eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
260 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
نفوذی های واقعی در حوزه را بشناسیم/۱ مروری بر شخصیت ؛ از دربار پهلوی تا سرزمین یانکی ها 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 در روزهای اخیر با مطرح شدن بحث در حوزه٬ عده ای با استفاده از تاکتیک های رسانه ای تلاش دارند آدرس غلط بدهند و با برچسب زدن به برخی نیروهای انقلابی (هرچند ممکن است در جای خود نقدی بدانها وارد باشد) خود و اطرافیان شان را از مظان این احتمال برهانند. مرور تاریخی بر سرگذشت برخی نفوذی های حوزوی٬ شاخصه ها و ماهیت خط نفوذ را آشکار خواهد ساخت. در یادداشت نخست٬ به مرور اجمالی یک نمونه خواهیم پرداخت. موسی اصفهانی٬ نواده حضرت آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی است که در عصر پهلوی به نمایندگی مجلس شورای ملی رسید و با استفاده ابزاری از ٬ با ظاهری غیردینی و محاسن تراشیده٬ بصورت معمم در تردد مداوم داشت و از آن بدتر٬ به شهره بود. بعد از مدتی به دلیل مفاسد مالی از ایران گریخت و در عراق دست راست محسوب می شد و بعد از ورود امام به عراق تلاش کرد خود را در شمار اطرافیان امام جا بزند که با بی اعتنایی امام و هوشمندی آقا سید مصطفی خمینی٬ ره به جایی نبرد و طرد شد. گذشته از دستگاه بعثی ها٬ مدتی تلاش کرد خود را به عبدالناصر نزدیک کند و تا حدودی هم پیش رفت. مرور خاطرات یکی از اعضای حلقه طلاب حامی امام در نجف که از قضا بعدا در جرگه اطرافیان آقای منتظری و اصلاح طبان نشان دار حوزوی درآمد٬ تصویر شفافی از زندگانی موسی اصفهانی به دست خواهد داد که ضمنا نفوذی های امروزین را عاجز خواهد کرد که این یادداشت را یکطرفه و جهت دار معرفی کنند. مرحوم سید رضا برقعی مدرس در خاطراتش که سال ۹۶ توسط نشر عروج منتشر شد٬ چنین می گوید؛ سید موسی اصفهانی شخصیتی بسیار پیچیده و با استعداد بود... حاج آقا مصطفی گفتند [آقا موسی] گرچه است ‌ولی نابغه است‌. واقعیت هم همین بود. آقا موسی از ابتدا طلبه و معمم و ملبس بود... از خصوصیات ایشان و وی بود. با که حاج آقا مصطفی با وی کرد٬ او نیز به بغداد رفت و فقط گاهی به نجف می آمد. یکی از اقدامات مهم آقا موسی اصفهانی تألیف کتاب ربع قرن زندگی آیت الله حکیم بود.... این کتاب در زمان خود خیلی سر و صدا برپا کرد. به عنوان مثال در این کتاب به وضوح مناسبات آسید ابراهیم یزدی (نوه دختری مرحوم آیت الله آسید کاظم یزدی صاحب کتاب عروةالوثقی) وابسته به بیت آیت الله حکیم و داماد را با تشریح کرده و جای هیچگونه شبهه ای را باقی نگذاشته بود‌. سید موسی پس از [پیروزی] انقلاب [اسلامی] به همراه آیت الله نوه دختری آسید ابوالحسن اصفهانی و پسرعمه سید موسی اصفهانی مجددا به ایران بازگشت و قصد داشت بار دیگر شانس خود را جهت تصدی کرسی نمایندگی مجلس از حوزه اصفهان امتحان کند. او بار دیگر به خارج رفت؛ ابتدا به عراق و بعد لیبی و سپس به رفت و در آنجا تبدیل به یک درجه یک شد و علیه حضرت مواضع بسیار تندی گرفت. وی رفته رفته در مورد برخی مبانی اعتقادی شیعه مواضعی را گرفت که بیانگر وی بود و به مرور در اواخر عمر [او هنگام مصاحبه زنده بود و اطلاعات مرحوم برقعی در این مورد دقیق و درست نبوده]٬ همه چیز را انکار کرد و رسما اعلام مطالب نمود! (خاطرات سید رضا برقعی٬ صص ۲۱۷_۲۲۰) 🔶پی افز‌ود بر اساس رهیافت کیس مورد مطالعه٬ نفوذی های حوزوی چهره هایی به استبداد و استکبار اند٬ از بنیه عقیدتی متزلزلی برخوردارند به شریعت و شعائر شیعی التزام ندارند٬ اگر منافع شان اقتضا کند ژست انقلابی می گیرند و هنگامی که چهره واقعی شان رو شود٬ علنا ضدیت با امام و انقلاب را اعلان می کنند! و اینکه قبله شان و خصوصا است! به راستی امروز کدام جریان و افراد را با این شاخصه ها در حوزه سراغ داریم؟!! 🔻فقط فرهیختگان را به دعوت کنید 👇 @rozaneebefarda
استقبال رسانه منحوس ملکه از اظهارات غیرقابل دفاع و نادرست آقای پیرامون   @rozaneebefarda 🔻🔻🔻   بار اول نیست که رسانه فتنه انگیز  با رصد دقیق اظهارات حوزویان، به صید سوژه برای تضعیف روحانیت اصیل و اسلام ناب دست می‌ زند. اینبار اما ماجرا کمی متفاوت است؛ یاسر میردامادی نویسنده پیشین و ضدانقلاب ، با دقت نظر، سخنان یکی از حوزویان جوان پیرامون لباس روحانیت را بهانه ای برای تئوریزه کردن خلع لباس روحانیت شیعه قرار داده است!   در یادداشت «ماجراهای دین و فلسفه؛ اسلام‌های سیاسی و 'خلع لباس پیامبر'» به تاریخ 25 آذر 1398، ضمن لجن پراکنی علیه اسلام سیاسی و تکرار مدعاهای دروغین در مورد کاهش اعتماد عمومی به روحانیون، در تیتری با عنوان «روحانیان علیه لباس روحانیّت» به سخنان آقای محمّدتقی اکبرنژاد، پرداخته و چنین نوشته است:👇 🔴محمّدتقی اکبرنژاد، مدیر «مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی» در قم، اخیرا در مصاحبه‌ای‌ با خبرگزاری ایکنا استدلال فقهی کرد که لباس روحانیّت «لباس پیامبر» نیست. استدلال اصلی اکبرنژاد، که خود در لباس روحانیّت است، این بود که پیامبر لباس متفاوتی از مردم زمان خود نمی‌پوشید و از آن‌جا که لباس روحانیان امروزه متفاوت از دیگر مردم است این لباس، هر چه که باشد، «لباس پیامبر» نیست. از نظر او لباس روحانیّت اگر «لباس شهرت» نباشد دست‌کم لباسی متمایز از دیگران است و پوشیدن لباس متمایز، اگر «حرام» نباشد، از نظر شرعی توصیه هم نشده است. «لباس شهرت» اصطلاحی فقهی در باب لباس «نامشروع» است و به لباس‌هایی اشاره دارد که موجب انگشت‌نما شدن فرد در جامعه می‌شود و از این رو پوشیدن آن از نظر فقهی «حرام» قلمداد می‌شود. رأی اکبرنژاد در حلقه‌های حوزوی اعتراض به پا کرد. اکبرنژاد اما از رأی خود عقب ننشست و در مناظره‌ای با یکی دیگر از روحانیان از رأی خود دفاع کرد. او بعد از مصاحبه و مناظره‌اش‌ در یادداشتی به این نکته اشاره کرد که پس از طرح نظریه «لباس روحانیت لباس پیامبر نیست» پیام‌های هم‌دلانه‌ بسیاری از سوی خانواده‌ روحانیان دریافت کرده است. با این حال اکبرنژاد با این پرسش مکرّر مواجه شد که اگر از نظر او «لباس روحانیّت لباس پیامبر نیست» چرا خود او همچنان در این لباس است. در پاسخ به این پرسش او در یادداشت دیگری توضیح داد که تغییرات در جامعه مذهبی باید به تدریج رخ دهد. او پیشنهاد کرد که در میان روحانیان «در آغاز باید دو لباسه بودن را جا بیندازیم» و اشاره کرد که او خود نیز گاهی بدون لباس روحانیّت بیرون می‌رود بحث شرعی در باب لباس روحانیّت گرچه بحثی رایج در میان روحانیان نیست و در گذشته هم نبوده اما کاملا هم بی سابقه نیست. پیشتر احمد قابل، مجتهدی که خود روزگاری در لباس روحانیّت بود، پوشیدن آن را «مکروه» می‌دانست. استاد تاریخ دانشگاه تهران، که خود روحانی است، نیز از یک روحانیِ از-لباس-در-آمده در دوره «متحد الشکل کردن لباس» در عصر رضا شاه یاد می‌کند که در کتابی استدلال کرده بود لباس روحانیت «لباس پیامبر» نیست و بهتر است روحانیان آن را کنار بگذارند ــــ کاری که البته رضا شاه در مورد اکثر روحانیان با اجبار انجام داد. از این گذشته، در گذشته نه چندان دور مجتهدان ناموری وجود داشتند که خود مختارانه هیچ گاه به لباس روحانیّت در نیامدند و با این حال جایگاهی برجسته در میان روحانیان یافتند، مانند میرزا جهانگیرخان قشقایی (استادِ سید حسن مدرّس، آقا ضیاء عراقی، آیت‌الله بروجردی، رحیم ارباب و حسنعلی نخودکی) و نیز رحیم ارباب (استادِ جلال‌الدین همایی، بهشتی، مفتح و عبدالجواد فلاطوری). میرزا جهانگیرخان و شاگردش رحیم ارباب هر دو تا آخر عمر کلاه پوستی به سر می‌گذاشتند و نه عمّامه. صرف نظر از بحث نظری در باب مشروعیّت یا عدم مشروعیّت پوشیدن لباس روحانیّت و نیز صرف نظر از نمایندگی یا عدم نمایندگی این لباس از «لباس پیامبر»، در عمل به ویژه پس از انقلاب روحانیان بسیاری برای زندگی عادی و کم دردسر در میان مردم، فقط در مکان‌های مذهبی و رسمی لباس ویژه صنف خود را می‌پوشند و در باقی ایام با لباس عادی در میان مردم ظاهر می‌شوند. به این عدّه در اصطلاح غیر رسمی حوزوی «دو زیست» می‌گویند و یا به تعبیر اکبرنژاد «دو لباسه». حوزه‌های علمیّه در ایران اما این وضعیت را به رسمیّت نمی‌شناسند و برخی امتیازهای حوزوی را صرفاً به کسانی اختصاص می‌دهند که به اصطلاح رسمی «تلبّس دائم» داشته باشند، یعنی لباس صنف خود را همیشه حتی در مکان‌های عمومی نیز بپوشند 🔻متن کامل یادداشت تخریبگرانه رسانه ملکه در پیوند ذیل قابل دسترسی است: https://www.bbc.com/persian/iran-features-50799848   @rozaneebefarda
حمله سازمان‌یافته رسانه‌ای به و ضرورت مواجهه هوشمندانه و بهنگام @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 به موازات اقدامات خصمانه دشمن در مسئله ، نیز در دستور کار اتاق فکر دشمن قرار گرفته است. امتداد این پروژه در ماه‌های اخیر، در کف خیابان با حمله به روحانیت بی‌دفاع و مردمی و مظلوم خود را نشان داده که نمونه اخیر آن حمله به چند روحانی است که جدیدترین آن مربوط به ۶:۳۰ صبح در چهارراه شهدای قم است(تفصیل ماجرا را متولیان امر در زمان مناسب اطلاع‌رسانی خواهند نمود) اینکه این اقدامات کور توسط معدود پادوهای نادان و احمق صورت می‌گیرد یا عناصر آموزش‌دیده و مزدور سرویس‌های جاسوسی بیگانه، موضوعی است که اهلش باید بررسی کنند اما در اصل ماجرا چندان تفاوت ایجاد نمی‌کند. دشمن حوادثی در میدان لازم دارد برای موج سواری و جنگ روانی. در فضای رسانه‌ای اما این اقدامات کور علیه لباس روحانیت(که گاه با هدف گرفتن شخص روحانی و گاه اهانت به لباس همراه است) هزار بار بیشتر و شدیدتر از ابعاد واقعی اش می‌شود. دشمن به دنبال آن است که از این حوادث، پروژه و علیه لباس روحانیت را دنبال کند. تبعات اجتماعی این پروژه در بدنه روحانیت و در میان آحاد مردم، بسیار قابل بحث و بررسی تفصیلی است که در آینده بدان خواهیم پرداخت.انشالله. در مواجهه با این راهبرد رسانه‌ای خصمانه و خبیثانه، و اصلا جایز نیست. روحانیان کف میدان این مجاهدان فرهنگی و پرچم‌داران خدمت بی‌منت به مردم نجیب و عزیز ایران را نباید در این تنها گذاشت! (البته حالا اگر چند نفر پیدا نشوند که بگویند باید در این مسئله هم کنیم و جنس مسئله فرهنگی است و... !) اطلاع‌رسانی پیش‌دستانه و حکیمانه، ، ورود بزرگان حوزه و از همه مهم‌تر، مجموعه مدیریت حوزه به عنوان متولی اداره امور روحانیت، بسیار ضروری و حیاتی است. اهمیت این یادداشت در آینده نزدیک بیشتر روشن خواهد شد. @rozaneebefarda