجله مبهوت است اما
موسای ما از طور سینا بیعصا رفت
این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت
دردا! که با دُردانهی زهرا، چهها رفت
تا پر کشید، اول دلش پیش رضا رفت
بی او، اگر چه عشق مشکیپوش میشد،
نور خدا بود او، مگر خاموش میشد؟
در بند بود و عالمی دربند اویند
بسیاری از سادات، از پیوند اویند
شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند
هر گوشه، فرزندانِ دانشمند اویند
وا میکند بر روی ما، بنبستها را
بابالحوائج شد، بگیرد دستها را
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
#امام_کاظم_شهادت
ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی ابن جعفر
ای همه آزادگان را مقتدا موسی ابن جعفر
ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی
هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر
با نگاه نافذت ای موسی آل محمد
شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر
در دل مطمورهها داری به فرمان الهی
حکمرانی بر سماوات العلی موسی ابن جعفر
کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت
هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر
شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو
حلقه زنجیر میخواند دعا موسی ابن جعفر
این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان
با تو گردد همنوا و همصدا موسی ابن جعفر
تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم
کز ولادت با تو بودم آشنا موسی ابن جعفر
ناز بر فیض مسیحا میکنم جایی که باشد
خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی ابن جعفر
عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر
کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی ابن جعفر
تربت و صحن و سرای تو است در شهر دل من
هر دلی بر تو است یک صحن و سرا موسی ابن جعفر
شُهرت بابالحوائج در امامان را تو داری
انس و جان آرند در کویت رجا موسی ابن جعفر
کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت
بر درت پیوسته روی التجا موسی ابن جعفر
تو همان چشم خدای ذوالجلالی کز نگاهی
خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر
دوست دارم کز دو چشم خویش در پای ضریحت
اشک ریزم بر تو هر صبح و مسا موسی ابن جعفر
دوست دارم گردنم در حلقة زنجیر باشد
تا کنم یاد از تن پاک تو یا موسی ابن جعفر
دوست دارم چون درختی بین آب و گل بمانم
تا بدانم با تو چون شد سالها موسی ابن جعفر
کُند بر پا، دست در زنجیر، اشکت در دو دیده
در دلت خون، بر لبت ذکر خدا موسی ابن جعفر
در دل تاریک زندان زیر ضرب تازیانه
بود خالی جای فرزندت رضا موسی ابن جعفر
کس نبود از هیفده دختر به بالای سر تو
تا بگرید بر تو و گیرد عزا موسی ابن جعفر
تو همای قله نوری و زندانت قفس شد
در قفس ماند از تو مشتی پر به جا موسی ابن جعفر
با کدامین جرم بعد از سالها حبس و شکنجه
سوخت قلب پاکت از زهر جفا موسی ابن جعفر
چون نگرید بر تو میثم ای همای وحی کآخر
گوشة زندان بدادی جان و گردیدی رها موسی ابن جعفر
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
این تخته ی در تیزیِ مسمار ندارد
این لنگه ی در آتش و دیوار ندارد
از چار غلامی که می آیند یکی هم
با حلقه ی انگشتر تو کار ندارد
باران گل آمد به سرت موقع تشییع
بازاری بغداد که آزار ندارد
آنقدر سبک گشته تنت آخر عمری
جز سلسله و پیرهنت بار ندارد
انکار اگر شد غم و دردی که کشیدی
این ساق شکسته دگر انکار ندارد
مامور رسیده است و برای تو غذایی
جز مشت و لگد موقع افطار ندارد
ملعون دهنش باز نشد جز به جسارت
یک ذره حیا پیش تو انگار ندارد
سردی غل جامعه را تاب و تحمل
این جسم نحیف این تن تب دار ندارد
یک لحظه ملاقات نکردی پسرت را
زندانی بغداد که دیدار ندارد
تو میروی و سایه ی سلطان به سرش هست
معصومه ی تو غصه ی بازار ندارد
#رضا_قربانی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
#امام_کاظم_شهادت
هرچند گدایان، در این خانه زیادند
اینها همگی مظهر لطف اند، جواد اند
هرگز به کسی پاسخ «برگرد» ندادند
اینها نه خدایند، نه مانند عباد اند
هرکس که نیامد در این خانه، ضرر کرد
بُرد آنکه شبی را در این خانه سحر کرد
بر محضر تو، عرض سلام، عرض ارادت
ای آنکه گره خورده به نام تو سخاوت
پیچیده شمیم رضوی بین رواقت
انگار خراسانم و مشغول زیارت
نام تو گره وا کند از مشکل مردم
دیدیم کرامات تو را گوشه ای از قم
دارند خبر از کرمت، مردم بغداد
مرد عربی آمد و بر پای تو افتاد ...
دیدیم حرم پر شده از ناله و فریاد ...
گفتیم چه شد؟ گفت شفا داد! شفا داد!
از سفرهی احسان شما، توشه گرفتیم
از گوشه ایوان تو شش گوشه گرفتیم
ای آیه ی مستور! عزیز دل زهرا!
موسایی و در طور؛ عزیز دل زهرا!
مظلومی و مهجور؛ عزیز دل زهرا!
از فاطمه ات، دور؛ عزیز دل زهرا!
هرچند که معصومه ی تو دل نگران است
صد شکر مدینه، حرمت امن و امان است
دردی که به ساق تو رسیده است، بماند
گوش تو چهها که نشنیده است؛ بماند
رنگ رخت از زهر پریده است؛ بماند
گفتند که خوب است، بعید است بماند
دشمن شده از درد تو، خوشحال! چه سخت است
تنهایی و غربت ته گودال، چه سخت است
آقا! پسرت نیست بگیرد سرت از خاک؟!
معصومه تان نیست که اشک تو کند پاک
از روضهی تو ولوله افتاده به افلاک ...
فرمود: بخوانید از آن پیکر صد چاک
من تشنهام اما به فدای لب جدّم
ای وای! چه آمد به سر زینب جدّم
#رضا_نظاری
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
جام زهری داده و شادم کنید
خستهام از بند آزادم کنید
بیملاقاتیترین زندانیام
راحت از زندان بغدادم کنید
هیچ صیدی در غل و زنجیر نیست
فارغ از زنجیر صیادم کنید
جسم من را روی جسر انداختند
کاش بردارید و دلشادم کنید
مثل اجدادم به من رحمی نشد
لااقل رحمی به اولادم کنید
دوستان در تنگنا جان میدهم
کربلا رفتید اگر یادم کنید
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
این عشق آخر می کند کار خودش را
این دیده ی تر می کند کار خودش را
با دست خالی بر نمی گردیم،یعنی
موسی بن جعفر می کند کار خودش را
اشکی که جاری می شود در بین روضه
فردای محشر می کند کار خودش را
جان می سپارم آخرش در کاظمینت
اینبار نوکر می کند کار خودش را
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
همانگونه که شب را روشنایی ماه میبخشد
خدا در ظلمت دنیا چراغ راه میبخشد
به حکم"البلاء للولاء"است اینکه در تاریخ
خدا به دوستان خود غمی جانکاه میبخشد
تو نور آسمانهایی که فی قعرالسجون هستی
خدا گاهی حضور ماه را به چاه میبخشد
تو از نسل همان مردی که هنگام رکوع خود
عقیقش را به سائل قربة لله میبخشد
نگاه مهربانت آیه "والکاظمین الغیظ"
تو "عافین عن الناسی" که بی اکراه میبخشد
.
.
به کم قانع نشو امشب ،بخواه از او خود او را
به کم قانع نشو ای دل که دارد شاه میبخشد
#عباس_جواهری_رفیع
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
#امام_کاظم_شهادت
ای آبروی اولیا موسی بن جعفر
دستم به دامان تو یا موسی بن جعفر
ای هفتمین خورشید در منظومه ی نور
روشن تر از شمس الضحی موسی بن جعفر
بعد از پدر اندیشه روحانی ات بود
معمار ارکان الهدی موسی بن جعفر
باب المراد صحن تو باب النجات است
بر دردمند مبتلا موسی بن جعفر
ای یوسف زهرا ، عزیز مصر ایمان
مانده به زندان بلا موسی بن جعفر
در غربت تقدیر زندان بود زنجیر
با سوز و سازت آشنا موسی بن جعفر
روز و شب زندان برای تو یکی بود
در امتداد لحظه ها موسی بن جعفر
دست تو جاری در قنوت ربنا بود
در فرصت سبز دعا موسی بن جعفر
رزق تو تسلیم و توکل بود و اخلاص
بر سفره ی صبر و رضا موسی بن جعفر
ای وای ، قلب نازنینت عاقبت سوخت
در شعله ی زهر جفا موسی بن جعفر
برغربتت بس این که روی تخته ی در
تشییع شد جسم شما موسی بن جعفر
جسم تو در «سوق الرياحين» لاله باران
بر دوش اشک و ناله ها موسی بن جعفر
آماج تیر و نیزه شد جدّ غریبت
در دشت سرخ کربلا موسی بن جعفر
روز جزا دست تمنای (کمیل) است
بر دامن لطف تو یا موسی بن جعفر
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم_مدح
چشم هر شاه و گدا با تو مقابل شده است
بر درِ خانۀ پُر مِهرِ تو سائل شده است
چشمت اعجازِ بهار است که هر رهگذری
با اشارات نگاهت متحول شده است
گر چه زندانی تاریکی دنیا شدهای
نور خورشید هم از نور تو کامل شده است
دوست دارد بشود دانۀ تسبیحت اگر
قفل و زنجیر به دستت متوسل شده است
این تن خستۀ تو یا که عبایی کهنهست
آه، تشخیص تو از دور چه مشکل شده است
#سیدعلی_نقیب
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_مدح
#امام_کاظم_شهادت
شبیه آينه ای که جلا نیاز ندارد
عزیز فاطمه مدح و ثنا نیاز ندارد
کسی که مرقد موسی بن جعفر است مطافش
به طوف کعبه و سعی و صفا نیاز ندارد
به ازدحام گدا نیست اعتبار کریمان
کریم دور و بر خود گدا نیاز ندارد
اگر کمی ز غبار قدوم او برسانند
شفای درد مریضان دوا نیاز ندارد
کلیم وقت غریبی ز بی کسی نهراسد
به گفتگوی کسی جز خدا نیاز ندارد
از اژدهای زنی با دعا فرشته بسازد
برای معجزه اصلا عصا نیاز ندارد
نبود در خور شأنش سیاه چال وگرنه
نفس کشیدن او که هوا نیاز ندارد
برای سفره افطار او که هست گرسنه
بس است سیلی قاتل غذا نیاز ندارد
بس است دوری از دخترش برای شکنجه
دگر شکنجه جلاد را نیاز ندارد
نظاره بر غل و زنجیر اگر که داشته باشد
به روضه خوانی شام بلا نیاز ندارد
کسی که خود ملک الموت را صدا زده یعنی
مسافر است، به زهر جفا نیاز ندارد
به تخته پاره و این چند تا غلام چه حاجت
بزرگ عرش به این چیزها نیاز ندارد
هزار شکر که چندین کفن رسید و رضا هم
زمان دفن پدر بوریا نیاز ندارد
@raziolhossein