قسمت سوم
به روایت از مادر#شهید:
#محمدحسن #مهندس راه و ساختمان بود و #منزلی که در آن ساکن هستیم را #محمد حسن #ساخته، #فرزند دیگرم #محمدمحسن تنها #سیزده سال داشت که به #جبهه رفت و در #عملیات "خیبر" به درجه #شهادت نائل شد.😭
🍃🌷🍃
#محمدجواد هم#مسئول #گزینش #سپاه استان فارس بود، پس از به #شهادت رسیدن #برادران خود آرام و قرار نداشت اما به ایشان اجازه نمیدادند به همین دلیل مجبور شد به #مسئولان خود بگوید اگر اجازه# حضور در #جبهه به ایشان ندهند از #سپاه #استعفا میدهد.😔
🍃🌷🍃
#تلاش #محمدجواد برای #راضی کردن مسئولان خود برای #حضور در #جبهه 9#ماه طول کشید و در نهایت مسئولان وی با شرط اینکه فقط در پ#شت #جبهه حاضر شود رضایت دادند و در #عملیات "کربلای 5" به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#محمدحسن #دانشجوی #مهندسی راه و ساختمان بود در فاصله تعطیلی دانشگاهها و انقلاب فرهنگی #محمد حسن نیز ساخت منزل مسکونیمان را آغاز کرد.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم
#پسر اولم ،
#محمدحسن در #عملیات فتحالمبین به #شهادت رسید و #پیکر او و#تعدادی دیگر از #شهدا پس از 13#روز در خاک عراق پیدا شد، تمام مقدمات ازدواج #محمدحسن فراهم شده بود اما #قبل از #ازدواج به #شهادت رسید.😭
🍃🌷🍃
همسرم بعد از #شنیدن #شهادت #پسرم که قرار بود داماد شود منزل را ۹#شب و روز چراغانی کرد و خودم نیز با انجام #غسل #صبر و #تلاوت قرآن #فراق #فرزندانم را بر خود آسان کردم.😭
🍃🌷🍃
#پسردومم
#محمد محسن هنگام #شهادت تنها 15#سال داشت، از 13#سالگی به #جبهه رفت و با اینکه #سن و سال #کمی داشت اما در #گروه #شناسایی #فعالیت داشت، در سالهای 1360# تا 1362# در #جبهه بود و در خاک عراق به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#پسر سومم،
#محمدجواد پس از #شهادت #برادرش که #لباس #برادر بزرگ خود را به #تن کرده و در سن 18#سالگی وارد #سپاه شد و در همان 18# سالگی نیز با #خواهر #شهید سید عبدالحمید حسینی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
#محمدجواد پس از #برادران خود به #جبهه رفت و در #عملیات کربلای 5 به #برادران خود #پیوست و #داغ از دست دادن #فرزندانمان برای #همسرم بسیار #سخت بود.😭😭😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
#شهید_رسول_خلیلی:🥀
این دنیا
باتمامی زیبایی ها و انسانهای خوب ونیکو محل گذر است.
نه توقف وماندن.✋🏻
وتمامی ماباید برویم وراه این است.
دیر یا زود فرقے نمیکند؛اما چہ بهتر ڪه زیبا برویم.
صبحتون شهدائی🥀
به همراه آقای امیری تا کانال کمیل پیاده راه افتادیم همینطوری که قدم برمیداریم نگاهم افتاد به پای بچه ها که بعضی شون کفش هاشون رو در آوردند. خودم رو رسوندم پیش آقای امیری و پرسیدم
_چرا بعضی ها کفشهاشون رو درآوردن
_چون معتقدن در این سرزمین خون جوونهامون ریخته شده و مقدسه و نباید با کفش وارد بشن
حالم دگر گون شد راست میگن واقعا این سر زمین مقدسِ کفش هام رو در آوردم گذاشم توی کوله پشتیم و اومدم کنار ساسان به راه رفتن
ساسان نگاهی به پاهای من انداخت
_عه چرا پا برهنه ای
حرفهایی که آقای امیری بهم گفت رو برای ساسان تعریف کردم
ساسان نگاهی به پاهای خودش انداخت
خدای من کفش هاش رو از پاش درآورد گذاشت توی کوله پشتیش و پا برهنه شروع کرد به راه رفتن
این کار ساسان خیلی خوشحالم کرد و تو دلم گفتم ازت ممنونم شهید ابراهیم هادی چقدر تو حاجت دهندهای
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫تلاوتی نادر از صدیق منشاوی
❤️🌺❤️🌺❤️🌺
قسمت اول
#سردار #شهید دفاع مقدس،
#محمد حسن نظرنژاد ،معروف به #بابا نظر
🍃🌷🍃
پدربزرگ مادری و پدر بزرگ پدری اش از #روحانیون مبارز علیه طاغوت زمان خودشان بودند.
🍃🌷🍃
دوران کودکی را درهمان روستا سپری کرد و زمانی که به سن نوجوانی و جوانی رسید در منطقه خودشان #حریفی در #کشتی با #چوخه نداشت و روستا را برای خود #کوچک دید.
بنابراین به شهر مقدس #مشهد رفت. در مشهد اول #شاگرد نانوایی شد و بعد از آن وارد کار #بافندگی شد و کم کم با پشت کاری که داشت یک مغازه #بافندگی روبراه کرد.
🍃🌷🍃
روزهای جمعه با چند تا از دوستانش به دلیل اینکه آن زمان جوان ها تفریح سالمی نداشتند در گل شور طلاب #گود کشتی برپا کردند، جوان ها را جمع و مشغول #کشتی می شدند.
🍃🌷🍃
ایشان به دلیل #قدرت #بدنی بالایی که داشت و #علاقه زیادش به #کشتی تو این #رشته ورزشی #بسیار #موفق بود تا حدی که به تیم #ملی کشتی دعوت شد.
🍃🌷🍃
با زمزمه های #انقلاب ،که آن زمان ایشان به #پهلوون #معروف شده بود، به جمع #تظاهرات کنندگان و #انقلابیون پیوست و کم کم به #بیت #آیت الله شیرازی راه پیدا کرد و مبارزاتش شکل #رسمی به خود گرفت .
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت دوم
در این زمان به خاطر اینکه زیر #نامه حزب رستاخیز را #امضاء #نکرد ،#دستگیر و به #زندان افتاد و به خاطر #قدرت بدنی #بالا ساواک هرچه بیشتر #شکنجه می کرد از ایشان #کمتر #حرف در #می آمد.
🍃🌷🍃
ساواک #نتوانست از ایشان حرف #بکشد. بنابراین بدون اینکه نتیجه ای بگیرند ایشان را با چشمانی بسته از ماشین به بیرون انداختند.
🍃🌷🍃
با پیروزی انقلاب اسلامی به #رهبری #امام خمینی (ره) جزو #اولین کسانی بود که به #کمیته پیوست و در گروه #ضربت کمیته مشغول #پاکسازی #شهر خود شد.
🍃🌷🍃
و با تشکیل #سپاه پاسداران به #سپاه وارد شد و با #فرمانده آن زمان #سپاه مشهد یعنی #بابارستمی شروع به #پاسداری از #مرزهای #شرق کشور که آن زمان ها مورد #تهدید قرار گرفته بودند شدند.
🍃🌷🍃
#مأموریت هایی در #صالح آباد و #زاهدان به ایشان #محول شد که با #سربلندی از آن #مأموریت ها #برگشت،بعد با #شلوغی گنبد به #گنبد #اعزام شد، در آنجا هم با #تدبیر خود #موفق بود.
🍃🌷🍃
زمانی که #امام خمینی (ره) اعلام کردند که هر کس #توان #جنگیدن دارد به #کردستان برود ایشان و #بابارستمی نگذاشتند #صبح شود و ساعت ۲:۳۰#شب تدارک سفر را دیدند و به #جبهه #کردستان رفتند.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت سوم
ایشان در #کردستان به کمک #شهید #چمران رفت و در آنجا باهاشون آشنا شد، در #آزاد سازی #پاوه سهم بسزایی داشت.
🍃🌷🍃
چند ماه در #کردستان بود بعد از برگشتن و به دلیل اینکه در #کردستان از خودش #رشادت های زیادی نشان داده بود جزو #فرماندهان آن زمان #سپاه #مشهد شد.
🍃🌷🍃
باشروع #جنگ ایران و عراق #بابا رستمی به کمک ایشان #ستادی در #اهواز تشکیل دادند و #بچه های #خراسان هم به این شکل وارد #جنگ #جنوب شدند. در #جنگ #تحمیلی به #بابانظر تبدیل شد.
🍃🌷🍃
#بچه بسیجی های آن زمان که از #خراسان به این #جنگ آمده بودند وحدود #دوهزار کیلومتراز #خانه خود #دور بودند به دنبال دست مهربان #پدرانه ای می گشتند که این دست را در ایشان یافتند و از آن زمان دیگر برای #بچه های #خراسان #بابانظر بود.
🍃🌷🍃
در خیلی از #عملیات ها #شرکت داشت و در بیشتر این #عملیات ها نیز #زخمی بود که میشه #تخلیه #چشم چپ در #بستان و #پاره شدن #پرده گوش ایشان در #سوسنگرد و #شکسته شدن #ستون فقرات در #والفجریک نام برد.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم
و وارد شدن #گازهای #خردل و #شیمیایی به #ریه های ایشان و #وارد شدن بیش از ۱۶۰#ترکش و#تیر در #بدنش که به دلیل تیر و ترکش های بدن به ایشان #لقب #مرد#آهنین #خراسان دادند.
🍃🌷🍃
بعد از #جنگ برای #معالجه به #آلمان سفر کرد که سفر ایشان همزمان شد با #رحلت #امام خمینی (ره) و با شنیدن این خبر #معالجه رو #نیمه تمام #رها کرد و ایشان به #ایران برگشت.
🍃🌷🍃
جزو #اولین کسانی بود که به #جبهه رفت و #جزو #آخرین افرادی بود که از #جبهه برگشت.
🍃🌷🍃
در سال۱۳۷۰# بود که از #منطقه بازگشت و در #لشکر ۵نصر به عنوان #معاونت #عملیات با تمام #جراحاتی که داشت #مشغول به #خدمت شد.
🍃🌷🍃
ویک لحظه از #فکر #بسیجیانی که بعد از #جنگ بدون هیچ نوع #پشتیبانی در این #جامعه #رها شده بودند #بیرون #نیامد.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇