eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
260 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت حامد کاشانی از ریاست جدید 🔻🔻🔻 اولین بار در مجلس سالانه شهادت حضرت جواد سلام الله علیه در منزلشان سخنرانی کردم، سال بعد نیز تکرار شد، چیزی نگذشت که ایشان به تولیت آستان ملک پاسبان رضوی سلام الله علیه منصوب گشت. این ارتباط محدود زمینه ای فراهم ساخت تا بصورت مکرر و پیوسته انتقاداتی که در حوزه های مورد علاقه ام مانند نسخ خطی و... و به صورت کلی سازمان کتابخانه ها و بنیاد پژوهشها و امور اجرایی حرم مطهر می دیدم، با صراحت و بی رودر بایستی مطرح کنم، که معمولا با گشاده رویی پاسخ داده میشد و به آن توجه می گردید. (داخل قلاب بگویم که از همان اولین روز معمم شدن با خود عهد کردم که در مقابل مسئولان بدون مماشات و با صراحت امر به معروف و نهی از منکر کنم و هرگز مجیز مسئولی نگویم.) این نقدها و پیشنهادها و از سوی دیگر استقبال و روی باز ایشان، باعث شد که در این زمینه رفت و آمد بیشتر شود. تا این که بعضا در دوره حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری، نیز بارها در حضور یا با پیغام مواردی را صریح و شفاف مطرح نمودم و معمولا بدون تلخی، استماع و بعضا منجر به تغییر می گشت. رسید به این اواخر که ایشان ریاست دستگاه قضا را عهده دار شد. روز پیش از معارفه در شام شهادت امام هادی علیه السلام، در دفتر تهران آستان قدس، مجلس عزاداری برپا گشت و بنده نیز سخنران آن مراسم بودم. سی دقیقه ای در فصائل،عظمت و خدمات امام دهم گفتم و پیش از توسل و روضه، در خطاب به رئیس جدید ق ق گفتم: نکاتی هست که چون عهد شرعی دارم به صراحت می گویم. مواردی از حکومت امیر المومنین علیه السلام برشمردم، از جمله این که الله الله از دور و بری ها و نزدیکان. آنها باید از دلسوزان و منتقدان انتخاب شوند نه متملقان و مگسان گرد شیرینی. این که مستضعف مظلوم باید نزد شما قوی و عزیز باشد و سرمایه داران مفسد و نزدیکان مراکز قدرت که اهل صلاح نیستند، باید برای شما خُرد و بی مقدار و ضعیف باشند تا حق را از حلقومشان بیرون بکشید. عرض کردم امیر سلام الله علیه در آغاز حکومت به مردم فرمودند: "اگر مال حرام را کابین زبانتان کرده باشید، آن را پس میگیرم." اما بنده هر چه گشتم موردی در تاریخ برای این بازپس گیری نیافتم، اما می بینیم آن امام بی نظیر بلافاصله پس از تصدی حکومت، عبید الله پسر خلیفه دوم را که به بهانه قتل پدر چندین ایرانی مسلمان را کشته بود و خلیفه سوم با دخالت، او را از قصاص رهانده و به پرداخت دیه آن هم از بیت المال اکتفا کرده بود، برای قصاص فراخواند و در عمل امام، عدالت خواهی را ابتدا از آقازاده ها و سران و سردمداران و دانه درشت ها آغاز نمود. باز گفتم به جای فرهنگ "به تو چه" که امروز هم بعضا در ق ق و این گوشه و آن گوشه به آمران به معروف و ناهیان از منکر میگویند، وقتی امیر علیه السلام دیدند پیرزنی از حاکمی شکایت کرده و حق نیز با اوست، به جای ابلاغ حکم عزل از طرق حکومتی و بعضا سریع تر (ارسال با چاپار)، حکم عزل را به دست همان پیرزن داد که به دیگران بفهماند، حکومت و دادگاه او "مردمی" است و اگر مردم به کمک حاکمیت در پاکسازی از مفسدان بیایند، از آنها استقبال می شود و تشویق می گردند و دستگاه ایشان گوش شنوایی برای گله های مردم است و هرگز به ایشان نمی گویند: تو چه کاره ای؟ به ایشان عرض کردم امروز دیده می شود، این تغییر شما برخی را خوشحال و امیدوار کرده و دعا میکنم که حدود ۷، ۸یا ۱۰ سال دیگر که این منصب را واگذار می نمایید به جای شادی و خوشحالی، آن روز ناراحت ومغموم باشیم. به آقای رئیسی عرض کردم امروز تصدی این مقام تبریک ندارد. تبریک برای زمانی است که شما حقی احقاق کنید و از باطلی جلوگیری نمائید. آن موقع است که ما همگی در خدمت و فدایی شما خواهیم بود، چنان که از امیر سلام الله علیه نقل شده که فرمود: "حکومت برای من از این لنگه کفش کهنه و مندرس بی ارزش تر است مگر آن که حقی احقاق کنم یا باطلی را دفع نمایم." از این سخنان موارد دیگری نیز گفتم و روضه خواندم و .. پس از جلسه حضار و هم شخص آقای رئیسی تشکر نمود و رسما از حقیر و امثال من خواست تا انتقاد دلسوزانه و انتقال مطالب خیرخواهانه را ادامه دهیم. غرض از ذکر این کلمات، این بود که به فضل الهی شخصی مسئولیت دستگاه قضا را بر عهده گرفته که ظاهرا بنا دارد با بها دادن به انتقادات، گوش شنوا و قصد تحول داشته باشد. امیدوارم در واقع هم چنین شود و ادامه یابد. از این رو نسیم پر طراوت امیدی در جامعه وزیدن گرفته و مردم را چشم به راه و منتظر تغییرات و تحولات مثبت ساخته است. اما در پایان بیان این نکته ضروری است که نباید یک فرد را جایگزین تمام ساختارها و نهادها دانست و توقع معجزه داشت. یک نفر نمی تواند تمام مشکلات را حل کند. اگر توقع از ایشان غیر واقعی و فضائی باشد،هر چه اتفاق خوب بیفتد باز موج نا امیدی و شکست ما را در هم می شکند. @rozaneebefarda
لا اقل از بازرگان بیاموزید! سخنی با حامیان متعصب مرحوم اندر ضرورت ، و ! ⭕️تصویر پیوستی، متن اعلامیه دوم بازرگان به تاریخ ۲ بهمن ۵۶ است. بازرگان در این نامه گرچه در اثر فشارهای شدید طرفداران شریعتی، از موضع قبلی اش کمی عقب نشسته، اما بازهم بر ضرورت نقد افکار شریعتی تاکید دارد! عجیب است که حامیان حوزوی آقای فیرحی، حتی در حد مرحوم بازرگان هم وسعت مشرب ندارند و هر نقدی را با تهاجم و هجو پاسخ می‌دهند! 🔻یادداشت تفصیلی روزنه را در ذیل بخوانید👇 https://eitaa.com/rozaneebefarda/5805 @rozaneebefarda
لا اقل از بازرگان بیاموزید! سخنی با حامیان متعصب مرحوم اندر ضرورت ، و ! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ⭕️در برنامه بزرگداشت مرحوم فیرحی توسط انجمن مطالعات سیاسی حوزه، یکی از محورهای اصلی سخنرانی‌ها، آقای بود. 🔻فارغ از تعابیر نادرست و برچسب های نامتعارف، اصل چنین برخوردی با سلوک علمای سلف، سازگار نیست. برعکس، اگر نویسنده و گوینده ای که لباس دین بر تن دارد، در آثار و افکارش مخالف خوانی با اندیشه معیار در حوزه سیاست، یعنی اندیشه امام و رهبری، پرداخته، انتظار آن است که فضلای حوزه، با حفظ احترامات، اندیشه فیرحی را بدون هر نوع تسامح و تعارف، به نقد بگذارند. 🔻عجیب است، نه تنها یک نقد صریح و دقیق و عمیق در این جلسه مطرح نشد، بلکه برخی آقایان با رویکردی منفی بافانه، به منتقدان آقای فیرحی تهاجم کردند! یا للعجب! 🔻اگر مرحوم فیرحی واقعا همان است که روایت کردید، چه از نقد دارید؟ اصلا چه اشکالی دارد، گزیده ای از افکار چالش برانگیزش را در فضای عمومی به نقد بگذارید یا در اختیار مراجع عظام و علمای اعلام قم قرار دهید تا معلوم شود، ایشان واقعا که بود و چگونه می‌اندیشید! 🔻اشتباه نشود، کسی نگفته ایشان اهل نماز و روضه و تحمل مخالف و رواداری نبود، یا مثلا در کارنامه و زندگی وی هیچ نقطه مثبتی نبوده، که دوستان احساس تکلیف کرده، در این موارد روشنگری کرده‌اند! 🔻منتقدان با حفظ احترامات مرسوم، بر این باورند که آقای فیرحی قرائتی متفاوت(اگر نگوییم مخالف) با مورد نظر امام و رهبری داشت، ترویج کننده خط فکری روشنفکران صدر مشروطه بود که دستشان به خون شیخ شهید آلوده است، بر دوگانه‌سازی نادرست بین بزرگان شیعه خاصه آیات آخوند خراسانی و سید یزدی دامن زد، در اتاق فکر سکولارهای رادیکال، خاصه تیم و تحریریه حضور فعال داشت، تصریحاتی در آثارش در جهت ترویج سکولاریسم و لیبرالیسم وجود دارد! پس آقایان با مغلطه و تهاجم، مسائل را با یکدیگر خلط نکنند! 🔻اگر مریدان متعصب حوزوی آقای فیرحی، به هر دلیل از سیره شهید مطهری پیروی نمی‌کنند، لااقل صراحت لهجه در نقدافکار غلط را از بازرگان بیاموزند! 🔻گرچه بعد از اعلامیه مشترک، بازرگان به دلیل مواجهه با مشت آهنین مریدان غالی آقای شریعتی شد و فشارهای سیاسی شدید، تلویحا از موضع قبلی عقب نشست اما در بیانیه دومش، باز بر ضرورت نقد آثار شریعتی تاکید کرد و آنرا ضروری دانست. مرور گزیده سخنان بازرگان، خالی از لطف نیست:👇 🔳اگر انتساب تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی مرحوم شریعتی ایرادگیری به او تلقی شده باشد، باید اعتراف کنم که خود نگارنده نیز در غالب گفته‌ها و نوشته‌هایم مرتکب همین گناه در مواجهه اکتشافات و نظریات جدید با آیات و احکام و به کار بردن شیوه‌های علمی با استفاده از تحصیلات عالیه ناچیز و فرهنگ غربی ضعیفم شده‌ام، ضمن آنکه همیشه اعتراف به اطلاعات ناقص در معارف و متون اسلامی و احتیاج به استمداد از اساتید فن و علمای صاحب‌نظر داشته‌ام. دچار اشتباه دانستن مگر نفی کلی خدمات و رد نظریات و مکتب کسی را می‌نماید؟ غرض از مسائل اصولی و اساسی نیز که در آنجا ذکر شده و وعده بحث و نشر آن را داده‌ایم اصول دین و ضروریات مذهب نبود که قبلاً تصریح به عدم گرایش‌های انحرافی در آن زمینه به عمل آمده بود. چرا این مطلب می‌باید وحشت و یأس در جوانان دلبند ما ایجاد کرده باشد. مگر خارج از وحی الهی و غیر از چهارده معصوم هیچ بشری اگرچه هم‌طراز با بزرگترین متفکرین جهان چون سقراط و ارسطو و دکارت و نیوتن یا صدرالمتألّهین باشد، می‌تواند مصون از خطا و اشتباه تصور شود یا سزاوار هست کسی را چنین بپنداریم؟ در نزد انسان اشتباه کردن لازمه کار کردن است و لازمه پرکاری و تراوش‌های فکری فراوان اوست. آیا شرط اصلاح افکار و عقاید و تکامل اجتماعات متحرک بی‌غرضی و انتقاد نیست؟ آنچه و و صواب است ـچه مثبت و چه منفی آن ـ و تعصب و جمود فکری است و آنچه به سود جامعه و موردنیاز مردم پوینده حق و حقیقت است، و است. اگر من که تحسین‌کننده نبوغ و مدافع حسن‌نیت و تأثیر عمیق افکار شریعتی عزیز بودم با روح علمی اسلامی و استمداد از آراء پاک علاقه‌مندان نکته‌سنجی در اندیشه‌های ارزنده و اصلاح‌جویی در یادگارهای بابرکتش بنمایم و پس چه کسی چنین وظیفه دوستی و اجتماعی و خدایی را باید ایفا نماید؟ اگر در اجتماع خود تمرین نماییم که هیچ‌گاه شخصیت‌ها را ملاک تشخیص حق و باطل قرار نداده به دستور پیشوای بزرگمان اشخاص را برحق عرضه کنیم هم کمتر گرفتار ملالت و دشمنی و تفرقه خواهیم شد و هم افراد شایسته‌مان پاکتر و عزیزتر خواهند شد! @rozaneebefarda