#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴
#حکومت در نگاه اصولی
#شیخ_انصاری (نوشتهی دوم) 🔴🔻
نتیجهی آنچه از کلمات مرحوم #شیخ_انصاری در نوشتهی اول به دست میآید ایشان برای این مصطلح اصولی چند ویژگی قرار داده و آن را با این ویژگیها از دیگر اقسام تنافی -مخصوصاً از #تخصیص- جدا میکند؛ این ویژگیها را میتوان این گونه جمعبندی کرد:
🔶️🔸️
۱) #ویژگی_اول: ارتباط تفسیری حاکم با محکوم
اولین ویژگیای که مرحوم #شیخ_انصاری در توضیح معنای #حکومت مُجدّانه با عبارات گوناگون بر آن پافشاری دارد این نکته است که حاکم، مُفسِّر و تبیینکنندهی مدلولِ محکوم است.
🔸️ ایشان با عبارتی چون: "
مُتعرِّضاً لحال دليل آخر"، "
مبيِّناً لمقدار مدلوله"، "
مسوقاً لبيان حاله"، "
متفرِّعاً عليه"، "
مفسِّرٌ للمراد" و "
کاشفاً عن حال الآخر" بر این ویژگی تاکید میکند.
🔸️ همچنین در عبارات شاگرد بزرگ ایشان مرحوم میرزای آشتیانی در
بحر الفوائد (تعادل و تراجیح/ص۶/نسخهی مخطوط) اوصافی مانند "
شارح" و "
مفسِّر" و "
حاکی" و "
ناظر" را برای دلیل حاکم ذکر میکند.
🔸️ همچنین مرحوم
#شیخ_انصاری در بیان فرق بین
#تخصيص و
#حكومت در ابتدای بحث
#تعادل_و_تراجیح میفرماید:
حاکم همیشه بر محکوم مقدَّم است، حتی اگر ظهور حاکم، اَضعف از ظهور محکوم باشد؛ این سخن ایشان از این روست که بنا بر نگاه ایشان دلیل حاکم، شخصیّت و کارکردی جز تفسیر و تبیین و دخل و تصرّف در دلیل محکوم ندارد، و غرض از حاکم تنها و تنها بیانِ چارچوبِ مدلولِ محکوم است، به طوری اگر فرض کنیم دلیل محکوم (لَا تَأكُلُوا الرِّبَا) نمىبود دلیل حاکم (لا رِبا بین الوالد و الولد) بیفایده و بیمعنا میشد؛ پس مجرّدِ وجودِ حاکم برای دخل و تصرّف در محکوم کافی است.
🔸️ بنا بر این نکته، ایشان در بحث
#لا_ضرر (ج۲/ص۴۶۳) در بیان فرق
#حکومت با دیگر اقسام تنافی و تعارض بیان میفرمایند: جمعبندی دلالی بین حاکم و محکوم هیچ نیازی به مرجِّح یا قرینه ندارد، و مینویسد: "
بل هو (أي: الحاكم)
مُتعیِّن للقرینیّة بمدلوله له (أي: لحال المحكوم)".
ادامه دارد...
✴️
@fegh_osoul_rafiee