⚫️ مجموعه طرحهای گرافیکی تسخیر #لانه_جاسوسی آمریکا
امام خمینی (ره): اطلاعات جمع کردن غیر از #جاسوسی کردن است. دلایل به دست آمده حاکی است که اینان برای هر منطقه از ایران #نقشهای کشیده بودند. اینها برای #تعطیلی_مدارس ما نقشهها کشیده بودند. اینها برای #درگیریهای_مسلحانه در نقاط مختلف کشور نقشه کشیدند.
۹ آذر ۱۳۵۸
✅ @EMAM_COM
#به_مناسبت_13_آبان
#سیزده_آبان
#روز_دانش_آموز
#روز_تسخیر_لانه_جاسوسی
#روز_مبارزه_با_استکبار_جهانی
#اسناد_لانه_جاسوسی
#روایت_سفارت
#پوستر
#استوری
🕊محتوای روایتگری راویان
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
Az Bavar Ta Amal.pdf
1.2M
📥#پیشنهاد_دانلود
📑 فیش روایتگری: از بـــــاور تا عمـــــل
(روایتگری شهید سیدحسن نصرالله ویژه اربعین شهادت سید مقاومت)
✍️ نگارنده:
حجت الاسلام حسین ابراهیمی
#معاونت_پژوهش
#شهید_سید_حسن_نصرالله
#فیش_روایتگری
#ولایت_پذیری
🕊محتوای روایتگری راویان
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
هدایت شده از موسسه روایت سیره شهدا
💢همـــــــایش ملــی روایـــــــت نـصـــر
:|روایت جبهہ مقاومت|:
🇮🇷ویـــژه راویــــان شاخص کشـــــــور
با حضور اساتید :
🎤حجتالاسلام والمسلمین قنبریان
🎤حجتالاسلام والمسلمین امینی خواه
🎤دکتر محمد رضا بابایی کهن
🎤 استاد محمد ندیمی
🎤 دکتر کلهر
با حضور فرماندهان جبهه مقاومت
🔸با موضوعات:
🔰جنگ وجودی در منطقه و نقش رهبری ایران
🔰رفتارشناسی مقاومت از انقلاب تا طوفان الاقصی
🔰رفتارشناسی جبهه غرب نسبت به جبهه مقاومت
🔰رویکرد آخر الزمانی به رویداد های اخیر جبهه مقاومت
🔰بررسی تحولات میدانی جبهه مقاومت
📆 زمان:شنبه و یکشنبه ۱۹ و ۲۰ آبان ماه
📍تهـــــــــــران
🕊 موسسه_روایت_سیره_شهدا
🆔 @revayatesirehshohada_ir
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
.
شهید شیرعلی سلطانی
مسئول تبلیغات تیپ امام سجاد علیه السلام فارس
ولادت: شیراز ؛ 1327
شهادت: فتح المبین، غرب شوش، 1361
مزار: کتابخانه مسجد المهدی شیراز
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار ۲۴ آبان
#کتابدرا_شهید
#شهید_شیرعلی_سلطانی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
کندن یک قبر در کتابخانه
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابدرا_شهید
#شهید_شیرعلی_سلطانی
#شهید_بی_سر
#روحانی_شهید
#ذاکر_اهل_بیت
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
وصیت نامه شهید شیر علی سلطانی
وصیت نامه اول:
خدايا! تو مي داني که در اين راه قدم نگذاشته ام مگر براي رضاي تو. پروردگارا! تو شاهدي که فقط براي رضاي تو به جبهه رفتم نه براي رياء که تو خود ميداني من در همه عمرم از #ريا بي زار بودم .
خدايا! به جبهه نرفتم تا بگويند چه مرد قهرماني است؛ بلکه به خاطر اعتلاي اسلام تو و به خاطر رضاي تو به جبهه رفتم و اگر در اين راه مقدس شهيد گردم در تشييع جنازه ام بگويند: شهيدان زنده اند الله اکبر!
امروز ديدم نه روز مقام طلبي است، نه روز رياست جويي،، نه روز پول جمع کردن است، بلکه روز ياري کردن قرآن است. امروز روز ياري کردن اسلام است. آري امروز که همه ابرقدرت هاي ظالم در خارج و منافقين از داخل مي خواهند اسلام را نابود کنند و اين انقلاب را از بين ببرند، ما نبايد به فکر اين باشيم تا چگونه از جنگ فرار کنيم و هر کدام به بهانه اي بخواهيم به جبهه نرويم . يکي بگويد پدرم و مادرم و زن و فرزندم ناراضي هستند ، پس چه کسي بايد به جبهه برود؟ چه کسي بايد از اسلام و قرآن و از انقلاب دفاع کند؟
هرگز ما نبايد بنشينيم تا صدام کافر بيايد به کمک عُمّالش شيراز ، اصفهان و تهران و … را از ما بگيرد و ما هم تمام فکرمان اين باشد که زمين نداريم ، پول نداريم … آيا مي دانيد که صدام کافر چه بر سر شهر سوسنگرد و خونين شهر آورده است؟ آيا مي دانيد که ناموس ما به دست ظالمان صدامي گرفتار هستند؟ غيرت و همت اسلامي شما کجا رفته است؟ در روز قيامت؛ در پيشگاه خداوند چه جوابي خواهيم داد؟
خدا مي داند که اين شهدا و اين رزمنده ها چه حق بزرگي بر گردن ما دارند که اگر فداکاري آنها نبود صدام براي مملکت ما حتي ناموس هم نمي گذاشت و حيات زندگي مان را مرهون شهدا و رزمندگان هستيم.
آري بايد خون داد تا اسلام زنده بماند. من از آن خانواده و از آن زن و فرزندم و خواهرم و برادرم و دوستان و آشنايان می خواهم، اگر بخواهند براي شهادت من ناراحت بشوند و به انقلاب اسلامي و رهبر کبير انقلاب اسلامي بدبين بشوند و خداي ناخواسته حرفي پشت سر من بزنند و بگويند اگر اينجا مي ماند و تبليغ مي کرد بهتر بود و يا اگر بالاي سر خانوادهاش مي ماند بهتر بود … باید بگویم ، نه اين حرف ها اشتباه محض است ، من زن و فرزندانم را بخدا مي سپارم که خدا بهترين مولا و بهترين بصير است ، اگر خدا خواست که برگشتم در خدمت اسلام و شما هستم؛ ولي اگر در راه خدا شهيد شدم مي خواهم فرياد بزنيد: خدايا ، خدايا ، تا انقلاب مهدي (عج) خميني را نگه دارد . تا دشمن بسوزد و کور گردد.
تاريخ 1360/09/05
شير علي سلطاني .
از جبهه سوسنگرد و شهر خون و شهادت .
والسلام .
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابدرا_شهید
#وصیتنامه
#شهید_شیرعلی_سلطانی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
وصیت نامه شهید شیر علی سلطانی
وصیت نامه دوم:
بسمه تعالى
محضر محترم برادر رزمنده و مبارز فى سبیل الله، پاسدار قرآن برادر …..، مرد تقوى و فضیلت.
اما بعد اى دوست عزیز! اولین وصیت من به شما این است که دست از حسین و عزادارى حسین علیه السلام برمدارى.
مبادا خداى نکرده لباس مقدس سربازى امام زمان علیه السلام را از تنت بیرون نمایى که شما در این ارگان بهتر مىتوانى از #مکتب_حسین (ع) دفاع نمایى البته خداوند فرموده است: « شیطان دشمن بزرگ شماست و میخواهد بر سر راه خیر مانع ایجاد کند». این جانب از شما تقاضا مىدارم تا آخر عمر خدمتت را در سپاه ادامه دهی.
خانواده شما را سلام مىرسانم. برادرانت را با خانواده سلام مىرسانم. سلام مرا به تمام دوستان و برادران سپاه برسانید. ازقول حقیر برادر …… وبرادر …….وهمه دوستانت را سلام برسانید.
برادر عزیز! #کتاب ها را از #کتابخانه مصطفوى بعد از چاپ بگیرید و بفروشید پولش را کلا به مصرف صندوق خیریهاى که دایرکردى برسان و تعدادى کتاب حق و باطل در قم کتاب فروشى امیرالمؤمنین دارم، اگر فروش نرفته است ازحجه الاسلام حسین امام جماعت مسجد المهدى (عج) سئوال کنید ایشان اطلاع دارند و پول فروش کتابهاى حق و باطل را فقط صرف ساختمان مسجد المهدى که مورد احتیاج است نمایید و یک قطعه زمین هم از پدرم به من ارث رسیده است آن زمین را هم بفروشید و باپول آن مادرم به مکه معظمه برود که مادرم خیلى حق گردن من دارد و من فرزند لایقى براى او نبودم و از او مىخواهم این عبد عاصى را به کرمش ببخشد .
یک نامه براى مادرم نوشته و فرستادهام و به ایشان بگوید اگر دیگر نامه نفرستادم مرا ببخشند.
یک کلت در خانه دارم از آن سپاه مىباشد تحویل گرفته و به سپاه بدهید.
دیگر وصیتى که دارم این دو سخن است اولا دلم می خواهد تا به عنوان پوستر وکلیشه آنرا پخش کنند تا منافقین و ضد انقلاب بدانند ما با خونمان از ولایت فقیه حمایت خواهیم کرد. آن دو سخن این است :
بارالهى! از ساحت مقدست تقاضا دارم آن هنگام که به فیض شهادتم مىرسانى، ابتدا قلبم را ازکار بیاندازی تا در لحظات آخرعمرم بیاد تو و امام زمانم بوده و باتمام توانم فریاد بزنم خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار.
اگر ریختن خون ناقابل من فرج مولایم امام زمان را نزدیکتر مىکند پس اى خمپارهها خونم را بریزید به امید دیدار در بهشت موعود، کنار دست امام حسین (ع) وهمه خوبان عالم.
برادر شما شیر على سلطانى 1360/12/29 جبهه شوش دانیال
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابدرا_شهید
#شهید_شیرعلی_سلطانی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
وصیت نامه شهید شیر علی سلطانی
وصیت نامه سوم
ای همه ی کسانی که مرا دوست می دارید ، از شما تقاضا دارم هنگامی که خبر شهادت من به شما رسید ، ناراحت نشوید و مبادا خدای ناکرده از #جمهوری_اسلامی انتقاد بگیرید که همه ی جوان های مردم را به کشتن داد. نه، ما ذلیل بودیم خدا ما را به واسطه ی این انقلاب عزیز کرد… ای هزاران بار جان ناقابل من فدای اسلام عزیز باد،
مبادا اشکال بگیرید که اگر بالای سر فرزندانش می ماند بهتر بود، نه به خدا این حرف ها غلط محض است.
من، زن و فرزندم را به خدا می سپارم که خدا بهترین یار و بهترین مدد کار است و از ساحت مقدسش می خواهیم که آن ها را به راه راست هدایت کند. آمین یا رب العالمین.
و از شما می خواهم به جای این فکر ها مشت تان را گره کرده و از #ولایت_فقیه که همان اسلام راستین است و از این انقلاب و از اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین و از خمینی کبیر؛ این پیر پارسا دفاع نمایید تا خدا شما را در دوعالم یاری کند.
ای همه انسانهایی که در پی سعادت ابدی هستید، اگر می خواهید از چنگال گرگ های درنده و سلطه گر نجات پیدا کنید، همگی روی به اسلام؛ این آئین نجات بخش روی آورید که فقط اسلام است که با آن می توان بشریت را از همه بد بختی ها نجات بخشید.
به امید آن روز که بشریت آگاه گردد و به اسلام عزیز روی آورد. انشالله.
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابدرا_شهید
#شهید_شیرعلی_سلطانی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
🎥 مستند از سرگذشته (زندگانی شهید شیرعلی سلطانی)
پیشنهاد_مشاهده
#https://www.aparat.com/v/j15f732
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابدرا_شهید
#شهید_شیرعلی_سلطانی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
دیدار دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور با خانواده شهید شیر علی سلطانی
علینژادیان فرد شیرازی (همسر شهید):
هم شاعر بود و هم مداح اهل بیت(ع). علاقه خیلی زیادی هم به کتاب و کتابخوانی داشت و کتابخانه این مسجد را هم خودش احداث کرد. همسرم به اقامه نماز خیلی علاقه داشت. ما در محلهمان مسجدی نداشتیم، برای همین عبا روی دوشش میانداخت و در حیاط منزلمان نماز جماعت برپا میکرد. بعد از مدتی تصمیم گرفت تا خودش مسجدی برای محلهمان بسازد. اول یک خانه کوچک خرید و در آن حسینیهای بنا کرد. بعد یک زمین دیگر هم برای احداث مسجد خرید. در آن زمان صاحب زمین یک شرط برای همسرم گذاشته بود، اینکه دوشنبهها برود و برای او مداحی کند و او با جان و دل پذیرفت.
ایشان در راه ساخت مسجد خیلی مرارت کشید. با این حال پا پس نکشید و این مسجد را با هزینه خودش ساخت. همیشه میگفت: «کار که برای رضای خدا باشد، خدا هم همواره خیر و برکت در کار را زیاد میکند» و این نکتهای بود که من بارها در زندگی به آن رسیدم. ۲ سال ساخت مسجد طول کشید و وقتی تمام شد نام آن را گذاشت «المهدی(ع)».
شب و روزش امام حسین(ع) و فاطمه زهرا(س) بود. او از مدتها قبل برای شهادت آماده بود، قبر خودش را در کتابخانه مسجد با دست خودش آماده کرده بود و شبها در آن قبر مینشست و با خدایش رازونیاز میکرد. در عشقش به امام حسین(ع) همین بس که برای قبر خودش جای سر نگذاشته بود؛ یعنی قبرش کوچکتر از قد و قامتش بود. مدام میگفت من باید مثل اربابم امام حسین(ع) سر در بدن نداشته باشم. روزی هم که آوردندش سر در بدن نداشت. قبر به قدری اندازهاش بود که اگر کمی از گردنش در پیکرش باقی بود آنجا جا نمیشد.
ما ۱۴ سال با هم زندگی کردیم، شیرینترین لبخندش را در هنگام خداحافظی و وداع زد. هیچ کاری برای خودش نکرد؛ هر چه کرد برای خدا بود و اهل بیت(ع).
دختر شهید سلطانی:
با دستان خودش کتابهای کتابخانه مسجد المهدی(ع) را خرید و آثاری امروز در کتابخانه موجود است که برخی از آنها در بازار نایاب هستند. ساخت مسجد هنوز کامل نشده بود و ایشان را گونی به دست دیدم. سؤال کردم گفت: اینها کتاب است برای کتابخانه مسجد. اولین کتابی هم که به دست من داد داستان انبیاء(ع) بود.
جلساتی که برای اهالی محل و علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی بود در این مسجد برگزار میشد و مخاطبان خوبی هم داشت. خودش دوست داشت در همین کتابخانه دفن شود و این را در وصیتنامهاش هم نوشته بود.
شهید سلطانی در حوزه کتاب و کتابخوانی برای استان، محلات، مساجد شهر شیراز و سایر شهرستان ها اقدامی جهادی کرد و برای اهالی محل و کسانی که به این حوزه علاقه مند بود جلساتی در مساجد برگزار میکرد.
پدرم هم نویسنده بود هم شاعر و هم مداح. ایشان دو #کتاب_شعر از خود به یادگار گذاشته؛ «حق و باطل» و «شهید شمع تاریخ» که چند نوبت چاپ شده است حتی وصیت کردهاند که درآمد حاصل از چاپ دو کتاب را در مسجد برای امور فرهنگی و #ترویج_کتابخوانی هزینه کنیم.
📕منبع:
پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور
https://B2n.ir/j60029
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابدرا_شهید
#شهید_شیرعلی_سلطانی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
اشعاری ناب از شهید شیرعلی سلطانی 1️⃣
اي كه سرمستي زصهباي شهيد
از دل و جان بشو آواي شهيد
شمع آسا گرچه ما خود سوختيم
عالم حق را ولي افروختيم
گشته از خون، سرخ گر دامان ما
ماند ليكن نام جاويدان ما
اي كه مي خواهيد فخر نام ما
بشنويد از جان و دل پيغام ما
تا نپيماييد راه اتحاد
بر شما راه ظفر مسدود باد
پيروي بايد ز آلُ الله كرد
دست هر دژخيم را كوتاه كرد
روي سلطاني به درگاه حسين
گر شهادت طالبي راه حسين
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابدرا_شهید
#شهید_شیرعلی_سلطانی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
اشعاری ناب از شهید شیرعلی سلطانی 2️⃣
کیست مهدی بزم ایمان را سراج
کیست مهدی سوق تقوا را رواج
کیست مهدی درد دلها را طبیب
کیست مهدی زخم جانها را علاج
یوسف خورشید رویی کز جمال
دم بدم میگیرد از خورشید باج
آن طبیبی کو نگردد تا عیان
درد گمراهی نمییابد علاج
قهرمانی کو قبای مرگ را
در بر ظالم کند با تیغ لاج
گر زجاج ظلم پر گردیده است
میشود بشکسته روزی این زجاج
از نسیم گلشن حُسن وی است
میرسد بر دل شمیم ابتهاج
عاقبت اصلاح میگردد جهان
چون بهمصلح دارد عالم احتیاج
در کف او از شجاعت هست تیغ
بر سر او از عدالت هست تاج
ای که حق را اندر عالم منکری
دستبردار از عناد و از لجاج
حق درخشانست هم چون آفتاب
احتیاجی نیست بهر احتجاج
آنکه دارد چشم حقبین در جهان
حق و باطل نیستی مخفی بر آن
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابدرا_شهید
#شهید_شیرعلی_سلطانی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
📕 معرفی کتاب: «خانوم ماه؛ روایتی از زن بدون هیچ پسوندی ...» زندگی و خاطرات همسر شهید شیرعلی سلطانی.
ساجده تقیزاده (نویسنده کتاب):
این کتاب برخلاف اکثر کتابهایی که با شهادت شهید تمام میشود، با شهادت شهید ادامه مییابد. واقعاً همسر ایشان با چالشهای زیادی مواجه بودند از جمله اینکه همسرشان وصیت کرده بودند بعد از شهادت به هیچ عنوان از امتیاز اسم و عنوان شهید استفاده نکنند. او با ۵ فرزند زندگی را گذرانده و این فرزندان را بزرگ کرده است که میتواند الگویی برای زنان امروز جامعه، خصوصاً زنان سرپرست خانوار باشد.
یکی از خاطراتی که خیلی تأثیرگذار است و در مصاحبهها با خانم علینژادیان فرد شیرازی شنیدم این بود که: شهید سلطانی بعد از تولد هر فرزند هدیهای به همسرش میداد. فرزند آخر حدود ۴۰ روز پس از شهادت پدر به دنیا آمد. خانم علینژاد تعریف می کند که کنج غروب در حیاط نشسته بود و با خودش گلایه میکرد که چرا همسرش هدیهای برای تولد فرزند به او نداده است. همان زمان فردی در خانه را میزند. وقتی جلوی در میرود مرد طلافروشی به او میگوید مدتی قبل شیرعلی برای همسرش سفارش گردنبندی را داده است و دیگر نیامده است و کادوی فرزند آخر را به او میرساند. در واقع طلافروش پرسانپرسان منزل شیرعلی را پیدا کرده و طلا را به همسرش رسانده است.
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابدرا_شهید
#شهید_شیرعلی_سلطانی
#کتاب_خانوم_ماه
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
📚 کتابخانه سیّار جبهه
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتابخانه
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
.
توصیه به مطالعه کتاب در جبهه
گاهی بچههای مسجد بهصورت دستهجمعی برایم #نامه مینوشتند و من هم نامهای عمومی برایشان مینوشتم و گاهی هم تکبهتک بهشان نامه میدادم.
بیشترین مکاتبهام با جمشید بود. #جمشید_ربیعی نامهای در تاریخ ۲۴ آذر برایم فرستاد و در آن چند #کتاب به من معرفی کرد و توصیههای اخلاقی نوشت.
وقتی نامهاش را خواندم، یاد یکی از گفتگوهایم با علی جابری افتادم که میگفت: یکی از نعمتهای بزرگ که خدا به آدم می ده، رفقای خوبه! از این مدل رفقایی که به درد قیامت همدیگه بخورن و باعث رشد هم بشن.
جمشید از بابت رفاقت در نامهاش نوشته بود: اگر وقت آزاد داری و میتوانی مطالعه کنی، #کتابهای_شهیدان_محراب، مطالب بسیار ارزندهای دارد. برای من که سن کمی داشتم، همیشه این توصیهها مفید بود و از مطالب دوستانم استفاده میکردم.
📕منبع:
نوروزی، نوید، باغ حاج علی (خاطرات حاج مهدی سلحشور از دفاع مقدس)، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۱، صفحات ۱۳۷.
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#توصیه_شهدا_به_کتابخوانی
#اهمیت_کتابخوانی
#کتابخوانی_در_جبهه
#حاج_مهدی_سلحشور
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
توصیههای رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی) در مورد کتاب و کتابخوانی
راهاندازی نهضت کتابخوانی
✨مسئلهی کتابخوانی و نهضت کتابخوانی خیلی در بین مجموعههای دانشجویی رواج مطلوب را نداشته... شما[دانشجویان] احتیاج دارید بخوانید، احتیاج دارید بدانید... شما نهضت کتابخوانی باید راه بیندازید، واقعاً کتاب بخوانید، مطالعه کنید. من البتّه... مکرّر صحبت کتابهای شهید مطهّری را کردهام امّا نمیخواهم بگویم صرفاً آن؛ نه، شماها خودتان، هیئتهای اندیشهورزتان، بچّههای پیشکسوتترتان بنشینند فهرست مطالعاتی و برنامهی مطالعاتی برای جاهای مختلف، قشرهای مختلف برنامهریزی کنند، طرّاحی کنند و تعریف کنند، و مانند این کارها. این خیلی چیز لازمی است. ۱۳۹۸/۰۳/۰۱
سلامتی جسمی، معنوی و فکری
✨امروز جوانهای ما بایستی، هم سلامت جسمی، و هم سلامت معنوی، و هم سلامت فکری را با هم داشته باشند و برای خودشان نگه دارند. سلامت جسمی را با ورزش و با تغذیهی مناسب؛ سلامت معنوی و قلبی را هم با توجّه به خدا، با نماز، با دعا، با توسّل، با یاد شهدا؛ سلامت فکری را هم با کتابخوانی تأمین کنید. از کتابهای خوب، راهگشا، راهنما که از سوی متفکّران و نویسندگان خوب ما تهیّه شده و در اختیار ما گذاشته شده استفاده کنید و بخوانید. ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
تولید مخاطب
✨سعی کنید... منشورات و... محصولات کار خودتان را به ذهنها برسانید، به مخاطبها برسانید. یعنی ما فقط دلمان به این خوش نباشد که حالا کتابی را تولید کردیم؛ البتّه بلاشک تولید کتاب مهم است یا تولید فیلم و تولید هنری مهم است؛ منتها در کنار این، پیدا کردن مخاطب یا به یک معنا تولید مخاطب [هم] مهم است. سعی کنید کتاب را بتوانید به ذهن مخاطبین برسانید. امروز جوانهای ما احتیاج دارند به خوراکهای فکری. خیلی از این جوانهای امروز ما حتّی جوانهای فعّال و خوب ما هم نه انقلاب را درک کردند، نه امام را درک کردند، نه دوران جنگ را درک کردند، نه از این قضایای گوناگون مطّلعند... اینکه جوانها تاریخ خودشان را، گذشتهی خودشان را و در واقع شناسنامهی انقلابی خودشان را بدانند، خیلی مهم است. این را باید سعی کنید که حتّیالمقدور انجام بدهید. این هم البتّه احتیاج دارد به کار؛ یعنی کار سادهای نیست. مشکلتر از کتاب نوشتن، رساندن کتاب به چشم و ذهن مخاطب است؛ این خیلی مهم است. این هنر لازم دارد، دقّت لازم دارد، ظرافتهایی دارد که بایستی بتوانید اینها را وارد ذهن اینها بکنید. ۱۳۹۵/۰۹/۱۵
وادار کردن به کتابخوانی
✨یک مسئله در... سبک زندگی و عادات و روشهای خوب زندگی، مثلاً حالا کتابخوانی [است]... منتها این خیلی مهم است که ما مردم را، جوانها را وادار کنیم به کتابخوانی. کتاب خواندن خیلی مهم است؛ کتاب خوب را هم معرّفی کنید. حتّی بنده تصوّر میکنم -حالا البتّه این را باید آقایانی که مسئول هستند، جوانبش را بررسی کنند- و فکر میکنم خوب است که محلهای نماز جمعه، مرکز نمایش کتابهای خوب و کتابهای روز و کتابهای مطلوب باشد؛ که بیایند ببینند این کتابها هست، اگر میخواهند از همانجا یا از جای دیگر تهیّه کنند. مردم را وادار کنیم به کتابخوانی؛ نخبگان را وادار کنیم به تولید کتاب؛ اینها یک چیزهایی است که لازم است. ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
عادت به کتابخوانی در سن پایین
✨ در جامعهی ما بیاعتنائی به کتاب وجود دارد. گاهی آدم میبیند در تلویزیون از این و آن سؤال میکنند: آقا شما چند ساعت در شبانهروز مطالعه میکنید، یا چقدر وقت کتابخوانی دارید؟ یکی میگوید پنج دقیقه، یکی میگوید نیم ساعت! انسان تعجب میکند. ما باید جوانان را به کتابخوانی عادت دهیم، کودکان را به کتابخوانی عادت دهیم؛ که این تا آخر عمر همراهشان خواهد بود. کتابخوانی در سنین بنده - که البته بنده چندین برابر جوانها کتاب میخوانم - غالباً تأثیرش بمراتب کمتر است از کتابخوانی در سنین جوانها و شما عزیزانی که اینجا حضور دارید. آنچه که همیشه برای انسان میماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه میتوانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههای مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند. البته باید دستگاهها مراقب باشند، اشخاص مواظب باشند، هدایت کنند به کتاب خوب؛ که با کتاب بد، عمر ضایع نشود. ۱۳۹۱/۰۷/۲۰
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#توصیه_رهبر_به_کتابخوانی
#اهمیت_کتابخوانی
#مقام_معظم_رهبری
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
فراگیر شدن تبلیغات کتابخوانی در جامعه
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#توصیه_رهبر_به_کتابخوانی
#اهمیت_کتابخوانی
#مقام_معظم_رهبری
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 جای کتاب را هیچ چیز نمیگیرد...
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#توصیه_رهبر_به_کتابخوانی
#اهمیت_کتابخوانی
#مقام_معظم_رهبری
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📙سلامت فکری
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#توصیه_رهبر_به_کتابخوانی
#اهمیت_کتابخوانی
#مقام_معظم_رهبری
#استوری
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
باید در تاریخ ثبت کرد
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#تعریف_رهبر_از_یک_کتاب
#اهمیت_ثبت_خاطرات
#مقام_معظم_رهبری
#کتاب_یادت_باشد...
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 باید در تاریخ ثبت کرد...
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#تعریف_رهبر_از_یک_کتاب
#اهمیت_ثبت_خاطرات
#مقام_معظم_رهبری
#کتاب_یادت_باشد...
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
📖 از دست این بچه...
ناصر نشسته بود کنار رختخواب مادر و خواب آرام منصور را
تماشا میکرد.
- کی برگشت؟
مادر نگاه چهرهی منصور کرد که از این پهلو به آن پهلو غلتید.
-غروب شده بود که اومد. شام هم نخواست بچهام. عصری چند
لقمه خورده بود انگار. از وقتی مدرسهها باز شده، خیلی خسته میشه.
از مدرسه میرسه، میره صحرا. صداش درنمیآید، اما میفهمم که جان
به تنش نمیمونه بچهام.
ناصر پس کلهاش را دست کشید.
- همهمون کار میکنیم. برای اینکه چرخ زندگی بچرخه، هر
کدوممون مسئولیتی رو گردن گرفتیم... راستی، نفهمیدی آرد رو برای
کی برده بود؟
مادر ابرو بالا انداخت.
- خبر ندارم. فقط... .
صدایش را پایین آورد و سر در گوش ناصر گفت: «فقط کتانیهاش
نیست. گمان میکنم کفشهاش رو دزدیدن. همون کتانیهای پاره رو
میپوشه. معلوم نیست کفش نو رو چهکار کرده.« نور مهتاب اتاق را
روشن کرده بود. فخری تکانی خورد و رو برگرداند. مادر انگشتهای
آفتاب خورده و کارکردهاش را در هم گره زد.
- حتما با کتانیها رفته صحرا، سرش گرم کتاب خوندن شده، یکی
از پاش درآورده و رفته و منصور هم نفهمیده.
ناصر خندید؛ بلند، طوری که منصور بیدار شد، توی رختخوابش
نشست و دستی به پلکها کشید. از پنجره آسمان را کاوید؛ هنوز صبح
نشده بود. دوباره دراز کشید. مادر هم لبش به خنده باز شد.
- آخه ندیدی که! وقتی کتاب میخونه، دنیا رو آب ببره، اون رو
کتاب میبره؟ همیشه وقتی گاوها رو میبره چرا، یکی دو کتاب هم با
خودش میبره.
دیده بود از وقتی لغتنامه و راهنمای انگلیسی را خریده است، هر
جا میرود، این کتابها را هم با خود میبرد.
ـ اما مادر، هر چقدر هم حواسش پرت کتاب و درس باشه، اونقدر
نیست که کسی بیاید و کتانی رو از پایش دربیاره. مگه اینکه اون رو
خودش از پاش درآورده باشه.
مادر دستی به زانوهای دردناکش کشید.
ـ تا وقتی روز باشه و چشم منصور ببینه، کتاب میخونه و حواسش
هم به دور و اطرافش نیست. پارسال یادته؟! نشسته بود به کتاب خوندن،
غروب که شده بود، خود گاوها برگشته بودند خونه.
ناصر خندید و بلند شد.
ـ از دست این بچه!
📕منبع:
کتاب از تبار آسمان؛رمانی براساس زندگی امیر سرلشکر شهید منصور ستاری؛ شمسی خسروی؛ 1394؛ انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی آجا؛ صص 49-47.
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتاب_از_تبار_آسمان
#شهید_منصور_ستاری
#کتابخوانی
#مطالعه
#غرق_در_کتاب
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
📖 خرید کتاب....
غروب، با دست پر به خانه برگشتند. ناصر جلوی در خداحافظی
کرد و برای آبیاری مزرعه رفت و منصور همهی خریدهایش را ریخت
وسط حیاط. کتانی را پا کرد و شلوار را پوشید.
_مبارک باشه مادرجان.
فخری هم روسریای را سر کرد که منصور از پول توجیبیاش
خریده بود.
_قشنگه؟
برق شادی در نگاه منصور درخشید و روی گونههایش دو چال
کوچک افتاد.
_خیلی!
دل مادر از خلق نیکوی منصور غنج رفت. در دل، حاجی را رحمت
فرستاد که منصور هم مثل خود او دلرحم و مهربان است. نشست به
پسدوزی شلوار پارچهای نازک که زود چروک میشد. سر تکان میداد
و گاهی زیر لب غر میزد. شب که ناصر برگشت، او را به آشپزخانه
کشاند.
_من جلوی این بچه حرفی نزدم که تو ذوقش نزنم، ولی تو مثال
بزرگتر او بودی، این چه وضع خرید کردن است! شلوارش رو ضخیمتر
میخریدی که زمستان تن بچه یخ نزنه.
ناصر دست کرد توی جیبهایش و آسترشان را کشید بیرون. کلید
خانه از جیبش بیرون افتاد.
_میبینی که! حتی یه قران تو جیبم نمونده. منصور قبل از لباس و
لوازم التحریر، کتاب خرید، پولمون خیلی کم شد. نمیتونستیم بهتر از
این خرید کنیم.
ناصر توضیح داد که همین را هم برای اینکه لباس نو بپوشد، خریده
است و اگر گرانتر از این میخرید، پول برگشتن به ولیآباد را نداشتند.
ـ خب نمیخریدی! این چه لباس و کفشی است که برای بچه
خریدی!؟
ناصر در آستانة در چوبی آشپزخانه ایستاد. بوی آبگوشت در
مشامش پیچیده بود.
ـ گفتم که! آقا منصور به جای لباس، تا دلت بخواد، کتاب گرون
خرید. شما ناراحتش نباشید.
📕منبع:
کتاب از تبار آسمان؛رمانی براساس زندگی امیر سرلشکر شهید منصور ستاری؛ شمسی خسروی؛ 1394؛ انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی آجا؛ صص 49-47.
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتاب_از_تبار_آسمان
#شهید_منصور_ستاری
#کتابخوانی
#مطالعه
#اهمیت_به_کتاب
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
از تبار آسمان رمانی بر اساس زندگانی شهید منصور ستاری.pdf
1.25M
.
📕 کتاب از تبار آسمان «زندگینامه و خاطرات امیرسرلشکر شهید منصور ستاری»
نويسنده : شمسی خسروی
ناشر: سازمان عقیدتی سیاسی آجا
تعداد صفحات: 320 ص
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتاب_از_تبار_آسمان
#شهید_منصور_ستاری
#پیشنهاد_دانلود
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══