eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
70 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطرات «زبان» بیشتر از سایر اعضاست؟ (بخش دوم) 🔸مسلم است كه خطرات بیشتر از سایر اعضاست؛ چرا كه سایر اعضای بدن معمولاً ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش را در برگيرد. دارای ريشه ها و علل مختلفی است که به ۷ علت و ريشه آن اشاره مى كنيم: 4⃣ در نظر بسيارى چندانى ندارد و آن گناهان شكسته شده؛ و اين خود عاملى براى و رشد مضرّات آن شده است. هر چه زشت‌تر و قبيح‌تر جلوه كنند، سدّ محكم ترى در برابر ارتكاب آنها زده شده است؛ مثلاً اگر به شما بگويند به مدت پنج دقيقه به صورت عريان و بدون پوشش در ملأ عام حاضر شويد، دست به چنين كارى نمى زنيد، حتى اگر دنيا را به شما بدهند، زيرا اين عمل در نزد شما زشت و قبيح است و هر چه داريد براى آبروى خود مى خواهيد، حتى دنيا را هم براى آبروى خود مى خواهيد، به طورى كه اگر به شما پيشنهاد شود آبروى خود را بدهيد و دنيا را بگيريد، نمى پذيريد. 🔹چرا چنين است؟ آيا جز اين است كه اين عمل زشت در نزد شما شكسته نشده است. حال شما ، ، ، مسخره و را نظاره كنيد كه چه آسان رواج پيدا كرده و تنقلات روحى مجالس شده است. در روايت (صلی الله علیه و آله) وارد شده: «اَلغِيبَةُ اَشَدُّ مِنَ الزِّنَا» [۱] (، گناه و عقابش از زنا بيشتر و شديدتر است). با توجه به اين روايت چرا اين قدر براى ما سهل است؟ زيرا برای ما شكسته شده، ولى ابهّت زنا شكسته نشده است. 🔹نعوذبالله اگر بشنويم ناموس ما دست به چنين عمل زشتى زده و روابط نامشروع با مرد اجنبى پيدا كرده چه مى كنيم؟ چقدر ناراحت مى شويم؟ اما در برابر ما همين همسر شروع به مى كند كه و عقابش بيشتر از زنا است و به مقتضاى آيات [۲] و روايات، گوشت انسان مرده را اكل و تناول مى كند، ولى ما منعش كه نمى كنيم با سر تكان دادن تشويقش هم مى كنيم و چه بسا خودمان هم هيزم آور اين معركه مى شويم. در روايت از (عليه السلام) وارد شده: «دِرْهَمٌ رِبًا أَعْظَمُ عِنْدَ اللهِ مِنْ ثَلَاثِينَ زَنْيَةً كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ مِثْلِ خَالَتِهِ وَ عَمَّتِهِ» [۳] (يك درهم ، گناهش نزد پروردگار بزرگتر از سی زناى با محرم مثل خاله و عمه است). 🔹در روايت ديگرى از آن حضرت وارد شده: «الرِّبَا سَبْعُونَ‏ جُزْءاً أَيْسَرُهُ أَنْ يَنْكِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ فِی بَيْتِ اللهِ الْحَرَام‏» ( هفتاد جزا دارد كه: كوچكترين جزء آن مثل اين است كه: مرد با مادرش [نعوذ بالله] در خانه خدا زنا كند). اى برادر و خواهر چرا با وجود اين روايات زياد كه دو نمونه از آن را ذكر كرديم، اينقدر در بين افراد رايج شده است؟ چرا از اين كه بشنود كسى با محرمش زنا كرده ناراحت مى شود، ولى خودش مى خورد كه كوچكترين جزء آن مثل زناى با مادرش در خانه كعبه است و يك درهمش از حيث گناه برابر با سی زنا است كه تمامش با محرم مثل خاله و عمه است، چرا بايد اينقدر براى ما شكسته شود؟! 🔹آيا به نظر شما خوردن قبيح تر است يا گفتن؟ در جامعه ما اوّلى قبيح تر است، در حالى كه (عليه السلام) میفرمايد: «إِنَ‏ اللهَ جَعَلَ‏ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَاب‏ وَ الكِذبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ» [۴] (خداوند براى شرّ، قفل هايى قرار داد و كليد آن را قرار داد [يعنى شراب موجب شرارت مى شود، زيرا در آن حال سُكر و مستى احتمال اين كه انسان مست به هر كار شرّى دست بزند هست] و بدتر از شراب است [يعنى دروغ، بدتر و شرورتر از شرابى است كه خود، كليد شرور است]). 🔹از اين روايت فهميده مى شود كه در مكتب نجات بخش ، دروغ از شراب خوردن قبيح تر و در نتيجه گناهش بيشتر است، ولى در نزد به ظاهر مسلمانان عكس اين مطلب صادق است. آيا بين با اين و بين مكتب امام صادق (عليه السلام) و اين شاگردان منسوب به اين مكتب هماهنگى ديده مى شود؟ خداوند ما را هرچه بيشتر با مكتبش آشنا گرداند و توفيق دهد كه علم ما از عمل ما جدا نگردد، انشاء الله تعالى. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۷۲، ص۲۴۲، باب۶۶ [۲] رجوع کنید به قرآن کریم، سوره حجرات، آيه۱۲ [۳] بحارالأنوار، همان، ج۱۰۰، ص۱۱۶، باب۵ [۴] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۳۳۹ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۱، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام جعفر صادق عليه السلام: 🔸«ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ، و يَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ، و يُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ الله، و يُرِقُّ الطَّبعَ، و يَكسِرُ أعلامَ الهَوى و يُطفِئُ نارَ الحِرصِ، و يُحَقِّرُ الدُّنيا». 🔹ياد ، خواهش هاى را مى ميراند، و رويشگاه هاى را ريشه كن مى كند، و را با وعده هاى خدا نيرو مى بخشد، و را نازك مى سازد، و پرچم هاى را در هم مى شكند، و آتش را خاموش مى سازد، و را در نظر كوچك مى كند. 📕بحار الأنوار، ج ۶، ص ۱۳۳، ح ۳۲ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نقش «صبر» در زندگی 🔹 برای اینکه در استفاده از ، دچار افراط و زیاده روی نشود و از طرف دیگر، از آثار بد در امان بماند، باید به صفت و شکیبایی آراسته شود. «صبر» و «بردباری»، انسان را از و تجاوز از حدود، در هنگام برخورداری از ، و... باز می دارد؛ و از طرف دیگر، در هنگام بروز و پدید آمدن فقر و تنگدستی و وقوع بلاها و و کمبودها، آراستگی به ، مانع خارج شدن آدمی از مسیر حقّ و آلوده شدن به گناه یأس و و... می گردد. 🔹 خود تصریح دارد که چه بسا به هنگام تکیه زدن بر مسند و برخورداری از و...، گرفتار ، تفاخر و دلبستگی بیش از حد به مال و مقام می شود، که برای نجات از این خطرها، پیوسته به و شکیبایی نیازمند است. از این رو، (عليه السلام) در اشاره به راهِ درست برخورد با همه می فرماید: « را پیشه سازید و باشید؛ زیرا کسی که صبر نکند، او را به هلاکت می رساند». منبع: حوزه نت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین مواضع لزوم سكوت كردن و موارد سخن گفتن چه می فرمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۲ اشاره به موارد لزوم و موارد كرده ميفرمايد: «لَا خَيْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ؛ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ» (خاموش ماندن از فايده اى ندارد، همانگونه كه ). بهتر است يا گفتن؟ دانشمندان در اين باره بحثهاى مختلفى كرده اند؛ گروهى و گناهان كبيره و عظيمه ناشى از آن را در نظر گرفته و دستور به داده اند؛ عده اى را كه در سخن گفتن است در نظرگرفته و سخن گفتن را توصيه ميكنند؛ 🔹ولى حق مطلب همان است كه (عليه السلام) فرمود. آنجاكه انسان، و سخن بگويد است و ترك آن رذيلت؛ و آنجاكه انسان و نابخردانه سخن بگويد است و ترك آن فضيلت. به همين دليل هم روايات زيادى در و وارد شده است؛ «از (عليه السلام) سؤال شد كه سخن گفتن افضل است يا سكوت؟ فرمود: «لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفاتٌ فَإذَا سَلِما مِنَ الآفاتِ فَالْكَلامُ أفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ» (هر كدام از اين دو آفاتى دارد؛ هرگاه از آفات سالم باشند، سخن گفتن از سكوت افضل است)؛ 🔹عرض كردند: اى پسر رسول خدا چگونه است [كه سخن گفتن افضل باشد]؟ امام (عليه السلام) فرمود: «لاَِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ ما بَعَثَ الاَنْبِياءُ وَ الاَوْلِياءُ بِالسُّكُوتِ إنَّما بَعَثَهُمْ بِالْكَلامِ» (خداوند و را به سكوت مبعوث نكرد؛ بلكه مبعوث كرد تا با مردم سخن بگويند [و پيام خدا را به آنها برسانند]). حضرت در پايانِ اين حديث به نكته جالبى اشاره كرده فرمود: «إنّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ» [۱] (حتى هنگامى كه مى خواهى را بيان كنى با بيان میكنى، و هرگز فضيلت كلام را با سكوت بيان نخواهى كرد). 🔹درحديث ديگرى از (عليه السلام) از پدرانش از (عليه السلام) چنين آمده است: «جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فی ثَلاثِ خِصالٍ اَلنَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فيهِ اِعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فيهِ فِكْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلامٍ لَيْسَ فيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ» ( در سه خصلت جمع شده است: كردن و و گفتن؛ هر كه در آن نباشد سهو وبيهوده است، و هر كه درآن نباشد غفلت و بى خبرى است، و هر كه درآن نباشد لغو است). و درپايان اضافه فرمود: «فَطُوبَى لِمَنْ كانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلامُهُ ذِكْراً» [۲] (خوشا به حال كسانى كه عبرت، فكر و ذكر باشد). 🔹نتيجه اينكه، و نيز مانند ساير اعمال انسان اگر در حد و شرايط لازم باشند ، و درغیر اینصورت میباشد، و اين باتفاوت اشخاص، مجالس، مطالب و موضوعات متفاوت میشود، و هركس میتواند با دقت، فضيلت را از رذيلت تشخیص دهد. به‌يقين، «امربه‌ معروف» و «نهى‌ ازمنكر» و از «حكم به حق» و از «شهادت عادلانه» و از «اندرز ونصيحتهاى مخلصانه» و از «مشورت خردمندانه» جزء و يا از است؛ ولى به «دروغ»، «غيبت»، «تهمت»، «اهانت»، «امربه منكر» و «نهى ازمعروف»، «شهادت به باطل» و «فضول كلام» (سخنان بیجا و بى معنا) جزء و از میباشد. 🔹تعبير به «حكم» در كلام حضرت تنها به معناى قضاوت كردن در محاكم قضايى يا فتواى به حلال و حرام آنگونه كه بعضى از شارحان پنداشته اند، نيست، بلكه هرسخن حكيمانه و خردمندانه اى را فرا میگيرد؛ زيرا نقطه مقابل آن درهمين كلام «جهل» ذكر شده است. نيز كراراً به مسئله «تكلم به حق» اشاره كرده و اهل كتاب را نسبت به كتمان حق و سكوت سرزنش ميكند: ازجمله میفرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَا تَكْتُمُونَهُ» [آل عمران، ۱۸۷] ([بخاطر بياوريد] هنگامى راكه خدا، از كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، پيمانى گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد!). پی نوشت‌ها؛ [۱]وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ۱ ج۱۲ ص۱۸۸ [۱]من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، چ۲ ج۴ ص۴۰۵ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۱۳ ص۴۳۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام جعفر صادق عليه السلام:  🔸«دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُوَ بِالْعَقْلِ يَكْمُلُ وَ هُوَ دَليلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ فَاِذا كانَ تَاْييدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ كانَ عالِما حافِظا ذاكِرا فَطِنا فَهِما فَعَلِمَ بِذلِكَ كَيْفَ وَ لِمَ وَ حَيْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْغَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِكَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَ الوَحْدانِيَّةَ لِله وَالاِْقْرارَ بِالطّاعَةِ فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ كانَ مُسْتَدْرِكا لِما فاتَ وَ وارِدا عَلى ما هُوَ آتٍ يَعْرِفُما هُوَ فيهِ وَ لاَِىِّ شَىْ ءٍ هُوَ هاهُنا و مِنْ اَيْنَ يَاْتيهِ و اِلى ما هُوَ صائِرٌ وَ ذلِكَ كُلُّهُ مِنْ تَاْييدِ العَقْلِ». 🔹ستون انسانيت، است و از عقل، ، ، حفظ و بر می‌خيزد. با ، انسان به میرسد. ، راهنماى انسان، و كليد كارهاى اوست. هر گاه با يارى شود، ، حافظ، و میشود و بدينوسيله (پاسخ) چگونه، چرا و كجا را مى فهمد و و را میشناسد، و هرگاه اين را دانست، و و را میشناسد و در توحيد و اخلاص می‌ورزد، و چون چنين كرد آنچه از دست رفته میكند و بر آنچه در آينده مى آيد، چنان وارد میشود كه میداند در كجاى آن است، و براى چه منظورى در آنجاست، از كجا آمده و به كجا مى رود، و اين همه از پرتو تأييد است.  📕كافى، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۳ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مؤمنین چه تکالیف و وظايفی نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر عهده دارند؟ 🔸 در مورد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و موقعيت آن حضرت بر عهده دارند که به برخى از آنها اشاره مى كنيم: 1⃣«ايمان به حتمى بودن خروج (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»؛ در روايات اهل سنت مى خوانيم كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر كس منكر خروج شود به آنچه بر نازل شده كفر ورزيده است». [۱] 2⃣«صبورى و تمسك به دين حق در فتنه ها»؛ (عليه السلام) فرمود: «خوشا به حال كسى كه در غيبت ما متمسك به امر ما شده و قلب او بعد از هدايت منحرف نشود». [۲] 3⃣«تمسك به ولايت امام غايب»؛ امام باقر (عليه السلام) از (صلی الله علیه و آله) نقل كرده كه فرمود: «خوشا به حال كسى كه اهل بيت مرا درك كند و در او قبل از قيامش به او كند و...». [۳] 4⃣«طلب معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از خداوند متعال»؛ شيخ كلينى (ره) به سند خود از ابوبصير نقل كرده كه (عليه السلام) به من فرمود: «آيا را شناخته اى؟ عرض كردم آرى به خدا سوگند قبل از آنكه از كوفه خارج شوم، فرمود: همین تو را بس است». [۴] 5⃣«تجديد بيعت و ثبات بر اطاعت»؛ در دعاى عهد از (عليه السلام) مى خوانيم: «بار خدايا همانا من براى او [حضرت مهدى] در اين روزم عهد و پيمان و بيعتى را در گردنم تجديد مى كنم، بيعتى كه از آن بازنگشته و هرگز آن را زايل نمی‌سازم، بار خدايا مرا از ياران و كمك كاران و مدافعين از آن حضرت قرار بده»؛ [۵] که در اين دعا سخن از با امام خود در هر روز است. 6⃣«مقابله با شبهات و اشكالات»؛ (عليه السلام) در حديثى فرمود: «پس خود را از شك و دور كنيد و از شك ها بپرهيزيد، شما بر حذر شديد، پس كنيد و من توفيق و ارشاد شما را از خداوند خواستارم». [۶] 7⃣«كمك و يارى برادران مؤمن»؛ (عليه السلام) در حديثى آيه «وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» در «سوره عصر» را بر مواسات و هميارى برادران دينى منطبق ساخته اند. [۷] در تفسير امام عسكرى (عليه السلام) آمده است: هر كس براى ما شود كه محنت استتار ما او را وامانده كرده و از علوم ما كه به دستش رسيده او را سرشار كند، تا اينكه ارشاد شده و هدايت يابد، خداوند متعال در حق او مى فرمايد: «اى بنده كريم كه يارى كننده اى، من از تو در كرم سزاوارترم، اى ملائكه من براى او در بهشت به هر حرفى كه تعليم داده يك ميليون قصر قرار دهيد...». [۸] 8⃣«فريب نخوردن از مدعيان دروغين مهدويت»؛ (عليه السلام) فرمود: «... و به طور حتم دوازده پرچم و دعوت مشتبه برپا خواهد شد كه از همديگر تشخيص داده نمى شود...». [۹] 9⃣«زياد دعا كردن براى تعجيل فرج»؛ حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقيعى كه در جواب سؤال هاى اسحاق بن يعقوب فرستادند فرموده اند: «زياد براى دعا كنيد؛ زيرا فرج شما در آن است». [۱۰] 🔟«اجتناب از جزع و بی تابی»؛ كلينى(ره) به سندش از (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: «همانا مردم به جهت كردن در اين امر هلاك شدند، خداوند به خاطر عجله بندگان عجله نخواهد كرد؛ زيرا براى اين امر نهايتى است». [۱۱] 1⃣1⃣«وقت معين نكردن براى ظهور»؛ (عليه السلام) فرمود: «همانا ما اهل بيت وقت معين نمى كنيم». [۱۲] 2⃣1⃣«دوست داشتن امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»؛ در روايات فراوانى به عصمت و طهارت (علیهم السلام) و از آن جمله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سفارش شده است. اين به نوبه خود مى تواند در جلب توجه مردم به حضرت و پيروى از دستورات او و ديگر امامان تأثير بسزايى داشته باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] فرائد السمطين، مؤسسة المحمود، چ۱، ج۲، ص۳۳۴، ح۵۸۵. [۲] كمال الدين و تمام النعمة، اسلاميه‏، چ۲، ج۲، ص۳۵۸، باب۳۳. [۳] همان، ج۱، ص۲۸۶، باب۲۵. [۴] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۱، ص۱۸۵، ح۱۲. [۵] بحارالأنوار، دار إحیاء التراث العربی، چ۲، ج۹۹، ص۱۱۱، باب۷. [۶] همان، ج۵۱، ص۱۴۷، باب۶، ح۱۸. [۷] همان، ج۲۴، ص۲۱۴، باب۵۷، ح۱. [۸] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى، مدرسه امام مهدى، چ۱، ص۳۴۲. [۹] كمال الدين و تمام النعمة، همان، ج۲، ص۳۴۷، باب۳۳. [۱۰] همان، ص۴۸۵، باب ۴۵. [۱۱] الكافی، همان، ص۳۶۹. [۱۲] همان، ص۳۶۸ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، چ هفتم، ص۴۳۱ • متن عربی روایات در منبع موجود است منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سیاست گام به گام «شیطان» (بخش دوم و پایانی) 🔸 باطل را در لباس حق وانمود می کند تا انسان را فریب دهد. 💠از قله تا درّه 🔹فرض کنید شخصی در قله سراشیبی ایستاده است. سراشیبی به شکلی است که فقط یکی دو گام بعدی را می تواند ببیند، نه آنکه از قله سراشیبی بتواند با یک نگاه دره وحشتناک آن را مشاهده کند، لذا احساس ترس نمی کند و یک گام به سوی جلو برمی‌دارد، و برداشتن تک تک این گام ها برای او آسان است، چون پایان راه را نمی بیند، لذا گام به گام جلو می‌رود. 🔹وقتی به وسط سراشیبی رسیده آنگاه یک نگاه به عقب می‌کند و می بیند چه فاصله زیادی را از قله پیموده و بازگشت به عقب نیز کار دشواری است، لذا از بازگشت ناامید شده به راه خود ادامه می‌دهد. از طرف دیگر هنگام اولین گناه، او را بسیار سرزنش کرد و او نیز دچار شد، اما به خاطر دوباره را خورد و یک گام دیگر برداشت؛ اکنون دست برداشتن از آن لذت برایش کار سختی است، گام سوم را برداشت باز عادت او به لذت شدیدتر شد، به همین صورت وقتی تا وسط سراشیبی رفته آنقدر به عادت کرده که حاضر نیست گناه را ترک کند. 💠مانند زنجیر... 🔹 مانند زنجیری است که انسان هرچه بیشتر زمینه آن را فراهم کند، یعنی مرتکب شود، به همان مقدار آن زنجیر را محکمتر به دست و پای خود می‌بندد، و در هر بار بر ضخامت زنجیر نیز افزوده می‌شود. در ، زنجیر را با دست خود بر پای خود بسته بود، آن وقت می توانست با همان دستان خود زنجیر را از پاهای خود باز کند، اما با و بر پس از بستن پاها، اکنون زنجیرها را بر دستان خود نیز بسته است، یعنی با آنچه که می توانست باز کند، آنها را نیز به زنجیر کشیده است، اکنون با چه وسیله ای می تواند زنجیرها را باز کند؟ 💠از رحمت خدا ناامید نشوید 🔹در اینجا نیز جای نیست، نه آن فاصله زیاد تا قله او را از بازگشت و مایوس کند و نه این زنجیرهای ضخیم، بلکه او دارای است، که اگر آن تکیه گاه را در فاصله هر چند هزار کیلومتری به آن چنگ زند، دوباره به قله خواهد رسید، زنجیرها را می تواند بشکند و خود را از آنها رها ساخته، پیدا کند. آن تکیه گاه . 🔹 عظیم تر و پر برکت تر از ساعات و ایّام انسان وجود ندارد، سرمایه اى است که گاه بهره گیرى از یک ساعت آن، می‌ تواند انسان را از پست ترین حالات به اوج عظمت برساند و همچون «حرّ بن یزید ریاحى» از صف درآید و در صفوف بهترین و شهیدان جاى گیرد. [۱] در حالى که مدتى طولانى از عمرش در خدمت حاکمان ظالم بنى امیه بود، همین که در آخرین ساعات عمرش بیدار شد و شهادت در راه امام حسین (علیه السلام) را بر همه چیز ترجیح داد، نام او از فهرست شقاوتمندان حذف گردید و در فهرست سعادتمندان قرار گرفت. [۲] 💠مصادیقی از گام های شیطان از منظر روایات 🔹 و (علیهم السلام) می فرمایند: «إنَّ مِن خُطُواتِ الشَّیطانِ الحَلْفَ بِالطلاقِ، و النُّذورَ فی المَعاصِی، و کُلَّ یَمینٍ بِغَیرِ اللهِ تعالى» [۳] (سوگند خوردن براى طلاق، و نذر کردن براى گناه، و سوگند یاد کردن به غیر خدا، از است». (عليه السلام) هنگامی که آیه «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» را قرائت کردند، فرمودند: «کُلُّ یَمینٍ بِغَیرِ اللهِ فهِی مِن خُطُواتِ الشَّیطانِ» [۴] (هر سوگندى که به غیر خدا یاد شود، از است).   پی نوشت‌ها؛ [۱] پیام امام امیرالمومنین(ع)، آيت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، ج۳، ص۵۷ [۲] همان، ج۱۳، ص۲۶۳ [۳] میزان الحکمه، ج۵، ص۵۴۵ [۴] همان منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️به چه عشق هایی، عشق‌ های نامقدّس و مجازی می گویند؟ 🔹در «عشق‌هاى و »، انسان ديوانه وار به چيزى علاقه پيدا مى كند و هر چه دارد در پاى آن مى ريزد. در واقع، منظور از در اينجا، است كه دو انسان را به و آلودگى و در لجنزارِ عصيان مى كشاند و هر چه در نكوهش آن گفته شود، كم است. اين جاذبه سركش، را ويران مى كند و از كار مى اندازد و انسان بر اثر آن دست به كارهاى جنون آميزى مى زند. نخستين خطر آن، پرده افكنى بر ، و است. 🔹اين گونه عاشقانِ بى قرار، حتّى بدترين عيوب را با تفسيرهاى شگفت آور حُسن معرّفى مى كنند! نه مى پذيرند و نه گوش به ناصحان مى دهند و حتّى گاه به ستيز در برابر اندرزگويان بر مى خيزند. اشخاصى كه گرفتار چنين هاى داغ و مى شوند، پيش خود فكر مى كنند در پرتو اين عشق، دركى پيدا كرده اند كه ساير مردم از آن محرومند و معتقدند: "اگر بر ديده مجنون نشينى * به غير از خوبى ليلى نبينی". اين عاشقانِ خسته دل، در عالمى از و غوطه ورند و همه ارزش ها در نظر آنها جابجا مى شود. 🔹آنها تنها با زبان عشق سر و كار دارند و از كسانى كه با زبان علم و منطق با آنها سخن مى گويند، بيگانه اند. اين عشق هاى آتشينِ مجازى، غالباً با يك آميزشِ جنسى خاموش مى شود! يكباره پرده ها كنار مى رود و ، باز مى شود، گويى عاشقِ بى‌قرار از يك بيدار شده و گاه آن عشق پرشور جاى خود را به و بيزارى مى دهد؛ چرا كه مى بيند همه چيز خود را در پاى نثار كرده و از دست داده است. اين گونه ، غالباً به رسوايى مى كشد. همان رسوايى كه بعد از بيدارى و هوشيارى قابل جبران نيست. 🔹بسيارى از ، و ، ناشى از عدم انطباق تخيّلات عاشقانه، با انسان ها است. نه تنها عشق هاى آتشينِ جنسى، بلكه عشق به و و جاه و جلال و و برق نيز، همين پيامدها را دارد. حديثى كه از (عليه السلام) درباره نقل شده است، ناظر به همين معنى است: «يكى از يارانِ آن حضرت مى گويد: درباره عشق [و عاشقان] از او سؤال كردم، فرمود: «قُلُوبٌ خَلَتْ عَنْ ذِكْرِ اللهِ، فَأَذَاقَهَا اللهُ حُبَّ غَيْرِهِ» (دل هايى است كه از خالى شده و خداوند محبّت غير خود را به آنها چشانيده است). 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ «نهج البلاغه» می فرماید: «مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ، وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ» [۱] (هر كس به چيزى ورزد، نابينايش مى كند و را بيمار مى سازد، سپس با مى نگرد و با مى شنود». در حديث ديگرى كه از (علیه السلام) درباره از ديدن نقل شده، مى خوانيم: «عَيْنُ المُحِبِّ عَمِيَّةٌ عَنْ مَعَايِبِ الْمَحْبُوبِ، وَ أُذُنُهُ صَمَّاءُ عَنْ قُبْحِ مَسَاوِيهِ» [۲] (چشم مُحب و ، از ديدن ، نابينا، و گوشش از شنيدن كاستى هاى او ناشنواست)؛ 🔹و اينكه در بعضى از احاديث از (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَنْ عَشِقَ فَعَفَّ ثُمَّ مَاتَ، ماتَ شَهِيداً» [۳] (كسى كه شود و پيشه كند، سپس [با همين حالِ پارسايى] از دنيا برود، از دنيا رفته است»؛ اشاره به همين گونه عشق هاى آلوده مجازى است. همچنين حديث ديگرى كه از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «مَنْ عَشِقَ وَ كَتَمَ وَ عَفَّ وَ صَبَرَ، غَفَرَ اللهُ لَهُ، وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ» [۴] (كسى كه شود و كتمان كند و و شكيبايى پيشه كند، خداوند گناهان او را مى بخشد و او را وارد بهشت مى كند). پی نوشت‌ها؛ [۱] علل الشرائع‏، ابن بابويه، ج ۱، ص ۱۴۰. [۲] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، ص ۴۶۵، (حکمت ۲۹). [۳] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، متقى هندی، صفوة السقا، ج ۳، ص ۶۶۴، ح ۶۹۹۹. [۴] همان، ص ۶۶۶، ح ۷۰۰۲ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، ج ۴، ص ۵۶۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شيرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهمیت‌ «خوش‌ اخلاقی» در کلام معصومین علیهم السّلام 🔹، عبارت است از «خوشرویی»، «خوشرفتاری»، «حُسن معاشرت» و «برخورد پسندیده با دیگران». دین‌ مقدس‌ ، همواره پیروان خود را به و ملایمت در رفتار با دیگران دعوت میکند و آنان را از درشتی و باز می دارد. در این نوشتار مروری می کنیم بر اهمیت از منظر روایات. کسى که باشد، با مردم کند، با لب خندان سخن بگوید، در مقابل حوادث و مشکلات باشد، همه است، 🔹دوستانش زیادند، همه دوست دارند با او معاشرت و رفت و آمد کنند، و است، به ضعف اعصاب و بیماری هاى روانى مبتلا نمی شود، بر و دشواری هاى زندگى می‌گردد، از لذت مى برد و بر معاشرانش خوش می گذرد. (عليه السلام) می فرماید: «در هیچ زندگانى گواراتر از  نیست». (صلی الله علیه و آله) فرمود: « نفس خودش را در رنج و عذاب دائم قرار می‌دهد ». [۱] 🔹 گرامى بدانند اگر می خواهند اوقات خود و فرزندشان به خوشی بگذرد، بایستی را اصلاح کنند، همیشه شاد و باشند، اوقات تلخى و نکنند، خوش زبان و شیرین بیان باشند. با می توان محیط خانه را بهشتی نمود، حیف است که با به جهنمی سوزان تبدیل شود، و همه اعضای خانواده، بخصوص که حساس‌تر هستند، در آن فضا معذب باشند و آسیب ببینند. 🔹لب خندان و زبان شیرین ، دل را غرق سرور و شادمانى می گرداند و غم و اندوه را از دلشان برطرف می سازد. (عليه السلام) می‌فرماید: خداوند به انسان ثواب جهاد می دهد، و صبح و شب برایش ثواب نازل می‌شود. [۲] (صلی الله علیه و آله) نیز می‌ فرماید: «کامل ترین‌ مردم از لحاظ ایمان، آنها مى باشد. بهترین شما کسى است که نسبت به خانواده اش احسان کند». 🔹حضرت در روایت دیگری می فرماید: «هیچ عملى بهتر از نیست». همچنین فرمود: «عیشى بهتر از نیست». نیز می‌فرماید: « نصف دین است». (علیه السلام) می‌ فرماید: «نیکوکارى و خانه ها را آباد و را زیاد می کند». حضرت همچنین می فرماید: «شخص خودش را در عذاب مى‌دارد». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] آئین همسردارى (ابراهیم امینی)، ص ۳۵-۳۶ [۲] همان، ص ۴۰ [۳] همان، ص ۲۷۴ منبع: وبسایت‌ راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«عفو» و «گذشت» از نگاه اسلام 🔹در این مقاله به بررسی جایگاه و در می پردازیم. بـررسـی مـنـابـع اسـلامـی نـشـان مـی دهـد کـه یـکـی از اصـول اسـاسـی در برخورد با لغزش افراد با ایمان است. ، حتّی در همان آیاتی که و مجازات را برای مجرمان و تشریح میکند و مؤمنان را از خطر و زیان آنان بر حذر می دارد،  و چشم پوشی از خطایشان را نیز به عنوان یک برتر مطرح می سازد. به عنوان مثال، در آیه ای، پس از بیان چگونگی میفرماید: «...فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ اَخیهِ شَیءٌ، فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَداءٌ اِلَیهِ بِاِحْسانٍ... » [۱] (پـس اگـر کـسی از سوی برادر (دینی) خود مورد قرار گیرد (و از قصاص او صرف نظر شود)، باید از راه پسندیده پیروی کند و (دیه را) با نیکی به عفو کننده بپردازد). 🔹نـکـته جالبی که از تعبیر «مِنْ اَخیهِ» در آیه مزبور به دست می آید، این است که «قرآن کریم» را در میان مسلمانان، حتّی بعد از ریختن خون های ناحقّ، همچنان برقرار می داند و برای ، ولی مـقتول را برادر قاتل معرّفی می کند و با این تعبیر، آنان را به و گذشت تشویق می نماید. در آیـه دیـگـری، در برابر خشونت نیازمندانی که بر اثر هجوم گرفتاری ها، گاهی پـیمانه صبرشان لبریز شده و سخنان تند و خشونت آمیزی بر زبان می‌رانند را ستوده، می فرماید: «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى ۗ وَاللهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ» [۲] ( (در برابر نیازمندان) و (و گذشت از خشونت های آنان) از بخششی که آزاری در پی آن باشد، بهتر است و خداوند، بی نیاز و بردبار است». 🔹بـدیـهـی اسـت کـه تحمّل خشونت اینگونه افراد و از برخوردهای زننده آنان، به ویژه اگـر بـا ، یـعـنـی و دلداری، دلجویی و راهنمایی همراه باشد، از عقده هایشان می‌کاهد و به آنان آرامش می بخشد. در آیه ای دیگر به توصیه میکند که حتّی از لغزش و منکران قیامت نیز (اگر مفسده نداشته باشد) بگذرند و کار آنها را به خدا واگذارند: «قُلْ لِلَّذینَ امَنُوا یغْفُِروا لِلَّذینَ لا یَرْجُونَ اَیامَ اللهِ...» [۳] (به آنان که ایمان آورده اند بگو: کسانی را که روزهای (واپسین) خدا را امید ندارند، کنند). در آیـه دیـگـری از (صلی الله علیه و آله) مـی خـواهـد کـه بـا یعنی به طریقه نیکو از درگذرد: «...فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ» [۴] (به طریق نیکو کن). از (عليه السلام) در تـفـسـیـر ایـن آیـه چـنـیـن نـقـل شـده اسـت: «، عفو بدون عتاب و سرزنش مجرم است». [۵] 🔹پيشوايان عظیم الشأن اسـلام نیز در سیره عملی خود، انسان های باگذشت و بزرگواری بـودنـد، چـنـانکـه نـقـل شـده روزی ابـوهریره نزد (علیه السلام) آمد و سخنان ناروایی دربـاره آن حـضـرت گـفـت؛ فـردای آن روز شرفیاب شد و خواسته هایی را خدمت حضرت مطرح کـرد. (علیه السلام) همه آنها را برآورده ساخت. این کار (عليه السلام) بر برخی از اصحاب گران آمد و موجب اعتراض آنان شد؛ آن حضرت به ایشان فرمود: «اِنّی لاََسْتَحْیی اَنْ یغْلِبَ جَهْلُهُ عِلْمی وَ ذَنْبُهُ عَفْوی وَ مَسْاءَلَتُهُ جُودی» [۶] (مـن از ایـنـکه نادانی او بر ، گناه او بر و درخواست او بر چیره شود، شرم میکنم). 🔹 (عليه السلام) می فرماید: «اِنّا اَهْلُ بَیتٍ، مُرُوَّتُنا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا» [۷] (ما خاندانی هستیم که، ، از کسی است که بر ما ستم کرده است). و از سوی دیگر، پیروان خویش را به آن توصیه می کردند، چنان‌که (عليه السلام) در عهدنامه خود به  می نویسد: «فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ» [۸] (پس، از و بخشايش خويش [مردم را] نصيبشان ده، همان گونه كه دوست دارى كه نيز از و بخشايش خود تو را نصيب دهد). پی نوشت ها: [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۷۸ [۲] همان، آیه ۲۶۳ [۳] همان، سوره جاثیه، آيه ۱۴ [۴] همان، سوره حجر، آيه ۸۵ [۵] تفسیر مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۴۴ [۶] بحارالأنوار، ج ۴۱، ص ۴۹ [۷] همان، ج ۷۱، ص ۴۰۱ [۸] نهج البلاغه، ص ۹۹۳ منبع: وبسایت راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معصومين (علیهم السلام) چگونه مسلمانان را به حفظ «اسرار» زندگی خویش توصيه می کردند؟ 🔹روايات فراوانى داريم كه به مسلمانان توصيه مى كند خود را حفظ كنند، چرا كه افشاى آن گاهى منشأ ، و مى گردد، و انسان مورد تهاجم افراد تنگ نظر و كينه توز واقع مى شود و او به خطر مى افتد. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حديثى می فرماید: «سِرُّكَ سُرُورُكَ اِنْ كَتَمْتَهُ وَ اِنْ اَذَعْتَهُ كانَ ثُبُورَكَ» [۱] ( تو مايه سرور و تو است، به شرط آن كه آن را كنى، و اگر آن را كنى [اى بسا] مايه هلاك تو مى شود). 🔹 (علیه السلام) در تعبير ديگر مى فرمايد: «سِرُّكَ اَسيرُكَ فَاِنْ اَفْشَيْتَهُ سِرْتَ اَسيرَهُ» [۲] ( تو اسير تو است، اگر آن را افشا كنى تو اسير او مى شوى). حضرت در حديث ديگرى می فرماید: «صَدْرُ الْعاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ» [۳] ( صندوق سرّ او است). (علیه السلام) در حديثى می فرماید: «سِرُّكَ مِنْ دَمِكَ فَلا يَجْرِيَنَّ مِنْ غَيْرِ اَوْداجِكَ» [۴] ( تو به منزله است، كه فقط بايد در رگ هاى تو جارى باشد). 🔹در حديث پرمعنايى از (عليه السلام) نقل شده كه نمى تواند مؤمن باشد، مگر اين كه سه خصلت در او وجود داشته باشد: سنتى از پروردگار، و سنتى از پيامبر و سنتى از ولىّ او؛ سپس مى فرمايد: «فَسُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ كِتْمانُ سِرِّهِ قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ اَحَداً اِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول»؛ [۵] ( است و اسرار غيب را بر كسى فاش نمى كند، مگر براى رسولانى كه آنها را [براى حفظ اسرار غيب] پذيرفته است). سپس سنّت پيامبر (صلی الله علیه و آله) را مدارات (نرمی و مهربانی) با مردم، و سنت ولىّ او را صبر در برابر مشكلات مى شمرد. 🔹حتى در بعضى از روايات توصيه شده كه همه زندگى خصوصى خود را حتى به نگوييد، چرا كه ممكن است روزى ورق برگردد و آن دوست، تو شده، و به و ريختن آبرو بپردازد. (علیه السلام) مى فرمايد: «لا تَطَّلِعْ صَدِيقَكَ مِنْ سِرِّكَ اِلاّ عَلى مالَوْ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ عَدُّوكَ لَمْ يَضُرْكَ، فَاِنَّ الصَّديقَ قَدْ يَكُونُ عَدُّواً يَوْماً ما» [۶] ( را بر آن مقدار از آگاه ساز، كه اگر را از آن آگاه سازى به تو زيانى نرسد، چرا كه دوست ممكن است روزى دشمن شود). پی نوشت‌ها؛ [۱] غررالحكم و درر الكلم‏، دار الكتاب الإسلامی، چ۲، ص۴۰۲، قصار۶۵. [۲] همان، ص ۴۰۳، قصار ۸۰. [۳] نهج البلاغة، للصبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ۱، ص۴۶۹، قصار۶. [۴] أعلام الدين فی صفات المؤمنين‏، ديلمى، مؤسسة آل البيت، قم‏، ‏چ۱، ص۳۰۳. [۵] الخصال‏، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، قم، چ۱، ج۱، ص۸۲. [۶] الأمالي، ابن بابويه، كتابچى‏، تهران، چ۶، ص۶۷۰ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابيطالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ ش،‏ چ ۱، ج ۳، ص ۳۶۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام در مورد «سؤال کردن» چیست؟ 🔹هر انسانى در برابر انبوهى از و درباره خود و ديگران قرار دارد، كه گاه مربوط به مسائل است و گاه و كليد حلّ آنها غالباً از و انديشمندان است. به همين دليل، در عالَم تكوين و تشريع، درهاى را به روى انسان گشوده است. از نظر تشريع در دستورات اسلامى نه تنها اجازه به هر كس و درباره هر چيز داده شده است، بلكه به سؤال كردن امر كرده است‌. در دو آيه مى فرمايد: «فَاسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَاتَعْلَمُونَ» [۱] (از كنيد اگر نمى دانيد). 🔹اميرمؤمنان (عليه السلام) در بعضى از كلمات پرمعنايش در ميفرمايد:  «وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْ‏ءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ» (هيچ گاه كسى در فراگيرى و از مجهولات، شرم و حيا به خود راه ندهد). آرى، كردن عيب نيست. عيب آن است كه انسان پرسش نكند و در و نادانى باقی بماند. جالب اين است كه در خطبه ۱۶۲ كردن را براى هر كس ذكر فرموده و اين معنا در مورد و بسيار مهم‌تر است، چرا كه آنها داراى مجهولات فراوان از نظر تكوين و هستند. 🔹خداوند نیز، و جستجوگرى را در ذات انسان قرار داده است. ، همواره مايل است از چيزهايى كه نمى داند، بپرسد و بداند. اين حسّ در جوانان و نوجوانان شديدتر است؛ به سبب همان نيازى كه دارند، گاه آن قدر پدر و مادر را سؤال پيچ مى كنند كه داد و فريادشان بلند مى شود؛ در حالى كه وظيفه آنها اين است كه با محبّت و مدارا به اين نياز روحى شان پاسخ مثبت دهند. آنچه را مى دانند، در اختيارشان بگذارند و آنچه را نمى دانند به كسانى كه مى دانند ارجاع دهند. 🔹بعضى فكر مى كنند اگر از مسائل سؤال كنند نشانه كفر و بى اعتقادى است، در حالى كه اين پرسش ها براى بيشتر و استحكام بخشيدن به است. و آگاهان، به ويژه وظيفه دارند كه در هر حال و در هر شرايط، براى پاسخ به اعلام آمادگى كنند و با محبّت و احترام از استقبال كنند و فراموش نكنند كه بر اساس روايتى كه از اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل شده، چنين وظيفه اى بر دوش دارند:  «خداوند از ، پيمانِ فراگيرى علم نگرفته، مگر آنكه پيش از آن از ، پيمان آموزش گرفته است». [۳] 🔹اين بحث را با ذكر چند حديث پر معنا پايان مى دهيم؛ (عليه السلام) يكى از يارانش به نام «حمران بن أعين» را تشويق به سؤال كرد و فرمود: «مردم به اين علت، و گمراه مى شوند كه نمى كنند». [۴] (عليه السلام) مى فرمايد: «دلها قفل شده است و كليد آن، است». [۵] از (صلّی الله علیه و آله) روايت شده كه: «، خزانه هايى است و كليدهاى آن است. خدا شما را رحمت كند، همواره سؤال كنيد؛ چرا كه چهار گروه براى آن پاداش داده مى شوند: سؤال كننده، پاسخ گوينده، كسانى كه در آنجا مستمعند و آنها كه بدان ها علاقه مندند». [۶] 🔹در تاريخ آمده كه: «در روز جنگ جمل، مرد عربى به (عليه السلام) عرض كرد: اى اميرمؤمنان! تو مى گويى خداوند يگانه است؟ [منظور از اين يگانگى چيست؟] مردم از هر سو به او حمله كردند. گفتند: اى مرد عرب، نمى بينى تمام فكر اميرمؤمنان متوجّه جنگ است؟ [هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد!] (عليه السلام) فرمود: او را رها كنيد. چيزى كه اين مرد عرب مى خواهد، همان چيزى است كه ما از اين قوم مى خواهيم [ما هم از اين گروه، توحيد و يگانگى مى طلبيم و جنگ براى فراگيرى اين تعليمات مقدّس است]». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] نحل، آيه ۴۳؛ انبياء، آيه ۷. [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ ۱، ص ۴۸۲، حکمت ۸۲. [۳] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۱، ص ۴۱. [۴] الكافی، همان، ص ۴۰. [۵] غرر الحكم و درر الكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۷۶، حکمت ۱۴۶۵. [۶] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، صفوة الس مؤسسة الرسالة، چ ۵، ج ۱۰، ص ۲۳۰، ح ۲۸۶۶۲. [۷] شرح آن را در كتاب التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، چ ۱، ص ۸۳، باب ۳ (معنى الواحد و التوحيد و الموحد) مطالعه فرماييد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel